مثل زینب وقار بابا بود
کوه صبر و بلا و غمها بود
در رشادت شبیه زهرا بود
خطبه اش ذوالفقار مولا بود
- چهارشنبه
- 8
- شهریور
- 1396
- ساعت
- 09:25
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
مثل زینب وقار بابا بود
کوه صبر و بلا و غمها بود
در رشادت شبیه زهرا بود
خطبه اش ذوالفقار مولا بود
قطره به قطره راهی دریا شدن کم نیست
نوکر شدن ، سلمان شدن ، منّا شدن کم نیست
اصلا گدایی همین بانو بزرگم کرد
با دست خالی اینقدر آقا شدن کم نیست
محض گل رویش خدا خلق عوالم کرد
تنها دلیل خلقت دنیا شدن کم نیست
علم لدن را یادگار از جد خود دارد
عالم به علم عالم معنا شدن کم نیست
اصلا از آنجایی که او زِینِ أَبِ ثانی ست
باید بگویم زینت بابا شدن کم نیست
در جان دختر حُسن مادر میکند جلوه
حانیه و حنانه و حسنا شدن کم نیست
باید که کوثرزاده را کوثر صدایش کرد
آیینه ی صدیقه ی کبری شدن کم نیست
مادر به اولادش دلش گرم است ، بی تردید
چشم و چراغ خانه ی زهرا شدن کم نیست
حوریه ای از حوریان دامن زهراست
إنسیه ی إنسیة الحور
دیار عشق و جنون پر ز آه مظلوم است
روایت غمشان صد کتاب منظوم است
هر آنچه کرببلا بر سر حسین آورد
حکایت دل پر خون ام کلثوم است
شریعه بسته شد و آب شد دگر نایاب
علی اصغر شش ماه از چه محکوم است
یکی فتاده به هامون ز خاک و خون غلطان
یکی اسیر و پریشان، ز یار محروم است
اگر چه زینب ثانی بود ولی او هم
همیشه در کنف ضل چهار معصوم است
نصیب زینب و تو شد فراغ و خون جگری
گواه صبر شما ذات حی قیوم است
تو دخت شیر خدایی تو شیر زن هستی
عناد با اسد اله چقدر مرسوم است
تو خطبه خواندی اگر در رثای مظلومان
کلام نافذ تو هم به گریه مختوم است
به شام و کوفه اسیران حقیر گردیدند
چقدر شام بلا نامبارک و شوم است
کسی که نس
زاده ی نور و آیه ی تطهیر
دختر کوثر دختر غدیر
یا ام کلثوم
قدر تو پنهان چون قبر زهراست
قصه ی مرگت داغ عاشوراست
یا ام کلثوم
با دست بسته قد خمیده
دیده ای بر نی راس بریده
یا ام کلثوم
جای تو نبود ای دخت امام
زندان کوفه ویرانه ی شام
یا ام کلثوم
شاهد بوده ای با چشم گریان
خیزران می خورد بر لب قرآن
یا ام کلثوم
داماد زهرا کی شود اغیار؟
بودی عروس جعفر طیار
یا ام کلثوم
مظلومه ای مانند علی مظلوم
دختر ام الائمه ، ام کلثوم
نوحه خوان قتیل العبراتی
زینبی دیگر ، عمه ی ساداتی
واویلا واویلا آه و واویلا
گل پر پر دیده ای کنج ویرانه
زینب شمع قافله تویی پروانه
وارث گلشن یاس کبودی
همسفر با سر بریده بودی
واویلا.......
آیینه ی صبر و تقوی و عصمتی
اشفعی لنا فی الجنه سیدتی
مرغ دل پر زند تا شهر دمشق
طوف مرقد آن شهبانوی عشق
واویلا........
زمینه حضرت ام کلثوم سلام الله علیها
وارث ِ عاشورایی ای وای ای وای
شاهدِ غربت هایی ای وای ای وای
دخترِ زهرایی
روضه بخوانی روز وشب روز وشب
همسفری تو با زینب با زینب
واویلا واویلا
حنجرِ پاره دیدی ای وای ای وای
زخمِ گلو بوسیدی ای وای ای وای
غمزده نالیدی
پیکر عریان دیدی ای وای ای وای
شام ِ غریبان دیدی ای وای ای وای
گریه کنان دیدی...
غارت خیمه پیرت کرد پیرت کرد
از همه عالم سیرت کرد سیرت کرد
واویلا واویلا
شام بلا را دیدی ای وای ای وای
تشت طلا را دیدی ای وای ای وای
راس جدا دیدی
بر لب و دندان می زد ای وای ای وای
پیش یتیمان می زد ای وای ای وای
چه بی امان می زد
شدت ضربه سنگین شد سنگ
فارسی
قلب عالم گشته مغموم
از وفات ام کلثوم
دمبدم جا دارد ای دل
خون چکد از چشم مردم
اهل عالم چو نی در نوا شد
بزم ماتم دوباره بپا شد
آمده روز آلام و محنت
وامصیبت مصیبت مصیبت (2)
خاندان آل عصمت
گشته غرق بحر محنت
قامت آل پیمبر
خم شده ازاین مصیبت
می زند بسکه بر سینه و سر
زینب ازهجر جانسوز خواهر
آمده روز آلام و محنت
وا مصیبت مصیبت مصیبت (2)
نای دل در شورو شین است
روز حزن عالمین است
گریه کن روز عزای
خواهر خوب حسین است
دل زغصه شده برکه خون
دیده باید شود رود جیحون
آمده روز آلام و محنت
وا مصیبت مصیبت مصیبت (2)
ترکی
قلب عالم دوندی قانه
اود دوشوبدی جسم و جانه
ام کلثومین غمینده
نی کیمی گلم فغانه
ک
ای که وجود پاک تو آیینۀ زهراست
هر جا تو باشی اسم بابایت علی آنجاست
هر جا تو باشی خواهرت آنجاست بیتردید
هر جا تو باشی ردّ پایی از برادرهاست
اما تو پنهانی در این پیداییِ روشن
اینگونه پیدا بودنِ پنهان عجب زیباست!
تو زینبی تو ام کلثومی... یکی هستید
«صغری» و «کبری» چیدن تاریخ بیمعناست...
در خطبههایت خطبههای فاطمه جاریست
در خطبههایت خطبههای مرتضی پیداست
تو خطبه خواندی کوفه و شام از نفس افتاد
این حرفها تیز است، برندهست، بیپرواست
از شعلههای شعرهایت سوخت جان شهر
در سینۀ مردم هنوز از گریهات غوغاست
از آن روایتهای سوزان میشود فهمید
در سینهات تا لحظۀ پرواز عاشوراست...
کمتر کسیست در غم من انجمن کند
از من سخن بیاورد، از من سخن کند
«دلهای جمع را کند آشفته یاد من
راضی نمیشوم که کسی یاد من کند»
یاد آورم ز قاسم و عبّاس و اکبرم
چشمم نظر چو بر گل و سرو و سمن کند
غوغای کربلا، غم کوفه، حدیث شام
جان بر لبم رسانَد و خون، قلب من کند
ما را خرابه، جای شد و هیچ کس نگفت:
باید که لاله جلوه به صحن چمن کند
از بازگشتمان به مدینه کنایتیست
هر کاروانِ خسته که رو در وطن کند
بار مرا اگر چه اجل بسته است و باز
خوش روبهرو مرا به حسین و حسن کند،
شرمندۀ محبّت زینب شوم که آه!
باید دوباره جامۀ ماتم به تن کند
وقتی کفن برای من آماده میشود
او باز گریه بر بدن بیکفن کند
بخشی از خطبۀ حضرت ام کلثوم علیهاالسلام در کوفه
«یا اَهلَ الکوفَةِ!
سوئَةً لَکُم مالَکُم خَذَلتُم حُسَیناً وَ قَتَلتُموهُ وَ انتَهَبتُم اَموالَهُ
وَ وَرِثتُموهُ وَ سَبَبتُم نِسائَهُ وَ بَکَیتُموهُ فُتُّباً لَکُم وَ سُحقاً...»
تمام همهمهها غرق در سکوت شدند
صدای گریۀ او شهر را تکان میداد
میان قوم عرب یک نسبشناس نبود؟
شکوه خطبه علی را فقط نشان میداد
نگاه کرد به تسبیح خواهرش زینب
که این حماسه به او قدرت بیان میداد
کلام دختر نهجالبلاغه نافذ بود
و درس مردی و غیرت به کوفیان میداد
خطاب کرد: «شما تا ابد دو رو بودید،
اگر خدا به شما عمر جاودان میداد
به پاس این همه مدّت که دم تکان دادید
خلیف
گل خیرالنسایی ام کلثوم
عزیز مرتضایی امکلثوم
تودخت حیدرو زهرای اطهر
زنسل مصطفایی امکلثوم
سپهر دین حق را همچو زهرا
مه برج هدایی ام کلثوم
گلستان ولایت عطرش از توست
گل باغ ولایی ام کلثوم
تو در گلزار اهل بیت عصمت
گل زهرا نمایی ام کلثوم
به دریای ولایت تا به محشر
تو در پر بهایی ام کلثوم
زنان پاکدامن را همه عمر
چو زهرا رهنمایی ام کلثوم
الاای دخت حیدر همچو زهرا
تو بر ما مقتدایی ام کلثوم
چوزهرا مادر غمدیده ی خود
شفیعه در جزایی ام کلثوم
زبس داری وفا، ازکار شیعه
کنی مشکل گشایی ام کلثوم
به اذن خالق یکتا دو عالم
به درد ما دوایی ام کلثوم
چوزینب در میان موج غم ها
تو خود درد آشنایی ام کلثوم
به یاد کربلا و سو
پاره ی قلب حیدری کلثوم
همه ی هست مادری کلثوم
تو گل گلزارآل مصطفایی
همچو زینب نور چشم مرتضایی
ام کلثوم(۴)
همره زینب کربلا بودی
بر غم و غربت مبتلا بودی
دیده ای کرببلای نورعینت
بوده ای همراه زینب با حسینت
ام کلثوم
گشته ای کلثوم راحت از غم ها
رفته ای سوی حضرت زهرا
رفتی و راحت شدی از رنج و غم ها
خون از این داغ و مصیبت قلب زهرا
ام کلثوم
دیده ای اکبر اربا اربا شد
خون ز داغ او قلب باباشد
دیده ای در خون فتاده جسم اکبر
گشته ازجور و ستم صد پاره پیکر
ام کلثوم
دیده ای غرق خون شده اصغر
شده ببریده گلو و حنجر
کربلا پر گشته بود از عطر و بویش
حرمله با تیر کین زد بر گلویش
ام کلثوم
غربت خود را کرده ای احساس
ام کلثوم برفت از دنیا
دگر راحت شده از غم ها
زین جهان رفته سوی زهرا
واویلا واویلا واویلا(۲)
روان سوی عقبا گردیده
هرکجا کربلا گردیده
شور ماتم به پا گردیده
واویلا واویلا واویلا
دخت حیدر ام کلثوم است
بسان خواهرش مظلوم است
همچومادر ز حق محروم است
واویلا واویلا واویلا
از غمش جمله دلها خون است
شیعه از داغ او محزون است
مهدی فاطمه دل خون است
واویلا واویلا واویلا
بدیده گل ام لیلا
ز جور و کینههای اعدا
شده پیکرش اربا اربا
واویلا واویلا واویلا
بدیده تشنه لب اصغررا
بدیده بریده حنجررا
بدیده شورش محشر را
واویلا واویلا واویلا
ام کلثوم گل خیرالناس
غربتش را نموده احساس
به وقت شهادت عباس
واویلا واویلا واوی
دختر مولا تویی تو
تالی زهرا تویی تو
دختر فاطمه ام کلثوم
نور چشم همه ام کلثوم
آه و واویلتا وامصیبت(۲)
تو گل باغ ولایی
دختر خیرالنسایی
مجتبی را تو نوردو عینی
همچو زینب تو اخت الحسینی
آه و واویلتا وا مصیبت
همچو زینب نور عینی
خواهر مولا حسینی
همنشین شه کربلایی
بهر داغ حسین در نوایی
آه و واویلتا وا مصیبت
دیده ای تو کربلا را
خواهر غم مبتلا را
بوده ای کربلا دل پریشان
دیده ای کربلا طفل عطشان
آه و واویلتا وامصیبت
دیده ای تو همچوزینب
تشنگان و ذکر یارب
دیده ای کربلا پور لیلا
پیکر پاک او اربا اربا
آه و واویلتا وا مصیبت
دیده ای تشنه رباب است
بهر اصغر فکر آب است
دیده ای طفل شش ماهه اصغر
روی دست پدر گش
تو دخت حیدری کلثوم
عزیز مادری کلثوم
گلی از گلشن عصمت
به زینب خواهری کلثوم
واویلا آه و واویلا(۴)
گل حیدر گل زهرا
توهستی خواهر زینب
سپهر دین یزدان را
توبودی همچنان کوکب
واویلا آه و واویلا
الاای گلبن عترت
شدی راحت توازغمها
صفا بخش دل مولا
برفتی توسوی زهرا
واویلا آه و واویلا
صفای عالمینی تو
حسن رانورعینی تو
تودرکرب وبلای خون
به همراه حسینی تو
واویلا آه و واویلا
به همراه حسین بودی
تو دیدی کربلای خون
تو همچون خواهرت زینب
شدی از درد و غم محزون
واویلا آه و واویلا
تودیدی روز عاشورا
که غرق خون شده اکبر
میان خیل دشمن ها
که صد پاره شده پیکر
واویلا آه و واویلا
روی دست حسین دیدی
گلی را غرق خون پر پر
ش
دختر پاک و معصوم
هستی تو ام کلثوم
ای نور چشم زهرا
چون زینبی تو مظلوم
واویلتا واویلا(۴)
تو دخت حیدری بر
فاطمه نور عینی
از نسل آل طاها
تو خواهر حسینی
واویلتا واویلتا
بهر حسین زهرا
هستی تو همچو زینب
سپهر دین حق را
بانو تویی چوکوکب
واویلتا واویلا
دیدی تو کربلا را
رنج وغم و بلا را
در بین خیمه دیدی
ناله و گریه ها را
واویلتا واویلا
تودیده ای روی خاک
پیکر اربا اربا
شهید راه دین شد
اکبر امید لیلا
واویلتا واویلا
تونور در حجابی
بانودر التهابی
همیشه دیده گریان
بر کودک ربابی
واویلتا واویلا
به روی دست مولا
کودک تشنه دیدی
تا شد شهید کینه
از غصه اش خمیدی
واویلتا واویلا
دیدی که حرمله زد
تیر بر گلوی اصغر
دختر حیدر پاک و مطهر یا ام کلثوم
بر تو بنازد زهرای اطهر یا ام کلثوم
یا ام کلثوم (۳)
برمجتبی تو نور دو عینی خواهر زینب سپهر دین را هستی توبانو بسانِ کوکب
یا ام کلثوم (۳)
همراه زینب دیدی تو داغ کرب و بلا را
بر روی دوشت بانو کشیدی رنج و بلا را
یا ام کلثوم (۳)
دیدی که رفته بسوی میدان فرزند لیلا
با ظلم دشمن علی اکبر شد اربا اربا
یا ام کلثوم (۳)
دیدی تو اکبر نقش زمین در خون آرمیده
حسین زهرا کنار اکبر قامت خمیده
یا ام کلثوم(۳)
دیدی توبانو مادر اصغر در التهاب است
ازبهرطفل ششماهه ی خود درفکرآب است
یا ام کلثوم (۳)
دیدی بروی دست پدر بود علی اصغر
با تیر کین حرمله گردید او پاره حنجر
یا امکلثوم(۳)
ه
ای نور دل زهرا(دخت علی کلثومی)۲
در بین همه زنها(چون زینب مظلومی)۲
تو گل گلشن آل عبایی
دختر فاطمه خیرالنسایی
سفیر کربلا یا ام کلثوم(۲)
همراه گل زهرا (در کرببلا بودی)
با اهل حرم بانو (در رنج و بلا بودی)
دیدهای گلهای باغ مدینه
در کربلا شده پر پر ز کینه
سفیر کربلا یا امکلثوم
دیدی که علی اکبر (رفته بسوی میدان)
دنبال علی اکبر(گردیده حسین گریان)
دیده ای گل باغ ام لیلا
از ظلم و کینه گشته اربا اربا
سفیر کربلا یا ام کلثوم
دیدی تو علی اصغر (بردست پدر جان داد)
در راه پدر اصغر (جان بالب عطشان داد)
دیدی بر روی دست بابا اصغر
ازتیر حرمله شد پاره حنجر
سفیر کربلا یا امکلثوم
دیدی توبدشت خون(ای دختر خیرالن
وقتی که عالم با وجودت آبرو داشت
باید برای بردن نامت وضو داشت
بیت علی یک عمر با تو رنگ و بو داشت
زهرا دمادم دیدنت را آرزو داشت
عصمت ز سیمای تو معلوم است معلوم
ای دختر شیر خدا یا ام کلثوم
روح دعا ،أخت الوفا، بنت الوقاری
روح ادب زهرا نسب حیدر تباری
مثل علمداری ، شکوهی ، اقتداری
مانند زینب خواهرت همتا نداری
پروردهء دست عطوف چند معصوم
ای دختر شیر خدا یا ام کلثوم
نقش تو در کرببلا انکار، هرگز
چون خواهرت تسلیم استکبار ، هرگز
در راه کوفه تو بگو یکبار ، هرگز
زینب نشد بی یاور و غمخوار، هرگز
ای خواهر کوچکترِ ارباب مظلوم
ای دختر شیر خدا یا ام کلثوم
بر ناقه، اطفال برادر را نشاندی
یک لحظه از احوالشان غافل
بند اول
دخت شه مردانی
معلم قرآنی،با خطبه هات طوفانی
تو خواهر اربابی
تو گوهر نایابی،خورشید عالمتابی
یا ام کلثوم،ماده شیر مرتضی
یا ام کلثوم،ای اسیر کربلا
یا ام کلثوم،افتخار اولیا
دلم شده به عشقه تو محکوم
مولاتی یا ام کلثوم
مولاتی یا ام کلثوم
بند دوم
به شانت این بس بانو
که دختر زهرایی،ما قطره تو دریایی
دل به تو بستم بانو
تو ضامن فردایی،شفیعه ی عقبایی
یا ام کلثوم،بانوی محترمه
یا ام کلثوم،کنیزت مادرمه
یا ام کلثوم،سایتون رو سرمه
ای خواهر تشنه لبِ مظلوم
مولاتی یا ام کلثوم
مولاتی یا ام کلثوم
بند سوم
با خطبه هات ای بانو
حکم خدا اجرا شد،کرب و بلا احیا شد
خطبه که خوندی بانو
توی دلا غوغا شد،
ای نخل کوثر را ثمر یا ام کلثوم
ای مایه ی فخر بشر یا ام کلثوم
ای دومین زینب، سراپا زینت اب
ای زینت نام پدر یا ام کلثوم
ای چارمین خورشید نور از نسل کوثر
بر فاطمه نور بصر یا ام کلثوم
ای کوکب افلاک، ای نور مجسم
ای خواهر شمس و قمر یا ام کلثوم
زینب که سر تا پا علی بود و علی بود
رفتی به زهرا بیشتر یا ام کلثوم
حتما تو هم مانند زینب دیده بودی
که مادرت در پشت در ... یا ام کلثوم
حتما تو هم از داغ کوچه داغداری
از ماجرا داری خبر یا ام کلثوم
از کوچه ها تا کوچه های شام رفتی
رفتی کنار تشت زر یا ام کلثوم
با خیزران دیدی چه غوغایی به پا کرد
جام شراب و چشم تر ... یا ام کلثوم
ای وای از ساعات قتل صبر ای وا
سالیان سال من هم سایهی سر داشتم
خاطری آسوده با چندین برادر داشتم
سایهامرا هم نمیدیدندحتّیقوموخویش
تا پناهی چون اباالفضلِ دلاور داشتم
کربلا تا شام رفتم با سپاه اَشقیا
منکهروزی پاسداری مثل اکبر داشتم
خواهرم با نُطقِ حیدروار فتحِکوفه کرد
منولیدرخُطبهخواندنلحنِ مادر داشتم
شمر را با امر من بلعید خاکِ شامِ شوم
در اسارت معجزاتی فوق باور داشتم
خیرهبر رأسِأباالفضلمشدمبیاختیار
تا که چشم از آستین پارهام برداشتم
باز هم شُکرِخدا پوشیّهام گرچه نبود
درهجومچشمهای هرزه مَعجر داشتم
با سکینه، با رُقیّه تا که همدردی کنند
کاشدرجمعِاَسیران،چند دختر داشتم
کاشوقتیکعبنِیبر پهلوی
زینب رو کردی آروم
دشمن رو کردی مغموم
صلی الله علیکِ
بی بی یا ام کلثوم
همدم زینب کبری بودی
نفس حضرت سقا بودی
زینب کبری علیِ اعلی
تو خود حضرت زهرا بودی
ام کلثوم،زیادی از سر دنیا
ام کلثوم،جنت و محشر دنیا
ام کلثوم،قدرت برتر دنیا
ام کلثوم،بهترین خواهر دنیا
بنت الحیدر
هستی یکپارچه خانوم
عشق چهارده معصوم
صلی الله علیکِ
بی بی یا ام کلثوم
بهترین زن جهان هستی
عشق صاحب الزمان هستی
کربلا نرفته ام خاتون
تو خودت در جریان هستی
ام کلثوم، سیده سرور دنیا
ام کلثوم، عشق تو محور دنیا
ام کلثوم ،تو ته و آخر عشقی
ام کلثوم، بهترین خواهر دنیا
بنت الحیدر
هستی با وجودت معلوم
که یزید میشه محکوم
صلی الله علیکِ
بی بی یا ام کلثوم
دست راست زینب کبری
خطبه هات یزید و کرد رسوا
نه که ما بگیم علی میگه
شیر دختر من ای والله
ام کلثوم ، هیبتت هیبت مولا
ام کلثوم ، عصمتت عصمت زهرا
ام کلثوم ، غیرتت غیرت عباس
ام کلثوم ، بهترین خواهر دنیا
بنت الحیدر
ای مقامت فراتر از مریم یا ام کلثوم
ای شکوهت فراتر از حوا یا ام کلثوم
ام کلثوم خواهر زینب یا ام کلثوم
عصمت الله دوم زهرا یا ام کلثوم
پیش پایت تمام هور و ملک یا ام کلثوم
وصله از خانواده ی نور یا ام کلثوم
دخت مولا فاطمه زاده یا ام کلثوم
یا ام کلثوم...
ای اجابت فرشته را چادر
حوریان در طواف معجر تو
انقدر ناز داری ای بانو
بال جبرئیل فرش معبر تو
از نفس هایت ای نسیم بهشت
بوی عطر گلاب می آید
التماس دعای نیمه شبا
سوی تو مستجاب می آید
یا ام کلثوم...
تو کجا توان ناپاکان یا ام کلثوم
تو ملیکه ز عالم ملکوت یا ام کلثوم
قرص خورشید زم حریر سیاه یا ام کلثوم
جمع ایمان کفر ممکن نیست یا ام کلثوم
هر که این قصه را کند باور
بخدا شیعه نیست مومن نیست
یا ام کلثوم
انتهای اروج جبرائیل یا ام کلثوم
اولین پله ی مقام شما کربلا زنده مانده
اما با خطبه ی زینب کلام شما
یا ام کلثوم...
نوه ی دختری و عشق پیمبر بودن
دختر دومی ِحضرت حیدر بودن
صدق الله العلی نام پدر بود و چنین
آیه ی چارمی سوره ی کوثر بودن
ام کلثوم شدن اینهمه مظلوم شدن
شاهد میخ، چهل مرد، لگد، در بودن
شاهد میخ،چهل مرد،لگد،در،فریاد
بعد هم شاهد یک عمر به بستر بودن
جزو آموختگان وصیت نامه ی او
جزو تشییع کنان تن مادر بودن
پشت تابوت به همراه حسین و زینب
جزو آن چندنفر در شب آخر بودن
درشب قدر به نوعی و به شکلی شب تشت
ام کلثوم...بگو زینب دیگر بودن
دختر فاطمه و عمه ی طفلان اما
عزتش این بشود:خواهر خواهر بودن
می کند خم کمرش را همه ی عمر فقط
لحظه ای عمه ی دلواپس اصغر بودن
می کند خم کمرش را به خدا درآنی
روی تل گریه کنان محو برادر بودن
چکمه ای آمد از آن سو واز این سو شد باب
در هیاهوی حرم دست به معجر بودن
کوچکتر از همه من بودم
روزی که توی خونمون مادرم و زدن
توو کوچه زیر آسمون مادرم و زدن
جلو چشای باغبون مادرم و زدن
خونه ی ما و دعوا / باورم نمی شد
طناب و دست بابا / باورم نمی شد
مادرم با بار شیشه / پشت در که افتاد
روی چادرش رد پا / باورم نمی شد
کوچک تر از همه من بودم
یادمه که درد میکشید شبا نمی خوابید
غربت بابام و که دید شبا نمی خوابید
اون که شبونه پر کشید شبا نمی خوابید
ما ها رو تنها گذاشت / باورم نمی شد
بابام کفن که برداشت / باورم نمی شد
بندهای کفن که وا شد / ما همه دویدیم
بازوهاش هنوز ورم داشت / باورم نمی شد
دگر راحت از رنج و غم ها شدی
روان زین جهان سوی زهرا شدی
گل باغ زهرا
تو رفتی ز دنیا
گل فاطمه۲
تو بر فاطمه هدیه ای از ربی
برای علی ثانی زینبی
گل باغ زهرا
تو رفتی ز دنیا
گل فاطمه۲
بدیدی چو زینب غم کربلا
شدی همره او به غم مبتلا
گل باغ زهرا
تو رفتی ز دنیا
گل فاطمه۲
تو دیدی چو زینب علی اکبرش
شده اربا اربا ز کین پیکرش
گل باغ زهرا
تو رفتی ز دنیا
گل فاطمه۲
زده ای گل دین به سان پدر
غم داغ اصغر به جانت شرر
گل باغ زهرا
تو رفتی ز دنیا
گل فاطمه۲
تو دیدی که عباس دو دستش جداست
به راه خدا جان پاکش فداست
گل باغ زهرا
تو رفتی ز دنیا
گل فاطمه۲
تو دیدی برادر که تنها شده
اسیر ستم بین اعدا شده
گل باغ زهرا
تو رفتی ز دنیا
گل فاطمه۲
تو دیدی که شمر سوی او می دوید
سر پاک او از قفا می برید
گل باغ زهرا
تو رفتی ز دنیا
گل فاطمه۲
به زخمت زده دشمن دین نمک
ز دشمن یتیمان خوردند کتک
گل باغ زهرا
تو رفتی ز دنیا
گل فاطمه۲
آه
دخت زهرا کلثوم
دخت پاک و معصوم
همچو زینب مظلوم
یا حضرت کلثوم۲
آه
در عمرت غم دیدی
رنج و ماتم دیدی
اشک نم نم دیدی
یا حضرت کلثوم۲
آه
گشته ای غم نصیب
بوده ای بی شکیب
بین عالم غریب
یا حضرت کلثوم۲
آه
بودی در شور و شین
از بهر نور عین
برادرت حسین
یا حضرت کلثوم۲
آه
دیده ای اکبرش
آن گل پرپرش
پاره شد پیکرش
یا حضرت کلثوم۲
آه
دیده ای اصغرش
بر دست پدرش
شد پاره حنجرش
یا حضرت کلثوم۲
آه
شنیدی بوی یاس
دیده ای خیر الناس
در کنار عباس
یا حضرت کلثوم۲
آه
حرمتش دریدند
سوی او دویدند
سرش را بریدند
یا حضرت کلثوم۲
آه
دیدی قلب سوزان
کودکان عطشان
با ناله و افغان
یا حضرت کلثوم۲
آه
دیدی بی بهانه
دشمن ظالمانه
می زد تازیانه
یا حضرت کلثوم۲
گلوی هجر فشردم که داده آزارم
فراق یار چه کرده است با دل زارم
سلام صبح امیدم، سلام مطلع فجر
هنوز منتظر صبح روز دیدارم
برای من که گدایم جهان نمی ارزد
اگر ز دامن لطف تو دست بردارم
به اینکه آبرویم ریخته نگاه نکن
نگاه کن چقدر بی پناه و ناچارم
گره به کار من افتاده است بازش کن
مرا ز خانهء خود رد نکن گرفتارم
کسی نبودم و قدر و بها به من دادی
کسی نبوده بجز فاطمه خریدارم
تمام نوکریم را به روضه مدیونم
تمام زندگیم را به تو بدهکارم
صدای خواهر زینب می آید از کوفه
دوباره سینه زن خواهر علمدارم
هنوز گریه کن کوچه های شام و یهود
هنوز مضطر راه شلوغ بازارم
علی گلچین پور
➖➖➖
زینبِ صغری و جلیله یا ام کلثوم
سائلِ خونَت جبرئیله یا ام کلثوم
بعدِ عاشورا بودی خانم لحظه به لحظه
همه جا همراهِ عقیله یا ام کلثوم
یه جوری، به تو دل دادم که
همه جا، میگم از تو بانو
چی بگم، آخه از شأنت که....
جلو پات، زده عالم زانو
همراهِ زینب
همه جا خطبه خوندی
تو یزیدیا رو به سر جاشون نشوندی
یا ام کلثوم
تو کنارِ عقیله
پرچم و به طاقِ عرش معلا رسوندی
سیدتی یا ام کلثوم
سیده ، معصومه ، شفیعه یا ام کلثوم
به تو مدیونه کل شیعه یا ام کلثوم
تا نفس تویِ سینه باشه، اسمت رو میگم
عُلیا مخدّره ، رفیعه یا ام کلثوم
شبیهِ، حسنی تو بیبی
اسمِ تو، مونده توی غربت
منم از، تهِ قلبم میگم
به همه، منکرینت لعنت
مثلِ حسن تو
توُ کرم بی نظیری
مگه میشه دست خالیم و آخر نگیری؟
این آرزومه
که بیای وقت مرگم
کمکم کنی بگم علی نعم الامیری
سیدتی یا ام کلثوم
➖➖➖
منبع جواز نوکری
1️⃣ لینک کانال تلگرام
? t.me/javazenokari