پرواز کن که منتظر است آسمان هنوز ( برای شهدای آتش نشان)
می سوزد از فراق شما باغبان هنوز
در سوگ داغ بیست گل ارغوان هنوز
سنگین شده است بغض و نفس ها به سینه ها
آتش زبانه می زند از عشقتان هنوز
آوار درد ریخته بر سینه هایمان
از چشم شهر می چکد اشک روان هنوز
مادر سوال می کند از یوسفش ... بگو ...
دارد امید دیدن سروی جوان هنوز
در لا به لای آن همه آوار و زخم و درد
خاکستری بجاست از آن قهرمان هنوز ؟
چشم انتظار آمدنت بود دخترک...
شاید نشسته کنجی از این بی کران هنوز
با لحظه لحظه سوختنت شعله می کشد
سر تا سر وجود وطن بی امان هنوز
اینگونه پر کشیدنت اصلا عجیب نیست
دلداده ای به غربت یاسی کمان هنوز
- چهارشنبه
- 13
- بهمن
- 1395
- ساعت
- 18:41
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار