حضرت خدیجه سلام الله علیها

مرتب سازی براساس

وفات حضرت خدیجه(زن فكر مي كند به جواني شگفت كه) *

2324
1

وفات حضرت خدیجه(زن فكر مي كند به جواني شگفت كه) زن فكر مي كند به جواني شگفت كه
در او دميده شد، هيجاني شگفت كه
مردي كه نور، روي لبانش نشسته است
با قصه اي غريب و بياني شگفت كه
در كوه و دشت، زلزله انداخت ناگهان
در ايل پخش كرد، تكاني شگفت كه
" لات " و" عزي " و بتكده ها را شكست و بعد
با خود بنا نمود، جهاني شگفت كه...
#
دنيا، فلاش بك به ابوجهل ِ در سكانس
زن، مات مانده توي پلاني شگفت كه
زوم است روي دختركاني كه زنده اند
در گورهاي جعل زماني شگفت كه...
##
زن، مانده غرق قاب نگاهي كه در دلش
از عشق مانده است نشاني شگفت كه
در دشت مرده زندگي تازه اي نشاند
در آن كشيد، رود رواني شگفت كه...
بر روي دوش خود تبري ديد و فكر كرد
روحش شده است غرق تواني شگفت كه
###

  • یکشنبه
  • 12
  • خرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 06:37
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 محسن کاویانی

مدح حضرت خدیجه(س)(آنقدر بخشیدی که دستانت ، بخشندگی را هم هوایی کرد) * محسن کاویانی

3849
4

مدح حضرت خدیجه(س)(آنقدر بخشیدی که دستانت ، بخشندگی را هم هوایی کرد) آنقدر بخشیدی که دستانت
بخشندگی را هم هوایی کرد
ثروت به پاهای تو افتاد و
از تو غرورش را گدایی کرد

من هم کنار آسمان بودم
وقتی نماز نور را خواندی
در روزهای غربت و سختی
مردانه پای عشق خود ماندی

بانو کسی دیگر نمی‌گوید
مردانگی در سیرت زن نیست
مردانگی‌ها را نشان دادی
مردانگی تنها به گفتن نیست

فرمود پیغمبر به یارانش:
باید شبیه همسرم باشید
از او شنیدم توی جنت هم
قسمت شده تا مال هم باشید

تو همسرش بودی و می‌مانی
قدر تو بیش از دیگران باشد
اصلاً برای چون تویی بانو
باید کفن از آسمان باشد

با چشم خود دیدم برای او
سال عروجت سال غم‌ها شد
شکر خدا آن روزهای سخت
زهرای تو ام ابیها شد...

یادت می‌آید گفت پیغمبر

  • یکشنبه
  • 12
  • خرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 06:41
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل حضرت خدیجه(س)(مهمان وحی، پشت در خانه، وقتی در انتظار محمّد بود) *

2280
-1

غزل حضرت خدیجه(س)(مهمان وحی، پشت در خانه، وقتی در انتظار محمّد بود) مهمان وحی، پشت در خانه، وقتی در انتظار محمّد بود
دستی که می گشود به رویش در، دستان دستیار محمّد بود
دستی که وصله دوز ردای نور، دستی که گَردگیر سرای وحی
یا خاکروب دامن پیغمبر، دستی که غمگسار محمّد بود
وقتی فرشتگانِ سراسیمه، پیغام محرمانه می آوردند
او - پاسبان خلوتیِ خانه -، بی پرده، پرده دار محمّد بود
گوهر شناس های جهان دیده، مردان گنج یابیِ برزیده
عمری به خواستگاری او رفتند، او گرچه خواستگار محمّد بود
از دامنش که پاک ترین دریاست، معراج نسل ابر پدید آمد
نسلی که جاودانگی باران، نسلی که یادگار محمّد بود
سجّاده ی حضور که می گسترد، پشت نمازِ یک تنه ی احمد
آن سجده های محکم و مشروحش، آیات اقتدار محمّ

  • یکشنبه
  • 12
  • خرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 06:44
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

چارپاره حضرت خدیجه(س)(با خواندنِ هر آیه از کوثر) *

2235
1

چارپاره حضرت خدیجه(س)(با خواندنِ هر آیه از کوثر) با خواندنِ هر آیه از کوثر
چون چشمه، می جوشی و می خندی
غارِ حرای توست این خانه
زهراست آن وحیِ خداوندی
معصوم اگرچه نیستی بانو
در عصمتی هر صبح و شامی را
تو مادر زهرا شدی... یعنی
مادربزرگی هر امامی را
حق داشتی عاشق شوی آن روز
پیغمبرت سَر بود از یوسف
حتّی به عشقش خلق شد افلاک.
او دلربا تر بود از یوسف
از دوشِ خود برداشتی آرام
هر هفت خوانِ سکّه هایت را
حالا خودت سیمرغِ سیمرغی
چشمی بگردان زیرِ پایت را
چشمِ زمین و آسمان روشن
چون در سخاوت می کنی اعجاز
تو آیه ی هشت ضحی هستی
ای ثروت اسلام در آغاز
شاعر: عارفه دهقانی

  • یکشنبه
  • 12
  • خرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 07:47
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل حضرت خدیجه(ع)(خدیجه کوه محبّت! خدیجه عاشق بود) *

2847
0

غزل حضرت خدیجه(ع)(خدیجه کوه محبّت! خدیجه عاشق بود) خدیجه کوه محبّت! خدیجه عاشق بود
برای بودن با تو خدیجه لایق بود
نخست مؤمنه ای که نبی خطابت کرد
زنی که با تو به هر شیوه ای موافق بود
تو خود طبیب جهان بودی و برای تو
خدیجه، مادر زهرا طبیب حاذق بود
اگرچه زود مسافر شد و وداع ات گفت
شریک خوب تو تا آخرین دقایق بود
زنی به خاطر چشم ات گذشت از همه چیز
زنی که دغدغه اش گفتن حقایق بود
زنی که قلب صبورش به رنج عادت داشت
زنی که دشت نگاهش پر از شقایق بود
خدیجه پاک و مطهّر... خدیجه مادرِ نور
خدیجه کوه محبّت... خدیجه عاشق بود
شاعر: وحیده افضلی

  • یکشنبه
  • 12
  • خرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 12:45
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

مدح حضرت خدیجه(س)(مادر صفای خانه و آرام دختر است) *

2274

مدح حضرت خدیجه(س)(مادر صفای خانه و آرام دختر است) مادر صفای خانه و آرام دختر است
آن هم کسی که مادر زهرای اطهر است
اشک عزای غصّه ی حامیِّ دین حق
پیدا به روی چشمه ی چشم پیمبر است
سال فراق یاور احمد پر از غم است
دنیا بدون مادر ما خاک بر سر است
یا رب قرار فاطمه ی بی قرار باش
بانوی ما همیشه همینگونه مضطر است
امشب عزای مادر و فردا غم پدر
یک روز پشت در سپر جان حیدر است
امشب دلش شکسته و آنروز با لگد
پهلو شکسته می شود و بین بستر است
هر روز عمر او پس از این روضه است تا.
روزی که تیغ بغض علی دست دلبر است
حسين ايماني

  • یکشنبه
  • 12
  • خرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 12:51
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

مدح حضرت خدیجه(س)(تو كيستي كه سينه ي ما بي قرار توست) *

2504
-1

مدح حضرت خدیجه(س)(تو كيستي كه سينه ي ما بي قرار توست) تو كيستي كه سينه ي ما بي قرار توست
چشم زمين و چشم زمان سوگوار توست
كم نيست اين كه مادر زهراي اطهري
سوگند مي خورم كه همين افتخار توست
در هر كجا هميشه كنار پيمبرو
در هر كجا هميشه پيمبر كنار توست
مادر بزرگ محترم خانواده اي
داماد خانواده علي بي قرار توست
دنياي تو هميشه هوايش بهاري است
در بين خانه ات نوه هايت بهار توست
خيل كثير خانه ي پيغمبر از تو بود
زهراي خانه ي نبوي يادگار توست
بيخود نبي به پاي كسي پا نمي شود
هر مادري كه مادر زهرا نمي شود
دنباله دار عشق و اويس قرن شدي
در شب دليل گريه ي چشمان من شدي
جايت اگرچه زير كساي نبي نبود
مادر شدي خلاصه ي آن پنج تن شدي
در هر نماز نافله پشت پيمبرت
محو عروج ه

  • یکشنبه
  • 12
  • خرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 14:03
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

مدح حضرت خدیجه(س)(خدیجه تا به احمد اقتدا کرد) *

2615
1

مدح حضرت خدیجه(س)(خدیجه تا به احمد اقتدا کرد) خدیجه تا به احمد اقتدا کرد
رضا از اقتدای خود خدا کرد
نبی را گشت او شایسته همسر
که کسب ابرو از مصطفی کرد
به عالم هر چه بودش هستی و مال
برای یاری قران فدا کرد
پی ترویج دین و شرع احمد
به سهم خویش دین خود ادا کرد
هزاران طعنه از مردم بشنید
تحمل در مصا یب با بلا کرد
به همت ثروت او کرد کاری
که شمشیر علی مر تضی کرد
به پای ثروت او هادی کل
لوای حق پرستی را بپا کرد
خدا را از گذشت خویش راضی
ز فرط صبر و تسلیم و رضا کرد
خدا بهر تلافی از عنایت
به او زهرای اطهر را عطا کرد
چه زهرایی که نسوان جهان را
به معنای حقیقت اشنا کرد
چه زهرایی که از دریای عصمت
به عالم یازده گوهر عطا کرد
چه زهرایی که از شرم وحیایش
قلم از

  • یکشنبه
  • 12
  • خرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 14:05
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

مدح حضرت خدیجه(س)(بالاتر از بالایی و بالانشینی) *

2397

مدح حضرت خدیجه(س)(بالاتر از بالایی و بالانشینی) بالاتر از بالایی و بالانشینی
هر چند با ما خاکیان روی زمینی
شایسته وصف زبان کردگاری
نه درخور توصیف های اینچنینی
ده روز آغاز مرا حسن ختامی
یعنی دعای هر شبم را آمینی
حسن تو محض با پیمبر بودنت نیست
قبل از مسلمان بودنت هم بهترینی
انگشتر پیروزی دین خدا را
تو با بهای جان و اموالت نگینی
طرد تو از سمت قریشی های مکه
باعث نشد یک لحظه هم از پابشینی
نام تو از لب های پیغمبر نیفتاد
در هر کجا همراه ختم المرسلینی
مثل فدک نام تو را هم غصب کردند
تو بهترین مصداق ام المومنینی
حالا ببین نسل تو دنیا را گرفته
با این حساب اول شما ام البنینی
* * *
این روزهای آخر عمر خودت را
هر روز با یک غصه تازه قرینی
رخساره ی تو رنگ ر

  • یکشنبه
  • 12
  • خرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 14:20
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

وفات حضرت خدیجه(س)(خسته شده خمیده شده خون جگر شده) *

2461
2

وفات حضرت خدیجه(س)(خسته شده خمیده شده خون جگر شده) خسته شده خمیده شده خون جگر شده
لاغر شده شکسته شده محتضر شده
زهرا برای مادر خود گریه میکند
مادر برای دختر خود دیده تر شده
او پا به پای همسر خود سنگ خورده است
زخم زبان شنیده و بشکسته تر شده
قسمت نشد عروسی او را به پا کند
با حسرت عروسی او همسفر شده
زهرای خویش را که بر ما سپرد گفت
دلواپس هجوم دری شعله ور شده
وقتی کفن نبود و عبا خواست گریه کرد
وقتی کفن رسید غمش بیشتر شده
او دوختن به دختر خود یاد میدهد
گویا ز غارت نوه اش با خبر شده
زهرا نبی خدیجه همه گریه میکنند
این یک کفن برای همه درد سر شده
اجرا شده توسط حاج ابوالفضل بختیاری در شب دهم ماه رمضان91

  • یکشنبه
  • 12
  • خرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 14:31
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

مدح و وفات حضرت خدیجه(س)(سرلوحۀ ایمان و امان است خدیجه) *

2306

مدح و وفات حضرت خدیجه(س)(سرلوحۀ ایمان و امان است خدیجه) سرلوحۀ ایمان و امان است خدیجه
سرمشق ره حق طلبان است خدیجه
بانوی حرم خانۀ وحی نبوی اوست
در چشم نبی گوهر جان است خدیجه
گنجینه پُر گوهر تقوا و شرافت
آئینۀ توحید نشان است خدیجه
سرچشمۀ فضل و كرم و بخشش و احسان
بر جملۀ ایثارگران است خدیجه
سرسبزترین سرو سرافراز فضیلت
در فصل بهاران و خزان است خدیجه
در گلشن ارزندۀ توحید پرستی
چون كوثر جوشنده روان است خدیجه
گر فاطمه اش بانوی زن های بهشتی ست
نور دل گل های جنان است خدیجه
پیداست شب آخر عمرش، ز نگاهش
بر فاطمۀ خود نگران است خدیجه
در حسرت بی مادریِ فاطمۀ خویش
آزرده دل و اشك فشان است خدیجه
آمد كفن از سوی خداوند برایش
محبوب خداوند جهان است خدیجه
قدرش به خدا هیچ

  • یکشنبه
  • 12
  • خرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 14:44
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

وفات حضرت خدیجه(س)(چشمم به غیر خون دلی مبتلا نداشت) *

2535

وفات حضرت خدیجه(س)(چشمم به غیر خون دلی مبتلا نداشت) چشمم به غیر خون دلی مبتلا نداشت
این خانه بعد رفتن تو آشنا نداشت
زهرا یتیم شد غم بی مادری رسید
بی تو دل شکسته ی من هم نوا نداشت
خاک عزا به روی سرم ریختم ولی
خون گریه های دخترکت هم صدا نداشت
رفتی و در مزار تو دیدم که پیکرت
بر پای تا سرش کفنی جز عبا نداشت
بابا گرفته روضه و من گریه می کنم
در خانه ای که بعد نگاهت صفا نداشت
می گوید از من و تو و از پارۀ تنم
از تشنه ای که روی لبش جز دعا نداشت
شد رسم بعد تو که عبا را کفن کنند
اما برای قامت او کربلا نداشت
از بس که تیغ و نیزه تنش را گشوده است
گودال قتلگاه به جز بوریا نداشت
شاعر:حسن لطفی

  • یکشنبه
  • 12
  • خرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 14:51
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

مدح حضرت خدیجه(س)(دختری ماند از او دختری همچون خود او) *

1979

مدح حضرت خدیجه(س)(دختری ماند از او دختری همچون خود او) دختری ماند از او دختری همچون خود او
زینبی که همه عمر وقف برادر شده بود
عزت و هیبت او هیمنه ی دشمن ریخت
خطبه خواند ، کوفه و می دید که حیدر شده بود
یک تنه خود یه سپاه است ، بترسد دشمن
چه کسی گفت که او لحظه ای مضطر شده بود
مضطر هم دیده اگر شد بخدا علت داشت
در پی پوشیه و چادر و معجر شده بود
به کجا ختم شد این شعر چرا اینگونه ؟
قافیه ها همگی مادر و دختر شده بود
یاسر مسافر

  • دوشنبه
  • 13
  • خرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 05:29
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
استاد حاج غلامرضا سازگار

مدح حضرت خدیجه(س)(اي سلام آورده جبريل از خداوندت، سلام) *استاد حاج غلامرضا سازگار

2701

مدح حضرت خدیجه(س)(اي سلام آورده جبريل از خداوندت، سلام) اي سلام آورده جبريل از خداوندت، سلام
وي محمّد برده نامت را به لب با احترام
همسر و همسنگر و همگام با خيرالانام
سايه‌ات تا صبح محشر بر سر دين مستدام
اي شده وقف خداوند تعالي هست تو
وي تمام هستي خالق به روي دست تو
پاک‌تر از پرده ی بيتِ الهي دامنت
خلعت زيباي اُم‌المؤمنيني بر تنت
بوي عطر عصمت مريم دهد پيراهنت
نقش لبخند نبي در «يا محمّد» گفتنت
کيست تا مثل تو بانو کُفو طاهايش کنند؟
کفـو طاهـا، مـادر ام ابيهـاش کنند؟
اين بوَد شأنت که حق روح مطهر خوانَدت
مي‌سزد پيغمبر اسلام، همسر خواندت
ني عجب گر حيدر کرار، مادر خواندت
يا که جبريل امين زهراي ديگر خواندت
بين امت با وجود آن همه نعت و سپاس
ناشناسي ناشناسي

  • دوشنبه
  • 13
  • خرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 05:55
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مدح حضرت خدیجه(س)(اى قبله حاجات مولاتى خديجه) *

2703

شعر مدح حضرت خدیجه(س)(اى قبله حاجات مولاتى خديجه) اى قبله حاجات مولاتى خديجه
اى مادر سادات مولاتى خديجه
اى آنكه نور عشق لبخند تو باشد
زهرا نمايد فخر فرزند تو باشد
اى بهترين مادر گرامى همسر عشق
هستى خود دادى به راه رهبر عشق
اى گرمى كاشانه احمد خديجه
اى سفره دار خانه احمد خديجه
عالم هنوز از سفره تو لقمه گيرد
تا كور گردد عايشه آتش بگيرد
تو رمز پيروزى ختم المرسلينى
در هر دو عالم حتم دارم بهترينى
تو نور بخش دين ميان عالمينى
در كربلا تو ذكر لبهاى حسينى
تو درس بر زهرا ميان كوچه دادى
خود را سپر بر سينه احمد نهادى
هركس‏كه‏اهل‏توست‏مادر،خورده‏سيلى
باشد نشان نسل تو رخسار نيلى
رفتى نديدى دخترت دركوچه‏جان‏داد
با صورت از سيلى به روى خاك افتاد

  • دوشنبه
  • 13
  • خرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 05:58
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

مدح حضرت خدیجه(س)(سلام ما به تو باداى خديجه كبرى *

2605

مدح حضرت خدیجه(س)(سلام ما به تو باداى خديجه كبرى سلام ما به تو باداى خديجه كبرى
نخست همسر خوش طينت رسول خدا
هزار رحمت حق بر راوان پاك تو باد
درود ما به تو باد، به جنت الماوى
توئى كه ثروت خود بى دريغ بخشيدى
به همسرى كه مقامش به حق بود والا
چو گشت معتكف كوه نور، همسر تو
توئى كه بوده اى چشم انتظار راه حرا
توئى نخست مسلمان كه گفته اى از صدق
كلام طيبه را با نواى امنا
توئى كه كرده اى تظيم از سر اخلاص
به پيشگاه خداوند ربى الا على
چو ديد ذات خداوند، حسن نيت تو
بداد از كرم خويشتن تو را زهرا
مقام فاطمه بالاترين مقامات است
خوشا به حال تو و دخترى كه داده تو را
ببال پيروى بر خويشتن كه در مكه
شدى تو زائر قبر خديجه الكبرى

  • دوشنبه
  • 13
  • خرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 06:02
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 مهدی نظری

شعر مدح و مرثیه حضرت خدیجه(س) -( دنیا اگر چه مثل پیمبر نداشته ) * مهدی نظری

2770
2

شعر مدح و مرثیه حضرت خدیجه(س) -( دنیا اگر چه مثل پیمبر نداشته ) دنیا اگر چه مثل پیمبر نداشته
قطعاً نبی مثال تو همسر نداشته
دادی تمام ثروت خود را به راه دین
دین خدا شبیه تو یاور نداشته
وقتی وجود پاک تو شد مهد فاطمه
یعنی کسی شبیه تو مادر نداشته
بی بی خوشا به حال تو، چون هیچ مادری
داماد، مثل ساقی کوثر نداشته
چشمش همیشه دوخته بر دست ها بُود
هر کس ز خاک خانۀ تو بر نداشته
سلطانی اش ز خادم دربار کمتر است
آن کس که منصب خود از این در نداشته
جن و ملک به خاک درت غبطه می خورند
بر ذکر و سجدۀ سحرت غبطه می خورند
تو در میان خیل زنان بهترین شدی
ام الائمه، لایق صد آفرین شدی
تو در گذشت عمر خودت با رسول ما
بالاتر از همه، به خدا یار دین شدی
بسیار با دعای تو مؤمن شدند و بعد
تو

  • سه شنبه
  • 23
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 15:16
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مدح حضرت خدیجه(س) -( تو كیستی كه سینه ی ما بی قرار توست ) * مسعود اصلاني

2383

شعر مدح حضرت خدیجه(س) -( تو كیستی كه سینه ی ما بی قرار توست ) تو كیستی كه سینه ی ما بی قرار توست
چشم زمین و چشم زمان سوگوار توست
كم نیست این كه مادر زهرای اطهری
سوگند می خورم كه همین افتخار توست
در هر كجا همیشه كنار پیمبر و
در هر كجا همیشه پیمبر كنار توست
مادر بزرگ محترم خانواده ای
داماد خانواده علی بی قرار توست
دنیای تو همیشه هوایش بهاری است
در بین خانه ات نوه هایت بهار توست
خیل كثیر خانه ی پیغمبر از تو بود
زهرای خانه ی نبوی یادگار توست
بیخود نبی به پای كسی پا نمی شود
هر مادری كه مادر زهرا نمی شود
دنباله دار عشق و اویس قرن شدی
در شب دلیل گریه ی چشمان من شدی
جایت اگرچه زیر كسای نبی نبود
مادر شدی خلاصه ی آن پنج تن شدی
در هر نماز نافله پشت پیمبرت
محو عروج

  • سه شنبه
  • 23
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 15:26
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر ورود حضرت فاطمه معصومه(ٍس) به شهر قم -( سرگشته ی مسیر عبور برادری ) * سید مصطفی فهری

3071
2

شعر ورود حضرت فاطمه معصومه(ٍس) به شهر قم -( سرگشته ی مسیر عبور برادری ) سرگشته ی مسیر عبور برادری
تو از تمام فاطمیان، زینبی تری
آرام و باوقار و صمیمی و چاره ساز
الحق که نور دیده ی موسی بن جعفری
الحق که خون فاطمه جوشیده در رگت
الحق که ماده شیری از اولاد حیدری
بی تاب و بی قرار سوی طوس آمدی
گفتی امام را ز غریبی در آوری
گفتی دلت هوایی کوی رضا شده ست
چون آهوی شکسته دلی، چون کبوتری
کردی نزول و قم به قدومت مدینه شد
معصومه ای و نایب زهرای اطهری
شمعی و در طواف تو پروانه های شهر
نور تو را گرفته همه خانه های شهر
مشهد اگرچه دل به قدوم تو بسته بود
قم بی قرار بر سر راهت نشسته بود
کوفه کجاست خاک خجالت به سر کند
زان دم که دست عمه ی سادات بسته بود
از راه دور آمده بود و غریب بود
از

  • سه شنبه
  • 8
  • بهمن
  • 1392
  • ساعت
  • 13:14
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مدح حضرت خدیجه(س) -( بین مادرها مقام برتری ها دارد خدیجه ) *

2156

شعر مدح حضرت خدیجه(س) -( بین مادرها مقام برتری ها دارد خدیجه ) بین مادرها مقام برتری ها دارد خدیجه
زان که چون زهرای اطهردختری دارد خدیجه
جای دارد گر کند فخریه بر زن های دنیا
چون که مانند محمد شوهری دارد خدیجه
از زنان انبیا در شوکت و جاه و جلالت
روزِ محشر هم مقام برتری دارد خدیجه
اولین بانوی اسلام است او کز لطف یزدان
زیب دامان حیا خوش گوهری دارد خدیجه
داده درس حق پرستی را عجب بر خلق عالم
بر سر از عفت مبارک افسری دارد خدیجه
غم ندارد گر ندارد روز تنهایی انیسی
در رحم چون مونس نیکوتری دارد خدیجه
گر گذشت از مکنت دنیا ندارد غصّه زیرا
همچو پیغمبر به دنیا همسری دارد خدیجه
غیر راه حق نپوید به غیر حرف حق نگوید
همچو ختم الانبیا چون رهبری دارد خدیجه
چشم خسرو روزمحشر ه

  • چهارشنبه
  • 27
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 15:45
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مدح حضرت خدیجه(س) -( پیمبر را نگو همسر خدیجه ) *

2599
1

شعر مدح حضرت خدیجه(س) -( پیمبر را نگو همسر خدیجه ) پیمبر را نگو همسر خدیجه
عزیز قلب پیغمبر خدیجه
یقین باشد پس از زهرا و زینب
بود از هر زنی برتر خدیجه
پناه امّتی بود او نبی را
به روز بی کسی یاور خدیجه
گهی غمخواری و هنگام سختی
صفا بخش دل شوهر خدیجه
گهی با خنده ی نوش آفرینش
سرور قلب آن سرور خدیجه
میان دلبران همتای او کیست ؟
دل لولاک را دلبر خدیجه
زنی چو حوریان مجذوب شو هر
همه آسایش همسر خدیجه
گرفته با ادب چون هاله ی نور
چراغ وحی را در بر خدیجه
به طوفان بلا چون کوه محکم
به کشتی امان لنگر خدیجه
مبارز محرمی همراز و نستوه
شکوه غم ز پا تا سر خدیجه
توان بخش صفوف مؤمنان بود
به تنهایی چو یک لشکر خدیجه
چو می شد سنگباران خانه او
به پیش مصطفی سنگر خدیجه
به

  • چهارشنبه
  • 27
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 15:47
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت خدیجه (س) -( پروردگار عالمیان شاهکارکرد ) * مهدی مقیمی

1703
2

شعر حضرت خدیجه (س) -( پروردگار عالمیان شاهکارکرد ) پروردگار عالمیان شاهکارکرد
زهرا به مرتضی به محمد خدیجه داد
بالله قسم که با کمک این چهار تن
اسلام ناب آل محمد نتیجه داد

شاعر : مهدی مقیمی

  • شنبه
  • 6
  • تیر
  • 1394
  • ساعت
  • 09:41
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

شعر وفات حضرت خدیجه (س) -( ای تو بانوی اول اسلام ) * مرتضی محمودپور

1120

شعر وفات حضرت خدیجه (س) -( ای تو بانوی اول اسلام ) بند اول

ای تو بانوی اول اسلام
گردنم هست برتوحق سلام
مادر فاطمه تویی بانو
بعدزهرا تویی تو حسن ختام
تو به دین نبی شرف دادی
بچه هایت همه شدند امام
فاتح خیبرست دامادت
بر همه مومنین تویی چون مام
تو بزرگ تمام زنهایی
در زمین و زمان تویی خوشنام

تو خودت حبل محکم دینی
همسر خاتم النبینی

بند دوم
آتش غربتت شرر دارد
عالم از غصه‌ات خبر دارد
قصد پرواز کرده‌ای بانو
دخترت چشمهای تر دارد
بهر زهرا مرو تو از دنیا
رفتنت زین سرا ضرر دارد
تکیه گاه محمدی بانو
طائر عشق بال و پر دارد
درد در سینه‌ات چرا گم شد
غم مخور نخله ات ثمر دارد

کار دختر ز بعد تو زاریست
اشک چشمان فاطمه جاریست

بند سوم
غم بی مادری رسیده مرا
دست‌غ

  • دوشنبه
  • 24
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 08:51
  • نوشته شده توسط
  • احسان نیکخواه
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

شعر شهادت حضرت خدیجه (س) -( مادر زهرای اطهر یار پیغمبر مرو ) * مرتضی محمودپور

1203

شعر شهادت حضرت خدیجه (س) -( مادر زهرای اطهر یار پیغمبر مرو ) مادر زهرای اطهر یار پیغمبر مرو
ای پر و بال محمد میروی بی پر مرو
فاطمه در کودکی فریاد زد مادر مرو
جان بابای غریبم از بر دختر مرو
مونس دختر بود مادر، تمام هست من
من زمین‌خوردم،زجا برخیز بستان دست من
*****
من فدای غیرت مردانه‌ات لختی درنگ
از چه میسوزد پر پروانه‌ات لختی درنگ
گشته قلب کوچک من خانه‌ات لختی درنگ
هر دو عالم میشود غمخانه‌ات لختی درنگ
وقت رفتن نیست ای پشت و پناه مصطفی
خاطراتت مانده حتی در دل غار حرا
******
هستیت تا ریختی در پای ختم المرسلین
گشت خاک مقدم تو زینت عرش برین
افتخار مریم اینکه با تو گشته همنشین
گفته‌ی قرآن بود، تنها تو ام‌المومنین
از چه رو عزم سفر کردی، کمی آهسته تر
میروی ماد

  • دوشنبه
  • 24
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 09:07
  • نوشته شده توسط
  • احسان نیکخواه
ادامه مطلب

وفات حضرت خدیجه س -(داغِ تو در لوحِ دل و جانِ همه می ماند) * هستی محرابی

548

وفات حضرت خدیجه س -(داغِ تو در لوحِ دل و جانِ همه می ماند) ‍ ‍ ‍ #نوحه_وفات_حضرت_خدیجه_کبری_س_سبکنوشته

داغِ تو در، لوحِ دل و، جانِ همه میماند
شِعبِ ابی، طالبِ تو، دردِ تو را میداند

اَلا ای انیسِ نگاهِ پیمبر (۲)
وفاتِ تو سالِ سیاهِ پیمبر

ای گلم
یا جدٌه ی حسن ( ۲)
محبوبِ سینه ها (۲)
دلداده ی حسین (۲)

این تو را بس، ای گلِ من، همسرِ طاهایی تو
فخرِ تو خورشیدِ کرم، مادرِ زهرایی تو

نه تنها که اینی تو بانویِ عالم (۲)
اُمٌِ مؤمنینی دو بازوی خاتم (۲)

ای گلم
یا جدٌه ی حسن (۲)
محبوبِ سینه ها (۲)
دلداده ی حسین (۲)

فخر و مباهاتِ همه عالمِ امکانی تو (۲)
در نفس و جانِ نبی، روضه ی رضوانی تو

سلامِ خدا وُ نبی اش نثارت (۲)
تو ای یار و تنها پناهِ رسالت

ز بعدِ تو

  • سه شنبه
  • 1
  • خرداد
  • 1397
  • ساعت
  • 12:05
  • نوشته شده توسط
  • 09113526529
ادامه مطلب

حضرت خدیجه س -(خدیجه یار و غمخوار پیمبر) * هستی محرابی

670

حضرت خدیجه س -(خدیجه یار و غمخوار پیمبر) #ام_المومنین_حضرت_خدیجه_کبری_س

#مدح_وفات
خدیجه یار و غمخوارِ پیمبر
وَ حامی و هوا دارِ پیمبر
همان بانو که باشد در وجودش
نشاطِ رنگِ رخسارِ پیمبر

چنان عشقِ خدا در سینه‌اش بود
که روی مصطفی آیینه‌اش بود
چو این بانوی پاک و با فضلیت
همه عشق نبی گنجینه‌اش بود

به دل آئینی از خورشید دارد
به سر اندیشه ی توحید دارد
سرو پای وجودش کهکشانیست
به سر بارانی از تمجید دارد

که روحش چون شهابِ آسمانیست
دلش سرشار لطف و مهربانیست
هر آنچه داشت بر اسلام بخشید
خدیجه نامِ پاکش جاودانیست

#هستی_محرابی

  • پنج شنبه
  • 3
  • خرداد
  • 1397
  • ساعت
  • 21:59
  • نوشته شده توسط
  • 09113526529
ادامه مطلب

حضرت خدیجه کبری س -(دامانِ تو بستانِ بانوی دو عالم) * هستی محرابی

669

حضرت خدیجه کبری س -(دامانِ تو بستانِ بانوی دو عالم) #السلام_علیک_یا_ام_المومنین
#خدیجه_کبری_س

دامانِ تو بستانِ بانوی دو عالم
امّ الفضائل جلوه ی آیاتِ اعظم

آن چار بانویی که سروَر بر زنانند
زهرا وُ آسیه، خدیجه هست و مریم!

#هستی_محرابی

  • جمعه
  • 4
  • خرداد
  • 1397
  • ساعت
  • 00:16
  • نوشته شده توسط
  • 09113526529
ادامه مطلب

اسوه زنها -(بانوی محترم که بتاریخ زیوراست) * مقصود ایران منش

680

اسوه زنها -(بانوی محترم  که بتاریخ زیوراست) بانوی محترم که بتاریخ زیوراست
نامش خدیجه اسوه زنهای برتر است
او همسر نمونه تاریخ عالم است
درگنج خلقت بشریت چو گو هر است
کو مثل او زمانه نظریش ندیده است
درانتخاب همسر خود کیمیا گراست
بخت اش بلند بود به اوج شرف رسید
ازبسکه لایق است عروس پیمبر است
اول زنیکه دین خدا را قبول کرد
آن بانوی فرشته مقام و مطهر است
درراه دین حق که زاموال خود گذشت
به به به این مرام .چه زیبنده همسر است
ایثار او زبانزد هفت آسمان ملک
جودوکرامتش به همه فوق باور است
درشان و عزتش . چه بگویم که قاصرم
تعریف او .زمدحت انسان فراتراست
فرموده است ختم رسالت خدیجه کیست
درپیشیرد دین من .اوراه گستر است
اموال او نبود .رسالت عقیم بود
او با

  • دوشنبه
  • 8
  • بهمن
  • 1397
  • ساعت
  • 18:44
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محسن صرامی

ام المومنيني -(شد زندگي دشوار ابرو خم نكردي) * محسن صرامی

655

ام المومنيني -(شد زندگي دشوار ابرو خم نكردي) شد زندگي دشوار ابرو خم نكردي
بر تو رسيد آزار ابرو خم نكردي

چيزي نماند از آن همه دارائي تو
تنها به عشق يار ابرو خم نكردي

يكبار هم لب بر شكايت وا نكردي
گفت احمد مختار ابرو خم نكردي

تنها فقط بانو تو ام المومنيني
در راه دين يكبار ابرو خم نكردي

تنها شدي هنگام وضع حمل زهرا
يك لحظه از اين كار ابرو خم نكردي

دل خوش به اين بودي كه زهرا دخترت شد
از طعنه ي اغيار ابرو خم نكردي

شعب ابي طالب ترا از پا در آورد
مادر شدي بيمار ابرو خم نكردي

حتي كفن هم در بساط تو نمانده
انگار نه انگار ابرو خم نكردي

  • پنج شنبه
  • 18
  • بهمن
  • 1397
  • ساعت
  • 19:25
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محسن صرامی

فاطمه پرور -(تو فقط زمزمی و پاکی کوثر داری) * محسن صرامی

468

فاطمه پرور -(تو فقط زمزمی و پاکی کوثر داری) تو فقط زمزمی و پاکی کوثر داری
آنچه خوبان همه دارند تو بهتر داری

هاجر و آسیه و مریم و حوا دیدند
تو مقامی ز همه چند برابر داری

چون تو هستی خودت را به پیمبر دادی
هستی از آن تو شد چون که پیمبر داری

ذوالفقار علی و مال تو شد پایه ی دین
قبل از اکملت و لکم عشق به حیدر داری

فرض بر اینکه فلانی لقبت را دزدید
تو همانی که چنان فاطمه دختر داری

قبل ازاسلام مسلمان نبی بودی تو
دامنی کوثری و فاطمه پرور داری

بعد عمری که نکردی ز محمد خواهش
خواستی جای کفن کهنه عبا برداری

ننوشته ست ولی حرف عبا داشت دلیل
این گریزی ست که بر روضه ی اکبر داری

  • پنج شنبه
  • 18
  • بهمن
  • 1397
  • ساعت
  • 19:27
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد