ما را در این شبها تمنا می نویسند
مجذوب وصف و وصل لیلا می نویسند
من قطره ای ناچیزم اما مطمئنم
آخر مرا هم پای دریا می نویسند
اصلا چه بهتر که مرا هم چند سالی
کلب نگهبان همین جا می نویسند
این و تبارم را که نوکر می نویسند
ایل و تبارت را که آقا می نویسند
امشب برای ما کمی باران بخواهید
هر آنچه می گویی همان را می نویسند
این طاق نصرت ها که بالا رفته ما را
پروازهای رو به بالا می نویسند
جمعی شما را رب ماها می نویسند
جمعی شما را جای بابا می نویسند
چشم من و دست کریمت مهربانا
امشب صدایت می زنم من یا ابانا
موجم که دارم میل طوفانی شدن را
حین شعف پاره گریبانی شدن را
با سائلت بودن دگر از یاد بردم
من آرزوهای سلی
- چهارشنبه
- 19
- تیر
- 1392
- ساعت
- 06:58
- نوشته شده توسط
- یحیی