اشعار شهادت حضرت حر بن یزید ریاحی

مرتب سازی براساس

حضرت حر (ع)سبک سنتی زنجیر زنی محرم 98 -(حُرّم و شور عشق تو دارم – هم پشسمانم هم گنهکارم) *حاج محمد نعیمی

11

حضرت حر (ع)سبک  سنتی زنجیر زنی  محرم 98 -(حُرّم و شور عشق تو دارم – هم پشسمانم هم گنهکارم) حُرّم و شور عشق تو دارم – هم پشسمانم هم گنهکارم
رو به درگاه تو کردم – آمدم دورت بگردم
یابن زهرا ای حسین جان
****
گشتم ای مولا سدّ راه تو – می کشم خجلت از نگاه تو
ای امید من ای پناه من – بگذر از جرم و از گناه من
نادم و شرمنده ام من – سر به زیر افکنده ام من
یابن زهرا ای حسین جان
****
گر نبخشایی تو گناهم را – شرمم آید از مادرت زهرا
پیش پیغمبر رو سفیدم کن – در ره عشق خود شهیدم کن
آمدم با سر به زیری – تا که دستم را بگیری
یابن زهرا ای حسین جان
****
من که بشکستم اندر این صحرا – قلب طفلان را قلب زینب را
بسته ام امید بر عطای تو – تا که بگذارم سر به پای تو
آه من از سینه خیزد – در رهت خونم بریزد
یابن زهر

  • شنبه
  • 2
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 11:26
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 سید محسن حسینی

مرثیه شهادت حر -( تو هستی پادشاه عشق و من عبد پشیمانی) * سید محسن حسینی

83

مرثیه شهادت حر -( تو هستی پادشاه عشق و من عبد پشیمانی) تو هستی پادشاه عشق و من عبد پشیمانی
ببین ای نور چشمم آمـدم بـا چشم بارانی

تو هستی یوسف زهرا و کار تـوست زهرایی
به جان مادرت زهـرا تـو از من رو مگردان

نِیَم سردار لشگـر من غـلام اصغرت هستم
اگر قابـل بدانـی آمـدم گهــواره جنبــانی

اگر اصغر بمیرد از عطش تقصیـر من باشد
من اول آب را بستم و می‌دانم که می‌دانی

مبـر نـام مـرا در خیمـه‌ ای قربـان نام تو
نگـو حـر آمـده اینجـا اگر در فکر طفلانی

گرفتـم مـن بـروی دست قرآن و ندانستم
که تـو ای دلبـر لب‌تشنـه سـرتاپای قرآنی

خیـر آوردم از آن طرف ای بهتـر از جانم
ببین دریای چشمم زین خبرها هست طوفانی

بدیدم نعـل تازه می‌زدند بـر سرم مرکبها
چسان گویم که تو در زیر سم اسب می‌مانی

الهـی من بمانـم در تـه گـودال جـای تو
نگـردد کم سـر مویی از آن زلف پریشانی

الهی من روم در خانه خـولی بـه جای تو
دعایم را بگـو آمیـن دل من را مسـوزانی

  • پنج شنبه
  • 9
  • مرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 01:15
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 امیررضا فرجوند

نوحه جناب حر * امیررضا فرجوند

748

نوحه جناب حر بسمه تعالی
نوحه جناب حر (ع)
◾️◾️
یا حسین غرق گناهم
در جهان هستی پناهم
یابن زهرا دلم را مسوزان
جان زهرا ز من رو مگردان
یا حسین یا حسین یابن الزهرا
◾️◾️
سر نهم بر خاک پایت
تا کنم جان را فدایت
از عطای تو شرمنده هستم
من دل زینبت را شکستم
یاحسین یاحسین یابن الزهرا
◾️◾️
عشق تو باشد عبادت
ده به من اذن شهادت
جان فدا میکنم در ره دین
وقت مُردن تو باز آ ببالین
یا حسین یاحسین یابن الزهرا
◾️◾️
بغض من بسته گلویم
تو بخر خود آبرویم
تشنگیّت زد آتش بجانم
من خجل از تو و کودکانم
یا حسین یاحسین یابن الزهرا
◾️◾️

  • سه شنبه
  • 15
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 22:57
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب

احوالات جناب حر(ع) -(گُفت سِیر نار و دُوزَخ می کُنم) * ناشناس ؟؟؟

383

احوالات جناب حر(ع) -(گُفت سِیر نار و دُوزَخ می کُنم) گُفت سِیر نار و دُوزَخ می کُنم
عارِفانِه طیّ بَرزَخ می کُنم

یک طَرف پِیغمبَر و یک سُو یَزید
"اُدخُلوهاً جُفت، با هَل مِن مَزید

پَس دو دَستِ خود زِ غَم بَر سَر گِرفت
فِطرتَش هم تیغ و قرآن بَر گِرفت

گُفت اِی دادارِ غَفّارُ الذُّنُوب
کاشفُ الاَسرار و ستّارُ العیُوب

گَر دِلِ خاصّانِ تُو بِشکستِه اَم
باز دِل بَر عفوِ عام اَت بَستِه اَم

وانگه آمَد تا به نَزدیکِ خیام
گُفت از حرّ، مَر شهِ دِین را سَلام

تُوبِه کَردَم؛ لِیک تَوّابم تُویی
عَفو خواهم؛ لِیک وَهّابم تُویی

مِهرِ تُو فِرعُونِ را مُوسی کُند
جَذبِه اَت، دَجّالِ را عیسی کُند

گَر بِخوانی خِیمِه بَر گَردُون زَنَم
وَر بِرانی غُوطه ها دَر خون زَنم

شاه گُفت اَهلًا و سَهلًا؛ مَرحبا
اِی دُو کُونَت بَندِهء بَندِ قَبا

گَر تُو بُبریدی رهِ ظاهر زِ ما
ما رهِ باطِن نَبُرّیم از شُما

بَحرِ کِی دَر اِنتقام از قَطرِه شد
مِهر کِی دَر اِنکِسار از ذَرّه شد

گَر زِ تو نِسبَت به ما سَر زَد خَطا
آن خَطا اِینجا بَدَل شد بَر عَطا

حُر چُو اَلطافِ شَه اَندَر خویش دِید
عِشقِ وا پَس ماندِه را دَر پیش دِید

گُفت چُون اوّل من آزُردَم تُو را
اِذن دِه تا گَردم اَت اوّل فَدا

بُود او را نیمِه جانی کَز اِمام
دِید بَر بالینِ خُود جانی تَمام

زیرِ لَب خَندان سُوی جَنّات رَفت
از صِفَت بُگسَستِه سُوی ذات رَفت

التماس دعای فرج

#شادروان_جیحون_یزدی_رحمة_الله_علیه

  • شنبه
  • 14
  • مرداد
  • 1402
  • ساعت
  • 23:28
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

نوحه واحد یا سنگین حُر ریاحی -(با عشقت ، کربلایی شد دل من) * مرتضی شاهمندی

347
1

نوحه واحد یا سنگین حُر ریاحی -(با عشقت ، کربلایی شد دل من) با عشقت ، کربلایی شد دل من
غرق حق ، شد دل ناقابل من

از باده ی ولا ، لبریز و پُر شدم
با یک نگاه تو ، مستانه حُر شدم

آه ، رویم سیاه ، کِی می کنی ، من را نگاه

وای ، ( آقام حسین ۳ ) ۲

آقاجان ، تو فقط هستی حبیبم
نگاه کن ، بر دل محنت نصیبم

من‌ بر گیسوی تو ، آقا شدم اسیر
افتاده ام ز پا ، دست مرا بگیر

آه ، بارم گناه ، دستم بگیر ، ای قرص ماه

وای ، ( آقام حسین ۳ ) ۲

من حُرّم ، که شکستم دل طفلان
اما تو ، وا نمودی درِ غُفران

شرمنده ام‌ حسین ، از روی خواهرت
کن توبه ام قبول ، به جان مادرت

آه ، کن تو قبول ، عذر مرا ، جان بتول

وای ، ( آقام حسین ۳ ) ۲

  • چهارشنبه
  • 18
  • مرداد
  • 1402
  • ساعت
  • 00:21
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

زمینه شب چهارم محرم -(ببین که ای حبیبم دلم شده پریشون) * مجید آقاجانی

311

زمینه شب چهارم محرم -(ببین که ای حبیبم دلم شده پریشون) ?بند 1

ببین که ای حبیبم دلم شده پریشون
نگاهی کن به چشمام داره میباره بارون
حال دلم خرابه پشیمونم آقاجون

توبه ی من رو بپذیر سرور و مولا
براتو جونمو میدم عزیز زهرا

چی بهتر از اینکه برای تو بمیرم
لحظه ی مردن بیا دستتو بگیرم

عزیز زهرا یا حسین

? بند 2

اشک چشامو دیدی گرفتی آقا دستم
خدارو شکر از اینکه تو لشکر تو هستم
اومدم و کنار تو بغضم و شکستم

میرم تو میدون و برات جونمو میدم
دیگه جلوی مادر تو رو سفیدم

تقصیر من بود نرسید به خیمه آبی
تو این بیابون بلا خیلی بی تابی

عزیز زهرا یا حسین

?بند 3

بیا ببین تو میدون به خون نشستم آقا
بی تابی میکنه دل رو خاک داغ صحرا
دادی نجاتم آقا از گیر و دار دنیا

چه خوبه از اینکه شدم کشته ی راهت
میکنه آروم دلمو آقا نگاهت

اسم تورو میگم آقا با حال مضطر
دستای سردمو گرفتی دم آخر

عزیز زهرا یا حسین

  • یکشنبه
  • 12
  • شهریور
  • 1402
  • ساعت
  • 16:33
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

زمینه شب چهارم محرم -(منو ببخش چون خیلی بدی و نامردی کردم) * مجید آقاجانی

210

زمینه شب چهارم محرم -(منو ببخش چون خیلی بدی و نامردی کردم) بند ۱

منو ببخش چون خیلی بدی و نامردی کردم
حالا میخوام تا مرهمی باشی به روی دردم

قبول کن آقا اومدم و خیلی پریشونم
با نیم نگاهت کمی آروم شه این دل خونم

مولا چقدر غریبی واست بمیرم
مولا بزار تورو آغوشم بگیرم

مولا سیدی یا حسین

بند ۲

میرم به میدون تاکه پیشت آقاروسفیدشم
نگاهی کن تا تو راه تو سرورم شهید شم

وقتی که مردم مولا بیا بالای سر من
داره بی وقفه میباره این چشمای تر من

مولا انگاری توی قفس اسیرم
مولا بزار تورو آغوشم بگیرم

مولا سیدی یا حسین

بند ۳

میبینی میرم تا که فداییه بچه هات شم
لحظه آخر شامل لطف و یه نیم نگات شم

دلخوشم آقا از اینکه واست شدم فدایی
خداروشکر من شدم شهید کرببلایی

مولا شدی تو پادشاه و امیرم
مولا بزار تو رو آغوشم بگیرم

مولا سیدی یا حسین

  • دوشنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1402
  • ساعت
  • 13:40
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

شب چهارم حضرت حر(ع) -(شب شبه توبه شبه اقراره) * مرتضی سراوانی گرگانی

274

شب چهارم حضرت حر(ع) -(شب شبه توبه شبه اقراره) #بند_اول
#توبه

شب شبه توبه شبه اقراره
شبه جلای دله بیماره
اومده اونیکه یه سرباره
معترفه خیلی گرفتاره

اشکای حسرتو ببین
بِروی گونه هام خورده سُر

کاسه ی رزق من میشه
با اشکای توی روضه پُر

میخوام که توبه بکنم
قبولم کن آقا مثله حُر

خودم میدونم که بدم
ولی تو با کرامتی
ردم نمیکنی حسین
تو آخره رفاقتی

#فی_البداهه
#شب_چهارم
#محرم
#حضرت_حر_ع

#بند_اول
#توبه

شب شبه توبه شبه اقراره
شبه جلای دله بیماره
اومده اونیکه یه سرباره
معترفه خیلی گرفتاره

اشکای حسرتو ببین
بِروی گونه هام خورده سُر

کاسه ی رزق من میشه
با اشکای توی روضه پُر

میخوام که توبه بکنم
قبولم کن آقا مثله حُر

خودم میدونم که بدم
ولی تو با کرامتی
ردم نمیکنی حسین
تو آخره رفاقتی

همیشه توی سختیا
پر از امیدم میکنی
مثله همون غلام سیاه
تو رو سفیدم میکنی

الهی اِغفر بالحسین(ع) 8

#بند_دوم
#حضرت_حر

خوشا به این سعادتو اقبال
با این همه سیاهیه اعمال
داره به سمت خیمه ها میره
علی اکبر میره استقبال2

میگه پشیمونم حسین
میخوام کنم به کارام اقرار

بخشش تو زیاده و...
منم توی گناهه بسیار

ببین پریشون اومدم
میخوام کنی واسم استغفار

منو ببخش اگه دله
خواهره تو شکسته شد
منو ببخش اگر که آب
بروی خیمه بسته شد

منو ببخش تشنه شدن
رقیه و اصغرتون
قسم میدم ببخش منو
به پهلوی مادرتون

الهی اغفربالحسین(ع)

  • شنبه
  • 22
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 23:07
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

حضرت حر(ع) -(هلال ماه اشک و ماتم دمیده) * مرتضی سراوانی گرگانی

637

حضرت حر(ع) -(هلال ماه اشک و ماتم دمیده) سربند
هلال ماه اشک و ماتم دمیده
"الا نوحوا" بر گوش عالم رسیده
عزا می گیرد مادری قد خمیده
حسین جان، حسین جان
بین روضه وزیده شمیم بوی سیب
می رسد روزیِ گریه از دست حبیب
السلام یا حسین - السلام یا غریب
لطف زهرا شده / شامل حال ما
السلام علی / ساکن کربلا
"سیدی یا حسین" ۴

حسین جان عمری پای عشقت نشستم
منِ بیچاره دل به لطف تو بستم
حلالم کن آقا دلت را شکستم
حسین جان، حسین جان
روسیاهم به دام گنه شدم اسیر
مثل حر آمدم بی قرار و سر به زیر
جان مادرت حسین - عذر من را بپذیر
دست من را بگیر / گرچه آلوده ام
من که از کودکی / عاشقت بوده ام
"سیدی یا حسین" ۴

رسیده اما سر به زیر و پریشان
نشسته بر رویش غبار بیابان
به لب دارد با التماس فراوان
حسین جان، حسین جان
اشک چشم ترش می شود آب حیات
حاجی کربلا می رود تا عرفات
میرود غرق گناه - سمت کشتی نجات
مأمنش می‌شود / بارگاه حسین
می شود رو سفید / در پناه حسین
"سیدی یا حسین" ۴

  • یکشنبه
  • 23
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 12:25
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

واحد حضرت حر(ع) و فرزندان حضرت زینب(س) -(امیری حسینٌ، و نعم الامیری، محاله نگیری، بازم دستمو) * محمد بیابانی

264

واحد حضرت حر(ع) و فرزندان حضرت زینب(س) -(امیری حسینٌ، و نعم الامیری، محاله نگیری، بازم دستمو) امیری حسینٌ، و نعم الامیری، محاله نگیری، بازم دستمو
میدونم که بی شک، میگی "إرفَع رَأسَک"، میریزم به پاهات، همه هستمو
نکردی طردم حسین / درمون دردم حسین
دورت بگردم حسین
منم مث حر ببین / آقا ببخشم همین
باز رام بده اربعین
توو بغلت یه جا برام وا کن
میخوام شهید شم برام امضا کن
مدافع زینب کبری کن ۲
حسین من ۸

نذار اشک بریزم، نمیخوام عزیزم، غریبیتو انقدر، ببینم حسین
نگی که نگفتم، به پاهات میفتم، نخوا که توو خیمه، بشینم حسین
لعنت به این روزگار / تو خم به ابروت نیار
منت سر من بذار
بذار برن بچه هام / تا که نبینن توو شام
من بین نامحرمام
نذار بشه مدینه باز تکرار
نذار مث حسن بشن این بار
تا می‌زنن منو توی بازار ۲
حسین من ۸

  • چهارشنبه
  • 24
  • آبان
  • 1402
  • ساعت
  • 17:56
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 احسان  نرگسی رضاپور

شعر زمزمه زمینه شب چهارم محرم -(ماه و خورشید - میرن میدون ) * احسان نرگسی رضاپور

427

شعر زمزمه زمینه شب چهارم محرم -(ماه و خورشید - میرن میدون ) از شاعـر گرانقدر کانون نغمه پردازان جواز نوکـــــرۍ
احسان نرگسی

➖➖➖
ماه و خورشید - میرن میدون
از این غربت - عالم حیرون
گل های من - نذر اکبر
راهی شون کن - جون خواهر

قربون بی کسیت برم
چشمات مونده سمت حرم
داداش رومو زمین نزن
تو رو قسم به مادرم

ای بی کفن حسین من
____
اشک چشمام - باز می باره
زینب جز تو -کیو داره
دوریِ تو -سخته واسم
روی گلوت-من حساسم

حساسم بی پنا بشی
روی خاکا رها بشی
حساسم توی قتلگاه
با نیزه جا به جا بشی

ای بی کفن حسین من
➖➖➖

انتشار با لینک کانال جواز نوکری و نام شاعر مجاز می باشد.

لینک کانال تلگرام
t.me/javazenokari

  • چهارشنبه
  • 21
  • شهریور
  • 1403
  • ساعت
  • 12:26
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن شعر در عزای شب چهارم محرم الحرام به امید آمرزش نذرحضرت_حر_علیه_السلام -(تا نگاهت کرد، یک دل نه! که صد دل باختی) * مرضیه عاطفی

128

متن شعر  در عزای شب چهارم محرم الحرام  به امید آمرزش نذرحضرت_حر_علیه_السلام -(تا نگاهت کرد، یک دل نه! که صد دل باختی) تا نگاهت کرد، یک دل نه! که صد دل باختی
گرچه بستی راه را؛ مغرور گرچه تاختی

حرمتِ زهرا(س)‌ برایت بود سنگین آنچنان
قیمتی کردی خودت را؛ جان و دل پرداختی

از سیاهی ها به سمت نورِ مطلق آمدی
کفش هایت را به دور گردنت انداختی

آمدی جبران کنی هر اشتباهِ رفته را
حر شدی و با ادب کارِ خودت را ساختی

گفت "إرفَع رأسَکَ" فوراً حسین بن علی(ع)
حیف از عمری که اربابِ مرا نشناختی

سر بریدی لحظهٔ توبه؛ یزیدِ نفْس را
اینچنین بین شهیدان رفته؛ سر افراختی

شد میانِ خاک و خون عاقبتَت ختم به خیر
آمد آقایی که بر آقایی اش دل باختی!

  • سه شنبه
  • 8
  • آبان
  • 1403
  • ساعت
  • 18:09
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

میان کشتی امن ات هنوز جا داری؟!(ترکیب بند،مکالمه حر در خدمت سیدالشهدا و گریز به قتلگاه) * رامین برومند

170
6

میان کشتی امن ات هنوز جا داری؟!(ترکیب بند،مکالمه حر در خدمت سیدالشهدا و گریز به قتلگاه) آمدن حر و مکالمه با سیدالشهدا (ع) روضه خوانی حضرت

اگرچه مثل من آقا زیاد ها داری
بگیر دست مرا هم در این گرفتاری
.
گناه کردم و آلوده و خطاکارم
نمیشود بخری هم چو من خطاکاری؟!
.
اگر چه ناخلفم نوحِ دلشکسته ی من
میان کشتی امنت هنوز جا داری؟!
.
ردم مکن پدرانه بگیر آغوشم
پدر بغل نکند بچه میکند زاری
.
نگاه لطف خودت را ز حر مگیر آقا
اگرچه پست منم من ، تو که بزرگواری
.
بگو که دخت علی بگذرد ز تقصیرم
به کودکان تو آقا رساندم آزاری
.
بگو که مادر من بر عزام بنشیند
بگو دوباره بگو و بگو که حق داری
.
ز زندگی و جهان خسته ام پشیمانم
از اینکه راه تو را بسته ام پشیمانم
.
فقیر آمده م اینجا گدا نمیخواهی؟!
گدای در به در و بینوا نمیخواهی؟!
.
جهان نمیشود حتی بهای یک مویت…
بگو که جنس بد و بی بها نمیخواهی!
.
دلم به عشق تو تا خیمه پر کشیده حسین
نگو که نوکر بی دست و پا نمیخواهی….
.
قسم به مادرتان میدهم ردم نکنی
نگو که من بدم اصلا مرا نمیخواهی
.
به خاک پات چو سگ پوزه میکشم اصلا
سگی برای حرم با وفا نمیخواهی؟!
.
گمان نکن یل ام اصلا مریض عشق تو ام
منم شبیه همه ، مبتلا نمیخواهی؟!
.
تو آشنای خداوندی و غریب اینجا
همه غریبه شدند …! آشنا نمیخواهی؟!
.
بیا خوش آمدی ای خوبِ بین اهریمن
بیا که بودم از اول در انتظارت من
.
خوش آمدی و نگو رو سیاه آوردی
مگو که کوله ی بار گناه آوردی
.
چقدر منتظرت بودم ای عزیز دلم
نسیم بوی محبت ز راه آوردی
.
بلند شو ز زمین حر تو میهمان منی
تو یوسف دل من را ز چاه آوردی
.
به شیر خورده ات ای حر به مادرت رحمت
به پاک دامنی اش تو گواه آوردی
.
خوش آمدی و ز این آمدن اگر چه دیر
برای لشگر من خود سپاه آوردی
.
بلند کن سر خود را نباش شرمنده
مکن تو گریه دلم را به آه آوردی
.
بلند کن سر خود کشتیِ شکسته، ببین
به ساحل کرم من پناه آوردی
.
بیا که هر چه تو کردی شده فراموشم
بلند شو ز تراب و بیا در آغوشم
.
گرفتی از کرمت دست حر جاهل را
به راه راست کشاندی ، به نار نائل را
.
خلیل بی کس و تنهای دشت کرب و بلا
رهاندی از دل آتش مرا و این دل را
.
چه خوب مادر من بر عزام بنشیند….
دعای خیر نمودی تو حر غافل را
.
شها اجازه بده پیش مرگتان باشم
برای یاری تان بسته ام حمایل را
.
سزاست نذر دلم را ادا کنم اینجا
کنم فدای تو جان ِ بدون قابل را
.
اجازه ای بده تا جان برای تان بدهم
به خاک و خون بکشم لشگر مقابل را
.
سزاست پیش معلم محک خورد شاگرد
که درس پس دهمش من ابوالفضائل را
.
چه زود میروی ای تازه آمده مهمان
ببخش بهر پذیراییت نشد امکان
.
نشد که خوب پذیرایی ات کنم حتی
برو سپردمت ای حر به مادرم زهرا
.
دعای خیر من و مادرم به همراهت
برو نباش و نبین که چه میشود اینجا
.
برو صدای مرا نشنوی از آن گودال
برو نباش و نبینی که میشوم تنها
.
همان زمان که نمانده دگر کسی پیشم
نه قاسم و نه علی اکبری و نه سقا
.
و کار تا به کجا میرسد که رحمی بر
علی اصغر من هم نمیکنند اینها
.
حسین مانَد و سی هزار و چندی گرگ
حسین مانَد و گودال و عصر عاشورا
.
حسین مانَد و این "زائر"ان نیزه به دست
سنان و اخنس و خولی و سمّ مرکب ها

رامین برومند(زائر)
۱۴۰۳/۱۲/۱۳
۰۰:۴۸

  • سه شنبه
  • 3
  • تیر
  • 1404
  • ساعت
  • 22:47
  • نوشته شده توسط
  • رامین برومند(زائر)
ادامه مطلب

غزل حضرت حر بن ریاحی-(عقل را با دل در اين ميخانه در انداختم) * یاسین قاسمی

1

غزل حضرت حر بن ریاحی-(عقل را با دل در اين ميخانه در انداختم) عقل را با دل در اين ميخانه در انداختم
اينچنين بر خرمن جانم شرر انداختم

پيش من نفرين تو فرقى ندارد با دعا
من به هر تقدير پيش تو سپر انداختم

كاش از اول مادر من در عزايم مى نشست
تا نبيند من تو را در دردسر انداختم

تازه فهميدم كه با تو من چه كردم يا حسين
تا كه بر لب هاى خشك تو نظر انداختم

حُرمتم را داشتى با مهربانى، گرچه من
احترام خواهرت را در خطر انداختم

ياسين قاسمى

  • دوشنبه
  • 16
  • تیر
  • 1404
  • ساعت
  • 12:39
  • نوشته شده توسط
  • ياسين قاسمى
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد