ای علیِ حضرت ارباب..ای ناز آفرین
ای ولّیِ مطلقِ ایزد..امامِ چهارمین..
مات و مبهوتم در این وادی مدد کن ای خدا
حق فرستاده برایت:انت زین العابدین
نورِ چشم حضرت صدّیقه ای نفس الحسین
در میانِ آل عصمت می درخشی چون نگین
کربلا را کربلا کردی کنارِ عمّه ات..
پرچمِ بابای خود افراشتی روی زمین
چنگ باید زد به دامانت بدون واهمه
چون که هستی از نژاد و وارث حبل المتین
(جانِ نُه عالم فدایت یا علی ابن الحسین )
(مثلِ گردم بر عبایت یا علی ابن الحسین )
ای علیِ دوّمین در خانه ی سالارِ عشق
رونقی دادی تو با انفاسِ خود بر کارِ عشق
یک صحیفه منتشر کردی زبورِ اهل بیت
حیدرِ ثانی تو هستی ای بود اقرارِ عشق
گریه گریه کارِ تو گریه شده فخرالبکا
اشکِ تو باشد پیامِ حضرت دلدارِ عشق
نوکرانت..آبرومندانِ عالم گشته اند
زیرِ اسمت می نویسم دائماً غمخوارِ عشق
دامنِ تو پرورش داده هزاران گریه کُن
با تو دارد رنگ و بویی گلشن و گلزارِ عشق
(گریه کُن ها را کفالت می کنی با عمّه ات )
(سینه زن ها را حمایت می کنی با عمّه ات )
کاش می شد تا که مشمولِ دعایت می شدم
کاش می شد گرد و خاکی بر عبایت می شدم
کاش می شد یا علی ابن الحسین ابن علی
سینه چاکِ روضه های باصفایت می شدم
کاش می شد تا که شمعی می شدم با معرفت
بینِ قبرستانِ بقیع..نور بُقایت می شدم
کاش می شد سایبانی می زدم بر مرقدت
کاش در شهر مدینه جان فدایت می شدم
کاش می شد انس گیرم با صحیفه سالها
کاش می شد تا که مست از گفته هایت می شدم
(حضرت آقا غلامی مرا هم کن قبول)
تا سرم بالا بگیرم محضرِ پاکِ بتول)
- شنبه
- 29
- مرداد
- 1401
- ساعت
- 17:24
- نوشته شده توسط
- محدثه محمدی
ادامه مطلب