حضرت علی اکبر علیه‌السلام

مرتب سازی براساس
 سید پوریا هاشمی

شهادت حضرت علی اکبر(ع) -( یا به جایی خبر مرگ پسر را نبرید) * سید پوریا هاشمی

8647
7

شهادت حضرت علی اکبر(ع) -( یا به جایی خبر مرگ پسر را نبرید) یا به جایی خبر مرگ پسر را نبرید
یا که بردید به تشییع پدر را نبرید

پدری داغ جوان دید ملامت نکنید
روی زانو اگر افتاد شکایت نکنید

چون‌رمق نیست تکانی بدهد پایش را
پس بگیرید همه زیر بغل هایش را

نکند ناله که زد طبل برایش بزنید
جلوی چشم همه زشت صدایش بزنید

آی مردم جگر سینه زنان غم دارد
غم سنگین شب هشت محرم دارد

غم ان لحظه که ارباب به شهزاده رسید
ولدی گفت نشست و ز جگر ناله کشید..

ای جوانمرد، جوانمرگ شدی یا نشدی؟
پیش پای پدر خویش چرا پا نشدی

خنده ها بیشتر و جسم تو کمتر شده است
نیستی و همه دشت، پیمبر شده است

زرهت حرز علی داشت،دریدند چرا
گرگها چنگ به روی تو کشیدند چرا

داغ سنگین تو را شانه من تاب نداشت
تشنه بودی، پدر تشنه تو آب نداشت

قوت چشم تر من، کمرم را نشکن
حرمت ریش من و اهل حرم را نشکن

نیزه نگذاشت که آه تو پایان برسد
جان به لبهای تو ای محتضر آسان برسد

مانده ام با تو و اینگونه گرفتار شدن
رشته رشته شده ای مثل عبای تن من

آیه ها چیده شد افسوس که کوثر نشده
نه هنوز این تن پاره علی اکبر نشده

زخم های تنت از موی سرت بیشتر است
بردن پیکر تو کارهزاران نفر است

چشم زد قامت طوبای تورا چشم حسود
پای جسم تو می افتادم اگر عمه نبود

  • سه شنبه
  • 4
  • شهریور
  • 1399
  • ساعت
  • 15:58
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
استاد حاج غلامرضا سازگار

اَوَلَسنا عَلَی الحق -(ای خداجلوه و نبی‌مرآت) *استاد حاج غلامرضا سازگار

1093

اَوَلَسنا عَلَی الحق -(ای خداجلوه و نبی‌مرآت) ای خداجلوه و نبی‌مرآت
مرتضی‌خصلت و حسین‌صفات

انبیا در جلال تو شده محو
اولیا بر جمال تو همه مات...

ز تو نازد همیشه حلم و رضا
به تو بالد هماره صوم و صلات

نام حق را ز عزم توست بقا
باغ دین را ز خون توست حیات

جان اهل صلات قربانت
اَشهَدُ اَنّ قَد اَقَمتَ صلات...

از تو آنی دلم جدا نشود
با توام با تو، در حیات و ممات

مدح تو در زبان آل رسول
بهترین سوره، خوش‌ترین آیات...

دین حق را بقا، ز مکتب توست
اَوَلَسنا عَلَی الحق از لب توست...

به جلال نبی به ذات خدا
که تویی آفتاب برج هُدی...

نعت تو بر زبان دشمن و دوست
مدح تو ذکر اهل ارض و سما

ناخلف‌زادۀ ابوسفیان
که دلش بود پر ز بغض شما

کرد روزی سؤال از یا

  • دوشنبه
  • 2
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 18:22
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

‌حضرت علی اکبر علیه السلام -(دل من مست نام حیدریشه) * عالیه رجبی

884

‌حضرت علی اکبر علیه السلام -(دل من مست نام حیدریشه) بنداول

دل من مست نام حیدریشه
مَلَک دیونه ی خلقه پیغمبریشه
دور قنداقه ش اسپندو بگردون
که جبریل امین مشغوله نوکریشه

همه عالم، خاکه پاشه
دل من مجنون نگاشه
خیلی مرده مثله باباشه

اکبر یا اکبر ،اکبر اکبر یا اکبر۲
(گوشواره ی پیشنهادی)
یا علی اکبر ، مولانا علی اکبر
جانا علی اکبر. یا علی اکبر

بنددوم

توشبای ظلمت نور پگاهه
تو آغوش عمو مثله یه تیکه ماهه
ندیده مثلش رو هیشکی تو دنیا
یه دونه س پسر لیلا خداگواهه

شاه عشقه، عالمینه
بخدا که نور دوعینه
پسر اربابم حسینه

اکبر یا اکبر ،اکبر اکبر یا اکبر۲
(گوشواره پیشنهادی)
یا علی اکبر ، مولانا علی اکبر
جانا علی اکبر. یا علی اکبر

بندسوم

حسین اسم اونو علی میذ

  • چهارشنبه
  • 11
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 11:34
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محسن کاویانی

یا علی اکبر علیه السلام -(از هر چه جوان در عالم او سَرتر بود) * محسن کاویانی

687

یا علی اکبر علیه السلام -(از هر چه جوان در عالم او سَرتر بود) از هر چه جوان در عالم او سَرتر بود
حیدر صفت و دلاور و دلبر بود
با چهره ی او "غدیر" ثابت میشد
از بس که "علی" شبیه "پیغمبر" بود...!
.

  • یکشنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1399
  • ساعت
  • 10:17
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محسن راحت حق

مدح حضرت علی اکبر(ع) -( در روایات آمده قدّ ِ بلندی داشتی..) * محسن راحت حق

700

مدح حضرت علی اکبر(ع) -( در روایات آمده قدّ ِ بلندی داشتی..) در روایات آمده قدّ ِ بلندی داشتی..
اوّلین شهزاده...گیسوی کمندی داشتی
نامِ زیبایت علی بود و علی اکبر شدی
در سخن گفتن..کلامِ پُر ز قندی داشتی

(وصفِ تو آسان نباشد ای نگارِ دلربا)
(جانِ بقربانِ مقامت ای رسولِ کربلا)

خَلقاً و خُلقاً رسول الله اعظم بوده ای
منطقاً ختمِ رسولانِ مکّرم بوده ای
چشم ها را دوخته بر قدّ و بالایت حسین
دلربایی و در این عرصه..مجسّم بوده ای

(عشقِ تو در سینه ی سالارِ دلها جا گرفت)
(مهرِ تو بدجور در قلبِ محبّان پا گرفت)

اوّلین آئینه ی طاها..نگارِ زینبی..
در کنارِ هودجِ بانو ‌..قرارِ زینبی...
تکیه گاهی می شوی مانند عباسِ علی
در حقیقت ای جوان..عزّ و وقارِ زینبی

(عمّه ات آرام می گردد کنارت یاعلی)
(غیرتت باشد همه دار و ندارت یا علی)

مادرت لیلا به تو دل می دهد بی اختیار
می کِشد نازِ تو را ای مقتدای روزگار
رزمِ تو تا دید..لبهای حسین اینگونه گفت:
لافتی الّا علی لا سیف الّا ذوالفقار..

(آبرویی!!..آبرو دارِ همه اهلِ زمین)
(رزمِ خود آموختی از تک‌یلِ امّ البنین)

یا علی اکبر...نجاتی ده به ماها از کرم
پای هیئت ها ثباتی ده به ماها از کرم
جانِ بابایت حسین ما را ببر کرببلا
خواهشاً آقا براتی ده به ماها از کرم

(زائرِ ششگوشه بودن ارزش اش بالاتر است)
(هر کسی شد عاشقِ تو از همه شیداتر است)

  • پنج شنبه
  • 23
  • مرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 15:09
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

مدح و توسل به حضرت علی اکبر(ع)، حاج محمود کریمی -(دوش دیدم که ملائک...) *

766

مدح و توسل به حضرت علی اکبر(ع)، حاج محمود کریمی -(دوش دیدم که ملائک...) دوش دیدم که ملائك در میخانه زدند
گل ادم بسرشتند و به پیمانه زدند

ساکنان حرم سر و عفاف ملکوت
همه از حلقه ی عشاق و شهادت مبهوت

آسمان بار امانت نتوانست کشید
قرعه ی عشق شد و بیت پر از نورِ شهید

عشق بیرون بکشد از گِل غفلت دل را
عشق نوریست که معلوم کند ساحل را

این همه شسته زِخود دست ندیدم یک جا
این همه عاشق سرمست ندیدم یک جا

شکر لله که انوار خدا می بینم
نور عیسی به رخسار شما می بینم

السلام ای پدر عشق، فدای قدمت
و تو ای مادر ایثار، فدای کرمت

کودکی که تو نان دادی و شیرش دادی
شیر شد، لیک تو از خواب و خوراک افتادی

سفره ات سفرۀ حق بود شهیدت حالا
زنده ماندست و نشستست سر خوان خدا

آنکه در روز جزاء هست سرافراز تویی
جان خود را به کف آوردی و جانباز تویی

اصل جانباز تویی، زخم نداری به پرت
ترکت داغ جگر گوشه نشسته به پرت

نفس خستۀ تو رفع بلای امت
بی عصایی تو گشتست عصای امت

دامن و دوش تو معراج و دعا ی تو براق
متصل شد به خدا قلب تو با داغ فراق

پاره ی روح تو شد پارۀ از روح حسین
اختری شد که نشستست به دامان حسین

با شهیدت که ستاره شده در اوج سما
راه پیدا شده از خانه ی دل تا به خدا

جان به قربان امامی که خطر را حس کرد
تیغ شیطان روی حلقوم بشر را حس کرد

تا که اعلام خطر کرد تو بیدار شدی
با همان طفل زبان بسته هوادار شدی

کودکِ آمده و نامده سرباز شدند
لشکر روح خدا لشکر اعجاز شدند

کل عالم طرفی بود و خمینی طرفی
شر شیطان طرفی، شور حسینی طرفی

کودکت مرد شد و باج به افلاک نداد
سر خود داد ولی یک وجب از خاک نداد

دستهایی که فقط روح خدا بوسیده
صاحبش دست پر از مهر تو را بوسیده

حشرِ "من مات عَلی حب علی با شهداست "
حشر جان دادۀ در راه علی کرب و بلاست

این که میگفت امامم فقط اسلام عزیز
یعنی از غیر همین دین همه را دور بریز

هر وصیت که رسیدست به دستم ز شهید
کلماتیست پر از نور وفا شور امید

اولین جملۀ آن نام خداوند و رسول
اول و آخر آن خارج از ادراک عقول

بعد از آن بیشترین حرف سلامم به امام
پیروی از ولیِ امر و حمایت ز قیام

علم و اخلاق و حیا و وطنِ اسلامی
پیشرفت و شرف و توسعه با خوش نامی

مجتهد بود شهیدی که جهادش این بود
همه ی همت او دفع خطر از دین بود

نان و شیر تو چه کردست که شمشیر شده
لای لای تو هامن نعرۀ تکبری شده

قهرمان کیست همانی که جوابش دادست
پهلوان کیست همان که ز جهان آزاد است

این مهم است خدا قدر تو را میداند
نص قران نبی وصف تو را میخاند

ای جهاد تو به اولاد و به انفس معلوم
گریه و بغض تو گشست کنون بغض گلوم

من خودم حزن و نشاط تو به چشمم دیدم
با تو عمریست که بیدار شدم خوابیدم

بی قراری تو را قبلِ دعای سحرت
اشک پنهان تو را بر روی عکس پسرت

پدرم یک پدر و مادر همانند تو داشت
تا دم مرگ نظر بر ره فرزند گذاشت

لحظۀ آخر خود گفت نیامد پسرم؟
شکرُلله که حسین آمده اکنون به برم

القرض فاطمیون حیدریون زینبیون
حامیان حرم و رفته به دریای جنون

کشتۀ امنیت و عزت و علم و همت
کشتۀ مرز بلاد علوی و امت

هر شهیدی که به آن عالم بالا رفتست
شک نداریم که ز دامان شماها رفتست

باز گفتی ثمرم هدیه برای تو حسین
پدر و مادر عالم به فدای تو حسین

تو ندیدی پسرت تیغ به ابروش خُرَد
تو ندیدی پسرت نیزه به پهلوش خُرَد

تو ندیدی پسرت ارباً و اربا بشود
بین لشکر لبِ تشنه تک و تنها بشود

تو ندیدی پسرت پا بکشد روی زمین
حال میخوانم و تو با نظر خود ببین

نوح کو تا که بیاید نگرد طوفان را؟
به کنارِ لب خشکِ تو شده ساحل من

بهر قتلم دگر این نیزه و شمشیر چرا
که همین داغ جگرسوز شود قاتل من

پسرم علی...

تو که همچو فاتح خیری
همه گفتند تو پَیُمبری
بخدا که تو علی اکبری
پسرم علی...

  • چهارشنبه
  • 5
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 11:50
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 محسن صرامی

يوسف ليلا -(يوسف ليلا ،ولي دلبرتر از اين حرف هاست) * محسن صرامی

648

يوسف ليلا -(يوسف ليلا ،ولي دلبرتر از اين حرف هاست) يوسف ليلا ،ولي دلبرتر از اين حرف هاست
دلبرش خوانند اما سرتر از اين حرف هاست

خلقأ و خلقأ رسول الله را آئينه دار
پس به اين اوصاف پيغمبرتر از اين حرف هاست

خو علي،گيسو علي،آن قدرت بازو علي
در شباهت ها به او حيدرتر از اين حرف هاست

چشم و ابروئي حسين و چشم و ابروئي حسن
پس به زيبائي علي،اكبرتر از اين حرف هاست

وقت قد قامت قيامت ميكند با قامتش
قد و بالايش يقين محشرتر از اين حرف هاست

بردن نامش به همراه آورد مستانگي
ساقي ميخانه ها ساغرتر از اين حرف هاست

شد كرامت وام دار بخشش بي حد او
خانه اش قطعأ گدا پرورتر از اين حرف هاست

ميشوم روزي سگ كوي علي ابن الحسين
اين دل ديوانه خوش باورتر از اين حرف هاست

  • سه شنبه
  • 14
  • اسفند
  • 1397
  • ساعت
  • 16:28
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 قاسم نعمتی

شعر مدح حضرت على اكبر -(قدري مِيِ طهور ز ته مانده سبو) * قاسم نعمتی

843

شعر مدح حضرت على اكبر  -(قدري مِيِ طهور ز ته مانده سبو) قدري مِيِ طهور ز ته مانده سبو
بر لب زدم به نيت تر كردن گلو
تا آتش و شراره آن بر دلم نشست
بابى ز عشق وا شد از اين دل به سوى او
ديدم صداى هاتفى از غيب مى رسد
أُدخل الي الحرم كه شده وقت گفتگو
بالا بزن به عزم تقرب تو آستين
با اشك ديده وقت سحر ساز يك وضو
صورت بمال بر حرم و خاكِ پاى يار
تا از غبار مقدم او يابى آبرو
بر مِنبرى ز تور نشين ، وصفِ عشق كن
بي خود ز خویش گشته فقط از على بگو

امشب فقط به سوى حرم سجده جايز است
مستانه رو به روى حرم سجده جايز است

با يك سلامْ دل به هوايت روانه شد
تسبيح اشك پاره شد و دانه دانه شد
بر روى آب عكسِ ضريحى كشيده ام
درياى گريه هام عجب بى كرانه شد
گشتم دخيل گوشه اى از ك

  • سه شنبه
  • 27
  • فروردین
  • 1398
  • ساعت
  • 15:54
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 قاسم نعمتی

دوبیتی های حماسی برای شوروذکر جلسه -(در کربلا شمیم گل یاس آمده ) * قاسم نعمتی

1124

دوبیتی های حماسی برای شوروذکر جلسه   -(در کربلا شمیم گل یاس آمده ) در کربلا شمیم گل یاس آمده
لرزه به جان دشمن خناس آمده

از میمنه به میسره طوفان به پا شده شاگرد رزم حضرت عباس آمده

--------

هردم که لب به لعل لبت واکنم علی

اسرارعشق خویش هویداکنم علی

از بس شبیه مادرمان راه میروی

قدری قدم بزن که تماشا کنم علی

-------

در سرزمین عشق تو سامان عالمی

جان حسین فاطمه جانان عالمی

ارباب زاده ای و همه نوکر توییم

تو سرور تمام جوانان عالمی
------
امشب سخن ز جام می ناب میکنم
کی اعتنا به صورت مهتاب میکنم
نذر قدوم یوسف لیلائی حسین
خود را ذبیح خانه ارباب میکنم

  • سه شنبه
  • 27
  • فروردین
  • 1398
  • ساعت
  • 15:58
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
استاد سید رضا موید

آفتاب -(مردم دهند نسبت رویت بر آفتاب) *استاد سید رضا موید

782

آفتاب -(مردم دهند نسبت رویت بر آفتاب) مردم دهند نسبت رویت بر آفتاب
اما ز بخت خود نکند باور آفتاب...

در ذات تو صفات نبی منعکس شده‌ست
گیری چنان‌که آینه‌ای را در آفتاب

از چار سو به مرقد شش‌گوشه‌ات سلام،
می‌گوید از افق چو برآرد سر، آفتاب

گر بهره‌ای ز بوسۀ بر تربتت نداشت
هرگز نبود این همه روشنگر آفتاب...

ماهی در آسمان کمال و شرف ولی
ماهی که نور می‌رسد از او بر آفتاب...

وقت وداع چون که حسینت به بر گرفت
دیدند ماه را کِشد اندر بر آفتاب

آتش به جان برآید و خونین کند غروب
هر صبح و شب ز داغ تو پا تا سر آفتاب...

  • دوشنبه
  • 2
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 18:25
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

در مدح حضرت علی اکبر علیه السلام -(رخشنده روز و شب چو مه و مهر خاور است) * ضامن اصفهانی

908

در مدح حضرت علی اکبر علیه السلام -(رخشنده روز و شب چو مه و مهر خاور است) رخشنده روز و شب چو مه و مهر خاور است
از جان هر آنکه را که بدل مهر اکبر است

اکبر که هست زاده ی لیلای دلغمین
آرام جان حضرت زهرای اطهر است

ای جان عالمی بفدایش که گفته اند
مرآت حق نما و شبیه پیمبر است

زیبد که گویمش ز جلال و مقام و شان
فرمانروای بوذر و سلمان و قنبر است

کسب ضیاء شمس و قدر میکنند از او
چون پای تا بسر همه انوار داور است

پشت فلک مدام بی بوسه ی درش
چون حلقه های زلف شب آساش چنبر است

اندر سپهر شرع نبی گشته آفتاب
در برج دین حق مه و خورشید و اختر است

در کربلا ز خیمه به میدان چه شد روان
گفتی بسوی گله ی رو به غضنفر است

آن لحظه کوفیان همه گفتند کاین سوار
رزم آور و دلیر و شجاع همچو حیدر

  • سه شنبه
  • 3
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 11:12
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن شعر و غزل مرثیه حضرت علی اکبر علیه‌السلام -(دلتنگی همیشۀ بابا علی علی!) * محمد مهدی سیار

671

متن شعر و غزل مرثیه حضرت علی اکبر علیه‌السلام -(دلتنگی همیشۀ بابا علی علی!) دلتنگی همیشۀ بابا علی علی!
سردارِ لشکر من تنها علی علی!

قدری بمان، به دل نگران‌های این حرم
مهلت بده برای تماشا علی علی!

باید «وَ إن یکاد» بخوانم که دور باد
چشمان بد از این قد و بالا علی علی!

یک سوی خیره چشم همه: این پیمبر است
یک سوی باز مانده دهان‌ها: علی... علی

این گونه پا مکش به زمین، می‌کُشی مرا
بنگر نفس نفس زدنم را علی علی

از هم گسست رشتۀ تسبیحم آه... آه...
از هم گسست... ارباً... اربا... علی... علی...

جز آب چشم و آتش دل بعد از این مباد
بعد از تو خاک بر سر دنیا علی علی...

  • سه شنبه
  • 10
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 12:53
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

شعر غزل حضرت علی اکبر(ع) -(باران ندارد ابرهای آسمانش) * رضا خورشیدی‌فرد

632

شعر غزل حضرت علی اکبر(ع) -(باران ندارد ابرهای آسمانش) باران ندارد ابرهای آسمانش
باران نه اما چشم‌های مهربانش...

می‌خواست در سینه غمش پنهان بماند
نگذاشت اما گریه‌های بی‌امانش

دارد نفس‌های خودش را می‌شمارد
با هر قدم پشت سرِ آرام جانش

او می‌رود دامن‌کشان آرام آرام
مولای ما می‌ماند و داغ جوانش

چندین ستاره منتظر تا بازگردد
تا باز هم باشند محو کهکشانش

روی لب شمشیر او بانگ تفرّوا
از جنس صفین است شور نهروانش

آیا شنیدید إبن ملجم‌های کوفه!
فزت و ربّ الکربلا را از زبانش؟

پاشید از هم چون اناری دانه دانه
در لحظهٔ سرخ غروب بی‌کرانش

تأثیر آن دیدار آخر خوب پیداست
از عطر سیبی که می‌آید از دهانش

عمرش شبیه یک نماز صبح کوتاه
آمد سلام آخرش روی لبانش

پایان ا

  • سه شنبه
  • 18
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 15:00
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب

شعر رباعی حضرت علی اکبر(ع) -(سوز جگر از دل به زبان آمده بود) * سید مهدی حسینی

597

شعر رباعی حضرت علی اکبر(ع) -(سوز جگر از دل به زبان آمده بود) سوز جگر از دل به زبان آمده بود
بابا سوی میدان، نگران آمده بود
جانی شد و بر تن علی، جان بخشید
آن لب که ز تشنگی به جان آمده بود

  • سه شنبه
  • 18
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 15:02
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب

مدح ولادت حضرت علی اکبر(ع) -( اشبه الناسی به پیغمبر علیِّ اکبری) *

711
2

مدح ولادت حضرت علی اکبر(ع) -( اشبه الناسی به پیغمبر علیِّ اکبری) اشبه الناسی به پیغمبر علیِّ اکبری
بر حسین بن علی دلبر علیِّ اکبری

آیِنه دارِ علی سر تا به پایت حیدر است
شیرِ حق را جلوه و مظهر علیِّ اکبری

حضرت حق مفتخر از خلقتت یابن الحسین
عرش حق را زینت و زیور علیِّ اکبری

فاطمیّون تا ابد سائل به درگاهِ شما
وارث صدیقه‌ی اطهر علیِّ اکبری

کربلا دشمن شده مات از نگاهِ نافذت
بس که هستی مصطفی منظر علیِّ اکبری

از ازل ایل و تبارم خادمانِ کوی تو
تا ابد مولایی و سرور علیِّ اکبری

دست ما بر دامنت روزِ جزا یاسَیِّدی
تو شفیعِ عرصه‌یِ محشر علیِّ اکبری
شاعر:علی گلچین پور

  • جمعه
  • 3
  • مرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 13:20
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 آرمان صائمی

مدح حضرت علی اکبر(ع) -(عشق در سینه ی کبوترهاست...) * آرمان صائمی

770

مدح حضرت علی اکبر(ع) -(عشق در سینه ی کبوترهاست...) عشق در سينه‌ى كبوترهاست
عاشقى از نگاهشان پيداست
عشق پرواز شاپرك ها و
بركه‌ى آب و ساحل و درياست
عشق باد است و پرچمِ سرخى
كه به روى گنبدى زيباست
عشق در مرامِ ما يك حرف:
حرمِ شخصِ سيدالشهداست
-
اهل عشقيم و عشق آباديم
پاى پائين پاش جان داديم
-
اى معمم شده به دستِ على
عالمى مستِ تو ، تو مستِ على
اولين حيدر از تبارِ حسين
همه‌ى هستِ توست هستِ على
پشتِ‌سر داشتى دعاىِ حسين
همرهت هم كه بود دستِ على
وسطِ معركه همه گفتند:
خوش بنازيم نازِ شصتِ على
-
اى تو شاگردِ مكتب عباس
بر جَبينت رد لب عباس

طرح اَبروى تو معما شد
يوسف عاشق شد و زليخا شد
خوش بحالت كه بر جمال حسين
اولين بار چشم تو وا شد
تا نگاهِ تو بر حسين اُفتاد
چشم‌هايش شبيه دريا شد
فطرس آورد اين خبر را كه...
گل بريزيد..حسين بابا شد
-
كعبه اينبار در طواف آمد
حضرت عين و شين و قاف آمد
-
نذر تو جانِ ما جوانِ حسين
كه به جان تو بسته جانِ حسين
پادشاه زمينى ارباب
همچنان ماه آسمان حسين
نام تو بر لبش چنان قند است
عشقِ تو هست آب و نانِ حسين
كربلا گر دو آستان دارد
تو جدايى در آستانِ حسين
-
پاى جامِ تو باده‌اى داريم
وَه چه ارباب زاده‌اى داريم
-
هيبت مرتضى جلالِ تو بود
جلوه‌ى مصطفى جمال تو بود
جاى تو بر زمين نه در عرش است
در حقيقت زمين و بالِ تو بود
حرف از عشق تا كه مى‌آمد
همه جا در مثل مثالِ تو بود
جانشينِ به حقِ ثارالله
اين جهان كوزه‌ى سفالِ تو بود
-
مِىِ نابى و عالمى مستت
زده ارباب بوسه بر دستت
-
از تو گفتيم و از فضائل تو
از كمالات و از خصائل تو
و خدا خود قرار داده على
از گِل بوتراب در گِل تو
چند بيتى روضه مى‌خوانم
در رثاى تو و مسائل تو
از كجاى حكايتت گويم؟
ماجرائيست در مقاتل تو
-
تا على اكبر ارباً اربا شد
از غمش قامت پدر تا شد

  • دوشنبه
  • 2
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 13:18
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 احمد پوریا

در مدح حضرت علی اکبر(ع) -(اشبه ختم نبی نور ولایت اکبر است) * احمد پوریا

382

در مدح حضرت علی اکبر(ع) -(اشبه ختم نبی نور ولایت اکبر است) اَشبهِ خَتم نبی ،نور ولایت اکبر است
عالِمِ رَبّانیِ دین و شریعت اکبر است

اولین دُردانه یِ سُلطان خوبان جهان
اولین قربانی از آل شهادت اکبر است

در بلاغت ، در فَصاحت ،همچو پیغمبر بُوَد
سر زپا عشق و شرافت ،کان عزَّت اکبر است

بهترین الگو برای هر جوان در هر زمان
برترین سرو دل آرا با صَلابت اکبر است

آنکه دارا بر مقام عِلم و فِقه ُ معرفت
هیکل تقوا و حِلم و معنویَّت اکبر است

قدرت بازوی اکبر بازوان حیدری است
بَهر میدان بلا چون شیر عترت اکبر است

او به تنهایی امیرو رهبر لشگر بُوَد
چون ابوالفضل دلاور کان غیرت اکبر است

صورتش قُرص قَمر چشمان او شهلایی است
قامتش عباسی و معنای هیبَت اکبر است

از ازل تا یوم محشر کس نمی بیند چو او
شاهکار خلقتِ دادار رحمت اکبر است

در نمازش اقتدا بر او ملائک میکنند
یکه تاز راه حق بَهر عبادت اکبر است

مُفتخر ازاین کلامم گویمش در هر مکان
عشق اربابم حسین ،آن کان رَافت اکبر است

« پوریا » یک مصرع از شعر تو گر باشد قبول
پس یقیناً شافعت روز قیامت اکبر است

  • یکشنبه
  • 20
  • تیر
  • 1400
  • ساعت
  • 15:36
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 ولی الله کلامی زنجانی

در وصف حضرت علی اکبر(ع) -(ای جوانی که تو سردار جوانمردانی) * ولی الله کلامی زنجانی

569

در وصف حضرت علی اکبر(ع) -(ای جوانی که تو سردار جوانمردانی) ای جوانی که تو سردار جوانمردانی
نام تو اکبر و قربان ره قرآنی

ما ذلیلانه به دامان تو چنگی زده ایم
تو عزیزی و گل سر سبد رضوانی

نام نامی تو زیب علم هیئت هاست
نظری یاعلی اکبر تو بلا گردانی

هر که میدید تو را یاد پیمبر میکرد
اشبه الناس نبی آینهء ایمانی

از کرم روز جزا سینه زنان را دریاب
که تو محبوب و مقرّب به حقِ سبحانی

در صف هاشمیان رتبهء شایان داری
اوّلین فدیهء قربانگه مظلومانی

از (کلامی) غزلی شد به تو تقدیم ولی
شرح حُسن تو نگنجد به تو صد دیوانی

  • سه شنبه
  • 9
  • شهریور
  • 1400
  • ساعت
  • 19:35
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 احسان  نرگسی رضاپور

مدح حضرت علی اکبر -(مسیح بود و اذانش به مرده جان می داد ) * احسان نرگسی رضاپور

468
1

مدح حضرت علی اکبر  -(مسیح بود و اذانش به مرده جان می داد ) #ولادت
#مدح
#حضرت_علی_اکبر

مسیح بود و اذانش به مرده جان می داد
به هر شکسته پری شوق آسمان می داد
اگر چه با رجزش عرش را تکان می داد
زمان جنگ به دشمن هم او امان می داد

به قلب معرکه می زد علی علی گویان
که خاندان علی را چه باکی از طوفان

حذر کنید که از نسل شیر کرار است
علیِ اکبرِ لیلاست ،مرد پیکار است
به حق که آینه ی مجتبی ست ،سردار است
به چهره احمد و در هیبتش علمدار است

شبیه نه خود پیغمبر است این آقا
بنازمش نوه ی حیدر است این آقا

چه کرده است که دنیا شده گرفتارش
خوشا به خالق رویش ،خوشا به معمارش
همیشه شامل ما بوده لطف بسیارش
نبوده است یَلی در جهان جلودارش

دوباره ولوله بر پاست،محشر آمده است
به اهل خیمه بگویید اکبر آمده است

  • پنج شنبه
  • 11
  • اسفند
  • 1401
  • ساعت
  • 16:56
  • نوشته شده توسط
  • احسان نرگسی
ادامه مطلب

در مدح حضرت علی اکبر(ع) -(دوست دارم شرح حسن شبه پیغمبر بگویم) * لا ادری

429

در مدح حضرت علی اکبر(ع) -(دوست دارم شرح حسن شبه پیغمبر بگویم) دوست دارم شرح حُسن شبه پیغمبر بگویم
بعدِ هر الله اکبر یا علی اکبر بگویم

حُسن او باشد حسینی، مظهر تقوا و ایمان
ای اجل مهلت بده عمری از آن مظهر بگویم

نام زیبایش گواه سر بلندیّ و بزرگی
رفعتش تحلیل کن تا مَدح او بهتر بگویم

شاه شاهان را ملازم، پیشمرگ آل هاشم
مشتری شو گوهری شو قیمت گوهر بگویم

یوسفش مشتاق دیدار اهل کنعانش خریدار
صد عزیز مصر را در درگهش نوکر بگویم

تا سخن میگفت، بابش احسنی می گفت و می گفت:
آن سخن تکرار کن تا احسنی دیگر بگویم

قدر او والاست دل دریاست اسمش با مسماست
مانده‌ام با چه زبانی وصف آن دلبر بگویم

بر حسین او دلبر است و دلبر عالم حسین است
من که باشم از کمال زادهء حیدر بگویم

اوّلین قربانی از اولاد حیدر این جوان بود
باید او را چون علی سردار نام آور بگویم

بارالها در ره اسلام جان بر کف نهادم
تا فدایت جان، به زیر نیزه و خنجر بگویم

تو گواهی، داد خواهی، تکیه گاهی یا الهی
اذن ده در محضرت راز دل مضطر بگویم

رفت آن عاشق جهادی کرد در راه عقیده
آفرین گوید جهانی زآن جهادش گر بگویم

سینه در تاب و تب افتاد آن عزیز از مرکب افتاد
گفت با جانان خوشم از ساقی و ساغر بگویم

پیکرم بر دفتری مانَد که شیرازه ندارد
عالمی سوزد اگر یک باب از این دفتر بگویم

زیر باران سنان و تیر و شمشیرم ولیکن
رسم مردان نیست درد دل بر این لشکر بگویم

  • سه شنبه
  • 9
  • شهریور
  • 1400
  • ساعت
  • 19:32
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 محسن صرامی

یاحضرت علی اکبر علیه السلام -(دل نبرده از پدر هرگز جواني بيش از اين) * محسن صرامی

720

یاحضرت علی اکبر علیه السلام -(دل نبرده از پدر هرگز جواني بيش از اين) دل نبرده از پدر هرگز جواني بيش از اين
ماه را كامل نديده آسماني بيش از اين

تير مژگان و كمان ابرويش عاشق كش است
بر هدف هرگز نزد تير و كماني بيش از اين

اشبه الناس است بر پيمغبر خاتم علي
از پيمبر نيست در شخصي نشاني بيش از اين

حيف شد گم كرد عقاب تيزپايش راه را
نيست لازم در هجا كردن زماني بيش از اين

اربأ اربا شد جوان ام ليلا كربلا
كس نديده در بهار خود خزاني بيش از اين

رفت بالاي سرش با كنده ي زانو پدر
گفت آيا ميشود پيشم بماني بيش از اين

لااقل پلكي بزن تا جان ندادم پيش تو
دل نبرده از پدر هرگز جواني بيش از اين

  • پنج شنبه
  • 9
  • اسفند
  • 1397
  • ساعت
  • 15:50
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
استاد محمد جواد غفورزاده

غزل‌مثنوی حضرت علی اکبر علیه‌السلام -(الا که نور و صفا آفتاب از تو گرفت) *استاد محمد جواد غفورزاده

845
2

غزل‌مثنوی حضرت علی اکبر علیه‌السلام -(الا که نور و صفا آفتاب از تو گرفت) الا که نور و صفا آفتاب از تو گرفت
ستاره سرعت سِیْر و شتاب از تو گرفت
به جلوه‌های جمال تو ماه خیره شده‌ست
شکوه وحی در آیینه‌ات ذخیره شده‌ست
تو عطر گلشن یاسین، شکوفهٔ یاسی
تو با پیامبر عشق، «اَشبَهُ النّاسی»
نگاه گرم تو باغ بنفشه‌کاری بود
در آبشار صدای تو، وحی جاری بود
کسی به جز تو کجا حُسنِ مهرپرور داشت
ملاحتی که تو داری فقط پیمبر داشت...
الا که سروِ خرامان‌تر از تو، باغ ندید
کسی که روی تو را دید، درد و داغ ندید
تو بازتاب سپهر چهار معصومی
تو سایه‌پرور مهر چهار معصومی
تجلّیات یقینت به اوج می‌زد اوج
امید در دل و جان تو موج می‌زد موج
ظهور و جلوهٔ ایمان مطلق از تو خوش است
ترنم «اَوَلَسنا عَلَی الحَ

  • پنج شنبه
  • 29
  • آذر
  • 1397
  • ساعت
  • 18:45
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 رضا رسول زاده

غزل حضرت علی اکبر(ع) -(بر زمین برگِ گُلِ پَرپرِ تو افتاده) * رضا رسول زاده

599

غزل حضرت علی اکبر(ع) -(بر زمین برگِ گُلِ پَرپرِ تو افتاده) بر زمین برگِ گُلِ پَرپرِ تو افتاده
هَر کُجا می نِگرم پیکرِ تو افتاده
چه کُنم با تو که اینگونه به هَم ریخته ای؟
که جدا از بدنِ تو سرِ تو افتاده
اضطراب از همه سو بر دلِ زنها افتاد
در حرم خواهرِ غم پَرورِ تو افتاده
دست و پا می زنی و خون زِ لَبت می ریزد
نیزه از بس که به جانِ پَرِ تو افتاده
لشکرِ کوفه به اشکِ پِدرت می خَندَند
همه گویند؛ علی اکبرِ تو افتاده...

  • سه شنبه
  • 11
  • دی
  • 1397
  • ساعت
  • 18:26
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محسن صرامی

يوسف ليلا -(يوسف ليلا ،ولي دلبرتر از اين حرف هاست) * محسن صرامی

761

يوسف ليلا -(يوسف ليلا ،ولي دلبرتر از اين حرف هاست) يوسف ليلا ،ولي دلبرتر از اين حرف هاست
دلبرش خوانند اما سرتر از اين حرف هاست

خلقأ و خلقأ رسول الله را آئينه دار
پس به اين اوصاف پيغمبرتر از اين حرف هاست

خو علي،گيسو علي،آن قدرت بازو علي
در شباهت ها به او حيدرتر از اين حرف هاست

چشم و ابروئي حسين و چشم و ابروئي حسن
پس به زيبائي علي،اكبرتر از اين حرف هاست

وقت قد قامت قيامت ميكند با قامتش
قد و بالايش يقين محشرتر از اين حرف هاست

بردن نامش به همراه آورد مستانگي
ساقي ميخانه ها ساغرتر از اين حرف هاست

شد كرامت وام دار بخشش بي حد او
خانه اش قطعأ گدا پرورتر از اين حرف هاست

ميشوم روزي سگ كوي علي ابن الحسين
اين دل ديوانه خوش باورتر از اين حرف هاست

  • سه شنبه
  • 14
  • اسفند
  • 1397
  • ساعت
  • 16:28
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 قاسم نعمتی

شعر مدح و روضه حضرت على اكبر (ع) -(ما گرفتار آفريده شديم) * قاسم نعمتی

959
0

شعر مدح و روضه حضرت على اكبر (ع) -(ما گرفتار آفريده شديم) ما گرفتار آفريده شديم
عاشق ِيار آفريده شديم
خاک ما را ز باده گِل کردن
مست دیدارآفريده شديم
به اميدى که ذبح مان بکنند
نذر دلدار آفريده شديم
نسل در نسل عاشقت هستيم
آبرو دار آفريده شديم
خوب شد چون تو دست ميگيرى
ما گنهکار آفريده شديم
چون که آخر تو ميخرى ما را
سرِ بازار افريده شديم

لذتى دارد اين اسير شدن
پاىِ اين خانواده پير شدن

روزگاريست در تمنائيم
مثل قطره ميان دريايیم
پسرِ ارشد امام حسين (ع)
ما همه نوکرو تو آقايیم
هر کجا بوى زلف تو آيد
سر گرفته به دست مى آییم
کاش مادر بزرگ تو بود
همه امشب به ياد زهرایيم
بى جهت نيست عاشقت شده ايم
بى جهت نيست مست و شيدايیم
در ميان عروس هاى على
ما گرفتار ام ليلاي

  • سه شنبه
  • 27
  • فروردین
  • 1398
  • ساعت
  • 15:53
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 رضا رسول زاده

ترکیب بند حضرت علی اکبر علیه السلام -(چون گیسویت بیا که پریشان کنی مرا) * رضا رسول زاده

828
0

ترکیب بند حضرت علی اکبر علیه السلام -(چون گیسویت بیا که پریشان کنی مرا) چون گیسویت بیا که پریشان کنی مرا
کاسه به دستِ کوچه ی باران کنی مرا
زُلفی نشان بده، دلِ ما را اسیر کن
از رُخ نقاب گیر، که حیران کنی مرا
در وصفِ خویش آیه بخوان سَجده ات کنم
امشب رسیده ام، که مسلمان کنی مرا
ترکیبی از شَرابِ حُسین و حَسن بِریز
جُرعه به جُرعه ام بِده، ویران کنی مرا
تو سَیِّدُالشَّبابی و پیرِ طَریقَتی
دستِ مَرا بگیر، که انسان کنی مرا

اکبر اگر که میل به آقا شدن نداشت
دنیا هم اشتیاق به برپا شدن نداشت

تو آمدی و ریخته بازارها به هم
چَشمت زده بساطِ گرفتارها به هم
ای یوسف بنِ یوسفِ زهرا، به شوقِ تو
جان قَرض می دهند خریدارها به هم
وقتی مسیح هم زِ دمِ تو نَفَس گرفت
هدیه دهند خاکِ تو بیمار

  • چهارشنبه
  • 28
  • فروردین
  • 1398
  • ساعت
  • 10:39
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

غزل مدح حضرت علی اکبر(ع) -(علی زره که بپوشد، همین‌که راه بیفتد) * داود رحیمی

721
1

غزل مدح حضرت علی اکبر(ع) -(علی زره که بپوشد، همین‌که راه بیفتد) علی زره که بپوشد، همین‌که راه بیفتد
عجیب نیست که دشمن به اشتباه بیفتد

همین که اسم علی آمده‌ست در دل میدان
بس است تا گذر مرگ بر سپاه بیفتد...

علی‌ست، مثل علی می‌دهد پناه گدا را
اگر به خانۀ او راه بی‌پناه بیفتد...

جوان اگر به جوان حسین دل بسپارد
دگر نمی‌شود اصلا پی گناه بیفتد

تمام ‌شب سر راهش نشسته‌ام به امیدی
که راه دوست بر این عبد روسیاه بیفتد

  • دوشنبه
  • 2
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 18:17
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

آفتاب حُسن -(محمد است و علی‌ست آری؛ به خُلق و خَلق و به قد و قامت) * سعید تاج محمدی

530

آفتاب حُسن -(محمد است و علی‌ست آری؛ به خُلق و خَلق و به قد و قامت) محمد است و علی‌ست آری؛ به خُلق و خَلق و به قد و قامت
چو سر زند آفتاب حُسنش، به پا کند در دلم قیامت

چه محشر است این بلند بالا! دل حسین است و جان لیلا
کجاست شبه پیمبر الّا علی اکبر؟!... سرش سلامت!...

به برق شمشیر این شهنشه کدام رزمنده می‌برد رَه؟
به ضرب شصتش تبارک‌الّه! چه با شجاعت چه با صلابت!...

خدا کند روسفید باشد، پسر اگر شد رشید باشد
ولادتش روز عید باشد، شده دعای حسین اجابت

علی اکبر جوان که باشد، شبیه او در جهان که باشد؟!
خدا کند دیده‌ای نباشد، نکرده روی تو را زیارت!

تو را که زیبایی تمامی، نمی‌شناسیم جز به نامی
تو را که بالاتر از کلامی، چگونه شعرم کند روایت؟!

  • دوشنبه
  • 2
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 18:21
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن شعر و غزل حضرت علی اکبر علیه‌السلام -(تنها اگر ماندم ندارم غم علی دارم) * سید محمد مهدی شفیعی

711
1

متن شعر و غزل حضرت علی اکبر علیه‌السلام -(تنها اگر ماندم ندارم غم علی دارم) تنها اگر ماندم ندارم غم علی دارم
حتی اگر باشد سپاهم کم، علی دارم

شکر خدا که قلب اهل خیمه آرام است
وقتی که هم عباس دارم هم علی دارم

شکر خدا که پرچمم در دست عباس است
از دست او افتاد اگر پرچم، علی دارم

آری عصای دست دارم، قامتم روزی
از داغ عباسم اگر شد خم علی دارم

با خویش می‌گفتم اگر روزی نباشم هم
زن‌ها نمی‌مانند بی‌محرم، علی دارم

دور و برم کم‌کم شد از اصحاب هم خالی
اما دلم خوش بود می‌گفتم علی دارم

می‌خواستم عالم پر از نام علی باشد
حالا به روی خاک یک عالم علی دارم

منبع : شعر هیئت

  • سه شنبه
  • 10
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 12:21
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

شعر در مدح حضرت علی اکبر -(در آن تاریک، دل می‌بُرد ماه از عالم بالا) * رضا یزدانی

549

شعر در مدح حضرت علی اکبر -(در آن تاریک، دل می‌بُرد ماه از عالم بالا) در آن تاریک، دل می‌بُرد ماه از عالم بالا
گرامی باد این رخشنده، این تابان بی‌همتا

شب است و خرده‌های خندۀ ماه از ورای ابر
می‌افتد روی آب و می‌پرد خواب از سر دریا

شب است و می‌تکاند آسمان از دامنش آرام
کمی از مانده‌های نور را بر سفرۀ صحرا

می‌اندازد فلک بر صورت خورشید روانداز
و می‌خواباند او را روی پای خویش تا فردا...

میان چادر شب ماه زیباتر شود آن‌سان
که بین لشکر دشمن جمال یوسف لیلا

خوشا لیلا که در دامان جوانی این‌چنین پرورد
که دارد خوف از پروردگار خویشتن تنها

تعالی‌الله رویش را که «والفجر» است تفسیرش
تعالی‌الله مویش را که «والیل اذا یغشا»

ملاحت می‌چکد از ساحت پیشانی‌اش هر بار
که در نزد پدر

  • چهارشنبه
  • 11
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 12:52
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد