مناجات با امام زمان در محرم

مرتب سازی براساس
 عادل لاله چینی

مناجات با امام زمان (دگر صبرم به پایان آمده ایام هجران را) - عادل لاله چینی * عادل لاله چینی

502

مناجات با امام زمان (دگر صبرم به پایان آمده ایام هجران را) - عادل لاله چینی دگر صبرم به پایان آمده ایام هجران را
ز مهجوری بباید چاک زد دیگر گریبان را
بیا با خنجر ابروی خود جان مرا بستان
ویا پایان بده با جلوه ای، دوری و حرمان را
به هر مویت گره خورده دل صد عاشق بی دل
دگر بر باد کمتر ده سر زلف پریشان را
زِ هر خوبی تویی بهتر، زِ هر آقا تو آقا تر
برای وصف تو اصلا خدا آورده قرآن را
نشسته تیر عشقت بر دل و جانم، امید دل
ولی مرهم نمی خواهم دگر این زخم پیکان را
به هر جایی که نامت آمده با سر دویدم من
به جانم می خرم اندر پی ات خار مغیلان را
مغیلان گفتم و یادم ز اولاد حسین آمد
که با پای برهنه می دویدند آن بیابان را
یکی با دامنی آتش گرفته، دیگری گریان
تمنا می کنند از علقه ساقی طفلان را
الا ای یوسف زهرا نگاه (لاله) بر سویت
مران از درگهت شاها منِ آلوده دامان را

  • جمعه
  • 27
  • خرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 12:26
  • نوشته شده توسط
  • عادل لاله چینی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

مناجات امام زمان(ع) -( اسیرم من به چشمانت، نگاهی روزی من کن) * ناشناس ؟؟؟

259

مناجات امام زمان(ع) -(  اسیرم من به چشمانت، نگاهی روزی من کن) اسیرم من به چشمانت، نگاهی روزی من کن
دمی آغوش مهرت را، بر این آواره، مأمن کن

نباشی، روزگار عاشقت تاریک تاریک است
شب ظلمانی‌ام را با فروغت، روز روشن کن

ببین مغروق و محبوسم در این دنیا و این اعضا
مرا آزاد از بند هوا و حصر این تن کن

ندیدم غیر ویرانی، نبودی هرکجا گشتم
بیا این خاک خشک مرده را، سرزنده‌گلشن کن

جهان، مجروح جور و جبر جانی‌های سنگین‌‌دل
بر این دلداده، عشقت را در این جنجال، جوشن کن

اَبی، اُمّی، وَ نَفسی، عالم و آدم به قربانت
اسیرم من به چشمانت، نگاهی روزی من کن

شاعر:پدرام اسکندری

  • سه شنبه
  • 25
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 08:40
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 حسن لطفی

مناجات محرمی امام زمان(عج) -( خیره‌ام...از بیرقِ سُرخت نگاهم را نگیر) * حسن لطفی

399

مناجات محرمی امام زمان(عج) -( خیره‌ام...از بیرقِ سُرخت نگاهم را نگیر) خیره‌ام...از بیرقِ سُرخت نگاهم را نگیر
جز خودت چیزی نمی‌خواهم پناهم را نگیر

باز بارَم را به دیوارِ حرم انداختم
جانِ من از شانه‌هایم تکیه‌گاهم را نگیر

آمدم مانند حُر برخیز راهم را بگیر
میرَوم مانندِّ جُون اینبار راهم را نگیر

اشتباهم را گناهم را گناهم را ببخش
هِق هِقم را گریه‌هایم را سلاحم را نگیر

من به این شبها به این روضه به این غم دلخوشم
بِرکه‌ای غمگینم از من عکسِ ماهم را نگیر

بین هیئت مثل تو یا مثل زهرا می‌شوم
هرچه میخواهی بگیر ای عشق آهم را نگیر

تو میانِ ما نشستی حیف خیسِ گریه‌ام
آه ای اشک اندکی راهِ نگاهم را نگیر

  • سه شنبه
  • 25
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 08:45
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

مناجات محرمی امام زمان(عج) -( چه باک کشتی آن دل که بادبان دارد) * محمد جواد شیرازی

415

مناجات محرمی امام زمان(عج) -( چه باک کشتی آن دل که بادبان دارد) چه باک کشتی آن دل که بادبان دارد
میان زندگی اش صاحب الزمان دارد

به هیچ کس نزند رو، کسی که منتظر است...
تمام عمر نظر سوی آسمان دارد

هم آبرو و هم ایمان و هم ولای علی
هر آن چه دارد ازین بیت و آستان دارد

نبسته دل به کسی غیر یار و دلدارش
که دل سپردنِ در این جهان زیان دارد

به غیر نوکر این خانه که خودش آقاست
کجاست آن که چنین یار مهربان دارد

نه حرف و صحبت دیروز باشد و امروز
حکایتی شده این عشق، داستان دارد

چه روزهای بدی شد بدون کرب و بلا
دلم هوای حریمِ حسین جان دارد

از آتشی که فراگیر باشد و باقی
هر آن که کرب و بلا رفته است امان دارد

به سوی زائر او مادری جوان آید
تعجب است چرا قامتی کمان دارد؟!

تعجب است چرا چهره اش کبود شده؟!
ز دود و شعله به چادر، چرا نشان دارد؟!

میان مجمع زوار کربلا، زهرا
می آید و همه ی روضه را بیان دارد

چه کرده است مگر با حسین و دندانش
چنین گلایه از آن چوب خیزران دارد؟!

  • شنبه
  • 29
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 09:13
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

دعوت به مجلس روضه -(به کجا غرق عزایی بیا مولا جان ) * رسول چهارمحالی

145
0

دعوت به مجلس روضه -(به کجا غرق عزایی بیا مولا جان ) به کجا غرق عزایی بیامولاجان
روضه خوان غم مایی بیامولاجان
پسر فاطمه وشیرخدا مهدی جان
جان زهرا به کجایی بیا مولا جان
همه جاکرب وبلا گشته نظریامولا
زِ لب تشنه صدایی بیا مولا جان
گفته بودی همه جابهر بکا می آیم
یوسف آل عبایی بیا مولا جان
روضه برپاشده مامنتظریم یا مولا
تو همان نور ولایی بیا مولا جان
پسر حیدر کرار مدد یا حیدر
توکه خود شیرخدایی بیامولاجان
پرچم سرخ علمداربه دستت داری
منتقم بر شهدایی بیا مولا جان
مجلس ما ز کرامات شما بر پاشد
زائر کرب و بلایی بیا مولا جان
نظری کن به دل عاشق ما یا مولا
کربلا کن تو عطایی،بیا مولا جان
صبح آدینه به ندبه تورامیخوانم
یاطبیب ازتو شفایی،بیا مولاجان

  • جمعه
  • 23
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 01:31
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

واحد حماسی ماه محرم -(العجل یا العجل مهدی بیا ) * رسول چهارمحالی

364
2

واحد حماسی ماه محرم  -(العجل یا العجل مهدی بیا ) العجل یا العجل مهدی بیا
وارث شب های دلتنگی ما
ای امید مصطفا و مرتضا
وارث شمشیر شاه لا فتا
ای که داری در دلت نور خدا
روضه خوان درسرزمین کربلا
العجل صاحب زمان (2)
بیرق و طبل عزا آ مد پدید
اشک چشمانم برای تو چکید
خنجر آ مد حنجر دلبر برید
کودک ششماهه ی او پر کشید
شرح تقدیر تو گویم هر کجا
کشتی بشکسته ی بی نا خدا
العجل صاحب زمان(2)
با لب تشنه لب دریا رسید
ساقی لب تشنگان تنها رسید
تکسوار از جانب صحرا رسید
با هزاران نغمه و نجوا رسید
جان فدایت می کنم جان اَخا
نور چشمان علی شیر خدا
العجل صاحب زمان(2)
یک به یک پروانه ها پر پر شدند
جسم ها روی زمین بی سر شدند
شاه خوبان یکه ،بی یاور شدند
اهل بیت غمدیده و مضطر شدند
روضه خوان شد حضرت خیرالنسا
جوی خون جاریست در کرب و بلا
العجل صاحب زمان(2)
ای سیه پوش غم حَبل المَتین
در رگت خون امیر المومنین
آ خرین منجی ما روی زمین
حافظ دین نَبِّی المُرسلین
حجت ثانی عشر مهدی بیا
بانی روضه ی شاه سر جدا
العجل صاحب زمان(2)

  • شنبه
  • 24
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 17:57
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 علی اصغر خواجه زاده

مناجات ،امام زمان،آغازسال -(درنخستین روزهای سال من راهم بخر) * علی اصغر خواجه زاده

204

مناجات ،امام زمان،آغازسال -(درنخستین روزهای سال من راهم بخر) مناجات
#رمضان
#امام_زمان
درنخستین روزهای سال من راهم بخر
بی کسم، عبدم ،ذلیلم آبرویم رامبر

آرزوهایم دراز و حیف عمرم کوته است
دست خالی من صدایت میزنم باچشم تر

شام دنیا ظلمت است و طی شودبا اشتیاق
چون شنیدم فیض افزون است هنگام سحر

همرهانم رفته اند افسوس تنها مانده ام
خسته ام از گیرودار نفس من راهم ببر

سالها در آرزوی وصل عمرم طی شده
لیک روزی ام نگردیده بجز خون جگر

ع.خواجه زاده۴۰۲/۱۲/۲۹
https://eitaa.com/khajezade۱۲۸

  • جمعه
  • 3
  • فروردین
  • 1403
  • ساعت
  • 02:14
  • نوشته شده توسط
  • علی اصغرخواجه زاده
ادامه مطلب

شعر غزل امام زمان ویژه شب عاشورا -(حس می‌کنم زمین و زمان گریه می‌کند) * علی گلی حسین‌آبادی

110

شعر غزل امام زمان ویژه شب عاشورا -(حس می‌کنم زمین و زمان گریه می‌کند) حس می‌کنم زمین و زمان گریه می‌کند
با گریه‌ات تمام جهان گریه می‌کند

حی علی الحسین، جهان عازم غم است
هفت آسمان به وقت اذان گریه می‌کند

هر چند غایبی، همه در محضر توایم
با تو تمام هستی‌مان گریه می‌کند

خشکش زده‌ست از غم لب‌های جد تو
آب فرات بی‌جریان گریه می‌کند

انگار خون تازه‌تری بعد سال‌ها
از زخم جای تیر و سنان گریه می‌کند

ای موج، بی‌قرار که هستی؟ گمان کنم
زینب هنوز هم نگران گریه می‌کند
➖➖➖

انتشار با لینک کانال جواز نوکری و نام شاعر مجاز می باشد.

لینک کانال تلگرام
t.me/javazenokari

  • چهارشنبه
  • 21
  • شهریور
  • 1403
  • ساعت
  • 12:13
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

امام زمان -(سالها در حسرت دیدار دلبر مانده ایم) *

501

امام زمان  -(سالها در حسرت دیدار دلبر مانده ایم) سالها در حسرت دیدار دلبر مانده ایم
جمعه ها را منتظر ماهِ منوّر، مانده ایم

زودتر آقا بیا و حال ما را خوب کن
از غم دوری تو خیلی مکدّر مانده ایم

یوسف زهرا کجایی کُشت ما را انتظار
می شود پس کی ظهور تو مقدّر،مانده ایم

شد محرم چون شما رخت عزا پوشیده ایم
بی قرار آن دو چشم خون و مضطرمانده ایم

روضه تعطیلی ندارد جنت ما روضه هاست
ما که عمری گریه کن هستیم و نوکر مانده ایم

آنقَدَر چایی بعد روضه مزه می دهد
آنقدر که منتظر تا چای دیگر مانده ایم

روضه را تعطیل گفتند عده ای وقت بلا
از بلا دوریم ما تا پای منبر مانده ایم

به دو دستان عمویت دست ما را هم بگیر
ما که پای نوکری تا روز محشر مانده ایم

فکر نوکر باش، نزدیک است آقا اربعین
دردمندیم و بدون کربلا درمانده ایم...
مهدی شریف زاده

  • یکشنبه
  • 23
  • شهریور
  • 1399
  • ساعت
  • 15:14
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب
 سید محسن حسینی

مناجات امام زمان(عج) -( ای که مجنون شده سرگشته و صحرایی تو) * سید محسن حسینی

186

مناجات امام زمان(عج) -( ای که مجنون شده سرگشته و صحرایی تو) ای که مجنون شده سرگشته و صحرایی تو
وی دوصـد فوج مـلک محـو دل‌آرایی تو

آرزویم همه این است کـه چشمت نزنند
چشم بـد دور از آن چشـم تماشــایی تو

یوسف از مصر چو بـر دیدن تو آمد گفت
یوسفی نیست در ایـن مصر به زیبایی تو

ما که عمریست همه ریزخور خوان توایم
ما ندیـدم در ایــن ملـک بــه آقایـی تو

دیدنــی هسـت سراپــای وجـودت امـا
می‌بــرد دل ز همـه صـورت زهرایـی تو

  • چهارشنبه
  • 8
  • مرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 23:39
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 روح الله پیدایی

مناجات با امام زمان -(زخم معصیت به روحم مانده و کاری شده) * روح الله پیدایی

1069
1

مناجات با امام زمان -(زخم معصیت به روحم مانده و کاری شده) زخم معصیت به روحم مانده و کاری شده
زندگی بی تو برایم سرد و تکراری شده

بسکه دل مشغولی ام دنیا شده آقا ببین
دل به تو دادن برایم کار دشواری شده

اصلا آقا لحظه ای باخود نگفتم بی وفا
این چه وضع نوکری و عشق و دینداری شده

بی حیا بودم ولی بار دگر برگشته ام
در میان روضه کارم گریه و زاری شده

آبرویت را همیشه بردم اما کار تو
چشم پوشی از بدی و آبروداری شده

مهربان آقا, بیا دست گدایت را بگیر
چون دچار غصه و اندوه بسیاری شده

همنشینم کرده ای با خوبها زیر عَلَم
بازهم باران لطفت بر سرم جاری شده

بسته شد راه حرم , خیلی دلم را غم گرفت
صبر بر این غم فقط از درد ناچاری شده

گریه و سینه زنی در کربلا یادش بخیر
نوکر تو بیقرار آن عزاداری شده

خیمه ها آتش گرفت و دختری گریه کنان
می دوید و ناله میزد سوخت مویم عمه جان

  • دوشنبه
  • 14
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 11:32
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب
 محسن راحت حق

پیاده روی اربعین -(عوضِ عمّه ی خود راه برو بینِ مسیر..) * محسن راحت حق

464

پیاده روی اربعین  -(عوضِ عمّه ی خود راه برو بینِ مسیر..) عوضِ عمّه ی خود راه برو بینِ مسیر..
پسرِ فاطمه!..با آه برو بینِ مسیر...
به قدم های تو سوگند پُر از خستگی ام
عوضِ من کمی ای شاه برو بینِ مسیر..

(چکنم این همه دلتنگی پُر واهمه را)
(وَ نشد تا که مددکار شوم فاطمه را)

آخرین حجّتِ دوران!..فقرا را ببرید
وَ تصّدق ز کرم ..فوجِ گدا را ببرید
اربعین باشد و در شهرِ خودم کِز بکنم
تذکره داده و این اهلِ خطا را ببرید

(همه ی خواسته هایم شده یک کرببلا)
(وَ تمامیّ ِدعایم شده یک کرببلا )

پسرِ فاطمه!..ای وارثِ دلجوی حسین
یک سلامی بده از جانبِِ ما سوی حسین
لا اقل یک قدمی رنجه نما محفلِ ما..
تا مگر پُر شود از آمدنت ..بوی حسین

(عنقریب است که این عقده مرا هم بکشد)
مطمئن باش که را غم و ماتم بکُشد)

پسرِ فاطمه!..خیلی گله دارم ز خودم
نظری کن دلِ بی حوصله دارم ز خودم..
کربلا رفت ز دستم..نکند رانده شوم؟
وامصیبت..چقَدَر فاصله دارم ز خودم..

(دل به دست آر ..الهی که نبینی تو بلا..)
(جانِ زهرا ببرم زود فقط کرببلا...)

  • سه شنبه
  • 15
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 18:49
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب
 رضا ترابی گیلده

محرم امام زمان -(سال ها پیش در پی ِ ویزا بودیم این زمان) * رضا ترابی گیلده

557

محرم امام زمان -(سال ها پیش در پی ِ ویزا بودیم این زمان) سال ها پیش در پی ِ ویزا بودیم این زمان
منتظر بر مُهر و یک امضا بودیم این زمان

گر چه ایام عزا بود و ولی ذوقی دگر
چونکه ماهم زائر مولا بودیم این زمان

ساک بر دوش و پیاده در ره ِ کرب وبلا
همسفر با زینب کبرا بودیم این زمان

از نجف تا کربلایش هر قدم تا هر قدم
یاد تنها وارث زهرا بودیم این زمان

حال امسال ای عزیز فا طمه جا مانده ایم
خود که دانی با تو ما هم پا بودیم این زمان

در ره ِ عشق یک قدم آقا تو بر ما هدیه کن
اربعین چون با تو ما یکجا بودیم این زمان

  • سه شنبه
  • 15
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 22:30
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

مناجات باامام زمان -(ای تو خورشید سماوات ولا ) *

343

مناجات باامام زمان  -(ای تو خورشید سماوات ولا ) ای تو خورشید سماوات ولا
یوسف فاطمه یبن الزهرا

ای صفای حرم خوش عهدی
ای ولی نعمت ما ، یا مهدی

ای غمت همچو شرر یا مولا
حجت ثانی عشر یا مولا

ای تو محبوب دل اهل یقین
ای به صحرای ولا خیمه نشین

گلشن خاک ، کم از خار و خست
گرمی مرثیه ها از نفست

روضه ها را تو صفا می بخشی
گرمی و شور و صفا می بخشی

ما که مست قدح دلداریم
روضه را گر ، چو گلی پنداریم

ریشه و اصل و بُن‌ِ روضه تویی
اولین گریه کن روضه تویی

شیعیان واله و مجنون تواند
هیئتی ها همه مدیون تواند

تا که آیند در این هنگامه
تو دهی بر همه دعوتنامه

ناله زنها همه همراه تواند
ناله زن، از شرر آه تواند

ای که بر ما تو عنایت داری
اشک از لطف تو گردد جاری

ای خوشا آنکه ز جان مضطر شد
واقعا بهر شما نوکر شد

ای خوش آنکه به کسی بد دل نیست
شأنی از بهر خودش قائل نیست

دید هر کار که افتاده زمین
زود انجام دهد او ز یقین

ای خوش آنکه همه شور و آواست
عبد خدام حسین زهراست

ای خوش آنکه ز هوس برگردد
واقعا خادم و نوکر گردد

ای عزیز همه یبن الزهرا
پسر فاطمه یبن الزهرا

کی شود خاک سرای تو شوم
دوست دارم که گدای تو شوم

من کیم خیره به نور مه عشق
تا ابد حلقه به گوش ره عشق

به دلم ناله و آوا دادی
بین خوبان تو مرا جا دادی

گر چه دلداده ی ثاراللهم
من ز بیچارگی ام آگاهم

شکر لله که راهم داده اند
گریه و ناله و آهم داده اند

من اگر عشق ز رویم پیداست
مطمئنم که ز لطف زهراست

تا قیامت من بشکسته سبو
همچو زهرای شکسته پهلو

روز و شب بهر حسین گریه کنم
بهر آن نور دو عین گریه کنم

او که بود از دُرِ وحدت تاجش
خاک گودال بلا معراجش

او که از بهر خدا کرد قیام
او که سر داد به حفظ اسلام

ماند مجروح و غریب و خونین
بی کفن پیکر او روی زمین

تشنه لب بود و جدا شد سر او
وای از حال دل خواهر او

  • سه شنبه
  • 29
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 00:37
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

امام زمان -(از هجر تو طبیعت ما گریه می کند) * علی اشتری

435

امام زمان  -(از هجر تو طبیعت ما گریه می کند) از هجر تو طبیعت ما گریه می کند
چشم تمام آینه ها گریه می کند

چشم انتظار آمدنت شیر خواره‌ای است
گهواره‌ای به کرب و بلا گریه می کند

پای سه ساله‌ای که پر تاول آمده است
دارد به اشک و دعا گریه می کند

در علقمه به خاطر تو مشک پاره ای
دارد کنار دست جدا گریه می کند

گودال سرخ روز عطش نعره می کشد
از روضه های خون خدا گریه می کند

  • یکشنبه
  • 2
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 16:03
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب
 حسین رحمانی

یا صاحب الزمان(عج) -(یک عمر دویدیم و به سامان نرسیدیم...) * حسین رحمانی

1068
1

یا صاحب الزمان(عج) -(یک عمر دویدیم و به سامان نرسیدیم...) یک عمر دویدیم و به سامان نرسیدیم
در فکر وصالیم و به هجران نرسیدیم

از غفلت هر روزه ی ما بوده که حتی
در خواب شبی محضر جانان نرسیدیم

آنقدر که بر ظاهر بی مایه رسیدیم
بر باطن و بر این دل ویران نرسیدیم

افتاده چرا آفت شک بر دل مردم
هی معجزه دیدیم و به ایمان نرسیدیم

ما عاشق و دلداده بر این طایفه اما
بر منزلت و رتبه ی سلمان نرسیدیم

یک چیز فقط باعث این حال خراب است
دیریست که بر محضر سلطان نرسیدیم

گم کرده شفاخانه و دنبال دواییم
بی چاره ی دردیم و به درمان نرسیدیم

ما طعنه ی بسیار شنیدیم در این راه
تا پشت در میکده آسان نرسیدیم

رفتند سلیمانی و خوبان همه ... صد حیف
از قافله جا مانده به یاران نرسیدیم

تا مادر سادات بُوَد گریه کن اینجا
ما مثل کویریم و به باران نرسیدیم

مادر وسط خانه زمین خورد و نبودیم
افسوس، که پشت در سوزان نرسیدیم

  • چهارشنبه
  • 19
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 13:51
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

امام زمان(عج) -(سلام ای دلربای پور حیدر) * کربلایی حسن آخوندی

589

امام زمان(عج) -(سلام ای دلربای پور حیدر) سلام اي دلـرباي پور حيدر
عـزادار عـزاي پور حيدر
كجايي نازنيـنا محرم عشق
نگار بـا وفــاي پور حيدر
بيادل را رسان بركعبه عشق
بهشتم، كـربلاي پور حيدر
بیا یابن الحسن ای فخرعالم
يگـانـه آشناي پور حيدر
طلوع بنما ز مکّه، کعبه را بین
سيه جامه بـراي پور حيدر
نموده قلب نازت را پراز خون
غـم بی منتهای پور حيدر
بيا مـولا نظر بنما به عُشاق
در اين دارالشّفاي پورحيدر
به هرجاپرچمي با نام مولاست
بُود آنجا سـراي پور حيدر
به روي گنبدش باشد لوايي
نشان از ماجـراي پور حيدر
به آوازی رسان بر اهل عالم
پيـام نيـنواي پور حيدر
براين ماتم اماما، اشك ريزد
به جنّت مرتضای پورحيدر
ترا سوگند بر سجاده ی عشق
نماز بـا صفـاي پور حيدر
بيا از بهر خونخواهي مولا
به پا بنما لـواي پور حيدر
به سينه دارد او زخمي ز اعدا
تويي تنها دواي پورحيدر
هنوزم میرسد برگوش جانها
صدای وا اخـای پور حيدر
درآن هنگام واویلا که مي گفت
بيا صـاحب لـوای پور حيدر
طنين اندازشد درمسلخ عشق
صداي خوش نواي پور حيدر
گلي نه، غنچه اي زيبا به روي
يـد مشگل گشاي پور حيدر
بگفتا خصم دين را شاه عالم
الا اي اشقيـاي پور حيدر
ندارم گل، بوُد اين غنچه ی گل
مثال گُـل بـراي پور حيدر
دهید این طفل رایک جرعه آبي
به حق مصطفای پورحيدر
به ناگه از کمان تيری رها شد
زخصم بي حیای پور حيدر
به تيرحرمله غنچه گلی ناز
شکُفت ازلاله های پورحيدر
گلويش شدنشان نوک پیکان
فدا شد بر خداي پور حيدر
زخون، سيراب و بر لبها تبسم
رضا شد بر رضاي پور حيدر
بزد گُل خنده اي تا كـه نبيند
نـوا ی جا نگـزای پور حيدر
چو زد بوسه به ناي اصغر ،آهی
برون آمـد ز نـاي پور حيدر
لبِ عطشان اصغر غرقِ درخون
ولي بر لب ثنـاي پور حیدر
چنين مي گفت بـا حیّ توانا
خـدايا ای خدای پور حيدر
ببخشا عاشقانم را به محشر
شفاعت خونبهاي پورحيدر
آخوندی دل سپرده روز محشر
به الطاف و دعای پور حيدر

  • پنج شنبه
  • 20
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 00:10
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 حسین رحمانی

مناجات با امام زمان(عج) -(خیری ندیدم آقا از روزگارِ بی تو...) * حسین رحمانی

686
4

مناجات با امام زمان(عج) -(خیری ندیدم آقا از روزگارِ بی تو...) خیری ندیدم آقا از روزگارِ بی تو
آرامش حقیقی دل بیقرارِ بی تو

قرآن که باز کردم یعقوب بود و هجران...
بد می شود جوابم در استخاره بی تو

بوی فراق و غربت دارد چهار فصلم
رنگ خزان گرفته اینجا بهار بی تو

حتی غزل نکرده از بار غصه ها کم
دل گیرم از کنایه... از استعاره... بی تو

آب خوشی نرفته پایین از این گلوها
طعم عطش بریزد از چشمه سار بی تو

این محض یار بودن شرط بقای عشق است
نامی به جا نماند از مهزیار بی تو

از غفلت زیادم بوده که دردمندم
هی درد روی دردم شد بی شماره بی تو

خورشید من کجایی ؟ خیره به آسمانم
چشم مرا نگیرد ماه و ستاره بی تو

آتش گرفته جانِ ،هرکس شنیده آهم
مانده به سینه ی من هرم شراره بی تو

شد آبرو برایم ، اینکه غلامت هستم
بیزارم از مقام و از اعتبار بی تو

رنج بشر زیاد و ، دنبال راه درمان
سرگشته مانده عالم ... کو راه چاره بی تو

**
در ماه فاطمیه اصلا نشد میسر
توفیق روضه خواندن یا یک اشاره بی تو

ایکاش می شد امشب ، روضه بخوانم آقا
از کوچه از قباله از گوشواره بی تو...

  • جمعه
  • 21
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 14:36
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

مناجات با امام زمان -(فکرکردم که قلم یار نشد دیدم شد) * علی زمانیان

732

مناجات با امام زمان  -(فکرکردم که قلم یار نشد دیدم شد) فکرکردم که قلم یار نشد دیدم شد
لحظه‌ی فهم تو آغاز نفهمیدم شد

ساقی شعرشدی جام شراب آوردی
مثل هربار مراهم به حساب آوردی

درخیابان جنون می روم عابر باشم
یازده صفحه ورق خورد که شاعر باشم

بنویسم به تو ازخون جگر بیت به بیت
وتورا گریه کنم وقت سحر بیت به بیت

لطف کن پرده از این پلک نگاهم بردار
این همه فاصله را از سر راهم بردار

راه رفتن به تورا من که ندانم،به خودت
از خودم دورکن اما برسانم به خودت

بام کعبه است مهیای تو ودلبریت
ای به قربان اذان های علی اکبریت

کاش این ندبه ی مانیز به جایی برسد
بازهم از طرفت کرببلایی برسد

کربلایی بروم من به جوانی باتو
دور شش گوشه ولی جامعه خوانی، باتو

راستش دیگر از این فاصله ها دلسردم
از نوشتن به امید صله ها دلسردم

مدتی هست که ظرف گله ام سر رفته
خودم از دست خودم حوصله ام سر رفته

نه امید است به من تاکه امیدت باشم
نه مفیدم که مگر«شیخ مفیدت» باشم

دلم آن دل که خودت دست دلم دادی نیست
نفسم آن نفس پنجره فولادی نیست

نیتم پاک نشد فال دلم خوب شود
بازذبا روضه مگر حال دلم خوب شود

روضه گفتم چه بلایی به سرم درآمد !
اشک‌ها ریخت صدای جگرم درآمد

تیر از پنجره عاطفه آخر رد شد
حرمله گفت که دیدید سه تاپر رد شد!

از روی اسب زمین خورد...بماند اما
بعدها از وسط قافله با سر رد شد

همه این‌ها به خدا باعثش آن آتش بود
که اجازه به خودش داد وَاز در رد شد!

  • جمعه
  • 21
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 16:41
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب
 حسین رحمانی

مناجات با امام زمان(عج) -(باید فقط برای ظهورت دعا کنم) * حسین رحمانی

742

مناجات با امام زمان(عج) -(باید فقط برای ظهورت دعا کنم) یا نورالله ...

باید فقط برای ظهورت دعا کنم
فکری برای اینهمه رنج و بلا کنم

باید نشست و گریه سرود و غزل نوشت
شعری برای عرض ادب دست و پا کنم

شرمنده از مرام تو باشم که دیده ام
از تو وفا و در عوضش هی جفا کنم

با این زبانِ لالِ گرفتارِ پر گناه
آخر چگونه نام شما را صدا کنم

با شب نشینیِ پُرِ غفلت نمی شود
با جمعه ها و ندبه ی صبحش صفا کنم

ای شاهد همیشه ی اعمال من ، ببخش
ایکاش از نگاه تو آقا حیا کنم

شد التماس من حرم آقا حرم ... مگر
درد فراق کرب و بلا را دوا کنم

ناد علی بخوانم و یاد علی کنم
سمت نجف کبوتر دل را رها کنم

انگار با خدای خودم روبرو شدم
وقتی که رو به ساحت ایوان طلا کنم

امشب برای عرض توسل به محضرت
دل را دخیل چادر خیر النسا کنم

روزی برای غصه ی مادر فدا شوم
شاید که حق روضه ی اورا ادا کنم..

  • سه شنبه
  • 25
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 16:17
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

مناجات با امام زمان -(مرا رسانده خدا هر سحر به یارب تو) * رضا دین پرور

701
1

مناجات با امام زمان  -(مرا رسانده خدا هر سحر به یارب تو) مرا رسانده خدا هر سحر به یارب تو
سلام بر تو و هر کس که شد مقرب تو

حدیث عشق، اگر از زبان تو باشد
خداگواست که جانی بگیرم از لب تو

همیشه قبله ی عشاق، قلب معشوق است
بخر مرا که مشرّف شوم به مذهب تو

تمام عمر، مرا کشته ای به تیغ فراق
چقدر جان بدهم در هوای یک شب تو

مرا به خود برسان، نه به دارو و درمان
شفا نخواستم از نسخه ی مجرّب تو

فقط از آبرویت خرج نوکرت کردی
شده سیاه ز اعمال من مُرکّب تو

گناه کردم و دیدی... به گریه افتادی
گناه کردم و دیدم زیاد شد تب تو

نیامدم سر سفره، غذا فرستادی
برای آنکه به زهرا رسیده منسب تو

یکی دو بوسه طلبکارم از ضریح حسین
مسافر حرمم با دعای زینب تو

سری مقابل خود دید و بین محمل گفت:
فدای خون لب و موی نامرتب تو

حروف حلق تو را قطعه قطعه می شنوم
ادا نشد وسط نیزه حق مطلب تو

نگاه شرّ اراذل شده مخاطب من
زبان سنگ اراذل شده مخاطب تو

  • شنبه
  • 29
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 16:58
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب
 رضا ترابی گیلده

ما بیچاره ایم بخدا برای ما هم دعا کن -(قلب بیقرار ما بهانه ات را میگیرد هردم) * رضا ترابی گیلده

423

ما بیچاره ایم بخدا برای ما هم دعا کن -(قلب بیقرار ما بهانه ات را میگیرد هردم) سلام یا بن الحسن...

مهربانم...

قلب بیقرار ما بهانہ ات را میگیرد هر دم
اے گل زهرا بیا و درد دل ما را دوا کن.

آقا شب جمعه است بی شک به کربلا می روی
مابیچاره ایم بخدا برای ما هم دعا کن

#اللهم عجل الولیک الفرج

  • یکشنبه
  • 30
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 16:51
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

امام زمان(عج)، فاطمیه -(از نحسی گناه بهایم عوض شده) * محمد جواد شیرازی

636

امام زمان(عج)، فاطمیه -(از نحسی گناه بهایم عوض شده) از نحسی گناه بهایم عوض شده
حال دعا و سوز و نوایم عوض شده

خیلی دعا برای ظهورت نکرده‌ام
یادت نبوده‌ام که دعایم عوض شده

یک روز غرق شهوت و یک روز مست جاه
معلوم می‌شود که خدایم عوض شده

چشمی که خشک شد به امامش نمی‌رسد
حالات چشمِ عقده گشایم عوض شده

دیشب دعام کردی و بی‌خود نبوده که
از صبح زود٬ حال و هوایم عوض شده

تو رحمتی و با نظرت سوی نامه‌ام
با فعل خیر٬ جرم و خطایم عوض شده

آلوده‌ام قبول، ولی بی‌پناه نه
اصلا مگر امام رضایم عوض شده؟!

خیبرشکن مقابل زهرا نشست و گفت:
در بستری و حال سرایم عوض شده

زهرا تمام قوّت جان منی، بخند
با گریه‌ات زمانه برایم عوض شده

دیشب عبام را رویت انداختم ولی
دیدم سحر که رنگ عبایم عوض شده

  • دوشنبه
  • 1
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 15:23
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

شور احساسی، شب جمعه -(اینهمه سختی کشیدم حالا ناکام برم) * خادم الزینب

510

شور احساسی، شب جمعه -(اینهمه سختی کشیدم حالا ناکام برم) این همه سختی کشیدم حالا ناکام برم
بدون دیدن اون ماه دلارام برم
اولین دیدار ما پای لَحَد باشه بَده
به هوای دیدنت نوکر به دنیا اومده

ارباب
دیر چشامو وا کردم
پیشت
خودم رو رسوا کردم
عمری
گم شده بودم اما
باتو
خودم رو پیدا کردم

اول و آخرش سهم من از این
زندگی یه سنگه و یه کمی خاک
اما نمیخوام زندگیم تموم شه
تا قبل از اینکه دلم رو کنی پاک

العجل العجل یا صاحب الزمان
العجل العجل الغوث و الامان

بند دوم

داره میچرخه زمین و جاریه این زندگی
جوونیم رفت و نکردم لحظه ای هم بندگی
لحظه ای که چشم من بیافته به چشمای تو
نکنه روتو بگیری از من و بگی برو

کی گفت
بندگی به نماز و روزست
وقتی
حسینی نیست حال دلامون
دنیا
افتاده به جون خودش ما
حتی
خبر نداریم از اقامون

سیرم و سفره ی همسایه خالی
یعنی نرفته سیرتم به مادر
آخه گدا نمیره دستِ خالی
حتی سر رکوع از پیش حیدر

العجل العجل یا صاحب الزمان
العجل العجل الغوث و الامان

بند سوم

همه چی دیده چشای پر گناهم غیر تو
اما دائم میرسه به روسیاها خیرتو
خوبیه نوکر اینه بدست هیشکی نیست نگاش
میدونه میفرسته روزیشو خود اقا براش

ارباب
دوست ندارم بمیرم حالا
اخه
یوسف و یک نظر ندیدم
میخوام
نوکریتو کنم آقا جون
دیگه
از هرکی غیرت دل بریدم

من که بدهکار تواَم یه عمره
دعا بکن بی دیدنت نمیرم
درسته بد کردم ولی میدونی
به اون چشای حیدریت اسیرم

العجل العجل یا صاحب الزمان
العجل العجل الغوث و الامان

  • پنج شنبه
  • 11
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 11:48
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

مناجات با امام زمان(عج)فاطمیه با نوای محمدحسن صادقی -(یک جهان روضه و یک چشم پراز نم داری...) *

519
1

مناجات با امام زمان(عج)فاطمیه با نوای محمدحسن صادقی -(یک جهان روضه و یک چشم پراز نم داری...) یک جهان روضه و یک چشم پر از نم داری
آه، آقای غریبم به دلت غم داری

دردِ بی مادری ای کاش دوایی می داشت
فاطمیّه شده و اشک دمادم داری

صاحبِ مجلس روضه، غم مادر دیدی
بر درِ خانه ی خود، بیرق ماتم داری

دردِ دل کن که نگویند غریبی آقا
بین این سینه زنان، مونس و مَحرَم داری

دلِ یعقوبیِ مادر ز فراقت خون است
یوسف مصر بقا، قصد سفر هم داری؟

دل، حسینیّه ی چشمان تو شد مولا جان
باز هم وقت عزا، یاد مُحرّم داری

گاه در کوچه و گه کرب و بلا می گریی
داغ یک پهلو و انگشتر خاتم داری

  • چهارشنبه
  • 17
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 11:15
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 الیاس محمدشاهی

شور امام زمان(عج) -(حجة ابن الحسن العسکری) * الیاس محمدشاهی

782

شور امام زمان(عج) -(حجة ابن الحسن العسکری) بند اول

حجة ابن الحسن العسکری،آخرین فرزنده حیدری
ولی و حجتِ پروردگار ، منتقمِ خونِ مادری

یامهدی
امیده جهان تویی،یاره محرومان تویی
قائمِ آلِ عبا ، صاحبَ الزمان تویی
یامهدی
ای گُلِ نرگس بیا،روحِ تسبیح و دعا
ورده لبهای منه ، العجل یا مولا

شهریاری مهدی،تکسواری مهدی
وارثه شمشیره،ذوالفقاری مهدی

(العجل یامهدی۲)

بند دوم

منجی عالم هستی آقا ، حُسنِ خِتامِ نسل طاها
آرزوم اینه که باظهورت،یه سفر باهم بریم کربلا

یامهدی
عشق اهله آسمان ، ای پناهه شیعیان
میشه من ببینمت،یه شبی تو جمکران
یامهدی
شوقِ پروازه منی،ذکره اعجازه منی
همدمه بی کسیام،کعبه ی رازه منی

ای نگارم مهدی،اعتبارم مهدی
ازفراغ ودوریت،بیقرارم مهدی

(العجل یامهدی۲)

  • شنبه
  • 7
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 21:53
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 الیاس محمدشاهی

واحد امام زمان(عج) -(عمرم گذشت و ندیدم رویِ دلربات آقا) * الیاس محمدشاهی

480

واحد امام زمان(عج) -(عمرم گذشت و ندیدم رویِ دلربات آقا) بند اول

عمرم گذشت و ندیدم،رویِ دلربات آقا
به عشقِ دیدنه شما،آواره ام تو روضه ها
برا زیارته رُخت،ثانیه ها رو می‌شمارم
کی میآیی از سَفر،به زیره پات سربزارم

بگو کجایی یابن الحسن
از ما جدایی یابن الحسن
یاده ما باش رفتی اگر
در کربلایی یابن الحسن

تَرسم آخر،من زِ هِجرانه تو آقا جان دهم
جانه ناقابله خود را در فراغه جانان دهم

(اَلعجل۳)یابن الحسن

بند دوم

زیره سایه ی شما،میگذره زندگیه من
ولایت و محبتت،نشونه بندگیه من
میریزه اشکه چشام،تو لحظه های انتظار
بزار ببینمت آقا،اگه میشه فقط یه بار

منم گدایت یابن الحسن
میشم فدایت یابن الحسن
محتاجه یک نیم نگه و
لطف وعطایت یابن الحسن

غروبه جمعه،دِله حزینم،به خدا پُر از غمه
عَجل علیٰ،صاحبْ زمان،ای منتقمِ فاطمه

(العجل۳)یابن الحسن

  • شنبه
  • 7
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 22:00
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

رسیدم باز با چشمان گریان * مرضیه عاطفی

360

رسیدم باز با چشمان گریان رسیدم باز با چشمان گریان
خدایا توبه کردم از گناهان
مرا حر امام عصرِ(عج) خود کن
پشیمانم، پشیمانم، پشیمان!

  • شنبه
  • 28
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 17:11
  • نوشته شده توسط
  • مرضیه عاطفی
ادامه مطلب

امام زمان(عج)، مناجات محرمی -(با اینکه دایم مایه ی ننگ و عذابم...) * علی سپهری

600

امام زمان(عج)، مناجات محرمی -(با اینکه دایم مایه ی ننگ و عذابم...) با این که دائم مایه‌ی ننگ و عذابم
از خاکساری درت رو برنتابم

لطفا گذشته را فراموشش کن اصلا
امروز دیدن دارد این حال خرابم

"از تو به غیر از تو تمنایی ندارم"
نه خائف از نارم، نه دنبال ثوابم

مشتاق دیدارم بِنَفْسِی‏ أَنْتَ‏ مولای
یابن الحسن از داغ هجرانت کبابم

وقت گرفتاری به سویم می شتابی
شرمنده ام که سوی دنیا می شتابم

از تو به من نزدیک تر آقا کسی نیست
من دورم از تو با گناهم در حجابم

من نقطه ضعفم دوری از صحن حسین است
لطفا مکن با هجر شش گوشه عقابم

زهرم شده این روزهای بی زیارت
فکر حرم نگذاشته راحت بخوابم

هر وقت در حقت بدی کردم، به جایش
در مجلس روضه نشستن شد جوابم

روز و شبت وقف غم جدت حسین است
مثل شما گریان داغ آن جنابم

می خواست دستش را بگیرد، بی رمق گفت:
ای شمر! من لب تشنه ی یک جرعه آبم

من زنده ام سمت خیامم حمله کردید
ای وای زن های حرم... زینب... ربابم...

  • پنج شنبه
  • 13
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 16:22
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

با امام زمان در اربعین * مرتضی محمودپور

596

با امام زمان در اربعین ◾اربعین با امام زمان

عمودهای جاده را می‌شمرم به هر نگاه
کنارهرعمودمن میکشم از سینه چو آه
به سیصدوسیزده‌اش رسیده گفتمش چنین
کجاست منتقم کجاست آیت کبرای اله

  • جمعه
  • 2
  • مهر
  • 1400
  • ساعت
  • 12:58
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد