ولادت امام حسن عسکری (ع)

گلشن توحيد آباد امام عسکري است
دل بهشت نور با ياد امام عسکري است
جنت موعود ميعاد امام عسکري است
مژده ياران عيد ميلاد امام عسکري است
کيست اين مولود فرزند علي مرتضاست
قره العين علي بن جواد بن الرضاست
درّ ده دريا و بحر يک دُرِ ناب خدا
نجل هادي آفتاب حسن مصباح الهدي
رهروان را رهنما و رهبران را مقتدا
سرّ بعد از انتها و نور قبل از ابتدا
هم زکي هم عسکري هم نام نيکويش حسن
رخ حسن خُلقش حسن خَلقش حسن
ماه ده برج شرف خورشيد حُسن پنج تن
عسکرش جن و ملايک خود ولي ذوالمنن
مهر او شيرين تر است از جان شيرين در بدن
نام نيکويش حسن چشم و چراغ بوالحسن
صد بهشت لاله ي توحيد در لبخند اوست
عالمي در انتظار مقدم فرزند اوس

• سه شنبه
• 17
• بهمن
• 1391
• ساعت
• 07:36
• نوشته شده توسط
• یحیی

شور میلاد امام حسن عسگری(ع)-ملودی حسین یعقوبیان
آقام آقام امام حسن عسگری(ع)(۴)
چشمای عرش مبهوت و ماته خیره به خاک سامراته
شیش گوش تو مثل ضریحِ
شیش گوش ارباب آرزوی نوکراته
آقام آقام امام حسن عسگری(ع)(۴)
امشب بساط شادی جوره
شب شبِ سرمستیّ وشوره
میلاد تو مژده ی نوره
مژده ی نزدیک شدن فصل ظهوره
آقام آقام امام حسن عسگری(ع)(۴)
فصل بهار نزدیکه اما بهار ما وقتیِّه آقا
که پسرت تکیه میده به کعبه با فریاد علیَّاولی الله
آقام آقام امام حسن عسگری(ع)(۴)
بهار ما دیدن یارهمرگ روزای انتظاره
کاش بیاد اون روز که ببینیم تو دست منتقم زهرا ذوالفقاره
آقام آقام امام حسن عسگری(ع)(۴)
شعار ما اهل تولا یک کلومه آقا به وَا

• پنج شنبه
• 19
• بهمن
• 1391
• ساعت
• 20:24
• نوشته شده توسط
• محدثه محمدی

سرود میلاد امام حسن عسگری(ع)-ملودی پرویز هاشمی
می پیچه بوی عشق توکوچه
باغا
تپشِ سینه ها میکنه غوغا
میرسه صدایِ قدومِ آقا
سرنوشتِ
عشق وعاشقی روشنه
رونوشتِ
ایثار و خلق حسنه
توبهشته
هر کی دلش با حسنه
السلام علیک یا امام عسگری یادگار مادر و ذوالفقار حیدری(۴)
حسرتِ سامرات مونده به دلها
ضریحِ شش گوشهَ ت مثل ثارالله
تو سرداب می پیجه شمیمِ آقا
توی جشنت
لاله و یاس ونسترن
میخونن با هر ضربان قلب من
شده عیدِ منتظران یابن الحسن
السلام علیک تار و پود انتظار
نسل تو میرسه به جمعه ی وصل نگار
السلام علیک یا امام عسگری یادگار مادر و ذوالفقار حیدری(۴)
امامِ عسگریحسنِ دیگر
نائبِ به حقِّ مسندت دلبر
سرودِ جشن تو مدد

• پنج شنبه
• 19
• بهمن
• 1391
• ساعت
• 20:28
• نوشته شده توسط
• محدثه محمدی

یاابالمهدی
ضربان دل عاشقمونه
یاابالمهدی
نغمه ی مهدی صاحب زمونه
این آقامونه(۲)
مولا مولا قدم بذار روی چشمای دنیا
مولا مولا با تو شاده دل علی وزهرا
مولا مولا سامرات آرزومونه به والله
یابن الزهرا(۲)
مولا مولا امام عسگری یابن الزهرا(۳)مولامولا(۲)
نورانی شده
با قدومت شب تار مدینه
به هوای تو میتپه قلب عاشق توی سینه
چه دلنشینه؟!
چه دلنشینه
ترانه هایی که ازتوبخونه
چقدر شیرینه
نوکر تا آخرش با توبمونه
اصل یقینه
اینکه قدر ولارو دل بدونه
تو این زمونه(۲)
مولا مولا امام عسگری یابن الزهرا(۳)مولامولا(۲)
(کربلا)
کاشکی دوباره
زائر سرداب سامرا باشیم
یه شب جمعه
پا بده دور هم کربلا باشیم
دلم گرفته(۲)
دلم گرفته
باز

• پنج شنبه
• 19
• بهمن
• 1391
• ساعت
• 20:30
• نوشته شده توسط
• محدثه محمدی

آن دلبری که بندگی ات را روا نوشت
مارا غلام حلقه به گوش شما نوشت
روز ازل مربی اشراق عاشقی
نام تو را به صفحه ی دل های ما نوشت
آن خالقی که مهر تو را مُهر سینه ساخت
با لوح دل حدیث تو را آشنا نوشت
با جوهر طلا به شبستان آسمان
وصف ترا به خط جلی کبریا نوشت
با جان و دل ولایت تو خو گرفته است
خلاق عشق بندگی ات را سزا نوشت
صدها طواف ، بی تو نیارزد به ارزنی
چون کعبه را به کوی شما مبتلا نوشت
بعد از خدا کریم ترینی امام من
از بس خدا به دست کریمت ثنا نوشت
آن خالقی که عادت احسان دهد تو را
دل را گدای سامره ی هل اتا نوشت
مارا غلام همت تو آفریده اند
ریزه خوران دولت تو آفریده اند
ای از کرشمه های تو روی بهار سبز
وز

• شنبه
• 21
• بهمن
• 1391
• ساعت
• 19:58
• نوشته شده توسط
• محدثه محمدی

عاشقا، مستانگى از سر بگير
ساقى از ره مى‏رسد ساغر بگير
مرغ دل را از قفس آزاد كن
با پرستوهاى عاشق پر بگير
پر بزن تا كوىِ يارِ مَه لقا
جا به بامِ خانه دلبر بگير
گرچو من بشكسته بالى غم مخور
با ولاى يار بال و پر بگير
جشن ميلاد امام عسگرى
آمده عيدى ز پيغمبر بگير
هر چه مى‏خواهد دلت از يُمن او
از يَدِ پر قدرت حيدر بگير
طالب عفوى اگر با يا حسن
دامن محبوبه ی داور بگير
شيعه مى‏نازد به نام عسگرى
يا اباالمهدى امام عسگرى
كيست او بر شيعيان مولاستى
كيست او نور دل طاهاستى
كيست او ابن الرضا، بابُ الهدى
پور حيدر زاده زهراستى
كيست او كز مقدمش هفت آسمان
غرق زينب باشد و غوغاستى
كيست او اندر رهش پيغمبران
دست بر سينه

• شنبه
• 21
• بهمن
• 1391
• ساعت
• 19:59
• نوشته شده توسط
• محدثه محمدی

باز گیتی روشن آمد از جمال عسکری
ماه گردون شد خجل پیش هلال عسکری
موکب اجلال او چون شد پدید از گرد راه
محو شد هر جلالی در جلال عسکری
هادی دین می برد دست دعا پیش خدا
چشم حق بینش چو می بیند جمال عسکری
من چه گویم در مقام و حسن این کودک که هست
منطق پیر خرد مات از کمال عسکری
عصمت زهرا عیان از چهره ی زیبای او
خصلت حیدر ببینی در خصال عسکری
رشک کوثر برد از لعل لب جان بخش او
ماه گردیده خجل از خط و خال عسکری
گلشن جاوید گردد هر زمین شوره زار
چون ببیند موکب فرخنده فال عسکری
دانش سرشار او تا کرد تفسیر کتاب
عالمی سیراب گردید از زلال عسکری
رستگار و ثابت امید است از لطفش شوید
مورد غفران حیّ لایزال عسکری

• چهارشنبه
• 2
• اسفند
• 1391
• ساعت
• 07:09
• نوشته شده توسط
• یحیی

ده مژده که نخل دل ما برگ و بری داد
زیرا شجر باغ رسالت ثمری داد
از نسل نبی و علی ّ و فاطمه خالق
بر خلق جهان بار دگر راهبری داد
جبرئیل امین گفت به احمد که خداوند
بر امّت تو بار دگر تاج سری داد
بر عسکریان مژده بده حضرت معبود بر مکتب شرع نبوی زیب و فری داد
آمد پدر مهدی موعود به دنیا
کز آمدنش تیر دعا را اثری داد

• چهارشنبه
• 2
• اسفند
• 1391
• ساعت
• 07:23
• نوشته شده توسط
• یحیی

مژده بر اهل خرد باز به تن جان آمد
حجت یازدهم رحمت رحمان آمد
خلف پاک نبی زاده ی زهرای بتول
از گلستان علی نو گل خندان آمد
مخزن علم خدا مفخر ارباب خرد
محرم راز و نماینده ی یزدان آمد
زکی و خالص و هادی و سراج حرمین
حضرت عسگری آن رهبر ایمان آمد
منبع فضل و عطا و کرم و جود و سخا
صاحب خوی نکو معدن احسان آمد
خسرو مهر و وفا آنکه به خاک ره او
وحش و طیر و همه خلق به فرمان آمد
قاسم شوکت کفار و پناه ضعفا
حاکم دین مبین حافظ قرآن آمد
شاعر:سید محمد تقی مقدم

• چهارشنبه
• 2
• اسفند
• 1391
• ساعت
• 07:48
• نوشته شده توسط
• یحیی

پیچیده بوی خدا، تو كوچه باغ زمین
از بین آسمون، نزول عشق و ببین
توی آسمونا ،جشن بارونه ملك
روی لبش، قرآن می خونه
چشای بی قرار،غرق رؤیا شد
با اشك، یه صبح مون، مثل دریا شد
مرغ دل، باز هواییه یاره
از سینه، شور سامرا داره
مولا، امام عسكری علیه السلام
امیر من بخدا، خدای دلبریه
این دل تو دستای ،امام عسكریه
لبای مادرش ،امشب خندونه
پدر بالا سرش ،قرآن می خونه
به زیر قدماش، چشم مهتابه
برای دیدنش، آقا بی تابه
از بالا، عشق آسمون آمد
بابای، صاحب الزمون آمد
مولا امام عسكری علیه السلام
روشنه به عشق تو، چشمای آینه ها
بوی خدا می یاد، از همه مأذنه ها
زمین بدون تو، سرد و تاریكه
دلت به همه ی، دلها نزدیكه
تویی كه ح

• چهارشنبه
• 2
• اسفند
• 1391
• ساعت
• 14:59
• نوشته شده توسط
• یحیی

یازدهم گوهر بحر ولا
نور دل هادی ابن الرضا
آئینه ذات خدائی حسن
کعبه و سعی وصفائی حسن
نام تو هر عقده ز دل وا کند
یک نظرت کار مسیحا کند
وارث پبغمبر خاتم توئی
نقطۀ پرگار دو عالم توئی
کیست به غیر از تو حسن در جهان
باب گرامی امام زمان
سامره ات مقصد و مقصود ماست
وعده گه مهدی موعود ماست
سامره ات فبلۀ راز من است
نام تو هم ذکر نماز من است

• چهارشنبه
• 2
• اسفند
• 1391
• ساعت
• 15:09
• نوشته شده توسط
• یحیی

مژده ای عاشقان گاه سرور است
گلشن آل یاسین غرق نور است
از فروغ حسن شهر مدینه
خرم و با صفا چون کوه طور است
این جشن میلاد – بادا مبارک بادا مبارک
فاطمه فاطمه چشم تو روشن
رسته در گلشن تو یاس و سوسن
از شمیم حسن آن یاس خوشبو
چون بهشت برین گردیده گلشن
این جشن میلاد – بادا مبارک بادا مبارک
درگهت قبلۀ اهل نیاز است
روی هر سائلی پیوسته باز است
دست ما سائلان ای بحر رحمت
سوی الطاف تو مولا دراز است
این جشن میلاد – بادا مبارک بادا مبارک

• چهارشنبه
• 2
• اسفند
• 1391
• ساعت
• 15:12
• نوشته شده توسط
• یحیی

ای عشق بی کران دستم به دامنت
ای آقای قدسیان دستم به دامنت
پدر صاحب الزمان دستم به دامنت 2
تو امیری/ امید فقیری/ تو داری لوای/ ولایت و قرآن
تو امیری/ ز نسل غدیری/ تویی فرزند/ علی شه مردان
آقا شدم مست ولای تو الحمد لله
إنّا تَوَجّهنا تَوَسّلنا بِکَ إلی الله
هستم گدای تو آقا امام حسن
من از نوکرای تو آقا امام حسن
مست سامرای تو آقا امام حسن 2
یه دعا کن/ امام دو دنیا/ برای دل من/ با اون دل صافت
تو اگر چه/ نرفته ای مکّه/ آقا خود کعبه/ میاد به طوافت
هستم اسیر تو امیر من! یا حجت الله!
إنّا تَوَجّهنا تَوَسّلنا بِکَ إلی الله
دلدار و دلبری آقا چه محشری
تو فرزند کوثری مانند حیدری
باید که به تو بگم الله اکب

• سه شنبه
• 26
• شهریور
• 1392
• ساعت
• 12:30
• نوشته شده توسط
• یحیی

آسمونا امشب مهمون مهتابن
با تماشای روی مولا می خوابن
جبرئیل داره از آسمون می خونه پسرای زهرا پشت به پشت اربابن
جام می در دستم
عاشق و سرمستم 2
چون که اسمش حسنه منم غلامش هستم 2
یاحسن یابن الزهرا مولا یا مولا 4
رو سر دنیا داره بارون می باره
دل لیلاها مجنون این دلداره
میخوام امشب به پای آقا بمیرم تو کار خیر نیس حاجت استخاره
دل به یغما رفته پیش آقا رفته 2
خَلقاً و خُلقاً و منطقاً به زهرا رفته 2
یاحسن یابن الزهرا مولا یا مولا 4
شده این سینه ها آقا در بند تو تا ببینن یک روزی هم لبخند تو
دعا می کنم امشب با قلب خسته
برای روز ظهور فرزند تو
ما به تو می نازیم
جون و دل می بازیم 2
حرمت رو مثل قبل شیش گوشه

• سه شنبه
• 26
• شهریور
• 1392
• ساعت
• 12:32
• نوشته شده توسط
• یحیی

روی پر و بال فرشته های آسمونی
آقا این و نوشته که تو یار مهربونی
امام واجب الاطاعه ی صاحب زمونی
دریا دریا دریا غرق امواج تو *** دنیا دنیا دنیا همه محتاج تو 2
دنیا با قدومت عجب صفایی داره سلسله ی امامت عجب آقایی داره
آقای ما تو سامرا چه کربلایی داره
یابن الزهرا! أشهد أن هرچی دارم ز سر تو
یابن الزهرا! تموم زندگیم فدای پسر تو
ذکرم امشب بی حد و عدد
یا امام عسگری مدد 3
دل خراب من بخوای نخوای به زیر پاته
تو دل ما حرم زدی اینم ز معجزاته
وعده ی دیوونگیمون سرداب سامراته
شیدا شیدا شیدا همه سرمست تو *** دلها دلها دلها عبد دربست تو 2
هزار هزار مثل من داری غلام و برده تو سینه ی شیعه هات مِهر تو خونه کرده
اگ

• سه شنبه
• 26
• شهریور
• 1392
• ساعت
• 12:45
• نوشته شده توسط
• یحیی

تماشایی شده جشن ملائکه آسمونی
به پا کردن توی جنت مراسم مولودی خونی
فرشته امشب به سروره
بساط مستی جور جوره
از آسمونا گل می باره
دستامون امشب به قنوته
به سمت و سوی ملکوته
هر کسی امشب حاجت داره
اگر که مست شراب کوثری
/نفس بزن با نفس حیدری
/بلند بگو یا امام عسگری
خوش آمدی یا امام عسکری ۳
ستاره میزنه چشمک تا می بینه شمس الضحی رو
گرفته صورت ماهش چشم همه آئینه ها رو
نداره دلها سر و سامون
گل کرده امشب رو لبامون
نوای مولا یابن الزهرا
می زنه امشب نم بارون
غزل سروده دل مجنون
به عشق مولا یابن الزهرا
مرغ دل من مث کبوترا/
پر زده امشب به سوی سامرا
/نگا کن آقا به من بی نوا
خوش آمدی یا امام عسکری ۳

___________

• سه شنبه
• 26
• شهریور
• 1392
• ساعت
• 15:05
• نوشته شده توسط
• یحیی

بارون نور، شادي و شور، ترانه سرور
ميلاد آقام ،توي مدينه ،نشونه ظهور
مي تابه نور از ميون اَبرا
مي رسه مونسِ دلاي شيدا
اومده گل پسر ناز زهرا
يا حسن امير دلبري
يا حسن امام عسگري
يا حسن (3)
دل ديوونه ،داره مي خونه ،روايت جُنونه
نمي دونم من ، دلم و آخر ، به کجا مي کشونه
دلم از عشقش غرق غرورِ
حکايت چهره اش تو زبورِ
نورٌ علي نورٌ علي نورِ
يا حسن امير دلبري
يا حسن امام عسگري
يا حسن (3)
شبِ ولادت، شبِ ولايت ،شده شبِ عنايت
حرم عشق و دل بي تاب و آرزوي زيارت
هستي من نذر اون چشاشه
صله زهرا برا کف زناشه
وعده جشن ما تو سامراشه
يا حسن امير دلبري
يا حسن امام عسگري
يا حسن (3)

شاعر : رضا تاجیک

دانلود سبک

• سه شنبه
• 26
• شهریور
• 1392
• ساعت
• 15:30
• نوشته شده توسط
• یحیی

يک عنايت شد و دلم وا شد
باز هم وقت شعر و املا شد
واژه ها در سرم چه بسيارند
لب هر واژه پر تمنا شد
تا که خود را به وزن بنشانند
بين اين واژه ها چه دعوا شد
مدح اين خانواده هم سخت است
تا بدان جا که مثل رويا شد
ولي از لطف و رحمت خودشان
نطق اين رو سياه گويا شد
اول از دل سخن کنم آغاز
دل که مجنون روي ليلا شد
بعد از دلبري سخن گويم
دلبري که از اول آقا شد
بي نهايت خداي من! شکرت
پاي چه دلبري به دل وا شد
تا که نامش حسن شد و خنديد
عطر جسمش شميم زهرا شد
مولد او به قُرب اَو اَدني
صاحب الاختيار دنيا شد
خوانده شد آيه ولم يولد
شرح ميلاد او معما شد
و يد الله فوق ايديهم
زينت بازوان مولا شد
تا که در کوچه ها نظر نخور

• سه شنبه
• 26
• شهریور
• 1392
• ساعت
• 15:43
• نوشته شده توسط
• یحیی

دلبر کل دلبران سرور کل سروران
اومده اونکه علم و بده به صاحب الزمان
شهریاری به روی تخت سروری اومد
مه من با حال و هوای حیدری اومد
امام عشق یعنی امام عسگری اومد
دلم در به در بود پی این خبر بود
تبارک اللهِ داور برا این پسر بود
امام عسگری عزیز زهرا
ذکرش به هر دردی دواست عباش لوای انبیاست
چشای ناز این امام میکده فرشته هاست
بس که روی فاطمی این ستاره زیباست
دیگه جای ماه شب چارده پشت ابراست
جای دست تائید زهرا به دوش مولاست
ملائک تو دنیا همه غرق غوغا
پشت خونش ذکر گرفتن تصدق علینا
امام عسگری عزیز زهرا
حکومتش جهانیه حکمتش آسمانیه
ضریح ناز سامراش کرببلای ثانیه
یه قبیله ز حاتم طائیه فقیرش
آرزوی کعبه اینه که

• سه شنبه
• 26
• شهریور
• 1392
• ساعت
• 15:45
• نوشته شده توسط
• یحیی

سرزد نگارم مه شاعرش شد
آمد بت من دل کافرش شد
کشکول من پر از ساغرش شد
حق گشته انسان دل باورش شد
معبد چشمان او حصن حصین است
رشته مژگان او حبل متین است
بر شجره نامه ی او ملک نوشته
این پسر پاک امیرالمومنین است
بیچارگانش بس بی شمارند
انجم به پایش سر می گذارند
هر آسمانی محتاج نورش
عرش خدا شد محو عبورش
بساط عیش آسمونیا شده جور
زائر گهواره ی او لشگری از حور
به وصف روی او فقط چنین توان گفت
نور علی نور علی نور علی نور
ابن الرضای سوم رسیده
احسنت خدا را چه آفریده
خویش چو مادر رویش پیمبر
فرزند حیدر الله اکبر
حسن خودش دنبال سائلاش می گرده
ذکر مقدسی برای اهل درده
مهدی صاحب الزمان جز به این آقا
هنوز به پیش اح

• سه شنبه
• 26
• شهریور
• 1392
• ساعت
• 15:48
• نوشته شده توسط
• یحیی

(به سبک امشب دخیل پنجره فولادتم)
امشب که رحمت داره میریزه خدا
مرغ دلم پـر زد به سوی سامرا
از آسمون شادی می باره
دلم بـا غـم کـاری نداره
کار دو عالم شور و سروره روی همه لبها ذکر نوره
یا حسن عسکری2
رسیده یارم بلا به دوره روی همه لبها ذکر نوره
یاحسن عسکری2
ببین دل پره بهونه به عشق روی تو میخونه
منو زائر سامرا کن2
نزار که آرزو بمونه یه شب با صاحب زمونه
منو زائر سامرا کن2
******
هر کس میاد توی بهشت سامرا
با دست خالی بر نمی گرده آقا
میگن که خیلی بی نظیری
گداها رو زود می پذیری
هر کی تو رو داره غم نداره با تو زمستونشم بهاره
یا حسن عسکری2
تا آخر دنیا روزی داره هر کسی حاجت پیشت میاره
یا حسن عسکری2
من او

• پنج شنبه
• 11
• مهر
• 1392
• ساعت
• 08:18
• نوشته شده توسط
• یحیی

کبوتر دلم دوباره پر زد و شد هوایی
آرزوشه بره به سوی گنبد سامرایی
سوی آسمونا پرکشیده
تا بخونه باز دوباره عیده عیده عیده عیده
بـاز شکـوفه داده بـاغ حیـدر
شاده قـلـب حـضـرت پـیمبر
باز دوباره عیدی میده (کوثر2)
******
اومدن از بهشت همه فرشته ها باز گدایی
شده قشنـگ تـرین پـدیـده خـدا رونمایی
تو نگاش بهشتشو کشیده
یه نظر کنه همیشه عیده عیده عیده عیده
بال جـبرئـیـله فرش راهـش
مهربـونی داره هـر نگـاهش
می بره دلارو روی (ماهش2)
******
پسر تو شده امید بندگیم ابالمهدی
آخه بنامشه سند زنـدگیم ابالمهدی
چشم من جمالشو ندیده
روزی که ببینه اونو عیده عیده عیده عیده
امشـبـه شـبـه سـرور مـهدی
روشنـه دلا بــه نــور مـ

• پنج شنبه
• 11
• مهر
• 1392
• ساعت
• 08:21
• نوشته شده توسط
• یحیی

اي حضرت معشوق اي ليلاترينم
من از همه پروانه ها شیدا ترینم
سنگ ملامت خورده عشق تو هستم
يعني ميان عاشقان رسوا ترينم
تو آيه هاي مصحف پيغمبراني
بهر تلاوت كردنت شيواترينم
اي كيسه بر دوش سحرهاي محله
مرد كريم سامرا ؛ آقاترينم
ما ريزه خوار دولت عشق توهستيم
ای حضرت معشوق ای لیلاترینم
اندازه ي ما چشم تو ديوانه دارد
مجنون ميان خانه ي ما خانه دارد
تو آشنای کوچه های آسمانی
بالاتر از فهم اهالی جهانی
فهمیدن شأن و مقام تو محال است
تو سرّ الاسرار نهان اندر نهانی
رد قدم های همیشه جاری ات را
تا مرزهای بی نهایت می رسانی
وقتی که می آیی کنار جانمازت
دنبال خود خیلی ملک را می کشانی
تو ابتدا و انتها اصلاً نداری
مثل خد

• دوشنبه
• 27
• آبان
• 1392
• ساعت
• 12:05
• نوشته شده توسط
• یحیی

دل بيا و بزن تو فريادي
كن تو از شورِ لحظه‌ها يادي
پرده را نازِ پنجه‌هايت كن
خوش بخوان نغمه‌اي ز دلشادي
با فرشته به آسمان پر زن
تا بفهمي كه دل به حق دادي
با تفكّر كمي تو نجوا كن
تا كه عازم شوي بر اين وادي
تا ببيني چه كرده نورِ حق
با رخِ حجتش به افرادي
جمله عاشق صفت قلندوار
ذكرِ لبها بود چه ميلادي
دستشان جام و قلبشان گويد
جان فداي حسن گلِ هادي
* * *
ساقيا فصل ساغري آمد
شيعيان وقت سروري آمد
آدمي بر خودت تفخّر كن
عاشقان شاهِ دلبري آمد
يك حسن از تبارِ ثارالله
نور چشمِ پيمبري آمد
هر دو شهلا به شب زند طعنه
ماه زيباي حيدري آمد
خنده دارد حُدَيْثِه بر رويش
چون گلِ ياسِ كوثري آمد
بر سر كوچه‌ي دلم دل را
د

• دوشنبه
• 27
• آبان
• 1392
• ساعت
• 12:07
• نوشته شده توسط
• یحیی

از عرش دارد مي‌رسد فصل بهارم
كم كم پر از خورشيد خواهد شد ديارم
از عرش دارد مي‌رسد پيكي خدايي
از عرش دارد مي‌رسد دار و ندارم
يك عمر در دست خودم در حبس بودم
امشب نگاهش مي‌شود راه فرارم
اميد بستم بر كرامت‌هاي چشمش
بلكه كمي رونق بگيرد كار و بارم
من هرچه را دارم به دست دوست دادم
شكر خدا كه بعد از اين بي‌اختيارم
از آسمان نور هدي آمد ، مبارك
عيساي آل مصطفي آمد مبارك
ما اهل بارانيم و اهل روضه‌هائيم
عمري است محتاج گداهاي شمائيم
آواره‌هاي كوچه‌ي حُسن بهاريم
كاسه به دست سفره‌هاي هل‌اتائيم
از روز اول خادم اين خانه هستيم
تا شام آخر هم مقيم اين حرائيم
ما نسل در نسل عاشق اين خانواده
ديوانه‌وار از عالم و آدم

• دوشنبه
• 27
• آبان
• 1392
• ساعت
• 12:11
• نوشته شده توسط
• یحیی

ربیع الثانی ودر هشتم آن دل شاد است
شیعه از بند غم وغصه یقین آزاد است

در مدینه شده در بیت نقی(ع)غوغایی
شادی اهل ولابهر یکی میلاد است

پسر هادی شیعه گل سوسن آمد
نام نیکش حسن وحسن زاو آباد است

بو محمد،زکی وعسکری وابن رضاست
صاحب معجزه وعابد وهم سجاد است

گوهر یازده ازنسل امامت باشد
هرکه دیده ست سلوکش به او دل دادست

خوش بود لحظه ی فرخنده ی وصلی نیکو
نرجس (س) روم عروس است وحسن(ع)داماد است

میوه ی وصلتشان هست امام آخر
غایب واین دل حسرت زده را صیاد است

صاحب عصر وزمان است زاو عیدی خواه
عیدی شیعه ظهور وعدم بیداد است

شاعر : اسماعیل تقوایی

• دوشنبه
• 6
• بهمن
• 1393
• ساعت
• 12:31
• نوشته شده توسط
• سید محسن احمدزاده صفار

دنیای با حضور تو زیباست واقعا
قطره کنار چشم تو دریاست واقعا
شاعر به عشق روی شما خط خطی کند!
اینجا قلم به شوق تو برپاست واقعا
در بین واژه های سرودم نزول کن
دفتر بدون نام تو تنهاست واقعا
ای نازنین به یمن قدوم مبارکت
امشب قشنگترین شب یلداست واقعا
تو آمدی ملائکه انگشت بر دهان ...
آری جمال ناز تو زیباست واقعا
تو آمدی حقیقت افسانه ها شوی
مجنون چشم های تو لیلاست واقعا
تو آمدی که عزت و شوکت بیاوری
آری گدای کوی تو آقاست واقعا
خوش آمدی جان جهان و جهان جان
خوش آمدی حضرت آقای مهربان
شور میان هر غزل شاعرانه تو
زیباترین تغزل در هر ترانه تو
هستی بدون مهر ومحبت که مرده است
عشق بدون چون و چرای زمانه تو
اغراق ن

• سه شنبه
• 15
• بهمن
• 1392
• ساعت
• 11:42
• نوشته شده توسط
• یحیی

پَرِ شکسته به بالا نمی رسد هرگز
تلاش می کند اما نمی رسد هرگز
کبوتری که هوایی نشد در این وادی
به آسمان تمنا نمی رسد هرگز
اگر اجازه نیاید که تا ابد معشوق
به سوی خانه لیلا نمی رسد هرگز
چنان مقام به عشاق می دهد الله
به فکر مردم دنیا نمی رسد هرگز
مقام و سلطنت و پادشاهی عالم
به پای رعیتی ما نمی رسد هرگز
و بی ولای تو و خانواده ات آقا
کسی به عالم معنا نمی رسد هرگز
بدون گوشه ی چشم تو شیعه در محشر
به خاک بوسی زهرا نمی رسد هرگز
مسیح آل محمد ، مسیح زهرایی
به گرد پای تو عیسی نمی رسد هرگز
پَرَم به شوق هوای تو وا شده آقا
کبوتر تو به سویت رها شده آقا
زمان مستی ما انتها ندارد که
مریض عشق تو بودن دوا ندارد که
ب

• شنبه
• 19
• بهمن
• 1392
• ساعت
• 06:07
• نوشته شده توسط
• یحیی

دوباره عشق سمت آسمان انداخت راهم را
نگاهی باز می گیرد سر راه نگاهم را
کدام آغوش بین خویش جا داده است ماهم را
که برگردانده امشب سوی دیگر قبله گاهم را
من امشب حاجی این قبله این قبله نما هستم
من امشب بندۀ مولای سر من رئا هستم
درون سینه ام انگار شور دیگری دارم
به لطف ساقی امشب در سبویم کوثری دارم
به دستی زلف یار و دست دیگر ساغری دارم
شرابی ناب از انگورهای عسگری دارم
من امشب عشق را تکرار در تکرار می خوانم
حسن جانم حسن جانم حسن جانم حسن جانم
وزیده از پگاه شهر پیغمبر نسیمی که...
...رسیده سالهایی قبل همراه شمیمی که...
...تمام شهر را پر کرد آن فیض عظیمی که...
...خبر داده است باز از جلوه دست کریمی که...

• شنبه
• 19
• بهمن
• 1392
• ساعت
• 06:09
• نوشته شده توسط
• یحیی

مهربانا مهربانی كرده ای
خشت و گل را آسمانی كرده ای
حكمت از دل دُرفشانی می كند
با قلم قلبم تبانی می كند
چشم صحرا را مزیّن كرده ای
نور زهرا را مُبیَّن كرده ای
نُه فلك مجذوب یك دلدار ماند
هفت اقلیم از هبوط یار ماند
آن زمانی كه نه گِل نه آب بود
با تو نَه خورشید نَه مهتاب بود
دستِ ذاتت هستِ مسطور آفرید
از صفاتت چارده نور آفرید
چار و دَه مبهوت یكدیگر شدند
عَلَّم الاَسماء را از بَر شدند
نور واحد چارده تقسیم شد
سال و ماه و هفته ها ترسیم شد
چون نظر كردند بر حالات خویش
ذات را دیدند در مرآت خویش
تا مهّی ، هفته ، از اِعراب یافت
قصّة سبع مثانی باب یافت
تا دل افتد روز و شب در دامشان
ثبت شد ساعات هم بر نامشا

• شنبه
• 19
• بهمن
• 1392
• ساعت
• 06:12
• نوشته شده توسط
• یحیی