عید سعید قربان

مرتب سازی براساس

شعر عید قربان -( چرخ زدم چه ناگاه، نور شدم چه آسان ) * علیرضا قزوه

5897
8

شعر عید قربان -(      چرخ زدم  چه ناگاه، نور شدم  چه آسان ) چرخ زدم چه ناگاه، نور شدم چه آسان
روح من از مدینه ست، خاك من ازخراسان
کیست برابر من ؟ آن سوی مشعر من
کشته ی آن نگاهم در شب عید قربان
سنگ بزن كه در من آینه ای بروید
سنگ بزن كه در من شور گرفته شیطان
نذر دلم كن امشب سلسلة الذهب را
چیست به غیر زنجیر سلسله های عرفان
دف بزنید امشب، با دل من بچرخید
عقل بگو بچرخد، عشق بگو بچرخان
این تب لیلة القدر یا تب عید اضحی ست
این شب عید فطر است یا شب عید قربان ؟

شاعر : علیرضا قزوه

  • دوشنبه
  • 15
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 12:39
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

شعر عید قربان -( عید قربان است یـا عیـد عنایـات خداست ) *

6739
18

شعر عید قربان -(  عید قربان است یـا عیـد عنایـات خداست  ) عید قربان است یـا عیـد عنایـات خداست
عید عشق و عیـد ایثار و مناجات و دعاست
ذات حق با میهمـانانش گرفتـه جشن عیـد
مرکـز ایـن جشـن نورانـی بیابـان منـاست
هر کجا رو آوریم و هـر طرف چشم افکنیم
خیمـۀ حجـاج بیـت‌الله پیش چشـم ماست
نـور از هر خیمـه می‌تابـد بـه بـام آسمـان
خیمه‌ها بیت‌الله و اشک و مناجات و دعاست
حاجیـان دارنـد بـر سـر شـوق ذبح گوسفند
قصد هر یک کشتن دیو هوس، گرگ هواست
ای خوش آن حاجی که در آن سرزمین کرده وقوف
خوش‌تر آن حاجی که جای او در آغوش خداست
جان من قربان آن حاجی کـه زیـر خیمه‌ها
چشم او گریان به یـاد خیمه‌های کربلاست
پیش‌تر از دید چشمم خیمه می‌آید به چشم
ای منا پاسخ بده، پس خیمۀ مه

  • دوشنبه
  • 15
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 12:41
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

هستی افشانی -( برد ابراهیم اسماعیل قربانی کند ) * اسماعیل تقوایی

2847
4

هستی افشانی -( برد ابراهیم اسماعیل قربانی کند ) برد ابراهیم اسماعیل قربانی کند
فدیه در راه خدا آن دلبر جانی کند
هستی او بود اسماعیل او اثبات کرد
بنده باید در ره حق هستی افشانی کند

شاعر : اسماعیل تقوایی

  • یکشنبه
  • 5
  • مهر
  • 1394
  • ساعت
  • 08:14
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 رضا اسماعیلی

عید قربان -( اول عشق ست ای جان ! قل هوالله احد ) * رضا اسماعیلی

2061
2

عید قربان -( اول عشق ست  ای جان ! قل هوالله احد ) اول عشق ست ای جان ! قل هوالله احد

دف بزن ، ساغر بچرخان ، قل هوالله احد

گفتم از عشق و زبانم شعله ور شد ناگهان

آه از این مضمون سوزان ! قل هوالله احد

حضرت لیلی ! بیا در صحنه و چرخی بزن

یک غزل مجنون برقصان ، قل هوالله احد

ساغری آغوش وا کن ، یک تبسم مِی بریز

اندک اندک جمع مستان ... ، قل هوالله احد

می کنم سجاده را رنگین به می ، فتوا بده

" زهد " من را می بنوشان ، قل هوالله احد

بر سر آنم به حکم عشق ، رقص خون کنم

با دلی عاشق ، غزلخوان ، قل هوالله احد

در کمند زلف تو پیچید دل ، یا للعجب !

دید صدها عید قربان ، قل هوالله احد

زیر شمشیر غمت ، عشق ست سر دادن به شوق

دست افشان ، پایکوبان ، قل هوا

  • یکشنبه
  • 5
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 21:03
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

عید بندگی -(و فرمان خدا آمد که قربان گاه آماده است) * زهرا رضازاده

858
1

عید بندگی -(و فرمان خدا آمد که قربان گاه آماده است) و فرمان خدا آمد که قربان گاه آماده است
خلیل آرام نجوا کرد در گوشش که مامورست

به قربانگاه آمد اسماعیل، حاضر به قربانی
که میشی آمد از بالا و دستوری که ممهور است

که قربانی پذیرفته شد اکنون تیغ را بردار
و ابراهیم شاکر شد که ایزد شادو مسرور است

خدا راضی شد از پیغمبرش در امتحان از او
و ابراهیم می خندد بساط شادی اش جور است

به گرد حجر اسماعیل می گردند حاجی ها
و با تقصیر مو در پای کعبه عشق پرشوراست

بِکُش شیطان نفست را بِکِش افسار نافرمان
پلیدی های نفست در نظرها زشت و منفور است

طواف کعبه کردی، در منا یا سعی در مروه
بگو لبیک مهدی جان که عالم باتو منصوراست

  • یکشنبه
  • 2
  • دی
  • 1397
  • ساعت
  • 20:59
  • نوشته شده توسط
  • 09127033809
ادامه مطلب

شعر غزل عید قربان -(دل به دریا زد و دل از او کند، گرچه این عشق شعله‌ور شده بود) * سارا سادات باختر

979

شعر غزل عید قربان -(دل به دریا زد و دل از او کند، گرچه این عشق شعله‌ور شده بود) دل به دریا زد و دل از او کند، گرچه این عشق شعله‌ور شده بود
تیغ اما دگر نمی‌برید، محو زیبایی پسر شده بود

پدر آن لحظه خوب می‌دانست، امتحانی بزرگ در پیش است
آه! گویی مقابل این سرو، تیغ اندازه تبر شده بود

باز می‌شد میان آن برهوت، جاده‌ای به دریچۀ ملکوت
سفر وحی بود و اسماعیل، این چنین راهی خطر شده بود

و زنی که تمام جانش را، تکه تکه به آسمان می‌داد
جان و دل می‌سپرد دست خدا، گویی از راز باخبر شده بود

ناگهان دید آسمان منا، سبز شد با ندای لبیکش
او که در امتحان ابراهیم، باز هم صاحب پسر شده بود

و خدا گفت: وقت اعجاز است، مرد این‌بار هم سرافراز است
دیگر آن زن نبود هاجر او، ازفرشته فرشته‌تر شده بود...

  • دوشنبه
  • 10
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 14:31
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب

عید سعید قربان -(عیدقربان است ومن قربان تو ) * حاج داود بیدق داری

2057
3

عید سعید قربان  -(عیدقربان است ومن قربان تو ) عیدقربان است ومن قربان تو
دل سبوی خون شد ازهجران تو
.
بر پر کاهی نمی ارزد اگر
دل نشدبایک نظر ویران تو
.
دیده ودل کی خدائی میشود
گرنتابد نور مهرافشان تو
.
پشت پا برهردوعالم میزند
ریزه خوار سفره ی احسان تو
.
حافظ و سعدی و شمس و مولوی
جرعه نوشان میِ عرفان تو
.
جرعه گر ازجام تو #داور زند
میشود ازجمله ی مستان تو
.

  • شنبه
  • 19
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 14:21
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

عید قربان -(ای بت شکن بزرگ تاریخ ) * علی شهودی

729

عید قربان  -(ای بت شکن بزرگ تاریخ ) ای بت شکن بزرگ تاریخ
این بوته ی نفس برکن ازبیخ
.
روکن بدرون کعبه ی تن
این بار بتی بزرگ بشکن
.
هنگام جهاداکبر تست
این صحنه مصاف دیگرتست
.
پیروزی از این نبرد پر درد
سخت است ولی نه بر تو ای مرد
.
هرچند که امتحان سختی است
تردید مکن بلندبختی است
.
می شوی زغیر هرچه اودست
تا پیش تو آسمان شود پست
.
سخت است گذشتن از عزیزان
خاصه زعزیز برتر از جان
.
گفتا به حبیب خود نهانی
خوانند مرا به میهمانی
.
دریاب ضیافت خدا را
آماده کن اسمعیل ما را
.
هاجر چو شنیدزود برخاست
فرزند عزیز را بیاراست
.
پوشاند بر او لباس نیکو
زد شانه به موش وکردخوشبو
.
تا دل کند ازحریم ماهی
مهر آمده بر سر دو راهی
.
چون کرد نظر به روی فرزند

  • چهارشنبه
  • 23
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 10:15
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

عید قربان_آمده عید بندگی قربان * اسماعیل تقوایی

588

عید قربان_آمده عید بندگی قربان آمده عید بندگی، قربان
عشقبازی ی بنده با یزدان

اوج ایمان برای ابراهیم
‌روزخاص زبونی شیطان

  • پنج شنبه
  • 9
  • مرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 23:30
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

عید اضحی_مژده بادا بر مسلمانان که قربان آمده * اسماعیل تقوایی

485

عید اضحی_مژده بادا بر مسلمانان که قربان آمده مژده بادا بر مسلمانان که قربان آمده
عید مقبولی بنده نزد یزدان آمده

هرچه غیر اوست در اینروز قربانی کنیم
درمیان عیدها شمس فروزان آمده

یاد می آریم ابراهیم و قربانی او
بهرعرض بندگی جانانه میدان آمده

عید اضحی، عید خاص حاجیان وعیدخون
روز کوری همه اصحاب شیطان آمده

هرچه خواهی ای مسلمان از خدا، اینروز خواه
روز مخصوص عبادت بر مسلمان امده

مست باید از می خمخانه ی قربان شویم
مومنین را موسم اثبات ایمان آمده

همچو عید فطر باشد روزه در قربان حرام
دوره شادی شده غم‌ها به پایان آمده

شعر:اسماعیل تقوایی

  • سه شنبه
  • 29
  • تیر
  • 1400
  • ساعت
  • 21:43
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

تبریک عید قربان * مرتضی محمودپور

181

تبریک عید قربان دهه‌ی ذی‌الحجه
و اتممناها بعشر

عمر من طی گشته حسرت میخورم
عید قربان نفس را سر میبرم
یک دهه چله نشینی کرده‌ام
دیگر از خود خالی و از تو پُرم

#مرتضی_محمودپور
@haajmorteza

  • پنج شنبه
  • 8
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 13:57
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد