شعر امام زمان (عج)

مرتب سازی براساس
 روح اله گائینی

زمزمه -( وقتی دلم در حسرت، دیدار تو می گیره ) * روح اله گائینی

47

زمزمه -( وقتی دلم در حسرت، دیدار تو می گیره ) وقتی دلم در حسرت، دیدار تو می گیره
شبیه مرغ در قفس، از دوریت می میره
فارغ از این زمونه، راهی به جمکرونه
شب تا سحر از دوریت مولا می خونه
یابن الحسن کجایی ـ داد از غم جدایی
********
پایان نداره انگاری، درد و غم جدایی
أین معز الاولیاء ، أین الحسن کجایی
ای طلعت رشیده، ای غرّه ی حمیده
آقا بیا که قامت زینب خمیده
یابن الحسن کجایی ـ داد از غم جدایی
********
ای که تو بر درد دل عالمیان دوایی
بر لب رسیده جان من، از این غم جدایی
ای ماه من کجایی، سخت است غم جدایی
امشب مدینه، یا نجف، یا کربلایی
یابن الحسن کجایی ـ داد از غم جدایی
********

شاعر : روح اله گائینی

  • پنج شنبه
  • 17
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 07:29
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 روح اله گائینی

زمزمه -( با ظهورت ، در دل ما ) * روح اله گائینی

597

زمزمه -( با ظهورت ، در دل ما ) با ظهورت ـ در دل ما
شور محشر بیا و تو به پا کن
همه ما رو ـ یابن زهرا
با خودت راهی کرب و بلا کن
یابن زهرا(2) یابن زهرا بیا ای یابن زهرا
********
مژده یاران ـ مژده یاران
شب میلاد صاحب الزمان شد
از قدوم ـ پر ز خیرش
روشن عرش و زمین و آسمان شد
یابن زهرا(2) یابن زهرا بیا ای یابن زهرا
********
ای امیر ـ ملک هستی
در دل و جان من چه خوش نشستی
رشته های ـ الفت من
با دو دنیا غیر خود شکستی
یابن زهرا(2) یابن زهرا بیا ای یابن زهرا
********
میاد آخر ـ یاور ما
روی سر، سربند یا علمدار
می گه مردم ـ که تموم شد
جمعه های تلخ انتظار
یابن زهرا(2) یابن زهرا بیا ای یابن زهرا

شاعر : روح اله گائینی

دانلود سبک

  • پنج شنبه
  • 17
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 07:36
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 روح اله گائینی

زمزمه و زمینه -( خادم درگه تو ؛ موسی و عیسی و خلیل ) * روح اله گائینی

76

زمزمه و زمینه -( خادم درگه تو ؛ موسی و عیسی و خلیل ) خادم درگه تو ؛ موسی و عیسی و خلیل
پادشاهای جهان؛ همه به پیش تو ذلیل
حاتم طایی گدات ـ همه انس و جان فدات
همه خم به پیش پات
ای پور زهرا و علی ـ بر کل هستی تو ولی
یا مهدی یا مهدی
منم مست سبویت ؛ منم در آرزویت
یه عمره گل زهرا ؛ منم به جستجویت
یا مهدی یا مهدی
******
جمعه ها بی تو برام ، یه کوله بار ماتمه
همه لحظه ها برام ؛ بدون تو جهنمه
ای بهار بی خزان ـ مهدی صاحب زمان
کی می شه ای گل من
خبر بیاری از بهار ـ به دست بگیری ذوالفقار یامهدی یامهدی
همه دیده به راهت ؛ پی یه نیم نگاهت
دعا کن گل زهرا؛ باشیم توی سپاهت
الا ای شرف الناس؛ تویی عصاره ی یاس
بیا روز ظهورت، با سربند یا عباس
یا مهدی یا مهدی
******

ش

  • پنج شنبه
  • 17
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 07:38
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 اسماعیل شبرنگ

شعر امام زمان (عج) -( ماه غم و عزا شده مولا ظهور کن ) * اسماعیل شبرنگ

7

شعر امام زمان (عج) -( ماه غم و عزا شده مولا ظهور کن ) ماه غم و عزا شده مولا ظهور کن
دیگر به وقت شرعی زهرا ظهور کن
مشکی به تن نموده و گرم ارادتیم
ای محرَم محرّم دنیا ظهور کن
از کعبه با خروش جهانی یا حسین ع
از آستان عرش معلّی ظهور کن
خون گریه های تو دل ما را شکسته است
مرثیه خوان زینب کبری ظهور کن
دلبیقرار ماتم ذبح عظیم عشق
تفسیر زخم سرّ فدینا ظهور کن
بازخم های کهنه ی پیراهن حسین ع
با مشک پاره پاره ی سقا ظهور کن
ظهر عطش به زعم خودش ناله می زند :
" خلوت نشین درد و غم ... آقا ظهور کن "
در گوشه ی خرابه صدا می رسد هنوز
مرهم به دست خنجر بابا ظهور کن
دل را اسیر غصه و غم می کنم هنوز
با یاد تو هوای حرم می کنم هنوز

شاعر : اسماعیل شبرنگ

  • شنبه
  • 26
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 13:41
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 اسماعیل شبرنگ

امام زمان (عج) -( در هوای عاشقی دل را چو مسلخ می کنم ) * اسماعیل شبرنگ

5

امام زمان (عج) -( در هوای عاشقی دل را چو مسلخ می کنم ) در هوای عاشقی دل را چو مسلخ می کنم
آب و خاک سینه را وادی برزخ می کنم
تا بسوزد در میان آتش هجران تو
پاره های جگرم را نذر مطبخ می کنم
در هوای دیدن تو...یوسف خیمه نشین
با دل یعقوبی خود طی فرسخ می کنم
تا بدوزم چشم هایم را به راه وصل تو
سوزن چشمان خود را جمعه ها نخ می کنم
تا نیایی و به دادم نرسی خورشید عشق
بی برو برگرد در سرمای غم یخ می کنم
تا به کی باید بخوانم " العجل یابن الحسن"
تا به کی باید دلم را از غمت زخمی کنم
غصه ی دوری تو چشم مرا تر کرد .. آه
جان زهرا ای عزیز فاطمه برگرد ... آهش

شاعر : اسماعیل شبرنگ

  • شنبه
  • 26
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 13:43
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 اسماعیل شبرنگ

دعای فرج -( شب و روز دل ما غرق عزا می گذرد ) * اسماعیل شبرنگ

5

دعای فرج -( شب و روز دل ما غرق عزا می گذرد ) شب و روز دل ما غرق عزا می گذرد
عمر ما همنفس ذکر و دعا می گذرد
بهتر از هرکس دیگر به خدا می داند
که چه در قلب پریشان گدا می گذرد
خبر از آمدن بی خبرش می گیریم
تا که از کوچه ی دل باد صبا می گذرد
مشکل از ماست که این جمعه هم آقا نرسید
پس کی از جاده ی دل مرد خدا می آید
مثل یک زائر دلخسته دعای فرجم
امشب از پیچ و خم صحن رضا می گذرد
دست گیر همه برگرد وگرنه دیگر
بین دریای غم آب از سر ما می گذرد
باز در ذهن ترک خورده ی من این شبها
فکر دیدار امام و شهدا می گذرد
سینه چاکان حسین بن علی ع بسم الله
راه قدس از حرم کرببلا می گذرد
جمعه ای که برسد درد دوا خواهد شد
حرم عمه ی سادات رها خواهد شد

شاعر : اسماعیل شبرنگ

  • شنبه
  • 26
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 13:55
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 اسماعیل شبرنگ

یا صاحب الزمان (عج) -( وعده دادم به دلم روح دعا می آید ) * اسماعیل شبرنگ

6

یا صاحب الزمان (عج) -( وعده دادم به دلم روح دعا می آید ) وعده دادم به دلم روح دعا می آید
وسط آه و دم ندبه ی ما می آید
گفتم این جمعه به داد دل ما می رسد و ...
حال بدخواه بنی الفاطمه س جا می آید
عمرم ای کاش همین جمعه به سر می آمد
هفته ای باز بدون تو چرا می آید؟؟
هر شب جمعه به پای غم دوری تو ... آه
ناله ی فاطمه از کرببلا می آید
وقتی از علقمه همراه سحر می آید
بغض سر بسته ی دنیا به صدا می آید
بین دستان تو شور علم عباس ع است
چقدر هیبت سقا به شما می آید

شاعر : اسماعیل شبرنگ

  • شنبه
  • 26
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 13:56
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 اسماعیل شبرنگ

برگرد -( خشکی زده ام حضرت باران برگرد ) * اسماعیل شبرنگ

6

برگرد -( خشکی زده ام حضرت باران برگرد ) خشکی زده ام حضرت باران برگرد
تا جان بدهی به این بیابان برگرد
صد قافله دل در پی تو حیران است
ای مقصد دلهای پریشان برگرد
یعقوب ترین چشم به راهت مانده
گمگشته ترین یوسف کنعان برگرد
می ترسم از این که عمر من سر برسد
دیگر به خدا بس است هجران برگرد
با لشکریان احمدی روشن ها...
با باکری و همت و چمران برگرد
تا اینکه به یک نگاه زهرایی خویش
ما را برسانی به شهیدان برگرد
ای مرثیه خوان کربلای غربت
یک جمعه تو با بغض فراوان برگرد
با پرچم سرخ حضرت ثارالله ع
با ناله ی محزون حسین جان برگرد

شاعر : اسماعیل شبرنگ

  • شنبه
  • 26
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 13:57
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 اسماعیل شبرنگ

محض یار -( عطر تو پر کرده شش گوشه ی دنیای مرا ) * اسماعیل شبرنگ

5

محض یار -( عطر تو پر کرده شش گوشه ی دنیای مرا ) عطر تو پر کرده شش گوشه ی دنیای مرا
باز کرده تا دم خیمه ی تو پای مرا
سر به صخره می زنم ... مانند موج بی کسی
متلاطم کرده دوری از تو دریای مرا
مثل خورشیدی و پشت ابر غیبت مانده ای
می بری با گرمی خود موج سرمای مرا
باز موضوع دلم این هفته هم شد : " انتظار "
می نویسد جوهر غم متن انشای مرا
هر شب جمعه شنیدی با نوای " یاحسین "
" عجّل الله تعالی فرجک " های مرا
بسکه با لحن خودم هر شب صدایت کرده ام
می شناسی ناله ی " محیای محیا " ی مرا
جمعه ای ... در کربلا ... وقت مناجات " سمات "
مطمئن هستم که خالی می کنی جای مرا
دل بریدم از تمام دلخوشی ها " محض یار "
محو عشق تو شدم مانند " ابن مهزیار "

شاعر : اسماعیل شبرنگ

  • شنبه
  • 26
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 14:01
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 اسماعیل شبرنگ

خوب می شوم -( در لحظه های سبز دعا خوب می شوم ) * اسماعیل شبرنگ

5

خوب می شوم -( در لحظه های سبز دعا خوب می شوم ) در لحظه های سبز دعا خوب می شوم
با بندگی کوی خدا خوب می شوم
باری به هر جهت که دلم بی قرار شد
دیدم که با دم شهدا خوب می شوم
وقتش رسیده لطف تو درمانمان کند
با بودن تو روح شفا ... خوب می شوم
دلتنگم و به یاد حرم درد می کشم
پس کی طبیب حاذق ما خوب می شوم؟؟
آری بدم درست .. به اسمت قسم حسین ع
با یک برات کرببلا خوب می شوم
پایان قصه ی من ِ دلخسته را بگو
می میرم از غم تو وَ یا خوب می شوم؟؟
مارا به حق ماه عشیره حرم ببر
در بین صحن ماه منیر حرم ببر

شاعر : اسماعیل شبرنگ

  • شنبه
  • 26
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 14:04
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 اسماعیل شبرنگ

نوکری -( دل شد اسیر زیر و بم ربنایتان ) * اسماعیل شبرنگ

11

نوکری -( دل شد اسیر زیر و بم ربنایتان ) دل شد اسیر زیر و بم ربنایتان
آری گدای هرشب صحن و سرایتان
نوکر به شرط مزد که نوکر نمی شود
اصلا تمام دار و ندارم فدایتان
شکر خدا که آمده ام در پناه تو
شکر خدا که بیمه شدم با دعایتان
مادر مرا به عشق تو زاده فقط...حسین ع
هستم همیشه در پی چلب رضایتان
باشد دوای درد دل بی دوای من
فیض غبار تربت کرببلایتان
بال فرشته فرش عزاخانه می شود
زیر قدوم گریه کن روضه هایتان

شاعر : اسماعیل شبرنگ

  • شنبه
  • 26
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 14:06
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 اسماعیل شبرنگ

نوای پایانی ، توسل به امام عصر (عچ) -( جمعه ها تنگ غروب آسمون چشم من بارونیه ) * اسماعیل شبرنگ

10

نوای پایانی ، توسل به امام عصر (عچ) -( جمعه ها تنگ غروب آسمون چشم من بارونیه ) جمعه ها تنگ غروب
آسمون چشم من بارونیه
دوباره کبوتر
دل من توی قفس زندونیه
ذکر عجّل فرجه
که دوباره بی اجابت می مونه
از غم دوری تو
عاشق منتظر تو گریونه
برگرد / داروندار زهرا / ای یادگار زهرا / که بی قراره زهرا
برگرد / طلایه دار دنیا / منتقم عاشورا / باذوالفقار مولا
( عجل لولیک الفرج یامهدی )
منو رد نکن آقا
یه روزی شاید به دردت بخورم
قول می دم از این به بعد
جز تو دل از همه دنیا ببرم
توی صحن جمکرون
چشم من می گرده دنبال شما
میون بزم عزا
حال من قاطیه با حال شما
عشقت / نور نگاهم می شه / مرهم آهم می شه / مقصد راهم می شه
بی شک / امید مکتب هستی / فاطمی منسب هستی / عزیز زینب هستی
کجایی عشق حسین
دل شده اسی

  • پنج شنبه
  • 1
  • آبان
  • 1393
  • ساعت
  • 00:09
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 اصغر چرمی

رباعی در فراق امام زمان به مناسبت آغاز محرم -( شد ماه عزا و خبر از يار نيامد ) * اصغر چرمی

5986
31

رباعی در فراق امام زمان به مناسبت آغاز محرم -( شد ماه عزا  و  خبر از يار نيامد ) شد ماه عزا و خبر از يار نيامد
بر منتظران وعده ي ديدار نيامد
اي كاش كه با منتقم امسال بگوييم
اى اهل حرم مير و علمدار نيامد

شاعر : اصغر چرمی

  • جمعه
  • 2
  • آبان
  • 1393
  • ساعت
  • 19:50
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 اصغر چرمی

دوبیتی برای امام عصر (عج) به مناسبت محرم -( چه مي شد لطف حق ابراز گردد ) * اصغر چرمی

2744
12

دوبیتی برای امام عصر (عج) به مناسبت محرم -( چه مي شد لطف حق ابراز گردد ) چه مي شد لطف حق ابراز گردد
محرم گوش دلها باز گردد
نداي يك اناالمهدي به گوش
همه عالم طنين انداز گردد

شاعر : اصغر چرمی

  • جمعه
  • 2
  • آبان
  • 1393
  • ساعت
  • 19:52
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

مناجات با امام زمان (عج) در محرم -( زودتر آمده‎ام زودتر احسان بکنی ) * سید پوریا هاشمی

2412
4

مناجات با امام زمان (عج) در محرم  -( زودتر آمده‎ام زودتر احسان بکنی ) زودتر آمده‎ام زودتر احسان بکنی
اول صبح نگاهی به گدایان بکنی
باز هم مثل همیشه شده‎ام مهمانت
رسم این است پذیرائی مهمان بکنی
روحِ من از بدنم، جانِ تو بیمارتر است
آمدم گریه کنم تا که تو درمان بکنی
بی تو در زندگی‎ ما اثری از دین نیست
باید این بار مرا از نو مسلمان بکنی
آنقدر مردم این شهر به تو بد کردند
تا که مجبور شدی رو به بیابان بکنی
تا نمردم برس و داغ به قلبم نگذار
نکند نام مرا مرده‎ هجران بکنی
بارم افتاد زمین از تو خجالت زده‎ام
می‎شود لطف به این سر به گریبان بکنی
روضه‎ی عمه به پا شد نظری کن آقا
دیده را باید از این مرثیه گریان بکنی
دختری گم‎شده از گم شدنش می‎ترسد
کمکی کاش به این طفل هراسان بکنی
گ

  • دوشنبه
  • 24
  • آذر
  • 1393
  • ساعت
  • 13:47
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

اشعار مناجات امام زمان(عج) *

2454
4

اشعار مناجات امام زمان(عج) به دعا كنم تمنا همه شب كه تا بيايى

كه مگر شبى اجابت كندم گره گشايى

ز جمال تابناكت كه جهان كند فروزان

چه شود كه ديده‏ى ما برسد به روشنايى

منِ بى‏نوا چه دارم كه محبت تو اَرزد

مگر آنكه خود ز احسان در مرحمت گشايى

تو و حشمت و اميرى ، من و حاجت و فقيرى

چه كنم اگر نيايم به درت پِىِ گدايى

دل عاشقان مسكين به هواى تو زند پر

كه مگر در آخرين دم به كنارشان بيايى

دل هجر ديده‏ى من ، سر وصل دوست دارد

چه دهم به دل تسلى به دلى چنين هوايى

دل از اين بود غمينم كه چرا تو را نبينم

به جمال مصطفايى به جلال مرتضايى

  • چهارشنبه
  • 26
  • آذر
  • 1393
  • ساعت
  • 05:00
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب

رباعیات انتظار -( زیبایی ِ شاهکار دنیایی تو ) * اکرم بهرامچی

1854
1

رباعیات انتظار -( زیبایی ِ شاهکار دنیایی تو ) زيبايي ِ شاهكار دنيايي تو
انگيزه ي انتظار دنيايي تو
يكروز بدون شبهه ها مي آيي
روزي كه سر ِ قرار ِ دنيايي تو

شاعر : اکرم بهرامچی

  • یکشنبه
  • 30
  • آذر
  • 1393
  • ساعت
  • 03:57
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

رباعیات انتظار -( عاشق نشدن چقدر خوب است آقا ) * اکرم بهرامچی

2596
9

رباعیات انتظار  -( عاشق نشدن چقدر خوب است آقا ) عاشق نشدن چقدر خوب است آقا
چون عاطفه در حال رسوب است آقا
تاريكي ِ مطلق همگاني شده است
همواره طلوعمان غروب است آقا

شاعر : اکرم بهرامچی

  • یکشنبه
  • 30
  • آذر
  • 1393
  • ساعت
  • 03:58
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

یا صاحب الزمان عج -( یوسف مصر تو رادید و دلش آب افتاد ) * جعفر ابوالفتحی

2451
9

یا صاحب الزمان عج -( یوسف مصر تو رادید و دلش آب افتاد ) یوسف مصر تو رادید و دلش آب افتاد
در پی تو به پس پرده ی محراب افتاد
تا به سرسلسله ی عشق نظر افکندی
از همان دم به زمین پرتوی مهتاب افتاد
پیچش موی تو در پهنه ی چشمانم رفت
تا دلم آمد و در پنجه قلاب افتاد
تا به قند لب خود شهره ی شهرم کردی
می ز چشم و دل هر دیده ی عناب افتاد
تیغ مژگان حسین است به دستان حسن
شکر و صد شکر دلم دست دو قصاب افتاد
تو چه کردی که شدم مست می سجاده
ظلم یا مهر چرا چشم من از خواب افتاد

شاعر : جعفر ابوالفتحی

  • سه شنبه
  • 2
  • دی
  • 1393
  • ساعت
  • 15:35
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

باران ِ رحمت -( گل کرده لای زخم هامان پینه هامان ) * اکرم بهرامچی

1908
2

باران ِ رحمت -( گل کرده لای زخم هامان پینه هامان  ) گل کرده لاي زخم هامان ِ پینه ها مان
بی شک ترک برداشته آئیـنـه هامان.............
ابریست انگار آسمان ،اما چه خشک است
دشت ِ کویرستان ِ زرد ِ سینه هامان................
با نوعروسان مادران هم داستانند
سهراب ها رفتند و هم تـهـمـیـنـه هـامـان..............
چون سوخت سرو ِ سبز ،حالا گرم ِ گرم است
رقص و نماد ِ شعله در شومینه هامان.....................
شاید فقط در عکس های یادگاری
بر جا بماند اسوه ی پارینه هامان.............................
باران رحمت را بباران خاکیان را
در انتظارت خشک شد آدینه هامان..........................

شاعر : اکرم بهرامچی

  • سه شنبه
  • 2
  • دی
  • 1393
  • ساعت
  • 15:37
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

رقص مهتاب -( ندبه ها با نفس ِ اشک ِ زمین تر شده اند ) * اکرم بهرامچی

1977
6

رقص مهتاب -( ندبه ها با نفس ِ اشک ِ زمین تر شده اند  ) ندبه ها با نفس ِ اشک ِ زمین ، تر شده اند
مثل ِ گل ، ثانیه ها ، نبض ِ معطر شده اند
افق امروز پر از مستی ِ باران زده است
جمعه ها دیر زمانیست که بهتر شده اند
اتفاق است و یا حادثه من بی خبرم
حس ِ این حادثه ها ، قند ِ مکرر شده اند
شنبه ها.... جمعه و یا هرچه که تو می خواهی
جان به لب آمده هم بال ِ کبوتر شده اند
در دل ِ منتظران، شوق و سروریست عجیب
آسمانها و زمین حالت دیگر شده اند
رقصِ مهتاب گواه است یقین می آیی
عرشیان در دل مهتاب ، شناور شده اند
نیمه ی کامل شعبان شده و وعده ی دوست
شاهدان منتظر ِ زمزم ِ کوثر شده اند
آسمانها و زمین پلک زدند انگاری
لحظه ها ی فرج ِ عشق مُیَسر شده اند

شاعر : اکرم بهرامچی

  • سه شنبه
  • 2
  • دی
  • 1393
  • ساعت
  • 15:39
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

دیریست که جمعه های ما تعطیل است -( شوریده نوشته ام و بی تفصیل است ) * اکرم بهرامچی

2519
6

دیریست که جمعه های ما تعطیل است -( شوریده نوشته ام و بی تفصیل است ) شوریده نوشته ام و بی تفصیل است
آهنگ ِ نوشته ای که بی ترتیل است

آقا تو ببخش... باصراحت گفتم
این لهجه شبیه ِ لهجه ی هابیل است

باید وسط ِ هفته بیایی آقا
دیریست که جمعه های ما تعطیل است

خوابیم و یا مصلحتی خواب آلود
کو ؟سیصد و سیزده نفر در ایل است؟

در قرنِ جدال ِ عاطفه ... اینترنت
نسلی که به جا مانده، از آن قابیل است

اَصلاً وسط ِ هفته بیا ، .. تک نفره
چشم من و ما فقط به این تعجیل است

شاعر : اکرم بهرامچی

  • چهارشنبه
  • 3
  • دی
  • 1393
  • ساعت
  • 10:57
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

امام زمان -( جمعه ها ازپی هم می آیند ) * اسماعیل تقوایی

2305
9

امام زمان -( جمعه ها ازپی هم می آیند ) جمعه ها ازپی هم می آیند
لیک ازغایب ما نیست خبر
همه درحسرت دیدار رخش
مصلحت نیست که نماید منظز
آخرین والی حق باشد او
اگرآیدشودهنگام ظفر
نا امیدان همگی منتظرند
تاامید همه آید زسفر
آید وریشه کن ظلم شود
ضعفارا بشود اورهبر
عدل گسترشود ازجانب حق
افسر عدل گذارد برسر
ذوالفقار علی اندرکف او
بنماید همه قبر مادر
مهدیا طاقت هجرانت نیست
ازخداخواه که آیی به حضر

شاعر : اسماعیل تقوایی

  • جمعه
  • 5
  • دی
  • 1393
  • ساعت
  • 15:06
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

ادرکنی -( یا حضرت صاحب الزمان ادرکنی ) * اسماعیل تقوایی

2534
5

ادرکنی -( یا حضرت صاحب الزمان ادرکنی ) یا حضرت صاحب الزمان ادرکنی
دردانه حق گنج نهان ادرکنی
مپسند بمیرم ونبینم رویت
ای کعبه آمال جهان ادرکنی
دیریست که ذکر العجل میگویم
باز آ و مرا زغم رهان ادرکنی
عدلست در انتظار همراهی تو
ای حاکم عادل زمان ادرکنی
ظالم شده بسیار به سرتاسر ارض
کوبنده جمله ظالمان ادرکنی
باقی خدا در این زمینی آقا
مسجود زمین وآسمان ادرکنی
در غیبت تو به شیعه ات سخت گذشت
بس قامت شیعه شد کمان ادرکنی
تا از پس پرده در نیایی مولا
پیوسته بهار ما خزان ادرکنی
ای منقم خون حسین(ع)وزهرا(س)
در یاب تو قبر بی نشان ادرکنی

شاعر : اسماعیل تقوایی

  • سه شنبه
  • 9
  • دی
  • 1393
  • ساعت
  • 05:58
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

اشعار مناجات با امام زمان(عج) -( مولا ! سلام ، جز غم دوری ملال نیست ) *

2290
4

اشعار مناجات با امام زمان(عج) -( مولا ! سلام ، جز غم دوری ملال نیست ) مولا ! سلام ، جز غم دوری ملال نیست

دارم هزار سینه سخن ... کو ؟ مجال نیست

آلوده است آب و هوای جهان عزیز !

آبی درون چشمه ی دنیا زلال نیست

مولا ! دروغ نه ، به خدا یک حقیقت است

" انسان " در این زمانه به جز یک محال نیست

دنیا شده ست انجمن ُگنده لات ها

جایی در این میانه برای « کمال » نیست

طاعون ظلم ، روح زمین را جویده است

در چشم این زمانه « عدالت » سوال نیست

«دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر

کز دیو و دد ملولم و من ... » ، بی خیال نیست !

در سر هوای وصل تو دارم ، همین و بس

چون شیعه ی نگاه تو هستم ، محال نیست

روحم قیام کرده به شوق ظهور تو

ای نازنین ! زمان ظهور و وصال نیست ؟!

  • یکشنبه
  • 14
  • دی
  • 1393
  • ساعت
  • 08:08
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب

اشعار مناجات با امام زمان (عج) -( ناله‌ای زندانی‌ام، ایکاش آزادم کنی ) * محمد رضا حسین زاده بازرگانی

2324
5

اشعار مناجات با امام زمان (عج) -( ناله‌ای زندانی‌ام، ایکاش آزادم کنی ) ناله‌ای زندانی‌ام، ایکاش آزادم کنی
من سکوتی تلخ هستم، کاش فریادم کنی
شهر ِ متروکم، پر از کینه، پر از نفرت، ولی
آرزو دارم بیایی عشق آبادم کنی
بی تو من دیماهم ای خورشید! سردم، سرد ِ سرد
باز کن آغوشِ خود را تا که مردادم کنی
آه! تقویمی پر از روزِ وفاتم، عاقبت
می‌رسد روزی بیایی غرقِ میلادم کنی
از نفس‌هایت کمی بفرست همراهِ نسیم
تا که شاید این گِلِ ناپخته را آدم کنی
من به یاد ِ تو غزل گفتم به این امید که
هر کجا هستی برای لحظه ای یادم کنی

شاعر : محمد رضا حسین زاده بازرگانی

  • یکشنبه
  • 14
  • دی
  • 1393
  • ساعت
  • 08:10
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب

اشعار مناجات با امام حسین عسکری(ع) -( روزگار تو بغیر از درد غربت نیست که ) *

1652
2

اشعار مناجات با امام حسین عسکری(ع) -( روزگار تو بغیر از درد غربت نیست که ) روزگار تو بغیر از درد غربت نیست که
روزگار من بغیر از آه حسرت نیست که
از تو گفتن کار اشک چشم باشد بهتر است
گریه وقتی هست دیگرجای صحبت نیست که
راه را بستند دیگر زائرت کمتر شده
شان تو آقای من این صحن خلوت نیست که
کاش اسمم بود جزو کارگرهای حرم
کاش میمردم برای تو لیاقت نیست که
دیر هم اینجا بیایم زود راهم میدهی
برسر خوان کریمان حرف نوبت نیست که
هم نجف هم کاظمین و کربلا رفتم ولی
تا نرفتم سامرا اینها زیارت نیست که
سامرا حتی اگر ویرانه باشد جنت است
زرق و برق ظاهری معیار جنت نیست که
گنبد و گلدسته هایت کو؟به حالم رحم کن
آه در قلب شکسته صبر و طاقت نیست که
با دلم هرجای صحن تو بخواهم میروم
در مسیر عاشقی بُع

  • یکشنبه
  • 14
  • دی
  • 1393
  • ساعت
  • 08:11
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب

اشعار مناجات با امام زمان(عج) -( ربیع آمده اما بهار من نرسید ) *

7275
22

اشعار مناجات با امام زمان(عج) -( ربیع آمده اما بهار من نرسید ) ربیع آمده اما بهار من نرسید
به داد این دل سرگشته یار من نرسید
خداکند که بمیرم در این غروب غریب
از این که جمعه گذشت و نگار من نرسید
سوال می کنم از خود شبیه هفته ی قبل
چرا پناه دل بی قرار من نرسید؟؟
کنار منتظران زار می زنم...از بس
زمان سرشدن انتظار من نرسید
تمام ایل و تبارم فدای آمدنش
امید آخر ایل و تبار من نرسید
محرم وصفر دیگری گذشت اما
دوای زخم دل سوگوار من نرسید
خداکند برسد باخودش مرا ببرد
تمام سینه زنان را به کربلا ببرد

  • یکشنبه
  • 14
  • دی
  • 1393
  • ساعت
  • 08:24
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب

شعر مهدوی از وحید دکامین -( تنها نه جمعه ها زغمت آه می کشم ) * وحید دکامین

2515
12

 شعر مهدوی از وحید دکامین -( تنها نه جمعه ها زغمت آه می کشم ) تنها نه جمعه ها ز غمت آه می کشم
در طول هفته از مِحَنَت آه می کشم
بر انتظار تو که شده همچو احتضار
همپای آه روز و شبت آه می کشم
بنما تصدّقی به گدا أیها العزیز
محروم گر بمانم از کرمت آه می کشم

از اینکه از تو، غیر تو را می کنم طلب
راضی شدم چرا به کمت آه می کشم
هرشب به جمکران دلم در پی توأم
دنبال ردّ هر قدمت آه می کشم
مثل تو یاد کربُبَلایم به کلّ حال
بر جدّ پاره پاره تنت آه می کشم
چه عاشقم که خاطرم از هجر شد"حزین"
مهجور مانده چون ز دمت آه می کشم

شاعر : وحید دکامین

  • سه شنبه
  • 23
  • دی
  • 1393
  • ساعت
  • 06:15
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

امام زمان(عج)-مناجات -( سخن عشق کسی کز لبِ ما نشنیده است ) *

1827
2

امام زمان(عج)-مناجات -( سخن عشق کسی کز لبِ ما نشنیده است ) سخن عشق کسی کز لبِ ما نشنیده است
بویِ پیراهن یوسف ز صبا نشنیده است
هر که بوی جگر سوخته ی ما نشنید
بویِ ریحان گلستان وفا نشنیده است
عاشق و شکوه ی معشوق، خدا نپسندد!
در شکست از دل ما سنگ صدا نشنیده است
ساکن مُلکِ رضا شو، که در این اَمن آباد
کسی آواز پر تیرِ قضا نشنیده است
آنکه از ذکر به مذکور نمی پردازد
از خدا هیچ به جز نام خدا نشنیده است
چه قدر گوش به حرف غرض آلود کند؟
بی نیازی که ز اخلاص دعا نشنیده است
ندهد فرصت گفتار به محتاج، کریم
گوش این طایفه آواز گدا نشنیده است
گلشن از ناله ی ما یک جگر خونین است
بلبلی نیست که آوازه ی ما نشنیده است

  • سه شنبه
  • 30
  • دی
  • 1393
  • ساعت
  • 07:18
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد