سایر اشعار

مرتب سازی براساس

مدافعان حرم -( خبر آمیخته با بغضِ گلوگیر شده‌ست ) * احمد بابایی

2287
9

مدافعان حرم -( خبر آمیخته با بغضِ گلوگیر شده‌ست ) خبر آمیخته با بغضِ گلوگیر شده‌ست
سیلِ دل‌شوره و آشوب سرازیر شده‌ست
سرِ دین طعمه‌ی سرنیزه‌ی تکفیر شده‌ست
هر که در مدح علی شعر جدید آورده‌ست
گویی از معرکه‌ها نعش شهید آورده‌ست

روضه‌ی مشک رسیده‌ست به بی‌آبی‌ها
خون حق می‌چکد از ابروی محرابی‌ها
باز هم حرمله... سرجوخه‌ی وهابی‌ها
کوچه پس‌کوچه‌ی آینده به خون تر شده است
باز، بوزینه‌ی کابوس به منبر شده است

خط و ربطِ عرب ای کاش که کاشی گردند
تا حرم همسفر "قافله باشی" گردند
لاشه‌خواران سقیفه، متلاشی گردند
می‌زند قهقهه "القارعه" بر خامی‌شان
خون دین می‌چکد از "دولت اسلامی"شان

بنویسید تب ناخلفی‌ها ممنوع!
هدف، آزاد شده، بی‌هدفی‌ها ممنوع!
در دل عرش ورود سلف

  • سه شنبه
  • 4
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 06:17
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

مدافعان حرم -( هر زمان از غیب بر گوش درون ) * وحید دکامین

1242

مدافعان حرم -( هر زمان از غیب بر گوش درون ) هر زمان از غیب بر گوش درون
آیدم بانگ الیهِ الرّاجِعونْ

سیر تا عرش خدا، گر بایدت
اقتدا بر شاه بی‌سر بایدت

هر که را شوری به سر از کربلاست
مستحق اَلبَلاءُ لِلْوِلاست

در طریق عشقبازی و جنون
یک وضو باید بسازم من ز خون

ذکر استرجاعم آهنگ من است
سر به روی پیکرم ننگ من است

عاشقان را با تعلّق‌ها چه کار
سر به تن اینجا نمی‌آید به کار

آن گروهی کز تعلّق رسته‌اند
روز اول عهد، با خون بسته‌اند

از تعلّق، از تعیُّن، رسته‌ایم
عهد را در عشق، با جان بسته‌ایم

گر به جان ما را زَنَد مولا محک
لَیتَنا یٰا لَیتَنا کُنّا مَعَک...

حرف در این جایگه بایسته نیست
لاف عشق از چون منی شایسته نیست

أَمْ حَسِبْتُم خواند و

  • سه شنبه
  • 4
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 06:33
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

امام_زمان(ع) -( عاشقان چشم به راهند که یاری برسد ) * حبیب نیازی

1844

امام_زمان(ع) -( عاشقان چشم به راهند که یاری برسد ) عاشقان چشم به راهند که یاری برسد
بی قرارند و قرار است ، قراری برسد
ماه وخورشید به روزُ شبِ تاری برسد
باز از نسل ِ بنی عشق ، نگاری برسد

یا علی . با عَلَمِ نور سوار آمدنیست
بعدِ پاییز یقینا ً که بهار آمدنیست

___

نظرِ لطفِ جنابش کاش با ما باشد
التفاتِ آفتابش کاش با ما باشد
کارگر خواست خطابش کاش با ما باشد
گردگیریِ رکابش کاش با ما باشد

خانه نه ، پشتِ درِ خانه بیایم کافیست
بنده جاروکشی اش نیز برایم کافیست

___

حق بده عبد و عبیدِ تو شدن می ارزد
برده ی وقتِ خریدِ تو شدن می ارزد
کشته در معرضِ دیدِ تو شدن می ارزد
بخداوند شهیدِ تو شدن می ارزد

حرف سر نیز اگر هست ، بفرما بزنش
سرِ راهت بکشان و سرِ ما

  • جمعه
  • 7
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 15:26
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 محمد قاسمی

مناجات با امام زمان -( ما را در آورده از پا ، این درد چشمْ انتظاری ) * محمد قاسمی

1594
1

مناجات با امام زمان -( ما را در آورده از پا ، این درد چشمْ انتظاری ) ما را در آورده از پا ، این درد چشمْ انتظاری
تا کی جدایی و دوری ؟ تا کی دل و بی قراری ؟

این خانه ها بی حضورت ، زندان زجر و شکنجه ست
شوقی به خواندن ندارد ، در این قفس ها ، قناری

ای عیدِ جمعه ، ز هجرت ، روز عزای عمومی
ای چشم ها در فراقت ، از اشک ، چون رودِ جاری

در بوته ی امتحانت ، مثل طلا ذوب گشتیم
ممنون ، دل سنگ ما را دادی چه نیکو عیاری

نه کوفی بی وفائیم ، نه اهل مکر و ریائیم
ما بنده ی تحت امریم ، تو صاحبُ الاختیاری

مالک نبودیم اگر نیست شور علی در سر ما
میثم نبودیم اگر نیست تقدیرمان سربداری

هر کس گدایت نباشد ، فقر و فلاکت سزاش است
در چشم ما گنج قارون ، بی توست عینِ نداری

از قول کعبه اجازه

  • جمعه
  • 7
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 17:51
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 مجتبی خرسندی

شهادت شهید حسن طهرانی مقدم -( دیدیم در آیینه ی سرخ محرم ها ) * مجتبی خرسندی

659

شهادت شهید حسن طهرانی مقدم -( دیدیم در آیینه ی سرخ محرم ها ) دیدیم در آیینه ی سرخ محرم ها
پُر می شوند از بی بصیرت ها،جهنم ها

ما کمتریم و بارها خواندیم در تاریخ
"بسیارها"خورده شکست سختی از"کم ها"

راه نجات این است که یار علی باشی
حالا که دنیا پر شده از ابن ملجم ها

باید لباس شیر پوشید و به میدان زد
رفتند وقتی گرگها در جلد آدم ها

درسینه ی ماهیچ ترسی ازشهادت نیست
وقتی که روی دار شد معراج میثم ها

یک روز اسراییل را نابود خواهد کرد
فرمانده ای از نسل تهرانی مقدم ها

شاعر : مجتبی خرسندی

  • جمعه
  • 28
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 15:07
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

سیاسی بصیرت -( نه به سراب نه به حزب باد تکیه میدهم ) *

1234

سیاسی بصیرت -( نه به سراب نه به حزب باد تکیه میدهم ) نه به سراب نه به حزب باد تکیه میدهم
به رشته کوههای اتحاد تکیه میدهم

من ازتبار حیدرم زمان صبر ساکت و
به تیغ حیدریم درجهاد تکیه میدهم

مرابه خنده ظریف جهل احتیاج نیست
که من به عالمان باسوادتکیه میدهم

به خون حیدری ونسل آریایی خودم
به هرکه روی پاش ایستادتکیه میدهم

به مصطفی به مرتضی،به فاطمه حسن حسین
خلاصه من به پنج تن زیاد تکیه میدهم

زفاطمه سوال کردم عشق کیست گفت علی
به عشق درکمال اعتماد تکیه میدهم

به آن قمر که کربلا علم به دوش عشق شد
به هرکسی حسین تکیه داد تکیه میدهم

به پاره تن رسول مهربان دراین وطن
به شاه طوس به اباالجواد تکیه میدهم

وحید عظیم پور

  • جمعه
  • 26
  • آذر
  • 1395
  • ساعت
  • 09:05
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 محمد جواد پرچمی

دعوت به وحدت اسلامی -( تبرا متونش به ما یاد داد ) * محمد جواد پرچمی

1376
-3

دعوت به وحدت اسلامی -( تبرا متونش به ما یاد داد ) تبرا متونش به ما یاد داد
به دشمن شناسی توجه کنیم
اگر پیرو سیره ی حیدریم
به بُعد سیاسی تو جه کنیم

تبرا همان فرصتی هست که
همه به تفکر تعلق دهیم
بیاییم و آن شمر دیروز را
در امروزی آن تطابق دهیم

تبرا همان گنج جاوید ماست
که در سینه ما نهفته شده
همان خط نابی که در مکتبِ
امامان معصوم‌گفته شده

به نام برائت بر این پیکره
بیفتد خراشی پسندیده نیست
نخواندی مگر در روایاتمان
که دشمن تراشی پسندیده نیست

ببین کی از این تفرقه سود برد!!!
از این گونه نسخه نویسی بترس
ببین این برائت به کی ضربه زد
از این خدعه ی انگلیسی بترس!!!

تطابق بده اولی را ببین
یهودی صفت ها شبیه هم اند
همین صهیونیست و همان دومی
همه در عمل ز

  • شنبه
  • 27
  • آذر
  • 1395
  • ساعت
  • 07:59
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

روز دانشجو و کربلا -( همیشه بین اشکال ریاضی ) * علی علی بیگی

1930

روز دانشجو و کربلا -( همیشه  بین   اشکال   ریاضی  ) همیشه بین اشکال ریاضی

به عشقت،عاشق شش گوشه بودم

شاعر : علی علی بیگی

  • جمعه
  • 3
  • دی
  • 1395
  • ساعت
  • 10:45
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 سید محمد میرهاشمی

به مناسبت عید کریسمس -( آن نور ملیح فاطمی می آید ) * سید محمد میرهاشمی

1020

به مناسبت عید کریسمس -( آن نور ملیح فاطمی می آید ) آن نور ملیح فاطمی می آید
بر طوف ضریح فاطمی می آید

عیسای مسیح همرکابش باشد
روزی ک مسیح فاطمی می آید

شاعر : سید محمد میرهاشمی

  • شنبه
  • 25
  • دی
  • 1395
  • ساعت
  • 08:19
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

حضرت عبدالعظیم(ع)مدح -( ناگهان قید قیل و قال زدم ) * حبیب باقرزاده

1445

حضرت عبدالعظیم(ع)مدح -( ناگهان قید قیل و قال زدم  ) ناگهان قید قیل و قال زدم
پرسه در عالم خیال زدم
به کتاب غزل که فال زدم ...
تا به اوج کرانه بال زدم

سرخوشم از همین طرب هایم
میخورم یک به یک رطب هایم

ماه روی زمین هویدا شد
خشکسالی بدل به دریا شد
بارور نسل پاک زهرا شد
مایه افتخار دنیا شد

پسری ذوالنعیم آمده است
شاه عبدالعظیم آمده است

به حضورت سلام یا سید
احترامی مدام یا سید
حرف من یک کلام یا سید
شاهی و من غلام یا سید

سایه ات بر سر محبان است
مثل ابری که غرق باران است

آمدی شهرری گلستان شد
پایگاهی برای قرآن شد
حرمت کربلای ایران شد
قبله مردمان تهران شد

کاش قبرم در این حرم باشد
ضامنم حضرت کرم باشد

سیدی از تبار زهرایی
ری شد از مقدمت مسیحایی
تا تو

  • شنبه
  • 25
  • دی
  • 1395
  • ساعت
  • 08:35
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 اسماعیل شبرنگ

حضرت عبدالعظیم(ع)مدح -( کریم هستی و حاجات دل روا کردی ) * اسماعیل شبرنگ

1551
2

حضرت عبدالعظیم(ع)مدح -( کریم هستی و حاجات دل روا کردی ) کریم هستی و حاجات دل روا کردی
طبیب هستی و درد مرا دوا کردی
میان چشم شما معجزه فراوان است
مس وجود مرا سر به سر طلا کردی
تویی که واسطه ی فیض چار معصومی
رسیدی و دل مارا پراز خدا کردی
روایت از کرم بی شمار تو کم نیست
چه روزها که تفقّد به این گدا کردی
چه خوب شد که شما قبله گاه تهرانی
به ری رسیدی و یک کربلا بنا کردی
سلام سیّدنا شاه واجب التعظیم
درود حق به تو ای صاحب مقام عظیم

امام زاده ی عشقی مقام تو والاست
به روی گنبد دوّار؛ پرچمت بالاست
حسن ترینی و حُسن حسین را داری
درون سینه ی تو شوق حیدرو زهراست
مدینه با قدمت غرف نور رحمت شد
چقدر با تو زمین مثل جنّت الاعلاست
دوباره زائر دلخسته آمده آقا
حضور قطره

  • شنبه
  • 25
  • دی
  • 1395
  • ساعت
  • 08:45
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 وحید قاسمی

حضرت عبدالعظیم(ع)مدح -( آمده عشق را کند اثبات ) * وحید قاسمی

2289
5

حضرت عبدالعظیم(ع)مدح -( آمده عشق را کند اثبات ) آمده عشق را کند اثبات
مردی از خانواده ی سادات

حسنی زاده ای جلیل القدر
ساقیِ باده ای جلیل القدر

شام یلدایِ غصه طی گشته
روشنی بخش شهر ری گشته

عابر کوچه های دلداری
مرشد دسته های عیاری

آمد و با خودش صفا آورد
عطر شهرِ مدینه را آورد

نکته آموز منبر مولا
روضه خوان مصائب زهرا

آمد و کوچه خیسِ باران شد
مرقدش کربلای ایران شد

یادمان داد و زندگی کردیم
تا به امروز بندگی کردیم

از سفر تحفه پُر بها آورد
مُهر و تسبیح کربلا آورد

آمد و یک سبد بهار آورد
عشق را او سرِ قرار آورد

مست بود و خُم شعف آورد
دف و تنبور از نجف آورد

از لب یار و زلف و ابرو گفت
صدوده بار نعره زد، هو گفت

شعله بود و تبش نمی افتاد
یا ع

  • شنبه
  • 25
  • دی
  • 1395
  • ساعت
  • 09:00
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

سیاسی، اجتماعی -( ما بر در شاه لافتی دل بستیم ) * محمود یوسفی

1461
1

سیاسی، اجتماعی -( ما بر در شاه لافتی دل بستیم ) ما بر در شاه لافتی دل بستیم
یعنی به علی مرتضی دل بستیم

تسلیم شدن برای ما بی معنی ست
وقتی به شهید کربلا دل بستیم

هرکس دل خود را به کسی بسته و ما
تنها به امام و شهدا دل بستیم

گاهی به قم و گاه دگر هم مشهد
در اصل به این برو بیا دل بستیم

یک عده اگر به 'کدخدا' دل بستند
ما در عوضش به 'ناخدا' دل بستیم

یعنی که بجای خنده با دشمن دین
به گریه میان روضه ها دل بستیم

ما جای دروغ و تهمت و فسق و ریا
به عشق به این صدق و صفا دل بستیم

(( بر،جام))تهی ز ساغر شیطان نه
(( بر،جام)) پر از می خدا دل بستیم

شاعر : محمود یوسفی

  • شنبه
  • 25
  • دی
  • 1395
  • ساعت
  • 09:05
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 ولی الله کلامی زنجانی

بصیرت -( سینه ای از معرفت سرشار می خواهیم ما ) * ولی الله کلامی زنجانی

1182
1

بصیرت -( سینه ای از معرفت سرشار می خواهیم ما ) سینه ای از معرفت سرشار می خواهیم ما
در دیارِ بی پناهان ، یار می خواهیم ما

فتنه ی آخرْ زمان بگرفته شرق و غرب را
جلوه ای از مشرقُ الاَنوار می خواهیم ما

خواهد آمد آن که برچیند بساطِ ظالمان
غُرِّشی چون حیدر کرّار می خواهیم ما

ای دل غافل بپا خیز و بصیرت پیشه باش
کاهلی کافی ست مردِ کار می خواهیم ما

راه و رسم پهلوانی کِی رَوَد از یادها
قهرمانْ مردانِ میدانْ دار می خواهیم ما

پُشت کردند اشعری های منافق بر علی
از زبیر اسمی مبر، عمّار می خواهیم ما

روزگار آبستن جنگی ست بین نور و نار
حمله، نورآسا علیهِ نار می خواهیم ما

دردمندانه در این بیداریِ اسلامیان
شیعه گوید محرمِ اسرار می خواهیم ما

خون ناحق دا

  • شنبه
  • 25
  • دی
  • 1395
  • ساعت
  • 09:07
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

اشک -( گریه تنها برای دوست نکوست ) * مجید لشکری

1147

اشک -( گریه تنها برای دوست نکوست ) گریه تنها برای دوست نکوست
از جهان آنچه را که اوست نکوست

تلخی ما که شور می‌گیرد
گریه‌ی ما به زیر پوست نکوست

آن‌که خورد از نگاه خویش شراب
گریه‌اش تا سبوسبوست نکوست

گریه شور و جگر پراکنده
زخم ما تا که بی‌رفوست نکوست

یک حسین و دو سلسبیل خوش‌ست
گریه تا بر لب دو جوست نکوست

دل من گاه با تو گاهی نه
در دلم تا بگو مگوست نکوست

دست‌ها تا میان سینه‌زنی
با ضریح تو روبروست نکوست

با علی با حسین محشورم
مرگ تا بر من آرزوست نکوست

شاعر : مجید لشکری

  • شنبه
  • 25
  • دی
  • 1395
  • ساعت
  • 09:12
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

وحدت، بصیرت -( سلمان کیستید؟ مسلمان کیستید؟ ) * سید محمد جواد شرافت

1495
1

وحدت، بصیرت -( سلمان کیستید؟ مسلمان کیستید؟ ) سلمان کیستید؟ مسلمان کیستید؟
با این نگاه، شیعه ی چشمان کیستید؟

با این نگاه شعله ور از برق افتراق
با این نگاه خط زده بر خطبه ی وفاق

با این نگاه پر شده از خط فاصله
دور از ملاحظات روایات واصله

با کیست این نگاه؟ پی چیست این نگاه؟
آیینه ی نگاه علی نیست این نگاه

چشم علی که محو افق های دور بود
از درد و داغ شعله ور اما صبور بود

چشمی که خطبه خطبه نگاهی شگرف داشت
چشمی که با همیشه ی تاریخ حرف داشت

آن حرف ها چه ژرف چه ژرفند خوانده اید؟
آن حرف ها شگفت و شگرفند خوانده اید؟

از درد بی امان چه بگویم؟ شنیده اید
از خار و استخوان چه بگویم؟ شنیده اید

مولا رسیده بود به سوزان ترین مصاف
اما نبرد دست به شمشیر

  • شنبه
  • 25
  • دی
  • 1395
  • ساعت
  • 09:14
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

حضرت عبدالعظیم(ع)مدح -( ای که نور حسنی در تو جلیست ) * ناصر شهریاری

1488

حضرت عبدالعظیم(ع)مدح -( ای که نور حسنی در تو جلیست ) ای که نور حسنی در تو جلیست
ملک تو جلوه ی ملک ازلیست

هر که شد زائر درگاه شما
زائر قبر حسین بن علیست

شاعر : ناصر شهریاری

  • شنبه
  • 25
  • دی
  • 1395
  • ساعت
  • 09:16
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

حضرت عبدالعظیم(ع)مدح -( ای نائب ولی خدا ، سیدالکریم ) * محمود مربوبی

1870

حضرت عبدالعظیم(ع)مدح  -( ای نائب ولی خدا ، سیدالکریم ) ای نائب ولی خدا ، سیدالکریم
پور کریم آل عبا ، سیدالکریم

هر آنکسی که زائر قبر شما شده
گویا که رفته کرببلا ، سیدالکریم

شاعر : محمود مربوبی

  • شنبه
  • 25
  • دی
  • 1395
  • ساعت
  • 09:21
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 روح اله نوروزی

شهادت شهید مصطفی احمدی -( او مایه‌ی سر فرازیِ کشور بود ) * روح اله نوروزی

1149

شهادت شهید مصطفی احمدی -( او مایه‌ی سر فرازیِ کشور بود ) او مایه‌ی سر فرازیِ کشور بود
در خدمت اهل بیت پیغمبر بود

جانش که فدا شد به همه ثابت کرد
بی چون و چرا فداییِ رهبر بود

شاعر : روح اله نوروزی

  • شنبه
  • 25
  • دی
  • 1395
  • ساعت
  • 10:53
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 محمد حسین رحیمیان

مدافعان حرم -( تا ابد درس عاشقی دادند ) * محمد حسین رحیمیان

1392

مدافعان حرم -( تا ابد درس عاشقی دادند ) اهل غوغا مدافعان حرم
نسل زهرا مدافعان حرم

یا ابالفضل گفته و زده‌اند
دل به دریا مدافعان حرم

تا ابد درس عاشقی دادند
یاد دنیا مدافعان حرم

تا که گفتیم اولیاءالله
گفت آقا مدافعان حرم*

فکر و ذکر تمام سینه‌زنان
شده حالا مدافعان حرم

بیشتر از تمام این عالم
دارد اینجا مدافعان حرم

ما نداریم عرضه تا بشوند
الگوی ما مدافعان حرم

کاش محشورمان کند فردا
فاطمه با مدافعان حرم

حضرت صاحب‌الزمان بنویس
نام ما را مدافعان حرم

شاعر : محمد حسین رحیمیان

  • شنبه
  • 25
  • دی
  • 1395
  • ساعت
  • 11:08
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 سید محمد میرهاشمی

اخلاقی بصیرت -( ما درد عشق دوست به درمان نمی‌دهیم ) * سید محمد میرهاشمی

1811
2

اخلاقی بصیرت -( ما درد عشق دوست به درمان نمی‌دهیم ) ما درد عشق دوست به درمان نمی‌دهیم
سوز سحر به صبح گلستان نمی‌دهیم

جان بر کفیم و دار به دوشی مرام ماست
تا اذن حضرتش نرسد، جان نمی‌دهیم

ما پشت پا به عشق و محبت نمی‌زنیم
این شهد را به تلخی عصیان نمی‌دهیم

عمری بود ز سینه‌زنان ولایتیم
این دست را به بیعت شیطان نمی‌دهیم

از آبروی اشک، بصیرت گرفته‌ایم
این قطره را به زمزم جوشان نمی‌دهیم

تا ذوالفقار ذکر ائمه به دست ماست
هرگز امان به منکر قرآن نمی‌دهیم

اهل ولایتیم و پریشان دلبریم
ما گوش جان به حرف پریشان نمی‌دهیم

ما را فقیر کوی حسین آفریده‌اند
این فقر را به ملک سلیمان نمی‌دهیم

جز کربلا بهشت دگر را نخواستیم
این خاک را به روضه‌ی رضوان نمی‌دهیم

عشق ح

  • شنبه
  • 25
  • دی
  • 1395
  • ساعت
  • 11:24
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

حضرت عبدالعظيم(ع) مدح -( باخاکِ زیرِ پای خود هستی صمیمی ) *

1292

حضرت عبدالعظيم(ع)  مدح -( باخاکِ زیرِ پای خود هستی صمیمی ) ای آنکه زیباتر ز پرواز نسیمی
باخاکِ زیرِ پای خود هستی صمیمی
مثل حسن تفسیر ذکر ِ « یا کریمی »
مشهور در عالم به شاهْ عبدالعظیمی

بوی حسن می آید از صحن و سرایت
تعظیم دارد سبزیِ گلدسته هایت

با چشم هایِ خود گره وا می کنی تو
می آیی و در عشق ، غوغا می کنی تو
با مَقْدَمَتْ این چشمه ، دریا می کنی تو
«ری» را حسینیة زهرا می کنی تو

ما تاقیامت خاک بوسِ این حریمیم
مدیونِ احسان ِ تو آقایِ کریمیم

عبدالعظیمی عاشقِ پروردگاری
بر آستانِ قربِ حق سر می گذاری
این جمله بس باشد ز اوصافِ تو آری
«تو مُهرِ تأیید از امامِ خویش داری»

از بسکه زیبا عهد ، با دلدار بستی
الحق زیارانِ امامِ هادی هستی

ما را تو از دستان غم آز

  • دوشنبه
  • 27
  • دی
  • 1395
  • ساعت
  • 09:16
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

جناب عبدالعظیم حسنی -( هی تاکسی ، سلام ...ببخشید مستقیم؟ ) *

1266

جناب عبدالعظیم حسنی -( هی تاکسی ، سلام ...ببخشید مستقیم؟ ) هی تاکسی ، سلام ...ببخشید مستقیم؟
سمت بهار، کوچه گل ، منزل نسیم

اصلا چقدر می شود آقا حساب کن
دربست تا جلوی در شابدالعظیم

از انتظار خسته شدم دیر می شود
دارد دوباره حال دلم می شود وخیم

می دانی از کی آمده ام ایستاده ام؟
قبل از اذان صبح ، حدود چهار و نیم

مثل همیشه ساعتمان خواب رفته بود
مثل همیشه ...باز همان جفت یا کریم

دارد دوباره رفتن من دیر می شود
دارد دوباره ...باز همان قصه قدیم

دارد کسی برای دلم بوق می زند
هی تاکسی ...سلام ببخشید مستقیم؟

  • دوشنبه
  • 27
  • دی
  • 1395
  • ساعت
  • 09:18
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

جناب عبدالعظیم حسنی -( مشهد نشد، قم هم نشد، قسمت شد اینجا ) * محمد جواد شیرازی

1379

جناب عبدالعظیم حسنی -( مشهد نشد، قم هم نشد، قسمت شد اینجا ) مشهد نشد، قم هم نشد، قسمت شد اینجا
امشب هر آنکس آمده، دعوت شد اینجا

سید شدی، آقا شدی، من هم گدایت
بر ما ز پا افتادگان نعمت شد اینجا

از بس حریمت بوی شهر کربلا داشت
قائم‌مقام دوم جنت شد اینجا

جسم تو را پای "درخت سیب" بردند
یعنی که با کرب و بلا قسمت شد اینجا

من زار قبرک کمن زار حسینا
بر اهل تهران مایه‌ی رحمت شد اینجا

شب‌های جمعه با نوای عرشی یار
منزلگه سینه‌زن هیئت شد اینجا

وقتی تو از نسل کریم اهل بیتی
گل‌دسته‌هایت مایه‌ی حیرت شد اینجا

شاعر : محمد جواد شیرازی

  • دوشنبه
  • 27
  • دی
  • 1395
  • ساعت
  • 09:19
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

وحشی گری آلسعود -( آل سقوط ! مکر خدا را چه می کنید ) * مهدی جهاندار

1448

وحشی گری آلسعود -( آل سقوط ! مکر خدا را چه می کنید ) آل سقوط ! مکر خدا را چه می کنید
آل هبوط ! زلزله ها را چه می کنید

آل هُبل ! جواب خدا را چی می دهید
آل یزید ! کرب و بلا را چه می کنید

آل یهود ! آل تلاویو ! آل دیو !
آل علی و آل کسا را چه می کنید

آه یمن که دامنتان را گرفته است
نفرین کشتگان منا را چه می کنید

موساست اینکه می رسد از راه عنقریب
اعجاز اژدها و عصا را چه می کنید

گیرم که قبله را به اسیری گرفته اید
مقصد خداست، قبله نما را چه می کنید

ای کاروان که می روی از ساروان بپرس
با گرگ، آشتی و مدارا چه می کنید؟...

یا ایّها العزیز غریبیم، خسته ایم
با این غریب خسته، نگارا ! چه می کنید؟

عباس های تشنه به خون آرمیده اند
أدرک أخاک؛ پاسخ ما را چه می

  • دوشنبه
  • 27
  • دی
  • 1395
  • ساعت
  • 09:23
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

175غواص شهید -( یوسفم! یونس آمدی ز سفر ) * عارفه دهقانی

1581
1

175غواص شهید -( یوسفم! یونس آمدی ز سفر ) یوسفم! یونس آمدی ز سفر
چهره ات بی نشان تر از جانت!
دستِ خود را جدا نکرد از تو
بندِ سرسختِ روی دستانت

آه ای شاه ماهیِ دریا!
رود ,حاجت طلب شد از تو...ولی
عمقِ گودال ,پُر شد و نرسید
دستِ اروند هم به دامانت

خاکِ سرخِ "ابوفلوس" آنروز
175 دفعه تپید
در کدامین تپش، رها شد و رفت
نَفَس آخر از گریبانت؟ .
.

عطش و دست بسته و گرما
آب و گودال و مادرت زهرا
کربلای چهار و خاطره ها
مانده در گیسوی پریشانت

من و اعماقِ نفسِ بی احساس...
تو و اوجِ شرایطی حساس...
دست من را بگیر ای غواص!
جانِ دریادلان به قربانت!

شاعر : عارفه دهقانی

  • دوشنبه
  • 27
  • دی
  • 1395
  • ساعت
  • 09:45
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

اتش سوزی پلاسکو -( درگیر خود کرده است این آتش جهانم را ) *

1136

اتش سوزی پلاسکو -( درگیر خود کرده است این آتش جهانم را ) درگیر خود کرده است این آتش جهانم را
سوزانده داغش شعله شعله استخوانم را

دود و دم یک اتفاق آتشین ناگاه
تاریک کرده روز روشن آسمانم را

صبح همین امروز با اخبار تهران... آه
از دست دادم دست های قهرمانم را

ویرانه های زندگی در کسری از لحظه
بلعید حتی رد پای دوستانم را

گم کرده ام در پیچ و خم های هزار آوار
مرد پر از تاب و تب آتش نشانم را

پاسخ فقط بغض است و آهی سرد و تکراری
"میپرسم از هرکس نشان بی نشانم را"

در آن جهنم مانده او تنها و من اینجا
میخوانم آهسته مفاتیح الجنانم را

سخت است یا رب انتظار و انتظار و باز...
ای کاش آسان تر بگیری امتحانم را

فاطمه عارف نژاد

  • جمعه
  • 1
  • بهمن
  • 1395
  • ساعت
  • 11:02
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

آتش سوزی پلاسکو -( خبر کوتاه بود و ناگهان بود ) * علی لواسانی

1427

آتش سوزی پلاسکو -( خبر کوتاه بود و ناگهان بود ) خبر کوتاه بود و ناگهان بود
دوباره صحبت از داغی گران بود
میان هجمی از آوار و آتش
شهادت قسمت آتشنشان بود

به جان از داغ هجر آتش نشانم
غبار غم گرفته‌ آسمانم
رفیقان یک به یک رفتند از این شهر
خداحافظ رفیق مهربانم

تو از جنس رسولان بودی ای دوست
نماد عشق و ایمان بودی ای دوست
گلستان ساختی با عشق از آتش
تو ابراهیم دوران بودی ای دوست

تو رفتی بر دل اما ماند داغت
دل هر سنگ را گریاند داغت
تو که عمری ز دل آتش نشاندی
دل یک شهر را سوزاند داغت

نگیرد رنگ شب فانوس ِ عاشق
بریدن نیست در قاموس ِ عاشق
بقای جاودان بود این سرانجام
که بر آتش زد آن ققنوس ِ عاشق

سیدمهدی میری لواسانی

شاعر : علی لواسانی

  • جمعه
  • 1
  • بهمن
  • 1395
  • ساعت
  • 11:05
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 قاسم نعمتی

عملیات کربلای ۵ -( هرنفس بوی سیب می آید ) * قاسم نعمتی

1180
1

عملیات کربلای ۵ -( هرنفس بوی سیب می آید ) هرنفس بوی سیب می آید
ازمسیرشلمچه این شبها
زنده شد یادکربلای پنج
یادسربندهای یا زهرا
........
هرکسی پهلویش که ترکش خورد
گفت یافاطمه زپاافتاد
به گمانم که لحظه ی آخر
روی دامان مادرش جان داد
.......
میرسد بوی چادر خاکی
ازکنار تمام پیکرها
فاطمیه ، شلمچه، این ایام
صحنه ی کوچه بود معبرها
......
چه پسرها که بی پدر گشتند
چه پدرها که بی پسر گشتند
رفت گردان و دسته ای آمد
رفقا بی رفیق برگشتند
.......
هرزمان رو زدم به قافله ها
پاسخ آمد بروبرو جانیست
بهرتسکین درد من جایی
خوب تر ازبهشت زهرا نیست
.......
هرشب جمعه قطعه ی شهدا
جای جامانده های جنگ شده
دل دنیاگرفته ی ماهم
بهردیدار یار تنگ شده

شاعر : قاسم نعمتی

  • جمعه
  • 1
  • بهمن
  • 1395
  • ساعت
  • 15:16
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

-( آتش زبانه می زند از عشقتان هنوز ) * نعیمه امامی

1550

 -( آتش زبانه می زند از عشقتان هنوز ) پرواز کن که منتظر است آسمان هنوز ( برای شهدای آتش نشان)

می سوزد از فراق شما باغبان هنوز

در سوگ داغ بیست گل ارغوان هنوز

سنگین شده است بغض و نفس ها به سینه ها

آتش زبانه می زند از عشقتان هنوز

آوار درد ریخته بر سینه هایمان

از چشم شهر می چکد اشک روان هنوز

مادر سوال می کند از یوسفش ... بگو ...

دارد امید دیدن سروی جوان هنوز

در لا به لای آن همه آوار و زخم و درد

خاکستری بجاست از آن قهرمان هنوز ؟

چشم انتظار آمدنت بود دخترک...

شاید نشسته کنجی از این بی کران هنوز

با لحظه لحظه سوختنت شعله می کشد

سر تا سر وجود وطن بی امان هنوز

اینگونه پر کشیدنت اصلا عجیب نیست

دلداده ای به غربت یاسی کمان هنوز

  • چهارشنبه
  • 13
  • بهمن
  • 1395
  • ساعت
  • 18:41
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد