امشب از محبوب میخوانند اهل آسمان
تا سحر مجذوب میمانند اهل آسمان
یک خبر از غیب میدانند اهل آسمان
روی لب این ذکر میرانند اهل آسمان
این خبر از لطف داور بر پیمبر آمده
سبط احمد، شبل حیدر، نسل کوثر آمده
بال و پر گم کرده جبرائیل هوهو میکشد
خویش را خوشحال میکائیل هر سو میکشد
تا دمد در صور اسرافیل ابرو میکشد
بر در فردوس عزرائیل هی بو میکشد
دل ربوده از ملائک این کمان ابروی سبز
خوی سبز و بوی سبز و خال مشکی روی سبز
مژده ای عشاق آقای کریمان آمده
معدن جود و سخا دریای احسان آمده
در جهان آفرینش پای سلطان آمده
پادشاه پادشاه پادشاهان آمده
هم سلامش هم کلامش از خداوند جلیست
سکّه و دربار و مُهر و تخت و تاجش از علیست
نیست این کاشانه را خاموش، مشعل هیچگاه
کس در این خانه نمیگردد معطل هیچگاه
کار مضطر را نمیسازد محول هیچگاه
پاسخ سائل نمیگوید به مُجمَل هیچگاه
بر در این خانه صد حاتم گدایی میکند
نوکر کوی حسن آری خدایی میکند
دور افتاده، مقرب میشود پیش حسن
لاابالی هم مهذب میشود پیش حسن
بی ادب اینجا مؤدب میشود پیش حسن
مثل من، نوکر ملقب میشود پیش حسن
در جواب مرد اعرابی سلامش میدهد
پیش چشم دوستان، شأن و مقامش میدهد
در صف پیکار، او مانند حیدر میشود
خود به تنهایی چنان هفتاد لشگر میشود
چون بسر سربند میبندد، پیمبر میشود
در صف صفین، خود الله اکبر میشود
سر نمی ماند رها از تیغ رستاخیزی اش
یل یلان، یکدم دو نیمه میشوند از تیزی اش
کیست آقایم حسن، وجه خدای عالمین
کیست آقایم حسن، بهر نبی نور دو عین
کیست آقایم حسن، والا شفیع نشأتین
کیست آقایم حسن، او هست آقای حسین
هر که میگردد حسینی از حسن دارد نشان
داده این قلب حسینی را حسن آتشفشان
رازدار کوچه هست و رازدار گوشوار
شاهدِ آن روی سیلی خوردۀ ٱم الوقار
محرمِ اسرار مادر در هجومِ نابکار
صاحبِ سِرّ علی و هم غلاف و ذوالفقار
او نه تنها شد عصای مادرش با چشم تر
پهلوی بشکسته راهم جمع کرده پشت در
غصه های مادرش زهرای اطهر خورده است
غصۀ تنهاییِ یک عمر حیدر خورده است
در میان لشگر خود زخم خنجر خورده است
تیر بر تابوت و نعش او مکرر خورده است
با وجودی که غمی از عمر او مخفی نبود
عاقبت «لایوم» در وصف حسین خود سرود
- شنبه
- 4
- اردیبهشت
- 1400
- ساعت
- 21:53
- نوشته شده توسط
- taherehsadat
ادامه مطلب