اشعار شهادت حضرت حر بن یزید ریاحی

قسمت این بود دلت از همه جا پر باشد
قلبت آماده ی یک چند تلنگر باشد
همه دیدیم کسی سمت حرم می آید
تا مگر در دل دریای جنون، در باشد
«پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست»
باید این بغض پریشان زمان حُر باشد
بعد از آن توبه ی از شرم پریشان، باید -
کاخ ها در نظرت پاره ای آجر باشد
شام دشنام شود، باک نداری ای مرد!
سهم چشمان تو از کوفه تمسخر باشد
شادمان باش حسین از تو رضایت دارد
حق ندارد کسی از دست تو دلخور باشد
آمدی سوی حرم ـ آه ـ برایت ای حُر
بیتی آن گونه نداریم که در خور باشد

شاعر : سید حسن مبارز

• شنبه
• 10
• اسفند
• 1392
• ساعت
• 14:09
• نوشته شده توسط
• یحیی

ای کعبه ی دل کوه صفا رمزم غفران
من حر پشیمانم وشرمنده ی احسان
من و چشم عنایت
کنم جان به فدایت کنم به فدایت
************
من راه تو رابستم وتو راه دلم را
حالا بگر شرم مرا اه دلم را
من و چشم عنایت
حسین جان به فدایت حسین جان به فدایت
زمینه
با دل زار اومدم من گنهکار اومدم
در میزنم وا کن درو شبیه هر بار اومدم
با گناهم قلبتو من شکستم
هر چی باشه خونه زاد تو هستم
من که چون حر با تو بدی نکردم
من که ابو رو خیمه هات نبستم
اساب زحمتتم هرشب تو هیئتتم
ممنون مادرتم اربابم نوکرتم
***********
کریمی و مهربونی همیشه با ما می مونی
جوونا رو مثل علی اکبرت اقا می دونی
اسمتو روی دل من نوشتی
کاری کردی دیگه باشم بهشتی
ت

• یکشنبه
• 8
• شهریور
• 1394
• ساعت
• 07:16
• نوشته شده توسط
• مجید قنبری

با رو سیاهی رو به درگاه تو کردم
مُحرم شدم تا بر سر کویت بگردم
مرا ببخش ای پناه بی پناهان
به درگهت کن قبولم ای حسین جان
مولا حسین یا حسین مولا حسین جان

من بنده ی بیچاره هستم تو امیری
حُرّ ریاحی را تو آیا می پذیری؟
مرا ببر به سوی خیمه گاه زینب
هستم خجل از تو و نگاه زینب
مولا حسین یا حسین مولا حسین جان

ای کشتی نجات عالم ده نجاتم
شرمنده هستم یا حسین بده براتم
خواهم شوم اولین شهید راهت
حاجت روا می شوم با یک نگاهت
مولا حسین یا حسین مولا حسین جان

بین اشک خجلت من و روی سیاهم
بگو به خواهرت ببخشاید گناهم
شکسته ام دل مرغان حرم را
بگو چسان بدهم جواب زهرا
مولا حسین یا حسین مولا حسین جان

آه ندامت یا حسی

• شنبه
• 11
• مهر
• 1394
• ساعت
• 15:21
• نوشته شده توسط
• سید محسن احمدزاده صفار

دست من را بگیر ای مسیحای من
گر برانی مرا وای من وای من
فارغ از خویشم نمودی
دین و ایمانم ربودی
ای حسین جان
روسیاهم حسین، بی پناهم حسین، گل زهرا

راحت جان من راحتم کن ز غم
ای حبیبم بکش روی جرمم قلم
از تو ای خورشید راهم
غیر لبخندی نخواهم
ای حسین جان
روسیاهم حسین، بی پناهم حسین، گل زهرا

آبرو رفته ای در برت آمده
بهر عفو از تو و مادرت آمده
آبرو داری کن از من
تو خریداری کن از من
ای حسین جان
روسیاهم حسین، بی پناهم حسین، گل زهرا

شاعر : حیدر توکل

• یکشنبه
• 12
• مهر
• 1394
• ساعت
• 14:55
• نوشته شده توسط
• سید محسن احمدزاده صفار

قسم به ناله ام عشقت مدالم به قیل و قالم

گنج قارون نمیخوام

دوا درمون نمیخوام

اسممو روی تابلو تو خیابون نمیخوام

من تو رو میخوام حسین من تو رو میخوام

-------

ای شاه بی سر غریب مادر نداری خبر

دلم از غصه خون شد

کار و بارم جنون شد

دیگه بارون اشکام

حالا سیل روون شد

کربلا میخوام حسین کربلا میخوام

-----------

ای نور محفل سایه ی محمل منم یک سائل

عکس تو رو دیواره

سر به سرم میذاره

حسرت بوسیدنش اشکمو درمیاره

یه حرم میخوام حسین یه حرم میخوام

--------

دانلود سبک

• جمعه
• 24
• مهر
• 1394
• ساعت
• 13:26
• نوشته شده توسط
• مجید قنبری

منی که اومدم تا کربلا نکن فراموش

بذار بگیرم آقاجون ضریحتو در آغوش

تو که هوای این خسته دلو همیشه داری

این همه خوبی کردی آقاجون این دفعه هم روش

آقا منو پیش خودت نگه دار

آقا منو از این زمونه بردار

آقا میرم خوبیتو میزنم جار

آقام آقام حسین عزیز زهرا

--------

دیگه چیزی نمونده تو غمت از هم بپاشم

معلوم نمیکنه همیشه تو روضه ها باشم

به خدا آقاجون منم کبوتر هواتم

اینقده دوست دارم بالای گنبدت رها شم

آقا بیا بذار حرم ببینم

باز دوباره از تو کرم ببینم

سایه تونو روی سرم ببینم

آقام آقام حسین عزیز زهرا

--------

کنج ضریح تو مونده هنوز یه قلب خسته

شده شبیه فطرس ملک پرش شکسته

آقا شبیه حر اومده

• جمعه
• 24
• مهر
• 1394
• ساعت
• 14:45
• نوشته شده توسط
• مجید قنبری

گر سوخته است بال و پرت فابک للحسین
گرمانده داغ بر جگرت، فابک للحسین
وقتی در آستانه پائیز برگ ریز
گل ریخته است دور و برت ، فابک للحسین
با یاد یک چمن گل پرپر به کربلا
افتد به باغ گر گزرت ، فابک للحسین
با یاد تشنه کامی گل های وحی
افتد به آب گر نظرت، فابک للحسین
آتش گرفت خیمه پروانه های عشق
با خاطرات شعله ورت ، فابک للحسین
وقتی به یاد شام غریبان نشسته ای
بر زانوی غم است سرت ، فابک للحسین
تا عاقبت به خیر شوی ای شکسته دل
هر شب بگو به چشم ترت ، فابک للحسین
این درس را امام به ابن شبیب داد
محبوب بود ، راه نشان حبیب داد

دانلود سبک

• دوشنبه
• 27
• مهر
• 1394
• ساعت
• 14:23
• نوشته شده توسط
• مجید قنبری

از دور تو را دیده ، پسندیده امیر

ساعاتِ خطیری شده ساعات اخیر

دل دل نکن اینقدر ، زمان کوتاه است

ای حرِّ دلم ! سریع تصمیم بگیر

شاعر : زهرا بشری موحد

• پنج شنبه
• 15
• مهر
• 1395
• ساعت
• 06:23
• نوشته شده توسط
• ح.فیض

بی دام و آب و دانه كبوتر گرفته ای

از پَـر شكسته آمده ای پَر گرفته ای

نگذاشتی كه مـن برسم، پیش آمدی

دستِ مرا بـه دستِ مُطّهر گرفتـه ای

برداشتی ز گردنِ من چكمه­های شرم

اشكِ مرا همان جلویِ در گرفتـه ای

این خواب نیست، درست دیده­ام، حسین

حُرّ را به سینه مثلِ برادر گرفتـه ای؟

نا خوانده ام اگر چه، ولی حُرمتِ مرا

مهمان نواز، به چنـد برابرگرفتـه ای

با لشكری گرفتم اگر راهتـان، شـمـا

با یـك نگاه، راه بـه لشكر گرفتـه ای

یك بـار هم نـشد كه برویـم بـیاوری!

ایـن مِـهرِ عـاشقانه ز مادر گرفتـه ای

بـا اینكه راه بستـم و بَـد دردِ سر شدم

بـا من چـه گفته و در بـر گـرفتـه ای

سنـگِ تمـام گذاشتی، آقـا

• پنج شنبه
• 15
• مهر
• 1395
• ساعت
• 06:27
• نوشته شده توسط
• ح.فیض

تو از اول حر نبودی ما تو را حر کرده ایم

قطره عشق تو را ما وصل بر کر کرده ایم

لطف زهرا مادرم شد شاملت تا آمدی

سینه ات را از ولای فاطمه پر کرده ایم

شاعر : حسن جواهری

• پنج شنبه
• 15
• مهر
• 1395
• ساعت
• 06:28
• نوشته شده توسط
• ح.فیض

یا غربت لشکرم نجاتت داده

یا گریه ی خواهرم نجاتت داده…؟!

با آن همه کاری که تو کردی بی شک

حب تو به مادرم نجاتت داده

شاعر : مجتبی حاذق

• پنج شنبه
• 15
• مهر
• 1395
• ساعت
• 06:33
• نوشته شده توسط
• ح.فیض

دلی که مست نگار است پر نمی خواهد

تنی که وقف عزیز است، سر نمی خواهد

اگر به حاجت توبه ، به این در آمده ای

بخواه از خود ارباب ، در نمی خواهد

رسیدن به حقیقت نخست از ادب است

ادب نهایت راه و سفر نمی خواهد

اگر که حُر شده باشی به یک نگاه رحیم

دگر زخیمه مستان حذر نمی خواهد

و حُر به مرحله جویان توبه ثابت کرد

نجات ، جز ادب و چشم تر نمی خواهد

و توبه ، حاصل حب به آل فاطمه اسست

از این مسیر ، مسیر دگر نمی خواهد

فدای مرحمت خانواده زهرا

که بازگشت به آنها خبر نمی خواهد

همین که آمده ای زیر خیمه غم او

برای توبه مسیر دگر نمی خواهد

محمد علی رضاپور

• یکشنبه
• 18
• مهر
• 1395
• ساعت
• 06:50
• نوشته شده توسط
• ایدافیض

خیلی پشیمونم نکن،ردم

با صد امید اینجا،اومدم

بده پناهم که غم زدم

دارم بهت رو میزنم

پوتین هامو انداختم دور گردنم

تنها ترین آدم کربلا منم

بار گناه من رو شونمه

اشک خجالت رو گونمه

العفو آقا رو زبونمه

بردی منو به زیر دین

مادر من فدای مادرت حسین

ای مهربون ترین آقای عالمین

بد کرده ام آقا فدات بشم

فدایی بچه هات بشم

قربون اشک چشات بشم

رحمی به این پریشونیم

عرق شرم نشسته روی پیشونیم

خودت نگاه بکن به این پشیمونیم

شاعر : عماد بهرامی

منبع : گروه شاعران جواز نوکری

دانلود سبک

• پنج شنبه
• 23
• شهریور
• 1396
• ساعت
• 05:09
• نوشته شده توسط
• علی کفشگر فرزقی

رو سیاهی که می رسد اینجا، عاقبت روسپيد خواهد شد
سیب می بوید و کنار حسین، در نهایت شهید خواهد شد

هرکه گندم نداشت خوشه ی او، هر که خالی ترست توشه ی او
خرمنش می شود پر از برکت، کوله اش پر امید خواهد شد

انس با همنشین اثر دارد، باید از شیشه عطر بردارد
آن گلی که کنار گل باشد، مست بويى جدید خواهد شد

معجزه کار کوچکی اینجاست، از همه نوع آن یکی اینجاست
ظاهر آلوده ای به دست حسین، یوسف زر خرید خواهد شد

هرکه چشمش به چشم او افتاد، دل به دام ولایت او داد
صبح خیمه، شقی اگر بوده، ظهر میدان،سعید خواهد شد

جون و حرّاند هر دو جانبازش، این یکی بنده آن دگر آزاد
این یکیشان صدوق خواهد رفت، آن یکیشان مفید خواهد شد

• یکشنبه
• 2
• مهر
• 1396
• ساعت
• 09:10
• نوشته شده توسط
• ایدافیض

تو خواندی ام که این چنین وبال گردنت شدم
غریبه بودم و چه زود وصله ی تنت شدم

نگاه روز اوَلت که آبدیده بود و تیز
به من بگفت ، صبر کن که تیغ کشتنت شدم

تویی تویی که از ازل دلیل بودنم شدی
منم منم که بارها مانع رفتنت شدم

تو گشته ای تمام افتخارِ سر گذشت من
مرا ببخش ، باعثِ ز سر گذشتنت شدم

شبیه آسمانی و جهان به زیر پای تو
چگونه یک دلیل در به خاک خفتنت شدم

ادب چو واژگونه شد بدا شود به حال دل
چو خار بودم از ادب رونق گلشنت شدم

ز شرمِ شیرخواره ات شکسته ام به او بگو
حلال کن که باعث گلو بریدنت شدم

«رئوفی» است حر برای حرِ تو قبول کن
که گفته بی خبر ز خود گرم نوشتنت شدم

حسین رئوفی

• دوشنبه
• 17
• مهر
• 1396
• ساعت
• 06:43
• نوشته شده توسط
• ح.فیض

حضرت حر (ره)
حرّ گنهکارم حسین جان
بر گلشنت خارم حسین جان
حسین زهرا کن حلالم (3)
********
کردم خطا ره بر تو بستم
قلب تو و زینب شکستم
مولا ز تو شرمنده هستم
حسین زهرا کن حلالم (3)
********
بر درگهت گر روسیاهم
مولای من بر تو پناهم
از مرحمت بنما نگاهم
حسین زهرا کن حلالم (3)
********
فاطمه سیرت علوی خو
مدد گرفته ام من از هو
مولا به سویت کرده ام رو
حسین زهرا کن حلالم (3)
********
جبین به درگه تو سایم
بگذر تو از جرم و خطایم
جان رقیه کن دعایم
حسین زهرا کن حلالم (3)
********
جانم فدا ی خلق و خویت
رسد به جانم عطر و بویت
دستان خالیم به سویت
حسین زهرا کن حلالم (3)
********
ای روح عصمت کل ایمان
بر من بده تو

• یکشنبه
• 21
• مرداد
• 1397
• ساعت
• 22:28
• نوشته شده توسط
• سید محسن احمدزاده صفار

حضرت حر (ره)
حُرَّم و من آمدم در پناهت یا حسین
گشته ام دیوانه ی یک نگاهت یا حسین
سوی تو با دست خالی آمدم
جان زینب از درت منما ردم
یا حسین جان یا حسین (4)
********
راه بر تو بسته ام از گناهم خسته ام
آمدم سوی شما با دل بشکسته ام
گر چه در گلزار تو خارم حسین
از تو امید کرم دارم حسین
یا حسین جان یا حسین (4)
********
گر دلت لرزانده ام بنده ای درمانده ام
از همه اصحاب تو یا حسین جان مانده ام
گرچه گشته کوله بار من گناه
آمدم مولای مت بر تو پناه
یا حسین جان یا حسین (4)
********
من به تاب و در تبم جانم آمد بر لبم
شرمسارم از تو و خاک راه زینبم
در دلم پر شد ولایت یا حسین
آمدم گردم فدایت یا حسین
یا حسین جان

• دوشنبه
• 22
• مرداد
• 1397
• ساعت
• 16:18
• نوشته شده توسط
• سید محسن احمدزاده صفار

حر ، بر اسبش نهيب زد و رو به سپاه حسين عليه السلام، از سپاه عمرسعد گذشت و در حالي كه دستش را بر سرش نهاده بود، مي‌گفت: پروردگارا به سوي تو برگشتم، توبه ي مرا بپذير كه در دل دوستانت و فرزندان پيامبرت، وحشت انداختم. يابن رسول الله! آيا مرا توبتي تواند بود؟ گفت: آري، خدا تو را مي‌پذيرد. گفت: يابن رسول الله، آيا به من رخصت مي‌دهي كه در دفاع از تو بجنگم؟
حسين عليه السلام او را رخصت داد و او به آوردگاه تاخت در حالي كه مي‌گفت: - با شمشيرم گردنتان را مي‌زنم، به جانبداري از برترين كسي كه تا حال در شهرهاي عراق فرود آمده است. حر، هيجده مرد از آن‌ها را كشت و خود نيز كشته شد هنوز خونش در جريان بود كه حسين

• چهارشنبه
• 14
• شهریور
• 1397
• ساعت
• 19:22
• نوشته شده توسط
• سجاد

دل که به دست تو رسد درّ شود
دور ز هر گونه تکبّر شود
آن که حسینی شده فهمیده است
هر که اسیر تو شود حرّ شود

• پنج شنبه
• 22
• شهریور
• 1397
• ساعت
• 16:50
• نوشته شده توسط
• حسن فطرس

به دستورم شکستم چاره ات را
ندیدم دختر آواره ات را
ولی مولا مرا بیچاره کرده
صدای اصغر شیره خوارت را

• پنج شنبه
• 22
• شهریور
• 1397
• ساعت
• 16:51
• نوشته شده توسط
• حسن فطرس

زره افتاده، چکمه روی دوشم
من از بد بودن خود در خروشم
قبولم کن که تا وقت شهادت
به جان مادرم آبی ننوشم

• پنج شنبه
• 22
• شهریور
• 1397
• ساعت
• 16:54
• نوشته شده توسط
• حسن فطرس

زره افتاده، چکمه روی دوشم
من از بد بودن خود در خروشم
قبولم کن که تا وقت شهادت
به جان مادرم آبی ننوشم

• پنج شنبه
• 22
• شهریور
• 1397
• ساعت
• 16:55
• نوشته شده توسط
• حسن فطرس

حرّ آنكه در نظرِ شاه عالم است
آزاد گشته ي قسمِ مادرِ غم است
شد توبه اش قبول به درگاه لايزال
يعني كه نام فاطمه هم اسم اعظم است

• پنج شنبه
• 22
• شهریور
• 1397
• ساعت
• 16:55
• نوشته شده توسط
• حسن فطرس

حرّ تو بگو چه كردي با دلِ كاروانش
هر كه به همره اوست خشک شده لبانش
راه که بستي از او شرم و حيا نكردي
پيش خودت نگفتي واي ز كودكانش
رحم به دل ندادي تا كه كني تجسم
هق هقِ‌ گريه هاي اصغر نيمه جانش
پيشِ خودت نگفتي طفل صغیر دارد
كرده مگر گناهي این همه نوجوانش
راه پرنده اي را بسته دو دست صياد
گشته ميان صحرا خانه و آشيانش
توبه نما تو اي حرّ از همه كرده هايت
از غصه ها که دادی بر دل خاندانش
خيز و بگو پشيمان از همه كرده هايم
قسم بده به نام مادرِ مهربانش

• پنج شنبه
• 22
• شهریور
• 1397
• ساعت
• 16:58
• نوشته شده توسط
• حسن فطرس

این‌جا حرم خداست، سبحان‌الله
در تربت او شفاست، سبحان‌الله
تغییر مسیر حُرّ به حق، از باطل
خاصیّت کربلاست، سبحان‌الله
خواهی که به اوجِ ناز سِیْرت بدهند
جا در دل آشنا و غیرت بدهند
حُرّ باش و ره توبه بگیر و برگرد
تا نامۀ عاقبت به خیرت بدهند
دیدم که خطاکار و تهی‌دستم من
با دست تهی بار سفر بستم من
اول به خطای خویشتن کردم اقرار
آخر به سپاه عشق پیوستم من

• پنج شنبه
• 22
• آذر
• 1397
• ساعت
• 20:56
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

حرّی باغیشلا شه بطحا حسین
نادم و شرمنده گلوب یا حسین
.
قوما قاپوندان منی ای گل باغ رسول
سن بیل آنون فاطمه توبه نی ایله قبول
.
.
.
گلمیشم ئوز عشقیمی اعلان ائدم
بیعت ائدوب نقصیمی جبران ائدم
جانیمی مولا سنه قربان ائدم
دلده یوخوم آیری تمنا حسین
.
قوما قاپوندان منی ...
.
.
.
سیدی ای عشق و شرف معدنی
لطف ایلیوب سالما گوزوندن منی
مهرون ائدر گول مثلی ذره نی
لطفون ائدر قطرع نی دریا حسین
.
قوما قاپوندان منی ...
.
.
.
ایله میشم جهلیله جرم و خطا
من یولووی کسمیشم اوّل آقا
ویرسون اجازه اولوم اوّل فدا
اذن جدل قیل منه اعطا حسین
.
قوما قاپوندان منی ...
.
.
.
سبط نبی سن بو پریشانه باخ
حر خطا کار پشیمانه باخ
عبد

• شنبه
• 19
• مرداد
• 1398
• ساعت
• 13:52
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

چشمم می دهد از قلب من گواهی

می آید به سویت یک گم کرده راهی

ببین چگونه پریشانم پریشان

عزیز زهرا منم حر پشیمان

وای حسین وای

سردارم ولیکن اینجا سر به زیرم

جا دارد برای غربتت بمیرم

شرمنده هستم که ره روی تو بستم

شرمنده ام قلب زینب را شکستم

وای حسین وای

ممنونم حسین جان کردی سر فرازم

آمدی کنارم محراب نمازم

جان می سپارم ولی هستی کنارم

برای جان دادن تو بیقرارم

وای حسین وای

• شنبه
• 2
• شهریور
• 1398
• ساعت
• 10:23
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

حُرّم و شور عشق تو دارم – هم پشسمانم هم گنهکارم
رو به درگاه تو کردم – آمدم دورت بگردم
یابن زهرا ای حسین جان
****
گشتم ای مولا سدّ راه تو – می کشم خجلت از نگاه تو
ای امید من ای پناه من – بگذر از جرم و از گناه من
نادم و شرمنده ام من – سر به زیر افکنده ام من
یابن زهرا ای حسین جان
****
گر نبخشایی تو گناهم را – شرمم آید از مادرت زهرا
پیش پیغمبر رو سفیدم کن – در ره عشق خود شهیدم کن
آمدم با سر به زیری – تا که دستم را بگیری
یابن زهرا ای حسین جان
****
من که بشکستم اندر این صحرا – قلب طفلان را قلب زینب را
بسته ام امید بر عطای تو – تا که بگذارم سر به پای تو
آه من از سینه خیزد – در رهت خونم بریزد
یابن زهر

• شنبه
• 2
• شهریور
• 1398
• ساعت
• 11:26
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

تو هستی پادشاه عشق و من عبد پشیمانی
ببین ای نور چشمم آمـدم بـا چشم بارانی

تو هستی یوسف زهرا و کار تـوست زهرایی
به جان مادرت زهـرا تـو از من رو مگردان

نِیَم سردار لشگـر من غـلام اصغرت هستم
اگر قابـل بدانـی آمـدم گهــواره جنبــانی

اگر اصغر بمیرد از عطش تقصیـر من باشد
من اول آب را بستم و می‌دانم که می‌دانی

مبـر نـام مـرا در خیمـه‌ ای قربـان نام تو
نگـو حـر آمـده اینجـا اگر در فکر طفلانی

گرفتـم مـن بـروی دست قرآن و ندانستم
که تـو ای دلبـر لب‌تشنـه سـرتاپای قرآنی

خیـر آوردم از آن طرف ای بهتـر از جانم
ببین دریای چشمم زین خبرها هست طوفانی

بدیدم نعـل تازه می‌زدند بـر سرم مرکبها
چسان گویم که تو در زیر سم اسب می‌مانی

الهـی من بمانـم در تـه گـودال جـای تو
نگـردد کم سـر مویی از آن زلف پریشانی

الهی من روم در خانه خـولی بـه جای تو
دعایم را بگـو آمیـن دل من را مسـوزانی
 

• پنج شنبه
• 9
• مرداد
• 1399
• ساعت
• 01:15
• نوشته شده توسط
• محدثه محمدی

بسمه تعالی
نوحه جناب حر (ع)
◾️◾️
یا حسین غرق گناهم
در جهان هستی پناهم
یابن زهرا دلم را مسوزان
جان زهرا ز من رو مگردان
یا حسین یا حسین یابن الزهرا
◾️◾️
سر نهم بر خاک پایت
تا کنم جان را فدایت
از عطای تو شرمنده هستم
من دل زینبت را شکستم
یاحسین یاحسین یابن الزهرا
◾️◾️
عشق تو باشد عبادت
ده به من اذن شهادت
جان فدا میکنم در ره دین
وقت مُردن تو باز آ ببالین
یا حسین یاحسین یابن الزهرا
◾️◾️
بغض من بسته گلویم
تو بخر خود آبرویم
تشنگیّت زد آتش بجانم
من خجل از تو و کودکانم
یا حسین یاحسین یابن الزهرا
◾️◾️

• سه شنبه
• 15
• مهر
• 1399
• ساعت
• 22:57
• نوشته شده توسط
• حاج مرتضی محمودپور