در جوشش انتفاضه ات می جوشم
با مردم داغدیده ات همدوشم
بعد از به درک رفتن «داعش» ای «قدس»
از بهر نجات تو کفن می پوشم
- چهارشنبه
- 8
- خرداد
- 1398
- ساعت
- 18:03
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
در جوشش انتفاضه ات می جوشم
با مردم داغدیده ات همدوشم
بعد از به درک رفتن «داعش» ای «قدس»
از بهر نجات تو کفن می پوشم
قدس آزاد میشود
انتفاضه حیات جاوید است
قدسدردیدهامچوخورشیداست
قبلهی اولین شود آزاد
این پیامی ز نور امید است
قدس پارهی تن جهان اسلام است
بیت المقدس قبلهگاه اولین است
اینجا زیارتگاه ختمالمرسلین است
سکوی معراج رسولاللهست اینجا
یکپلکانی تابهعرشُاللهست اینجا
ایندمسکوت هر مسلمانی حرام است
بیتالمقدسچونهمانبیتالحرامست
شد قبلهگاه مسلمین اشغال دشمن
با تیغ غیرت بشکنم من بال دشمن
صهیون،سعودی هردواستکبار زورند
این راه روشن باشد اما هر دو کورند
دجال این دوران فضاهای مجازی
با جسم و روح نسلها کردند بازی
باهردروغی خویش را تطهیر کردند
اسلام را در هر کجا تکفیر کردند
در سوریه،لبنان،عراق ودر فلسطین
در خاور دور و یمن با حربهی دین
بادست داعش توطئه بسیار کردند
در کوچه و بازارها کشتار کردند
دشمن
بگو به باد بپوشد لباسِ نامهبَران را
به گوشِ قُدس رسانَد سلامِ همسفران را
بگوید این همه، آمادهاند تا چو شهیدان
کنند سویِ تو هموار، راهِ رهگذران را
به جوش آمده امروز، خونِ هرچه مسلمان
فرا گرفته طنینِ اذان، کران به کران را
نسیمِ وحدت و بیداری از اشارتِ قرآن
فرارسیده و هشیار کرده بیخبران را
کسی که چشمِ دلَش وا شود به عزّتِ ایمان
چگونه حمل کند بارِ ذلّتِ دگران را
صراطِ نور که ذاتش نَه شرقی است و نَه غربی
بشارتیست به خورشید، منطقِ طَیَران را
خوشا شهادت و آزادگی به شرطِ رسیدن
برای حُسنِ خِتام، این دو روزۀ گذران را...
اینان که ز عرصۀ بلا میگذرند
با زمزمۀ سرود «لا» میگذرند
تا قدس رها ز بند بیداد شود
از معبر سرخ کربلا میگذرند
از نعرهٔ ما گوش فلک کر باید
در دل ما را زَهرهٔ حیدر باید
تا زهر به کام غاصب قدس کنیم
یک بار دگر نبرد خیبر باید
داریم به وعده های دیرینه یقین
شد جملۂ «ألقدسُ لَنا» نقش نگین
نابود شود رژیم نحس ِ صهیون
منظور از #انتقام_سخت است همین!
#روز_قدس
#مقاومت_اسلامی
مرد راهم، دل به دریا می زنم دریا که هست
شک ندارم نیل طغیان می کند ، موسی که هست
وارث طوفانم آری پس نمی مانم به جای
گیرم از دریا گذشتم ، سینه ی صحرا که هست
ای به شب سرمست ! صبحِ کعبه کم کم می دمد
گیرم از ما ناقه پِی کردی ، فَسَوّیها که هست
مکّه را روزی گرفتی ، باز باید از نیام
تیغ ما بیرون بیاید ، مسجدالاقصی که هست
در شبِ قدری خروشیدی و فرق ما شکافت
صبح را از ما گرفتی ، ظهر عاشورا که هست
در یمن در شام در بحرین و ایران و عراق
هرچه از میدان مین گفتند گفتم پا که هست
نعره ی جاءالحقیم این دشت غُرّشگاه ماست
تا که بود این بود و خواهد بود اینسان تا که هست
وعده ی عشق است و می دانم که فردا مال ماست
عالمی با ما نمی ماند ؟! خدا با ما که هست
"یوسف گمگشته بازآید به کنعان غم مخور "
غم ندارم ، کانَ اَمرُاللّهِ مفعولا که هست.
با رفتنت بابا، در این پیکار ماندم
من پای دینم چون تو پای کار ماندم
از آن شبی که پر کشیدی مادرم دید
شبها کنار عکس تو بیدار ماندم
داری خبر از حال من! خیلی شکستم
دادی چه کاری با فراق خود به دستم
ای کاش می شد که ببینم بار دیگر
مثل همیشه بین آغوشت نشستم
کاری به کار مردم دنیا ندارم
موجم، اگر چه ساحل دریا ندارم
ای تکیه گاه شانه هایم، شانه ی تو
یکسال دارد می شود بابا ندارم
خواب تو را دیدم کنار حاج قاسم
دلتنگم و چشم انتظار حاج قاسم
دوران ما بعد شما دوران سختی است
ای کاش می آمد دوباره حاج قاسم
سردار! یار رهبرم بودی و رفتی
تو سایه ی روی سرم بودی و رفتی
گرچه یکی بودی ولیکن ای علمدار
همچون دژی دور حرم بودی و رفتی
ای مهربانی نگاهت یارِدل ها
رفتی، گره انداختی بر کارِ دل ها
از آن شبی که با شهیدان می نشینی
من دلخوشم با عکست ای سردار دل ها
ای دشمن خونخوار! سنگم را گرفتی
آن شب خودت پیغام جنگم را گرفتی
در پای قاسم، حاج قاسم ها زیادند
پس کور خواندی که تفنگم را گرفتی
ایران در این میدان جگر دارد برایت
این سرکشی ها دردسر دارد برایت
خون ابو مهدی و خون حاج قاسم
بیش از اتم هامان خطر دارد برایت
هرگز نگو در سینه ها آهی نمانده...
وقتِ بزن در روست، خونخواهی نمانده
در کاخ شیطانید یا بین تل آویو؟
تا انتقام سخت ما راهی نمانده
دارم کفن برتن نه دشداشه، بترسید
از پادگان های پر از لاشه بترسید
از انتقام سخت مان آنجا که خوابید،
از دست ها که مانده بر ماشه بترسید
از نسل توحیدیم، از نسل معادیم
شیر غیور بیشه های اعتقادیم
این جنگ را آغاز کردید و بدانید
نامردها، ما مرد میدان جهادیم
تصویر روز فتح ما کوه جسدهاست
آماده تدفین تان سنگ لحدهاست
ای خیمه شب بازان موش صهیونیستی
واللهِ پیش رویتان عین الاسدهاست
ما اهل بالائیم و پائین ایستادیم
تا آخر از عهد نخستین ایستادیم
ننگ تمامی عرب ها صلح قرن است
ما یک تنه پای فلسطین ایستادیم
تاریخ شیعه در خودش تکرار دارد
هفتاد و دو ملت، دلی بیدار دارد
ایران، یمن، لبنان، عراق و نیجریه
سید علی در لشکرش عمار دارد
سکوت کرده بشر ظلم های سنگین را
گرفته اند همه دامن شیاطین را
بگو به زاهد عزلت گرفته ی خاموش
به باد داده سکوت تو وجههی دین را
بگو حقوق بشر چیست؟ این که با طعنه...
خراب کرده شب و روزهای یاسین را؟
همان حقوق بشر که به اسم آزادی
حرام کرده به فرهاد، خواب شیرین را
دعا کنید! خدا مستجاب خواهد کرد
دعای هر سحر مرغ های آمین را
قسم به معنی والشمس میرسد مردی
که پاک میکند این غده های ننگین را
همان که با ید بیضا طلوع خواهد کرد
خلاص میکند از شر غم فلسطین را
#مرگ_بر_اسرائیل
نظربه ساعتِ خود کَردُ نقشه درسر داشت
تبر به دوشِ کسی از نوادگانِ خلیل
چقدر؟مانده از این بیست و پنج ساله مگر
که محو گردد از عالم نشانِ اسرائیل
#مرگ_بر_اسرائیل
اهلِ عالَم! قسم به خونِ شهید
از پسِ شام، میدمد خورشید
پیرِ ما گفته است: اسرائیل،
دو دهه بعد را نخواهد دید
همسایه ی زخم ، استخوان خواهد شد
روزی که " تل آویو " نشان خواهد شد
(نابـودی ِ صهـیونیست) _ ان شــاءالله
سر تیتر ِ خبرهای ِ جهان خواهد شد ...
گزینه های خودت را به روی میز بچین
و چند لحظه خودت را میان جنگ ببین
شروع کن به شمردن...شهاب تا سجیل
هجوم حادثه ها، آسمان اسرائیل
حاج قاسم رفت اما داستانی مانده است
حاج قاسم رفت و راه بیکرانی مانده است
در تنور سینهها آتشفشانی مانده است
مکتبش را دوستان و دشمنانی مانده است
حاج قاسم رفت اما امتحانی مانده است
تازگیها هرطرف رو می کنی روز خداست
مالک اشتر زمین افتادنش هم ماجراست
حاج قاسم راز و رمز فتح خرّمشهرهاست
با علی همراه شو، میزان علیّ مرتضی ست
غیرت صفّینیان را نهروانی مانده است
ای خمینیباوران دنیا جمارانی شده است
ای مسلمان وقت تجدید مسلمانی شده است
شهر را یکروز میبینی چراغانی شده است
کربلا تا قدس لبریز سلیمانی شده است
منتظر باش اتفاق ناگهانی مانده است
نور پنهان، ماه پشت ابرها، ظلمت زیاد
دشمنی بسیار و فتنه بی حد و بدعت زیاد
بزدل و کجفهم و سازشکار و بی غیرت زیاد
کوفیان! ما اهل ذلت نیستیم عزّت زیاد!
در دل ما قاب عکس پهلوانی مانده است
حاج قاسم کربلایی بود و سرتاپا حسین
خوش به حال آنکه تا آخر بماند با حسین
لِلذینَ آمَنوا فی هذهِ الدنیا حسین
هرکه عزم کربلا دارد بگوید یاحسین
بار سنگینی به دوش کاروانی مانده است
درحنجره ها، صدا، صدای تو بُوَد
در دستِ مقاومت ، لوای تو بُوَد
این عزم خداست، حاج قاسم، والله
آزادی قدس ، خون بهای تو بُوَد
ین پیمبر پس چرا از نسل اسرائیل نیست؟
آن که قربانی شد اسحاق است اسماعیل نیست
وحی را هم که بر او روحالقدس میآورد
هیچ پیوندی میان ما و جبرائیل نیست
باید او را کشت، نسلش را به خاک و خون کشید
در سر ما غیر رؤیای فرات و نیل نیست...》
از ازل این بوده راه و رسم شیطانسیرتان
در دل قابیل غیراز کینهی هابیل نیست
مکرشان سودی ندارد، سنّتالله است این
ذرهای هم قابل تبدیل یا تحویل نیست
پرچمی برخاسته چندیست از مشرقزمین
پرچمی که معنیاش جز مرگ اسراییل نیست
ای سپاه ابرهه! اینک ابابیلیم ما
فیلهاتان را توان ضربت سجیل نیست
《کَانَ أَمْرُ اللهِ مَفْعُولا》 به وقت و ساعتش
در ظهور حجتش تأخیر یا تعجیل نیست
جمعه روز کاریِ مستضعفین عالم است
در مرام منتظرها جمعهها تعطیل نیست
یک اتفاق ساده مرا بیقرار کرد
باید نشست و یک غزل تازه کار کرد
در کوچه می گذشتم و پایم به سنگ خورد
سنگی که فکر و ذکر دلم را دچار کرد
از ذهن من گذشت که با سنگ می شود
آیا چه کارها که در این روزگار کرد !
با سنگ می شود جلوی سیل را گرفت
طغیان رودهای روان را مهار کرد
یا سنگ روی سنگ نهاد و اتاق ساخت
بی سرپناه ها همه را خانه دار کرد
یا می شود که نام کسی را بر آن نوشت
با ذکر چند فاتحه، سنگ مزار کرد
یا مثل کودکان شد و از روی شیطنت
زد شیشه ای شکست و دوید و فرار کرد
با سنگ مفت می شود اصلا به لطف بخت
گنجشک های مفت زیادی شکار کرد
یا می شود که سنگ کسی را به سینه زد
جانب از او گرفت و بدان افتخار کرد
یا سنگ روی یخ شد و القصه خویش را
در پیش چشم ناکس و کس شرمسار کرد
***
ناگاه بی مقدمه آمد به حرف سنگ
اینگونه گفت و سخت مرا بیقرار کرد :
تنها به یک جوان فلسطینی ام بده
با من ببین که می شود آنگه چه کار کرد!
بر صفحهی روزگار نامش باقیست
اندیشه و راه ناتمامش باقیست
فرمانده قدس بود پس تا روزِ
آزادی قدس انتقامش باقیست
مهمانی ِ ماه خدا ، همزاد فروردین شده
ماهی که با عشق و یقین و نور عطرآگین شده
ماهیکه اول رحمتودر نیمه خیر و برکت است
سرتاسرش آرامشو در روز قدسش حرکت است
گرچه عبادت باعث ِ آرامش و تلطیف ماست
غیر از نماز و روزه مان رزمندگی تکلیف ماست
وقت جهاد ِ غیرت و روشنگری تبیین شده
با مرکبی که از بصیرت عاشقانه زین شده
امسال روزقدس را،چون خشم طوفان میشویم
فریاد در دل مانده ی ، پیر جماران می شویم
خاک دوکوهه خورده ایم ارث از هویزه برده ایم
اروند سرخ فـکه ایم ، ما بی شلـمچه مردهایم
عهدیکه باخون بستهایم هرلحظهمحکم میشود
با خشم ما کاخ سفید ، روزی جهنم می شود
آه ای یهودی زادگان ای وحشیان بد صفت
در خانه هاتان بعداز این هرگز ندارید امنیت
زخمیم و همزاد جنون، ققنوس های آتشیم ...
ما خاک اسرائیل را آخر به توبره می کشیم
دورانتان سر آمده ، رو به افولید و سقوط
فرموده قرآن از شما..._آری( لَبَيْتُ الْعَنْكَبُوتِ )
حالا که آیین یهودی مملو از خولی شده !
خونخوردن وخونریختن تفریح معمولی شده !
چون حاج عماد مغنیه پا در دل خون میزنیم
صبحی نهچنداندورتر برقلب صهیون می زنیم
زخمی که برجا میگذارد شیعه زخمکاری است
امروز روز انتقام از شب ، در این بیداری است
شاید به قلب خود کمی تسکین آن غربت شدیم
با انتقام خون حاج قاسم کمی راحت شویم
با ذکر لعنت بر یزید بر شمر و شارون بیشتر
از کشته ها پشته بسازیم و تَلی از پا و سر
حتی نگاه چپ بر این ، جا طالعش ناکامی است
اینخطه که اُکرایننیست ،جمهوریاسلامیاست
« تا زندهایمرزمندهایم » سرزنده اما سینهچاک
مابا ولایت حل شدیم ازمرگ در راهش چهباک؟
ما بچه های کربلای پنج و صبح خیبریم ...
«انی اری الموتِ» حسین بن علی را از بریم
وقتش رسیده که تأسی بر ابو مهدی کنیم
با آفتاب انقلاب ، امروز هم عهدی کنیم
تا ذوالفقار ِ ارتش پیر خراسانی شدیم
هر یک برای خود بهحق قاسم سلیمانی شدیم
با نقطه زن ها از زمین ، از آسمان ها می خورید
یکی زدید آری چه باک ، فرداش دهتا می خورید
دارد به زودی می شود ، نَقل زمین و آسمان
نابودی قوم یهود ، تیتر خبرهای جهان ...
رعدیم و تل آویو را ، در نطفه ، آتش می زنیم
بعدش به امید خدا ، از ریشه شخمش می زنیم
باید که در میدان مین ، معبر دوباره وا کنیم
این بار اما روز ماست ، تا کربلا برپا کنیم
بایدکهرفتوسربهسر،لشکربهلشکر،صفبهصف
یک لشکر ازکربوبلا ، یک لشکر اما از نجف
امروز راه قدس از ، آزاد راه کربلاست
امروز لعنت بر یزید فریاد مرگ بر امریکاست
خوشبحال هردلی که باتوهمدم میشود
خار هم باشد کنارت سبز و خرم می شود
ترس دارد واقعاً ، دنیای بی تو ، نازنین ...
کی وصال چشم های تو فراهم می شود
عادتش دادم سرم را سالیانی هست که ...
نازنینا ، پیش پاهای شما خم می شود
کاسه کاسه گرچه پر شد سینه از خون جگر ...
جمعه جمعه عهدهایم قرص و محکم می شود
چشمهای تو پل سبز صراط است و... دریغ
هرکسی افتد از آن روزش جهنم می شود
نامه ی اعمال ما را وانکرده پاره کن ...
حیف چشم مهربانت نیست شبنم می شود ؟!
مثل چشمه در زمان خشکسالی ، آه ... آه ...
چشم هم رزقش به قدر معصیت کم می شود
خوش به حال هر کسی را که دعایش میکنی
سرفراز و آبرومند و معظم می شود
مهربان قدری دعایم کن ، دعا کن مهربان...
با دعایت ، نوکر بیچاره آدم می شود
جمکران را می زنم از شوق دلتنگی قدم ...
حس و حال مسجد سهله ، مجسم می شود
بهجتی دارد حرم رفتن ، به یادت که نگو ...
«بازدم» ذکر حسین و یاحسن « دم »میشود
سیدی اخرج من القلبی به غیر از چشم هات ...
هر چه را که تو بخواهی خب فراهم می شود
کاش چون بحرالعلوم خود بغل می کردیام ...
چیزی از آقایی ات ، آیا مگر ، کم می شود
عشق یعنی که مقدس اردبیلی سر زده ...
با دو دست مهربان تو ، معمّم می شود
عشق یعنی که عقیقت را به دست مرعشی...
می کنی و ، او به اسرار تو محرم می شود
عشق یعنی لحظه هایی که میان خیمه ات
وقت مقتل خوانی ِ شیخ مقرم می شود
بعد صـد ها سال ، از مرثیه ی جـدت هنوز ...
صبح و شب در چشم های تو محرم می شود
با خودت ما را شب جمعه ببر کرب و بلا ...
من اگر خواهش کنم از تو عزیزم می شود؟!
صبح روز جمعه سر ، از کعبه بر می آوری ...
غرق شور و شوق در هر جای عالم می شود
آن زمان اعزامی نیروی قدس از کربلاست
مسجدالاقصی ولی ، خط مقدم می شود
حاج قاسم هم به امید خدا ، میآید و ...
فاتح این ، جنگ های نا منظم می شود
می رسی و از تو آوینی روایت می کند ...
می رسی فتح نهایی هم مسلم می شود
ای فلسطین پای اهدافت بایست
یاورت هستیم و راهمان یکیست
مانده تنها یک قدم تا فتح قدس
رو به پایان است کار صهیونیست!
◾تقدیم به مدافعین قدس شریف
در پای تو من از دل و جان میکوشم
از بهر نجات تو کفن می پوشم
ای قدس شریف مدافع هستم به حرم
من جام شهادت برهت مینوشم
#مرتضی_محمودپور
@haajmorteza
زیر بمباران جانی های بی اصل ونسب
کودکان غزه می ریزند چون برگ خزان
یا غیاث المستغیثین حالیا فریاد رس
وقت آن باشد که آید مهدی صاحب زمان
#مقاومت_فلسطین_طوفان_الاقصی
#پس_مدعیان_حقوق_بشر_کجایند؟
گشودم دست هایم را، برای یاری ات از دور
اَلا ای مسجدالاقصی اَلا ای قبله گاهِ نور
کتابِ کهنهی دردِ تو را هر سینه باور داشت
که اول قبلهی عالم، اسارت دستِ کافر داشت
حضورِ اجنبی تا کی به خاکِ سرزمینِ تو؟
وَ تا کی زخمِ مظلومی بمانَد بر جبینِ تو؟
کجایند آن دروغین مدّعیانِ دفاع از حق؟
همان انسان نماهای سراپا کودن و احمق
کجایند عربده کش های حیوان دوست و آدم کُش؟
چرا غرقِ سکوت اند و از این حال و هوا سرخوش؟
تعجب می کند.....عالم از این تعبیرِ خود خوانده
مدافعِ حقوقِ حق، و یا یک مشت درمانده!؟
الا ای حاکمِ کودک کش و لامذهبِ ملعون
تو ای وحشیِ سرگشته تو ای مستِ شرابِ خون
صدای زوزه ی سگهای ولگردِ یهود آید
وَ صهیون را به زودی سنگِ سِجّیلی فرود آید
مسلمانان! برای یاریِ غزه به پا خیزید
و کاخِ عنکبوتیِ ستم ها را فرو ریزید
تو نامت جاودان مانَد به نامت من سرافرازم
سر و جان را برای یاری ات جانانه می بازم
گواهی می دهد دردت، طلوعِ فجر در راه است
اگر چه قصهی دردت، سراسر تلخ و جانکاه است
الا ای دیوِ خون آشام و داعش پرورِ غاصب
یقیناً تیغِ مظلومان شود روزی تو را غالب!
خداوندا ظهور مولانا صاحب الزمان(عج) را برسان تا با حکمرانی آن حضرت، نابودی رژیم غاصب و جنایتکار صهیونیستی و همه ظالمان جهان تحقق یابد.
#هستی_محرابی
#چهارشنبه_۲۶_مهر_۱۴۰۲
@Asharemehrabi
خطاب به رژیم جنایتکار جعلی اسرائیل
ننگی برای دنیا، کودک کش لعینی
منفور آسمانها، منفور در زمینی
تنها رژیم جعلی در کل این جهانی
صهیون شده مرامت،دشمن به مسلمینی
مستکبرین عالم، پشت تو ایستادند
ازبهر غارت وقتل، همواره در کمینی
در جنگ روی در رو، محکوم بر شکستی
بمب است چاره تو،دیریست اینچنینی
داری توهمش را، برتر ز دیگرانی
اما میان دنیا، الحق که کمترینی
عمرت رسیده آخر، رو به افول هستی
به به زآن زمان که، بی خاک وسرزمینی
در کشور فلسطین، بیت المقدس آزاد
آنجا نماز خوانیم با هر زبان ودینی
شعر :اسماعیل تقوایی
#همدردی_بامردم_مظلوم_غزه_فلسطی
#این_صدا_از_زیر_آوار
#است_میخواند_تو_را
این صدا از زیرِ آوار است می آید به گوش
ای مسلمان خیز و بر یاریِ مظلومان بکوش
مادری با کودکِ مصلوب زیرِ بمب هاست
شیونِ صد سینه ی آشوب زیرِ بمب هاست
آسمان اینجا همیشه شعله می بارد فقط
مادری با نعشِ طفلش لاله می کارد فقط
غنچه های نورس و پرپر شده در جوی خون
قامتِ سروِ پدرها همچو نخلی واژگون
آن که عمری خانه ی خود مانده است بی خانمان
تنگ شد بر او ز هر سوی از زمین و آسمان
بشنو فریاد کبوتر بچه ی ای بی آشیان
قتلِ عامِ کودک و مرد و زن و پیر و جوان
کودکانِ بی گنه در خوابِ لبخندِ ملیح
تکه تکه قتلگاه افتاده با وضعِ فجیع
چشم، تصویرِ غروبِ غم بگیرد در نگاه
شهدِ لبخندِ گلی هر دم بمیرد در پگاه
تو سرود همدلی را هم صدا با ما بخوان
تا طلوعِ صبحِ روشن در کنارِ ما بمان
ظلم پا بر جا نمانَد این زوالِ قدرت است
این یزیدانِ زمان را کی نگاهِ عبرت است
این بر آید از ندای سرخ و طوفانیِ ما
محو گردد از زمین این دشمنِ جانیِ ما
با دلی آکنده از اندوه و غم خونم به جوش
ای مسلمان بر تنِ خود جامه ی غیرت بپوش!
#مرگ_بر_اسرائیل_غاصب
#خشم_و_نفرین_خدا_بر_ظالمان
#طوفان_الاقصی_پیروز_میدان
#کمک_کنید_تا_ما_زنده_بمانیم
#یکشنبه_۷_آبان_۱۴۰۲
#هستی_محرابی
@Asharemehrabi
روزی عابر شدی از کوچه ی ویرانیِ ما
به خوشی یاد کنی بی سر و سامانیِ ما
قصه ی ما پُرِ درد است و ولیکن تو بدان
رویشِ فصلِ بهار آید و پایانِ خزان!
هشتاد و هشت سالی پر غصه و بلا بود
کوچه به کوچه میهن بر فتنه مبتلا بود
آتش زبانه میزد جنگ و جدل بپا بود
این کشور حسینی انگار کربلا بود
دیدیم بار دیگر قرآن به نیزه رفته
بیدار شد دوباره آن کینه ی نهفته
دستور جنگ دادند همسنگران دیروز
ملت به زحمت افتاد از حرص خانمان سوز
ذات همه عیان شد با بغض آتش افروز
فتنه حیا نمی کرد از حرف پند آموز
جمعی فریب خوردند در بین آن هیاهو
هر کس که بود غافل میگفت "رأی من کو"
آن رهبری که ضامن بر انتخاب ما بود
در فتنه ها بیانش بی شک جواب ما بود
بغض صداش آن روز رنج و عذاب ما بود
نطقِ نمازِ جمعه فصل الخطاب ما بود
آن خطبه های غَرّا هنگامه داشت در پی
یک مملکت بپا خواست در جنبش نُه دی
گفتیم در نُه دی با عشق جاودانیم
مرگا به ما اگر که قدر وطن ندانیم
دشمن به چشم خود دید دریای بیکرانیم
ما انقلاب کردیم تا مُستقل بمانیم
فتنه گران بدانند رنگ جدید هرگز
پرچم فقط سه رنگ است سبز و سفید و قرمز
ده سال بعد، جمعه، دی ماه، شهرِ بغداد
دیدیم ماجرایی از لِنز شوم پهباد
ناباورانه با اشک کردیم داد و فریاد
ایران دوباره لرزید دستی ز پیکر افتاد
مردی که بود یک عمر محبوب جانمان، رفت
با شعله های آتش قاسم به آسمان رفت
نامردهای عالم بسیار ظالمانه
با اتحاد ننگین با طرح مخفیانه
از ترس چشم قاسم، از پشت سر شبانه
او را شهید کردند دور از دیار و خانه
انگشتری که افتاد خمپاره بر نگین خورد
تنهاترین علمدار از صدر زین زمین خورد
سردار بین تابوت وقتی رسید ایران
سِیلی عظیمی آمد در کوچه در خیابان
دیدیم امتی را دل بیقرار و گریان
رهبر نماز میخواند با شانه های لرزان
نزدیک فاطمیه زیر لوای زهرا
بر روی دست میرفت آن جسم ارباً اربا
این بدرقه جهانی ست تشییع یا قیام ست؟!
با اشک روی لبها، فریاد انتقام ست
بعد از عروج سردار حجت دگر تمام ست
برجام های دیگر، ننگین که نه، حرام ست
هر کس که با خیانت از چشم رهبر افتاد
آنقدر بی بها شد تا عاقبت ور افتاد
دشمن یکی ست در جنگ در هر مصاف و میدان
رو شد در این کشاکش دست یزید دوران
از شام تا به غزه از کربلا به لبنان
صدها سپاه داریم تحت لوای ایران
هر کس که بود مظلوم بر این قیام پیوست
اهل جهان بدانید: (قاسم هنوز زنده ست)
این همه ظلمو میبینم - دنیا چقدر ننگینه ۲
کودکای بی جونو - دنیا داره میبینه
دو تا داداشو دیدم - یکیشون داشت جون میداد
اون یکی میگفت واسش - شهادتین ای داد
من بمیرم برا اونا که / شبیه اباعبدالله
بچه رو دستاشون جون داد / جلوی چشه خلق الله
سختمه میبینم خدایا / تصویر جنگ و گریه های
مادری که دوتا بچش / نفس نمیکشیدن؛ آه
ای جان جانانم * بیا برس به داد مظلوم
ای روح و ریحانم * العجل ای امام معصوم
زمین گرفته دلش پاک در هوایت قدس!
نمی رسد به کسی جز خدا، صدایت قدس!
هنوز حرمله ها با سه شعبه منتظرند
و عمر کوته اطفال کربلایت ... قدس!
حقوق ضدّ بشر، سازمان چند ملل
که بسته چشم به داغ سه ساله هایت قدس!
بدون شائبه "لایُمکِنُ الفِرار" از عدل
سقوط و ذلت ظلم است خون بهایت قدس!
شکوه واهی طاغوت و جِبت خواهد ریخت
که وعده داده به مستضعفان خدایت قدس!
چه زود پیش تو آلاله ها به صف باشند
در آن نماز که برپاست در نهایت قدس!
نشسته بود ... نگاهش به شاخهی زیتون
وَ زلفهاش که از روسری زده بیرون
نگاه کرد به رقص جنون جاده و برگ
به پیچ و تاب درختانِ سبز و گوناگون
نگاه کرد به ابر و به آسمان بلند
به بالهای پرستوی عاشقِ مجنون
نگاه کرد به چشم عروسکش خیره
نگاه کرد به چشمان آبیِ افسون ...
کمی که دست به موهای فِرفِریش کشید
شروع کرد سخن ... از شرارت صهیون
شروع قصهی تلخی به لهجهای شیرین
به نظم و نثر، ولی با روایتی محزون
وَ نابرابری جنگ سخت تَن با بمب
وَ داغها که شدند از ستارهها افزون
خیال کرد که بوی طعام میآید
ولی ز خانهیشان بوی دود و خاک ... وَ خون