سایر اشعار

مرتب سازی براساس

سیاسی بصیرت -( نه به سراب نه به حزب باد تکیه میدهم ) *

1141

سیاسی بصیرت -( نه به سراب نه به حزب باد تکیه میدهم ) نه به سراب نه به حزب باد تکیه میدهم
به رشته کوههای اتحاد تکیه میدهم

من ازتبار حیدرم زمان صبر ساکت و
به تیغ حیدریم درجهاد تکیه میدهم

مرابه خنده ظریف جهل احتیاج نیست
که من به عالمان باسوادتکیه میدهم

به خون حیدری ونسل آریایی خودم
به هرکه روی پاش ایستادتکیه میدهم

به مصطفی به مرتضی،به فاطمه حسن حسین
خلاصه من به پنج تن زیاد تکیه میدهم

زفاطمه سوال کردم عشق کیست گفت علی
به عشق درکمال اعتماد تکیه میدهم

به آن قمر که کربلا علم به دوش عشق شد
به هرکسی حسین تکیه داد تکیه میدهم

به پاره تن رسول مهربان دراین وطن
به شاه طوس به اباالجواد تکیه میدهم

وحید عظیم پور

  • جمعه
  • 26
  • آذر
  • 1395
  • ساعت
  • 09:05
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 محمد جواد پرچمی

دعوت به وحدت اسلامی -( تبرا متونش به ما یاد داد ) * محمد جواد پرچمی

1135
-3

دعوت به وحدت اسلامی -( تبرا متونش به ما یاد داد ) تبرا متونش به ما یاد داد
به دشمن شناسی توجه کنیم
اگر پیرو سیره ی حیدریم
به بُعد سیاسی تو جه کنیم

تبرا همان فرصتی هست که
همه به تفکر تعلق دهیم
بیاییم و آن شمر دیروز را
در امروزی آن تطابق دهیم

تبرا همان گنج جاوید ماست
که در سینه ما نهفته شده
همان خط نابی که در مکتبِ
امامان معصوم‌گفته شده

به نام برائت بر این پیکره
بیفتد خراشی پسندیده نیست
نخواندی مگر در روایاتمان
که دشمن تراشی پسندیده نیست

ببین کی از این تفرقه سود برد!!!
از این گونه نسخه نویسی بترس
ببین این برائت به کی ضربه زد
از این خدعه ی انگلیسی بترس!!!

تطابق بده اولی را ببین
یهودی صفت ها شبیه هم اند
همین صهیونیست و همان دومی
همه در عمل ز

  • شنبه
  • 27
  • آذر
  • 1395
  • ساعت
  • 07:59
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

روز دانشجو و کربلا -( همیشه بین اشکال ریاضی ) * علی علی بیگی

1809

روز دانشجو و کربلا -( همیشه  بین   اشکال   ریاضی  ) همیشه بین اشکال ریاضی

به عشقت،عاشق شش گوشه بودم

شاعر : علی علی بیگی

  • جمعه
  • 3
  • دی
  • 1395
  • ساعت
  • 10:45
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 سید محمد میرهاشمی

به مناسبت عید کریسمس -( آن نور ملیح فاطمی می آید ) * سید محمد میرهاشمی

905

به مناسبت عید کریسمس -( آن نور ملیح فاطمی می آید ) آن نور ملیح فاطمی می آید
بر طوف ضریح فاطمی می آید

عیسای مسیح همرکابش باشد
روزی ک مسیح فاطمی می آید

شاعر : سید محمد میرهاشمی

  • شنبه
  • 25
  • دی
  • 1395
  • ساعت
  • 08:19
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

حضرت عبدالعظیم(ع)مدح -( ناگهان قید قیل و قال زدم ) * حبیب باقرزاده

1326

حضرت عبدالعظیم(ع)مدح -( ناگهان قید قیل و قال زدم  ) ناگهان قید قیل و قال زدم
پرسه در عالم خیال زدم
به کتاب غزل که فال زدم ...
تا به اوج کرانه بال زدم

سرخوشم از همین طرب هایم
میخورم یک به یک رطب هایم

ماه روی زمین هویدا شد
خشکسالی بدل به دریا شد
بارور نسل پاک زهرا شد
مایه افتخار دنیا شد

پسری ذوالنعیم آمده است
شاه عبدالعظیم آمده است

به حضورت سلام یا سید
احترامی مدام یا سید
حرف من یک کلام یا سید
شاهی و من غلام یا سید

سایه ات بر سر محبان است
مثل ابری که غرق باران است

آمدی شهرری گلستان شد
پایگاهی برای قرآن شد
حرمت کربلای ایران شد
قبله مردمان تهران شد

کاش قبرم در این حرم باشد
ضامنم حضرت کرم باشد

سیدی از تبار زهرایی
ری شد از مقدمت مسیحایی
تا تو

  • شنبه
  • 25
  • دی
  • 1395
  • ساعت
  • 08:35
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 اسماعیل شبرنگ

حضرت عبدالعظیم(ع)مدح -( کریم هستی و حاجات دل روا کردی ) * اسماعیل شبرنگ

1456
2

حضرت عبدالعظیم(ع)مدح -( کریم هستی و حاجات دل روا کردی ) کریم هستی و حاجات دل روا کردی
طبیب هستی و درد مرا دوا کردی
میان چشم شما معجزه فراوان است
مس وجود مرا سر به سر طلا کردی
تویی که واسطه ی فیض چار معصومی
رسیدی و دل مارا پراز خدا کردی
روایت از کرم بی شمار تو کم نیست
چه روزها که تفقّد به این گدا کردی
چه خوب شد که شما قبله گاه تهرانی
به ری رسیدی و یک کربلا بنا کردی
سلام سیّدنا شاه واجب التعظیم
درود حق به تو ای صاحب مقام عظیم

امام زاده ی عشقی مقام تو والاست
به روی گنبد دوّار؛ پرچمت بالاست
حسن ترینی و حُسن حسین را داری
درون سینه ی تو شوق حیدرو زهراست
مدینه با قدمت غرف نور رحمت شد
چقدر با تو زمین مثل جنّت الاعلاست
دوباره زائر دلخسته آمده آقا
حضور قطره

  • شنبه
  • 25
  • دی
  • 1395
  • ساعت
  • 08:45
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 وحید قاسمی

حضرت عبدالعظیم(ع)مدح -( آمده عشق را کند اثبات ) * وحید قاسمی

1823
5

حضرت عبدالعظیم(ع)مدح -( آمده عشق را کند اثبات ) آمده عشق را کند اثبات
مردی از خانواده ی سادات

حسنی زاده ای جلیل القدر
ساقیِ باده ای جلیل القدر

شام یلدایِ غصه طی گشته
روشنی بخش شهر ری گشته

عابر کوچه های دلداری
مرشد دسته های عیاری

آمد و با خودش صفا آورد
عطر شهرِ مدینه را آورد

نکته آموز منبر مولا
روضه خوان مصائب زهرا

آمد و کوچه خیسِ باران شد
مرقدش کربلای ایران شد

یادمان داد و زندگی کردیم
تا به امروز بندگی کردیم

از سفر تحفه پُر بها آورد
مُهر و تسبیح کربلا آورد

آمد و یک سبد بهار آورد
عشق را او سرِ قرار آورد

مست بود و خُم شعف آورد
دف و تنبور از نجف آورد

از لب یار و زلف و ابرو گفت
صدوده بار نعره زد، هو گفت

شعله بود و تبش نمی افتاد
یا ع

  • شنبه
  • 25
  • دی
  • 1395
  • ساعت
  • 09:00
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

سیاسی، اجتماعی -( ما بر در شاه لافتی دل بستیم ) * محمود یوسفی

1343
1

سیاسی، اجتماعی -( ما بر در شاه لافتی دل بستیم ) ما بر در شاه لافتی دل بستیم
یعنی به علی مرتضی دل بستیم

تسلیم شدن برای ما بی معنی ست
وقتی به شهید کربلا دل بستیم

هرکس دل خود را به کسی بسته و ما
تنها به امام و شهدا دل بستیم

گاهی به قم و گاه دگر هم مشهد
در اصل به این برو بیا دل بستیم

یک عده اگر به 'کدخدا' دل بستند
ما در عوضش به 'ناخدا' دل بستیم

یعنی که بجای خنده با دشمن دین
به گریه میان روضه ها دل بستیم

ما جای دروغ و تهمت و فسق و ریا
به عشق به این صدق و صفا دل بستیم

(( بر،جام))تهی ز ساغر شیطان نه
(( بر،جام)) پر از می خدا دل بستیم

شاعر : محمود یوسفی

  • شنبه
  • 25
  • دی
  • 1395
  • ساعت
  • 09:05
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 ولی الله کلامی زنجانی

بصیرت -( سینه ای از معرفت سرشار می خواهیم ما ) * ولی الله کلامی زنجانی

1083
1

بصیرت -( سینه ای از معرفت سرشار می خواهیم ما ) سینه ای از معرفت سرشار می خواهیم ما
در دیارِ بی پناهان ، یار می خواهیم ما

فتنه ی آخرْ زمان بگرفته شرق و غرب را
جلوه ای از مشرقُ الاَنوار می خواهیم ما

خواهد آمد آن که برچیند بساطِ ظالمان
غُرِّشی چون حیدر کرّار می خواهیم ما

ای دل غافل بپا خیز و بصیرت پیشه باش
کاهلی کافی ست مردِ کار می خواهیم ما

راه و رسم پهلوانی کِی رَوَد از یادها
قهرمانْ مردانِ میدانْ دار می خواهیم ما

پُشت کردند اشعری های منافق بر علی
از زبیر اسمی مبر، عمّار می خواهیم ما

روزگار آبستن جنگی ست بین نور و نار
حمله، نورآسا علیهِ نار می خواهیم ما

دردمندانه در این بیداریِ اسلامیان
شیعه گوید محرمِ اسرار می خواهیم ما

خون ناحق دا

  • شنبه
  • 25
  • دی
  • 1395
  • ساعت
  • 09:07
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

اشک -( گریه تنها برای دوست نکوست ) * مجید لشکری

1050

اشک -( گریه تنها برای دوست نکوست ) گریه تنها برای دوست نکوست
از جهان آنچه را که اوست نکوست

تلخی ما که شور می‌گیرد
گریه‌ی ما به زیر پوست نکوست

آن‌که خورد از نگاه خویش شراب
گریه‌اش تا سبوسبوست نکوست

گریه شور و جگر پراکنده
زخم ما تا که بی‌رفوست نکوست

یک حسین و دو سلسبیل خوش‌ست
گریه تا بر لب دو جوست نکوست

دل من گاه با تو گاهی نه
در دلم تا بگو مگوست نکوست

دست‌ها تا میان سینه‌زنی
با ضریح تو روبروست نکوست

با علی با حسین محشورم
مرگ تا بر من آرزوست نکوست

شاعر : مجید لشکری

  • شنبه
  • 25
  • دی
  • 1395
  • ساعت
  • 09:12
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

وحدت، بصیرت -( سلمان کیستید؟ مسلمان کیستید؟ ) * سید محمد جواد شرافت

1379
1

وحدت، بصیرت -( سلمان کیستید؟ مسلمان کیستید؟ ) سلمان کیستید؟ مسلمان کیستید؟
با این نگاه، شیعه ی چشمان کیستید؟

با این نگاه شعله ور از برق افتراق
با این نگاه خط زده بر خطبه ی وفاق

با این نگاه پر شده از خط فاصله
دور از ملاحظات روایات واصله

با کیست این نگاه؟ پی چیست این نگاه؟
آیینه ی نگاه علی نیست این نگاه

چشم علی که محو افق های دور بود
از درد و داغ شعله ور اما صبور بود

چشمی که خطبه خطبه نگاهی شگرف داشت
چشمی که با همیشه ی تاریخ حرف داشت

آن حرف ها چه ژرف چه ژرفند خوانده اید؟
آن حرف ها شگفت و شگرفند خوانده اید؟

از درد بی امان چه بگویم؟ شنیده اید
از خار و استخوان چه بگویم؟ شنیده اید

مولا رسیده بود به سوزان ترین مصاف
اما نبرد دست به شمشیر

  • شنبه
  • 25
  • دی
  • 1395
  • ساعت
  • 09:14
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

حضرت عبدالعظیم(ع)مدح -( ای که نور حسنی در تو جلیست ) * ناصر شهریاری

1370

حضرت عبدالعظیم(ع)مدح -( ای که نور حسنی در تو جلیست ) ای که نور حسنی در تو جلیست
ملک تو جلوه ی ملک ازلیست

هر که شد زائر درگاه شما
زائر قبر حسین بن علیست

شاعر : ناصر شهریاری

  • شنبه
  • 25
  • دی
  • 1395
  • ساعت
  • 09:16
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

حضرت عبدالعظیم(ع)مدح -( ای نائب ولی خدا ، سیدالکریم ) * محمود مربوبی

1177

حضرت عبدالعظیم(ع)مدح  -( ای نائب ولی خدا ، سیدالکریم ) ای نائب ولی خدا ، سیدالکریم
پور کریم آل عبا ، سیدالکریم

هر آنکسی که زائر قبر شما شده
گویا که رفته کرببلا ، سیدالکریم

شاعر : محمود مربوبی

  • شنبه
  • 25
  • دی
  • 1395
  • ساعت
  • 09:21
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 روح اله نوروزی

شهادت شهید مصطفی احمدی -( او مایه‌ی سر فرازیِ کشور بود ) * روح اله نوروزی

1011

شهادت شهید مصطفی احمدی -( او مایه‌ی سر فرازیِ کشور بود ) او مایه‌ی سر فرازیِ کشور بود
در خدمت اهل بیت پیغمبر بود

جانش که فدا شد به همه ثابت کرد
بی چون و چرا فداییِ رهبر بود

شاعر : روح اله نوروزی

  • شنبه
  • 25
  • دی
  • 1395
  • ساعت
  • 10:53
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 محمد حسین رحیمیان

مدافعان حرم -( تا ابد درس عاشقی دادند ) * محمد حسین رحیمیان

1296

مدافعان حرم -( تا ابد درس عاشقی دادند ) اهل غوغا مدافعان حرم
نسل زهرا مدافعان حرم

یا ابالفضل گفته و زده‌اند
دل به دریا مدافعان حرم

تا ابد درس عاشقی دادند
یاد دنیا مدافعان حرم

تا که گفتیم اولیاءالله
گفت آقا مدافعان حرم*

فکر و ذکر تمام سینه‌زنان
شده حالا مدافعان حرم

بیشتر از تمام این عالم
دارد اینجا مدافعان حرم

ما نداریم عرضه تا بشوند
الگوی ما مدافعان حرم

کاش محشورمان کند فردا
فاطمه با مدافعان حرم

حضرت صاحب‌الزمان بنویس
نام ما را مدافعان حرم

شاعر : محمد حسین رحیمیان

  • شنبه
  • 25
  • دی
  • 1395
  • ساعت
  • 11:08
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 سید محمد میرهاشمی

اخلاقی بصیرت -( ما درد عشق دوست به درمان نمی‌دهیم ) * سید محمد میرهاشمی

1669
2

اخلاقی بصیرت -( ما درد عشق دوست به درمان نمی‌دهیم ) ما درد عشق دوست به درمان نمی‌دهیم
سوز سحر به صبح گلستان نمی‌دهیم

جان بر کفیم و دار به دوشی مرام ماست
تا اذن حضرتش نرسد، جان نمی‌دهیم

ما پشت پا به عشق و محبت نمی‌زنیم
این شهد را به تلخی عصیان نمی‌دهیم

عمری بود ز سینه‌زنان ولایتیم
این دست را به بیعت شیطان نمی‌دهیم

از آبروی اشک، بصیرت گرفته‌ایم
این قطره را به زمزم جوشان نمی‌دهیم

تا ذوالفقار ذکر ائمه به دست ماست
هرگز امان به منکر قرآن نمی‌دهیم

اهل ولایتیم و پریشان دلبریم
ما گوش جان به حرف پریشان نمی‌دهیم

ما را فقیر کوی حسین آفریده‌اند
این فقر را به ملک سلیمان نمی‌دهیم

جز کربلا بهشت دگر را نخواستیم
این خاک را به روضه‌ی رضوان نمی‌دهیم

عشق ح

  • شنبه
  • 25
  • دی
  • 1395
  • ساعت
  • 11:24
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

حضرت عبدالعظيم(ع) مدح -( باخاکِ زیرِ پای خود هستی صمیمی ) *

1193

حضرت عبدالعظيم(ع)  مدح -( باخاکِ زیرِ پای خود هستی صمیمی ) ای آنکه زیباتر ز پرواز نسیمی
باخاکِ زیرِ پای خود هستی صمیمی
مثل حسن تفسیر ذکر ِ « یا کریمی »
مشهور در عالم به شاهْ عبدالعظیمی

بوی حسن می آید از صحن و سرایت
تعظیم دارد سبزیِ گلدسته هایت

با چشم هایِ خود گره وا می کنی تو
می آیی و در عشق ، غوغا می کنی تو
با مَقْدَمَتْ این چشمه ، دریا می کنی تو
«ری» را حسینیة زهرا می کنی تو

ما تاقیامت خاک بوسِ این حریمیم
مدیونِ احسان ِ تو آقایِ کریمیم

عبدالعظیمی عاشقِ پروردگاری
بر آستانِ قربِ حق سر می گذاری
این جمله بس باشد ز اوصافِ تو آری
«تو مُهرِ تأیید از امامِ خویش داری»

از بسکه زیبا عهد ، با دلدار بستی
الحق زیارانِ امامِ هادی هستی

ما را تو از دستان غم آز

  • دوشنبه
  • 27
  • دی
  • 1395
  • ساعت
  • 09:16
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

جناب عبدالعظیم حسنی -( هی تاکسی ، سلام ...ببخشید مستقیم؟ ) *

1199

جناب عبدالعظیم حسنی -( هی تاکسی ، سلام ...ببخشید مستقیم؟ ) هی تاکسی ، سلام ...ببخشید مستقیم؟
سمت بهار، کوچه گل ، منزل نسیم

اصلا چقدر می شود آقا حساب کن
دربست تا جلوی در شابدالعظیم

از انتظار خسته شدم دیر می شود
دارد دوباره حال دلم می شود وخیم

می دانی از کی آمده ام ایستاده ام؟
قبل از اذان صبح ، حدود چهار و نیم

مثل همیشه ساعتمان خواب رفته بود
مثل همیشه ...باز همان جفت یا کریم

دارد دوباره رفتن من دیر می شود
دارد دوباره ...باز همان قصه قدیم

دارد کسی برای دلم بوق می زند
هی تاکسی ...سلام ببخشید مستقیم؟

  • دوشنبه
  • 27
  • دی
  • 1395
  • ساعت
  • 09:18
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

جناب عبدالعظیم حسنی -( مشهد نشد، قم هم نشد، قسمت شد اینجا ) * محمد جواد شیرازی

1280

جناب عبدالعظیم حسنی -( مشهد نشد، قم هم نشد، قسمت شد اینجا ) مشهد نشد، قم هم نشد، قسمت شد اینجا
امشب هر آنکس آمده، دعوت شد اینجا

سید شدی، آقا شدی، من هم گدایت
بر ما ز پا افتادگان نعمت شد اینجا

از بس حریمت بوی شهر کربلا داشت
قائم‌مقام دوم جنت شد اینجا

جسم تو را پای "درخت سیب" بردند
یعنی که با کرب و بلا قسمت شد اینجا

من زار قبرک کمن زار حسینا
بر اهل تهران مایه‌ی رحمت شد اینجا

شب‌های جمعه با نوای عرشی یار
منزلگه سینه‌زن هیئت شد اینجا

وقتی تو از نسل کریم اهل بیتی
گل‌دسته‌هایت مایه‌ی حیرت شد اینجا

شاعر : محمد جواد شیرازی

  • دوشنبه
  • 27
  • دی
  • 1395
  • ساعت
  • 09:19
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

وحشی گری آلسعود -( آل سقوط ! مکر خدا را چه می کنید ) * مهدی جهاندار

1350

وحشی گری آلسعود -( آل سقوط ! مکر خدا را چه می کنید ) آل سقوط ! مکر خدا را چه می کنید
آل هبوط ! زلزله ها را چه می کنید

آل هُبل ! جواب خدا را چی می دهید
آل یزید ! کرب و بلا را چه می کنید

آل یهود ! آل تلاویو ! آل دیو !
آل علی و آل کسا را چه می کنید

آه یمن که دامنتان را گرفته است
نفرین کشتگان منا را چه می کنید

موساست اینکه می رسد از راه عنقریب
اعجاز اژدها و عصا را چه می کنید

گیرم که قبله را به اسیری گرفته اید
مقصد خداست، قبله نما را چه می کنید

ای کاروان که می روی از ساروان بپرس
با گرگ، آشتی و مدارا چه می کنید؟...

یا ایّها العزیز غریبیم، خسته ایم
با این غریب خسته، نگارا ! چه می کنید؟

عباس های تشنه به خون آرمیده اند
أدرک أخاک؛ پاسخ ما را چه می

  • دوشنبه
  • 27
  • دی
  • 1395
  • ساعت
  • 09:23
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

175غواص شهید -( یوسفم! یونس آمدی ز سفر ) * عارفه دهقانی

1336
1

175غواص شهید -( یوسفم! یونس آمدی ز سفر ) یوسفم! یونس آمدی ز سفر
چهره ات بی نشان تر از جانت!
دستِ خود را جدا نکرد از تو
بندِ سرسختِ روی دستانت

آه ای شاه ماهیِ دریا!
رود ,حاجت طلب شد از تو...ولی
عمقِ گودال ,پُر شد و نرسید
دستِ اروند هم به دامانت

خاکِ سرخِ "ابوفلوس" آنروز
175 دفعه تپید
در کدامین تپش، رها شد و رفت
نَفَس آخر از گریبانت؟ .
.

عطش و دست بسته و گرما
آب و گودال و مادرت زهرا
کربلای چهار و خاطره ها
مانده در گیسوی پریشانت

من و اعماقِ نفسِ بی احساس...
تو و اوجِ شرایطی حساس...
دست من را بگیر ای غواص!
جانِ دریادلان به قربانت!

شاعر : عارفه دهقانی

  • دوشنبه
  • 27
  • دی
  • 1395
  • ساعت
  • 09:45
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

اتش سوزی پلاسکو -( درگیر خود کرده است این آتش جهانم را ) *

1044

اتش سوزی پلاسکو -( درگیر خود کرده است این آتش جهانم را ) درگیر خود کرده است این آتش جهانم را
سوزانده داغش شعله شعله استخوانم را

دود و دم یک اتفاق آتشین ناگاه
تاریک کرده روز روشن آسمانم را

صبح همین امروز با اخبار تهران... آه
از دست دادم دست های قهرمانم را

ویرانه های زندگی در کسری از لحظه
بلعید حتی رد پای دوستانم را

گم کرده ام در پیچ و خم های هزار آوار
مرد پر از تاب و تب آتش نشانم را

پاسخ فقط بغض است و آهی سرد و تکراری
"میپرسم از هرکس نشان بی نشانم را"

در آن جهنم مانده او تنها و من اینجا
میخوانم آهسته مفاتیح الجنانم را

سخت است یا رب انتظار و انتظار و باز...
ای کاش آسان تر بگیری امتحانم را

فاطمه عارف نژاد

  • جمعه
  • 1
  • بهمن
  • 1395
  • ساعت
  • 11:02
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

آتش سوزی پلاسکو -( خبر کوتاه بود و ناگهان بود ) * علی لواسانی

1326

آتش سوزی پلاسکو -( خبر کوتاه بود و ناگهان بود ) خبر کوتاه بود و ناگهان بود
دوباره صحبت از داغی گران بود
میان هجمی از آوار و آتش
شهادت قسمت آتشنشان بود

به جان از داغ هجر آتش نشانم
غبار غم گرفته‌ آسمانم
رفیقان یک به یک رفتند از این شهر
خداحافظ رفیق مهربانم

تو از جنس رسولان بودی ای دوست
نماد عشق و ایمان بودی ای دوست
گلستان ساختی با عشق از آتش
تو ابراهیم دوران بودی ای دوست

تو رفتی بر دل اما ماند داغت
دل هر سنگ را گریاند داغت
تو که عمری ز دل آتش نشاندی
دل یک شهر را سوزاند داغت

نگیرد رنگ شب فانوس ِ عاشق
بریدن نیست در قاموس ِ عاشق
بقای جاودان بود این سرانجام
که بر آتش زد آن ققنوس ِ عاشق

سیدمهدی میری لواسانی

شاعر : علی لواسانی

  • جمعه
  • 1
  • بهمن
  • 1395
  • ساعت
  • 11:05
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 قاسم نعمتی

عملیات کربلای ۵ -( هرنفس بوی سیب می آید ) * قاسم نعمتی

1055
1

عملیات کربلای ۵ -( هرنفس بوی سیب می آید ) هرنفس بوی سیب می آید
ازمسیرشلمچه این شبها
زنده شد یادکربلای پنج
یادسربندهای یا زهرا
........
هرکسی پهلویش که ترکش خورد
گفت یافاطمه زپاافتاد
به گمانم که لحظه ی آخر
روی دامان مادرش جان داد
.......
میرسد بوی چادر خاکی
ازکنار تمام پیکرها
فاطمیه ، شلمچه، این ایام
صحنه ی کوچه بود معبرها
......
چه پسرها که بی پدر گشتند
چه پدرها که بی پسر گشتند
رفت گردان و دسته ای آمد
رفقا بی رفیق برگشتند
.......
هرزمان رو زدم به قافله ها
پاسخ آمد بروبرو جانیست
بهرتسکین درد من جایی
خوب تر ازبهشت زهرا نیست
.......
هرشب جمعه قطعه ی شهدا
جای جامانده های جنگ شده
دل دنیاگرفته ی ماهم
بهردیدار یار تنگ شده

شاعر : قاسم نعمتی

  • جمعه
  • 1
  • بهمن
  • 1395
  • ساعت
  • 15:16
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

-( آتش زبانه می زند از عشقتان هنوز ) * نعیمه امامی

1444

 -( آتش زبانه می زند از عشقتان هنوز ) پرواز کن که منتظر است آسمان هنوز ( برای شهدای آتش نشان)

می سوزد از فراق شما باغبان هنوز

در سوگ داغ بیست گل ارغوان هنوز

سنگین شده است بغض و نفس ها به سینه ها

آتش زبانه می زند از عشقتان هنوز

آوار درد ریخته بر سینه هایمان

از چشم شهر می چکد اشک روان هنوز

مادر سوال می کند از یوسفش ... بگو ...

دارد امید دیدن سروی جوان هنوز

در لا به لای آن همه آوار و زخم و درد

خاکستری بجاست از آن قهرمان هنوز ؟

چشم انتظار آمدنت بود دخترک...

شاید نشسته کنجی از این بی کران هنوز

با لحظه لحظه سوختنت شعله می کشد

سر تا سر وجود وطن بی امان هنوز

اینگونه پر کشیدنت اصلا عجیب نیست

دلداده ای به غربت یاسی کمان هنوز

  • چهارشنبه
  • 13
  • بهمن
  • 1395
  • ساعت
  • 18:41
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

انقلاب اسلامی -( ما مردمان ایران، کوفی صفت نباشیم ) * محمد بنواری

1368

انقلاب اسلامی -( ما مردمان ایران، کوفی صفت نباشیم ) ما مردمان ایران، کوفی صفت نباشیم
اهل ریا، خیانت، صوفی صفت نباشیم

مـــــا پیروان راه، سرخ ولایت استیم
مست از شمیم یار و عطر شهادت استیم

در کوره راه منطق، دیوانه ی حسینیم
دلبستگان ڪویِ، پیر و یَلِ خُمینیم

با رهبریم و هستیم تا وقت کشتن ما
هیهات من الذلّه، هر لحظه گفتن ما

همچون زهیر و عمار، پابست عشقِ یاریم
تا پای جان برایش، میثم بروی داریم

ما مردم نُه دِی، از کوچه باغِ دردیم
مشتاق و با بصیرت، آماده ی نبردیم

ای دشمنان بدانید، این فتنه‌ها ضعیف است
سیدعلی شما را، تنها خودش حریف است

غافل از این نمانید، ای دشمنان جانی
از او به یک اشاره، وز ما به‌جان فشانی

ای مقتدای ایران.. ای از تبار حیدر
فریا

  • چهارشنبه
  • 20
  • بهمن
  • 1395
  • ساعت
  • 14:46
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 مهدی رحیمی زمستان

اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا بَقیَّةَ اللهِ فی أرضِه -( نبوت ظاهرا تنها به احمد می شود منجر ) * مهدی رحیمی زمستان

1015

اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا بَقیَّةَ اللهِ فی أرضِه -( نبوت ظاهرا تنها به احمد می شود منجر ) نبوت ظاهرا تنها به احمد می شود منجر
نگو بر قائم آل محمد می شود منجر

اگر که نیست حالا ظاهرا اما خدارا شکر
نباشد های ما روزی به باشد می شود منجر

همیشه انتظارش را گرفتم چون یقین دارم
زمانی بوق اشغالش به ممتد می‌ شود منجر

اگر که منتظر هستیم پس سرباز موعودیم
النگوهای مادر هم به گنبد می شود منجر

یقین بازی«بی شک» هست «قایم» گشتن قائم
اگر اوج شمردن ها به یکصد می شود منجر

همینکه منتظِر باشی می آید منتظَر از راه
یقین هر مبدأیی آخر به مقصد می شود منجر

کدامین روز حال ما دقیقا حالِ حال ماست
کدامین جمعه می آید به آمد می شود منجر

دوباره هشتمین بیت است تا اینکه مُصِر باشم
مسیر انتظار تو به مشهد می شود

  • چهارشنبه
  • 20
  • بهمن
  • 1395
  • ساعت
  • 14:49
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

حضرت عبدالعظیم(ع) -( از فیض این حرم چقدر با صفاست ری ) *

1107

حضرت عبدالعظیم(ع)  -( از فیض این حرم چقدر با صفاست ری ) از فیض این حرم چقدر با صفاست ری
سر منشأ تلألؤ نور خداست ری
فرموده اند شعبه ای از کربلاست ری
اصلا بگو نگین سلیمان ماست ری

مبهوت این سخاوت و لطف و کریمی ام
با این وجود حضرت عبدالعظیمی ام

بوی بهشت کربوبلا دارد این حریم
دلهای انبیا به سرای تو شد مقیم
مشهد هوای مکه و حج دارد از قدیم
شد کربلای ما فقرا سیدالکریم

از لحظه ای که عالم و آدم شده درست
بار کرامت حسنی روی دوش توست

بیگانه ایم با همه ای آشنای ما
شاید گرفت در حرمت ربنای ما
کاری بکن به جان عزیزت برای ما
ارباب پس چه شد سفر کربلای ما

آقا نظر کنید که همسایه آمده
دریای لطف نوکر بی مایه آمده

وقتی دلم میان حرم پر ز آه شد
ناگه بساط گریهء من رو به

  • چهارشنبه
  • 20
  • بهمن
  • 1395
  • ساعت
  • 14:52
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

سایر -( تو و آوازهء خوبي و من و زاري دل ) * صائب تبریزی

1622
1

سایر -( تو و آوازهء خوبي و من و زاري دل ) تو و آوازهء خوبي و من و زاري دل
تو و بيماري چشم و من و بيماري دل

شكن بي سر و پا حلقهء بيرون درست
در سواد سر زلف تو ز بسياري دل

برس اي عشق جوانمرد به فرياد مرا
كه ازين بيش ندارم سر غمخواري دل

نيست يك ذره كه همرنگ سويدا نبود
در سراپاي وجودم ز سيه كاري دل

مي كند عشق مرا از دو جهان فارغبال
چون گرفتار نباشم به گرفتاري دل؟

محو عشق است و ز هر نحو در او نقشي هست
ساده لوحي نتوان يافت به پركاري دل

هست هرآينه را صيقل ديگر صائب
جز به خاكستر تن نيست صفاكاري دل

شاعر : صائب تبریزی

  • چهارشنبه
  • 20
  • بهمن
  • 1395
  • ساعت
  • 15:02
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 محمد مبشری

شعر حضرت عبدالعظیم حسنی سید الکریم علیه السلام -( باز حق درهای رحمت باز کرد ) * محمد مبشری

1381
-1

شعر حضرت عبدالعظیم حسنی سید الکریم علیه السلام -( باز حق درهای رحمت باز کرد  ) باز حق درهای رحمت باز کرد
مرغ جانم از قفس پرواز کرد

باز امشب شور و حالی دیگر است
نورِ ذات لم یزل جلوه گر است

بیکران تا بیکران غوغا به پاست
آسمان در اسمان غوغا به پاست

جلوه ای از فیضِ الرحمن رسید
تا زمین این نور نورافشان رسید

خانه ی اولادِ حیدر گلشن است
چشمِ زهرا بینِ جنت روشن است

خانه ای گلزار وحی آگین شده
عرش هم از نور او آذین شده

آمده دنیا گلِ خیر النساء
باز آقایی ز نسلِ مُجتبی

این گلِ ، بستان سرای عصمت است
اهل عالم پای تا سر رحمت است

عاشقان عزُّ جلالش فاطمی است
شیعیان خوی و خصالش هاشمی است

او که دل را مرتضایی میکند
از دو عالم دلربایی میکند!

مرقدش ، دارالشفای دردهاست
مستجابِ قبه ی

  • چهارشنبه
  • 20
  • بهمن
  • 1395
  • ساعت
  • 15:05
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد