ولادت امام حسن مجتبی (ع)

مرتب سازی براساس

اشعار ولادتی امام حسن مجتبی(ع)،(باز هم زائر سپیده شدم) *

4044
-1

اشعار ولادتی امام حسن مجتبی(ع)،(باز هم زائر سپیده شدم) باز هم زائر سپیده شدم

در حوالی عشق دیده شدم

مرده بودم و با نگاه شما

مثل روحی به تن دمیده شدم

تا بیایم مرا صدا زده ای

نام من گفتی و شنیده شدم

از قدم های با طراوت تو

مثل باران شدم چكیده شدم

میوه ی كال شاخه ای بودم

كه به لطف شما رسیده شدم

تا به بار آمدم مرا كندی

با دو دستی كریم چیده شدم

تو مرا از خودم جدا كردی

و برای خودت سوا كردی

مثل باران همیشه می باری

با قدومت بهار می آری

در كویر دلم بگو آیا

دانه عشق خود نمی كاری

طعم لبهای توچه شیرین است

بس كه زیبایی و نمك داری

تا كه بر هر غریبه رو نزنم

دست خالی مرا نمی ذاری

منهم از راه دور آمده ام

می دهی این غریبه را یاری

تشنه لطف جام

  • پنج شنبه
  • 12
  • مرداد
  • 1391
  • ساعت
  • 12:11
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

اشعار ولادتی امام حسن مجتبی(ع)،(از آسمان هفتم دنیا خبر رسید) *

3841
1

اشعار ولادتی امام حسن مجتبی(ع)،(از آسمان هفتم دنیا خبر رسید) از آسمان هفتم دنیا خبر رسید

بر شانه های اهل زمین بال و پر رسید

زنجیر کرده اند شیاطین نفس را

آزاد شد که مهلت شیطان به سر رسید

شب زنده دار گیسوی آن ماه را بگو

بعد از چارده شب یلدا سحر رسید

او دومین تجسم سیب بهشتی است

از شاخه سار نور نبوت ثمر رسید

اذن خداست زائر کعبه پدر شود

بر دست های مادر هستی پسر رسید

من آمدم کبوتر بامت شوم حسن

امروز تا همیشه غلامت شوم حسن

از روح تو به کالبد من دمیده است

آن که مرا ز خاک شما آفریده است

بنگر که دست حق چه قدر خوب دلبرا

عکس تو را به قاب نگاهم کشیده است

از لحظه ی ولادت تو شیر مادرت

با طعم یا علی به دهانت چکیده است

با گریه تا محله ی سادات هاشمی

با

  • پنج شنبه
  • 12
  • مرداد
  • 1391
  • ساعت
  • 12:14
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار ولادت امام حسن مجتبی(ع)،(دلم از وحی نگاه تو مسلمان شده است) *

3403

اشعار ولادت امام حسن مجتبی(ع)،(دلم از وحی نگاه تو مسلمان شده است) دلم از وحی نگاه تو مسلمان شده است

خم ابروی شما آیه ی قرآن شده است

من غزل از تو نگویم که کمیتم لنگ است

از کرامات تو دعبل شدن آسان شده است

تار گیسوی تو مانند ضریحی تا اوج

که شفا خانه ی دلهای پریشان شده است

اسم اعظم که بر انگشتری ات هست نگین

هر که آموخته یکباره سلیمان شده است

پس کرامات تو تا هست چه غم وقتی که

کافری از سر لطف تو مسلمان شده است

من که یک عمر مسلمان تو هستم دیگر

عجبی نیست بگویید که سلمان شده است

یک نفر آمده اینجا به امید کرمت

یک نفر آمده و دست به دامان شده است

پدرت گفت بیاییم در خانه ی تان

سائل این بار سفارش شده مهمان شده است

من چراسائل این در نشوم وقتی که

مهر تو شام

  • پنج شنبه
  • 12
  • مرداد
  • 1391
  • ساعت
  • 12:59
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار ولادتی امام حسن مجتبی(ع)،(من و ماهی که سر تا سر خدایی است) *

3634

اشعار ولادتی امام حسن مجتبی(ع)،(من و ماهی که سر تا سر خدایی است) من و ماهی که سر تا سر خدایی است

من و ماهی که پایان جدایی است

من و مهمانی قرآن و عترت

که ثقلین نبی در حق نمایی است

نمی دانم چه کس کرده دعایم

که هر چه دارم از فیض دعایی است

کنم تا اینکه جبران گذشته

وجودم طالب فیض و عطایی است

توکل بر خدا کردم که گفتند

بیا امشب که عید مجتبایی است

خدا باب کرم را باز کرده

گنه بخشی زنو آغاز کرده

خدا تفسیر کوثر کرده امشب

عجب لطفی مقدرکرده امشب

به زهرا نام مادر را عطا کرد

گلی تقدیم حیدر کرده امشب

لقب بر یک زن پست و عقیمه

معین لفظ ابتر کرده امشب

برای شرح اسم یا کریمش

به دنیا لطف دیگر کرده امشب

حسن را سفره دار خانه ی خود

خدا تا روز محشر کرده امشب

حس

  • پنج شنبه
  • 12
  • مرداد
  • 1391
  • ساعت
  • 13:02
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار ولادتی امام حسن مجتبی(ع)،(آن شب كه عشق بود و خدا بود و هيچ كس) *

4004
5

اشعار ولادتی امام حسن مجتبی(ع)،(آن شب كه عشق بود و خدا بود و هيچ كس) آن شب كه عشق بود و خدا بود و هيچ كس

قافيه تنگ چشم شما بود و هيچ كس

مي خواست عارفانه ترين شعر گل كند

تنها لب تو مرد دعا بود و هيچ كس

وقتي خدا زمين كرم را بساط كرد

آنجا فقط براي تو جا بود و هيچ كس

ما بُرده ايم بازي مستانه تُرا

زيرا كه عشق در كف ما بود و هيچ كس

دارد بهشت مي وزد امشب ز هرطرف

شد حول آتش غمت از قلب بر طرف

دستي كه بوم چشم تو را رنگ مي زند

دارد به قلب آينه ها چنگ مي زند

با تارهاي گيسوي چون آبشار تو

يوسف نشسته است و آهنگ مي زند

كي گفته صلح كردي و سازش ؟خرافه است

چشم خمار تو دهل جنگ مي زند

يك لحظه بي عيار نگاهت اگر شوم

زرهاي كيسه دل من زنگ مي زند

كم كم خدا به نيمه ماهش

  • پنج شنبه
  • 12
  • مرداد
  • 1391
  • ساعت
  • 13:05
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار ولادت امام حسن مجتبی(ع)،(عاشق شدن ز خیمه ی لیلا شروع شده است) *

5659
6

اشعار ولادت امام حسن مجتبی(ع)،(عاشق شدن ز خیمه ی لیلا شروع شده است) عاشق شدن ز خیمه ی لیلا شروع شده است

دیوانگی ز دامن صحرا شروع شده است

مجنون شدیم و دربه در کوچه ها شدیم

آوارگی ما هم از اینجا شروع شده است

ما را به سمت کوچه ی عشاق برده اند

جایی که جلوه های تمنا شروع شده است

دیگر زمان دربه دری ها تمام شد

حالا زمان عاشقی ما شروع شده است

تو آمدی و حضرت حیدر پدر شده

دوران مادرانه ی زهرا شروع شده است

ای ابتدای سوره ی کوثر خوش آمدی

ای اولین حسین پیمبر خوش آمدی

تو آمدی و شاخه ی طوبی ثمر گرفت

آخر دعای سبز پیمبر اثر گرفت

ای بانمک ترین پسر های فاطمه

تو آمدی و بوسه ز رویت پدر گرفت

ای قوت همیشه ی بازوی مرتضی

فتح الفتوح کردی و لشگر جگر گرفت

وقتی که می زنی

  • پنج شنبه
  • 12
  • مرداد
  • 1391
  • ساعت
  • 13:08
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار ولادتی امام حسن مجتبی(ع)،(نیمه ماه رسید و قمری می آید) *

5597
5

اشعار ولادتی امام حسن مجتبی(ع)،(نیمه ماه رسید و قمری می آید) نیمه ماه رسید و قمری می آید

خبر آمد که مبارک سحری می آید

ماه در لاک خودش رفت و نیامد بیرون

تا شنید از خود او ماه تری می آید

رفت خورشید پی کار خودش تا گفتند:

صبح خورشید ز سمت دگری می آید

حاتم از فرط نداری به گدایی افتاد

تا شنید از همه بخشنده تری می آید

ای کرم زاده ، کرم پیشه ، کریم بن کریم

ای علی زاده ی از ریشه کریم بن کریم

ای حسن نام و حسن خلق و حسن جلوه حسن

کرده الطاف تو یک عمر به من جلوه حسن

همه را با کرم ات مست گدایی کردی

عبد بودی و خدا خواست خدایی کردی

لطف تو آمد و دلهای ولایی را برد

کرم ات آبروی حاتم طایی را برد

آنقدر جود نمودی که دلم بی تاب است

هر کجا اسم شما هست گدایی ب

  • پنج شنبه
  • 12
  • مرداد
  • 1391
  • ساعت
  • 13:11
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار ولادت امام حسن مجتبی(ع)،(وقتش رسیده تا که قدری با خدا باشم) *

4657
2

اشعار ولادت امام حسن مجتبی(ع)،(وقتش رسیده تا که قدری با خدا باشم) وقتش رسیده تا که قدری با خدا باشم

به اصل خود برگردم از غفلت جدا باشم

با اهل دنیا هر چه بودم دگر کافی است

حالا زمانش شد که با اهل ولا باشم

من فطرتم میل مناجات سحر دارد

در آسمان بندگی باید رها باشم

امشب که قرص کامل مهتاب را دیدم

مطلوب باشد گرم تسبیح و دعا باشم

دیدم هم اکنون که بساط عاشقی جور است

خوب است من هم در مدینه یک گدا باشم

با یک توسل بر نخی از چادر زهرا

خاک قدوم یوسف خیر النسا باشم

غم ز آتش دوزخ ندارم تا حسن دارم

وقتی که اسم اعظمی چون یا حسن دارم

بیداری یا خواب است رویایی که می بینم

هست آسمان یا که زمین جایی که می بینم

بوی کرم می آورد دوش نسیم امشب

حل می شود اکنون معمایی

  • پنج شنبه
  • 12
  • مرداد
  • 1391
  • ساعت
  • 13:15
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار ولادتی امام حسن مجتبی(ع)،(نشسته ام بنويسم گدا گدا آقا) *

3537

اشعار ولادتی امام حسن مجتبی(ع)،(نشسته ام بنويسم گدا گدا آقا) نشسته ام بنويسم گدا گدا آقا

چقدر محترم است اين گداي با آقا

نشسته ام بنويسم حسن ، كريم ، كرم ،

مدينه ، سفره ي آقا ، برو بيا ، آقا

نشسته ام بنويسم به جاي العفوم

الهي يا حسن يا كريم يا آقا

تو مهرباني ات از دستگيري ات پيداست

بگير دست مرا هم تو را خدا آقا

دخيل هاي نبسته شده زياد شدند

چرا ضريح نداري ؟ چرا چرا آقا

تويي كريم كرم زاده من گدا زاده

مرا خدا به تو داده تو را به من داده

همه فقير تو هستند ما گدا ها هم

گداي لطف تو هستند خضر و موسي هم

سه بار زندگي ات را به اين و آن دادي

هر آنچه داشته بودي و گيوه ات را هم

قسم به ايل و تبارت - قسم به طايفه ات

غلام قاسم و عبدالله توآم با هم

عجيب

  • پنج شنبه
  • 12
  • مرداد
  • 1391
  • ساعت
  • 13:19
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار ولادت امام حسن مجتبی(ع)،(مرد كريم خانه ي مهمان نواز ها) *

4305
7

اشعار ولادت امام حسن مجتبی(ع)،(مرد كريم خانه ي مهمان نواز ها) مرد كريم خانه ي مهمان نواز ها

در دست توست حاجت رفع نياز ها

تو پادشاه و عالم امكان گداي توست

محتاج بذل و بخشش دست عطاي توست

از سفره هاي هر شبه ات نان گرفته ايم

روزي كه زير سايه ي تو جان گرفته ايم

وقتي كه آمدي كرم و حُسن خلق و جود

يك جا مقابل رخت افتاد در سجود

از پشت درب خانه ي تو هيچ سائلي

امكان نداشت رد شود اي واجب الوجود

با اين سخاوت تو يقينا زمان تو

دوران پادشاهي هر چه فقير بود

گفتند: بي صعود شده خاك اين كوير

باران شدي و از ملكوت آمدي فرود

از موج خير خواهي تو آب مي خورد

هر قطره زلال قنات و روان رود

رنگين كمان عرش خدا بعد بارشت

مشغول مي شود به سجود و پرستشت

زيرا تويي كه منشأ

  • پنج شنبه
  • 12
  • مرداد
  • 1391
  • ساعت
  • 13:27
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار ولادت امام حسن مجتبی(ع)،(از عالم بالاست شمیمی که رسیده) *

4015
2

اشعار ولادت امام حسن مجتبی(ع)،(از عالم بالاست شمیمی که رسیده) از عالم بالاست شمیمی که رسیده

این سفرهٔ رنگین و نعیمی که رسیده

امشب به در خانه معبود ببخشند

هر بنده عاصی و رجیمی که رسیده

اینان همه یک نور ز یک خُلق عظیمند

پس اوست همان خُلق عظیمی که رسیده

معراج طلوعش پر جبریل بسوزد

سوغاتی عرش است حریمی که رسیده

آقای کرم هست ولی بهترش این است

گوییم خداوند کریمی که رسیده...

**

باز اسم شما شور به جان غزل آورد

وصف تو نوشتم لب شعرم عسل آورد

بر مصحف دل تا که زدم دست تفعّل

بر طالع مجنون تو خیرالعمل آورد

مختل شده از سیل بروها و بیاها

جایی که رُخت روی به اهل محل آورد

با آمدنت فتنه کفار به هم خورد

تیغت چه بلایی سر آل جمل آورد؟

دشمن همه جا گفت: که مان

  • پنج شنبه
  • 12
  • مرداد
  • 1391
  • ساعت
  • 13:33
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار ولادتی امام حسن مجتبی(ع)،(سروده دل غزلي را به رنگ چشمانت) *

3676
2

اشعار ولادتی امام حسن مجتبی(ع)،(سروده دل غزلي را به رنگ چشمانت) سروده دل غزلي را به رنگ چشمانت

به رنگ آبي رنگين كمانت رضوانت

دراين سپيده دمان بهار پرور عشق

نشسته مرغ خيالم درون ايوانت

چه نغمه هاي لطيفي به گوش جانم خورد

ببين كه بلبل طبعم شده غزل خوانت

ضريح دست كريمت به رنگ سبز سخا

هزار حاتم طايي فقير احسانت

به اين كوير نيازي كه پيش راه شماست

دوباره جان بده با چند قطره بارانت

رسيده نيمه ي ماه ضيافت وهمگي

به دور سفره ي فضلت شديم مهمانت

امير کشوردل ،پادشاه آينه ها

كنار كاخ تو جبريل گشته دربانت

ميان بازي چوگان عشق دست توأم

بزن هر آنچه كه خواهي به گوي ميدانت

چقدر سجده به جا آوري! امام خشوع

خداي عزوجل گشته مات عرفانت

وضو گرفتي و از ترس حق تنت لر

  • پنج شنبه
  • 12
  • مرداد
  • 1391
  • ساعت
  • 13:37
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار ولادت امام حسن مجتبی(ع)،(گفتند بي بديلي و ديديم برتري) *

4714
7

اشعار ولادت امام حسن مجتبی(ع)،(گفتند بي بديلي و ديديم برتري) گفتند بي بديلي و ديديم برتري

از هرچه گفته اند و شنيديم بهتري

خُلق و جمال و خوي و خصالت محمّديست

آيينه ی تمام نماي پيمبري

استاد رزم توست علي شاه لافتي

آموزگار قاسم و عباس و اکبري

چه در زمان صلح، چه هنگام جنگ و رزم

در هر دو حال، باز امامي و رهبري

کوريِ چشم طايفه ابتر و حسود

تو اولين پياله صهباي کوثري

با ديدن تو چشم همه مات مي شود

زهرا پس از تو مادر سادات مي شود

ما کيستيم سائل دست کريم تو

ما کيستيم ريزه خوران قديم تو

تو سفره دار سفره ماه ضيافتي

ما ميهمان دائم خوان نعيم تو

دشنام داده‌اند و تو اکرام کرده اي

بي انتهاست رأفت قلب رحيم تو

تو سايه ی سرِ همه عالمي ولي

بي زائر است و ساي

  • پنج شنبه
  • 12
  • مرداد
  • 1391
  • ساعت
  • 13:39
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار ولادتی امام حسن مجتبی(ع)،(جان می تپد از خوبی یاری که گرفتیم) *

4030
1

اشعار ولادتی امام حسن مجتبی(ع)،(جان می تپد از خوبی یاری که گرفتیم) جان می تپد از خوبی یاری که گرفتیم

آقای کریم است نگاری که گرفتیم

پاکیزه شد آیینه محراب سحر ها

رفته غم آن گرد و غباری که گرفتیم

از ثانیه تا ثانیه اش عطر بهشت است

با این همه احساس بهاری که گرفتیم

دیدند قلمکاریتان را به دل ما

زیباست خط و نقش و نگاری که گرفتیم

نذر نفس گرم شما بود... دو نان از

نانوای خیابان کناری که گرفتیم

با لقمه ای از سفره تان تا به همیشه

سیریم از این داری و نداری که گرفتیم

گفتند اذان وقت غزلخوانی من شد

افطار طربناک لبم نام حسن شد

ای چتر بلندت به سر بی سر و پاها

بی مثل ترین است گل نام شماها

انگار نشسته است به حسن سکناتت

راه و منش فاطمه آرامش طاها

آغاز کریمانه هر

  • پنج شنبه
  • 12
  • مرداد
  • 1391
  • ساعت
  • 13:42
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار ولادتی امام حسن مجتبی(ع)،(ای وسعت بهاری بی انتهای سبز) *

4639
3

اشعار ولادتی امام حسن مجتبی(ع)،(ای وسعت بهاری بی انتهای سبز) ای وسعت بهاری بی انتهای سبز

مرد غریب شهر ولی آشنای سبز

روح اجابت است به دست تو بسکه داشت

باغ دعای هر شب تو ربنای سبز

هر شب مدینه بوی خدا داشت تا سحر

از عطر هر تلاوت تو با صدای سبز

سرسبزی بهشت خدا چیست ؟ رشته ای

از بالهای آبیتان آن عبای سبز

از لطف اشکهای سحر غنچه داده است

در دامن قنوت شبم این دعای سبز

کی می شود که سایه کند بر مزار تو

یک گنبد طلا ئی و گلدسته های سبز

آن وقت تا قیام قیامت به لطفتان

داریم در بقیع تو یک کربلای سبز

یا می شود دلم گل و خشت حریم تو

یا می شود کبوتر تو ، یا کریم تو

تو سرو قامتی تو سراپا ملاحتی

آقا تو حسن مطلقی و بی نهایتی

خاک زمین که عطر حضور تو را گرفت

  • پنج شنبه
  • 12
  • مرداد
  • 1391
  • ساعت
  • 13:44
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب
 محمد مهدی عبدالهی

رباعي میلاد امام حسن مجتبي(ع)-آن لحظه که آمدی تماشایی بود * محمد مهدی عبدالهی

2872
-2

رباعي میلاد امام حسن مجتبي(ع)-آن لحظه که آمدی تماشایی بود آن لحظه که آمدی تماشایی بود

در نرگس چشم تو چه غوغایی بود

یمن قدمت،فاطمه زیر لب گفت

به به، رمضان با مسمّایی بود

شاعر:محمدمهدی عبدالهی

  • جمعه
  • 13
  • مرداد
  • 1391
  • ساعت
  • 13:07
  • نوشته شده توسط
  • محمدمهدي عبدالهي
ادامه مطلب

امشب شهر مدینه همه شوق و همه شور... *

3729
1

امشب شهر مدینه همه شوق و همه شور... امشب شهر مدینه همه شــــــــوق و همه شــــــــور

امشب خانه حیــــــــــــــــدر پر رحمت،پر نـــــــور

امشــــــــب باغ عظیـــــــم نبـــــــــوی داده ثــــــــمـــر

امشــــــب لطـــــــــف الهی به عـلـــــــی(ع) کرده اثر

امشــــــب نام حســــــن(ع) بر در جنّــــــت شده حک

امشـــــب نیـــــــــــمه ماه رمضـــــان هم شــــــده تک

امشـــــب آقا دل من تا به بقیــــــــــــع پــــــر زده است

به مزار بی شمع و چراغ تو حسن (ع) سر زده است

سروده محسن زعفرانیه

  • شنبه
  • 14
  • مرداد
  • 1391
  • ساعت
  • 07:15
  • نوشته شده توسط
  • محسن زعفرانیه
ادامه مطلب

اشعار ولادتی امام حسن مجتبی(ع)،(چه سفره اي ، چه كرم خانه اي ، چه مهماني) *

2910
2

اشعار ولادتی امام حسن مجتبی(ع)،(چه سفره اي ، چه كرم خانه اي ، چه مهماني) چه سفره اي ، چه كرم خانه اي ، چه مهماني

چه ميزباني و چه روزي ِ فراواني

چه ازدحام عجيبي يقينا آقا نيست…

…گدايي درِ اين خانه كار آساني

دخيل دست كريمت شده ست ميكائيل

فقط نه اينكه تو روزي دهِ هر انساني

به رازقيّت تو ميخورم قسم كه تورا

رها نمي كنم آني و كمتر از آني

هر آينه دل من چون كوير مي خشكد

بدون لطف تويي كه جناب باراني

بيا و بر دلم امروز يك دقيقه ببار

بيا و با نَفَست بويي از بهشت بيار

من و هواي تو و شوق نوكري كردن

تو و حوالي دنيا و سروري كردن

دلم اسير تو شد ، چشم هاي معصومت

چه خوب ياد گرفته است دلبري كردن

من عادتي شده ام ، عادتي اين اطراف

من و فراز بقيعت كبوتري كردن

هميشه روز

  • شنبه
  • 14
  • مرداد
  • 1391
  • ساعت
  • 12:57
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار ولادت امام حسن مجتبی(ع)،(با نیت نگاه تو آغاز می کنم) *

4181
1

اشعار ولادت امام حسن مجتبی(ع)،(با نیت نگاه تو آغاز می کنم) با نیت نگاه تو آغاز می کنم

احساس خویش را به تو ابراز می کنم

شوقی درون سینه من جا گرفته است

حسی غریب در دل من پا گرفته است

حسی میان غربت و شادی و شوق و غم

حسی که گاه می چکد از چشم در حرم

ماه مبارک رمضان روی ماه توست

باید سرود شعر که مضمون نگاه توست

من زائر نگاه توام از دیار دور

آن ذره ام که آمده تا پیشگاه نور

در نام تو چه حس غریبی نهفته است

در نام تو چه خاطره ها می شود مرور

آقا غریب هستی و وقت سرودنت

حسی غریب در دل من می کند ظهور

من هم غریب مثل تو یا ایهالغریب

من کی صبور مثل تو یا ایهالصبور

با تو چقدر ماهیتم فرق می کند

مانند ایستادن شب در حضور نور

در پیشگاه آینه مرد مقربی

تو

  • شنبه
  • 14
  • مرداد
  • 1391
  • ساعت
  • 13:03
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار ولادت امام حسن مجتبی(ع)،(ما را نشانده اند سر سفره ی کریم) *

3472
5

اشعار ولادت امام حسن مجتبی(ع)،(ما را نشانده اند سر سفره ی کریم) ما را نشانده اند سر سفره ی کریم

یکباره خوانده اند سر سفره ی کریم

از عرش هم تمام ملائک یکی یکی

گیسو فشانده اند سر سفره ی کریم

از بس کریم بود که انگشت بر دهن

یک عده مانده اند سر سفره ی کریم

حاتم که هیچ، طایفه ی حاتمان همه

خود را رسانده اند سر سفره ی کریم

مهمان ِ خوانده هست ولی باز بیشتر

خیل نخوانده اند سر سفره ی کریم

اصلا بهشت را به پشیزی نمی خرند

آنها که مانده اند سر سفره ی کریم

شاعر :محمد صفی یاری

  • شنبه
  • 14
  • مرداد
  • 1391
  • ساعت
  • 13:06
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار ولادتی امام حسن مجتبی(ع)،(دیشب گذری کردم ، از کوچه ی میخانه) *

4087
3

اشعار ولادتی امام حسن مجتبی(ع)،(دیشب گذری کردم ، از کوچه ی میخانه) دیشب گذری کردم ، از کوچه ی میخانه
دیدم همه مستان را دیوانه ی دیوانه
ساقی بلاجویان ، شاداب و لب خندان
می داد به سرمستان ، پیمانه به پیمانه

من بودم و تنهایی ، در حلقه ی شیدایی
دستی ز کرم آمد ناگاه روی شانه
گفتا منشین خاموش ، در محفل ما رندان
برخیز غزل خوان شو ، مستانه ی مستانه
سرمست بخوان «یا هو» ، جای نگرانی نیست
مولاست که می بخشد عیدانه ی شاهانه
برخاستم و خواندم : یا محسن و یا مجمل
ما را بنواز امشب ، ای لطف کریمانه
هو هاتفی از یثرب می گفت : دم مغرب
افطار بفرمایید از سفره ی جانانه
فرمود کسی مولا فرموده بفرمایید
کردند همه طاعت فرمان ملوکانه
چه سفره ی رنگینی گسترده به ایوان بود
بسم الله هنگام اف

  • شنبه
  • 14
  • مرداد
  • 1391
  • ساعت
  • 13:09
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار ولادتی امام حسن مجتبی(ع)،(ما اهل بارانیم و اهل روضه هاییم) *

3480

اشعار ولادتی امام حسن مجتبی(ع)،(ما اهل بارانیم و اهل روضه هاییم) ما اهل بارانیم و اهل روضه هاییم

عمریست محتاج گداهای شماییم

آواره های کوچه ی حُسن بهاریم

کاسه بدست سفره های هل اتاییم

از روز اول خادم این خانواده

تا شام آخر هم مقیم این حراییم

ما نسل در نسل عاشق این خانه هستیم

مانند یک دیوانه از عالم جداییم

تا دست بر دامان مولایی کریمیم

بر سفره های عالم و آدم خداییم

از اولش هم قلب ما دست شما بود

توفیق ما و سلب ما دست شما بود

تا پای احسان شما پرواز کردم

این نامه را با نام مولا باز کردم

رویم سیاه آقا اگر حرف شما را

با دست کوتاه از سر خود باز کردم

غیر از شما دست کسی باران صفت نیست

نادانی من بود اگر هم ناز کردم

در زیر باران زمستان عاشقی را

با رخص

  • شنبه
  • 14
  • مرداد
  • 1391
  • ساعت
  • 13:13
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار ولادتی امام حسن مجتبی(ع)،(صـدايِ گــريــه يِ نــوزاد در فضــا پيچــيد) *

3185
1

اشعار ولادتی امام حسن مجتبی(ع)،(صـدايِ گــريــه يِ نــوزاد در فضــا پيچــيد) صـدايِ گــريــه يِ نــوزاد در فضــا پيچــيد

بگفت قابله اش:«ياعلي ، پدر شده اي»

بگـير در بغــلت طفلِ كوچكِ خـود را

عجب! ز مادر او دستپاچه تر شده اي !

چــه چهـره اي ، ز لطافت چو حور در فــردوس

چه خنده اي ، كه ز شيريني اش شكر شده اي

به مژدگاني من گر جهان دهي ، هيچست

همين كــه صاحب اين نازنين پسر شده اي

نمــاز و راز و نيــازت جـواب داد ، علي

بخند مرد خدا ، كز خدا ، نظر شده اي

فـراتــر از همـه ي طول و عرض اين دنــيــا

تو بي حدي و در اين طفل مختصر شده اي

علي !! بــراي محـمـد تـو مثــل هـاروني

عجيب نيست تو هم صاحب شُبَر شده اي

خدا براي تو مي خواست اين چنين طفلي

بــراي داشـتـنـش خـوب مـ

  • شنبه
  • 14
  • مرداد
  • 1391
  • ساعت
  • 13:15
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار ولادتی امام حسن مجتبی(ع)،(شده امشب شراب و می لازم) *

4098
2

اشعار ولادتی امام حسن مجتبی(ع)،(شده امشب شراب و می لازم) شده امشب شراب و می لازم

دم افـــطار بــر لــب صائم

ساقی سفره ضیافت شد

آنکه لـــطفش به ما بود دائــم

شده روشن دو چشم دنیا بر

اولیــن یـوسف بنی هـاشم

شک ندارم که عیدی امشب

دست عبد الله است یا قاسم

شده دیوانه وار مجنونش

عقل هرکس که بوده است سالم

رونق سفره صد برابر شد

مادر عرش و فرش مادر شد

رحمتی قد آسمان دارد

کرمی فوق هر بیان دارد

پدر مهربان ایتام است

این پسر از پدر نشان دارد

با محبان چه می کند وقتی

که هوای جزامیان دارد

قبر او قبله گاه خورشید است

چه نیازی به سایبان دارد

در کرم خانه اش برای حسین

سه دلاور سه پهلوان دارد

کاش با او مــرا قـیاسی بود

رشته من حسن شناسی بود

نسبتی

  • شنبه
  • 14
  • مرداد
  • 1391
  • ساعت
  • 13:17
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار ولادتی امام حسن مجتبی(ع)،(جشن ولادت دومین حجت خالق اکبر است اهل عالم) *

3273
1

اشعار ولادتی امام حسن مجتبی(ع)،(جشن ولادت دومین حجت خالق اکبر است   اهل عالم) جشن ولادت دومین حجت خالق اکبر است اهل عالم

حسن ابن علی آن عزیز دل ساقی کوثر است اهل عالم

شکوفا شد گل خیرالنسا سبط اکبر حسن مجتبی

مولا مولا یا حبیبی حسن مولا مولا یا حبیبی حسن

نور باران شده خانه ی مرتضی سحر نیمه ی ماه غفران

باز شد غنچه ی فاطمه در جهان شد مدینه پر از گل و ریحان

گلباران شد خانه ی احمدی بهر زیبا گل محمدی

مولا مولا یا حبیبی حسن مولا مولا یا حبیبی حسن

قدسیان در سما می دهند این ندا ماه آمرزش و برکات است

عید فرخنده ی پسر فاطمه مجتبی شافع عرصات است

فرشتگان همه در زمزمه خوش آمدی پسر فاطمه

مولا مولا یا حبیبی حسن مولا مولا یا حبیبی حسن

امشب از مقدم روی ماه حسن آن گل یاسمن جان

  • شنبه
  • 14
  • مرداد
  • 1391
  • ساعت
  • 13:21
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار ولادتی امام حسن مجتبی(ع)،(چشم خود بگشا که گل زهرا در آغوش چمن آمد) *

3110

اشعار ولادتی امام حسن مجتبی(ع)،(چشم خود بگشا که گل زهرا    در آغوش چمن آمد) چشم خود بگشا که گل زهرا در آغوش چمن آمد

به نوا بلبل به تبسم گل چون میلاد حسن آمد

یا حسن جانم یا حسن جانم مولا مولا یا حسن جان

می وزد بویش از گل رویش می گیرد بوسه پیمبر

خنده زد حیدر شام غم شد سر امشب زهرا شده مادر

یا حسن جانم یا حسن جانم مولا مولا یا حسن جان

شده مه پیدا خانه ی زهرا همچون جنات نعیم است

گو فقیران را روزه داران را عید میلاد کریم است

یا حسن جانم یا حسن جانم مولا مولا یا حسن جان

ای گل خوشبو ای کمان ابرو من بر موی تو اسیرم

ای همه هستم من تهی دستم بر در گاه تو اسیرم

یا حسن جانم یا حسن جانم مولا مولا یا حسن جان

گر سیه رویم همه جا گویم مرغ باغ حسنم من

هر کجا هستم من اگر مست

  • شنبه
  • 14
  • مرداد
  • 1391
  • ساعت
  • 13:23
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار ولادتی امام حسن مجتبی(ماه من از تو ندیدم قمری زیباتر) *

3541
1

اشعار ولادتی امام حسن مجتبی(ماه من از تو ندیدم قمری زیباتر) ماه من از تو ندیدم قمری زیباتر

نیست از نقش جمالت اثری زیباتر

این یقینم شده در عالم هستی از تو

مادر دهر ندارد پسری زیباتر

خبر آمدنت در بدنم روح دمید

بَه كه بود این خبر از هر خبری زیباتر

جلوه گر گشت رخت در سحر ماه خدا

زین سحر دیده ندیده سحری زیباتر

به همه دُرّ و گهر های ولایت سوگند

صدفی از تو ندارد گهری زیباتر

ماه خندید و مه انجمنت نام نهاد

همه حُسنی كه محمد حَسَنت نام نهاد

در تن پاك سحر روح و روان شد زدمت

بوسة ماه خدا مانده به خاك قدمت

میزبان رمضانی كه نشستند مدام

میهمانان خدا بر سر خوان كرمت

سر نثار قدم و دیدة ما فرش رهت

جان ما وقف تماشا و دل ما حرمت

سائل جود و كرم خلق سماوات

  • شنبه
  • 14
  • مرداد
  • 1391
  • ساعت
  • 13:26
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار ولادتی امام حسن مجتبی(ع)،(حس خوبی ست که امشب به زبان آمده است) *

4515
1

اشعار ولادتی امام حسن مجتبی(ع)،(حس خوبی ست که امشب به زبان آمده است) حس خوبی ست که امشب به زبان آمده است

در تن عاطفه ام، باز توان آمده است

به! چه فرخنده شبی و چه مبارک سحری!

که در آن عطر خوش خوش نفسان آمده است

چه نشستی که درِ میکده ها باز شده

آی مستان خدا! پیر مغان آمده است

بی نصیبم مگذارید ز جام کوثر

حال که صحبت مستی به میان آمده است

روزه دارانِ شبِ پانزدهم مژده دهید

نمکِ سفره ماه رمضان آمده است

سفره تکمیل شد و بزم خدا کامل گشت

سوره قدر شب پانزدهم نازل گشت

فصل تنهایی زهرا و علی سر شده است

شب این شهر چنان روز منور شده است

زودتر از همه مژده به پیمبر دادند

نوه ات آمده و فاطمه مادر شده است

نمک از روی تو می ریزد و خرمای لبت

رطب سفره افطار پیمبر شده

  • شنبه
  • 14
  • مرداد
  • 1391
  • ساعت
  • 13:28
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار ولادتی امام حسن مجتبی(ع)،(یک سرو، ولی سرو هزاران چمن است این) *

3844
4

اشعار ولادتی امام حسن مجتبی(ع)،(یک سرو، ولی سرو هزاران چمن است این) یک سرو، ولی سرو هزاران چمن است این

یک ماه، ولی ماه هزار انجمن است این

یک نور، ولی نور همه پنج تن است این

یک روح، ولی روح علی در بدن است این

زیبارخ و شورافکن و شیرین‌دهن است این

ای ماه خدا چشم تو روشن حسن است این

این خلق عظیم است عظیم است عظیم است

فرزنـد کریم است کریم است کریم است

گلبوسۀ احمد گل بستان جمالش

قرآن ورقی از صُحُفِ خُلق و خصالش

پیغمبر و زهرا و علی محو جمالش

شیری که به او فاطمه داده است، حلالش

بالاتر از اوهام همه اوج کمالش

جاری ز کف او کرم احمد و آلش

این محشر کبراست بیایید ببینید

این یوسف زهراست بیایید ببینید

خورشید دمیده به شب تار مدینه

گردیده چراغ دل بیدار مدینه

ر

  • شنبه
  • 14
  • مرداد
  • 1391
  • ساعت
  • 13:30
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب
 محمد مهدی عبدالهی

میلاد امام حسن-مدح * محمد مهدی عبدالهی

2790
1

میلاد امام حسن-مدح شد نیمه ماه و ماه من کامل گشت
رحمت ز مدینه بر سرم شامل گشت
آمد حسن و کرامتش رویایی
آری کرم از درگه او حاصل گشت

"محمدمهدی عبدالهی"

  • شنبه
  • 14
  • مرداد
  • 1391
  • ساعت
  • 19:20
  • نوشته شده توسط
  • محمدمهدي عبدالهي
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد