اشعار مرتبط با نجف اشرف

مرتب سازی براساس

ستارگان نجف سید علی قاضی طباطبائی -(انس با قرآن:امام باقر ع هر کس مسبحات را شب، قبل از خواب بخواند، نمی میرد مگر آنکه حضرت قائم(عج) را درک کند.) *

274

ستارگان نجف سید علی قاضی طباطبائی -(انس با قرآن:امام باقر ع هر کس مسبحات را شب، قبل از خواب بخواند، نمی میرد مگر آنکه  حضرت قائم(عج) را درک کند.) انس با قرآن «آقاي قاضی سجده هاي طولانی داشت و معمولاً قبل از خواب، » مسبحات« را تلاوت می فرمود و براي
روشنایی قلب، هفتاد مرتبه استغفار بعد از نماز ظهر و عصر را تجویز می کرد» . علامه طباطبائی فرموده اند:
سوره هاي مسبحات که با یسبح و سبح شروع می شود پنج عدد است: سورهاي حدید، حشر، صف، جمعه و تغابن. و سوره اعلی که با »سبح« به فعل امر شروع می شود، جزء مسبحات نیست، گرچه در روایتی وارد شده است ولیکن در روایت معتبره، مسبحات را همان پنج سوره تعیین کرده است.
و در روایت است که رسول االله صلی االله علیه و آله و سلم این پنج سوره را هر شب قبل از خواب می خواندند و از سبب قرائت این سوره ها از آن حضرت سؤال

  • پنج شنبه
  • 3
  • آبان
  • 1397
  • ساعت
  • 12:56
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

ستارگان نجف سید علی قاضی طباطبائی -(از مرحوم سید هاشم رضوي نیز نقل شده است...) *

299

ستارگان نجف سید علی قاضی طباطبائی -(از مرحوم سید هاشم رضوي نیز نقل شده است...) از مرحوم سید هاشم رضوي نیز نقل شده است: آقاى قاضى فرزندي داشتند که خیلی مورد علاقه شان بود و با حادثه برق گرفتگی از دنیا رفت. در آن روزهاي غم انگیز به خدمتشان شرف یاب شدم تا عرض تسلیتی کرده باشم.
اولاً فرمودند:
آن بچه تا الان نزد من بود شما که آمدید او رفت.
و سپس در خلال عرض تسلیت فرمودند:
تمام هم و غم دنيا در نزد ما تا اول الله اكبر نماز است
منبع
عطش بخش نماز

  • پنج شنبه
  • 3
  • آبان
  • 1397
  • ساعت
  • 13:00
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

ستارگان نجف سید علی قاضی طباطبائی -(دقت در انجام مستحبات) *

255

ستارگان نجف سید علی قاضی طباطبائی -(دقت در انجام مستحبات) فرزند آیت االله میرزا باقر زنجانی از پدرشان نقل کردند:
روز جمعه اي به منزل آقاي قاضی رفتم بعد از اتمام روضه چند نفري نشستند و مشغول صحبت شدیم، نزدیک زوال که شد آقاي قاضی فرمود: ببخشید، اگر اجازه بدهید من یک غسل جمعه اي بکنم؛ چون من ملتزم به انجام آن هستم.
و پس از آن بلند شد و در ايوان منزل عريان شده و لنگى به كمر بست و يك پارجه كوچك را كه در
حدوددو لیوان آب می گرفت پر از آب کرده در کنار خود گذاشت، سپس پارچه اي را داخل پارچ کرده و خیس نمود و با آن سر خود را مرطوب کرد پس ازآن صورت ،بعدبدن وبالاخره تمام بدن راخیس کردوسپس باحوله پاك نمود و لباسهایش را پوشیده و نزد ما آمد و نشست. ما که متع

  • پنج شنبه
  • 3
  • آبان
  • 1397
  • ساعت
  • 13:03
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

ستارگان نجف سید علی قاضی طباطبائی -(شاگردان در آخر ماه رمضان او را نمى ديدند) *

291

ستارگان نجف سید علی قاضی طباطبائی -(شاگردان در آخر ماه رمضان او را نمى ديدند) در برنامه ماه رمضان آقاى قاضى نقل است که: در دهه اول و دوم ماه رمضان، مجالس تعلیم و انس ایشان در شبها بود؛ در حدود چهار ساعت از شب گذشته شاگردان به محضر ایشان می رفتند و دو ساعت مجلس طول می کشید .ولی در دهه سوم، مجلس تعطیل بود و مرحوم قاضی دیگر تا آخر ماه رمضان دیده نمی شدند؛ و هر چه شاگردان به دنبال ایشان می گشتند در نجف، در مسجد کوفه، در مسجد سهله و یا در کربلا، ابداً
اثري از ایشان نبود! و این رویه مرحوم قاضی در همه سال بود تا زمان رحلت .
منبع
عطش بخش دقت در انجام مستحبات

  • پنج شنبه
  • 3
  • آبان
  • 1397
  • ساعت
  • 13:05
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

ستارگان نجف سید علی قاضی طباطبائی -(آيت الله سید عباس قوچانی نقل کرده است که : مرحوم علی آقا قاضی معمولاً در حال تردد) *

231

ستارگان نجف سید علی قاضی طباطبائی -(آيت الله سید عباس قوچانی نقل کرده است که : مرحوم علی آقا قاضی معمولاً در حال تردد) آيت الله سید عباس قوچانی نقل کرده است که : مرحوم علی آقا قاضی معمولاً در حال تردد بین نجف و کوفه بودند و من مطمئن بودم که ایشان پولی در بساط ندارد و برایم همیشه جاي سؤال بود که مخارج این رفت و آمد بین نجف و کوفه چگونه تأمین می شود تا اینکه یک روز که ایشان عزم کوفه را داشتند از خانه خارج شدند و من مخفیانه پشت سر ایشان راه افتادم ... عادت ایشان این بود که هنگام حرکت در بیرون، عبایش را به سر می انداختند و اصلاً هم به پشت سر نگاه نمی کردند.علی آقا قاضی از میان بازار عبور کرد تا به ترمینال رسید و مستقیم رفت که سوار ماشین شود، ناگهان دیدم درست هنگامی که مرحوم قاضی پایش را روي پله ماشین گذاشت، سید

  • پنج شنبه
  • 3
  • آبان
  • 1397
  • ساعت
  • 13:12
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

ستارگان نجف سید علی قاضی طباطبائی -(کریم النفس) *

285

ستارگان نجف سید علی قاضی طباطبائی -(کریم النفس) کریم النفس
با این همه فقر، ایشان بسیار کریم النفس است. آیت االله نجابت می گوید: » پول اگر دستش برسد مثل کبوتر بال دار می رود.
حمام که می رود به جاي دو یا چهار فلس، 150 فلس به حمامی می بخشد که 100
فلس آن خرج دو خانواده می شود.
خانه اش را که می خرند زیر آن طلا پیدا میکنند و وقتی برایش می آورند می گوید: بروید طلا براي خودتان! چون من خانه را فروخته ام.
فقیر هم که در خانه می آید سهم خودش
غذاي خودش را می دهد و از سهم غذاي دیگران هم نمی خورد و می گوید:
من سهم خودم را دادم رفت .
منبع
اسوه عارفان بخش كريم النفس

  • پنج شنبه
  • 3
  • آبان
  • 1397
  • ساعت
  • 13:15
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

ستارگان نجف سید علی قاضی طباطبائی -(يك داستان بسيار زيبا) *

238

ستارگان نجف سید علی قاضی طباطبائی -(يك داستان بسيار زيبا) در محضر آيت الله بهجت ، از كرامات آقاى قاضى مى پرسند ایشان گریه می کند و می گوید: چه کنم که قلمی آن قدر قدرتمند نیست که بتواند هر چه را در مورد قاضی بوده بنویسد، آقاي قاضی کرامات و مقامات بالایی داشتند و این جریان را بسیاري از شاگردانش نقل می کنند که:
يك شب آمديم صحن ديديم آقاى قاضى به نماز جماعت مشغولند و از روى سرشان نوري بالا می رود که تمام صحن را روشن کرده است. ما خوشحال شدیم که ایشان بالاخره قبول کردند که نماز جماعت اقامه کنند بعد از نماز خدمتشان رفتیم و گفتیم آقا الحمدالله، آقا خندیدند و هیچی نگفتند و بعدها با رفقا آمدیم منزل آقاي قاضی، دیدیم که ایشان در همان منزلشان بوده اند و مشغ

  • پنج شنبه
  • 3
  • آبان
  • 1397
  • ساعت
  • 17:25
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

ستارگان نجف سید علی قاضی طباطبائی -(بصيرت باطنى) *

263

ستارگان نجف سید علی قاضی طباطبائی -(بصيرت باطنى) آقا سید حسن مصطوفی تبریزي می فرمود: یک زمانی به نجف مشرف شدم تا آقاي قاضی را زیارت کنم و از محضرش استفاده ببرم ولی بر اثر بدگویی برخی طلاب جاهل می ترسیدم به محضر آقاي قاضی بروم، یک روز در کنار درب بزرگ بازار حرم نشسته بودم و کسانی را که از درب قبله و سلطانی به حرم رفت و آمد می کردند می دیدم، یک لحظه در فکر فرو رفتم که اصلا" من براي چه به نجف آمده ام، من براي ملاقات با آقاي قاضی به اینجا آمده ام ولی می ترسم ، در همین اوان که نشسته بودم و در این فکر بودم دیدم یک سید بزرگواري از حرم مطهر بیرون آمد و دور تا دور بدنش را نوري احاطه کرده بود،
چنانکه از شش جهت اندامش نوري ساطح بود،
من شیفته ای

  • پنج شنبه
  • 3
  • آبان
  • 1397
  • ساعت
  • 17:30
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

ستارگان نجف سید علی قاضی طباطبائی -(داستان بسيار زيبا از توحيد) *

251

ستارگان نجف سید علی قاضی طباطبائی -(داستان بسيار زيبا از توحيد) علامه طباطبائى مى فرمايد : داخل حجره نشسته بودیم، مرحوم قاضی هم نشسته و شروع کردند به صحبت کردن درباره توحید افعالی. ایشان گرم سخن گفتن درباره توحید افعالی و توجیه کردن آن بودند که در این اثناء مثل اینکه سقف آمد پائین؛ یک طرف اطاق راه بخاري بود، از آنجا مثل صداي تخريب شروع کرد به ریختن و
سر و صدا و گرد و غبار فضاي حجره را گرفت. جماعت شاگردان و آقایان همه برخاستند و من هم برخاستم و رفتیم تا دم حجره که رسیدیم دیدم شاگردان دم در ازدحام کرده و براي بیرون رفتن همدیگر را عقب می زدند. در این حال معلوم شد که اینجورها نیست و سقف خراب نشده است؛ برگشتیم و نشستیم؛ همه در سر جاهاي خود نشستیم و مرحوم آ

  • پنج شنبه
  • 3
  • آبان
  • 1397
  • ساعت
  • 17:34
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

ستارگان نجف سید علی قاضی طباطبائی -(ادب در مجلس امام حسين ع) *

223

ستارگان نجف سید علی قاضی طباطبائی -(ادب در مجلس امام حسين ع) در مجلس روضه ابا عبداالله علیه السلام خودش کفش هاي مهمانان امام حسین علیه السلام را جفت کرده و آن ها را تمیز می کند بدون توجه به آن ها که خرده می گیرند که آدم بزرگ نباید چنین کاري بکند.
آیت االله سید ابوالقاسم خوئی می فرمود: من هر وقت می رفتم مجلس آقاي قاضی، کفش هایم را می گذاشتم زیر بغلم که مبادا کفشم آن جا باشد و آقاي قاضی بیاید آن را تمیز یا جفت کند .
منبع
عطش

  • پنج شنبه
  • 3
  • آبان
  • 1397
  • ساعت
  • 17:42
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

ستارگان نجف سید علی قاضی طباطبائی -(داستان بسيار زيبا از مستجاب الدعوه بودن) *

334

ستارگان نجف سید علی قاضی طباطبائی -(داستان بسيار زيبا از مستجاب الدعوه بودن) ایت االله سید عباس کاشانی نقل می کنند:یکی از علماي آن زمان بود که در فقه و اصول، دویست و پنجاه تا سیصد نفر پاي درسش می نشستند. خانم این آقا مریض شدند و روز به روز حالشان بدتر می شد، تا این که یک روز صبح حالش از هر روز بدتر شد و از هوش رفت و دیدند که امروز و فردا است که خانم از دنیا برود و آن اقا سراسیمه می آید پیش آقاي قاضی. من این جریان را خودم بودم.تا نشست، آقا فرمودند: خانم چطور است؟ گریه کرد و گفت آقا داره از دستم می ره. اگر امروز ایشان بمیرند فردا هم من می میرم. این ها سی و هفت سال با هم بودند و بچه هم نداشتند و خیلی انیس هم بودند. آقاي قاضی یکی از مختصاتش این بود که در صورت کسی ن

  • پنج شنبه
  • 3
  • آبان
  • 1397
  • ساعت
  • 17:47
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

ستارگان نجف سید علی قاضی طباطبائی -(داستان بسيار زيبا از مساعدت) *

332

ستارگان نجف سید علی قاضی طباطبائی -(داستان بسيار زيبا از مساعدت) يكى از علماى نجف نقل مى كند ، به بازار رفته بوديم كه ديديم مرحوم آقاي قاضى به مغازه سبزى فروشى رفته و مشغول کاهو سواکردن است و به عکس معمول، کاهوهاي پلاسیده و آن هایی را که داراي برگ هاي خشن و بزرگ هستند را بر میدارد.
من کاملاً متوجه بودم تا مرحوم قاضی کاهو ها را به صاحب دکان داد و ترازو کرد و مرحوم قاضی آن ها را زیر عبا گرفت و روانه منزل شد. من که در آن وقت طلبه جوانی بودم و مرحوم قاضی مسن و پیرمردي بود به دنبالش رفتم و عرض کردم آقا سؤالی دارم، چرا شما به عکس همه، این کاهوهاي غیر مرغوب را سوا کردید؟
مرحوم قاضی فرمود: آقا جان من! این مرد فروشنده شخص بی بضاعت و فقیري است و من گاهگاهی به او

  • پنج شنبه
  • 3
  • آبان
  • 1397
  • ساعت
  • 18:48
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

ستارگان نجف سید علی قاضی طباطبائی -( داستان بسيار شنيدنى مشاهده زندگی) *

237

ستارگان نجف سید علی قاضی طباطبائی -( داستان بسيار شنيدنى مشاهده زندگی) از آیت االله نجابت نقل شده است که:
آیت االله خویی مدتی محضر آیت االله میرزا علی آقاي قاضی مشرف می شوند، در همان اوان در اثر اذکار و دستوراتی که از آقاي قاضی اخذ کرده و مشغول بودند واقعه اي براي ایشان رخ داده بود که در آن حال، آینده خود را مشاهده کرده بودند از گسترش حوزه درسی خودشان تا مرجعیت عامی که پیدا می کنند تا سال هاي آخر عمر که از طرف حکومت عراق در مضیقه قرار داشتند و تا می رسند به این جا که صدا از گلدسته هاي حرم امیرالمؤمنین بلند می شود که آیت االله العظمی خویی وفات کرد.به این جا که می رسند ترس و هراس ایشان را فرا می گیرد و فوراً از حجره اي که در آن بودند بیرون می آیند و آن

  • پنج شنبه
  • 3
  • آبان
  • 1397
  • ساعت
  • 18:52
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

ستارگان نجف سید علی قاضی طباطبائی -(یکی از فرزندان مرحوم قاضی نقل می کند:یک بار همراه ایشان به) *

317

ستارگان نجف سید علی قاضی طباطبائی -(یکی از فرزندان مرحوم قاضی نقل می کند:یک بار همراه ایشان به) یکی از فرزندان مرحوم قاضی نقل می کند:یک بار همراه ایشان به حرم مطهر امام علی علیه السلام رفتم و روش مرحوم قاضی به گونه اي بود که هنگامی که وارد حرم مطهر می شدند حتما زیارت می خواندند و سپس خارج می شدند. آن روز تا وارد حرم شدند، بدون خواندن زیارت از حرم خارج شدند. فرزندشان پرسیدند که چه شده این کار غیر طبیعی بود که بدون خواندن زیارت نامه خارج شدید. مرحوم قاضی دليل اين كار را اينكونه مى گويد :
درحرم کسی رادیدم که میدانم نسبت به من بغض وکینه اي دردل دارد،ترسیدم که مرا ببیند و این بغض و کینه دوباره در دلش زنده شود و به این دلیل اعمالش از بین برود! این کرامت واقعی است، نه آن که کسی فرشته ها را بب

  • پنج شنبه
  • 3
  • آبان
  • 1397
  • ساعت
  • 18:56
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

ستارگان نجف سید علی قاضی طباطبائی -(تحول جوان فاسق) *

258

ستارگان نجف سید علی قاضی طباطبائی -(تحول جوان فاسق) تحول جوان فاسق
آیت االله فاطمی نیا می فرمودند: در نجف اشرف شخصی بود به نام قاسم که به فسق و فجور شهرت داشت ولی با تمام این اوصاف ارادت و محبت خاصی نسبت به مرحوم قاضی داشت... ایشان هم وي را مشفقانه نصیحت می کرد ولی متأسفانه او به حرفها عنایت نداشت ... تا اینکه یکبار به ایشان فرمود: » امشب حتماً براي خواندن نماز شب بیدار شو. «قاسم گفت: » آقا! من اولاً تا دیروقت در قهوه خانه بسر می برم و دیگر نمی توانم نیمه هاي شب بلند شوم، ثانیاً من اصلاً نماز نمی خوانم و شما به من سفارش نماز شب می کنید، مرحوم قاضی به وي فرمودند: » نگران نباش! هر ساعتی که نیت کنی تو را
از خواب بیدار خواهم کرد» ...
قاسم در ساعت

  • پنج شنبه
  • 3
  • آبان
  • 1397
  • ساعت
  • 18:59
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

ستارگان نجف سید علی قاضی طباطبائی -(قرآن خواندن در پيشگاه خدا) *

280

ستارگان نجف سید علی قاضی طباطبائی -(قرآن خواندن در پيشگاه خدا) روزي آقاي قاضی یکی از شاگردانش را می بیند که روز به روز رنگش زرد و لاغرتر می شود. از ایشان می پرسد که چکار می کنی که این طور می شوي؟
جواب می دهد هر شب یک ختم قرآن می کنم و تقریباً خواب ندارم. ایشان می فرماید: از امشب فکر کن من در مقابلت نشسته ام و بخوان. آن شخص فردا آمد و گفت: بیشتر از یک جزء نتوانستم بخوانم. بعد از چند روز می فرماید که : خیال کن در مقابل امام زمان می خوانی یا پیغمبر- ص - یا علی علیه السلام. ، فردا آمد و گفت: » هر چه کردم نتوانستم بیش از یک حزب بخوانم «، و بعد از چند روز می فرماید که:» خیال کن در مقابل خدا می خوانی « ، می گویند آن جوان از اول قرآن شروع نموده بود و در ای

  • پنج شنبه
  • 3
  • آبان
  • 1397
  • ساعت
  • 19:01
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

زندگینامه سید علی قاضی طباطبائی -(دستگيرى از شاگردان بعد از وفات) *

309

زندگینامه سید علی قاضی طباطبائی -(دستگيرى از شاگردان بعد از وفات) از آیت االله نجابت نیز نقل شده است: » در ایام نوروز با چند تن از دوستان به زیارت مرقد آیت االله قاضی می رفتیم. یکی از ما خطاب به روح آن جناب عرض کرد: نوروز است و ما از شما عیدي می خواهیم. ناگهان در همان بیداري مشاهده کردیم که جسم آیت االله قاضی با عمامه و عبا و ابریقی از گلاب بیرون
آمد و بر کف دست ما از آن گلاب ریخت و فرمود: » من از خدا خواسته ام جسمم در برزخ در اختیار خودم باشد» .
از استاد فاطمی نیا نقل شده که فرموده اند: » هنوز هم مرحوم قاضی به خانه شاگرد شاگردان خود می آید و به آنان دستور سير و سلوك مى دهد .
منبع
داستان زندگى سيد على قاضى صفحه ٩٨

  • پنج شنبه
  • 3
  • آبان
  • 1397
  • ساعت
  • 19:04
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

میثم تمار(کوفه) -(ميثم، فرزند يحيى با كنيه ابو سالم، از اصحاب و ياران امام على) *

276

میثم تمار(کوفه) -(ميثم، فرزند يحيى با كنيه ابو سالم، از اصحاب و ياران امام على) ميثم، فرزند يحيى با كنيه ابو سالم، از اصحاب و ياران امام على، امام حسن و امام حسين عليهم السلام زادگاهش سرزمين نهروان بوده است، ولى از دوران كودكى و نوجوانىِ او اطلاعاتى در دست نيست.
امام على عليه السلام او را از زنى از طايفه بنى اسد خريد و آزاد كرد. آنگاه به او فرمود:
اسمت چيست؟ گفت: ابو سالم. امام فرمود:
«پيامبر صلى الله عليه و آله به من خبر داد كه پدرت- در عجم- نام ميثم را بر تو نهاده است. »
ميثم گفت:
«خدا، رسول خدا و اميرمؤمنان عليهما السلام راست گفتند، اسم من ميثم است. »
آنگاه امام فرمود: «اسمت را حفظ كن و كنيه خود را ابو سالم قرارده. » او پس از آزادى، از خرمن علوم ولايت خوشه هاى فراوان د

  • پنج شنبه
  • 3
  • آبان
  • 1397
  • ساعت
  • 19:25
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

میثم تمار(کوفه) -(میثم تمار :ديدم امام علی (ع)سر را تا كمر، درون چاهى كرده و مناجات مى كند....) *

520

میثم تمار(کوفه) -(میثم تمار :ديدم امام علی (ع)سر را تا كمر، درون چاهى كرده و مناجات مى كند....) ميثم از نزديكان و ياران امير مؤمنان عليه السلام بود. او گاهى مناجاتهاى امام على عليه السلام را در نخلستانهاى كوفه از نزديك مشاهده كرده است. ميثم در اين باره مى گويد:
«شبى همراه امام على عليه السلام از كوفه بيرون آمديم، ابتدا امام على عليه السلام در مسجد جعفى چهار ركعت نماز خواند و با اين جملات به درگاه خدا به راز و نياز پرداخت: معبودا! چگونه تو را بخوانم با آنكه نافرمانيت كرده‌ام و چگونه نخوانمت با اينكه تو را مى شناسم و مهرت در دلم استوار است. دستى به سويت دراز كردم كه پر از گناه است. چشمى كه پر از اميد و... دعايش كه تمام شد، سر به سجده گذاشت و ۱۰۰ مرتبه «العفو» گفت و از مسجد بيرون آمد. من او

  • پنج شنبه
  • 3
  • آبان
  • 1397
  • ساعت
  • 19:32
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

میثم تمار(کوفه) -(ميثم تمار، در پرتو شاگردى در محضر على عليه السلام، به بعضى اسرار آگاه) *

266

میثم تمار(کوفه) -(ميثم تمار، در پرتو شاگردى در محضر على عليه السلام، به بعضى اسرار آگاه) ميثم تمار، در پرتو شاگردى در محضر على عليه السلام، به بعضى اسرار آگاه شد و گاهى از آينده خبر مى داد كه در اينجا به يكى از آن موارد اشاره مى كنيم:
اخبار از شهادت امام على عليه السلام
امام رضا عليه السلام در حديثى كه از پدرانش نقل كرده، چنين فرموده است:
روزى ميثم تمّار، خدمت امام على عليه السلام رسيد و حضرت را در خواب ديد، با صداى بلند گفت: به خدا قسم ريشت را با خون سرت خضاب خواهند كرد. امام از خواب برخاست و گفت: ميثم وارد شو، ميثم وارد شد و دوباره جمله قبلى را تكرار كرد. امام فرمود: راست گفتى و تو به خدا قسم دست، پا و زبانت را خواهند بريد و درخت خرماى محلّه كناسه را خواهند بريد و چهار قسمت خواه

  • پنج شنبه
  • 3
  • آبان
  • 1397
  • ساعت
  • 19:53
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

میثم تمار(کوفه) -(ميثم تمار و اخبار غيبى از عاشوراى حسينى) *

332

میثم تمار(کوفه) -(ميثم تمار و اخبار غيبى از عاشوراى حسينى) ميثم تمار و اخبار غيبى از عاشوراى حسينى
روزى ميثم، در ميان جمعى از مردم گفت:
«به خدا قسم، اين امّت فرزند پيامبر صلى الله عليه و آله را خواهند كشت، هنگامى كه ١٠ روز از محرم گذشته باشد و دشمنان دين، اين روز را روز بركت خود قرار خواهند داد. »
سالهايى كه ميثم تمّار، در خدمت امام على عليه السلام بود، علم تفسير را از وى فراگرفت.
در سفرى كه در سال ٦٠ ه. ق. به مكّه رفت، خدمت ابن عباس رسيد و گفت:
«هر چه مى خواهى از تفسير قرآن بپرس؛ زيرا من تنزيل و تأويل قرآن را نزد اميرالمؤمنين عليه السلام فراگرفته ام. »
و سپس تفسير خود را به ابن عباس عرضه كرد و وى آن را نوشت. او سپس چگونگى شهادت خويش را به ابن عباس گف

  • پنج شنبه
  • 3
  • آبان
  • 1397
  • ساعت
  • 19:57
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

میثم تمار(کوفه) -(ميثم تمار و آگاهى از شهادت) *

345

میثم تمار(کوفه) -(ميثم تمار و آگاهى از شهادت) ميثم تمار و آگاهى از شهادت
امام على عليه السلام در مقاطع مختلف خبر شهادت ميثم تمّار را به وى ياد آورى كرد.
روزى حضرت على عليه السلام در جمع مردم و يارانش، به ميثم فرمود:
«اى ميثم، پس از من تو را دستگير مى كنند و به دار مى آويزند. روز دوم از دهان و بينى ات خون مى آيد؛ بطورى كه ريش تو رنگين شود و روز سوم، با ضربه اى شكمت را مى درند، تا جانت برآيد، در انتظار آن باش، جايگاه دار تو روبه روى منزل عمرو بن حريث خواهد بود و تو دهمين كسى هستى كه بر دار خواهى رفت، چوبه دارت از همه كوتاهتر و به زمين نزديكتر خواهد بود. من نخلى كه تو را بر آن به دار مى آويزند، به تو نشان مى دهم. »
و دو روز بعد نخل خرما را ب

  • پنج شنبه
  • 3
  • آبان
  • 1397
  • ساعت
  • 20:03
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

میثم تمار(کوفه) -(ميثم تمّار در سال ٦٠ ه. ق. همان سالى كه امام حسين عليه السلام قصد كوفه كرد،) *

307

میثم تمار(کوفه) -(ميثم تمّار در سال ٦٠ ه. ق. همان سالى كه امام حسين عليه السلام قصد كوفه كرد،) ميثم تمّار در سال ٦٠ ه. ق. همان سالى كه امام حسين عليه السلام قصد كوفه كرد، براى زيارت خانه خدا به مكّه رفت. روزى خدمت امّ سلمه رسيد. امّ سلمه اسم او را پرسيد.
گفت: ميثم هستم. امّ سلمه گفت:
«به خدا قسم بسيار شنيدم كه رسول خدا تو را در نيمه هاى شب ياد مى كرد، همچنين درباره تو، به على عليه السلام سفارش مى كرد. » در اين هنگام ميثم از احوال امام حسين عليه السلام پرسيد. امّ سلمه گفت: «به يكى از باغ هاى خود رفته است. » ميثم گفت:
«هنگامى كه برگشت، سلام مرا به او برسان و بگو به همين زودى نزد خداوند، همديگر را ملاقات خواهيم كرد. »
سپس امّ سلمه عطرى آورد تا ميثم محاسن خود را معطّر كند. ميثم پس از معطّر

  • پنج شنبه
  • 3
  • آبان
  • 1397
  • ساعت
  • 20:10
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

میثم تمار(کوفه) -(شهادت بر فراز دار ) *

410

میثم تمار(کوفه) -(شهادت بر فراز دار ) شهادت بر فراز دار
عبيداللَّه، همانطور كه گفته بود، دستور داد دست و پاى او را قطع كرده، دارش زدند.
ولى ميثم، اين فدايى ولايت، روى دار هم از آرمانهايش دست بر نداشت و شروع به خواندن احاديث فضايل اهل بيت عليهم السلام كرد و مى گفت: «اى مردم، هركس مى خواهد، احاديث امام على عليه السلام را بشنود، نزد من بيايد. »
مردم دور او را گرفتند و به حرفهاى او گوش مى دادند.
به ابن زياد خبر دادند كه ميثم تمّار روى دار، بنى اميّه را رسوا كرد، مأمورى فرستاد تا زبانش را ببرند.
مأمور نزد ميثم آمد و گفت: «زبانت را در بياور تا به دستور امير قطع كنم» ميثم جواب داد: مگر عبيداللَّه گمان نمى كرد، مولايم دروغ مى گويد؟ اين هم

  • پنج شنبه
  • 3
  • آبان
  • 1397
  • ساعت
  • 20:16
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

میثم تمار (کوفه) -(مرقد و آستانه ميثم تمّار) *

286

میثم تمار (کوفه) -(مرقد و آستانه ميثم تمّار) مقبره ميثم تمّار تا قرن چهارم هجرى به صورت حرم كوچكى وجود داشت. در قرن چهارم عضدالدوله ديلمى، گنبد مجللى بر قبر ميثم بنا كرد. در قرن سيزده هجرى قمرى، شيخ ملّا على فرزند ميرزا خليل نجفى آل خليلى (١٢٢٦- ١٢٩٧ ه. ق. ) دومين عمارت را ساخت. سيد عطاءاللَّه رومى (١٣٢١ م) از مجتهدين بزرگ نجف اشرف، حرم مجلّل و گنبد بزرگى براى ميثم بنا كرده، صحنى در كنار آن تأسيس نمود.
در سال ١٣٨٢ ه. ق. تمام عمارت خراب گشت و توسط حاج محمّد رشاد، حرم باشكوه و زيبايى بنا گرد
منبع
ره توشه عتبات صفحه١٨٧
به نقل از دائرةالمعارف تشيّع، ج ١، ص ١١٢

مرقد میثم تمار، در نزدیکی مسجد کوفه قرار دارد
كوفه پايتخت دوران خلافت امام علي(عل

  • پنج شنبه
  • 3
  • آبان
  • 1397
  • ساعت
  • 20:18
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

خاطرات كميل -(كميل بن زياد به عنوان صاحب سرّ امام على عليه السلام شناخته مى شود) *

349

خاطرات كميل  -(كميل بن زياد به عنوان صاحب سرّ امام على عليه السلام شناخته مى شود) كميل بن زياد به عنوان صاحب سرّ امام على عليه السلام شناخته مى شود. در طول مدت معاشرت با مولا، خاطرات زيادى از آن بزرگوار دارد كه به مواردى از آن اشاره مى كنيم:
١- مرد مقدس نما
كميل برخى از شبها همراه امام على عليه السلام در مسجد كوفه به عبادت مى پرداخت. شبى امام على عليه السلام و كميل پس از انجام عبادت از مسجد به
طرف منزل حركت كردند، در مسير راه از منزلى، صداى حزينى به گوش رسيد كه كسى آيه أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّيْلِ... را با صوتى بسيار حزين و جانسوز مى خواند، كميل از اين حالت متأثر شد و در ذهن از او تعريف كرد. بدون آنكه سخنى به زبان آورد، مولا اميرالمؤمنين عليه السلام متوجه درون او شد

  • جمعه
  • 4
  • آبان
  • 1397
  • ساعت
  • 12:58
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

راوى حديث(کمیل) -(كميل بن زياد از راويان حديث به شمار مى آيد) *

258

راوى حديث(کمیل) -(كميل بن زياد از راويان حديث به شمار مى آيد) كميل بن زياد از راويان حديث به شمار مى آيد. او از امام على عليه السلام، خليفه دوم، عبداللَّه بن مسعود، ابوهريره، عبداللَّه بن عمر و عثمان روايت نقل مى كند.
برخى از محدثان نيز از كميل روايت مى كنند كه عبارتند از: عباس بن ذريح، عبداللَّه بن يزيد صهبانى، عبدالرحمن بن عابس، ابواسحاق سبيعى، اعمش، عبدالرحمن ابن زياد
٢- فرماندار هِيت
٣٨١در سال ٣٩ ه. ق. كميل بن زياد از طرف اميرالمؤمين عليه السلام به فرماندارى شهر هيت منصوب شد. پس از مدتى خبر به وى رسيد كه ياران معاويه به فرماندهى «سفيان بن عوف» قصد يورش به هيت را دارند، به خيال اينكه آنها در «قرقيسا»
هستند، بدون اجازه امام على عليه السلام ٥٠ نيروى مسل

  • جمعه
  • 4
  • آبان
  • 1397
  • ساعت
  • 13:03
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

دعاى كميل -(دعاى كميل، يادگار امام على عليه السلام از دعاهاى معروف و مشهور ميان شيعيان است) *

276

دعاى كميل -(دعاى كميل، يادگار امام على عليه السلام از دعاهاى معروف و مشهور ميان شيعيان است) دعاى كميل، يادگار امام على عليه السلام از دعاهاى معروف و مشهور ميان شيعيان است كه آن را شبهاى جمعه با سوز و گداز قرائت مى كنند. مولاى عارفان اين دعا را كه به دعاى «حضرت خضر» نيز مشهور است، به كميل بن زياد نخعى آموخت. كميل در اين باره مى فرمايد:
«با مولايم در مسجد بصره نشسته بودم، عده اى از اصحاب امام، دور او را گرفته بودند، يكى از اصحاب از امام پرسيد: مراد از فرمايش خداوند كه مى فرمايد: فِيها يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ،
چيست؟ حضرت فرمود: مراد شب نيمه شعبان است. به آن كسى كه جانم در دست اوست، بنده اى از بندگان خدا نيست مگر اينكه آنچه از نيك و بد بر او جارى مى شود در شب نيمه شعبان تا آخر سال

  • جمعه
  • 4
  • آبان
  • 1397
  • ساعت
  • 13:06
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

مرگ سرخ(کمیل) -(هنگامى كه حجّاج بن يوسف والى عراق شد) *

282

مرگ سرخ(کمیل) -(هنگامى كه حجّاج بن يوسف والى عراق شد) مرگ سرخ
هنگامى كه حجّاج بن يوسف والى عراق شد، ياران و اصحاب اهل بيت عليهم السلام را تحت تعقيب قرار داد. روزى حجاج از «هيثم اسود» سراغ كميل را گرفت تا او را به قتل برساند.
اسود جواب داد: او پيرمرد سالخورده اى است. حجاج گفت: شنيده‌ام كه بين جمعيتها تفرقه مى اندازد. سپس دستور داد كه كميل را دستگير كنند، هنگامى كه كميل از قصد حجاج آگاه شد، از كوفه گريخت. چون حجاج به او دست نيافت، براى اينكه او را تحت فشار، تسليم كند، حقوق قبيله اش را كه از بيت المال تأمين مى شد، قطع كرد.
هنگامى كه كميل بن زياد از اين جريان آگاه شد، گفت: از عمرم چند سالى باقى نمانده، چرا باعث قطع روزى جماعتى شوم، لذا وارد كوفه شد و

  • جمعه
  • 4
  • آبان
  • 1397
  • ساعت
  • 13:09
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

محل دفن (کمیل) -(پس از شهات كميل، او را در سرزمين ثويّه دفن كردند) *

383

محل دفن (کمیل) -(پس از شهات كميل، او را در سرزمين ثويّه دفن كردند) پس از شهات كميل، او را در سرزمين ثويّه دفن كردند. ثويّه منطقه اى در اطراف كوفه بود كه زندان نعمان بن منذر حاكم حيره در اين منطقه قرار داشت.
در اين سرزمين، بسيارى از اعلام و بزرگان ياران امام على عليه السلام مدفونند كه در حال حاضر اثرى از قبور آنها نمانده است. برخى ياران امام على كه در اين سرزمين مدفونند، عبارتند از:
١- خبّاب بن ارَت،
از مسلمانان صدر اسلام است كه در مكه آسيب فراوان ديد تا آنجا كه مشركين پشت او را داغ كردند،
در جنگ صفين و نهروان شركت داشت و در سال ٣٩ ه. ق. فوت كرد و امام على عليه السلام بر جنازه او نماز خواند.
٢-جويرية بن مُسْهِر عبدى، به دستور ابن زياد، دست و پايش قطع و در كوفه

  • جمعه
  • 4
  • آبان
  • 1397
  • ساعت
  • 13:14
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد