اشعار محرم

زمینه طلیعه محرم

بنداول؛
سلام آقا منم اون روسیاه ارباب
توی روضم به امیده نگاه ارباب
پریشونم خودت حالم رو بهتر کن
تویی راه و،منم گم کرده راه ارباب

هواموداشته باش آقاکه من جزتوندارم کس
میخوام که نوکرت باشم بدون حرف پیش و پس
میون غصه ها آقا غم روضت یه چیز دیگس

زندگی من فدات
جونمم میدم برات
آخرش میادیه روز
میرسم به کربلات
یاحبیبی یاحسین

بنددوم؛
دلم خونه چشام ابری و بارونه
جزاین اشکا آخه واسم چی میمونه
همین اشکه که قلبم روجلا میده
خدابااشک گناهامو میسوزونه

شدم تاریک و تاریکترندارم ازخطا پروا
زمیت خوردم کم آوردم اگرکه اومدم اینجا
یه راهی واسه برگشتن جلوی پام بذار آقا

سرشکسته اومدم
خسته از بدی

• سه شنبه
• 20
• شهریور
• 1397
• ساعت
• 12:44
• نوشته شده توسط
• سجاد

قافله راهی از دشت مِنا باشد
عازِمِ صحرای کرببلا باشد
قافله سالارش خون خدا باشد
عازِمِ صحرای کرببلا باشد
وای حسینم وای...

اگر چه در دل ها شرارهٔ غم هاست
زینب کبری در میان مَحرَم هاست
شعله ور از غربت آتش ماتم هاست
زینب کبری در میام مَحرَم هاست
وای حسینم وای...

ولی اَمان از این مصیبت اعظم
دختر زهرا و هُجومِ نامَحرَم
وَ میزند مادر ناله به قدّ خم
دختر زهرا و هُجومِ نامَحرَم
وای حسینم وای...

به سمت گودال از خیمه دویدم من...

• چهارشنبه
• 23
• مرداد
• 1398
• ساعت
• 11:48
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

با اهل بیت خود سوی مِنا رود
حاجیِ فاطمه کرببلا رود
آوای عالَمین،شد ناله بر حسین
مظلوم حسین حسین...

در رأسِ کاروان سبطِ پیمبر است
دلگرمیِ حرم عباسِ حیدر است
در دل غمی نبود،نامَحرَمی نبود
مظلوم حسین حسین...

روزی بَرایِشان هِنگامه ای به پاست
سرهای کُشتگان بر روی نیزه هاست
زنها و سلسله،با شمر و حرمله
مظلوم حسین حسین...

• چهارشنبه
• 23
• مرداد
• 1398
• ساعت
• 11:49
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

#ماه_محرم??????

دوباره ماه غم و غصه و عزا آمد
دوباره ماه شهیدان سر جدا آمد

دوباره عرش خدا هم سیاه تن کرده
زمان اشک و عزاداری خدا آمد

نوای نوحه و تبل و نی زمین آید
دوباره قصه ی خونین کربلا آمد

صدای ناله ی واغربتا به گوش آید
زمان غربت ارباب و شاه ما آمد

دوباره از دل کرب و بلا بجوشد خون
دوباره موقع اشک و غم و بلا آمد

دوباره شال عزا را به عرش آوردند
صدای گریه ی صحرای نینوا آمد

#وحید_زحمت_کش_شهری

• سه شنبه
• 5
• شهریور
• 1398
• ساعت
• 23:31
• نوشته شده توسط
• وحید زحمت کش شهری

مُحرم است دلا بوی گریه می آید
به سوی اهل ولابوی گریه می آید

طلسم گریه شکست وفغان زدل برخاست
مشام جان بگشا بوی گریه می آید

غمی به وسعت هفت آسمان زمین دارد
زفرش تا به سما بوی گریه می آید

دوباره با دل خونین صدا زند ازعرش
امین وحی خدابوی گریه می آید

به یاد زمزمه های حسین درعرفات
ازآن محیط وفضا بوی گریه می آید

شمیم غم زسرو روی باغ می ریزد
زباغ آل عبا بوی گریه می آید

نسیم رامگر از کربلا گذر دادند
که روی بال صبا بوی گریه می آید

ازآن حماسه ی جاوید تا به رستاخیز
زخاک کرب وبلا بوی گریه می آید

همین نه وقت سحر بوی سیب آمده است
زتربت شهدا بوی گریه می آید

سیاهپوش شده کعبه درعزای حسین
زخاک سرخ منا ب

• جمعه
• 8
• شهریور
• 1398
• ساعت
• 21:05
• نوشته شده توسط
• محدثه محمدی

دوباره از مي اين ماه اشك مي نوشم

به اذن صاحب عزايم سياه مي پوشم

دوباره نيستي و باز بار اين غم را

نگاه لطف تو انداخت بر سر دوشم

سياهي دلم از تو اگرچه دورم كرد

ميان روضه ولي با تو زود مي جوشم

براي آنكه بميرم ميان يك روضه

دو ماه شب به شب و روضه روضه مي كوشم

صداي ناله يا جدي الغريب تو را

چه خوب بود كه يكبار بشنود گوشم

چه خوب بود اگر امروز كربلا بودم

و مي گرفتم شش گوشه را در آغوشم

اگر كه امشب در قتلگاه ناله زدي

ميان ناله ي زهرا مكن فراموشم

• شنبه
• 9
• شهریور
• 1398
• ساعت
• 14:45
• نوشته شده توسط
• محدثه محمدی

ﭼﺸﻤﯽ ﮐﻪ ﻭﻗﻒ ﻣﺎﺗﻢ ﺍﺭﺑﺎﺏ ﻋﺎﻟﻢ ﺍﺳﺖ
ﺩﺭ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﺭﻭﺯ ﻭﺷﺒﺶ ﭼﻮﻥ ﻣﺤﺮﻡ ﺍﺳﺖ

ﺍﯾﻦ ﺍﺷﮏ ﻧﯿﺴﺖ ﺍﺏ ﺣﯿﺎﺕ ﺍﺳﺖ ﻣﯽ ﭼﮑﺪ
ﺍﯾﻦ ﭼﺸﻢ ﻧﯿﺴﺖ ﭼﺸﻤﻪ ﯼ ﺟﻮﺷﺎﻥ ﺯﻣﺰﻡ ﺍﺳﺖ

ﺳﻮﯼ ﺑﻬﺸﺖ ﺑﯽ ﮔﻞ ﺭﻭﯾﺶ ﻧﻤﯽ ﺭﻭﯾﻢ
ﺍﻧﺠﺎ ﮐﻪ ﯾﺎﺭ ﻫﺴﺖ ﺑﺴﺎﻃﯽ ﻓﺮﺍﻫﻢ ﺍﺳﺖ

ﺍﺷﻔﺘﻪ ﻣﯽ ﺷﻮﯾﻢ ﭼﻮ ﯾﺎﺩ ﺍﺯ ﻏﻤﺶ ﮐﻨﯿﻢ
ﺍﺯ ﺑﺲ ﮐﻪ ﺯﻟﻒ ﺩﻟﺒﺮ ﻣﺎ ﺳﺨﺖ ﺩﺭ ﻫﻢ ﺍﺳﺖ

ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺮ ﺍﯼ ﻏﺮﺑﺖ ﺗﻮ ﺟﺎﻥ ﺩﻫﻢ ﺣﺴﯿﻦ
ﮔﺮ ﺻﺒﺢ ﻭ ﺷﺎﻡ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﻨﻢ ﺑﺮ ﻏﻤﺖ ﮐﻢ ﺍﺳﺖ

• دوشنبه
• 15
• مهر
• 1398
• ساعت
• 19:55
• نوشته شده توسط
• علیرضا گودرزی

مادر ای نوردوعین من حسینم من حسین
از جور دشمن ها خون شددلم مادر
زده شرر دشمن بر حاصلم مادر
مظلومه یا مادر (۴)

بی وفا دنیا شده اشک من دریا شده
ای مادر خوبم بنگر که محزونم
روم از این خانه با این دل خونم
مظلومه یا مادر

ظلم وکین افزون شده
این دل من خون شده
مادر شدم راهی به سوی جانانم
یاری کنم از دین با دادن جانم
مظلومه یا مادر

در وداع آخرین دل غمینم دل غمین
از شهر پیغمبر قصد سفر دارم
بنگر به حال من بر دل شرر دارم
مظلومه یا مادر

مادر دل خسته ام از همه بگسسته ام
روم دگرمادر از شهر پیغمبر
با اهل بیت خود با همسر و خواهر
مظلومه یا مادر

مادرا جان بر لبم در کنار زینبم
دخت رسول الله بر لب نوا دارم
قص

• دوشنبه
• 26
• اسفند
• 1398
• ساعت
• 19:20
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

یا ختم رسل هستم (نجل تووثارالله)۲
من میروم امشب از(شهرتورسول الله)۲
میروم همراه اصحاب و یاران
تا کنم جانم را فدای جانان
یا جدا یا جدا یا رسول الله(۲)

زد ظلم وستمهای (دشمن شررم جدا)۲
از ظلم یزیددون (خون شد جگرم جدا)۲
در سینه جز رنج و محنت ندارم
چاره ای من بجز هجرت ندارم
یا جدا یا جدا یا رسول الله

کرده دل من جدا(یاد پدر و مادر)۲
یاد لگد دشمن (افتادن پشت در)۲
با چشمم غربت حیدر را دیدم
صدای ناله ی مادر شنیدم
یا جدا یا جدا یا رسول الله

بعدازحسنت برمن(ظلم وستم افزون شد)۲
زین رنج ومصیبتها (جدادل من خون شد)۲
بنگر به حال من که بی شکیبم
تنها مانده ام ،بی یار و غریبم
یا جدا یا جدا یا رسول الله

یاری ک

• دوشنبه
• 26
• اسفند
• 1398
• ساعت
• 19:24
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

حسین فاطمه کجا می رود
شبانه سوی کربلا میرود...

شبانه از مدینه حجت خدا رفت
غریب بود و در مسیرِ آشنا رفت
برای آنکه جان دهد برای اسلام
به وعده گاهِ سرزمین نینوا رفت
به عزم وادی مِنا میرود
شبانه سوی کربلا میرود
حسین فاطمه کجا می رود
شبانه سوی کربلا میرود...

گفتا به ناله مادرا من را دعا کن
وَ با دعای خود مرا حاجتروا کن
من می روم اما بیا مادر به کوفه
در مَطبخِ خولی بساطِ غم به پا کن
حسین غریبانه چرا میرود
شبانه سوی کربلا میرود
حسین فاطمه کجا می رود
شبانه سوی کربلا میرود...

او می رود تا جان دهد بر جسمِ اسلام
او می رود تا که شود با غصّه همگام
او می رود تا بهرِ تبلیغ شریعت
قرآن بخواند روی نِی در کوف

• یکشنبه
• 3
• فروردین
• 1399
• ساعت
• 17:37
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

از زبان حضرت زینب(سلام الله علیها)

من از این وعده ی دیدار بدم می آید
اصلاً از دعوت کفار بدم می آید

وعده ی باغِ گل و میوه ی کوفیست دروغ
زین همه نامه ی بسیار بدم می آید

کوفه یکبار سرِ شیرِخدا را بشکافت
من از این امت قدّار بدم می آید

عهد خود را به ریالی همه پس میگیرند
از صفِ دِرهم و دینار بدم می آید

حسنم را چقدر غصه به غربت دادند
از چنین لشگر جرّار بدم می آید

سینه ات جای بهشت است، نه جای چکمه
که من از شمر ستمکار بدم می آید

زین وداعت به شب تار دلم شور زند
وای، از لحظه ی پیکار بدم می آید

از مدینه بسوی کوفه ام اینک نبرید
که من از کوچه و بازار بدم می آید

مردم کوفی و شامی ز حیا بی خبرند
من ز

• شنبه
• 23
• فروردین
• 1399
• ساعت
• 00:58
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

خدا یکی ز دعاهای من مُقدّم کن
کفاف عمر مرا یک دهه مُسلّم کن

که آرزو به دل از جمع عاشقان نروم
بیا و قسمت من ماتم محرّم کن

به چشم خشک و گنهکار من نما رحمی
بساط روضه و اشک مرا فراهم کن

محرّم و صفر و اربعین کنار حرم
مرا به عزم وصال رهش مصمّم کن

دوباره روضه ی ارباب بی کفن خوانم
دوباره خنجر و حنجر خودت مجسّم کن

• یکشنبه
• 15
• تیر
• 1399
• ساعت
• 12:51
• نوشته شده توسط
• سید محسن احمدزاده صفار

بند اول

محرمه محرمه ،دلای ما پر از غمه
فطرسه که جار میزنه ،عزای شاهه عالمه
وقتی میاد محرمش ،عالم و آدم میگیره
به اذن بی بی فاطمه،نوحه خونم دم میگیره
.......
غریبه مادر ،ذبیح العطشان
عزیز مادر ،ذبیح العریان

حسین ،واااااای

⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️

بند دوم

تو هیئتا تو روضه ها ،به سینه ها و سر زنان
پیرهن مشکی میپوشیم ،با مهدی صاحب الزمان
خدا رو شکر که امسالم ،ماه محرم و دیدم
صدای مادرش رو باز ، میونه روضه شنیدم
...........
اومد دوباره ،با یه قدی خم
مادر سادات ،میخونه با غم
غریبه مادر ،ذبیح العطشان
عزیز مادر ،ذبیح العریان

حسین ،واااااای

??۱⃣۲⃣??
به قلم :
#کربلایی_سیدناصر_اسماعیل_نسب

• چهارشنبه
• 1
• مرداد
• 1399
• ساعت
• 20:54
• نوشته شده توسط
• سید محسن احمدزاده صفار

پرچم ناله بر افراز محرم شده است
فرصت عاشقی و اشک فراهم شده است

سر زد از مغرب تقدیر هلال اندوه
آسمان‎ها و زمین خیمه ماتم شده است

محشر داغ به پا گشته و در موجه ی اشک
طپش نبض زمان خسته و درهم شده است

هرکجا می‎نگرم شور حسینی برپاست
چشم‎ها در غم او غیرت زمزم شده است

نوح در نوحه و داوود پر از زمزمه است
بانی روضه ی او حضرت خاتم شده است

عقل محض است ملک لیک در این داغ بزرگ
به ستوه آمده و طاقت او کم شده است

این حسین است که با گریه به مظلومی او
مُهر در محضر حق توبه آدم شده است

این حسین است که تا فیض شفا یابد از او
زائر تربت او عیسی مریم شده است

کوفه و شام بلا شاهد این اعجاز است
که روی نیزه سرش ماه مجسم شده است

تا به میقات ادب بسته‎ای احرام، "کمیل"
در سراپرده ی دل ، جان تو مَحرم شده است

• پنج شنبه
• 2
• مرداد
• 1399
• ساعت
• 01:12
• نوشته شده توسط
• محدثه محمدی

دوباره بوی محرم، دوباره خیمه ی ماتم
دوباره اشک و توسل، به نور دیده‌ی خاتم
دوباره بزم عزا و صدای نوحه و سینه
دوباره آه جگر سوز مادری ز مدینه
دوباره بیرق و علم و دیده های پر از اشک
دوباره ماتم سقا و تیر و پیکر یک مشک
چو گوش و جان و دلت را دهی به جانب صحرا
رسد ز گوشه ی مقتل صدای ناله ی زهرا

• پنج شنبه
• 30
• مرداد
• 1399
• ساعت
• 19:24
• نوشته شده توسط
• عادل لاله چینی

وقتَش رسیده مستیِ ما باز رو شود
هر استکانِ چاییِ روضه سبو شود

وقتش رسیده بارِ دگر با گلابِ اشک
روی سیاهمان کَمکی شستشو شود

از تیر و طعنه ها دلمان پاره پاره است
باید لباسِ مشکیِ مان هم رفو شود

ای رنگ و روی ما به فدایش ، عزای او
ننگا اگر که این دهه بی رنگ و رو شود

ما ملتِ امام حسینیم پس بخوان
باید تمامِ زندگی ام مثلِ او شود

بر سینه می زنم که نفاق از دِلَم رود
سینه زنِ حسین مبادا دورو شود

دریای استقامت و کوه اراده ایم
بی وقفه پای کار حسین ایستاده ایم...!

#محسن_کاویانی
مرداد ۹۹

• سه شنبه
• 4
• شهریور
• 1399
• ساعت
• 01:10
• نوشته شده توسط
• سید محسن احمدزاده صفار

عاشق، از دلربا نمی‌بُرد
در هجومِ بلا نمی‌بُرد

رشته‌ی عشقِ بنده و مولا
آخرِ ماجرا، نمی‌بُرد

گوش کن! نغمه‌ی شهامت را
تا ابد این صدا، نمی‌بُرد

می‌بُرد دل، زِ کلِ این عالَم
یک‌دم از کربلا، نمی‌بُرد

سرِ خورشید را اگر بِبُرند
دل ز خونِ خدا، نمی‌بُرد

بوسه‌گاه پیمبر است اینجا
پس نگو سر چرا نمی‌بُرد

• سه شنبه
• 4
• شهریور
• 1399
• ساعت
• 12:06
• نوشته شده توسط
• محدثه محمدی

◾نوحه سینه‌زنی
◾شب اول محرم

◾بنداول
آید ندا در عالمین
عالم همه در شور و شین
اهل بکاء اهل عزا
دلها سیه پوش حسین
بر لب بود این زمزمه
بهر شهید علقمه
با ذکر نوحو یاحسین
آید ز جنت فاطمه
واویلتا واویلتا(۴)

◾بنددوم
با قامت خم مصطفی
بهر شهید کربلا
سینه‌زنان از ره رسد
همراه باشیرخدا
ذکر لبانش یاحسین
همراه گشته باحسین
با ناله گوید دم به دم
کشته شود اینجا حسین
واویلتا واویلتا(۴)

◾بندسوم
شور عزا گشته به پا
شد کربلا ماتمسرا
خیل ملائک از سما
آیند به سوی کربلا
با نوحه و بر سرزنان
با ناله و مویه‌کنان
گویند حسینا واحسین
همراه احمد از جنان
واویلتا واویلتا(۴)

#مرتضی_محمودپور
@haajmorteza

• چهارشنبه
• 5
• مرداد
• 1401
• ساعت
• 13:33
• نوشته شده توسط
• حاج مرتضی محمودپور

هرچه را خواهی بگیر از ما ولی غم را مگیر
غم دوای دردهای ماست مرهم را مگیر..

صد بلا رد می‌شود با قطره اشکی بر حسین
پس خدایا در بلاها اشک نم‌نم را مگیر

چند ماهی می‌شود تنها دعای ما شده:
ای خدا از عاشقان ماه محرم را مگیر

بیرقت را سال‌ها در دسته‌ها برداشتیم
یاحسین از دست ما امسال پرچم را مگیر

گریه بین روضه‌های دسته‌جمعی بهتر است
نعمت مرثیه‌خواندن‌های با هم را مگیر

فیض می‌بردیم از یک آه سوزان بر حسین
یارب از سینه‌زنان فیض دمادم را مگیر

در لباس رزم با کفار خونم را بریز
در میان رختخواب مرگ جانم را مگیر

• شنبه
• 8
• مرداد
• 1401
• ساعت
• 14:38
• نوشته شده توسط
• سید محسن احمدزاده صفار

يَحزَنونَ لِحُزنِنا یعنی / بی تو باشم دووم نمیارم
خیلی دلتنگ کربلام اما / پیش مردم به روم نمیارم ۲
منو - هق هق شبونه
دیگه - خستم از زمونه
خودت - باز کاری کن برام حسین
تویی - بهترین امامم
تویی - شور هر سلامم
تویی - دلخوشی دنیام حسین
به جز تو کی می تونه // هوامو داشته باشه
به جز تو کی به فکر // براتِ نوکرا شه
حسین جانم حسین جان ۴

يَحزَنونَ لِحُزنِنا یعنی / نوکرت باز به سینه می کوبه
با غمت عمریه که آبادم / بی تو میشم مث یه مخروبه ۲
سلام - گریه های هر شب
سلام - ماه غم زینب
سلام - ماه مهمونی حسین
سلام - ناله و اشک و آه
سلام - گودی قتلگاه
سلام - پیرهن خونی حسین
نمیدم به دو عالم // نخی از پرچمت رو
خدا رو شاکرم که // دیدم ماه غمت رو
حسین جانم حسین جان ۴

• چهارشنبه
• 24
• آبان
• 1402
• ساعت
• 18:24
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

آرامشی داره حرم که درمو کم میکنه
حتی خیال کربلات بدجوری خوبم میکنه
مرهم دردای منه وقتی که اونجا نیستم
دس روی سینم میزارم روبه حرم وایمیستم
تو منو بیرونم نکن حتی اگه سیری ازم
رو برنگردون میدونم دوباره دلگیری ازم
چشامو بستمو تورو میبینم
یه گوشه بین زائرا میشینم
همیشه وقتی اینجوری داغونم
تو رو به راهم میکنی میدونم
کی غیر تو منو پناهم میده؟
کی اعنتایی به نگاهم میده؟
کرب و بلا خواب روز و شبهامه
حسین ترونه ی روی لبهامه
بند دوم:
اسم تو از بچه گیام سر بند روی سرمه
اگه توی راه توام از دعای مادرمه
ممنون خونوادمم که زیر پرچم تو ام
توو کل سال منتظر ماه محرم توام
ممنونتم همیشه که نوکر حسابم میکنی
اگه بدم ب

• شنبه
• 17
• شهریور
• 1397
• ساعت
• 20:21
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

نوحه شبای محرم
رنگ آئینه ام،گرفته،رنگ حسین و
می زنم به سینه،همیشه،سنگ حسین و
امن یجیبی،شاه غریبی،تنها حبیبی،
حبیبی،حبیبی،حبیبی،حبیبی

قلبمون غرق شور و غوغاست
اسمت آرامش روح ماست
توی طوفان این زمونه
هیئتت کشتی نوح ماست
سالار زینب،سالار زینب
حیسن،حسین،حسین،حیسن
شبای محرم،تو هیئت،خروش و طوفان
به پا میشه با هر،نوای،آقام حسین جان
تو شور وشینی،تو نور عینی
ارباب حسینی،حسینی
حسینی،حسینی،حسینی،حسینی
علم و پر چمات و عشقه
بیرق روضه هات و عشقه
به خدا تو تموم عالم
آقا جون کربلات و عشقه
سالار زینب،سالار زینب
حسین،حسین،حسین،حسین
افتخار بنی هاشمه
عشق پهلوونه علقمه
رجز جنگشه یا علی
هیئت مجتبی قاسمه
توی پرواز د

• چهارشنبه
• 2
• آذر
• 1390
• ساعت
• 14:05
• نوشته شده توسط
• سید حامد فیض

امشب هلال ماه خون در آسمان پیدا شده
رخت سیـه بـر قـامت پیغمبر و زهرا شده
خون گریه کن ای ماه خون اناالیه راجعون
****
ای حاجیان حج خون آماده بهر هر بلا
واویلتـا واویلتـا واویلتـا فــی کربــلا
خون گریه کن ای ماه خون اناالیه راجعون
****
امشب زمین و آسمان دارند ذکر یا حسین
روح از تن پیغمبران پرواز کرده با حسین
خون گریه کن ای ماه خون اناالیه راجعون
****
در این مه خون می‌شود خون بردل زار حسین
از تیغ کین گردد جدا دست علمدار حسین
خون گریه کن ای ماه خون اناالیه راجعون
در ماه خون عالم پر از فریاد واویلا شود
خـون قـلب زار باغبان بر لاله لیلا شود
خون گریه کن ای ماه خون اناالیه راجعون
****
در ماه خون خون خد

• یکشنبه
• 5
• شهریور
• 1391
• ساعت
• 13:59
• نوشته شده توسط
• جواد

ریـزد از چشمم ستـاره، در جگر دارم شراره
می­چکد خون شهیدان از هلال خون دوباره
شد محرم ماه ماتم
واحسینا، واحسینا
خون هفتاد و دو عاشق، می­دمد از دشت و صحرا
می­شود یک روزه پرپر، لاله­هـای باغ زهرا
از دم تیــر زیر شمشیر
واحسینا، واحسینا
مـاه قتـل سیـدالناس، مـاه اکبر، ماه عباس
دست سقا افتد از تن، بر زمین چون شاخه­ی یاس
چهره گلگون دیده پر خون
واحسینا، واحسینا
ماه سربازیّ اصغر، ماه لبخند شهادت
بر فراز دست بابا می­کند اصغر عبادت
می­خورد شیر از دم تیر
واحسینا، واحسینا
ماه قتـلِ مـاه لیـلا، مـاه جـان‌بـازی اکبـر
با تن پاشیده از هم می­شود در خون شناور
اِرباً اِربا مثل بابا
واحسینا، واحسینا
ماه جنـگ حـق و

• یکشنبه
• 5
• شهریور
• 1391
• ساعت
• 14:12
• نوشته شده توسط
• جواد

باز از ره می‌رسد، ماه غم، ماه عزا
بر مشامم می‌رسد، بوی خاک کربلا
آید از هر جا نوای یا حسین

یابن الزهرا یا حسین(3)
کاروان خسته دل، آید از کوی خدا
با دلی لبریز عشق، می‌رود سوی خدا
قافله سالارشان مولا حسین

یابن الزهرا یا حسین(3)
چشمۀ چشم همه، همچو دریا می‌شود
غرق در امواج غم، قلب زهرا می‌شود
ذرّه تا خورشید گوید یا حسین

یابن الزهرا یا حسین(3)
باغبانی همرهش، لاله‌های ارغوان
شیرخواره کودکی، بلبل این کاروان
قبلۀ عشق همه گل‌ها حسین

یابن الزهرا یا حسین(3)
آن طرف با بانوان، کودکان دل‌نواز
در کنار عمه‌اش، یک سه ساله غرق ناز
دائماً دارد به لب بابا حسین

یابن الزهرا یا حسین(3)

فانوسهای اشک 2 – غلامرضا

• یکشنبه
• 5
• شهریور
• 1391
• ساعت
• 14:48
• نوشته شده توسط
• جواد

بانگ حی علی العزا

میرسه بازم از سماء

دیده ها دوباره داره میباره

آسمون پر همهمه

پیش اشکای فاطمه

مادری داره پیرهنی میاره

تو چشما باز میشه تصویر

دسته و بیرق و زنجیر

میخونن روضه و نوحه

کنار هم جوون وپیر جوون وپیر جوون و پیر

چقدر تو شهر زدن

عکسای کربلا

میسوزه باز دل

حرم نرفته ها

مادر برات بمیره حسین حسین حسین حسین

باز مث دل آسمون

ابریه دوتا چشمامون

باز رسید ماه گریه و تباکی

قلبمون شده غرق خون

بیرق ما شده همون

چادری که تو کوچه شده خاکی

قلب مهدی شده مضطر

میشه زینب بی برادر

باز مادری ته گودال

می زنه بر سینه و سر

سینه و سر،سینه و سر

میگه با اشک و آه

حسین من حسین

بمیره مادرت

• یکشنبه
• 26
• شهریور
• 1396
• ساعت
• 02:25
• نوشته شده توسط
• علی کفشگر فرزقی

بند اول:
می رسه بوی جنان ، می خونم سینه زنان ، خدا اسمتو روی دلا نوشته
شد برازنده ی من ، که تو پرونده ی من ، سفر بعدیمو کربلا نوشته
بارمو بستمو منتظر رفتنم ، روح من رفت حرم ، پشت سرش رفت تنم
آرزومه ، توی جاده ، یه روزی حرم بیام ، پای پیاده
رزق و برکت ، اذن حرکت ، از امام رضا و دلبرش جواده
(علیک صلی الله، حسین یا ثارالله)
بند دوم

:
السلام امام من ، قبه ی تو بام من ، سایه ی سرم ، تموم کار و بارم
خیلی عاشقم حسین، عشق صادقم حسین ، من تو این دنیا فقط با تو ندارم
رو به تو می زنم همیشه هر بار حسین ، منو خارم نکن، ای گل بی خار حسین
تویی جونم، خوب می دونم ، عیار خاک تو کمتر از طلا نیست
دل ملاکه ، به خ

• یکشنبه
• 11
• مهر
• 1395
• ساعت
• 17:10
• نوشته شده توسط
• ایدافیض

فصل غم اومد از راه دم به دم می کشیم آه

روزیمون کرده زهرا نوکری توی این ماه

حال و روز زمین غصه داره

سفره ی روضه پهنه دوباره

جبرئیل امین روی پرهاش

پیرهن مشکیمـون و میاره

آه بازم قصه ی گریه دار محرم

آه غم و غربت بی شمار محرم

آه بازم روضه های نگار محرم

اومده ماه محرم

ناله و آه محـرم

ای حسین جان

******

اشکامون دونه دونه می چکه روی گونه

گریه ی بر غم تو شرط ایمانمونه

عشقمون گریه توی عزاته

دیدن صورت نوکراته

شوقمون تو شبای محرم

خوردن چایی ی روضه هاته

ما اسیر و گرفتار زلف تو هستیم

ما دخیل گدایی به لطف تو بستیم

ما به شوق نگاهت تو روضه نشستیم

عاشق تو جون که میده

با ولای تو شهیده

ای

• سه شنبه
• 13
• مهر
• 1395
• ساعت
• 17:45
• نوشته شده توسط
• ایدافیض

بسم رب الشهدا می پوشم رخت عزا

السلام ای تشنه لب ای ساکن کربلا

آقاجونم پریشونم برات بی سر و سامونم

همه دار و ندارم رو به پرچم تو مدیونم

شده پرچم سیاه تو پلاک سر در خونه ام

بسم رب الکریم بسم رب الحسین

ارباب بی کفن

-------

یا حبیب ابن حبیب یا کریم ابن کریم

کی میبریم کربلا سرزمین مادریم

دلم زاره گرفتاره کی از دلم خبر داره

دعای خواهرت زینب تو گریه هام اثر داره

همیشه مادرت زهرا به روضه ها نظر داره

سرمست باده ی شب های روضه تم

پروانه زاده ی شمع شیش گوشه تم

ارباب بی کفن

-------

باز نسیم جان فزا رو شونه ام شال عزا

بانی روضه ات شده خواهر امام رضا

چقدر زحمت کشید مادر که از جنس غمت باشم

• پنج شنبه
• 16
• شهریور
• 1396
• ساعت
• 16:10
• نوشته شده توسط
• علی کفشگر فرزقی

بند اول؛

محرم اومد و

دلا رو غم گرفت

هر کوچه رو دوشش

بازم علم گرفت

دوباره آسمون قلب ما

تیره و تاره از غم مولا

می باره از تب غم زهرا

واویلا ..

بند دوم ؛

پیرهن مشکیمو

به دست من میده

مادر پیر من

با قد )قدی( خمیده

میگه قسم به دستای سَردم

قسم قلب مملو از دردم

جونیتو نذر حسین کردم

ای مادر ...

بند سوم؛

تو مجلس عزاش

نوکری کن براش

خودت رو جا بده

بین سینه زناش

سینه بزن میون این دسته

بیاد مادری که شد خسته

پهلو و بازویی که شیکسته

یا

بیاد دستایی که شد خسته

سینه و بازویی که شیکسته

سینه بزن میون این دسته

بند چهارم؛

بخون با مادرش

غریب مادر و

با گریه هات بشور

خون روی درو

دری ک

• پنج شنبه
• 23
• شهریور
• 1396
• ساعت
• 03:06
• نوشته شده توسط
• علی کفشگر فرزقی