اشعار محرم

مرتب سازی براساس
 رضا رسولی

پیش زمینه محرم -(سینه میزنیم / گریه میکنیم) * رضا رسولی

264

پیش زمینه محرم -(سینه میزنیم / گریه میکنیم) سینه میزنیم / گریه میکنیم ۲
باز به اذن صاحب عزا
با تمومیه سینه زنا
واسه ی غم خون خدا
روضه هامون به نیت ظهور صاحب الزمانه
سینه زنیمون توو این شبا با ذکر یا حسین جانه
اشک چشامون چه بی امانه
میگیم با سوز و // با بغض و با آه
آجرک الله // بقیه الله

  • پنج شنبه
  • 18
  • آبان
  • 1402
  • ساعت
  • 15:31
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 بهمن عظیمی

زمینه طلیعه محرم -(روی لبم ذکر واحسینا) * بهمن عظیمی

131

زمینه طلیعه محرم -(روی لبم ذکر واحسینا) روی لبم ذکر واحسینا
به اِذن مولا به اِذن زهرا
با اجازه ی مادرت دوباره شدم غُلام زینب
گریه می کنم توی روضه هات هر نفس به نام زینب ۲
وای ، وای ، وای

مُحرّمت اومد و دوباره
بارون خون از چشام می‌باره
رخت شاهی نوکرت شده پیرهن سیاهه روضَه ت
ای خدا ایشالله که مرگ من باشه آخرش تو هیئت ۲
وای ، وای ، وای

دوباره قلبم شده پر از غم
شده سیاه پوش تمام عالم
تا نفس دارم نوکر درِ خونه ی شما می مونم
تا نفس دارم روضه ی تو و خواهر تو رو می خونم ۲
وای ، وای ، وای

فقط تو هستی پناه و یارم
تا وقتی باشی غمی ندارم
تو نبودی من توی زندگی بی تو می شدم آواره
هیچ کسی تو این دنیا جز حسین نیست پناه این بیچاره ۲
وای ، وای ، وای

  • چهارشنبه
  • 24
  • آبان
  • 1402
  • ساعت
  • 17:43
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

زمینه طلیعه محرم -(با اذن زهرا ، پیرهن سیاه پوشیدم آقا) *سید حمیدرضا حسینی

194

زمینه طلیعه محرم -(با اذن زهرا ، پیرهن سیاه پوشیدم آقا) (با اذن زهرا ، پیرهن سیاه پوشیدم آقا
الحمدالله ، محرمت رو دیدم آقا)۲
حی علی العزا - حی علی البکا
اینه وصیتِ - آقام امام رضا
کشته شد حسین / تشنه لب و غریب
(فابک للحُسَین / ریّان ابن الشبیب) ۳

(گَرد و غبارِ ، داغ تو بر قلبم نشسته
روضه به روضه، آقا شدم پیر و شکسته)۲
سیدنا الغریب - سیدنا الشهید
توو روضه هات آقا - میشه موهام سفید
السلامُ یا / شاه شیبُ الخضیب
(فابک للحُسَین / ریّان ابن الشبیب) ۳

(در بین گودال ، زهرا صدا میزد: بُنیَّ
با خنجر کُند ، شمر از قفا میزد ... بُنیَّ)۲
ای بی کفن حسین - دور از وطن حسین
مظلوم کربلا - عریان بدن حسین
السلامُ یا ، مَضروبٍ بالقَضیب
(فابک للحُسَین / ریّان ابن الشبیب) ۳

  • چهارشنبه
  • 24
  • آبان
  • 1402
  • ساعت
  • 18:15
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

محرم. امام حسین ع -( خبر آمد محرم شد ، دوباره ماهِ ماتم شد که از داغ گلِ زهرا، شرر بر قلبِ عالم شد) * هستی محرابی

246

محرم. امام حسین ع -( خبر آمد محرم شد ، دوباره ماهِ ماتم شد که از داغ گلِ زهرا، شرر بر قلبِ عالم شد) #کم_کم_کاروان_امام_حسین_ع
#به_کرب_و_بلا_نزدیک_میشود
#نگرانی_خواهراز_وقایع_پیش_رو
#زبانحال_حضرت_زینب_س_با
#برادرش_امام_حسین_ع

خبر آمد محرم شد ، دوباره ماهِ ماتم شد
که از داغ گلِ زهرا، شرر بر قلبِ عالم شد

به گوشم می رسد هر دم صدای آه و واویلا
خروش از کربلا آید. سیه پوش است محملها

دمیده روحِ غم هر جا جهان یکسر سیه پوش است
هزار و چارصد سال است صدای بانگِ چاووش است

سلامِ من به ماهِ غم سلامَم بر شهِ بی سر
به خونِ حنجرِ اصغر. به جسمِ پرپرِ اکبر

(حسین جانم حسین جانم، حسین ای جانِ جانانم
حسین ای روح و ریحانم، تویی والفجرِ قرآنم)

ببین دلشوره افتاده به جانم، در دلِ این شب
سراپای وجود من بسوزد در شرارِ تب

قدم ها را بیا جانا کمی آهسته برداریم
تو می دانی در این غربت که ما تنها وُ بی یاریم

تصوّر می کنم بی تو چه می آید به تقدیرم
برادر جان ببین دارم من از دلشوره می میرم

دلم از کربلا وُ صحنه های تلخش آگاه است
بیا برگردیم ای جانا هنوز این نیمه ی راه است

(حسین جانم. حسین جانم، حسین ای جانِ جانانم
حسین ای روح و ریحانم، تویی والفجرِ قرآنم)

حسین جان دردم از آن است مبادا شمرِ لامذهب
سرَت را از قفا بُرّد به پیشِ دیده ی زینب

تصوّر می کند خواهر سرت بر نیزه بالا رفت
تو مایل سمتِ من گشتی و روح از جانِ زهرا رفت

دلم شعله ور از دردِ نگاهِ ظهرِ عاشوراست
میانِ این همه لشکر حسینم یکه و تنهاست

که آسان نیست این دیدن ببینم شیرخوار اصغر
که با تیرِ سه شعبه می شود آغوشِ تو پرپر

(حسین جانم حسین جانم، حسین ای جانِ جانانم
حسین ای روح و ریحانم، تویی والفجرِ قرآنم)

مرا طاقت نباشد این که بینم تا به روی تل
ببُرّد شمرِ دون راسِ تو را در گودیِ مقتل

زمین و آسمان در خون از این آهِ جگر سوزم
که من با ناله و حسرت دو دیده در رهَت دوزم

چگونه بر زمین بینم به خاک اُفتاده سرداری
برایت نه علم ماند و نه سقا و علمداری

چو داغی وسعتِ داغِ علی اکبر کجا باشد
ببینی اِرباً اربا نعشِ او فرشِ عبا باشد

(حسین جانم حسین جانم، حسین ای جانِ جانانم
حسین ای روح و ریحانم، تویی والفجرِ قرآنم)

بماند داغِ عبدالله و عون و قاسم و جعفر
بماند اشکِ طفلانت بماند ناله ی اصغر

بماند عصرِ عاشورا ، بماند صحنه ی محشر
که تنها خواهرت باشد میانِ این همه لشکر

فقط ماندم اگر دختر ز من گیرد سراغِ تو
رقیه مضطرِ در تب بگرید از فراقِ تو

مگر غیر از تو می پرسد کسی احوالِ دختر را
مداوا می کند درد و غم این یاسِ پرپر را

(حسین جانم حسین جانم، حسین ای جانِ جانانم
حسین ای روح و ریحانم، تویی والفجرِ قرآنم)

و آن روزِ غریبانه که نامش عصرِ عاشوراست
و آن غمگین ترین روضه به نامِ مادرت زهراست

گواهی می دهد خونت که شرحِ ماجرا عشق است
که ظهرِ روزِ عاشورا وُ درد کربلا عشق است

دوباره ماهِ ماتم شد، بساط غم فراهم شد
ز پیکِ غم خبر آمد، محرم شد ، محرم شد!

(حسین جانم حسین جانم، حسین ای جانِ جانانم
حسین ای روح و ریحانم، تویی والفجرِ قرآنم)

#محرم_۱۴۰۳
#هستی_محرابی
#بیستم_ذی_الحجه_۱۴۴۵

  • چهارشنبه
  • 13
  • تیر
  • 1403
  • ساعت
  • 19:19
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب

امام حسین ع -( از روزِ ازل این شده آویزه ی گوشم من عشقِ حسین را به عالم نفروشم! ) * هستی محرابی

199
1

امام حسین ع -(  از روزِ ازل این شده آویزه ی گوشم من عشقِ حسین را به عالم نفروشم! ) #محرم_۱۴۰۳
#سلام_بر_محرم

از روزِ ازل این شده آویزه ی گوشم
من عشقِ حسین را به عالم نفروشم!

#هستی_محرابی

  • شنبه
  • 16
  • تیر
  • 1403
  • ساعت
  • 22:59
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب

امام حسین ع -(از روزِ ازل این شده آویزه ی گوشم من عشقِ حسین(ع) را به عالم نفروشم!) * هستی محرابی

218

امام حسین ع -(از روزِ ازل این شده آویزه ی گوشم من عشقِ حسین(ع) را به عالم نفروشم!) #محرم_۱۴۰۳
#سلام_بر_محرم

از روزِ ازل این شده آویزه ی گوشم
من عشقِ حسین(ع) را به عالم نفروشم!

#هستی_محرابی

  • شنبه
  • 16
  • تیر
  • 1403
  • ساعت
  • 23:03
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب

محرم -(دوست دارم همه ی سال محرم باشد چشمم از اشکِ حسین چشمه ی زمزم باشد) * هستی محرابی

236

محرم -(دوست دارم همه ی سال محرم باشد چشمم از اشکِ حسین چشمه ی زمزم باشد) (أَلسَّلامُ عَلَى الْمُحامی بِلا مُعین)
سلام بر آن مدافعِ بى یاور
#محرم_۱۴۰۳
#غزل

دوست دارم همه ی سال محرم باشد
چشمم از اشکِ حسین چشمه ی زمزم باشد

دوست دارم که از این اشک شفاعت گیرم
تا به زخمِ دلِ من دارو وُ مرهم باشد

دوست دارم همه ی سال شوَم عاشورا
خانه‌ام نذرِ حسین مجلسِ ماتم باشد

دوست دارم بشوَم روضه نویسِ علَمش
بنویسم غزل و قافیه از غم باشد

می شوم دل نگران و ز خودم می پرسم
اینکه حبّ من از این خانه اگر کم باشد

با حسین زندگی ام مثلِ بهشت است ولی
بی حسین زندگی ام مثلِ جهنًم باشد

گر وصالش طلبد زائرِ کویش بشوم
کنجِ شش گوشه مرا آهِ دمادم باشد

این همان شورِ تماشاست که وقتِ سحری
بر سرِ گنبد او ندبه ی پرچم باشد

مثلِ شمعی که تنش آب شود مولا سوخت
تا که داروی غمِ عالم و آدم باشد

شد پناهِ دو جهان گوشه ی شش گوشه ی او
دو جهان در کنفِ قبله ی عالم باشد

اشکِ چشمانِ تَرم نذرِ محرم شده چون
رزقِ هر سالِ من از اشکِ محرم باشد!

#پنجشنبه_۲۱_تیر_۱۴۰۳
#هستی_محرابی
@Asharemehrabi

(دوست دارم همه ی سال و مَه و هفته ی من
خانه‌ام بهرِ حسین(ع)مجلس ماتم باشد?)

  • پنج شنبه
  • 21
  • تیر
  • 1403
  • ساعت
  • 20:23
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب

تفسیر عاشورا - شعر زلال عاشورا -(عشق معنا می شود - شعر در سبک زلال) * ابوالفضل عظیمی بیلوردی(دادا بیلوردی)

67

تفسیر عاشورا - شعر زلال عاشورا -(عشق معنا می شود - شعر در سبک زلال) تفسیر عاشورا ( شعر در سبک زلال )

بسم ربّ العالمین

با سپاس و شکر بر اهل یقین

با درودی بیــکران بــر خاتـم پیغمبـران (ص)

بــا سلامـی داغ بـر آل امیـن

صالحین و عارفین

*

حرف، حرف مَرد هست

بـا من افتــاده، اینـها درد هست

فرصتی شد از سخن ها یک قدح، گلچین کنیم

لیک این دل،شرمسار و زرد هست

همچنان شبگرد هست

*

ساعتی باران شدم

خویش را کُشتم دوباره جان شدم

عــشق در معنـا بـرای مـن بهــــار آورده بــود

عشق بر گل رفت من حیران شدم

عاقبت عطشان شدم

*

عشق یعنی چیست؟گـو!

عـــشق بــاشـــد جُــز حیـــا و آبـرو ؟!

«عشق» غیـر از حـرفی از آزادی و مــردانگی ست؟!

عشق کی شد با «هوا» هم گفتگو؟!

عشق با «هو»بوده «هو».

*

«عشق» معنا می شود

عشق بـر عالـم، هویــدا می شود

عــشق یعنــی اینکه: هفتاد و دو جانی سَر دَوان.

عشق در انسان چـو پیـدا میشود،

تـوی دل،جــا می شود.

*

این سخن،بشنیدنی ست

عـالــم ِ آزاد مــــردان ، دیـدنی ست

هـــر که چشم تیــز بینش صاف، سهمش بیـشتـــر.

میــوه هـــای رازداران، چیــدنی ست

حاصلش، نوشیدنی ست

*

مَردی از اهل یقین

عـشقبـازی کرد در روی زمین.

روزگــــاری «عـشق» از یـاد غـــــریبـان رفتـــه بـود،

لیــک آن فــرمــانـده آزاد دیـن

بُـرد بــالا آستـیـن

*

روزگـــــــاری آن حـبیـب،

میـهمان می رفت بــر شهــرِ فـریب،

مَــــردی و مـــردانـگی ها بیش و کم افسرده بود.

میـــزبـانـهــــــای زمیـنــی، نـانـجیب،

نقشه ی شیطان،عجیب.

*

شرم ها در خواب بود

یک طرف خون بود و یکسو آب بود.

از خـدا تـنــها خـدا جـویـان خجالت می کشند.

آه، مَــــردم! این زمیـن، کـذّاب بود،

آسمان،بی تاب بود.

*

در زمیـن،یک اتّفاق

اتّفاقی حاصل از شرک و نفاق

روزگــــاری خــون فـرزنـد پیـمبـــر را مکیــد.

عبرتی شد لیک بر اهل وفاق

رویش آن طمطراق.

*

عبرتی شد ماه را،

تـا کــــه بینـد انتـهــای چــاه را.

عبــرتــی شد خلق از تــاریخ گیـرد درس ها،

تــا شنـاسد بیشه های راه را،

فتنــه ی روبـاه را.

*

عبـرتی شد اهل پند،

حرف را از یاور حق ، بشنوند.

شمس را در شب هم از آیینه ی مه بنگرند،

محتــرم دارنــد نور ِ ارجمنـد،

مستطیع و مستمند.

*

بر خدا نزدیک کیست؟!

در میان مدّعی ها،نیک،کیست؟!

آل بـوسفیــــان، یــــا ، آل رســــول الله (ص) را ؟!

آه، اینجا روشن و تاریک کیست؟!

لایق تبریک کیست؟!

*

آن یکی بُت ساز بود،

این یکی استـاد ِ نـو پرداز بود.

آن یکی خُفاش در شب بود و چون روباه روز،

این یـکی شیـــر خدای راز بود

صاحـب اعـجــاز بود.

*

آن یکی مست شراب

مست جامی حاصل از انگور ِ خواب

ایــن یـکی ســرمست زیـغـال بـهشت جـــاودان.

آن یـکـی آغـوش عالـم ،چون حباب

این یکی دریای ناب.

*

آن یکی اندر لجن

نـوکـر نفس خبیث خویشتن

این یکی در موج هـای داغ نـفس مطمئـن

محضر خالق،خدای شیفتن

سرفرازی ممتحن.

*

آن یکی شهرت پرست

بستــری آمـاده بـر زهـر و کبست

آن یــکی در محبـس تــاریــک ، فـرزنـد غـــــرور

این یـکی عـارف بـه دوران الست

بـا میِ اســـرار مست

*

آن یکی غرقِ من است

دشمـن ِ حیثیـّتِ مـــرد و زن

ایـن یکی امـا عدالت گستـــــر و مـــردم نـواز

عاشق و عطشان به خدمت کردن است

راهکارش روشن است

*

صحبت از یک مرد هست

صحبت از یک درد و صد بی درد هست

صحبت از آیـیـنــــه ی شفّـاف عـــــاشـــوراست ، آه

کاوشِ یـک فصلِ سـردِ ســــرد هست

حـرفِ برگی زرد هست

*

کــربـلا آیینــه هست

کربـلا،فـاروق ِ دین و کینـه هست

خوش بـه حال آنکه در پیش حسیـن ابن علی(ع)

مثل زینب،عاشقی دیرینه هست

پُر ز داغ سینه هست

*

ای دلم بر تو فدا!

آی زینب (س)! ای شریفه بر خدا!

کـوهـهــای راه شـام ای از حضــورت داغــــدار !

آسمــــان کــــــــرده بـرایـت اقتـدا

در نماز و در دعا.

*

گشته ام چون پیرها

مانـده ام در پلّه ی تصویــرها

باز صوت العطش از دور می آیـد بـه گوش

باز می بینم غُل و زنجیـــرها

در پــی ِ درگیــرها

*

بر لب ِ دریـا سلام

بـر گلـوی زخمی مــولا ســلام

تشنه های معرفت را هـــر دم و هــر آن درود

بر نگاه حضرت زهرا(س)سلام

بر دل ِ سقّا سلام

*

عشق را من یافتم

مثل حاصل که به خرمن یافتم

عشق یعنی: همسفر بودن، همیشه باخـدا

دل،برای عشق مَسکن یافتـم

بس مبرهن یافتم

*

عشق یعنی چه؟ بگو!

عشق را بر من تو وا کن مو به مو

عشق، آیا جز به وجدان، نوکری و بندگی ست؟!

عشق آیـا نیست حق را جستجو؟!

عشق یعنی چه؟ بگو!

*

عشق یعنی اینکه: شور

داغ اکبـــــر(ع)،محضـر دریـــای نـور

عشق یعنی: ناز اصغر(ع)،تشنه،آغوش رباب(س)

جوشِ سقّا(ع)،محضر مَـردی صبور

تـن ندادن هــــا بـه زور

*

بی صلاحیّت نبـود

«کربـلا» دور از «زُلالیّت» نبـود

عشق عادت کرده بود احساس هــای صاف را

جُـز رسیـدن بر خدا،نیّت نبود

قطره ای ذلّت نبود.

*

حیــرتی دارم فزون

با دلی زخمی که افتاده به خون.

کـــار بـوسفیـانیـان در کــربـلا پـایــان نیـافت.

آه، ای دنیــا بسوزی ســـرنگون،

تـا دم محشر،زبون

*

ای گروه مرد و زن!

عــشق یـعنـی: آستـیـن بـالا زدن.

عشق یعنی اینکه: چون زینب(س) عَلَم افراشتن.

عشق یعنی اینکه : عبّاسی شدن

عمق آتش سوختن.

*

راه شام، ای راه شام!

واله و مست از می ِ سُرخِ قیــــام !

داستــــــان پـــردازِ دیـریـنِ کبـوتـرهـــــای عـشق!

کاش دریــــــا می شدی نــزد امــام

بیش می دادی سلام

*

راه شام! افسوس، آه

رفت بر بـالای نیـزه، شمس و ماه

دست ناز خویش بر سرها کشیدی نرم نرم؟!

کاش در دنیــــا نمی بود این گناه

راه شام! افسوس، آه

*

آه ، از بی آدمی.

جـز خـدا بـر حـق نیـــامـد همدمـی.

هـــر کسی در فـکــــر دنیـــا و مقام خـویش بود.

سخت دل میشد جهان ِ بی غمی

آه ، از بی آدمی.

*

آی آدم ها! چرا؟!

با چه قصدی اوفتاد آن ماجرا؟!

مشکل و تقصیــر فرزنـدان پیـغمبـر چـه بــود؟!!

مانعی بر مسند ِ هرچه گدا

سدّ بر ظلم و ریا

*

ای خدای مهربان!

میشود آیا تمام، این داستان؟!

قصد خود از داغ و از آتش چه داری،نوش باد.

عاشقان را باز و کاملتر بخوان

قصّه ی راز نهان.

*
ناز کردی بر حسین(ع) ؟

طرح نــو آغاز کردی بر حسین(ع) ؟

خــواستـی عالم شنـاسد خوبی و بـد را ، وَ لیـک

طفل را سرباز کردی بر حسین(ع) ؟

آز کردی بر حسین(ع)؟

*

ای خـدای آشنـا!

بـر حـق ِ مظلوم دشت کــربـلا

هیــــچ مــــردی پـای نامردان نباشد دستگیر

دل، نبینی گشته بر جهلی فدا

لطف،تنها،از شما!

*

دادا بیلوردی

  • سه شنبه
  • 26
  • تیر
  • 1403
  • ساعت
  • 11:32
  • نوشته شده توسط
  • دادا بیلوردی
ادامه مطلب

گشته همه جا کوچه و بازار سیه پوش - این شهر عزادار حسین است -(بنر ماه محرم - این شهر عزادار حسین است ( شعر در سبک زلال )) * ابوالفضل عظیمی بیلوردی(دادا بیلوردی)

54

گشته همه جا کوچه و بازار سیه پوش - این شهر عزادار حسین  است -(بنر ماه محرم - این شهر عزادار حسین است ( شعر در سبک زلال )) دل، یارِ حسین است

عاشق به علمدارِ حسین است

گشته همه جا کوچه و بازار سیه پوش

این شهر عزادار حسین است

غمخوارِ حسین است

  • سه شنبه
  • 26
  • تیر
  • 1403
  • ساعت
  • 11:53
  • نوشته شده توسط
  • دادا بیلوردی
ادامه مطلب

شعر در سبک زلال - بنر ماه محرم. -(بنر ماه محرم ( سبک زلال )- این شهر عزادار حسین است) * ابوالفضل عظیمی بیلوردی(دادا بیلوردی)

109

شعر در سبک زلال - بنر ماه محرم. -(بنر ماه محرم ( سبک زلال )- این شهر عزادار حسین است) دل، یارِ حسین است

عاشق به علمدارِ حسین است

گشته همه جا کوچه و بازار سیه پوش

این شهر عزادار حسین است

غمخوارِ حسین است

  • سه شنبه
  • 26
  • تیر
  • 1403
  • ساعت
  • 12:00
  • نوشته شده توسط
  • دادا بیلوردی
ادامه مطلب

زمینه طلیعه محرم -(چه خوبه زنده ام شده مشکی تنم) * مهدی کبیری

32

زمینه طلیعه محرم -(چه خوبه زنده ام شده مشکی تنم) چه خوبه زنده ام
شده مشکی تنم
میون روضه ها
بازم سینه زنم

طاقت دوریتو دیگه نداشتم
جای تو خالی بود میون قلبم
(چقد به موقع اومدی محرم)2

سلام، به ماه بندگی محرم
سلام، شروع زندگی محرم2

تویی مقدس ترین داغ عالم
سلام محرم محرم محرم3

?#بند_دوم

چه خوب شد اومدی
چه خوب شد دارمت
ایشالا آخرش
میمیرم از غمت

روز و شب تو خیلی بی نظیره
دلم به روضه های تو اسیره
اشک چشام دست منو میگیره2

سلام، به ماه عزیز محرم
به روضه ها و گریز محرم2

تویی، مقدس ترین داغ عالم
سلام، محرم محرم محرم3
➖➖➖

منبع جواز نوکری

1️⃣ لینک کانال تلگرام
? t.me/javazenokari

  • یکشنبه
  • 8
  • مهر
  • 1403
  • ساعت
  • 20:33
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن شعر قصد کسب توفیق نوکری در محرم نذر_سلامتی_و_ظهور_امام_زمان_عج -(آمدم با دست خالی؛ حالِ اعلا لطف کن) * مرضیه عاطفی

25

متن شعر  قصد کسب توفیق نوکری در محرم نذر_سلامتی_و_ظهور_امام_زمان_عج  -(آمدم با دست خالی؛ حالِ اعلا لطف کن) آمدم با دست خالی؛ حالِ اعلا لطف کن
قلب من مُرده ست! با دستِ خود إحیا لطف کن

بُرده ام میدانم آقا آبرویت را مدام
ظلم کردم سالها در حقّت اما لطف کن-

بینِ خوبانت نیازِ این گدا را هم ببین
پیش از حالِ عزا، توفیقِ تقوا لطف کن

ناله و سوزِ صدایم را بخواه از مادرت
این محرم هم نوایِ بینوا را، لطف کن

رقّتِ قلب مرا هر لحظه افزایش بده
قطره قطره اشک هایی مثل دریا، لطف کن

من برای روضه ی جدّت به تو رو میزنم
از تو رزق نوکری میخواهم آقا...لطف کن

میشوم یکبار آیا در حضورت روضه خوان؟!
إذنِ این رؤیایِ شیرین را مُجزّا لطف کن

تا ادا گردد به خوبی حقّ مقتل خوانی ام
یک جواز از حضرتِ أمّ أبیها(س) لطف کن

جان دهم باید برای آن تنِ دور از وطن
رد نکن امسال! پای برگه؛ امضا، لطف کن

آمدم رزقِ شهادت را بگیرم از خودت
بر منِ جامانده امشب جانِ سقا لطف کن!

  • شنبه
  • 12
  • آبان
  • 1403
  • ساعت
  • 12:42
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد