شعر امام زمان (عج)

مرتب سازی براساس

ظهور یار -( عمریست که در وادی غم حیرانیم ) * محسن اوجانی

2351
10

ظهور یار -( عمریست که در وادی غم حیرانیم ) عمریست که در وادی غم حیرانیم
چشم بر راه نشستیم و بدان میمانیم
بعد غیبت هزار و صد و چندی سال است
جمعه ها بهر ظهور تو فرج میخوانیم
رحمت واسعه هستید و جهان دست شماست
همگی تحت شعاع تو مه تابانیم

شده ام غرق گنه ای گل نرگس برگرد
دل همانند کویر است و پی بارانیم
همچو یعقوب به ره دیده ما خونبار است
یوسف آل عبا تا نرسی گریانیم
ذکر تعجیل فرج نام حسین ابن علیست
مهدیا از غم جدت بخدا نالانیم

شاعر : محسن اوجانی

  • جمعه
  • 3
  • بهمن
  • 1393
  • ساعت
  • 14:22
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 قاسم صرافان

پادشاه عاشقها -( قل اعوذ برب عاشق‌ها … مَلِک الناس، الهِ عاشق‌ها ) * قاسم صرافان

2633
1

پادشاه عاشقها -( قل اعوذ برب عاشق‌ها … مَلِک الناس، الهِ عاشق‌ها ) قل اعوذ برب عاشق‌ها … مَلِک الناس، الهِ عاشق‌ها
قل اعوذُ … از اینکه دنیا را بزند آتش آهِ عاشق‌ها
اشکشان دانه‌های انگور است، گریه نه، پرده‌هایی از شور است
حلقه‌ی کهکشانی از نور است، گوشه‌ی خانقاه عاشق‌ها
«ماه من» در خسوف خود پیچید از میان دریچه وقتی دید
آسمان آسمان تفاوت داشت «ماه گردون» و ماه عاشق‌ها
«عین، شین، قاف …» واژه‌هاشان را این حروف سفید می‌سازند
حرف‌های سیاه پیدا نیست روی تخته سیاه عاشق‌ها
لبِ ذهن مرا قلم می‌دوخت، واژه‌ بر روی کاغذم می‌سوخت
آخر اسم مقاله‌ام این بود: «عاشقی از نگاه عاشق‌ها»
دل من باز هم صبوری کن، باز از چشم‌هاش دوری کن
تو به من قول داده بودی که نکنی اشتباه عاشق‌ها
ای خ

  • پنج شنبه
  • 9
  • بهمن
  • 1393
  • ساعت
  • 03:53
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

سفر بخیر -( همیشه سر به هم آریم در لوای شما ) * احمد شاکری

1769

سفر بخیر -( همیشه سر به هم  آریم در لوای شما ) همیشه سر به همآریم در لوای شما
سفربه خیر کجا رفته ای فدای شما

چگونه گم شده ای پیش چشمهای همه
کدام راه نهادست سر به پای شما

ببین که پیر شدم بس که دستهای خیال
کشید یک گل نرگس فقط به جای شما

چقدر صبر کنم زیر بار این همه صبر
خدا کند که بگیرد شبی دعای شما

کویر شد دلم از بس ندیدمت باران
ببار تا که بهارم کند صدای شما

جدا جدا شده این استغاثه ها افسوس
دعا وهی هی من اشک وهای های شما

شاعر : احمد شاکری

  • شنبه
  • 11
  • بهمن
  • 1393
  • ساعت
  • 15:24
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

انتظار بی امان -( تنگ است این زمین و شده آسمان بخیل ) * سودابه مهیجی

1934

انتظار بی امان -( تنگ است این زمین و شده آسمان بخیل ) (( و ضاقت الارض و منعت السما ء ))

تنگ است این زمین و شده آسمان بخیل
در حق هم شده ند زمین و زمان بخیل
با اینهمه ستاره شب خاک تیره است
از بسکه بی گدار شده کهکشان بخیل
حتی سحر به گوش زمین دیر می رسد
وقتی شده صدای کریم اذان بخیل
از بس عیان نکرد نهانگاه عشق را
این روزگار حیله گرِ در نهان بخیل ،
از بس تو را ربود و به دنیا نشان نداد
این انتظار یکسره ی بی امان بخیل ،
مردم همه به هستی هم بدگمان شدند
تهمت زدند سخت به هم این و آن : بخیل...
ای نوبهار سبزِ کرامت که می شوند
بی تو درخت و گلشن باغ جنان بخیل ،
اینک ببین که رسم سخاوت درین جهان
مانده به انتظار تو تا پای جان بخیل ! ....

شاعر : سودابه مهیجی

  • شنبه
  • 11
  • بهمن
  • 1393
  • ساعت
  • 16:05
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

دل گفته ای از رضا حاج حسینی -( اگرچه سبز ولی مثل زرد می ماند ) * رضا حاج حسینی

1588
1

دل گفته ای از رضا حاج حسینی  -( اگرچه سبز ولی مثل زرد می ماند ) اگرچه سبز ولی مثل زرد می ماند
بهار بی تو به پاییز سرد می ماند

غبار قلب مرا هیچکس نمی شوید
همیشه آینه مغلوب گَرد می ماند

میان این همه نامرد با صدای درشت
زمانه بر سر تشخیص مرد می ماند

نبرد تن به تنم با هوس شروع شده ست
دلم بدون تو در این نبرد می ماند

که گفته است مرفّه همیشه بی درد است؟
و مستمند در اندوه درد می ماند؟

که گفته است که بالانشین همان بالا
و دوره گرد، همان دوره گرد می ماند؟

تو می رسی و هر آنچه شب است خواهد مُرد
و روز مطلقِ بی زوج و فرد می ماند

...
غزل کنار تو احساس بهتری دارد
بگو بمان... بنشین... برنگرد...! می ماند

شاعر : رضا حاج حسینی

  • شنبه
  • 11
  • بهمن
  • 1393
  • ساعت
  • 17:15
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

شعر انتظار -( درعمق غزل قافيه ها تبعيدند ) * مریم پارساخو

1972
2

شعر انتظار -( درعمق غزل قافيه ها تبعيدند ) درعمق غزل قافيه ها تبعيدند
انگار كه ازگناه من ترسيدند
تا مطلع ناگفته ي شعرم گُل كرد
تا آخرِ منظور مرا فهميدند!
در ابرسياه واژگانم انگار
تنبيه بليغِ رعد را مي ديدند
بعضي حركات درسكوتم همچون-
معناي تعجبي كه بي تأكيدند!
وقتي مثلاً ظهور را مي خواهم-
پيداست تمام جمله ها نوميدند!
مشغول گناهم و" فرج" مي خوانم
گاهي كلمات واجب تقليدند!
هرهفته كه نامه ي مرا مي خواني
ده قافيه مستوجب يك تحديدند
نقاشي عشق با گناهان سياه !
يك جلوه ي مرده بر اثربخشيدند
كي شاخه ي ادّعا ثمر خواهد داد
وقتي كه ز بيخ ريشه ها پوسيدند

شاعر : مریم پارساخو

  • دوشنبه
  • 27
  • بهمن
  • 1393
  • ساعت
  • 09:54
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

رَبَّنا گفتن ز ما، إغْفِرْ لَنایش با شما -( دست های خالی از ما و عطایش با شما ) * محمد جواد شیرازی

2913
10

رَبَّنا گفتن ز ما، إغْفِرْ لَنایش با شما -( دست های خالی از ما و عطایش با شما ) دست های خالی از ما و عطایش با شما
آمدن تا سفره با ما و سخایش با شما

عاشق و معشوق هر کس کار خود را می کند
شاعری کردن ز ما، زلف رهایش با شما

از ازل تا روز آخر پای پرچم ماندنم‌...
...ابتدایش با تو بود و انتهایش با شما

سینه ها ملکِ تو شد یابن الحسن، آباد کن
سرزمین دل زِ ما، طرحِ بنایش با شما

بین ما و بین رب پرده دری هایی شده
رَبَّنا گفتن ز ما، إغْفِرْ لَنایش با شما

بی رضای تو گناه هیچ کس بخشیده نیست
آه از ما، توبه از ما و رضایش با شما

اذن گریه کردن بر فاطمه با مجتباست
روزی سینه زنی در روضه هایش با شما

همسرش را زد ولی تکلیف حیدر صبر بود
پس جزای سیلی و نارِ جفایش با شما

جان فدا کردن میان لشک

  • جمعه
  • 1
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 06:22
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

شعر آئینی انتظار -( آدینه می رسد به سحر مزه می دهد ) * امیر یزدی

1961
1

شعر آئینی انتظار -( آدینه می رسد به سحر مزه می دهد ) آدینه می رسد به سحر مزه می دهد
در تلخی زمانه شکر مزه می دهد
وقتی انار صورتتان دانه دانه شد
لبهای با نمک چقَـدر مزه می دهد
یک قاچ از نگاه تو ای ماه ، مانده است
از آسمان بـبُـرُّ و ببر مزه می دهد
وقتی تو نیستی همگی دلشکسته ایم
دنیای بی شما به نظر مزه می دهد؟!
نه فاطمیه و شب قدر و نه عید ها
نه اربعینِ ماه صفر مزه می دهد
ما را ندیده ای
خوشی آقــا ؟!
سلامتی؟!
از تلخی سفر چه خبر؟!
مزه می دهد؟!
آدینه...
ندبه ...
گریه ...
غزل...
استعاره...
من ...
آدینه...
گریه..
ندبه...
سحر...
مزه می دهد

شاعر : امیر یزدی

  • جمعه
  • 1
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 16:02
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

شعر انتظار -( تا تورا پيدا كنم، عمريست در خود گم شدم ) * علی احدی

2162
2

شعر انتظار -( تا تورا پيدا كنم، عمريست در خود گم شدم ) تا تورا پيدا كنم، عمريست در خود گم شدم
فارغ البال از هياهوي همه مردم شدم

اي رقم خورد از تو تكليف بهشت و دوزخم
بي تو از اول اسير دانه ي گندم شدم

تا نشستم ساختم تصوير ابروهات را
در خيالم توي چشمانت خراب خم شدم

بين مستي سامرا تا كربلا را گشته ام
مست تر، غرق طواف كعبه ي هشتم شدم
.....
كام من تلخ و تو خود بازار سوهان لقمه اي
باز از نو عازم پس كوچه هاي قم شدم

شاعر : علی احدی

  • شنبه
  • 2
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 12:43
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

شعر مناجات با امام زمان(عج) -( گرچه در پای ظهور تو بکا کافی نیست ) * سید پوریا هاشمی

3615
4

شعر مناجات با امام زمان(عج) -( گرچه در پای ظهور تو بکا کافی نیست ) گرچه در پای ظهور تو بکا کافی نیست
روضه و اشک نباشند دعا کافی نیست..

روضه خوبست به ما ترک معاصی بدهد
درس تقوا بدهد شور و نوا کافی نیست

باید این دغدغه ی روز و شب ما باشد
ساعتی سوختن از هجر شما کافی نیست

نرسد فرصت دیدار به پابند گناه
ابر باید برود حال و هوا کافی نیست..

عذر و توجیه و بهانه که بدردی نخورد
عاشق یار شدن جز به بها کافی نیست

توبه وقتیست موثر که به همت باشد
صرف خسته شدن از خبط و خطا کافی نیست

درد ما قلب سلیم است خدا میداند
حاجت دنیوی و دست گدا کافی نیست..

باید از طایفه عشق اطاعت آموخت
زدن کوچه بنام شهدا کافی نیست

آخرش پیر شدم از غم دوری حرم
تا به کی دوری از کرببلا؟کافی نیست؟

هم

  • چهارشنبه
  • 6
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 21:24
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 عبدالله باقری

زمزمه فاطمیه و امام زمان (عج) -( کعبه ی دل روی تو/رنگ حجر خال تو ) * عبدالله باقری

2180
0

زمزمه فاطمیه و امام زمان (عج) -( کعبه ی دل روی تو/رنگ حجر خال تو ) کعبه ی دل روی تو/رنگ حجر خال تو
اشک چشاتون زمزم/یه عمریه، دل خوشیمه، تصور و خیال تو
*متی ترانا و نراک
کی سر میاد این انتظار؟
کی میرسی،از پشت ابر
امید قلب بیقرار؟
*کی گفته که،بهار شده؟
وقتی ازت نیست یه خبر
بهار میاد،اون روزی که
بیای آقا جون از سفر ۲
# یا مهدی ۳ #

بند دوم
روضه میخونی آقا/ با دل خون و پر درد
شبا که آروم میری/ کنار اون ،مزاری که، علی گلش رو خاک کرد
*روضه بخون،چه خبره؟!
این روزا خونه ی علی
چی شده که،کنار چاه
میلرزه شونه علی
*مگه آقا، عوض شده
تو خونه شون حکم حجاب!
آخه چرا، رو میگیره؟
فاطمه از ابوتراب ۲
# یا مهدی ۳ #

شاعر : عبدالله باقری

دانلود سبک

  • دوشنبه
  • 11
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 06:41
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

یا صاحب الزمان (عج) -( با این دو قطره کار ماها راه می افتد ) * جعفر ابوالفتحی

1788
2

یا صاحب الزمان (عج) -( با این دو قطره کار ماها راه می افتد ) با این دو قطره کار ماها راه می افتد
بی اشک عبد تو درون چاه می افتد
امشب بیا در روضه تا با خود بگوییم
حداقل چشمت به ما گه گاه می افتد
این غیبتت محض رضای ماه ، طولانی است
ظاهر شوی از چشم ماها ماه می افتد
تو که دعایم می کنی از شنبه تا جمعه
بدنامی از نام من گمراه می افتد
مثل همیشه حتم دارم در نبود تو
این جمعه از لبهای جمعه آه می افتد
آقا شنیدن کی بود مانند این دیدن
هر روز چشمانت به قتلگاه می افتد

شاعر : جعفر ابوالفتحی

  • شنبه
  • 16
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 06:27
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

اشعار امام زمان(عج)، مناجات -( ای آنکه ظهور تو به غم خاتمه است ) * سید مجتبی شجاع

2083
2

اشعار امام زمان(عج)، مناجات -( ای آنکه ظهور تو به غم خاتمه است ) ای آنکه ظهور تو به غم خاتمه است
می آیی و بر لبت چنین زمزمه است
این هفته اقامه نماز جمعه
در صحن و سرای مادرم فاطمه است

شاعر : سید مجتبی شجاع

  • شنبه
  • 16
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 06:28
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب

اشعار امام زمان(عج)-مناجات فاطمیه -( پُر از حاجتم، حاجتم را روا كن ) * محمد بیابانی

2896
4

اشعار امام زمان(عج)-مناجات فاطمیه -( پُر از حاجتم، حاجتم را روا كن ) پُر از حاجتم، حاجتم را روا كن
گره های كورِ مرا، باز وا كن
دلی بی قرارم، قرارِ دلم شو
غباری حقیرم، مرا خاك پا كن
میانِ قنوتت، میانِ نمازت
مراهم دعا كن، مرا هم دعا كن
فقط خوب ها نه، كمی مالِ من باش
بد و خوب را، كمتر از هم سوا كن
دو دستِ پُر از خواهشم را بگیر و
اگر كه دلت آمد، آندم رها كن
شبی بینِ روضه، بگو وای مادر
شبی بینِ ما ، مادرت را صدا كن
همانجا جدا كن ز تن روحِ ما را
و این جسم را خاك در كربلا كن

شاعر : محمد بیابانی

  • شنبه
  • 16
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 06:32
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب

شعر سپید با عنوان غروب ها -( غروب ها که می آیی ) * فضل الله قاسمی

2097
4

شعر سپید با عنوان غروب ها   -( غروب ها که می آیی ) غروب ها که می آیی
آینه می شوند
همه ی سیلاب های پشت آبادی
غروب ها که می آیی
از پشت تبریزی های قد بلند
از پشت ابر های خسته ی خونین بال
سرک می کشد آفتاب ...
عشق
حقیقت است
غروب ها که می آیی
سپیده
آغاز می شود

شاعر : فضل الله قاسمی

  • پنج شنبه
  • 21
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 07:16
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

شعر مناجات با امام زمان با گریز به روضه حضرت زهرا ،کربلا و خراسان -( هر چه بد تا می کنم با من مدارا می کنی ) * محمد جواد شیرازی

31668
77

شعر مناجات با امام زمان با گریز به روضه حضرت زهرا ،کربلا و خراسان -( هر چه بد تا می کنم با من مدارا می کنی ) هرچه بد تا می کنم با من مدارا می کنی
از سر لطف و کرم با بی حیا تا می کنی

حاجتم را می دهی تا من تقاضا می کنم
دردهایم را خودت فوراً مداوا می‌کنی

پیش چشمان همه داری بزرگم می کنی
آبرویت را دوباره خرجِ رسوا می کنی

پرده پوشی می کنی و باز عصیان می کنم
هر که بویی می برد فوراً تو حاشا می کنی

صبح تا شب این همه بد می کنم اما شما
کار خوبم را فقط در بوق و کرنا می کنی!!!

سعی کردم تا گناهم را نبیند عابری
غافل از اینکه مرا داری تماشا می کنی

از "جمودُ العینِ" خود تا که شکایت می کنم...
...خشکیِ این چشمه را هربار دریا می کنی

یاد کن آلوده را یابن الحسن از بابِ لطف
در قنوت نیمه شب با رب که نجوا می کنی...

.

  • جمعه
  • 22
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 18:55
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 وحید محمدی

امسال هم بدون ظهور شما گذشت -( طوبی لمن که روز و شبش با شما گذشت ) * وحید محمدی

3031
10

امسال هم بدون ظهور شما گذشت -( طوبی لمن که روز و شبش با شما گذشت ) طوبی لمن که روز و شبش با شما گذشت
روز و شبش به یاد شما با خدا گذشت

شکر خدا که سال مرا مادرت خرید
امسال من به خدمت خیرالنسا گذشت

با یک نگاه حال مرا رو به راه کن
شب ها بدون گریه و حال بکا گذشت

دور از توام به خاطر بد کردنم به تو
حل می شود تمامی این قصه با گذشت

برگرد ای بضاعت مضجات شهر عشق
آب از سر گدای سر کوچه ها گذشت

یک اربعین تمام نفس های تنگ من
در حسرت زیارت کرببلا گذشت

هر روز گریه می کنی از روضه تنی
کز زیر سم مرکب آن اشقیا گذشت

باید دوباره جار کنم در تمام شهر
امسال هم بدون ظهور شما گذشت

شاعر : وحید محمدی

  • سه شنبه
  • 26
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 16:41
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 علی اکبر نازک کار

مناجات با امام الزمان _فاطمیه -( آقا سلام جای تو در خلوتم کم است ) * علی اکبر نازک کار

2781
12

مناجات با امام الزمان _فاطمیه  -(  آقا سلام جای تو در خلوتم کم است ) آقا سلام جای تو در خلوتم کم است
حالم شبیه لرزه پس لرزه بم است

بی معرفت شبیه من اصلا ندیده ای
اما همیشه ناز مرا هم خریده ای

گشتم اسیر نفس پلیدی مرا ببخش
باهر گناه من چه کشیدی مرا ببخش

شرمنده ام که در صف عصیان پدیده ام
زخم قدیمی دلتان را دریده ام

من معترف به جرم و گناهم ولی چه سود
رو تیره تر ز سنگ سیاهم ولی چه سود

بگذار بگذریم ز این عبد پر گناه
حرفی بزن ز سوز دلت شاه بی سپاه

اصلا بیا بگو کمی از حال ناخوشت
از بی کسی وغربت و این فال ناخوشت

این فال بد که من شده ام مثل دشمنت
بدتر ز دشمنت ولی از وصله تنت

از مردم زمانه چه زجری کشیده ای
ای حیدر غریب نگو که بریده ای!

آقا گذر کن از همه تقصیر عاص

  • سه شنبه
  • 26
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 18:40
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

مناجات -( بی تو تمام سال به دردم نمی خورد ) * جعفر ابوالفتحی

2471
3

مناجات -( بی تو تمام سال به دردم نمی خورد ) بی تو تمام سال به دردم نمی خورد
از تو فقط خیال به دردم نمی خورد
مفعول و فاعلات و مفاعیل و فاعلن
تفعیل و افتعال به دردم نمی خورد
وقتی که قبله موی تو و کعبه روی توست
ساییدن سفال به دردم نمی خورد
آقا فقط بیا و به داد دلم برس
این قلب پر ملال به دردم نمی خورد
تنها غذای حضرتی ات باب میل ماست
این نان شیرمال به دردم نمی خورد
بی تو برای چشم تو مستی حلال نیست
این رزق ناحلال به دردم نمی خورد
این آب ، شعله زاست به کشکول من بریز
بی اشک، اشتعال به دردم نمی خورد
خاکم که با دودست تو الماس می شوم
جاه و منال و مال به دردم نمی خورد

شاعر : جعفر ابوالفتحی

  • پنج شنبه
  • 28
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 12:59
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

برای مردم یمن و آزادگان جهان -( برای مردم یمن و آزادگان جهان ) * جعفر ابوالفتحی

1930
6

برای مردم یمن و آزادگان جهان -( برای مردم یمن و آزادگان جهان ) برای مردم یمن و لبنان ، فلسطین ، سوریه ، ایران

در آورید از چشم هاشان مردمک ها را
آتش زنید از زیر سرهاشان تشک ها را
بر عمق رگهاشان بپاشید این نمک ها را
لعنت کنید این حقه بازان را ، کلک ها را

آل سعود آل قعود رو به شیطانهاست
تشنه به خون نای سرهای مسلمانهاست

ای مردم صنعا به پا خیزید با تیشه
روح درخت کفر را از بیخ و از ریشه
با داس هاتان برکنیدش مثل همیشه
در کار نیکو نیست هیچ حاجت به اندیشه

دیگر جواب تیر ، تیر است ای مسلمانان
دشمن مسلح ، سیر ، دیر است ای مسلمانان

از بیشه ی خود روبهی مکار آوردند
دجالها دجال را بر کار آوردند
مسلم کشی در بند استعمار آوردند
یک کافر دل از یمن بی زار آوردند

بادام ها

  • جمعه
  • 14
  • فروردین
  • 1394
  • ساعت
  • 17:09
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

مناجات -( اشک و بکا جواب دلم را نمی دهد ) * جعفر ابوالفتحی

2259
4

مناجات -( اشک و بکا جواب دلم را نمی دهد ) یا صاحب العصر و الزمان (عج)

اشک و بکا جواب دلم را نمی دهد
یارم مرا به کنج دلش جا نمی دهد

من سالها ز فکر رخش خونجگر شدم
من سعی می کنم ولی او پا نمی دهد

او هجر می دهد بدهد لااقل بگو
تسکین چرا به این دل تنها نمی دهد

من اویم اوست من و ما یکی شدیم
من را گرفته از من و ما را نمی دهد

گاهی نگاه میکندم با دو غمزه لیک
بر قطره راه وصل به دریا نمی دهد

سائل شدیم تا همه کس را عطا کند
ارزان به هر کسی که زلیخا نمی دهد

اصلا تمام عمر کمم نذر اعتکاف
در لحظه می دهد؟ شب یلدا نمی دهد؟

دیریست در رهش به تماشا نشسته ام
از چیست یارم اذن تماشا نمی دهد

ما صید سیدیم و غذا دام می خوریم
رزقی نخور که مزه ی آقا نمی ده

  • جمعه
  • 14
  • فروردین
  • 1394
  • ساعت
  • 17:11
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

مدح و مناجات با امام زمان (عج) ایام فاطمیه زمزمه -( سلام عزیز زهرا ، سلام تموم هستم ) * صادق اویسی

4632
8

مدح و مناجات با امام زمان (عج)  ایام فاطمیه  زمزمه -( سلام عزیز زهرا ، سلام تموم هستم ) سلام عزیز زهرا ، سلام تموم هستم
ببین که از فراغت ، چقدر شکستم
سلام بقیه الله ، سلام پشت وپناهم
این شبا نیستی و من ، لبریز آهم
بسه دیگه جدایی ، صاحب عزا کجایی
تویی که روضه خونه ، غربت این شبایی
تو که نباشی ، دلم میگیره
نوکرت آقا ، داره می میره
دیگه بریده ، از همه سیره
عزیز زهرا
******
کشته ما رو آقا جون ، اشک میون چشمات
فدای شال مشکیت ، فدای غم هات
تو بی قراری و تو ، دلم قرار نمونده
برا دل پر از غم، بهار نمونده
کسی که مادرش رفت ، دلش همیشه خونه
سرده تموم دنیاش ، بهارشم خزونه
شده پریشون ، دوباره قلبم
این شبا آروم ، نداره قلبم
روضه گرفته ، که زاره قلبم
عزیز زهرا
******
شبای فاطمیه ، دلم میره مدین

  • یکشنبه
  • 30
  • فروردین
  • 1394
  • ساعت
  • 14:07
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب
 رضا اسماعیلی

اشعار مهدوی - دوران آخرالزمان -( سخت دلتنگم برادر ! حال دوران خوب نیست ) * رضا اسماعیلی

2778
4

اشعار مهدوی - دوران آخرالزمان -( سخت دلتنگم برادر ! حال دوران خوب نیست ) سخت دلتنگم برادر ! حال دوران خوب نیست
عشق تبعیدی ست ، حال و روز انسان خوب نیست
از سر رندان عاشق ، شور مستی رفته است
ساقی و مِی نیست ، حال مِی پرستان خوب نیست
فصل پاییز است و فصل برگریزان بهار
در غیاب بوی گل ، حال گلستان خوب نیست
سخت آلوده ست در فصل زمین ، آب و هوا
از تب آلودگی ، محصول باران خوب نیست
صورِ اسرافیل جنگ است این که می آید به گوش
گشته حال و روز این دنیا پریشان ، خوب نیست
عصر دَجّال است و مولانای بیدل ، بی چراغ !
شبچراغ معرفت کو ؟ حال عرفان خوب نیست
عصر دَجّال است وعصر خولی و ابن زیاد
حال و روز بوذر و مقداد و سلمان ، خوب نیست
می تراشد بار دیگر بُت بشر ، از زور و زر
بر خدای خویش انسان

  • چهارشنبه
  • 26
  • فروردین
  • 1394
  • ساعت
  • 06:44
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب

مناجات با امام عصر (عج) -( دوباره جمعه ای دیگر.... فشارم باز بالا رفت ) * جعفر ابوالفتحی

2007
0

مناجات با امام عصر (عج) -( دوباره جمعه ای دیگر.... فشارم باز بالا رفت ) یا صاحب الزمان عج

دوباره جمعه ای دیگر.... فشارم باز بالا رفت
نیامد آن مه و دلبر .... فشارم باز بالا رفت
نگو یک هفته ی دیگر صبوری کن که می آیم
نکن حال مرا بدتر .... فشارم باز بالا رفت
دو باره صبح این جمعه ، نوشتم نام پاکت را
در این دفتر ، در آن دفتر ... فشارم باز بالارفت
خوشی از اینکه می بینی ، تو رنگ گونه هایم را
به رنگ برگ نیلوفر ؟.... فشارم باز بالا رفت
خوشت باشد خوشت باشد ، دگر کردی ز هجر خود
مرا لاغرتر از لاغر .... فشارم باز بالا رفت
تمام ترسم از این است وقت آمدن گویی:
کدام آقا ، کدام نوکر .... فشارم باز بالا رفت
دلت پر ، دیده ات گریان ، دو چشمت زار و خون افشان
ز ما مردان تن پرور .... فشا

  • جمعه
  • 28
  • فروردین
  • 1394
  • ساعت
  • 18:23
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

غزل امام زمان (عج) -( این جمعه هم بدون تو سر شد امام من ) * فرزاد قائمه

3037
8

غزل امام زمان (عج) -( این جمعه هم بدون تو سر شد امام من ) این جمعه هم بدون تو سر شد امام من
تلخ است بی تـو زمـانه بـه کام من
مـن را هـمه به نـام تو آقـا شناسنم
یک بار هم صدا بزنم تو غلام من
خود کرده را تدبیر نیست دانم ولی
دستم نکن رها تو ای با مرام من
با کار های روز و شبم زجر دادمت
پر کن ز ساغر فیضت تو جام من
شرمنده،نیستم همه دم فکر ویاد تو
آری شود سحر بدون تو شام من
رحمی نما وباز دعا کن برای من
باشـد میان منتقـمان تـو نـام من

شاعر : فرزاد قائمه

  • دوشنبه
  • 7
  • اردیبهشت
  • 1394
  • ساعت
  • 18:41
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

امواج عشق -( ای بودم از نبود تونابود می شوم ) * حمیدرضا گلرخی

1965
6

امواج عشق -( ای بودم از نبود تونابود می شوم ) ای بودم از نبودِ تو نابود می شوم
می سوزم از فراقِ تو و دود می شوم
آقا بیا و با دَمِ عیساییت ببین
نابودم و زِ بودِ تو موجود می شوم

مردابم از تلاطمِ امواجِ عشقِ تو
دریا که نه ولی شبیهِ رود می شوم
زخمی تیغِ غُصّه ی مهجوریم ولی
با داروی نگاهِ تو بهبود می شوم

گر یاریم نسازی و آقا نبینمت
در امتحانِ عشقِ تو مردود می شوم
دستِ مرا خدایی نکرده رها کنی
از هیئت و حسینیّه مطرود می شوم
همراهِ خود مرا سفری کربلا ببر
این گونه کربلایی و خشنود می شوم

شاعر : حمیدرضا گلرخی

  • دوشنبه
  • 14
  • اردیبهشت
  • 1394
  • ساعت
  • 14:48
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

مناجات با امام زمان (عج) -( نکرده ام عملی تا ز تو ثواب بخواهم ) * جعفر ابوالفتحی

3564
16

مناجات با امام زمان (عج) -( نکرده ام عملی تا ز تو ثواب بخواهم ) یا صاحب الزمان عج

نکرده ام عملی تا ز تو ثواب بخواهم
منی که تشنه نبودم چگونه آب بخواهم

شبی که بی تو شود صبح بهتر آنکه نیاید
تورا بخواب ندیدم چگونه خواب بخواهم

هزار و سیصد و اندی سوال در دل من ماند
ادب اجازه نداده ز تو جواب بخواهم

رضا نده دهمت من قسم به چادر زهرا (س)
رضا نده فرجت را از آن جناب بخواهم

رضا نده دهمت من قسم به دست اباالفضل(ع)
رضا نده که ز عباس(ع) فتح باب بخواهم

شاعر : جعفر ابوالفتحی

  • چهارشنبه
  • 16
  • اردیبهشت
  • 1394
  • ساعت
  • 08:46
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

مناجات با امام زمان (عج) -( من گمراه عجب منکده ای وا کردم ) * جعفر ابوالفتحی

3091
15

مناجات با امام زمان (عج) -( من گمراه عجب منکده ای وا کردم ) یا صاحب الزمان (عج)

من گمراه عجب منکده ای وا کردم
پشت خود را به تو و روی به دنیا کردم
سالها در تن تزویر شدم ناپیدا
گرگ را در تن یک میش هویدا کردم
امر کردند مرا توبه کنم از عصیان
امر را پس زدم و پشت به مولا کردم

بر در خانه ی حق حلقه نزد انگشتم
خویش را در دل دنیا صفتان جا کردم
کاش با توبه ز راه پدرم می رفتم
من خیانت به ره آدم و حوا کردم
وای بر من که شدم حجت حق در صورت
سیرتی نیست مرا سایه شدم بر نورت

شاعر : جعفر ابوالفتحی

  • شنبه
  • 26
  • اردیبهشت
  • 1394
  • ساعت
  • 10:38
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

مناجات با حضرت مهدی -( افتاده ای بودم که دستم را گرفتی ) * جعفر ابوالفتحی

3355
13

مناجات با حضرت مهدی -( افتاده ای بودم که دستم را گرفتی ) یا صاحب الزمان (عج)
افتاده ای بودم که دستم را گرفتی
مانند نوری در دل من پا گرفتی

از آسمان عشق چترت را گشودی
یکدفعه در قلب اسیرم جا گرفتی

تو وارث جود و سخای حیدر هستی
ارثیه را از حضرت زهرا گرفتی

با گریه روز خویش را شب می کنی آه
این شیوه را از زینب کبری گرفتی

قبل از وجود لوح از لوح دل ما
ضمن تعهد نامه یک امضاء گرفتی

یک شب میان خواب دیدم با دو دستت
قلب مرا از دار این دنیا گرفتی

هر کس درختی کاشت ، محصولش ثمر داد
آقا چقدر از نخل ما خرما گرفتی؟

افسوس بعد از قرن ها ای صاحب عصر
تازه میان واژه ها معنا گرفتی

تا که زدی پرسه میان پلک خیسم
نا را از این چشمان نابینا گرفتی

از دیده های تو فقط خونابه

  • سه شنبه
  • 29
  • اردیبهشت
  • 1394
  • ساعت
  • 07:15
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 سیروس بداغی

کوی دوست -( باز شب است و سخن از موی توست ) * سیروس بداغی

1995
3

کوی دوست  -( باز شب است و سخن از موی توست ) باز شب است و سخن از موی توست
ماه من هر شب صنما روی توست

رو نکنم جز تو به هر قبله ای
قبله ی من طاق دو ابروی توست

بی سر و سامان تو ام از ازل
منزل من تا به ابد کوی توست

لطف خدا شامل حالم شده
این اثر از نغمه ی یا هوی توست

تا که بجنگی تو به میدانِ عشق
نام علی بسته به بازوی توست

جنت اگر بوی خوشی میدهد
از سرِ فیض تو و از بوی توست

دل ندهم غیر تو ای پادشاه
چون که دلم پر زده بر سوی توست

گر بدهی کون و مکان را به من
این نه عجب زان که کرم خوی توست

شاعر : سیروس بداغی

  • دوشنبه
  • 4
  • خرداد
  • 1394
  • ساعت
  • 16:21
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد