ولادت حضرت زینب (س)

مرتب سازی براساس
 امیرحسین سلطانی

سرود میلاد اخت الحسین علیه السلام حضرت زینب کبری سلام الله علیها -(داده خدا به علی یه دختر) * امیرحسین سلطانی

843

سرود میلاد اخت الحسین علیه السلام حضرت زینب کبری سلام الله علیها -(داده خدا به علی یه دختر) بند اول

داده خدا به علی یه دختر
دختری که میده بوی کوثر
داره میدرخشه مثل خورشید
تو آسمونه شهر پیمبر

خواهر سفینه النجاته
زَمزَمه و آب حیاته
حجب و حیاشه مادری و
حیدری از همه جهاته

دختر شیره/دل براش میره
هم عمداره/هم جهانگیره

دُرِّ نایابه/باده ی نابه
زینت بابا/عشق اربابه

(بنت الحیدر،سیدتی زینب)

بند دوم

اومده حسین نباشه تنها
اومده باشه به جای مولا
بزنه با تیغ تیز حرفاش
زخمی عمیق به قلب اعدا

بریزه بهم کوفه و شام و
برسونه بهترین پیام و
بزنه بهم تخت یزید و
ابن زیاد بن حرام و

دختر شیره/دل براش میره
هم علمداره/هم جهانگیره

دُرِّ نایابه/باده ی نابه
زینت بابا/عشق اربابه

(بنت الحیدر،سیدتی زینب)

  • یکشنبه
  • 29
  • دی
  • 1398
  • ساعت
  • 13:35
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 امیرحسین سلطانی

سرود و شور ولادت حضرت زینب کبری سلام الله علیها -(اومده نماینده ی حیدر) * امیرحسین سلطانی

607

سرود و شور ولادت حضرت زینب کبری سلام الله علیها -(اومده نماینده ی حیدر) بند اول

اومده نماینده ی حیدر
تو کوفه و عرصه ی شامات
به امر حق اسمِ بی بی شد
زینت پدر،زینب سادات

به فاطمه نور دو عین اومد
خواهر شاهه عالمین اومد
مژده شریکه الحسین اومد

زینت مولاست،حیدره داره امامت میکنه
دلبر دلهاست،تو دلا داره حکومت میکنه
پرچمش بالاست،توی عاشقی قیامت میکنه
شافع عقباست،به حسینیا عنایت میکنه

(مددی زینب،عمه ی سادات)

بند دوم

توی حیا و توی نجابت
اومده نماینده ی زهرا
تا همین الان شبیه زینب
مادری نیاورده به دنیا

گل بریزید نور عیان اومد
اسوه برای بانوان اومد
به قلب عاشق ضربان اومد

اومده تا که،از برادرش حمایت بکنه
کربلایی شه،بره کربلا قیامت بکنه
اومده تا ‌که،بکنه ریشه ی ظلم و ست

  • یکشنبه
  • 29
  • دی
  • 1398
  • ساعت
  • 13:36
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 امیرحسین سلطانی

سرود و شور میلاد اخت الحسین علیه السلام حضرت زینب کبری سلام الله علیها -(شب شبه سرور و جشنه) * امیرحسین سلطانی

915

سرود و شور میلاد اخت الحسین علیه السلام حضرت زینب کبری سلام الله علیها -(شب شبه سرور و جشنه) بند اول

شب شبه سرور و جشنه
شادن اهل آسمونا
مژده که رسیده امشب
دختر علی و زهرا۲

گریه هاش طنینه عشقه
عشقو با خودش میاره
دل میبره با خنده هاش
وقتی تو آغوش یاره۲

اومده زینت برای
دامن حیدر مبارک
از قدمش شهر نبی
شده معطر مبارک

خوش اومدی بی بی زینب

?️بند دوم

شب شبه قشنگه عشقه
اون عشقی که موندگاره
از کوچیکی قلب زینب
واسه حسین بیقراره۲

عشق بین این دو عاشق
حرفشم مثه مثاله
هچیکی عینشو ندیده
تازه فکرشم محاله۲

اومده دنیا یه عاشق
که یاور و یار عشقه
خواهری که تو کربلا
همراهه سالار عشقه

خوش اومدی بی بی زینب

بند سوم

بانوی جلیله زینب
عالمه،رشیده زینب
برای عاشق آیت و
مرجع تقلیده زینب۲

بانوی شجاعه زین

  • یکشنبه
  • 29
  • دی
  • 1398
  • ساعت
  • 13:36
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 حسین رحمانی

سرود ولادت حضرت زینب سلام الله علیها -(توی آسمونا امشب می پیچه دم یا زینب) * حسین رحمانی

735

سرود ولادت حضرت زینب سلام الله علیها -(توی آسمونا امشب می پیچه دم یا زینب) توی آسمونا امشب
می پیچه دم یا زینب
زهرا خوشحاله و حیدر
داره خنده به روی لب

جانم

نور علی نوری
آیه مستوری
عالمه فهیمه زینب

عمه ساداتی
قبله ی حاجاتی
بانوی کریمه زینب
زینب

خورشید فاطمه تویی مهتاب
ای عشق همیشه ی ارباب
ای جان حسن منو دریاب
دریاب

یا زینب مدد...

وارث شوکت حیدر
تو لحنت هیبت حیدر
زینت عالمین مولا
تو هستی زینت حیدر

حَفیدةُ المختار
سیدةُ الابرار
واجب الاحترام زینب

الگوی ایمانی
تو جان جانانی
بی بی جان السلام زینب
زینب

صبر از صبر تو میشه عاصی
کوه عشق و صبر و احساسی
توو باغ علی گل یاسی
یاسی

یازینب مدد...

من میخوام محترم باشم
همینکه نوکرم باشم
آرزومه بی بی جانم
مدافع حرم باشم

جانم

  • دوشنبه
  • 30
  • دی
  • 1398
  • ساعت
  • 09:52
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن شعر ولادت حضرت زینب سلام الله علیها -(شرف الشمس علی حضرت علیا زینب) * عالیه رجبی

948

متن شعر ولادت حضرت زینب سلام الله علیها -(شرف الشمس علی حضرت علیا زینب) شرف الشمس علی حضرت علیا زینب
سومین اختر منظومه ی زهرا زینب

شب میلاد، خودش اذن به این دنیا داد
که شب آمدنش گفت: «بفرما زینب»

«آسمان بار امانت نتوانست کشید»
شد جلودار در آن مرحله امّا زینب

سرّ مستور خدا؛ بارقه ی نور خدا
آیه ی طور خدا حجت موسی؛ زینب

نام‌ او معجزه ساز است، یقین دارم که
ذکر روی لب عیساست؛ "مدد یا زینب"

کوثر خانه ی کوثر به جز این بانو کیست؟
گوهر ناب علی در دل دریا زینب

شک ندارم که شبیه پدر خود دارد
ربط بی واسطه با عالم بالا زینب

دختر شیر خدا وارث شمشیر خداست
قبضه کرده همه‌ی معرکه ها را؛ زینب

خطبه های علوی‌اش به همه ثابت کرد
علم تقسیم شده بین علی با زینب

سخنش خاتمه ی عمر بنی

  • سه شنبه
  • 1
  • بهمن
  • 1398
  • ساعت
  • 12:20
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 ابوالفضل عباسی معروفان

سرود میلاد حضرت زینب (س) -(ای عاشقان مژده آمد شب شادی ) * ابوالفضل عباسی معروفان

728
1

سرود میلاد حضرت زینب (س) -(ای عاشقان مژده آمد شب  شادی ) ای عاشقان مژده آمد شب شادی
پنجم جمادی میلاد زینب
قلب همه عالم افتاده در این دام
دلها شود آرام با یاد زینب
فرزند مولا امشب خوش آمد
دلبند زهرا زینب خوش آمد

در شهر مدینه شوری به پا گشته
از غم رها گشته زهرا و حیدر
چشم حسن روشن نور دو عین آمد
بهر حسین آمد دردانه خواهر
خورشید نورافزا بار دگر سوزد
در آسمان پر زد روح برادر
فرزند مولا امشب خوش آمد
دلبند زهرا زینب خوش آمد

فصل خزان رفت و شد نوبهار امشب
از مقدم زینب الحمدلله
بلبل بخوان نغمه در گلشن حیدر
زد غنچه ای دیگر خوشرنگ و زیبا
از مقدم این گل عالم گلستان شد
غمها گریزان شد از جمله دلها
فرزند مولا امشب خوش آمد
دلبند زهرا زینب خوش آمد

بنشسته آهسته در

  • چهارشنبه
  • 30
  • بهمن
  • 1398
  • ساعت
  • 12:35
  • نوشته شده توسط
  • سید محمد حسینی
ادامه مطلب

مدح حضرت زینب(س) -(زینب آن بانوی علیا جاه و با تقواستی) *سعدی زمان سیدرضا حسینی

715

مدح حضرت زینب(س) -(زینب آن بانوی علیا جاه و با تقواستی) زینب آن بانوی علیاجاه و با تقواستی

کاندر اوصاف و فضائل زهراستی

عصمت پروردگار و قطب عصمت را مدار

دخت ناموس الهی زینب کبراستی

زن چنین باشد اگر ایکاش زن بودی تمام

آنچه در عالم ز نسل آدم و حواستی

گر نبودی مادرش زهرای اطهر گفتمی

او در افراد زنان بی مثل و بی همتاستی

گوهر گنج ولایت دختر شیر خدا

خواهر سبطین رحمت در حیا دریاستی

بی معلم عالمه،آرام جان فاطمه

در شجاعت همچو بابابش علی تنهاستی

قطره از علم زینب مادر عیسی نداشت

عصمتش را گرچه قرآن ناطق و گویاستی

با شهادت گر حسین اسلام را رونق فزود

در اسارت زینب کبری از آن بالاستی

وه چه زینب زین‌اب فخر زنان روزگار

صورتش در لفظ عصمت مستتر معناستی

رونق قرآن بود بسته به تبلیغات وی

گرچه در کوفه اسیر لشگر اعداستی

مفتضح شد این مرجانه زپاسخ های او

هرچه بر لب راند زینب متقن و باجاستی

کاخ ظلم آل هند از نطق وی شد پایمال

آفرین برآن زنی کاین فضل را داراستی

هست سعدی زمان را این شرف این افتخار

کاو بعالم مادح ذریه طاهاستی

  • یکشنبه
  • 18
  • آبان
  • 1399
  • ساعت
  • 14:25
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

در مدح حضرت زینب(س) -(زینب آن کان حیا ، گنج ادب) * دکتر پدیده

795
1

در مدح حضرت زینب(س) -(زینب آن کان حیا ، گنج ادب) زینب آن کانِ حیا ، گنجِ ادب

زینتِ آغوشِ مادر ، زینِ اَب

گوهرِ والای دریای شرف

دخترِ شاهنشهِ ملکِ نجف

بنتِ زهرا ، دختِ شاه لافتی

خواهرِ مقتولِ دشتِ کربلا

عصمتِ حق ، عفّتِ پروردگار

زن و لیکن مردِ روزِ کارزار

دستیارِ شهریارِ حق پرست

پای بندِ قیدِ میثاقِ الست

سرگران و مستِ صهبای بلا

مشعل افروزِ منای کربلا

دختِ حیدر ، آن مهین بانوی حق

بُرده در ناموس ، از حورا سَبَق

زینب آن فرماندهِ جِیشِ اَلَم

ناخدای کشتی دریای غم

مِهرِ عالمتابِ چرخِ عزّ و ناز

دختِ زهرا ، بنتِ سالارِ حجاز

کیست زینب؟ دخترِ شاهِ نجف

معدنِ حلم و حیا ، کانِ شرف

کیست زینب؟ بانوی مُلکِ حجاز

در کنارِ جوی عصمت ، سروِ ناز

کیست زینب؟ کشتی دریای غم

ناخدای بحرِ طوفانزای غم

کیست زینب؟ در مصائب شیر زن

دخترِ زهرا و بنتِ بوالحسن

کیست زینب؟ دستیارِ شاهِ عشق

پای بندِ رشتهء جانکاهِ عشق

کیست زینب؟ زُهرهء زهرا شیَم

پاسدارِ خیمه گاهِ ذوالحَشم

کیست زینب؟ قائد و سالارِ غم

پیشتازِ عشق و پرچمدارِ غم

کیست زینب؟ بانوی مُلکِ حجیز

امّهاتِ اربعه او را کنیز

کیست زینب؟ زیبِ مام و زینِ اَب

چشمهء جوشانِ فیّاض ادب

کیست زینب؟ در قبالِ سیل ، کوه

مرتضائی منطق و زهرا شکوه

کیست زینب؟ عصمت و عفّت مآب

آبروی باد و آتش و خاک و آب

کیست زینب؟ کون و امکان را سبب

چشمهء حیوان به لعلش تشنه لب

آنکه شهبانوست بر خیلِ زنان

بذلِ جانان کرد تنها نقدِ جان

اشکِ غم بر دیدهء بیمار داشت

چشمِ حسرت بر در و دیوار داشت

بسکه جان می سوخت در تاب و تبش

تا فلک می رفت یا رب یا ربش

خانه اش تاریک و دل در پیچ و تاب

کنجِ تنهائی و دختِ بو تراب؟

آنکه تکوین راست جدّ او سبب

کنج تنهائی و غم؟ یا للعحب!

وه کجا شد خیمه و خرگاهِ او

آن سلیمانی شکوه و جاهِ او

آن جلالِ حیدری یا رب کجاست؟

دخترش را سنگِ خارا متّکاست

ای علی باز آ که درمانش توئی

جانش اندر جسم و جانانش توئی

مرگِ زینب را به زهرا کن خبر

گو به بالینش کند یک دم گذر

تا نهد سر بر سرِ زانوی او

وین دمِ آخر ببیند روی او

ای جمالِ باغِ جنت بی تو زشت

کنجِ غربت را به زینب کن بهشت

ای قدومت هر زمان بالای چشم

غسل دِه با اشکِ خون پالای چشم

ای لعلِ لبت به خضر ، آبِ حیات

هان بیار آبش ز تسنیم و فرات

شد خطا گر بردم از تسنیم نام

کشته شد چون تشنه شاهِ مُستظام

آب را دیگر به پیشم آب نیست

جلوه دارد لیک آب و تاب نیست

بر دلِ آل علی آتش نهاد

خاکِ عالم بر سرِ این آب باد

زینب ای بانوی مُلکِ عزّ و ناز

وی جهان را بر درت روی نیاز

زینب ای افسردهء بادِ ستم

وی حریمت شهریاران را حرم

زینب ای عنقای حق در قُربِ قاف

وی حریمت کعبهء اهلِ مطاف

زینب ای خاکِ درت کُحلِ بَصَر

وی مهین دختِ شهِ خیرالبشر

زینب ای حلّال جمله مشکلات

وی بشر صورت ، به سیرت حق صفات

زینب ای معجز بیانِ حیدری

وی به مِهرِ عارضت ، مَه مشتری

کاخِ ظلم از همّتت بر باد رفت

بر فنا آمالِ استبداد رفت

گر قیامِ دختِ شاهِ حق نبود

نامِ شاهِ کربلا مطلق نبود

خطبه های گرم و آتشبارِ او

رونقی بخشید بر بازارِ او

در فصاحت در بلاغت مرتضی

شرزه شیرِ بیشهء سِلم و رضا

از سخن تا بر دهن گوهر گرفت

پرده از روی جنایت برگرفت

بر بُنِ نخلِ حسینی آب داد

تا نخشکد از سمومِ تندباد

تا جهانِ هست را هستی به جاست

نهضتِ مردانهء این زن به پاست

زن مگو این زینبِ کبراستی

بانوی دنیا و مافیهاستی

سرگران از بادهء جامِ الست

تا دمِ محشر ، ز جامِ عشق مست

شاهِ بیکس را مهین یار و معین

زه بر آن مادر که زاده ست این چنین

دید چون مانده ست بی یار و سپاه

کرد همراهِ شهنشه ، خیلِ آه

رفت با تعجیل ، دختِ بوتراب

ذوالجناح آورد تا گیرد رکاب

  • یکشنبه
  • 18
  • آبان
  • 1399
  • ساعت
  • 14:33
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

در مدح حضرت زینب(س) -(ای حسین ای بهترین ماسوا) * محمدعلی صاعد اصفهانی

727

در مدح حضرت زینب(س) -(ای حسین ای بهترین ماسوا) ای حسین ای بهترینِ ماسوا

ای حسین ای خوب و محبوبِ خدا

ای مسخّر کرده مُلکِ عشق را

ناخدایی کرده فُلکِ عشق را

زینبت با تو به جولانگاهِ عشق

کوسِ همّت زد به قربانگاهِ عشق

عشق یعنی با تو بودن هم قیام

وز تو بردن بر همه عالم پیام

زیورِ عشق است اسمِ زینبت

شیوهء عشق است رسمِ زینبت

نطقهای زینبت تفسیرِ عشق

گریه هایش آیتِ تأثیرِ عشق

عشق از زینب توان آموختن

عشق یعنی از فراقت سوختن

عشق یعنی زینب ، آن روحِ بزرگ

آن شکوهِ همت ، آن عزمِ سُترگ

عشقِ کامل معنیش در یک کلام

زینب استی زینب استی ، والسّلام

السّلام ای زینب ای معنای عشق

السلام ای رتبهء والای عشق

السلام ای اسوهء صبر و ثبات

السلام ای روشنی بخشِ حیات

السلام ای قُرة عین الرّسول

السلام ای مُهجة قلبِ البَتول

السلام ای عزم و رأی استوار

السلام ای مرتضی را یادگار

السلام ای صولتِ دشمن شکن

ای قیامت پیروِ صلحِ حسن

السلام ای رهروِ راهِ حسین

السلام ای جانِ آگاهِ حسین

السلام ای زینب ای جانِ صبور

السلام ای در همه غم ها شکور

ای بلند آوازهء عزّت مدار

ای مهین بانوی ملک افتخار

ای حماسه آفرینِ جاودان

کاخِ قدرت سرزده از لامکان

ای روان در کوی نامت شطِّ اشک

وی به یادِ تو مُوشَّح خطِّ اشک

ای که نامِ اقدست باشد قرین

با بهارِ گریهء شور آفرین

هر کجا نامِ تو آید بر زبان

اشک می جوشد به استقبال آن

  • یکشنبه
  • 18
  • آبان
  • 1399
  • ساعت
  • 14:36
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

در مدح حضرت زینب(س) -(من کیستم من فروغ سپهر امامتم) * غلامحسین جواهری

1036
1

در مدح حضرت زینب(س) -(من کیستم من فروغ سپهر امامتم) من کیستم؟ فروغ سپهر امامتم

نورِ خدا و معنی سر ولایتم

هر جا که عشق جلوه کند ، حُسنِ یوسفم

هرجا عفاف پرده کِشد ، رازِ خلوتم

کوشیده ام به شوق ، مگر بانگِ شادیم؟

جوشیده ام به درد ، مگر آهِ حسرتم

از بند بندِ من به نوا خاست سوزِ عشق

یعنی که شورِ نای غم و سازِ محنتم

در بارگاهِ قدس ، نبرده است هیچ کس

حتّی فرشته ره به حریمِ جلالتم

از جلوهء عفاف به گردون ندیده ست

چشمِ ستاره ، پرتوی از رنگِ عفّتم

من زینبم ، سلالهء زهرای اطهرم

فرزندِ پاکِ فاطمهء عرش رتبتم

آن شیر دل زنم که به بزمِ یزیدِ دون

در هم شکست خصم ، ز نیروی صولتم

خوارم مَبین یزید به بزمت ، از آن که هست

ذرات کائنات ، گواه اصالتم

من زینبم سُلاله زهرای اطهرم

دختِ امام و زاده پاک پیمبرم

  • یکشنبه
  • 18
  • آبان
  • 1399
  • ساعت
  • 14:39
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

در جلالت حضرت زینب(س) -(مهر رخشان رسالت در مدار زینب است) * مرحوم حاج عبداله رضایی غمکش

735
1

در جلالت حضرت زینب(س) -(مهر رخشان رسالت در مدار زینب است) مهر رخشان رسالت در مدار زینب است

ماه تابان ولایت وامدار زینب است

عصت او جلوگاه عصمت زهرا بُوَد

هم عیار عصمت کبری عیار زینب است

بانوان شیعه گر اسطوره های عفّتند

عفّت ایشان در عالم یادگار زینب است

مرده باد آن زن که باشد شیعه امّا بی حجاب

آری آن زن در دو عالم ننگ و عار زینب است

او اسیر ظلم گشت و عفّتش را حفظ کرد

حفظ عفّت حفظ حیثیّت شعار زینب است

انقلاب کربلا از همّتش جاوید شد

این حسینیّت که بینی شاهکار زینب است

  • یکشنبه
  • 18
  • آبان
  • 1399
  • ساعت
  • 14:56
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

میلاد حضرت زینب -(دوستاران ولایت همه را مڑده دهید) * حسنعلی بالایی

605

میلاد حضرت زینب  -(دوستاران ولایت همه را مڑده دهید) دوستاران ولایت همه را مڑده دهید
کافتابی دگر از مشرق توحید دمید

آفتابی که بقا گیرد از او آبِ حیات
آفتابی که دهد بر دل هر شیعه امید

آفتابی که خودش سایه ی التافِ خداست
آفتابی که از او نور به آفاق رسید

آفتابی که به جز عترت پاک نبوی
مثل او را به جهان دیده تاریخ ندید

شأنش آنقدر عظیم است که جبریل امین
به جهان آمدنش را به نبی داد نوید

کای حبیب حق یکتا به تو از برج حیا
اختری هدیه نموده است خداوند وحید

گر تمسک کند انسان به وجودش ز خلوص
میدهد حی تبارک به تنش روح حمید

روز میلاد کسی است که مثل پدرش
پشت ظلم و ستم از خطبه ی غراش خمید

انقلابی که پس از کرببلا کرد هنوز
لرزه بر پیکر اعدای حسین است چو بید

شعر خوب است ولی مرتبه زینب را
نتوان با هنر و ذوق به تصویر کشید

مؤمنان پنجره خانه دل باز کنید
کافتابی دگر از مشرق توحید دمید

  • یکشنبه
  • 2
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 15:28
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

ولادت حضرت زینب(س) -(و زن اگر که تویی ما کداممان مردیم؟) * هادی جانفدا

1055
1

ولادت حضرت زینب(س) -(و زن اگر که تویی ما کداممان مردیم؟) خدا به هیبت یک زن فرود می آید
و نسل سینه زنان به وجود می آید

و زن اگر که توئی ما کداممان مردیم ؟
اگر تو روح زنی زن پرست میگردیم

دوباره طرح تو در ذهن من مجسم شد
برایم آیه ی توحیدی ات مسلم شد

در آسمان عدم دو سه قطره از اشکت
به خاک پست نبودن چکید و آدم شد

شب تولد تو گریه بر حسینم چیست؟
گمان کنم که از امشب ، شب محرم شد

تو ظهر فاجعه یک لحظه چشم خود بستی
زمین برای اهالی چونان جهنم شد

غروب کرب و بلا عشق شد پراکنده
و بعد با زدن نبض تو منظم شد

تو گریه دار ترین شعر شاعران غمی
تو عمق آخر دریای بی کران غمی

تو هر چقدر غمی باز شکل لبخندی
و با شکوه تر از قله دماوندی

تو از غزل بوجود آمدی ترانه شدی
تو اوج مرثیه بودی و جاودانه شدی

تو فاطمه ،تو علی ، تو پیمبری بانو
تو مجتبی،تو حسینی تو محشری بانو

تو انتشار شمیم نجیب شب بوها
سحر که شد تو اذان معطری بانو

برای اهل صفا آن دو رکعت جسمی
که از هزار رکعت با صفا تری بانو

بیا و آخر این شعر را خودت بنویس
برای اینکه خودت حرف آخری بانو

  • یکشنبه
  • 16
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 13:42
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

ولادت حضرت زینب(س) -(گوش کن از دل افلاک خبر می آید) * مجتبی شکریان همدانی

571

ولادت حضرت زینب(س) -(گوش کن از دل افلاک خبر می آید) گوش کن از دل افلاک خبر می آید
به سرِ اهل زمین دُرّ و گهر می آید
چه خبر هست؟ فرشته چقدر می آید
سوره صبر در آغوش سحر می آید

شد اجابت ز خدا باز دعای حیدر
فاطمه دختری آورده برای حیدر

دختری آمده تا همدم مادر باشد
دختری آمده تا حیدر حیدر باشد
خواهری آمده عشق دو برادر باشد
گوییا آمده یک برهه پیمبر باشد

عصمت و عفت و تقواش همه مادری است
به خداوند قسم لایق پیغمبری است

فاطمه محو گل روی درخشانت بود
مرتضی زمزمه میکرد و غزلخوانت بود
گرم بوسیدن پیشانی و چشمانت بود
احمد آنروز چه می دید که گریانت بود

احمد آنروز تجلی رسالت را دید
یا که ظرفیت تحویل امامت را دید؟

قلمی نیست که املا کند اوصاف تو را
دهنی نیست که انشاء کند الطاف تو را
یا که توصیف کند وسعت انصاف تو را
یا که تشریح کند قله ‌ی اهداف تو را

عقل عاجز شد و از درک وجودت شد مات
به گل روی بهشتی تو بانو صلوات

بعد زهرا احدی مثل تو اکرام نشد
زنی اینگونه پیام آور اسلام نشد
طائر عقل کسی مَحرَمِ این بام نشد
دست در دست شدی گریه ات آرام نشد

دیدی از دور و برت عطر کسی می آید
مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید

چشم بر هم زدی و عشق مجسم آمد
بَه که بالای سرت خیر دو عالم آمد
اشک از گوشهٔ چشم همه آن دم آمد
کودکی سوی تو با دیده‌ ی پر نَم آمد

گفت خوش آمدی ای نور دو عینم زینب
کمی آرام عزیزم که حسینم زینب

بانوی مُلک وجودی و وجودت خیر است
قلب تو وقف حسین است و جدا از غیر است
پیش تو عشق حسین اصل سلوک و سِیر است
سِیر تو کرب و بلا، کوفه و شام و دِیر است

آمدی تا که بفهمیم خدا یعنی چه
صابره بودن در کرب و بلا یعنی چه

ای که در عشق حسینی به دو عالم عَلَمی
کعبه‌ی عشق برادر شدی و محترمی
مریم از جام حیای تو چشیده است نمی
نائب فاطمه، صدیقه‌ی ثابت قدمی

کوفه و شام اسیر دَمِ زهرایی توست
مات و مبهوت سخنرانیِ مولایی توست

جای امثال شما در کُره خاکی نیست
چون زمین قابل این گوهر افلاکی نیست
گفتی ای درد بیا از تو مرا باکی نیست
داغها دیده ای اما لب تو شاکی نیست

چه عبارات عجیبی روی آن تَل گفتی
پیش آن پیکر صد چاک تَقَبَّل گفتی

آمدی جلوه کنی نام علی زنده شود
زن ندیده است کسی مثل تو رزمنده شود
در دل جهل زمان شمسه‌ی تابنده شود
با زبان وقت بیان خنجر بُرّنده شود

روی نی گفت برادر همه جا در هر راه
طَیِّب الله به غوغای تو ماشاءالله

ای تمنای دل خون خدا یا زینب
در تو دیدند همه فاطمه را یا زینب
مرحمت کن به منِ بی سر و پا یا زینب
نشوم از سرِ کوی تو جدا یا زینب

نظری کن که در این خانه بمانم یک عمر
تا نفس هست فقط از تو بخوانم یک عمر

  • دوشنبه
  • 17
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 11:15
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

سرود زیبا ویژه ولادت حضرت زینب(س) با نوای حاج میثم مطیعی-(که نور چشم حیدر آمده...) * سعید تاج محمدی

897
3

سرود زیبا ویژه ولادت حضرت زینب(س) با نوای حاج میثم مطیعی-(که نور چشم حیدر آمده...) غم سرآمده ، که کوثرآمده که نورِ چشم حیدر آمده
زینت پدر ، عقیلةُ العرب ، امیدِ قلب مادر آمده

نورِ خانۀ محمدی ، مونسِ علی خوش آمدی
تو صبور آلِ احمدی ، نور فاطمه خوش آمدی

جان فدایِ تو ، خاکِ پای تو
ای که عرشیانُ فرشیان همه گدای تو
نور راه من ، صبر و عشق تو
تا ابد بُوَد ، قبلۀ دلم دمشق تو

«زینب ای گل محمدی
همدم حسین خوش آمدی»

ای حریم تو ، حریم کبریا
دخیل تو تمام اولیا
دل شکسته ام، اسیر و خسته ام
به پای مهدیت نشسته ام

ای که قلب ما دچارِ تو، ای زمانه بی قرار تو
مثل شیعیان نشسته است ، زینبت به انتظار تو

ای امید ما ، یک نگاه تو ،
چشم کاروانِ عاشقان همه به راه تو
عمه زینبت ، بی قرار تو
کی شود گل دلم شکفته در بهار تو

«زینب ای گل محمدی
همدم حسین خوش آمدی»

از حرم ، نمی شود جدا
نگاه شوق و چشم خیس اشک ما
جان من فدای راه تو
جوانی ام فدای بارگاه تو

ما مدافعِ ولایتیم ، مرد صبر و استقامتیم
وارثانِ ظهر کربلا ، تشنۀ خُم شهادتیم

تیغ حیدریم ، گر بُرنده ایم
ما فدایی توییم و صحن و بارگاه تو
تا زیارت تربت حسین
خورده کار ما گره به گوشۀ نگاه تو

«زینب ای گل محمدی
همدم حسین خوش آمدی»

  • چهارشنبه
  • 19
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 12:45
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

مولودی حضرت زینب(س) بانوای محمد فصولی -(دوباره صحن چشای عاشق شده دریایی) *

2005
1

مولودی حضرت زینب(س) بانوای محمد فصولی -(دوباره صحن چشای عاشق شده دریایی) دوباره صحن چشای عاشق
شده دریایی دریایی دریایی
دوباره قلبو دل مجننونم
شده شیدایی شیدایی شیدایی
دوباره امشب شب میلادو
شب رؤیایی رؤیایی رؤیایی

خونهٔ آقامون علی بازم منور شد
از قدم دخت علی جهان معطر شد
مژده میدن ملائکه به دخت پیغمبر
که دخترت فاطمه هم صاحب دختر شد

سرتا پا حیدری یا زینب
یا زینب یا زینب یا زینب
زهرای دیگری یا زینب
یا زینب یا زینب یا زینب

قناری امشب ز شوق و شادی
غزل میخونه میخونه میخونه
سحاب رحمت رسیده بازم
شب بارونه بارونه بارونه
شب میلاد عزیز باباست
دلم مجنونه مجنونه مجنونه

اسم تو رو خدا گذاشت زینت اب هستی
الگوی عفتو شجاعتو ادب هستی
عالمهٔ غیر معلمه تویی بانو
فخر جهانیان عقیلة العرب هستی

بر دریا گهر نایابی
یا زینب یا زینب یا زینب
خواهر حضرت اربابی
یا زینب یا زینب یا زینب

عقیلة العرب زینب مدد

خدا میدونه حریم پاکت
همه دنیامه دنیامه دنیامه
میون صحنت کبوتر باشم
همه رؤیامه رؤیامه رؤیامه
دم یا زینب مدد یا زینب
روی لبهامه لبهامه لبهامه

شریکة الحسینیو دل به تومیبازیم
تحت لواء الزینب ما همه سربازیم
از حرم رقیه تا صحن شما بانو
میاییم یه بین الحرمین دیگه میسازیم

راه زیارتت وا میشه
یا زینب یا زینب یا زینب
داعش رو میکنیم از ریشه
یا زینب یا زینب یا زینب

عقیلة العرب زینب مدد

  • شنبه
  • 22
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 20:59
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 ابوالفضل عباسی معروفان

سرود میلاد حضرت زینب(س) -(شب شب میلاد گل علوی زینب است) * ابوالفضل عباسی معروفان

599

سرود میلاد حضرت زینب(س) -(شب شب میلاد گل علوی زینب است) آهنگ:باز هوای وطنم ... وطنم آرزوست

شب ، شبِ میلاد گُلِ ، علوی زینب است
شام شعف بر علی و فاطمه امشب است

دختر مهروی علی به جهان پا نهاد
خالق عالم صله بر دل زهرا نهاد
بوسه به خاک قدمش همه دنیا نهاد
نغمه شادی همه جا همه دم بر لب است

کنز حیا کان وفا به جهان آمده
از گل رویش به طرب دل و جان آمده
عالِمه ای ، نابغه ای به زمان آمده
غیرت علی صولت علی علوی منصب است

شکر خدا فاطمه را به سر آمد محن
گلشن او خنده زد از گلِ ناز چمن
داد خدا همسفری به حسین و حسن
یار حسین ابن علی حسنی مکتب است

گوهر یکدانه و بی بدلی می رسد
گوشه ای از قدرت لم یزلی می رسد
تهنیت از ارض و سما به علی می رسد
دل طلب جان چه کند که روا مطلب است

ماه درخشان خجل از رخ زیبای او
آمده بازار دلم سر سودای او
قطره منم دل بزنم دل دریای او
زمزمه (معروف) کند غزلش زینب است

پایگاه حفظ و نشر آثار عباسی معروفان اهری

  • یکشنبه
  • 23
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 16:00
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 محسن راحت حق

میلاد حضرت زینب -(در شبِ میلاد می گویم که غوغا زینب است) * محسن راحت حق

920

میلاد حضرت زینب  -(در شبِ میلاد می گویم که غوغا زینب است) در شبِ میلاد می گویم که غوغا زینب است
آمده نوری که می گویند او را زینب است
صبر را آنکس که داده خوب معنا زینب است
نُه فلک در زیرِ پایش هست و اعلا زینب است

"آنکه باشد عینِ مولا..مثلِ مولا زینب است "

بال و پر را باز کن تا خانه ی حیدر رویم
از سرای خویشتن تا وادی دلبر رویم..
جای دارد هروله کرده ..بدونِ سر رویم
بهرِ تبریک مضاعف جانبِ مادر رویم

"آینه در آینه..تندیسِ زهرا زینب است "

ای دلِ خسته برو بیت الولا بیتوته کن
در میانِ خانه ی شیرِ خدا بیتوته کن
در جوارِرحمتِ خیرالنسا بیتوته کن
فکر لازم نیست پس با مجتبا بیتوته کن

"باعثِ شادابی این جمعِ زیبا زینب است "

ابتدائا عالمی را زد به هم با گریه اش
سینه ی صدّیقه شد پُر همّ و غم با گریه اش
زمزمی جوشنده شد بابُ الکرم با گریه اش
غرقِ ماتم شد همه اهلِ حرم با گریه اش

"آشکارا شد به عالم..امّ ِ غمها زینب است"

گریه اش تبدیل شد بر خنده در آغوشِ یار
مات و مبهوت است چشمانش به رخسارِ نگار
عشقِ خود را یافته این دخترِ دور از قرار
کعبه شد اربابِ عالم..این گل است اند مدار

"پس حسین عشق ست و عاشق بهرِ آقا زینب است "

ای حسینی ها!شبِ میلادِ فخر المصطفاست
در شباهت گفته اندآئینه ی شیر خداست
خلقتِ این زن یقیناً از همه عالم سواست
هیچ می دانید بانو..حافظِ کرببلاست

"آن کسی که دینِ حق را کرده احیا زینب است "

عاجزم از گفتنِ مدح و ثنایش..عاشقان
من کی ام تا که سُرایم از برایش عاشقان
دل صفا می گیرد از لطف و صفایش عاشقان
عالم و آدم همه بادا فدایش عاشقان

"عصمتِ صغرای حق..بانوی عظما زینب است"

  • چهارشنبه
  • 26
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 15:31
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

مدح حضرت زینب(س) -(امشب از عرش خدا بانگ سعادت آمد) * محسن زعفرانیه

997
1

مدح حضرت زینب(س) -(امشب از عرش خدا بانگ سعادت آمد) امشب از عرشِ خدا بانگِ سعادت آمد
نورِ چشمانِ علی(ع)، کوهِ صلابت آمد

زینبِ حضرتِ زهراست بدانید فقط
جهتِ بندگی و صبر و رشادت آمد

زینتِ عالم بالاست عجب نیست اگر
فُطرُس امشب جهت عرض ارادت آمد

خواهرِ حضرتِ ارباب، حسین بن علی
یکه تازِ شرف و شور و شهامت آمد

شاهد ظلم به هفتاد و دو خورشیدِ دلیر
راوی عرصه ی ایثار و شهادت آمد...

  • پنج شنبه
  • 27
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 09:31
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 احسان  نرگسی رضاپور

ولادت حضرت زینب(س) -(تنها دلیل خنده ی حیدر خوش آمدی) * احسان نرگسی رضاپور

664

ولادت حضرت زینب(س) -(تنها دلیل خنده ی حیدر خوش آمدی) تنها دلیل خنده ی حیدر خوش آمدی
آیینه ی لطافت مادر خوش آمدی

ای آن کسی که شهرت نام بلند تو
از عرش رفته است فراتر...خوش آمدی

از اشک شوق پر شده چشمان مجتبی
ای روشنای چشم برادر خوش آمدی

دروازه های کوفه به دست تو فتح شد
یاد آور حماسه ی خیبر خوش آمدی

محشر به نام نامی ات آغاز می شود
ای زیر و رو کننده ی محشر خوش آمدی

امشب شب دف است ، شب جام و باده است
امشب خدا به فاطمه فرزند داده است

از خاک پات، بوسه گرفته ست کهکشان
سجده کنند بر تو شب و روز عرشیان

از شوکت مقام تو این بس که بی وضو
نام تو را حسین نیاورد‌ بر زبان

عالم حریف جوش و خروشت نمی شود
آن لحظه ای که پای حسین است در میان

ای دست های تو پل مابِین عرش و فرش
پیوند داده ای تو زمین را به آسمان

محو علیِّ اکبرِ ارباب می شوی
از بس که او شبیه علی می دهد اذان

ذکر علی الدوام تمام ملائکه!
بر چادر تو باد سلام ملائکه

عالم فدای قلب صبوری که داشتی
خورشید و ماه خیره ی نوری که داشتی

ابن زیاد وقت ورودت به کاخ کفر
عاجز شد از شکوه و غروری که داشتی

دنیا ندیده است به خود در تمام عمر
مثل برادران غیوری که داشتی

صدها هزار حضرت موسی گذشته اند
از جای جای وادی طوری که داشتی

خورشیدِ بی غروبِ شب و روز کربلا!
عالم ندیده است حسینی تر از تو را

ای سرو پاکباز که غرق عنایتی
دست مرا بگیر که دریای رحمتی

از درک جایگاه تو این خلق عاجز اند
مثل علی و فاطمه اعجاز خلقتی

در وقت خطبه خواندن تو کل کائنات
گفتند یکصدا: چه وقاری! چه شوکتی

یک جا گناه های زبان پاک می شود
وقتی که نقل می کند از تو فضیلتی

جز اینکه خاک پای تو باشیم تا ابد
در زندگی خویش نداریم حاجتی

ای آبروی روی علی، ای خدای صبر
باید نوشت: "زینب کبری" به جای صبر

هدیه بده به خانه ی قلبم بهار را
آرام کن دوباره دل بی قرار را

زینب تو کیستی که به وقت نماز خویش
وا داشتی ستایش پروردگار را

آن خطبه های حیدری ات، بعد سال ها
زنده نمود خاطره ی ذوالفقار را

وقتی که خلق کرد خدا کائنات را
دست تو داد گردش این روزگار را

هر طور می شود دل ما را درست کن
ما داده ایم دست خودت اختیار را

جز تو کسی لیاقت زینب شدن نداشت
دلداده ای شبیه حسین و حسن نداشت

امشب بساط نوکری ما فراهم است
بانو! فقط زیارت کرب و بلا کم است

شکر خدا که سایه ی پر مِهر چادرت
روی سر تمامیِ ذرات عالم است

با اسم تو زمین و زمان زیر و رو شود
پس نام نامی تو همان اسم اعظم است

ای کوه صبر! ای که جهان زیر بال توست
از تو مدد گرفته اگر کوه محکم است

ما را بخر ، نگاه به اعمال ما مکن
اینجا که آمدیم بد و خوب درهم است

صدها هزار آسیه شاگرد مکتبت
نام حسین هست شب و روز بر لبت

خوشبخت آن دلی که گرفتار زینب است
عالم به زیر دِین علمدار زینب است

هر کس که حیدری ست بدهکار فاطمه ست
هرکس حسینی است بدهکار زینب است

امروز اگر که نامی از اسلام مانده است
مدیون جان فشانی و ایثار زینب است

از پادشاه های دو عالم غنی تر است
آن سائلی که خادم دربار زینب است

عباس ، ماهِ بی بدلِ خیمه هاست که
از روی نیزه نیز نگهدار زینب است..

  • پنج شنبه
  • 27
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 09:34
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 حسن لطفی

ولادت حضرت زینب -(می‌نویسم که والضُحیٰ زینب) * حسن لطفی

624

ولادت حضرت زینب  -(می‌نویسم که والضُحیٰ زینب) می‌نویسم که والضُحیٰ زینب
عصمت اللهِ کبریا زینب
جمعِ اَسماء و اِسمها زینب
ربنا بعدِ ربنا زینب

می‌نویسم پس از خدا زینب

نامِ او تا که بر زبان اُفتاد
کوه برخاست آسمان اُفتاد
عَلَم از شانه یِ یَلان اُفتاد
سرِ ما هم بر آستان اُفتاد

می نویسم که اِنَما... زینب

پنج تَن حَبلِ محکم آوردند
نامِ او را که با هم آوردند
به زبان اسمِ اعظم آوردند
واژه ها بعد از آن کم آوردند

همه گفتند یک صدا زینب

مرتضیٰ بعد از این دو کوثر داشت
فاطمه بعد از این دو حیدر داشت
کعبه این دفعه هم تَرَک برداشت
شورِ نامِ حسین بر سر داشت

زینتِ نامِ مرتضیٰ زینب

کعبه‌یِ احترام‌ها آمد
قبله‌گاهِ پیام‌ها آمد
به قدومش سلام‌ها آمد
عمه جانِ امام‌ها آمد

عمه جانِ امام ها زینب

دستِ جَدِّ مطهرش دادند
و لوای پیمبرش دادند
شیر شد شیرِ مادرش دادند
خوش به حالش که خواهرش دادند

خوش به حالِ حسین با زینب

کیست مرد آفرینِ بنیان کن
کیست مرد آفرین ولیکن زن
در مقاماتِ او فقط ماندن
این جهان لال و آن جهان اَلکَن

مانده وصفش در ابتدا زینب

چادرش را اگر تکان بدهد
شور بر هفت آسمان بدهد
راه را تا خدا نشان بدهد
باید احمد چنین اذان بدهد

اَشهدُاَنتَ مِن کسا زینب

حرفِ تعظیم اوست بسم‌اله
وقتِ تکریم اوست بسم‌اله
زان که تقدیم اوست بسم‌اله
عشق تسلیم اوست بسم‌اله

حا و سین ، یا و نون ما زینب

سر بلندیِ دل زِ دولت اوست
کربلا هم رَهینِ همت اوست
گردنش زیرِ بارِ منت اوست
همه عالم گواهِ عصمت اوست

"شمعِ ساداتِ نینوا زینب

به علی رفته و علی شده است
سر و پایش سینجلی شده است
جلوه‌ی چارده ولی شده است
به بلاهایِ حق بلی شده است

یک تنه رفته تا کجا زینب

مریمی در حجابی از نور است
یا که موسیٰ به وادیِ طور است
یک زن اما به حق سلحشور است
چقدر از مدارِ ما دور است

که خدا گفته مرحبا زینب

بالِ جبریل خاکِ مرکبِ اوست
دو سه نهج البلاغه بر لبِ اوست
آسمان گرمِ نورِ هر شبِ اوست
و ابالفضل هم مؤدبِ اوست

حضرتِ هیبت و حیا زینب

همه عالم در استجابش بود
هیبتش حاله‌ی حجابش بود
یک عشیره در التهابش بود
و علمدار خود رکابش بود

دارد این گونه کبریا زینب

مثلِ سرخیِ کوه پنهان است
گرد باد است مثل کوران است
یک تَن اما هزار طوفان است
شاهدم شام شامِ ویران است

مثلِ زهراست سر به پا زینب

تازه جِلوه نکرده با نامش
کرده دستِ حسین آرامش
وَرنَه چون خاک می‌کند گامش
کوفه را با همه بَرو بامش

گفت حیدر که لافتا...زینب

می‌رود در مقابلش حیدر
دو برادر کنارِ این خواهر
پشتِ سر کوهِ شرم ، آب آور
تا رَوَد شب زیارتِ مادر

شب و این احترامها زینب

مثلِ آئینه هست پیشِ حسین
و حسین آمده ست پیشِ حسین
چشمها را که بست پیشِ حسین
همه دلها شکست پیشِ حسین

رفت آن شب به کربلا زینب

آنهمه احترام را می‌دید
کوچه و سنگ و بام را می‌دید
کوچه و ازدحام را می‌دید
اشکهایِ امام را می‌دید

چادرش زیرِ دست و پا زینب

  • شنبه
  • 29
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 16:47
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

ولادت حضرت زینب -(کنار زد چو سپیده سیاهی شب را) * رضا دین پرور

707

ولادت حضرت زینب  -(کنار زد چو سپیده سیاهی شب را) کنار زد چو سپیده سیاهی شب را
گرفت مهرِدل افروزِمهر، کوکب را
نوشت دست قضا، حُسن حُسن مطلب را
به روی دست ملائک چو دید زینب را

فرشته ها همه بر هم نوید می دادند
ملائکه خبر از صبح عید می دادند

به کوچه کوچه ی دل، نور، جلوه ها می کرد
برای دیدن گل، اشک، کوچه وا می کرد
زمین به سینه ی مستش، خدا خدا می کرد
خدا به گفتن یا زینب اکتفا می کرد

رسیده آنکه به والله عصمت الله است
کسی که کوه حیا در برابرش کاه است

بیا که درک شود لذت حضور حسین
بیا که با تو شود جُفت، بزم جور حسین
بجوش در خُم اشک و بگیر شور حسین
بخند تا بِرُبایی دل صبور حسین

" کرشمه ای کن و بازار ساحری بشکن
به غمزه رونق ناموس سامری بشکن"

تو کوه صبر و وقاری و همتی زینب
تو معدن کرم و روح رحمتی زینب
تو گوهر شرف و بحر عصمتی زینب
تو لحظه لحظه طلوع قیامتی زینب

بزن شرر به دل دشمنت به یکباره
بخوان یکی دو خطابه میان گهواره

خطابه های تو از حرف مهتران، خوشتر
شمیم عطر تو از سدره ی جنان، خوشتر
به راه عشق تو مُردن، ز نقد جان، خوشتر
دمشق توست ز جنات عرشیان خوشتر

توقعات گداهای سفره ات بالاست
وصال کرببلا بی دمشق بی معناست

تو یادگار علی؛ سینه سوز فاطمه ای
به علم عالم امکان تویی که عالمه ای
به صبر و حلم رقیه تویی که خاتمه ای
ای اوج عشق حسین، عشق شاه علقمه ای

فرات خون شده هر چشم کربلای حسین
چراکه جای تو خالی است بین آن حرمین

چه سنگها که شکستند در پی قدمت
چه داغها که نشستند بر دل المت
چه اشکها که روان شد ز شوره زار غمت
چه ناله ها که فروریخت در شب حرمت

نشسته در دل خون، پاره ی مفاتیحت
و ریخت روی زمین دانه های تسبیحت

چو تیغ ها به گلوگاه زخم، رو کردند
ز خون پاک حسینت همه وضو کردند
غبارها، تن مجروح را رفو کردند
هزار بوسه به جای تو بر گلو کردند

نگینِ روشنِ انگشتر تو را بردند
به روی ناقه عریان تو را کجا بردند

سری بلند شد از نی، تو را نظاره گرفت
دمی که سنگ حرامی تو را اشاره گرفت
شکست تا که برای تو راه چاره گرفت
برات با لب خونبار، استخاره گرفت

اگرچه بر سر نیزه حسین اقامت کرد
اراده کرد اگر هر کجا، قیامت کرد

  • شنبه
  • 29
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 16:49
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب
 محمود ژولیده

ولادت حضرت زینب -(دستی میان زندگی ام سایه گستر است) * محمود ژولیده

751
2

ولادت حضرت زینب  -(دستی میان زندگی ام سایه گستر است) دستی میان زندگی ام سایه گستر است
این دست ، دستِ مادریِ دخت کوثر است

مهر و محبتش ز ازل داده اَم خدا
این مهر با محبت ارباب یکسر است

او باب رحمت است به عشاقِ اهلبیت
در آسمانِ قافله ی عشق ، اختر است

نور علی و فاطمه شد حاصلش چنین :
زینب گلی ز گلشنِ بابا و مادر است

آن باونیی که عالمه ی بی معلمه ست
شاگردِ حق ، عقیله ی آل پیمبر است

چون او زنی در عالم خلقت نیامده
والله مثل شیر خدا مرد پرور است

بارِ ولای آل علی روی دوش او
یعنی که با امام زمانش برابر است

از انبیاء یکسره ، تا جمع اولیاء
مدیونِ زینبند که او دادگستر است

هر چند مجتباست برادر بزرگ او
اما حسن رهینِ مددهای خواهر است

عباس اگر امیدِ حرم بود ، بی گمان
امّید او به زینب کبرای اطهر است

مبعوث شد چنین به رسالت به کربلا
بعد از حسین ، واقعه را او پیمبر است

تنها نه او امید دل پنج تن ، که خود
در کربلا امید دل شش برادر است

اصلاً بدون حضرت او کربلا نبود
با او فقط قیام برادر میسر است

شاهی که سی هزار حریفش نمی شوند
علت همینکه زینب او چند لشکر است

زینب زنی که اهلِ امامت به ماسواست
یعنی که در ولایتِ عظما چو حیدر است

تنها علی ندیده نَود زخم ، در اُحد
زینب میان معرکه مولای دیگر است

بانوی بانوان دو عالم که فاطمه ست
فرمود : زینب آیتِ عظمای محشر است

از کودکی است واله و سرگشته ی حسین
دنباله ی حسین در عالم ، سراسر است

تا چشم او بروی برادر فتاد ، گفت :
ای اشنا ، فدای تو جانم ، مکرر است

جبریل نامِ نامیِ او را ز سوی حق
آورد و گفت : بانیِ این نام داور است

زینب نه زِینِ اَب ، که به تاکید جدّ خود
تاجِ سر تمام عوالم مقدّر است

از احترام واجب او گفته مصطفی
سِرِ خدا چو فاطمه ، این ناز دختر است

همتای بی بدیل حسین است زینبم
آئینه ی تمام نمای برادر است

زینب فقط ، برادر خود را نه خواهر است
والله بر برادر خود عینِ مادر است

اکسیر اعظم است نگاه مبارکش
یعنی اسیر خصم نه ، مجذوب رهبر است

در زیر کعب نی ، به قیامش ادامه داد
هرگز نگفت قلبم از این غم مکدّر است

در راه حق ، اسارت و زندان به نزد او
زیباییِ تمام،،،عجب عشق باور است!

چشم از امام خویش دمی بر نداشته
با اینکه دید ، بر سرِ نی سایه ی سر است

وقتی که دست ، زیر تن پاره پاره بُرد
گفت این قلیل هدیه ی ما نزد داور است

ناقه سوارِ کوفه و شام آخرِ حیاست
خود الگوی حجاب ، ولی پاره معجر است

یک ذره زیرِ کوهِ بلا ، کم نیاوَرَد
از بسکه او مقاوم و از بس دلاور است

شد قهرمانِ صبر به اوج اسیری اَش
یعنی اسارتش به شهادت برابر است

تسلیم در برابرِ امرِ خدای خویش
در مکتبش ، رضای خدا درسِ آخر است

در بندگی تک است مقام اطاعتش
چون مادرش کنیز خداوند اکبر است

حتی به او دعای فرج میشود مُجاب
یعنی برای منتقمِ خویش یاور است

امر فرج ، به موی پریشان زینب است
رمز ظهور ، شام غریبان زینب است

  • شنبه
  • 29
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 16:51
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

ولادت حضرت زینب -(تو را خبر بُوَد امشب چه دل‌پذیر شبی است؟) *

568

ولادت حضرت زینب  -(تو را خبر بُوَد امشب چه دل‌پذیر شبی است؟) تو را خبر بُوَد امشب چه دل‌پذیر شبی است؟
بلی بلی؛ شب میلاد دخت دخت نبی است

مه جمادی الاولی و پنجمین شب و روز
چه ماه مهر فروزی! چه روزی و چه شبی است!

رسیده مولد بانوی آسمان و زمین
چه مهر پرده‌نشینی! چه ماه مُحتجبی است!

چه بانویی! که عقیله میان هاشمیان
لقب گرفت و سزاوار این چنین لقبی است

ز بس به خاطر او شد روا حوائج خلق
به هر که می‌نگرم، فکر حاجت و طلبی است

اگر خدای تو را خوانده زین اب، زینب!
دگر که باخبر از آن مقام «زین ابی» است؟

چه خوش سروده! هر آن کس که بوده امّا حیف!
ندانم آن که چه کس شاعر است و از چه لبی است:

«هزار مرتبه شستم دهان به مُشک و گلاب
هنوز نام تو بردن کمال بی‌ادبی است»

شاعر:جواد هاشمی تربت

  • شنبه
  • 29
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 17:04
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

ولادت حضرت زینب -(از غیب ترنّم حضوری آمد) * عباس شاه زیدی

688

ولادت حضرت زینب -(از غیب ترنّم حضوری آمد) از غیب ترنّم حضوری آمد
از قلۀ آسمان چه نوری آمد
بعد از حسن و حسین در خانۀ وحی
«زینب» چه فرشتۀ صبوری آمد

  • شنبه
  • 29
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 17:07
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

ولادت حضرت زینب -(اي ماه نقره پوش ولا مي شناسمت) *

459

ولادت حضرت زینب  -(اي ماه نقره پوش ولا مي شناسمت) اي ماه نقره پوش ولا مي شناسمت
وي بيكرانه صبر خدا مي شناسمت

ناموس كبريايي و دست فرشته اي
دائم گرفته دست تو را مي شناسمت

گاهي شبيه مادرت آيينه مي شوي
در چشم آفتاب ولا مي شناسمت

دستت قنوت مي شود و ربّناي تو
يعني تمام روح دعا مي شناسمت

ايوب سجده كرده شكيبايي تو را
با ماجراي كرب و بلا مي شناسمت

بانو چقدر مثل علي حرف مي زني
با خطبه زير درد و جفا مي شناسمت

گاهي كه مي كِشي غزلم را به سمت عشق
با رقص بكر قافيه ها مي شناسمت

بستم دخيل هر گره اش کورِ كور شد
وا مي شود به دست شما مي شناسمت

مثل كبوتري كه به شوق تو مي شود
در آسمان عشق رها مي شناسمت

شاعر:حسین عرشی

  • شنبه
  • 29
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 17:16
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

ولادت حضرت زینب -(امشبم شورعجیبی در سر است) *

568

ولادت حضرت زینب  -(امشبم شورعجیبی در سر است) امشبم شورعجیبی در سر است
شور و مستی در سرم سرتاسر است

جشن میلاد است و می در ساغر است
حالِ من انگار حالی دیگر است

دف بزن این باده مستی آور است

درجهان برپاست غوغایی دگر
می شود تعبیر رویایی دگر

آمده انگار زهرایی دگر
دختری ام ابیهایی دگر

بازهم وقت نزول کوثر است

با گلاب و می ، زمین را تر کنید
کوی و برزن را پر از زیور کنید

خانه ها را مملو از گوهر کنید
آه! دختردارها باور کنید

شاه مردان زینتش یک دختر است

زینت شیرِخدا ، حق را ستون
مثل او عالم ندیده تاکنون

کرده نامش سرکشان را سرنگون
زینب است اما میان جنگ و خون

شک نکن پایش بیوفتد حیدر است

ذولفقار خطبه اش دم دار بود
خون مولا در رگش بسیار بود

دخت حیدر شیر هر پیکار بود
در حقیقت زینب کرار بود

خطبه هایش نیز فتح خیبر است

نه کسی چون او نمی آید دگر
آن جگرداری که شد خونین جگر

کربلا در کربلا می ماند اگر
زینب کبری نمی شد جلوه گر

نطق زینب کربلایی دیگر است

چادرش با عرش پهلو می زند
آبرو دائم به او رو میزند

پیش او خورشید سوسو می زند
حضرت عباس زانو می زند

او ز درک عارفان بالاتر است

ذکر هرشیری که در تاب و تب است
ذکر هرشیری که حیدر مذهب است

ذکر هر شیری که در این مکتب است
کلنا عباسُکِ یا زینب است

هر کسی شیعه ست خود یک لشکر است

برده از من روز و شب دیوانه وار
بیتی از عمان سامانی قرار

((زن مگو مرد آفرین روزگار
زن مگو بنت الجلال اخت الوقار))

تا ابد این عشق شاعر پرور است

گرچه با سربند یا زینب مدد
هر پرستاری سرآمد می شود

بنده اما ماه بانو ، با سند
معتقد هستم به این که تا ابد

روز میلاد تو روز خواهر است

امشب از گل پُر شده دنیا ولی
مرتضی شد بازهم بابا ولی

مجلس شادی شده برپا ولی
نیست وقت روضه خوانی ها ولی

جشن گاهی از عزا غمگین تر است

جشن گاهی می شود بزمِ شراب
وای از آن وقتی که دختِ بوتراب

بود دستش مثل بابا در طناب
پیش چشمش خیزران خورد آفتاب

خنده ی رقاصه ها زجرآور است

خرده میگیری به ما پس گوش کن
آری اصلا ما همه از بیخ و بن

سینه زن هستیم و مست و گریه کن
جشن زینب روضه باران است چون

فاطمیه چندروز دیگر است

آه از آن وقتی که یک پروانه سوخت
بوته یاسی در دل گلخانه سوخت

در هجومی تند و بی شرمانه سوخت
مادری در پشت درب خانه سوخت

روضه گاهی دیدن میخ در است

فاطمیه گریه های بی صداست
فاطمیه ابتدای کربلاست

فاطمیه روضه ای بی انتهاست
روضه ی سیلی به ناموس خداست

روضه ی روی کبود مادراست...!

شاعر:محسن کاویانی

  • شنبه
  • 29
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 17:18
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

ولادت حضرت زینب -(ذکر لبهای آسمان زینب) * محمد حبیب زاده

737

ولادت حضرت زینب  -(ذکر لبهای آسمان زینب) ذکر لبهای آسمان زینب
از کران تا به بی کران زینب

مظهر ذات لم یزال علی
سمبلی فاطمه نشان زینب

مجتبایی ترین عقیله عشق
مرجع کل عرشیان زینب

پاسدار قیام عاشورا
عصمت الله و قهرمان زینب

ای ظهور و شکوه آل عبا
مشق کل پیمبران زینب

یک تنه لشکر خداوندی
ساقی جام می خوران زینب

سرور و صاحب اختیار همه
رجز صاحب الزمان زینب

هدیه ی دست حق تعالایی
زینت مرتضیو زهرایی...

  • شنبه
  • 29
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 17:19
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

ولادت حضرت زینب -( دنیایه قویاندان قدمین حضرت زینب ) *

505
2

ولادت حضرت زینب  -( دنیایه قویاندان قدمین حضرت زینب ) دنیایه قویاندان قدمین حضرت زینب
آز گولدی ولیکن چوخ اولوب محنت زینب

جبریل اولوب محضر پیغمبره نازل
عرض ائتدی که ای علم لره واقف و کامل
زینب قوی آدین بو قیزیوین خالق عادل
ایستور اولا ظاهر شرف و عزّت زینب

زین اب اولوب زینب آدی وار بونا علت
دین اوسته دوزوب یتدی نئجه رنج و ریاضت
قویموب هدر اولسون آتاسی چکدوقی زحمت
واقعده اولوب دینینه چوخ خدمت زینب

یثرب شعف و شور و سروریله دولان گون
گل لر او گله رشگ آپاروب جمله سولان گون
یعنی آناسی فاطمه دن زینب اولان گون
گوستردی بیوک رمز طفولیت زینب

آغوشینه آلدی باباسی شاه ولایت
آلدى یوزونی ...

شاعر:تائب تبریزی

  • یکشنبه
  • 30
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 11:46
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

ولادت حضرت زینب -( صبحدم ایستردی شمس ائتسون جمالین آشکار ) *

498

ولادت حضرت زینب  -( صبحدم ایستردی شمس ائتسون جمالین آشکار ) صبحدم ایستردی شمس ائتسون جمالین آشکار
پرده ی زنگاری رد ائتدی هوادن پرده دار
آفتاب برج عصمت ایلدی نورین نثار
طلعتی قیلدی منوّر یثربی خورشید وار
زهرۀ عرش مصیبت زینب زهرا شعار
عزّتیلن اولدی تا گهواره سینده برقرار

ششمینِ سال هجرتدور ولادت زینبه
شهر یثربدور وطن صاحب جلالت زینبه

بو مبارک تازه مولودون یوزینده برملا
ظاهریدی نور حیدر نور ختم الانبیا
جبهه ی پاکینده نقش اولمیشدی آثار حیا
گون کیمی رخساره ی زیباسی ایلردی جلا
نکهت خوشبوئی عطر جنّته وئرمیش صفا
گوزلرینده گورسنوردی نیت عهد و وفا
.
بیر یوزی شادان و خندان بیر یوزینده اشگ نم
علتی هارداندور اولموش نیمه شا ...

شاعر:یحیوی اردبیلی

  • یکشنبه
  • 30
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 11:48
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد