ولادت حضرت زینب (س)

مرتب سازی براساس

مولودی حضرت زینب(س) بانوای محمد فصولی -(دوباره صحن چشای عاشق شده دریایی) *

1385
1

مولودی حضرت زینب(س) بانوای محمد فصولی -(دوباره صحن چشای عاشق شده دریایی) دوباره صحن چشای عاشق
شده دریایی دریایی دریایی
دوباره قلبو دل مجننونم
شده شیدایی شیدایی شیدایی
دوباره امشب شب میلادو
شب رؤیایی رؤیایی رؤیایی

خونهٔ آقامون علی بازم منور شد
از قدم دخت علی جهان معطر شد
مژده میدن ملائکه به دخت پیغمبر
که دخترت فاطمه هم صاحب دختر شد

سرتا پا حیدری یا زینب
یا زینب یا زینب یا زینب
زهرای دیگری یا زینب
یا زینب یا زینب یا زینب

قناری امشب ز شوق و شادی
غزل میخونه میخونه میخونه
سحاب رحمت رسیده بازم
شب بارونه بارونه بارونه
شب میلاد عزیز باباست
دلم مجنونه مجنونه مجنونه

اسم تو رو خدا گذاشت زینت اب هستی
الگوی عفتو شجاعتو ادب هستی
عالمهٔ غیر معلمه تویی بانو
فخر جهانیان عقیلة العرب هستی

بر دریا گهر نایابی
یا زینب یا زینب یا زینب
خواهر حضرت اربابی
یا زینب یا زینب یا زینب

عقیلة العرب زینب مدد

خدا میدونه حریم پاکت
همه دنیامه دنیامه دنیامه
میون صحنت کبوتر باشم
همه رؤیامه رؤیامه رؤیامه
دم یا زینب مدد یا زینب
روی لبهامه لبهامه لبهامه

شریکة الحسینیو دل به تومیبازیم
تحت لواء الزینب ما همه سربازیم
از حرم رقیه تا صحن شما بانو
میاییم یه بین الحرمین دیگه میسازیم

راه زیارتت وا میشه
یا زینب یا زینب یا زینب
داعش رو میکنیم از ریشه
یا زینب یا زینب یا زینب

عقیلة العرب زینب مدد

  • شنبه
  • 22
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 20:59
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 ابوالفضل عباسی معروفان

سرود میلاد حضرت زینب(س) -(شب شب میلاد گل علوی زینب است) * ابوالفضل عباسی معروفان

343

سرود میلاد حضرت زینب(س) -(شب شب میلاد گل علوی زینب است) آهنگ:باز هوای وطنم ... وطنم آرزوست

شب ، شبِ میلاد گُلِ ، علوی زینب است
شام شعف بر علی و فاطمه امشب است

دختر مهروی علی به جهان پا نهاد
خالق عالم صله بر دل زهرا نهاد
بوسه به خاک قدمش همه دنیا نهاد
نغمه شادی همه جا همه دم بر لب است

کنز حیا کان وفا به جهان آمده
از گل رویش به طرب دل و جان آمده
عالِمه ای ، نابغه ای به زمان آمده
غیرت علی صولت علی علوی منصب است

شکر خدا فاطمه را به سر آمد محن
گلشن او خنده زد از گلِ ناز چمن
داد خدا همسفری به حسین و حسن
یار حسین ابن علی حسنی مکتب است

گوهر یکدانه و بی بدلی می رسد
گوشه ای از قدرت لم یزلی می رسد
تهنیت از ارض و سما به علی می رسد
دل طلب جان چه کند که روا مطلب است

ماه درخشان خجل از رخ زیبای او
آمده بازار دلم سر سودای او
قطره منم دل بزنم دل دریای او
زمزمه (معروف) کند غزلش زینب است

پایگاه حفظ و نشر آثار عباسی معروفان اهری

  • یکشنبه
  • 23
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 16:00
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 محسن راحت حق

میلاد حضرت زینب -(در شبِ میلاد می گویم که غوغا زینب است) * محسن راحت حق

526

میلاد حضرت زینب  -(در شبِ میلاد می گویم که غوغا زینب است) در شبِ میلاد می گویم که غوغا زینب است
آمده نوری که می گویند او را زینب است
صبر را آنکس که داده خوب معنا زینب است
نُه فلک در زیرِ پایش هست و اعلا زینب است

"آنکه باشد عینِ مولا..مثلِ مولا زینب است "

بال و پر را باز کن تا خانه ی حیدر رویم
از سرای خویشتن تا وادی دلبر رویم..
جای دارد هروله کرده ..بدونِ سر رویم
بهرِ تبریک مضاعف جانبِ مادر رویم

"آینه در آینه..تندیسِ زهرا زینب است "

ای دلِ خسته برو بیت الولا بیتوته کن
در میانِ خانه ی شیرِ خدا بیتوته کن
در جوارِرحمتِ خیرالنسا بیتوته کن
فکر لازم نیست پس با مجتبا بیتوته کن

"باعثِ شادابی این جمعِ زیبا زینب است "

ابتدائا عالمی را زد به هم با گریه اش
سینه ی صدّیقه شد پُر همّ و غم با گریه اش
زمزمی جوشنده شد بابُ الکرم با گریه اش
غرقِ ماتم شد همه اهلِ حرم با گریه اش

"آشکارا شد به عالم..امّ ِ غمها زینب است"

گریه اش تبدیل شد بر خنده در آغوشِ یار
مات و مبهوت است چشمانش به رخسارِ نگار
عشقِ خود را یافته این دخترِ دور از قرار
کعبه شد اربابِ عالم..این گل است اند مدار

"پس حسین عشق ست و عاشق بهرِ آقا زینب است "

ای حسینی ها!شبِ میلادِ فخر المصطفاست
در شباهت گفته اندآئینه ی شیر خداست
خلقتِ این زن یقیناً از همه عالم سواست
هیچ می دانید بانو..حافظِ کرببلاست

"آن کسی که دینِ حق را کرده احیا زینب است "

عاجزم از گفتنِ مدح و ثنایش..عاشقان
من کی ام تا که سُرایم از برایش عاشقان
دل صفا می گیرد از لطف و صفایش عاشقان
عالم و آدم همه بادا فدایش عاشقان

"عصمتِ صغرای حق..بانوی عظما زینب است"

  • چهارشنبه
  • 26
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 15:31
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

مدح حضرت زینب(س) -(امشب از عرش خدا بانگ سعادت آمد) * محسن زعفرانیه

560

مدح حضرت زینب(س) -(امشب از عرش خدا بانگ سعادت آمد) امشب از عرشِ خدا بانگِ سعادت آمد
نورِ چشمانِ علی(ع)، کوهِ صلابت آمد

زینبِ حضرتِ زهراست بدانید فقط
جهتِ بندگی و صبر و رشادت آمد

زینتِ عالم بالاست عجب نیست اگر
فُطرُس امشب جهت عرض ارادت آمد

خواهرِ حضرتِ ارباب، حسین بن علی
یکه تازِ شرف و شور و شهامت آمد

شاهد ظلم به هفتاد و دو خورشیدِ دلیر
راوی عرصه ی ایثار و شهادت آمد...

  • پنج شنبه
  • 27
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 09:31
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 احسان  نرگسی رضاپور

ولادت حضرت زینب(س) -(تنها دلیل خنده ی حیدر خوش آمدی) * احسان نرگسی رضاپور

427

ولادت حضرت زینب(س) -(تنها دلیل خنده ی حیدر خوش آمدی) تنها دلیل خنده ی حیدر خوش آمدی
آیینه ی لطافت مادر خوش آمدی

ای آن کسی که شهرت نام بلند تو
از عرش رفته است فراتر...خوش آمدی

از اشک شوق پر شده چشمان مجتبی
ای روشنای چشم برادر خوش آمدی

دروازه های کوفه به دست تو فتح شد
یاد آور حماسه ی خیبر خوش آمدی

محشر به نام نامی ات آغاز می شود
ای زیر و رو کننده ی محشر خوش آمدی

امشب شب دف است ، شب جام و باده است
امشب خدا به فاطمه فرزند داده است

از خاک پات، بوسه گرفته ست کهکشان
سجده کنند بر تو شب و روز عرشیان

از شوکت مقام تو این بس که بی وضو
نام تو را حسین نیاورد‌ بر زبان

عالم حریف جوش و خروشت نمی شود
آن لحظه ای که پای حسین است در میان

ای دست های تو پل مابِین عرش و فرش
پیوند داده ای تو زمین را به آسمان

محو علیِّ اکبرِ ارباب می شوی
از بس که او شبیه علی می دهد اذان

ذکر علی الدوام تمام ملائکه!
بر چادر تو باد سلام ملائکه

عالم فدای قلب صبوری که داشتی
خورشید و ماه خیره ی نوری که داشتی

ابن زیاد وقت ورودت به کاخ کفر
عاجز شد از شکوه و غروری که داشتی

دنیا ندیده است به خود در تمام عمر
مثل برادران غیوری که داشتی

صدها هزار حضرت موسی گذشته اند
از جای جای وادی طوری که داشتی

خورشیدِ بی غروبِ شب و روز کربلا!
عالم ندیده است حسینی تر از تو را

ای سرو پاکباز که غرق عنایتی
دست مرا بگیر که دریای رحمتی

از درک جایگاه تو این خلق عاجز اند
مثل علی و فاطمه اعجاز خلقتی

در وقت خطبه خواندن تو کل کائنات
گفتند یکصدا: چه وقاری! چه شوکتی

یک جا گناه های زبان پاک می شود
وقتی که نقل می کند از تو فضیلتی

جز اینکه خاک پای تو باشیم تا ابد
در زندگی خویش نداریم حاجتی

ای آبروی روی علی، ای خدای صبر
باید نوشت: "زینب کبری" به جای صبر

هدیه بده به خانه ی قلبم بهار را
آرام کن دوباره دل بی قرار را

زینب تو کیستی که به وقت نماز خویش
وا داشتی ستایش پروردگار را

آن خطبه های حیدری ات، بعد سال ها
زنده نمود خاطره ی ذوالفقار را

وقتی که خلق کرد خدا کائنات را
دست تو داد گردش این روزگار را

هر طور می شود دل ما را درست کن
ما داده ایم دست خودت اختیار را

جز تو کسی لیاقت زینب شدن نداشت
دلداده ای شبیه حسین و حسن نداشت

امشب بساط نوکری ما فراهم است
بانو! فقط زیارت کرب و بلا کم است

شکر خدا که سایه ی پر مِهر چادرت
روی سر تمامیِ ذرات عالم است

با اسم تو زمین و زمان زیر و رو شود
پس نام نامی تو همان اسم اعظم است

ای کوه صبر! ای که جهان زیر بال توست
از تو مدد گرفته اگر کوه محکم است

ما را بخر ، نگاه به اعمال ما مکن
اینجا که آمدیم بد و خوب درهم است

صدها هزار آسیه شاگرد مکتبت
نام حسین هست شب و روز بر لبت

خوشبخت آن دلی که گرفتار زینب است
عالم به زیر دِین علمدار زینب است

هر کس که حیدری ست بدهکار فاطمه ست
هرکس حسینی است بدهکار زینب است

امروز اگر که نامی از اسلام مانده است
مدیون جان فشانی و ایثار زینب است

از پادشاه های دو عالم غنی تر است
آن سائلی که خادم دربار زینب است

عباس ، ماهِ بی بدلِ خیمه هاست که
از روی نیزه نیز نگهدار زینب است..

  • پنج شنبه
  • 27
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 09:34
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

ولادت حضرت زینب -(خیره شدم دوباره به دستانِ مرتضی) *

357

ولادت حضرت زینب  -(خیره شدم دوباره به دستانِ مرتضی) خیره شدم دوباره به دستانِ مرتضی
جمع اند بین میکده مستان مرتضی
بفرست بر گلش صلوات محمدی
امشب رسید فخر پدر! جانِ مرتضی

زینب رسیده فاطمه جلوه نما شده
جشنی درونِ عرش خدا هم بپا شده

دختر رسیده بهرِ همین خانواده باز
دنیا ، بیا و با گلِ این خاندان بساز...
مولای برای شکرِ همین هدیه رفته تا
در مسجدِ مدینه اقامه کند نماز

روی دو چشمِ حیدر کرار ، جای او
تحفه بیاید از طرف حق برای او

از روی او ملائکه گردند بهره مند
دستان او شفاست ، پر قنداق را نبند
در دستِ کُلِ خانه فقط گریه کرده است
اما ز روی حضرت ارباب دل نکند

فهمیده شد چرا گُلِ این خانه میگریست!!
آغوشِ هیچکسی برایش حسین نیست...

شمس و قمر همه ز مطیعان کوی او
با هیبت است مثل پدر خُلق خوی او
بوی بهشت میدهد این دخترِ علی
البته نه ، که بوی بهشت است بوی او

زینب علیم و عالمه‌ی بی معلم است
با خطبه هاش هیمنه‌ی کفر را شکست

گرچه به شام و کوفه دلش داغدار بود
او کوه استوار و عدو بیقرار بود
شمشیر که نداشت ولی با زبانِ خود
در شام و کوفه حیدرِ با ذوالفقار بود

این جایگاهِ بی بدل از آن زینب است
هرکس به هیئت آمده بر خوان زینب است

شاعر:محمدحسین چاوشی

  • پنج شنبه
  • 27
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 15:32
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

سرود ولادت حضرت زینب، سیدرضا نریمانی -(کوچه پس کوچه های مدینه رو آب و جارو کردم...) *

1639
13

سرود ولادت حضرت زینب، سیدرضا نریمانی -(کوچه پس کوچه های مدینه رو آب و جارو کردم...) کوچه پس کوچه های، مدینه رو آب و جارو کردم
همه ی زمین آماده اند، که یه بند دورت بگردند

گرم نگات، مادر حسن و حسین
خوش اومدی، خواهر حسن و حسین

زینب زینب، آیه های اقتدار
زینب زینب، زینت پروردگار
زینب، زینب، های و هوی ذوالفقار

«جانم زینب، زینب زینب زینب»

زینت مرتضی و، آروم دل مادر اومد
قرار دل مجتبی و، نور آیه ی کوثر اومد

تو اومدی، تا بشی قرار حسین
تو تا ابد، میمونی کنار حسین

زینب زینب، صاحب منبر تویی
زینب زینب، اول و آخر تویی
زینب زینب، ثانی حیدر تویی

«جانم زینب، زینب زینب زینب»

زن ولی مثل مرده، یک تنه شیر نبرده
خطبه ی بی نظیرش، دشمن و بیچاره کرده

فرمانده ی ارشد سپاه حسین
تو کربلا، تکیه و پناه حسین

زینب زینب، روح با ایمان تویی
زینب زینب، جانی و جانان تویی
زینب زینب، معنی قرآن تویی

«جانم زینب، زینب زینب زینب»

  • شنبه
  • 29
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 10:18
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 حسن لطفی

ولادت حضرت زینب -(می‌نویسم که والضُحیٰ زینب) * حسن لطفی

411

ولادت حضرت زینب  -(می‌نویسم که والضُحیٰ زینب) می‌نویسم که والضُحیٰ زینب
عصمت اللهِ کبریا زینب
جمعِ اَسماء و اِسمها زینب
ربنا بعدِ ربنا زینب

می‌نویسم پس از خدا زینب

نامِ او تا که بر زبان اُفتاد
کوه برخاست آسمان اُفتاد
عَلَم از شانه یِ یَلان اُفتاد
سرِ ما هم بر آستان اُفتاد

می نویسم که اِنَما... زینب

پنج تَن حَبلِ محکم آوردند
نامِ او را که با هم آوردند
به زبان اسمِ اعظم آوردند
واژه ها بعد از آن کم آوردند

همه گفتند یک صدا زینب

مرتضیٰ بعد از این دو کوثر داشت
فاطمه بعد از این دو حیدر داشت
کعبه این دفعه هم تَرَک برداشت
شورِ نامِ حسین بر سر داشت

زینتِ نامِ مرتضیٰ زینب

کعبه‌یِ احترام‌ها آمد
قبله‌گاهِ پیام‌ها آمد
به قدومش سلام‌ها آمد
عمه جانِ امام‌ها آمد

عمه جانِ امام ها زینب

دستِ جَدِّ مطهرش دادند
و لوای پیمبرش دادند
شیر شد شیرِ مادرش دادند
خوش به حالش که خواهرش دادند

خوش به حالِ حسین با زینب

کیست مرد آفرینِ بنیان کن
کیست مرد آفرین ولیکن زن
در مقاماتِ او فقط ماندن
این جهان لال و آن جهان اَلکَن

مانده وصفش در ابتدا زینب

چادرش را اگر تکان بدهد
شور بر هفت آسمان بدهد
راه را تا خدا نشان بدهد
باید احمد چنین اذان بدهد

اَشهدُاَنتَ مِن کسا زینب

حرفِ تعظیم اوست بسم‌اله
وقتِ تکریم اوست بسم‌اله
زان که تقدیم اوست بسم‌اله
عشق تسلیم اوست بسم‌اله

حا و سین ، یا و نون ما زینب

سر بلندیِ دل زِ دولت اوست
کربلا هم رَهینِ همت اوست
گردنش زیرِ بارِ منت اوست
همه عالم گواهِ عصمت اوست

"شمعِ ساداتِ نینوا زینب

به علی رفته و علی شده است
سر و پایش سینجلی شده است
جلوه‌ی چارده ولی شده است
به بلاهایِ حق بلی شده است

یک تنه رفته تا کجا زینب

مریمی در حجابی از نور است
یا که موسیٰ به وادیِ طور است
یک زن اما به حق سلحشور است
چقدر از مدارِ ما دور است

که خدا گفته مرحبا زینب

بالِ جبریل خاکِ مرکبِ اوست
دو سه نهج البلاغه بر لبِ اوست
آسمان گرمِ نورِ هر شبِ اوست
و ابالفضل هم مؤدبِ اوست

حضرتِ هیبت و حیا زینب

همه عالم در استجابش بود
هیبتش حاله‌ی حجابش بود
یک عشیره در التهابش بود
و علمدار خود رکابش بود

دارد این گونه کبریا زینب

مثلِ سرخیِ کوه پنهان است
گرد باد است مثل کوران است
یک تَن اما هزار طوفان است
شاهدم شام شامِ ویران است

مثلِ زهراست سر به پا زینب

تازه جِلوه نکرده با نامش
کرده دستِ حسین آرامش
وَرنَه چون خاک می‌کند گامش
کوفه را با همه بَرو بامش

گفت حیدر که لافتا...زینب

می‌رود در مقابلش حیدر
دو برادر کنارِ این خواهر
پشتِ سر کوهِ شرم ، آب آور
تا رَوَد شب زیارتِ مادر

شب و این احترامها زینب

مثلِ آئینه هست پیشِ حسین
و حسین آمده ست پیشِ حسین
چشمها را که بست پیشِ حسین
همه دلها شکست پیشِ حسین

رفت آن شب به کربلا زینب

آنهمه احترام را می‌دید
کوچه و سنگ و بام را می‌دید
کوچه و ازدحام را می‌دید
اشکهایِ امام را می‌دید

چادرش زیرِ دست و پا زینب

  • شنبه
  • 29
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 16:47
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

ولادت حضرت زینب -(کنار زد چو سپیده سیاهی شب را) * رضا دین پرور

476

ولادت حضرت زینب  -(کنار زد چو سپیده سیاهی شب را) کنار زد چو سپیده سیاهی شب را
گرفت مهرِدل افروزِمهر، کوکب را
نوشت دست قضا، حُسن حُسن مطلب را
به روی دست ملائک چو دید زینب را

فرشته ها همه بر هم نوید می دادند
ملائکه خبر از صبح عید می دادند

به کوچه کوچه ی دل، نور، جلوه ها می کرد
برای دیدن گل، اشک، کوچه وا می کرد
زمین به سینه ی مستش، خدا خدا می کرد
خدا به گفتن یا زینب اکتفا می کرد

رسیده آنکه به والله عصمت الله است
کسی که کوه حیا در برابرش کاه است

بیا که درک شود لذت حضور حسین
بیا که با تو شود جُفت، بزم جور حسین
بجوش در خُم اشک و بگیر شور حسین
بخند تا بِرُبایی دل صبور حسین

" کرشمه ای کن و بازار ساحری بشکن
به غمزه رونق ناموس سامری بشکن"

تو کوه صبر و وقاری و همتی زینب
تو معدن کرم و روح رحمتی زینب
تو گوهر شرف و بحر عصمتی زینب
تو لحظه لحظه طلوع قیامتی زینب

بزن شرر به دل دشمنت به یکباره
بخوان یکی دو خطابه میان گهواره

خطابه های تو از حرف مهتران، خوشتر
شمیم عطر تو از سدره ی جنان، خوشتر
به راه عشق تو مُردن، ز نقد جان، خوشتر
دمشق توست ز جنات عرشیان خوشتر

توقعات گداهای سفره ات بالاست
وصال کرببلا بی دمشق بی معناست

تو یادگار علی؛ سینه سوز فاطمه ای
به علم عالم امکان تویی که عالمه ای
به صبر و حلم رقیه تویی که خاتمه ای
ای اوج عشق حسین، عشق شاه علقمه ای

فرات خون شده هر چشم کربلای حسین
چراکه جای تو خالی است بین آن حرمین

چه سنگها که شکستند در پی قدمت
چه داغها که نشستند بر دل المت
چه اشکها که روان شد ز شوره زار غمت
چه ناله ها که فروریخت در شب حرمت

نشسته در دل خون، پاره ی مفاتیحت
و ریخت روی زمین دانه های تسبیحت

چو تیغ ها به گلوگاه زخم، رو کردند
ز خون پاک حسینت همه وضو کردند
غبارها، تن مجروح را رفو کردند
هزار بوسه به جای تو بر گلو کردند

نگینِ روشنِ انگشتر تو را بردند
به روی ناقه عریان تو را کجا بردند

سری بلند شد از نی، تو را نظاره گرفت
دمی که سنگ حرامی تو را اشاره گرفت
شکست تا که برای تو راه چاره گرفت
برات با لب خونبار، استخاره گرفت

اگرچه بر سر نیزه حسین اقامت کرد
اراده کرد اگر هر کجا، قیامت کرد

  • شنبه
  • 29
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 16:49
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب
 محمود ژولیده

ولادت حضرت زینب -(دستی میان زندگی ام سایه گستر است) * محمود ژولیده

486
1

ولادت حضرت زینب  -(دستی میان زندگی ام سایه گستر است) دستی میان زندگی ام سایه گستر است
این دست ، دستِ مادریِ دخت کوثر است

مهر و محبتش ز ازل داده اَم خدا
این مهر با محبت ارباب یکسر است

او باب رحمت است به عشاقِ اهلبیت
در آسمانِ قافله ی عشق ، اختر است

نور علی و فاطمه شد حاصلش چنین :
زینب گلی ز گلشنِ بابا و مادر است

آن باونیی که عالمه ی بی معلمه ست
شاگردِ حق ، عقیله ی آل پیمبر است

چون او زنی در عالم خلقت نیامده
والله مثل شیر خدا مرد پرور است

بارِ ولای آل علی روی دوش او
یعنی که با امام زمانش برابر است

از انبیاء یکسره ، تا جمع اولیاء
مدیونِ زینبند که او دادگستر است

هر چند مجتباست برادر بزرگ او
اما حسن رهینِ مددهای خواهر است

عباس اگر امیدِ حرم بود ، بی گمان
امّید او به زینب کبرای اطهر است

مبعوث شد چنین به رسالت به کربلا
بعد از حسین ، واقعه را او پیمبر است

تنها نه او امید دل پنج تن ، که خود
در کربلا امید دل شش برادر است

اصلاً بدون حضرت او کربلا نبود
با او فقط قیام برادر میسر است

شاهی که سی هزار حریفش نمی شوند
علت همینکه زینب او چند لشکر است

زینب زنی که اهلِ امامت به ماسواست
یعنی که در ولایتِ عظما چو حیدر است

تنها علی ندیده نَود زخم ، در اُحد
زینب میان معرکه مولای دیگر است

بانوی بانوان دو عالم که فاطمه ست
فرمود : زینب آیتِ عظمای محشر است

از کودکی است واله و سرگشته ی حسین
دنباله ی حسین در عالم ، سراسر است

تا چشم او بروی برادر فتاد ، گفت :
ای اشنا ، فدای تو جانم ، مکرر است

جبریل نامِ نامیِ او را ز سوی حق
آورد و گفت : بانیِ این نام داور است

زینب نه زِینِ اَب ، که به تاکید جدّ خود
تاجِ سر تمام عوالم مقدّر است

از احترام واجب او گفته مصطفی
سِرِ خدا چو فاطمه ، این ناز دختر است

همتای بی بدیل حسین است زینبم
آئینه ی تمام نمای برادر است

زینب فقط ، برادر خود را نه خواهر است
والله بر برادر خود عینِ مادر است

اکسیر اعظم است نگاه مبارکش
یعنی اسیر خصم نه ، مجذوب رهبر است

در زیر کعب نی ، به قیامش ادامه داد
هرگز نگفت قلبم از این غم مکدّر است

در راه حق ، اسارت و زندان به نزد او
زیباییِ تمام،،،عجب عشق باور است!

چشم از امام خویش دمی بر نداشته
با اینکه دید ، بر سرِ نی سایه ی سر است

وقتی که دست ، زیر تن پاره پاره بُرد
گفت این قلیل هدیه ی ما نزد داور است

ناقه سوارِ کوفه و شام آخرِ حیاست
خود الگوی حجاب ، ولی پاره معجر است

یک ذره زیرِ کوهِ بلا ، کم نیاوَرَد
از بسکه او مقاوم و از بس دلاور است

شد قهرمانِ صبر به اوج اسیری اَش
یعنی اسارتش به شهادت برابر است

تسلیم در برابرِ امرِ خدای خویش
در مکتبش ، رضای خدا درسِ آخر است

در بندگی تک است مقام اطاعتش
چون مادرش کنیز خداوند اکبر است

حتی به او دعای فرج میشود مُجاب
یعنی برای منتقمِ خویش یاور است

امر فرج ، به موی پریشان زینب است
رمز ظهور ، شام غریبان زینب است

  • شنبه
  • 29
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 16:51
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

ولادت حضرت زینب -(تو را خبر بُوَد امشب چه دل‌پذیر شبی است؟) *

348

ولادت حضرت زینب  -(تو را خبر بُوَد امشب چه دل‌پذیر شبی است؟) تو را خبر بُوَد امشب چه دل‌پذیر شبی است؟
بلی بلی؛ شب میلاد دخت دخت نبی است

مه جمادی الاولی و پنجمین شب و روز
چه ماه مهر فروزی! چه روزی و چه شبی است!

رسیده مولد بانوی آسمان و زمین
چه مهر پرده‌نشینی! چه ماه مُحتجبی است!

چه بانویی! که عقیله میان هاشمیان
لقب گرفت و سزاوار این چنین لقبی است

ز بس به خاطر او شد روا حوائج خلق
به هر که می‌نگرم، فکر حاجت و طلبی است

اگر خدای تو را خوانده زین اب، زینب!
دگر که باخبر از آن مقام «زین ابی» است؟

چه خوش سروده! هر آن کس که بوده امّا حیف!
ندانم آن که چه کس شاعر است و از چه لبی است:

«هزار مرتبه شستم دهان به مُشک و گلاب
هنوز نام تو بردن کمال بی‌ادبی است»

شاعر:جواد هاشمی تربت

  • شنبه
  • 29
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 17:04
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

ولادت حضرت زینب -(از غیب ترنّم حضوری آمد) * عباس شاه زیدی

441

ولادت حضرت زینب -(از غیب ترنّم حضوری آمد) از غیب ترنّم حضوری آمد
از قلۀ آسمان چه نوری آمد
بعد از حسن و حسین در خانۀ وحی
«زینب» چه فرشتۀ صبوری آمد

  • شنبه
  • 29
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 17:07
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

ولادت حضرت زینب -(اي ماه نقره پوش ولا مي شناسمت) *

260

ولادت حضرت زینب  -(اي ماه نقره پوش ولا مي شناسمت) اي ماه نقره پوش ولا مي شناسمت
وي بيكرانه صبر خدا مي شناسمت

ناموس كبريايي و دست فرشته اي
دائم گرفته دست تو را مي شناسمت

گاهي شبيه مادرت آيينه مي شوي
در چشم آفتاب ولا مي شناسمت

دستت قنوت مي شود و ربّناي تو
يعني تمام روح دعا مي شناسمت

ايوب سجده كرده شكيبايي تو را
با ماجراي كرب و بلا مي شناسمت

بانو چقدر مثل علي حرف مي زني
با خطبه زير درد و جفا مي شناسمت

گاهي كه مي كِشي غزلم را به سمت عشق
با رقص بكر قافيه ها مي شناسمت

بستم دخيل هر گره اش کورِ كور شد
وا مي شود به دست شما مي شناسمت

مثل كبوتري كه به شوق تو مي شود
در آسمان عشق رها مي شناسمت

شاعر:حسین عرشی

  • شنبه
  • 29
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 17:16
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

ولادت حضرت زینب -(امشبم شورعجیبی در سر است) *

372

ولادت حضرت زینب  -(امشبم شورعجیبی در سر است) امشبم شورعجیبی در سر است
شور و مستی در سرم سرتاسر است

جشن میلاد است و می در ساغر است
حالِ من انگار حالی دیگر است

دف بزن این باده مستی آور است

درجهان برپاست غوغایی دگر
می شود تعبیر رویایی دگر

آمده انگار زهرایی دگر
دختری ام ابیهایی دگر

بازهم وقت نزول کوثر است

با گلاب و می ، زمین را تر کنید
کوی و برزن را پر از زیور کنید

خانه ها را مملو از گوهر کنید
آه! دختردارها باور کنید

شاه مردان زینتش یک دختر است

زینت شیرِخدا ، حق را ستون
مثل او عالم ندیده تاکنون

کرده نامش سرکشان را سرنگون
زینب است اما میان جنگ و خون

شک نکن پایش بیوفتد حیدر است

ذولفقار خطبه اش دم دار بود
خون مولا در رگش بسیار بود

دخت حیدر شیر هر پیکار بود
در حقیقت زینب کرار بود

خطبه هایش نیز فتح خیبر است

نه کسی چون او نمی آید دگر
آن جگرداری که شد خونین جگر

کربلا در کربلا می ماند اگر
زینب کبری نمی شد جلوه گر

نطق زینب کربلایی دیگر است

چادرش با عرش پهلو می زند
آبرو دائم به او رو میزند

پیش او خورشید سوسو می زند
حضرت عباس زانو می زند

او ز درک عارفان بالاتر است

ذکر هرشیری که در تاب و تب است
ذکر هرشیری که حیدر مذهب است

ذکر هر شیری که در این مکتب است
کلنا عباسُکِ یا زینب است

هر کسی شیعه ست خود یک لشکر است

برده از من روز و شب دیوانه وار
بیتی از عمان سامانی قرار

((زن مگو مرد آفرین روزگار
زن مگو بنت الجلال اخت الوقار))

تا ابد این عشق شاعر پرور است

گرچه با سربند یا زینب مدد
هر پرستاری سرآمد می شود

بنده اما ماه بانو ، با سند
معتقد هستم به این که تا ابد

روز میلاد تو روز خواهر است

امشب از گل پُر شده دنیا ولی
مرتضی شد بازهم بابا ولی

مجلس شادی شده برپا ولی
نیست وقت روضه خوانی ها ولی

جشن گاهی از عزا غمگین تر است

جشن گاهی می شود بزمِ شراب
وای از آن وقتی که دختِ بوتراب

بود دستش مثل بابا در طناب
پیش چشمش خیزران خورد آفتاب

خنده ی رقاصه ها زجرآور است

خرده میگیری به ما پس گوش کن
آری اصلا ما همه از بیخ و بن

سینه زن هستیم و مست و گریه کن
جشن زینب روضه باران است چون

فاطمیه چندروز دیگر است

آه از آن وقتی که یک پروانه سوخت
بوته یاسی در دل گلخانه سوخت

در هجومی تند و بی شرمانه سوخت
مادری در پشت درب خانه سوخت

روضه گاهی دیدن میخ در است

فاطمیه گریه های بی صداست
فاطمیه ابتدای کربلاست

فاطمیه روضه ای بی انتهاست
روضه ی سیلی به ناموس خداست

روضه ی روی کبود مادراست...!

شاعر:محسن کاویانی

  • شنبه
  • 29
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 17:18
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

ولادت حضرت زینب -(ذکر لبهای آسمان زینب) * محمد حبیب زاده

479

ولادت حضرت زینب  -(ذکر لبهای آسمان زینب) ذکر لبهای آسمان زینب
از کران تا به بی کران زینب

مظهر ذات لم یزال علی
سمبلی فاطمه نشان زینب

مجتبایی ترین عقیله عشق
مرجع کل عرشیان زینب

پاسدار قیام عاشورا
عصمت الله و قهرمان زینب

ای ظهور و شکوه آل عبا
مشق کل پیمبران زینب

یک تنه لشکر خداوندی
ساقی جام می خوران زینب

سرور و صاحب اختیار همه
رجز صاحب الزمان زینب

هدیه ی دست حق تعالایی
زینت مرتضیو زهرایی...

  • شنبه
  • 29
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 17:19
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

ولادت حضرت زینب -( دنیایه قویاندان قدمین حضرت زینب ) *

302

ولادت حضرت زینب  -( دنیایه قویاندان قدمین حضرت زینب ) دنیایه قویاندان قدمین حضرت زینب
آز گولدی ولیکن چوخ اولوب محنت زینب

جبریل اولوب محضر پیغمبره نازل
عرض ائتدی که ای علم لره واقف و کامل
زینب قوی آدین بو قیزیوین خالق عادل
ایستور اولا ظاهر شرف و عزّت زینب

زین اب اولوب زینب آدی وار بونا علت
دین اوسته دوزوب یتدی نئجه رنج و ریاضت
قویموب هدر اولسون آتاسی چکدوقی زحمت
واقعده اولوب دینینه چوخ خدمت زینب

یثرب شعف و شور و سروریله دولان گون
گل لر او گله رشگ آپاروب جمله سولان گون
یعنی آناسی فاطمه دن زینب اولان گون
گوستردی بیوک رمز طفولیت زینب

آغوشینه آلدی باباسی شاه ولایت
آلدى یوزونی ...

شاعر:تائب تبریزی

  • یکشنبه
  • 30
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 11:46
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

ولادت حضرت زینب -( صبحدم ایستردی شمس ائتسون جمالین آشکار ) *

310

ولادت حضرت زینب  -( صبحدم ایستردی شمس ائتسون جمالین آشکار ) صبحدم ایستردی شمس ائتسون جمالین آشکار
پرده ی زنگاری رد ائتدی هوادن پرده دار
آفتاب برج عصمت ایلدی نورین نثار
طلعتی قیلدی منوّر یثربی خورشید وار
زهرۀ عرش مصیبت زینب زهرا شعار
عزّتیلن اولدی تا گهواره سینده برقرار

ششمینِ سال هجرتدور ولادت زینبه
شهر یثربدور وطن صاحب جلالت زینبه

بو مبارک تازه مولودون یوزینده برملا
ظاهریدی نور حیدر نور ختم الانبیا
جبهه ی پاکینده نقش اولمیشدی آثار حیا
گون کیمی رخساره ی زیباسی ایلردی جلا
نکهت خوشبوئی عطر جنّته وئرمیش صفا
گوزلرینده گورسنوردی نیت عهد و وفا
.
بیر یوزی شادان و خندان بیر یوزینده اشگ نم
علتی هارداندور اولموش نیمه شا ...

شاعر:یحیوی اردبیلی

  • یکشنبه
  • 30
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 11:48
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب
 حسن لطفی

ولادت حضرت زینب -( یا که از عشق مگو یا که جگر را بتراش) * حسن لطفی

753

ولادت حضرت زینب  -( یا که از عشق مگو یا که جگر را بتراش) یا که از عشق مگو یا که جگر را بتراش
خَم اَبرو بکش و قرص قمر را بتراش
از علی دَم بزن و تیغِ دوسر را بتراش

مژه را تَر کن و با خطِ مُعلی بنویس
هرقدر می‌شود از حضرتِ مولا بنویس

دید حق ، معرکه شمشیر زنی کم دارد
دید میدانِ بلا شیرزنی کم دارد
دید پیغمبرِ تکبیر زنی کم دارد

آنکه کم بود در این خانه فقط زینب بود
آنکه باید برود تا تَهِ خط زینب بود

پس ، پس از فاطمه تصویرِ خدا زینب شد
فاطمه ضرب درِ شیر خدا زینب شد
صاحبِ مجلسِ تفسیرِ خدا زینب شد

مُحرمِ عشق بخوان مَرهم هر درد آمد
مَرد می‌خواست خدا مَرد تر از مَرد آمد

شانه‌ای آمده تا بارِ بلا را ببرد
قامتی آمده تا کرببلا را ببرد
چادری آمده تا آلِ عبا را ببرد

فاطمه‌وار نوشتند حسین آمده است
شصت و نُه بار نوشتند حسین آمده است

آمده تا که نبیند همه را اِلا یار
آمده تا برود سایه به سایه با یار
سایه هم دورتر و دورتر از او تا یار...

هیچ کس نیست در آفاقِ تماشاییِ او
نیست مانند برای دل زهرایی او

جای گهواره‌ی او قلبِ حسین است حسین
دلِ آواره‌ی او قلبِ حسین است حسین
و فقط چاره‌ی او قلب حسین است حسین

ماه و خورشید نَه بر محور او می‌چرخند
شش برادر همه دورِ سرِ او می‌چرخند

ماند تا بشکند او خطِ ستم را تنها
ماند تا جمع کند اهل حرم را تنها
تا که بردارد از این خاک عَلَم را تنها

ماند تا چادرِ خود را بتکاند زینب
کوفه را بر سرِجایش بنشاند زینب

خطبه‌ای خواند که از شام بجز نام نماند
نامِ او ماند به تاریخ ولی شام نماند
خطِ خون زنده شد و خِطّه‌ی دشنام نماند

گفت در شام که اسلامِ علی می‌ماند
به رویِ مأذنه‌ها نامِ علی می‌ماند

همه رفتند ولی سنگرِ او دست نخورد
به پَرِ بیرق آبِ آور او دست نخورد
به سویِ سایه‌ای از معجرِ او دست نخورد

آه یک روزه عطش دور و برش را سوزاند
خواست آهی بکشد غم جگرش را سوزاند

خواهری بود که بی پنج برادر بود و
با حرم در وسط آنهمه لشگر بود و
دید در خیمه‌ی آتش‌زده دختر بود و

یک نفر بود و هرآنکس که نمی‌زد می‌زد
بشکند دست حرامی چقدر بد می‌زد...

تپشِ ما نَفَسِ ما قلمِ ما زینب
قدم ما دو دمِ ما علَم ما زینب
شرف ما نجف ما حرم ما زینب

ما مسلمان شده‌ی غیرت زینب هستیم
بنویسید که ما ملت زینب هستیم

  • یکشنبه
  • 30
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 12:05
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

ولادت حضرت زینب(س) -(شب میلادعمۀ سادات چشم هایم دوباره بارانیست) * حسین جعفری

488

ولادت حضرت زینب(س) -(شب میلادعمۀ سادات چشم هایم دوباره بارانیست) شب میلاد عمه ی سادات
چشم هایم دوباره بارانی ست
دلِ آتش گرفته از عشقم،
میزبانِ شبی زمستانی ست

شبی از جنس عشق و نور و امید، شبی از جنس شوق و شور و شعف
چشم وا کرده روی دست زمین
دختر سربلند شاه نجف

در بیان ستایشت بانو با غزل هم زبان ما لال است
از بهشت خدا به سوی زمین آمدی و حسین خوشحال است

آمدی و شد آسمان و زمین، غرقِ نور تو حضرت زینب

عاشقانه قنوتِ گریه بگیر!
ابرِ رحمت به حرمت زینب

پر زدی تا در آسمان ، پُر شد، همه جا از شمیم عطر خدا

آمدی بین واژه های نفاق
خط کشیدی به زیر سطرِ خدا

در ازل عاشقت شده ست حسین که ندیده تو را خریدار است
روز میلاد تو تجلی عشق و ایثار هر پرستار است

چه مدینه چه کربلا چه دمشق دل من هست روضه خوان حرم
در رهت جان خویش را دادند فاطمیون..‌.مدافعان حرم

  • یکشنبه
  • 30
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 14:58
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

مدح و ولادت حضرت زینب(س) -(تابیدی و تلألو نورخدا شدی) * علیرضا بیاتانی

357

مدح و ولادت حضرت زینب(س) -(تابیدی و تلألو نورخدا شدی) تابیدی و تلألو نور خدا شدی
یعنی تجسم همه ی ماورا شدی

تو آفتاب خانه ی حیدر شدی و بعد
کم کم خودت برای خودت مرتضی شدی

دلهای عاشقان شما زینبیه است
از آن زمان که ساکن دلهای ما شدی

پیدا نشد ز آیه ی صبرت فصیح تر
محبوب هرچه گفت؛به امرش رضا شدی

نازل نموده است تو را برعلی؛خدا
همتای سوره های کتاب خدا شدی

از تو سرودن از قلم من بنا نبود
تو آمدی؛بهانه ی این بیت ها شدی...

  • یکشنبه
  • 30
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 15:02
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

یا زینب کبری(س) _امشب شب مسروری وشیرینی کام است * اسماعیل تقوایی

421

یا زینب کبری(س) _امشب شب مسروری وشیرینی کام است یا زینب کبري (س)
امشب شب مسروری وشیرینی کام است
امشب شب میلاد یکی خیرالانام است

اوضاع مدینه همه بر وفق مراد است
از بیت علی عطر بهشتی به مشام است

سوم گل گلزار علی گشته شکوفا
تبریک بر او صحبت هر خاص وعوام است

پنجم ز جمادی بود اما چه عجیب است
در جلوه به چشم همگان ماه تمام است

آمد به جهان آیه ای از کوثر طاها
زینب، که بر او از سوی دادار سلام است

این دختر بی مثل شود زینت بابا
در عرش خدا صاحب کرسی ومقام است

او مظهر صبرست و دلیری ونجابت
شبه پدر ومادر خود، گام به گام است

او اسوه علم علوی، صاحب عقل است
در درگه او عاقل وعالم، غلام است

او خواهر محبوب برای حسنین است‌
الحق که در این خواهریش سنگ تمام است

تکمیل کند نهضت خونین حسینش
بر عالمیان حامل آن نیک پیام است

پنجم ز جمادی دل ما غرق سرور است
میلاد نکویش سبب عیش مدام است

شعر ‌:اسماعیل تقوایی

  • یکشنبه
  • 30
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 16:35
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب

ولادت حضرت زینب -(از مظهر زهرا خدا باید بگوید) * محمد حبیب زاده

365

ولادت حضرت زینب  -(از مظهر زهرا خدا باید بگوید) از مظهر زهرا خدا باید بگوید
از زینت مولا خدا باید بگوید
از حرز عاشورا خدا باید بگوید
از زینب کبرا خدا باید بگوید

باید بگوید شان هایش را اساسی
راهی شود دل مکتب زینب شناسی

زینب محمد بود و زهرا بت شکن بود
زینب دم تسبیح دستان حسن بود
زینب عقیله شاهکار پنج تن بود
زینب امیرالمومنین در شکل زن بود

شد ماجرای کعبه سیار تکرار
از فاطمه شد حیدر کرار تکرار

زن بود اما ابتکار آفرینش
زن بود اما افتخار افرینش
زن بود اما اقتدار آفرینش
زن بود اما سرمدار آفرینش

زن بود اما بهترین مرد آفرین بود
الحق که سر تا پا امیرالمومنین بود

  • دوشنبه
  • 1
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 14:06
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

ولادت حضرت زینب -(حیدر همه دم دور سرش می چرخید) * محمد حبیب زاده

364

ولادت حضرت زینب  -(حیدر همه دم دور سرش می چرخید) حیدر همه دم دور سرش می چرخید
زهرا به چه ذوقی ز لبش می بوسید
با چشم خدا حسین همراه حسن
تکرار دوباره ی علی را می دید

  • دوشنبه
  • 1
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 14:10
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب
حاج نادر بابایی

سرود میلاد حضرت زینب(س) -(رحمت حق گشته نازل بَر زمین امشب) *حاج نادر بابایی

383

سرود میلاد حضرت زینب(س) -(رحمت حق گشته نازل بَر زمین امشب) 《بآهنگ امام علی》
(فارسی)

رحمت حق گشته نازل بَرزمین امشب
بیت مولا شد مُصَفّا با رُخ زینب

زینب آمد زینب آمد خانهء زهرا
مَقدمش بادا مبارک بر همه دنیا

زینب آن کانون والای وفا آمد
زینَت نام شَه دین مُرتضا آمد
دردمندان را بگو امشب دوا آمد

زینب آمد زینب آمد خانهء زهرا
مَقدمش بادا مبارک بر همه دنیا

حُرمت مولود امشب ای حَقِ مَنّان
عیدی این جمع حاضر را نَما احسان
اهل دل را زائر قبر حسین گردان

زینب آمد زینب آمد خانهء زهرا
مَقدمش بادا مبارک بَر همه دنیا

  • یکشنبه
  • 21
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 11:17
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 سیدبشیر حسینی میانجی

غزل میلاد حضرت زینب(س) -(حمد و ثنا به خالق دادار پنج تن) * سیدبشیر حسینی میانجی

451

غزل میلاد حضرت زینب(س) -(حمد و ثنا به خالق دادار پنج تن) حمد و ثنا به خالق دادار پنج تن
عالَم منوّر است ز انوار پنج تن
طاها و مرتضی و بتول و حسن، حسين
زيباست نام های پُر اسرار پنج تن
شادم از اينکه شيعه ی شير خداستم
سرمستم از پياله ی سرشار پنج تن
من بی نيازم از همه دارو و هر طبيب
زيرا که قلب من شده بيمار پنج تن
تقديم می کنم غزلم را به آل عشق
شعرم اگر چه نيست سزاوار پنج تن
در باغ ديگران نشوم مرغ نغمه خوان
جايي که هست گلشن و گلزار پنج تن
امشب مدينه غرق سرور است چون دلم
می رقصد از شغف در و ديوار پنج تن
امشب ستاره ها به زمين بوسه می زنند
دارد فرشته حسرت ديدار پنج تن
امشب عطا نمود خدا گل برای گل
تکثیر شد در آينه، رخسار پنج تن
زينب گُلَ است و فاطمه گل وه چه باصفاست
گل ها خجل شد از گل بی خار پنج تن
در پنجم جمادی الاوّل گشود چشم
آمد بر اين جهان، که شود يار پنج تن
قنداقه ی سپيد در آن حلقه ی وصال
مانند نقطه ای ست به پرگار پنج تن
باور کنيد در همه ی عمر می شود
در لحظه های سخت پرستار پنج تن
گلواژه ی «بشير» درين شعر، زينب است
آورده بهر گرمی بازار پنج تن

  • یکشنبه
  • 15
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 20:44
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 احمد پوریا

ولادت حضرت زینب(س) -(دلا مژده که امشب جشن یار است) * احمد پوریا

271

ولادت حضرت زینب(س) -(دلا مژده که امشب جشن یار است) دلا مژده که امشب جشن یــار است
شب میــلاد زینب آن نگــــار است
جهان خُـــــرم زِ یُمــــن مقـــدم او
دل اهــــل ولا فصــــل بهــار است
منـــــور گشتــــه بیت شیـــر خیبـر
دل زهــــرا و حیــدر بی قرار است
ملائک صف به صف با شاخه ای گل
برای دیدنــــش بی اختیــــار است
چه زیبا دختری مـَـه رو و خوش خو
به حیدر هــــدیه از پروردگار است
مدینه شــــد چراغــــــان نور باران
خلایق بهــر زینب ریزه خوار است
خدا نــــوری زایمـــــان آفـــریده
درون خلقتش این شاهکــار است
علــــی بابا و زهـــــرا مـــــادر او
برای تــــازه مولـــود افتخار است
چه زینب صاحب فضل و کرامت
چه زینب کوه و دریای وقار است
چه زینب صــــــولت او مرتضایی
چه زینب خصلتش زهرا تبار است
چه زینب در بلاغت چـــــون پیمبر
چه زینب نطق او چون ذوالفقار است
چه زینب خواهـــــــر شاه شهیدان
به دشت کــربلا غمخوار یار است
نگهبان حــــــــریم آل عصـــمت
قوی دل شیر زن بـــــا اقتدار است
بگـو ای (پوریا ) دخـــــت ولایت
سراپا عشق و غیرت حق شعار است

  • چهارشنبه
  • 23
  • تیر
  • 1400
  • ساعت
  • 12:19
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

یا زینب کبری (س) _پنجم ماه جمادی گه اعجاز آمد * اسماعیل تقوایی

449

یا زینب کبری (س) _پنجم ماه جمادی گه اعجاز آمد یا زینب کبری(س)

پنجم ماه جمادی گه اعجاز آمد
به گلستان علی غنچه گلی ناز آمد

بهر دل بردن از جد خودش پیغمبر
دختر فاطمه با نرگس غماز آمد

‌نفر سوم اولاد علی باشد او
بر حسین وحسنش خواهر همراز آمد

نام او وحی الهی بود وجبراییل
نزد پیغمبر ما تا کند ابراز آمد

زینبی آمده تا زینت حیدر باشد
شادمان شاه ولایت شده، شهناز آمد

آیه ای آمده از کوثر عالم به وجود
باز هم فاطمه با قدرت اعجاز آمد

غم فراری شده از مجتمع حیدریون
شادمان مرغ دل از سینه به پرواز امد

عالمه، فاضله وعابده وعارفه است
بر بنی هاشمیان عاقل ممتاز آمد

در صف کرببلا صابره ای بی مثل است
بهر اهداف حسین، بانوی جانباز امد

همچو حیدر به سخن شهره عالم گردد
در سپهر سخنان حضرت شهباز آمد

شیعه خوش باش در این روز نکوی میلاد
نوکری را بنگر، نوبت ابراز آمد

شعر:اسماعیل تقوایی

  • چهارشنبه
  • 17
  • آذر
  • 1400
  • ساعت
  • 16:12
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب

سرود میلاد حضرت زینب(س) -(میلاده و میلاده و میلاده) * رسول چهارمحالی

75

سرود میلاد حضرت زینب(س) -(میلاده و میلاده و میلاده) کوثر و طاها ،زینب کبری(2)

میلاده و میلاده و میلاده
دلشاده و دلشاده و دلشاده
مسروره و پر نوره مدینه
شادی و شعف آ ره همینه
ریسه ببندید ..........تموم عالم
رسیده میلاد ......شادی دمادم
شادم و مسرور ...دلها پراز نور
دختر حیدر ........نموده ظهور

کوثر و طاها ،زینب کبری (2)

پیچیده و پیچیده و پیچیده
دل دیده و دل دیده و دل دیده
عطر گل یاس پر شده در عرش
میباره ستاره عرش تا بر فرش
جشن و سروره .... ..بگید ماشاالله
بلا که دوره ...... .....بگید انشا الله
نقل و شیرینی ........میوه و شربت
کام تو شیرین ......... از این ولادت
کوثر و طاها ، زینب کبری(2)

یا زینب و یا زینب و یا زینب
هرلحظه و هرصبح به لب تا شب
درمکتب حیدر تو یک فاطمه ای
چون حضرت مادر در زمزمه ای
ذکر حسینه .............ذکر لب تو
ذکر حسینه ..... ....تاب و تب تو
ذکر حسینه ....... ...دوای دردت
ذکر حسینه..............شفای دردت
کوثر و طاها ، زینب کبری(2)

  • پنج شنبه
  • 22
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 19:51
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

سرود میلاد حضرت زینب کبری سلام الله علیها -(اسطوره صبرو استقامتی یا زینب) * مجید آقاجانی

172

سرود میلاد حضرت زینب کبری سلام الله علیها -(اسطوره صبرو استقامتی یا زینب) اسطوره صبرو استقامتی یا زینب (س)
در نهایت پاکی و نجابتی یا زینب
به عشق تومیگذره هر روز وشبم
مثل حیدر با رشادتی یا زینب

از تو میخونم ؛ تا وقتی که من زنده هستم
نگاهی کن ؛ من یه نوکرخسته وبالوپرشکستم
پس کی میشه ؛ به ضریح قشنگ تو برسه دستم

(زینب زینب سیدتی یا زینب)

تو بی بدیل و با وقاری یا زینب (س)
درهردوجهان همتا نداری یا زینب
ما رو برای نوکریت قبول کردی
برای ما کم نمیزاری یا زینب

زینب زینب ؛ نوکرتو هستم و این بسه برام
ازتوممنونم ؛ منوبااین همه بدی کردی صدام
عشقم اینه ؛ برا دفاعه از حریم تو بیام

(زینب زینب سیدتی یا زینب)

مثل مرتضی والا مقامی یا زینب (س)
همیشه هرجا همرامی یا زینب
پای تومیمونم و همیشه هستم
عشق منی و همه دنیامی یازینب

دوستدارم ؛ همیشه غرق مستی و شور وشینم
هرشب دارم خواب میبینم که توی بین الحرمینم
تا عمر دارم ؛ نوکر تو و نوکر امام حسینم

(زینب زینب سیدتی یا زینب)

  • چهارشنبه
  • 15
  • شهریور
  • 1402
  • ساعت
  • 23:09
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

میلاد پر شکوه حضرت زینب(س) * مرتضی محمودپور

143

میلاد پر شکوه حضرت زینب(س) در مقبت حضرت زینب کبری
عقیله‌ی بنی هاشم(س)

لب به مدح حضرت زینب گشایم دم به دم
در بضاعت این بود سرمایه‌ام از بیش و کم
مُحرم عشقم ز مهرش من همیشه در حرم
بر سرایش پیشکش گردد همه جان و سرم
میشود حوا و مریم حاجب درگاه او
نام او باید ادا کردند با غسل و وضو

عصمت کبراست زینب بعد زهرا مادرش
حامی دین و ولایت کربلا شد سنگرش
شاهباز قله‌ی عفت خدا شد یاورش
کاف و ها و یا عین صاد گشته باورش
شد رکابش زانوان ساقی کرببلا
گشته معراجش به عالم کوفه و شام بلا

دست افشان پایکوبان بیقرار کربلاست
نای نی در سینه دارد همچو نی در نینواست
واله و شیدای شاه عشق شد از خود رهاست
لعل لبهایش به رگهای بریده آشناست
در میان غصه و غمها نگاهش بر ولی‌ست
او خدای عشق و ایثار و شجاعت چون علیست

در شب میلاد او جبریل آمد بر زمین
وحی آورد از خدا بهر نبی روح‌الامین
از برای نام این مولود... از عرش برین
حق تعالی گفته نامش هست زینب هان ببین
زینت دامان حیدر میشود در کربلا
مظهر الله و اکبر میشود در کربلا

پای تا سر فاطمه شد جلوه‌ی رب ودود
در نماز شب نشسته در رکوع و در سجود
هیچ کس هم‌پایه‌اش در راه دین حق نبود
ما رایت و در میان غصه و غمها سرود
"(سِّر نی در نینوا میماند اگر زینب نبود
کربلا در کربلا میماند اگر زینب نبود)"

#مرتضی_محمودپور
@haajmorteza

  • شنبه
  • 27
  • آبان
  • 1402
  • ساعت
  • 07:30
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد