با آمدنت صحن زمین حرمت یافت
خورشید به دیدار جمال تو شتافت
مشتاق تو بود آنقدر دنیا که
در باز نشد، سینه ی دیوار شکافت
***
آمد که دهد به ماه و خورشید پناه
روشن شد از آیینه ی چشمانش ماه
دیوار شکست و عشق عالم آمد
در حلقه ای از نور و فرشته از راه
***
سرچشمه روشن جلال و جبروت
حیران کرامات نگاهت لاهوت
ای کاش که قسمت دل ما می شد
دریای کرم، قطره ای از آب وضوت
***
ما تشنه آفتاب چشمان توایم
محتاج تو و تکه ای از نان توایم
ای حضرت محراب، رجب تا رمضان
بالله قسم سه ماه مهمان توایم
***
تا در تن شعرهایمان، جان باقیست
تا خانه کعبه هست و ایمان باقیست
وقف تو تمام بیت ها، مصرع ها
تا جان به تن قافیه هامان باقی
- شنبه
- 30
- اردیبهشت
- 1391
- ساعت
- 07:25
- نوشته شده توسط
- جواد