سایر اشعار

مرتب سازی براساس
 سیروس بداغی

شعری در مورد دحوالارض -( دحوُ الارض است همان روزِ عزیزی که خدا ) * سیروس بداغی

3036
5

شعری در مورد دحوالارض -( دحوُ الارض است همان روزِ عزیزی که خدا ) دحوُ الارض است همان روزِ عزیزی که خدا
قدرتش را ز کرم باز نشان داده به ما

این زمینی که همان بسترِ آرامشِ ماست
در چنین روز خدا کرده ز دریاش جدا

اولین نقطه که در نزد خدا گشته برون
کعبه بوده است همان خانه ی پر جود و سخا(1)

در چنین روز خدا جرم و خطا بخشد و بس
چون خطاب آمده هر دم که تو ای دوست بیا

شبِ این روزِ گــرامی نکند خواب روی(2)
زانکه از عالمِ بالا رسد همواره عطا

شبِ میلادِ دو پیغمبرِ صاحب نفس است
شبِ میلاد خلیل است و یکی روحِ خدا(3)

در چنین روز چو یارانِ خدا روزه بگیر
تا نگیری ز جنان فاصله در وقتِ جزا

در چنین روز تو غسلی کن و غفلت ننما
تا بگردی همه دم پاک و مبرا زِ گناه

دحوالارض است ن

  • چهارشنبه
  • 18
  • شهریور
  • 1394
  • ساعت
  • 09:11
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 سیروس بداغی

برای حاجیان جانباخته -( یا رب تو بِکَن ریشه ی این ظلم و ستم را ) * سیروس بداغی

2365
3

برای حاجیان جانباخته -( یا رب تو بِکَن ریشه ی این ظلم و ستم را ) یا رب تو بِکَن ریشه ی این ظلم و ستم را
پیش از همه آن خائنِ مُزدورِ حرم را

یک بارِ دگر فتنه ی عـُمّـــــالِ سعودی
انداخته بر دامنِ ما شعله ی غم را

این بوالـهـوسان را تو زِ این خانه برون کن
وا کن بَرِ ما باز تو ابوابِ کرم را

یاران همه عریان ، همه افتاده به صحرا
آتش زده احوالِ عزیزان جگرم را

یک سو پدری مانده و دیگر پسری نیست
آن راحتِ جان کرده روان اشکِ قلم را

میگفت من هرگز نروم از دلِ صحرا
پیدا نکنم تا که دمی گل پسرم را

بر کعبه ی ذی مرتبه آن بیتِ الهی
دلخوش به همینم که زند یار عَلم را (1)

آقا تو بیا ما همه یارانِ شمائیم
داری به خدا جمله دلیرانِ عجم را

در پیشِ قدم های تو من میکنم آقا
قربان

  • شنبه
  • 4
  • مهر
  • 1394
  • ساعت
  • 17:06
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

اشعار مدافعان حرم حضرت زینب به همراه سبک/شور -( خورشید آسمونا رو دیدم ) * محسن مقدم

2470

اشعار مدافعان حرم حضرت زینب به همراه سبک/شور -( خورشید آسمونا رو دیدم ) خورشید آسمونا رو دیدم ، زده به پشت گنبدت زانو

جون سائل نداره قابل ، فدای صحن تو بشه بانو

یا زینب ، همه چیم برای تو ، زندگیم فدای تو ، همه دارایم ، خرج روضه های تو

یا زینب ، منم اون گدای تو ، به زیر لوای تو ، من برات نفس زدم ، روزیم از نوای تو

از عشقت مجنونم ، در تاب و تبم

اسم تو آهنگ و ، ذکر رو لبم

مفتخرم از این که عمری منم

نوکر در بست بی بی زینبم

یا زینب (۳) مدد یا زینب

تو شیر زن کرببلایی و ، مرید و خادمت همه دنیاس

هیچ کی این و نداره تردید ، زینت مولا زینب کبراس

یا زینب ، بانوی جود و کرم ، سایه روی سرم ، از بچگیم میگم ، خیلی خیلی نوکرم و

یا زینب ، میشنوی فریادمو ، که میگم آمادم و

  • پنج شنبه
  • 14
  • آبان
  • 1394
  • ساعت
  • 14:15
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب
 امیر عباسی

نوحه در حمایت از مظلومان یمن و محکومیت جنایات آل سعود ملعون -( امان از این بلا واویلا ) * امیر عباسی

1249
2

نوحه در حمایت از مظلومان یمن و محکومیت جنایات آل سعود ملعون -( امان از این بلا واویلا ) امان از این بلا واویلا،یمن شد کربلا واویلا

واویلا واویلا واویلا...

پر از غم دشت و هامون باشد،یمن در خاک و در خون باشد

واویلا واویلا واویلا...

شده آل سعود کافر،به نام دین به دین حمله ور

واویلا واویلا واویلا...

ما هستیم به راه سعادت،مُهیای رزم و شهادت

واویلا واویلا واویلا...

رهرُوِ شهید گمنامیم،همه رزمنده ی اسلامیم

واویلا واویلا واویلا...

ما هستیم به قلبی مبتلا،عاشق شهید کربلا

یا حسین یا اباعبدالله...

میشویم یار انصار الله،با ذکر یا اباعبدالله

واویلا واویلا واویلا...

نسیمی جانفزا می آید...

شاعر : حاج امیر عباسی

دانلود سبک

  • چهارشنبه
  • 20
  • آبان
  • 1394
  • ساعت
  • 16:17
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

پنج آذر -( یکهزار وسیصد وپنجاه وهشت ) * اسماعیل تقوایی

1480

پنج آذر -( یکهزار وسیصد وپنجاه وهشت ) یکهزار وسیصد وپنجاه وهشت
پنج آذر مطلع الانوار گشت

نور فرمان نامه ی روح خدا
رهروان را گشت مصباح الهدی

در گلستان سپاه پاسدار
نو گلی سرزد قوی وماندگار

نوگلی با نام زیبای بسیج
با ورودش دشمنان را کرد گیج

واحدی با کنیه ی مستضعفین
عضوهایش مردم ایران زمین

آمد ولفظ بسیجی باب شد
انقلابی،صاحب آداب شد

دشمن ما جنگ را آغاز کرد
بر بسیجی راه خدمت باز کرد

در دفاع ما رشادتها نمود
با شهادت فتح را امضانمود

با توسلها به زهرا(س)وحسین(ع)
شاد می کرداو دل پیر خمین

هر بسیجی پور روح ا..بود
عبد بی غل وغش الله بود

پبر عاشق می نمودی افتخار
خود بسیجی است،در این کارزار

از خدا می خواست ماجورش کند
با بسیجی ها محشورش

  • سه شنبه
  • 3
  • آذر
  • 1394
  • ساعت
  • 20:05
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 سیروس بداغی

ازدواج حضرت خدیجه و پیامبر اکرم سلام الله علیهما -( پیوندِ آسمانیِ گل های اطهر است ) * سیروس بداغی

1629
1

ازدواج حضرت خدیجه و پیامبر اکرم سلام الله علیهما -( پیوندِ آسمانیِ گل های اطهر است ) پیوندِ آسمانیِ گل های اطهر است
یک سوخدیجه باشد و یک سو پیمبر است

صدها ملک نشسته در این جشنِ با شکوه
وقتی که نامِ عاقدشان حیِّ داور است

شادی نما خدیجه و همواره سجده کن
دامادِ خانواده ات از ما سِوی سر است

شادم زِ این وصال و زِ این جشنِ عاشقی
چون حاصلش امیرِ شفیعانِ محشر است

شادان ز آن خدا و رسولانِ کردگار
نومید از آن اهالیِ طاغوت و کافر است

شاعر : سیروس بداغی

  • جمعه
  • 4
  • دی
  • 1394
  • ساعت
  • 18:36
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

اشعار سالروز ورود حضرت معصومه(س) به شهر قم -( تا شهر صبح می رود امشب، غریب قم ) * کاظم نظری بقا

1716

اشعار سالروز ورود حضرت معصومه(س) به شهر قم -( تا شهر صبح می رود امشب، غریب قم ) تا شهر صبح می رود امشب، غریب قم

نور خدایی اش شده مركب، غریب قم

بر پیشوازش آمده كرّوبیان قدس

غرق ست در شكوفه ی كوكب، غریب قم

صد كهكشان ستاره كنون پیش پای اوست

معصومه، آفتاب مقرّب، غریب قم

با غربت برادر خود خو نكرده بود

از غربت همیشه لبالب، غریب قم

آكنده از طراوت باغ سپیده بود

دلسوز و مهربان و مؤدب، غریب قم

در خطبه هاش چشمه ی خورشید می شكفت

آیینه دار مذهب زینب، غریب قم

گم بود در عمیق نگاهش شهود و غیب

بودش مرام آینه مكتب، غریب قم

از دوری امام غریبان خود بقا!

می سوخت روز و شب به دل تب، غریب قم

شاعر : کاظم نظری بقا

  • سه شنبه
  • 15
  • دی
  • 1394
  • ساعت
  • 15:40
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب
 وحید محمدی

اشعار سالروز ورود حضرت معصومه(س) به قم -( تب باران گرفته چشمانم ) * وحید محمدی

2220
1

اشعار سالروز ورود حضرت معصومه(س) به قم -( تب باران گرفته چشمانم ) تب باران گرفته چشمانم

مست باران ترانه می خوانم

بنویسید عبد معصومه

بنویسید غرق بارانم

بنویسید شیعه ی مولا

نوکری از تبار سلمانم

گاه پای ضریح معصومه

گاه پای ضریح سلطانم

و به لطف کرامت بی بی

سر این سفره باز مهمانم

من اگر بی قرار می چرخم

مست طعم لذید سوهانم

شب لبخند آسمانی هاست

شب بانوی مهربانی هاست

شده ام بار، بار معصومه

میثم روی دار معصومه

بی صدا حرف می زند امشب

نوکری از تبار معصومه

شوق بالای سر به سر دارم

شده ام بی قرار معصومه

در سرم فکر و ذکر دیگر نیست

تا که هستم کنار معصومه

و به قم اعتبار بخشیده

به خدا اعتبار معصومه

ماند حسرت به دل، به سر نرسید

عاقبت انتظار معصومه

به

  • سه شنبه
  • 15
  • دی
  • 1394
  • ساعت
  • 15:42
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب

اشعار تقدیم به شهدای مدافع -( از جان خویش صرف نظر کرده ایم ما ) * سید محمد مهدی شفیعی

1885

اشعار تقدیم به شهدای مدافع -( از جان خویش صرف نظر کرده ایم ما ) از جان خویش صرف نظر کرده ایم ما

خود را برای دوست سپر کرده ایم ما

دست دعای عمه ی سادات پشت ماست

احساس میکنیم نظر کرده ایم ما

عمریست آیه های جهاد و قیام را

در مکتب حسین ز بر کرده ایم ما

از سمت و سوی کرب و بلا چون نسیم صبح

هر روز تا به شام گذر کرده ایم ما

این روزهای سرد زمستان شام را

با عشق زینب است که سر کرده ایم ما

با اسم رمز حضرت عباس بین رزم

صف های خصم زیر و زبر کرده ایم ما

این چشم های منتظر تیغ و تیر را

با روضه های علقمه تر کرده ایم ما

ما چون حسین عازم کوی شهادتیم

از مرگ بی مصاف حذر کرده ایم ما

شاعر : سید محمد مهدی شفیعی

  • سه شنبه
  • 15
  • دی
  • 1394
  • ساعت
  • 15:43
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب
 مهدی رحیمی زمستان

اشعار تقدیم به شهید والا مقام شیخ نمر -( ریشه ی بغض به آن هلهله برمی گردد ) * مهدی رحیمی زمستان

1641

اشعار تقدیم به شهید والا مقام شیخ نمر -( ریشه ی بغض به آن هلهله برمی گردد ) ریشه ی بغض به آن هلهله برمی گردد

به دو زانو زدن حرمله برمی گردد

ریشه ی هلهله بعد از زدن حرمله هم؛

وسط کوچه به آن غائله برمی گردد

ریشه ی ظلم که برشیخ نمرهم رفته

به ....، رهبر این سلسله بر می گردد

منشأش توی سقیفه ست تب شیعه کُشی

همه ی درد به این مسأله بر می گردد

رفت و برگشت دل انگیز پرستو ها گاه؛

به پریشانی یک چلچله بر می گردد

گر به مقصد نرسد هم به خودش می آید

پای در راه چو با آبله بر می گردد

مثل دیروز ولیکن همه زخمی و شهید

دارد از شام فقط قافله بر می گردد

همه باید که بخواهند و در این غم موعود؛

چون سرآید زجهان حوصله، بر می گردد

حال که مثل طناب است غم هجرانش

چون به مویی برسد فاصل

  • سه شنبه
  • 15
  • دی
  • 1394
  • ساعت
  • 15:45
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب

اشعار تقدیم به شهید والا مقام شیخ نمر -( دستِ پلید کفر، دگرباره باز شد ) * وحید دکامین

1519
1

اشعار تقدیم به شهید والا مقام شیخ نمر -( دستِ پلید کفر، دگرباره باز شد ) دستِ پلید کفر، دگرباره باز شد

از آستین مکر سعودی دراز شد

دل بیقرار گشته و بی تاب میشود

دارد گناه شیعه کُشی باب میشود

تا شیعه را ز باب شهادت عبور هست

ره از سیاهی شب ظلمت،به نور هست

تا فُلک عشق در یَمِ خونین شناور است

نخل بلند شیعه همیشه تناور است

در این طریق، میثم تمّار می رود

یک شیعه چون " نِمِر" به سرِ دار می رود

"هیهٰاتْ مِنّاَ الذِلّه" شعاریست جاودان

هرگز نمیرد آنکه شهید است پای آن

از مرگ سرخ واهمه ای نیست شیعه را

چون تا ظهور، فاصله ای نیست شیعه را

زین خشم و صبر،دشمن ما را شود عیان

چشمْ انتظارِ روز ظهورند شیعیان

روز بزرگ "نَصرُ مِنَ الله" می رسد

"فتح قریب" امّت آگاه می رسد

  • سه شنبه
  • 15
  • دی
  • 1394
  • ساعت
  • 15:47
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب
 یوسف رحیمی

اشعار تقدیم به شهید والا مقام شیخ نمر -( افراشته‌اند بیرقی از آهت ) * یوسف رحیمی

2148
1

اشعار تقدیم به شهید والا مقام شیخ نمر -( افراشته‌اند بیرقی از آهت ) افراشته‌اند بیرقی از آهت

رفتی تو ولی ادامه دارد راهت

"وَ اللهُ مُتِمُّ نُورِهِ" می‌بینیم

آن روز که از راه رسد خونخواهت

شاعر : یوسف رحیمی

  • سه شنبه
  • 15
  • دی
  • 1394
  • ساعت
  • 15:47
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب
 رضا اسماعیلی

اشعار تقدیم به شهید والا مقام شیخ نمر -( ما شیعه عشقیم ، نسلی خطر زاده ) * رضا اسماعیلی

1891
1

اشعار تقدیم به شهید والا مقام شیخ نمر -( ما شیعه عشقیم ، نسلی خطر زاده ) ما شیعه عشقیم ، نسلی خطر زاده

مردان عاشورا ، مردان آزاده

ما نسل «یا مهدی» ، مردان تکبیریم

مردان «بسم الله» ، محراب و سجاده

تا با حسین عشق ، پیمان خون بستیم

صد کوفه نامردی ، با ما در افتاده

ای عاشقان غم نیست ، زیرا خدا با ماست

ای کربلا ! لبیک ، ای تیغ ! آماده

باید مهیا بود ، چون «ابن ملجم» هست

«شمربن ذی الجوشن» ، از پا نیفتاده

ما را اجابت کن ، ای تیغ آتش – خشم

ما را اجابت کن ، ای زخم آزاده

اسب رشادت را ، زین کن به سوی دشت

تا مرد می روید ، از ُگرده ی جاده

شیخ النمر زنده ست ، اسلام پاینده ست

او روح بیداری ست ، از پا نیفتاده

برخیز مستی کن ، سربسته می گویم

تا این خُم آخر ، سربسته ا

  • سه شنبه
  • 15
  • دی
  • 1394
  • ساعت
  • 15:48
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب

اشعار تقدیم به شهید والا مقام شیخ نمر -( شب می رود و صبح ، تو را می جوید ) * مهدی مقیمی

1743
2

اشعار تقدیم به شهید والا مقام شیخ نمر -( شب می رود و صبح ، تو را می جوید ) شب می رود و صبح ، تو را می جوید

صدها نِمر از خونِ نِمر می روید

راهِ همۀ مالــــکِ اشتـــــرها را

هر شیعه چو حجربن عدی می پوید

سر می دهد و به لحظۀ جان دادن

عطر قـــدم فاطــــــمه را می بوید

ای آل سعود ، گوش خود باز کنید

خونِ نمرالنمر سخــن می گوید

رخسار زمینِ وحی را این خونها

از لوث وجود نحستان می شوید

شاعر : مهدی مقیمی

  • سه شنبه
  • 15
  • دی
  • 1394
  • ساعت
  • 15:56
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب
 امیر عظیمی

اشعار تقدیم به شهید والا مقام شیخ نمر -( او را بکشند زنده تر خواهد شد ) * امیر عظیمی

1778
1

اشعار تقدیم به شهید والا مقام شیخ نمر -( او را بکشند زنده تر خواهد شد ) او را بکشند زنده تر خواهد شد

خاکش بکنند بارور خواهد شد

او شیعه ی مرتضا و ابراهیم است

بر ریشه ی کافران تبر خواهد شد

مولاش امام کاظم است، ای کفار

محبوس شود نمر، قمر خواهد شد

یا آل سعود، أُقتلوا، فأنتظروا

هر شیعه خودش شیخ نمر خواهد شد

یکروز اگر خدا بخواهد این شیخ

از سیصد و سیزده نفر خواهد شد

شاعر : امیر عظیمی

  • سه شنبه
  • 15
  • دی
  • 1394
  • ساعت
  • 15:57
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب
 محمد مهدی عبدالهی

اشعار تقدیم به شهید والا مقام شیخ نمر -( صدای زنگ تاریخ است در دهلیز تکراریم ) * محمد مهدی عبدالهی

1779
-1

اشعار تقدیم به شهید والا مقام شیخ نمر -( صدای زنگ تاریخ است در دهلیز تکراریم ) صدای زنگ تاریخ است در دهلیز تکراریم

قلم بردار تا از داغ دیگر پرده برداریم

قلم بردار تا وقت شفق، از لاله بنویسیم

که خونین دل به پشت در ،کنار زخم مسماریم

قلم باید تمام عمر خون گرید که می بیند

مجسم می شود کرب و بلا ،داغی دگر داریم

تمام واژه هایم رنگ خون دارند صد افسوس

کنار علقمه ای دوست ،در سوگ علمداریم

غمی دیگر نشسته بر جبین آسمان امروز

شبیه میثم تمار می گوید سرِ داریم

حدیث قصه غم هایمان ،شرحی دگر دارد

اگر امروز در سوگ «نمر» اینسان عزاداریم

دوباره واژه نفرت، اسیر نفس شیطان است

روا باشد که از آل سعود اینگونه بیزاریم

زمان از جوشش فریاد مظلومان لبالب شد

بیا ای منتقم ،بی تاب از این آش

  • سه شنبه
  • 15
  • دی
  • 1394
  • ساعت
  • 16:00
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب

اقتصاد مقاومتی؛اقدام و عمل *

2295
7

اقتصاد مقاومتی؛اقدام و عمل "مقاومْ اقتصادی" را بسازیم
به "اقدام و عمل" ما سرفرازیم
همه فرمان رهبر را به گوشیم
به تدبیرات او باید بنازیم
شاعر:هاتف حسن زاده(فومن)

  • یکشنبه
  • 15
  • فروردین
  • 1395
  • ساعت
  • 13:16
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

لیله الرغایب -( شب لیله الرغایب شب عاشقان بیدل ) * اسماعیل تقوایی

1258
1

لیله الرغایب -( شب لیله الرغایب شب عاشقان بیدل ) شب لیله الرغایب شب عاشقان بیدل
همه درگه خدا را بشویم همچو سایل
شب استجابتست وشب رحمت الهی
شب آرزوست جانا نشوی زآن تو غافل
تودعانما خودت را وهرآنکه دوست داری
نبود میان بنده و خدایش هیچ حایل
نکنی مرا فراموش در این شب گرامی
به دعای، التماسم بود ار شوی تو واصل

شاعر : اسماعیل تقوایی

  • شنبه
  • 28
  • فروردین
  • 1395
  • ساعت
  • 13:57
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

عشق -( آتش ممرودیان را عسق بستان کرده است ) * اسماعیل تقوایی

1556
1

عشق  -( آتش ممرودیان را عسق بستان کرده است ) آتش نمرودیان را عشق بستان کرده است
کارموسی را به رود نیل آسان کرده است
عشق ایمن کرد طوفان بلا را بهر نوح
عشق کل عالمی ملک سلیمان کرده است
عشق یوسف را عزیز مصر گردانیده است
دیده ی یعقوب را بینا به کنعان کرده است
دین خاتم را نموده عشق حاکم بر جهان
عشق حق را چیره بر اصحاب شیطان کرده است
عشق آن دروازه سنگین زخیبر کنده است
کربلا را قبله ی خلق مسلمان کرده است
عشق نقش بیستون را کنده با فرهادخود
عشق مجنون را شهیر جمع رندان کرده است
عشق ایران را مصون از حمله دشمن نمود
دشمنان خاک ایران را پشیمان کرده است
گر که تو عاشق شوی در جرگه مستان روی
عشق مستان را چو خورشیدی فروزان کرده است

شاعر : اسماعیل تقوایی

  • چهارشنبه
  • 15
  • اردیبهشت
  • 1395
  • ساعت
  • 08:26
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

شعبان معظم -( مبارک باد شعبان معظم ) * اسماعیل تقوایی

2682
2

شعبان معظم -( مبارک باد شعبان معظم ) مبارک باد شعبان معظم
مه خاص رسول ا..خاتم

مه الطاف نیکوی خدایی
ببارد بارش رحمت دمادم

مسلمانی که شعبان روزه دارد
شفیع اوست پیغمبر مسلم

به شعبان باز درهای بهشتی
شود مسدود درهای جهنم

کند اعطا برای کار نیکو
خدا اجری مضایف را فراهم

مه شعبان مه شادی شیعه
مه میلاد خمسه نور اعظم

حسین(ع)عباس(ع)ومولای سجاد
علی اکبر(ع) سپس منجی عالم

موالید مه شعبان نموده
دل اهل ولا را شاد وخرم

خداوندا به حق پنج نورت
به حق مهدی آن مولای خاتم

عطا کن سرفرازی بهر شیعه
به تعجیل ظهور آن مکرم

شاعر : اسماعیل تقوایی

  • شنبه
  • 18
  • اردیبهشت
  • 1395
  • ساعت
  • 14:30
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 امیر عظیمی

مدافعان حرم -( گردن زدند در حرم عشق، شور را ) * امیر عظیمی

1408

مدافعان حرم -( گردن زدند در حرم عشق، شور را ) گردن زدند در حرم عشق، شور را

کشتار کرده اند محبان نور را

دارند دشمنان سبب خیر می شوند

نزدیک می کنند زمان ظهور را

روضه بپاست، دور حرم شیعه می کشند

کرببلاست، دور حرم شیعه می کشند

فریاد الغیاثِ عمه ی سادات شد بلند

مهدی کجاست، دور حرم شیعه می کشند

آقا بیا و فتنه ی دجال را ببین

در سوریه، قضیه ی گودال را ببین

آل یزید رحم به شیعه نمی کنند

آیین قتل صبر و لگد مال را ببین

... اما حسین و کرببلا چیز دیگریست

در قتلگاه، شمر به دنبال پیکریست

آقا، دو خط روضه؛ "خدا صبرتان دهد"

پایی به روی سینه و در دست خنجریست

خنجر به سمت حنجر مولا بلند شد

زینب – به روی پای خودش – تا بلند شد

ضربه، یکی... دو ت

  • یکشنبه
  • 16
  • خرداد
  • 1395
  • ساعت
  • 13:22
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

وداع ماه رمضان -( رو به پایان می رود ماه خدا ) * اسماعیل تقوایی

1846

وداع ماه رمضان -( رو به پایان می رود ماه خدا ) رو به پایان می رود ماه خدا
حیف می گردم ز الطافش جدا
می رود ماه پر از تاثیرها
بس رقم خورده در آن تقدیر ها
ماه شرم معصیتکاران زحق
که در آن افتاده شیطان از رمق
می رود این ماه و حسرت می برم
در فراغش من گریبان می درم
خاطراتی خوش از آن در خاطرم
سرخوش از الطاف حی قادرم
خاطرات خوب افطار و سحر
ریزش اشک ندامت از بصر
یاد آن شبهای قدر پربها
صوت قرآن ومناجات و دعا
می رود آن که سراسر خوب بود
بین هر پیر و جوان محبوب بود
می رود اما پس از سالی دگر
باز می گردد دوباره از سفر
از خدا خواهم که در سال دگر
باشم و ببینم مه نیکو ثمر

شاعر : اسماعیل تقوایی

  • یکشنبه
  • 13
  • تیر
  • 1395
  • ساعت
  • 05:34
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

رسم وفای آدمی -( پول این دوران شده دیگر بهای آدمی ) * رضا بزرگ نژاد بایی

1031
3

رسم وفای آدمی -( پول این دوران شده دیگر بهای آدمی ) پول این دوران شده دیگر بهای آدمی
گشت بهر آدمیّت کیمیای آدمی

آنکه امروزه ندارد ملک و ماشین فلان
نیست عطر و بوی او اندر فضای آدمی

نیست دیگر قوّت بازو دلیل روزیش
شد سلاح کذب قوّت از برای آدمی

داد و بیداد و فغان لازم نباشد ای بشر
پول در دنیا شده اینک صدای آدمی

حق خوری دیگر نباشد ظلم بر حال بشر
حق نخوردن گشته امروزه خطای آدمی

دیگر از عشق و وفا قصه برای ما مگو
نیست غیر پول یار باوفای آدمی

بذل و بخشش گشت افسانه برای این بشر
فخر در دنیا شده اینک سخای آدمی

پولداران زاهد و پرهیزگاران جهان
پول پوشانده دگر حتّی خطای آدمی

چاکران و مخلصان سمتت فراوان می شوند
پول گشته خود دلیلی بر ثنای آدمی

پولداران

  • چهارشنبه
  • 7
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 12:05
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

الموت اسرائیل -( چند وقتی می شود با خود تکلم میکنم ) *

1208

الموت اسرائیل -( چند وقتی می شود با خود تکلم میکنم ) چند وقتی می شود با خود تکلم میکنم
کار را بر گفته های خود تقدم میکنم

با زبان بی زبانی میزنم فریاد من
کودک بی ریشه من آسایشت گم میکنم

روز نابودی تو آنقدر ها هم دور نیست
با ستون شرک من هرگز تسالم میکنم

پیش خود قانع مشو فریاد هایم بی صداست
جوی هم باشم اگر بازم تلاطم می کنم

هر زمانی رهبرم فرمان دهد من بی دریغ
همره آن لشکرش بی شک تهاجم می کنم

دیده ام بر هر کسی افتد زبانم ناطق است
نغمه ی الموت اسرائیل را من خود تعلم میکنم

ابن سفیان فکر سازش را ز سر بیرون کنید
عده کم باشد اگر من خود تراکم می کنم

پیش خود اندیشه کردی مسلمین بی غیرتند؟
حکم این اسلام را بر تو تحکم می کنم

از زبان رهبرم اندک غزل را

  • پنج شنبه
  • 8
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 04:37
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 محسن ناصحی

مدافعان حرم -( واسه موندن یه عالم ناز داره ) * محسن ناصحی

893

مدافعان حرم -( واسه موندن یه عالم ناز داره ) واسه موندن یه عالم ناز داره
مدافع‌بودنش هم راز داره

سرش رو داد تا عالم بفهمه
حریم زینبی سرباز داره

شاعر : محسن ناصحی

  • سه شنبه
  • 4
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 05:49
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

مدافعان حرم -( خبر آمیخته با بغضِ گلوگیر شده‌ست ) * احمد بابایی

2066
9

مدافعان حرم -( خبر آمیخته با بغضِ گلوگیر شده‌ست ) خبر آمیخته با بغضِ گلوگیر شده‌ست
سیلِ دل‌شوره و آشوب سرازیر شده‌ست
سرِ دین طعمه‌ی سرنیزه‌ی تکفیر شده‌ست
هر که در مدح علی شعر جدید آورده‌ست
گویی از معرکه‌ها نعش شهید آورده‌ست

روضه‌ی مشک رسیده‌ست به بی‌آبی‌ها
خون حق می‌چکد از ابروی محرابی‌ها
باز هم حرمله... سرجوخه‌ی وهابی‌ها
کوچه پس‌کوچه‌ی آینده به خون تر شده است
باز، بوزینه‌ی کابوس به منبر شده است

خط و ربطِ عرب ای کاش که کاشی گردند
تا حرم همسفر "قافله باشی" گردند
لاشه‌خواران سقیفه، متلاشی گردند
می‌زند قهقهه "القارعه" بر خامی‌شان
خون دین می‌چکد از "دولت اسلامی"شان

بنویسید تب ناخلفی‌ها ممنوع!
هدف، آزاد شده، بی‌هدفی‌ها ممنوع!
در دل عرش ورود سلف

  • سه شنبه
  • 4
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 06:17
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

مدافعان حرم -( هر زمان از غیب بر گوش درون ) * وحید دکامین

1123

مدافعان حرم -( هر زمان از غیب بر گوش درون ) هر زمان از غیب بر گوش درون
آیدم بانگ الیهِ الرّاجِعونْ

سیر تا عرش خدا، گر بایدت
اقتدا بر شاه بی‌سر بایدت

هر که را شوری به سر از کربلاست
مستحق اَلبَلاءُ لِلْوِلاست

در طریق عشقبازی و جنون
یک وضو باید بسازم من ز خون

ذکر استرجاعم آهنگ من است
سر به روی پیکرم ننگ من است

عاشقان را با تعلّق‌ها چه کار
سر به تن اینجا نمی‌آید به کار

آن گروهی کز تعلّق رسته‌اند
روز اول عهد، با خون بسته‌اند

از تعلّق، از تعیُّن، رسته‌ایم
عهد را در عشق، با جان بسته‌ایم

گر به جان ما را زَنَد مولا محک
لَیتَنا یٰا لَیتَنا کُنّا مَعَک...

حرف در این جایگه بایسته نیست
لاف عشق از چون منی شایسته نیست

أَمْ حَسِبْتُم خواند و

  • سه شنبه
  • 4
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 06:33
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

امام_زمان(ع) -( عاشقان چشم به راهند که یاری برسد ) * حبیب نیازی

1721

امام_زمان(ع) -( عاشقان چشم به راهند که یاری برسد ) عاشقان چشم به راهند که یاری برسد
بی قرارند و قرار است ، قراری برسد
ماه وخورشید به روزُ شبِ تاری برسد
باز از نسل ِ بنی عشق ، نگاری برسد

یا علی . با عَلَمِ نور سوار آمدنیست
بعدِ پاییز یقینا ً که بهار آمدنیست

___

نظرِ لطفِ جنابش کاش با ما باشد
التفاتِ آفتابش کاش با ما باشد
کارگر خواست خطابش کاش با ما باشد
گردگیریِ رکابش کاش با ما باشد

خانه نه ، پشتِ درِ خانه بیایم کافیست
بنده جاروکشی اش نیز برایم کافیست

___

حق بده عبد و عبیدِ تو شدن می ارزد
برده ی وقتِ خریدِ تو شدن می ارزد
کشته در معرضِ دیدِ تو شدن می ارزد
بخداوند شهیدِ تو شدن می ارزد

حرف سر نیز اگر هست ، بفرما بزنش
سرِ راهت بکشان و سرِ ما

  • جمعه
  • 7
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 15:26
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 محمد قاسمی

مناجات با امام زمان -( ما را در آورده از پا ، این درد چشمْ انتظاری ) * محمد قاسمی

1496
1

مناجات با امام زمان -( ما را در آورده از پا ، این درد چشمْ انتظاری ) ما را در آورده از پا ، این درد چشمْ انتظاری
تا کی جدایی و دوری ؟ تا کی دل و بی قراری ؟

این خانه ها بی حضورت ، زندان زجر و شکنجه ست
شوقی به خواندن ندارد ، در این قفس ها ، قناری

ای عیدِ جمعه ، ز هجرت ، روز عزای عمومی
ای چشم ها در فراقت ، از اشک ، چون رودِ جاری

در بوته ی امتحانت ، مثل طلا ذوب گشتیم
ممنون ، دل سنگ ما را دادی چه نیکو عیاری

نه کوفی بی وفائیم ، نه اهل مکر و ریائیم
ما بنده ی تحت امریم ، تو صاحبُ الاختیاری

مالک نبودیم اگر نیست شور علی در سر ما
میثم نبودیم اگر نیست تقدیرمان سربداری

هر کس گدایت نباشد ، فقر و فلاکت سزاش است
در چشم ما گنج قارون ، بی توست عینِ نداری

از قول کعبه اجازه

  • جمعه
  • 7
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 17:51
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 مجتبی خرسندی

شهادت شهید حسن طهرانی مقدم -( دیدیم در آیینه ی سرخ محرم ها ) * مجتبی خرسندی

659

شهادت شهید حسن طهرانی مقدم -( دیدیم در آیینه ی سرخ محرم ها ) دیدیم در آیینه ی سرخ محرم ها
پُر می شوند از بی بصیرت ها،جهنم ها

ما کمتریم و بارها خواندیم در تاریخ
"بسیارها"خورده شکست سختی از"کم ها"

راه نجات این است که یار علی باشی
حالا که دنیا پر شده از ابن ملجم ها

باید لباس شیر پوشید و به میدان زد
رفتند وقتی گرگها در جلد آدم ها

درسینه ی ماهیچ ترسی ازشهادت نیست
وقتی که روی دار شد معراج میثم ها

یک روز اسراییل را نابود خواهد کرد
فرمانده ای از نسل تهرانی مقدم ها

شاعر : مجتبی خرسندی

  • جمعه
  • 28
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 15:07
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد