ای قدس! ظهور مُنتَظَر نزدیک است
خورشید دمیده و سحر نزدیک است
در سنگر انتفاضه پا بر جا باش
یک سنگ دگر بزن، ظفر نزدیک است
- پنج شنبه
- 5
- مهر
- 1403
- ساعت
- 11:05
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
ای قدس! ظهور مُنتَظَر نزدیک است
خورشید دمیده و سحر نزدیک است
در سنگر انتفاضه پا بر جا باش
یک سنگ دگر بزن، ظفر نزدیک است
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ؛
يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِي إِلى رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّةً فَادْخُلِي فِي عِبادِي وَ ادْخُلِي جَنَّتِي
بگذار قلب دشمنان از کینه پر باشد
بگذار اسرائیل دنبال ترور باشد
مارا که از این دشمنی کردن هراسی نیست
جز ما کسی که در مسیر حق شناسی نیست
ما چشم مان بر دست آقای محرم هاست
سرمایه مان ایمان "تهرانی مقدم" هاست
در سنگر علم و عمل آزاده ها داریم
مانخبگانی مثل "فخری زاده " ها داریم
آسوده ایم اما به لطف پاسداری ها
هستیم زیر دِین خون "شهریاری" ها
داریم از علم و تدبر جوشن امروزه
سنگر پر است از "احمدیِ روشن" امروزه
در جبهه ی ما حرف ایثار است و جانبازی
الگوی جانبازی ما "صیاد شیرازی"
طی کرده این نهضت مسیر سرفرازی را
نسل "حججی" پر کند جای "حجازی" را
نقش لوای ما به جز الله اکبر نیست
جز مکتب ما مکتبی "مغنیه" پرور نیست
از جمع بسیار مجاهدهای لبنانی
تا "زاهدی" ؛ "سیدرضی" ؛ "قاسم سلیمانی"
تسبیح شیعه "ما رایت الّا جمیلا" بود
آیین زینب راه و رسم لشگر ما بود
نسل "بهشتی" وارثانی "باهنر" دارد
فریاد ما در جبهه ی تبیین اثر دارد
در بند زهرا فکر فردا بود در دنیا
راه شهیدان راه زهرا بود در دنیا
زهرا طریقش جز طریق پایداری نیست
در مکتب او جای خفت جای خواری نیست
ما را به راه راست دعوت می کند زهرا
با فعل و تقریرش هدایت می کند زهرا
مدیون زهرا بود هر نسلی حسینی بود
اندیشۀ زهرا در افکارِ "خمینی" بود
تصویر ما از فاطمه تعریف قرآنی ست
شاگرد درس مکتبش سردار لبنانی ست
سید که خار چشم دشمن های غاصب بود
فتح الفتوحش هر زمان صدر مطالب بود
سید که سرباز امام عصر حاضر بود
میراث روح الله بود و از نوادر بود
سید "اشداء علی الکفار " را فهمید
آموزه های حیدر کرار را فهمید
غیر از خدا از هیچ کس اصلا نمی ترسید
از زوزه های گله ی دشمن نمی ترسید
مانند شیر شرزه ای همواره غران بود
از روز اول ذوالفقار شیعه برّان بود
میراث سید لشگری در اوج باورهاست
الگوی حزب الله لبنان حضرت زهراست
رزمنده ها را نهضت زهرا به خط کرده
مادر خودش سیدحسن را تربیت کرده
ارزش ندارد جان اگر نذر ولایت نیست
پایان راه شیرمردان جز شهادت نیست
باید شناسایی کنیم اهداف دشمن را
باید بشارت داد فرداهای روشن را
سیدعلی مان فتح خیبر می کند فردا
فرزند حیدر کار حیدر می کند فردا
ما سر به داران مطیع رهبری هستیم
آماده ی دستور فتح خیبری هستیم
با سر می افتد قوم فرعون زمان در نیل
شیعه کمر بسته به نابودی اسرائیل
از جبهه ی حق میرسد آوای پیروزی
قطعا تماشایی شود فردای پیروزی
فردا همه راهی قدس از سمت لبنانیم
در مسجدالاقصی نماز شکر می خوانیم
در قدس اگر فردا نماز جمعه ای برپاست
سید علی مان خطبه خوان مسجدالاقصی ست
مشی و مرام صهیونیست از یاد خواهد رفت
حیثیت پوشالی اش بر باد خواهد رفت
راهی برای عده ای یاغی نمی ماند
نامی از اسرائیل هم باقی نمی ماند
فردا که شوق هر فلسطینی تماشایی ست
بیت المقدس تا مدینه راهپیمایی ست
دنیا به کام مهدی موعود خواهد شد
صبح فرج وهابیت نابود خواهد شد
ای چرخ کج نهاد که دلبستهای به باد!
ما راست پرچمی به گران سنگی حدید
قائم به فرد نیست قیام مقاومت
فرماندهایست در پس فرماندۀ شهید
آن کس که سکوت را همآوازی کرد
تاریخ نخوانده، قصهپردازی کرد
یک سمت یزیدیان و یک سمت حسین
جنگ است؛ وسط نمیتوان بازی کرد!
ابرمرد مقاوم! یاد ما باش
بهجنت گشته عازم، یاد ما باش
کنار سید ابراهیم و یاران
کنار حاج قاسم یاد ما باش
امیررضا_فرجوند
ای نخل رشید، پر ثمر خواهی شد
ای مرد شهید، خوشسفر خواهی شد
آیات خدا مرگ ندارد هرگز
ای سورهٔ نصر، زندهتر خواهی شد
پس از دلواپسی هایِ پیاپی در شبی دشوار
خبر پیچید و غم یکباره شد بر قلبمان آوار
خبر پیچید محکم بر گلو و بغض پیدا شد
خبر سنگین و اشکِ چشمِمان هر لحظه دریا شد
شب و دلشوره ها افتاد بر هر صفحهٔ تقویم
شد انگاری دوباره تازه...داغ ِ سیّد-ابراهیم
رسید از #ضاحیه؛ داغی که عشق ِ جاودانی شد
خبر پیچید که؛ #سیدحسن هم آسمانی شد
میانِ خاکهایِ شعله ور، سر تا به پایش سوخت
تنش در زیرِ تلّ آتش افتاد و عبایش سوخت
چنان آمیخت با جانش جهاد و استقامت را
گرفت از دستِ جدّش عاقبت رزقِ شهادت را
دلِ بیروت آشوب است و ویرانتر شد از این غم
تمام کوچه ها بیتاب؛ از این زخمِ بی مرهم
عزیز از دست داده! آه...از این ماتم ِ ممتد
عزادار است و از لبنان صدایِ ضجه می آید
زمین خورد و نتیجه داد آخر کینه توزی ها
منافق ها گِرا دادند؛ لعنت بر نفوذی ها
فلسطین بیقرارش بود و غزه هست مجنونش
چه بی رحمانه بر آوارها پاشیده شد خونش
به دستِ آنکه در ذاتش نشان از آدمیّت نیست
سگِ هاری که نامشروع و نامش هست صهیونیست
همانکه میشود پیچیده طومارش به إذن الله
می افتد صد گره هر لحظه در کارش به إذن الله
ببین در آتش از امروز؛ صهیونیست را مضطر
قیام ِ جبههٔ حق میشود آغاز؛ محکمتر
تمام همّ و غمّش انتقامِ سخت و پیکار است
پدر از دست داده! خشم ِ حزب الله بسیار است
بخوان "هیهات من الذلّه" را در گوشِ بعضی ها
بیا بارِ امانت را بگیر از دوشِ بعضی ها
بگیر این گنجِ ارزشمند را از دستِ ناآگاه
محوّل کن به دستِ انقلابی هایِ حزب الله
همانکه هست مثل حاج قاسم در دلِ میدان-
-مجهّز به سلاحِ علم و ایمان؛ تا بُنِ دندان
چرا در غرب می بینند اعتبار و ارزش را؟!
نمی فهمند نامردان، هزینه هایِ سازش را؟!
همانها که فدا کردند با ذلّت؛ شجاعت را
خسارت ها زدند و بیشتر کردند زحمت را
اگرچه نقشهٔ دشمن سراسر نحس و تاریک است
بدونِ ذره ای تردید؛ فتح قدس نزدیک است
قیامی سخت در راه است با یک لشکرِ خونخواه
پس از این بیشتر دارد ادامه #راهِ_نصرالله
همان راهی که پایانش نشان از کربلا دارد
نشان از روضه هایِ قتلگاه و بوریا دارد
*
تنی لب-تشنه جان داد و سری میرفت بر نیزه
تمام خاک، غرقِ خون! تمام ِ دور و بر نیزه...
فدایِ آن عبایی که اسیرِ دستِ غارت بود
رسید آتش به جانِ خیمه و وقتِ اسارت بود
اسارت با جسارت عمهٔ سادات را رنجانْد
تنِ دروازهٔ ساعات را تنهایی اش لرزانْد
زبانم لال! ناموس علی(ع) و کوچه و بازار...
امان از شام و شادیِ یهودی هایِ بد کردار!
چه دارد میشود؟ ای داد از این پاییز! نصرالله!
خودت تکذیب کن اخبار را! برخیز! نصرالله!
خبر، از انفجار قلب ها و خانه ها دادند
خبر، بمب است و ویران کرده ما را نیز، نصرالله!
پسِ آن دودها ما «جاءَ نصرالله» می گفتیم
که ما را جز قنوتی نیست دستآویز، نصرالله!
لبی واکن جهان ماندهست دلتنگ رجزهایت
مپرس از کاسه صبری که شد لبریز، نصرالله!
بگو از مرکز فرماندهی، از آسمان با ما
چه خواهی کرد با اهریمن خونریز، نصرالله
حسین آمد به بالین تو، این ساعت گوارایت
تو و دیدار یار و گریه یکریز، نصرالله
خودت را سالها مجبور قید زیستن کردی!
چه شد یکسو نهادی جامه پرهیز، نصرالله!
از این پس، #ضاحیه در حاشیه هرگز نخواهد ماند
که قلب ماست بیروت شهادتخیز، نصرالله!
.
حجت_الاسلام_شیخ_علی_عالمی
ما را به سر دوباره هوای #شهادت است
پایان کار غیر شهادت خسارت است
«هر گز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق »
آری برای شیعه شهادت کرامت است
.
دنیا فانیاست، ما بقا را داریم
ایمان و توکل و رضا را داریم
از قلّت یاران نهراسی ای دوست!
ما هرچه نداریم، خدا را داریم
قصه قصه ی عزت و
قصه قصه ی غیرت است
حرف مرد و مردانگی
حرف ایثار و جرأت است
تاریخ گواه است / جنگ جنگ اراده هاست
امروز همان دیروز است / میدان نبرد کربلاست
سبک بالانِ عاشق - سرود عشق میخوانند
یزیدی ها میمیرند - حسینی ها میمانند
لک لبیک اباعبدالله ...
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
گرچه که پر از غصه ایم
قطره قطره دریا شویم
زیر خیمه ی کربلا
در کنار هم "ما" شویم
تاریخ گواه است / جنگ جنگ اراده هاست
جنگِ حق علیه باطل / هر روز روزِ عاشوراست
در این دوران ها در دست - لوای حق میگیریم
حسینی می مانیم و - اباالفضلی میمیریم
لک لبیک اباعبدالله ...
چه دارد میشود؟ ای داد از این پاییز! نصرالله!
خودت تکذیب کن اخبار را! برخیز! نصرالله!
خبر، از انفجار قلبها و خانهها دادند
خبر، بمب است و ویران کرده ما را نیز، نصرالله!
پسِ آن دودها ما «جاءَ نصرالله» میگفتیم
که ما را جز قنوتی نیست دستآویز، نصرالله!
لبی واکن جهان ماندهست دلتنگ رجزهایت
مپرس از کاسهی صبری که شد لبریز، نصرالله!
بگو از مرکز فرماندهی -از آسمان- با ما
چه خواهی کرد با اهریمن خونریز، نصرالله
حسین آمد به بالین تو این ساعت گوارایت
تو و دیدار یار و گریهی یکریز، نصرالله
خودت را سالها مجبور قید زیستن کردی!
چه شد یکسو نهادی جامهی پرهیز، نصرالله!
از این پس، ضاحیه در حاشیه هرگز نخواهد ماند
که قلب ماست بیروتِ شهادتخیز، نصرالله!
یک کاسه خون... چشم غروبآلود آفاق است
هر صبح و شب دنیا به خون تازه مشتاق است
رو میکند هر روز طرزی تازه از کشتن
ماییم و حیرت بس که این سلاخ خلاق است
از چشم ما گر بنگری این زخمها مرهم
از چشم ما گر بنگری این زهر تریاق است
این چشمهای غرق خون، دستان بیپیکر
تعبیر بانگ «کُلّنا عباس» عشاق است
رفتهست آه کودکان تشنه تا عیّوق
ای اذن میدان! طاقت عباسها طاق است
#سید_مقاومت
#شهید_سید_حسن_نصرالله
از بَدوِ تولد که حسن نام گرفت
با تربتِ پاکِ کربلا کام گرفت
در دامنِ پاکِ مادرِ زهرایی
از روضه ی فاطمیه الهام گرفت
در طالعِ او فالِ شهادت بود و ...
از دستِ خدا، حسن چه انعام گرفت
در راهِ خدا لحظه ای از پا ننشست
تا اینکه شهید گشت و آرام گرفت
از لطفِ دعای اهل بیت است اگر
در مکتبِ سرخِ علوی گام گرفت
در بزمِ ولا ، عشقِ مدامش دادند
از اینکه قدم به راهِ اسلام گرفت!
#خون_شهید_نصرالله_با_آزادی
#قدس_شریف_به_ثمر_خواهد
#نشست
#هستی_محرابی
قدرت نمایی ایران
علیه اسرائیل غاصب
این قدرت نسل حضرت سلمان است
فرمان خدا ز آیهی قرآن است
گفته ست زعیم ما علی دوران
خیبرشکنان عمر عدو پایان است
#مرتضی_محمودپور
@haajmorteza
انتقام سخت
وعده صادق دو
ما پیروان فاتح خیبر به جادهایم
این است جهاد درس بزرگی که دادهایم
پرچم بکف گرفته و آمادهایم ما
گاهی سواره گاه سپاه پیادهایم
ما جرعه نوش کوثر زهرایی علی
هر لحظه عاشقیم و سرمست بادهایم
ما پیروان فاتح جنگ جمل حسن
جنگ آوری نجیب که چون شیرزادهایم
ما پیرو علی زمان همچو مالکیم
سینه سپر نموده به راهش ستادهایم
در انتظار جرعهی جام شهادتیم
زین رو میان جبهه چنین رخ گشادهایم
#مرتضی_محمودپور
@haajmorteza
اگه پای حق بمونی
اگه پای حق بایستی
تو مرد جهادی امروز
خار چشم صهیونیستی
دل به راه مولا بده
گوش به حرف آقا بده
نصرُ من الله ... بخون و
اسرائیل و به فنا بده
برای حاج قاسممون دلتنگیم
ما مرد پیکارو نبرد و جنگیم
رو گنبد شیشه ایه اسرائیل
ابابیل های پر خشاب از سنگیم
ما ملت ثاراللهیم ۳
,----
میرسه روزای خوب و
فتنه دیگه آخراشه
سینهزن باید همیشه
سرپناه مظلوم باشه
این بوده یه جور قاعده
تاریخ حرفم و شاهده
به یاد خیبر بیفت و
اسرائیل و، به فنا بده
با قتلِ عامِ دائم این چند روزه
دلِ تمومِ آدما میسوزه
ولی بدون که وعدهی قرآنه
"همیشه لشکر خدا پیروزه"
ما ملت ثاراللهیم ثاراللهیم ثاراللهیم
-----
یه دنیا داره میبینه
شیعهی علی همینه
علی رمز فتح قدسه
علی وحدت آفرینه
تا همیشه پای کاریم
ما از نسل ذوالفقاریم
بگو به اسرائیلیا:
ببین که ما بیشماریم
اذن جهادو از نجف میگیریم
سلاح ایمانو به کف میگیریم
رهبرمون با لحن طوفان گفته:
قلب تل آویوُ هدف میگیریم
ما ملت ثاراللهیم، ثاراللهیم، ثاراللهیم
-----
زنده مونده راه جهاد
قسم به خون حاج عماد
برمیگرده سید حسن
وقتی که آقامون بیاد
نمیمیره حزب خدا
تموم نمیشه کربلا
ما بچههای حسینیم
شما بچهی یهودا
وعدهی پیروزی قرآن ماییم
همقسمِ غزه و لبنان ماییم
شروع شده دوباره جنگ احزاب
بگو به کافرا که سلمان ماییم
ما ملت ثاراللهیم، ثاراللهیم، ثاراللهیم
نغمه پرداز و بند۱
#سیدامیرحسین_خوشرو
بند۲:#علی_گلچین_پور
بند۳و۴:#فائزه_امجدیان
➖➖➖
منبع جواز نوکری
لینک کانال تلگرام
t.me/javazenokari
آرام شدیم، با طمأنینهی کوه
پیداست کنون، شکوه دیرینهی کوه
بالاست سرش در آسمانها، بالا
زیباست مدال فتح بر سینهی کوه
خداوندا خداوندا پر از داغم، پر از خشمم
به انگشت اشارت مانده است این روزها چشمم
چه کرد این داغ که این گریهها خامم نخواهد کرد
که موج اشک هم یک لحظه آرامم نخواهد کرد
غروب جمعه را تا صبح، ذکر آه میگفتیم
میان آن خبرها جاءَ نصرالله میگفتیم
به روی سینۀ ما نقشی از اندوه را کندند
به صدها بمب در یک روز، از جا کوه را کندند..
کسی را دادهایم از دست که شیرینتر از جان بود
عبایی داشت بر دوشش که الیافش ز طوفان بود
کسی که آفتاب از سایهٔ او بیخبر بودهست
چهل سال است هر روزش مهیای سفر بودهست
کسی که از همان اول چنین بودهست اقبالش
که مرگ از دست او عاصی، شهادت بود دنبالش
چنان داغیم که انگار او هر روز با ما بود
قسم بر قدس که چشمان او طوفانالاقصی بود
رفیق حاج قاسم بود و دلها در غمش خون شد
رفیق حاج قاسم بود، خار چشم صهیون شد
شبیه حاج قاسم داغ او تا انتقامش هست
شبیه حاج قاسم بیشتر از قبل، نامش هست
دگر در روزگار ما نمیآید همانندش
چگونه باورم باشد که رفت از دست لبخندش..
به فقدانش ز جان ما هوای زیستن رفتهست
نباشد باورم از بین ما سیدحسن رفتهست
ز دست ما در این مدت، چه جانهای نفیسی رفت
همین دیروز بود آری، خبر آمد رئیسی رفت
ببین یکرنگی ما را که با آن یار لبنانی
گذشت از جان خود در ضاحیه، سردار ایرانی
اگرچه رهروان رفتند، اما راه میماند
قسم بر وعدۀ قرآن که نصرالله میماند
شعاری نیست این شعر ای برادر، بارها دیدیم
شکوفایی خون را در پس آوارها دیدیم
مگر آن دشتهای غرق لاله یادمان رفته
مگر ایام جنگ هشت ساله یادمان رفته
اگرچه خون به دل داریم، اگر چه چشمها خیس است
بدان که ناامیدی، آخرین نیرنگ ابلیس است
دل خود را قوی دارید و همراه ولی باشید
خود سیدحسن گفتهست با سیدعلی باشید
خدایا از سر اخلاص میگویم، تویی شاهد
بنفسی انت یابن فاطمه، یا سیدالقائد
شما فرمودهای که این جهاد امروز بیمرز است
دفاع از جان و مال مسلمین بر مسلمین فرض است
اگر غزه، اگر صنعا، اگر بغداد و تهرانیم
همه یک پیکر واحد، همه امروز لبنانیم
خدایا شاهدی، این روزها بیتاب و دلتنگیم
پی صلحیم، در راهش ولی ناچار از جنگیم
هراسی نیست از دشمن، ز های و هوی و طغیانش
اگر او میکند آغاز، دست ماست پایانش
که ما ایمان خود را از الفبای شرف داریم
شب حمله ز سوی وحی، امر لا تَخَف داریم..
به اذنالله شد دیباچۀ نظم جدید آن شب
صدای ما رَمَیتَ اِذ رَمَیتَ میرسید آن شب
ته این ماجرا پایان رزم رستم و دیو است
از این پس یک هدف داریم و آن قلب تلآویو است
کجایید آی بزدلها، دلیر معرکه ماییم
که ما مثل شما مخفی نمیگردیم، اینجاییم..
اگر دنیا هم آید پشتتان، ما پنج تن داریم
شما سنگرشکن دارید، ما خیبرشکن داریم
اگر موسی بیاندازد عصای معجزاتش را
به یک لحظه ببلعد اژدهای سرخ آتش را
بگو فرعون را، نعشش به روی نیل میماند
نه حق نابود خواهد شد، نه اسرائیل میماند
فلاخن دست داوود و هلاکت سهم جالوت است
شما یک سرزمین دارید ای صهیون که تابوت است
برای ما همیشه نصرت حق در دل صبر است
شما یک سرزمین دارید در دنیا و آن قبر است
بخوان تاریخ را تا بنگری پیروز خیبر کیست
برو صهیون بپرس از قبر اجدادت که حیدر کیست
به سوی مسجدالاقصی از اینجا راه میخواهیم
خدایا ما جهاد فی سبیلالله میخواهیم
خدایا جان ما را هم فدای حق کنی ای کاش
به دریای شهیدانت مرا ملحق کنی ای کاش
که در آغاز و در انجام چون سیدحسن باشیم
نه فکر سر، نه فکر تن، نه در فکر کفن باشیم
دوباره در دلم دارم هوای دیدن او را
نمیدانم چگونه یافتند آخر تن او را
ولی از ماجرای پیکر جدش خبر دارم
چگونه از غم پیراهن او دست بردارم...
سلامِ ما به شهیدان مسجد الاقصیٰ
به لاله های غزلخوان مسجد الاقصیٰ
سلام ما خروش و جهاد حزبُ الله
سلام ما تنِ غرقِ خونِ نصرُ الله
سلام ما به شُکوهِ عماد مُغنیه
وَ معنویت و اشک جهاد مُغنیه
سلام ما به فلسطین و مردمِ غزّه
وَ آه ازین غمِ دیرین و مردم غزّه
چه ظلم ها که بر آنها زِ قوم صَهیون شد
جفا به امّت موسی به دست فرعون شد
قسم به پرچم توحید و شاخه ی زیتون
قسم به سوره ی مریم، به کاف و هاء و نون
قسم به خون شهیدان غزه و لبنان
قسم به چادرِ خاکی، قسم به قدّ کمان
قسم به خشم اَبابیل و غربت هابیل
که نیست مقصد ما غیرِ مرگِ اسرائیل
نَصرُ مِنَ الله وَ فَتحٌ قریب...
ای رژیم حرامیِ نا نجیب
هستیم بر مظلومان یار و مجیب
دادیم دیگر از کف صبر و شکیب
مرگ به تو، دولت عالَم فریب
موشک باشد بر دردِ ظلمت طبیب
بِشنو از شیعه ی علی این نَهیب
سر از تَنِتان می بُریم عَنقریب
ای رژیم حرامی نا نجیب
ما شیعیان حضرت حیدریم
فداییان دین پیغمبریم
لبنان و غزه را یار و یاوریم
با حزب الله همیشه همسنگریم
فداییان لشکر رهبریم
جنگ آوریم و فاتح خیبریم
مقاومت را یار و همسنگریم
منتظران نبردِ آخریم
راه امام و آقا باشد همین
مرحبا بر مؤمنات و مؤمنین
ولای حیدر باشد حصنی حصین
اسلام آید به جنگِ کافرین
حیران بماند گنبد آهنین
حرامزاده های پستِ بی دین
نابود گردند آن زمان بِلیَقین
آید سپاهِ امیرَ المؤمنین
ما تَرَکناکَ یَابنَ الْحُسین...
ای به ما دلبر و نور عین
ای زِ نسل شه عالمین
ما تَرَکناکَ یَابنَ الْحُسین
لبیک یا خمینی، لبیک یا حسین است
خامنه ای رهبر، ضیاء هر دو عین است
ما تَرَکناکَ یَابنَ الْحُسین...
تکیه گاهی به مستضعفان
مقتدر هستی و مهربان
بر سرت دست صاحب زمان
نایب عامِ مهدی، امام و رهبر ما
ای جانِ ما فدایت، سیّد و سَرورِ ما
ما تَرَکناکَ یَابنَ الْحُسین...
مثل آرمان و روحُ الَّهیم
پیروِ راهِ نَصرُ الَّهیم
ما فدایی ثارُ الَّهیم
در مکتبت گرفتیم، درس صبر و سعادت
راه فداییانت، باشد راهِ شهادت
ما تَرَکناکَ یَابنَ الْحُسین...
ای حسین جان اشکِ، شیعیان را ببین
پسرِ تو شده، فدای راهِ دین
غم سید حسن، ماتم ما شده
ضاحیه صحنه ای، از کربلا شده
ثارالله ثارلله یا اباعبدالله...
سید ما را زد، آن رژیم ملعون
دل محزون ما، از داغش گشته خون
نصرُ مِنَ الله است، شعار حزبُ الله
عازم میدانیم، به عشقِ ثارالله
ثارالله ثارلله یا اباعبدالله...
مانند حاج قاسم،.مانند حاج رضوان
در جنگِ با صَهیون، ما بگذریم از جان
به امرِ مقتدا، بگذشته از سریم
همه آماده و، سرباز رهبریم
ثارالله ثارلله یا اباعبدالله...
اسلام تحت ظلمِ عیان یهود بود
تیری که خورد، تیرِ کمان یهود بود
احمد اگر به شهر مدینه شهید شد
از زهرِ حربه های زنان یهود یود
حیدر اگر که تیغ به فرقِ سرش نشست
این تیغ، تیغِ ظلمِ عیان یهود بود
زهرا اگر که خورد کتک بین کوچه ها
دستورِ آن زِ فتنه گران یهود بود
سِبطُ النّبي به کینه ی همسر دچار شد
کان زن خودش زِ لشکریانِ یهود بود
آن نیزه ای که خورد به مظلومِ کربلا
سوگند بر خدا که سِنانِ یهود بود
هر جا حراملُقمگی و ظلم و جور بود
آنجا نشانه ای زِ کیان یهود بود
تیغ ظهور می برد آخر قرارشان
نفرین و لعنِ حضرتِ موسیٰ نثارشان
دوباره ماهرانه زد به میدان؛ وعدهٔ صادق
غرور آمیز، مردانه، رجزخوان؛ وعدهٔ صادق
گشایش کرد ایجاد و به لطفِ ذکرِ "یافتّاح"
به فتنه هایِ دشمن داد پایان؛ وعدهٔ صادق
اگر آیاتِ "حَتَّىٰ لا تَكُونَ فِتْنَه"* را میخوانْد
قراری داشت با تفسیرِ قران؛ وعدهٔ صادق
شبانگاهان میانِ بیشه-گاهِ رزم جولان داد
جسورانه شبیه شیرِ غرّان؛ وعدهٔ صادق
تلاویو از صدایِ سیلیِ محکم تکانها خورد
برایش داشت آسیبِ فراوان؛ وعدهٔ صادق
اصابت کرد و ویران کرد و حیفا سوخت در آتش
رسید اینبار با خشمی دوچندان؛ وعدهٔ صادق
قیامش داشت رنگِ انتقامی سخت و کوبنده
به حزب الله بسکه داشت ایمان؛ وعدهٔ صادق
تلافی شد!..غم #سید_حسن قدری تسلا یافت
برای زخم لبنان داشت درمان؛ وعدهٔ صادق
حماس از این حماسه جان گرفت و با صلابت گفت:
چه جانانه گرفت از ظالمان جان؛ وعدهٔ صادق
سگِ هاری که خون-آشام شد قلّاده میخواهد
مهارش کرد صهیون را در ایران؛ وعدهٔ صادق!
* آیه ۳۹سوره انفال
(وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّىٰ لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلَّهِ فَإِنِ انتَهَوْا فَإِنَّ اللَّهَ بِمَا يَعْمَلُونَ بَصِيرٌ)
ﻭ ﺑﺎ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﺠﻨﮕﻴﺪ ﺗﺎ ﻫﻴﭻ ﻧﻮﻉ ﻓﺴﺎﺩ ﻭ ﻓﺘﻨﻪ[ﻭ ﺧﻮﻧﺮﻳﺰﻱ ﻭﻧﺎﺍﻣﻨﻲ] ﺑﺮ ﺟﺎ ﻧﻤﺎﻧﺪ، ﻭ ﺩﻳﻦ[ﺩﺭ ﺳﺮﺍﺳﺮ جهان] ﻭﻳﮋﻩ ﺧﺪﺍ ﺷﻮﺩ.ﭘﺲ ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﻓﺘﻨﻪ ﺑﺎﺯﺍﻳﺴﺘﻨﺪ[ﺑﺎ ﺁﻧﺎﻥ ﻧﺠﻨﮕﻴﺪ] ﺯﻳﺮﺍ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﺍﻧﺠﺎم میﺩﻫﻨﺪ آگاه و بیناست.
آغاز کن با ذکر "یاحیدر" شبیخون را
در هم بکوب ای دستِ حزب الله؛ صهیون را
هنگام از جا کندنِ قلبِ تلآویو است
جاری کن از حیفا شبی دریاچهٔ خون را
غمدیده ای و هرگز از یادت نخواهد رفت
خاکِ #فلسطین را و کوچه هایِ گلگون را
اشک از نگاهِ #غزه بردار و بگو دیگر-
حسرت نخور آبادیِ از غزه-بیرون را
حتما بگو که در حیاطِ خانه می بینی-
فردا دوباره قدکشیدن هایِ زيتون را
هستیم مثل کوه پشتَت؛ تا نجاتِ #قدس
لبریز کن از خشم؛ آن چشمان محزون را
مثل همیشه با "أشِدّاءُ عَلىَ الکُفّار"
با کشتنِ باطل؛ بچرخان چرخ گردون را
باید بفهمانی به اسرائیل با موشک-
حکم تعرّض را...سزایِ نقض قانون را
ما مردِ میدانِ نبردیم و تماشا کن
این لشکرِ پابه رکابِ رو به افزون را
از تفرقه بیزار و می گیریم در پنجه
آخر گلویِ نحس اسرائیلِ ملعون را
ای امّت اسلام برخیزید با #وحدت
هنگام غفلت نیست! دریابید اکنون را
اهل تشیّع با تسنّن یک هدف دارند
نابودیِ صهیون!...بیا دریاب مضمون را
ای مشتِ پُر تاثیر با فریادِ #خوانخواهی
از خوابِ خوش بیدار کن حکّام مدیون را
"وحدت" میانِ مسلمین نابود خواهد کرد-
صهیونِ نامشروع را؛ این چند میلیون را
این چند میلیون میشود برچیده از عالَم
غیرت اگر جویا شود احوالِ مجنون را
همواره پشتیبانِ تو هستیم حزب الله
آتش بسوزان! شعله ور تر کن شبیخون را!
ایستاده می میرم، پای همین مکتب
جایی ندارد تسلیم، اصلا درین مکتب
گرچه غرق آهیم، گرچه غرق دردیم
ما نسل جهادیم، ما مرد نبردیم
ما هم مثل حیدر، پشت به دشمن نکردیم
غران مائیم، طوفان مائیم
مرد بیدار این میدان مائیم
بر صهیون آغازِ پایان مائیم
سلم لمن سالمکم
حرب لمن حاربکم
یا اباعبدالله
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مردان حزب الله، هم پای نصرالله
از پا نخواهیم افتاد ، تا آخر این راه
این عهد خدا با، مردانی غیور است
پایان مسیر، این شب غرق نور است
آغازِ طلوع، صبح سبز ظهور است
ما کراریم، لا فراریم
سربند یا زهرا بر سر داریم
آماده ی آخرین پیکاریم
سلم لمن سالمکم
حرب لمن حاربکم
یا اباعبدالله
وحید محمدی
۲۷ مهر ۱۴٠۳
سرشار ز خشمِ آتشینی هستیم
ما گنبد سخت و آهنینی هستیم
با بُغض به بیشرافتانِ صَهیون
بر خاتمِ قُربِ حق، نگینی هستیم
از رزم نترسیم، به حیدر سوگند
قَتّال ذَلیلانِ لَعینی هستیم
در امرِ جهاد با شیاطینِ یهود
چو سَرو، شکوهِ راستینی هستیم
با قوم حرامزاده ی اسرائیل
ما منتظر جنگ زمینی هستیم
در مکتبِ عابس و زهیر و حُرّیم
سر از بدنِ یهودیان می بُرّیم
مهر ماه ۱۴۰۳
مِیِ وصال، شرابِ سَبوی عاشق هاست
شمیم کرببلا، عطر و بوی عاشق هاست
قسم به غیرتِ سَنوار و مردمِ غزّه
شهید قدس شدن آرزوی عاشق هاست
مگو که شیعه و سُنّی، بگو محبّ علی
حقیقتِ عَلَوی رنگ و روی عاشق هاست
سپاه کرببلا راهیِ فلسطین است
حسین حسین، شعارِ نِکوی عاشق هاست
سر از تنِ نجسِ صَهیونیست می بُرّیم
که این حماسه، همان خُلق و خوی عاشق هاست
مهر ماه ۱۴۰۳
چنان دلداده گانت، حاج یَحییٰ
شدم مرثیه خوانت، حاج یَحییٰ
الا ای کُشته ی آزادی قدس
شهادت نوش جانت، حاج یَحییٰ
مهر ماه ۱۴۰۳