امام زین العابدین علیه السلام

مرتب سازی براساس

شعر مدح امام سجاد(ع) -( تا قبله پرواز دل توحیدی ماست ) * علی اشتری

2310

شعر مدح امام سجاد(ع) -( تا قبله پرواز دل توحیدی ماست ) تا قبله پرواز دل توحیدی ماست
صبح طلوع چشمه ی خورشیدی ماست
بانگ اذان مغرب شهر ستاره
ما را هوایی حرم کرده دوباره
در میکده شور صبوی وصل دارم
عطر بقیع و آرزوی وصل دارم
اشک دل مست مرا عیبی نگیرید
کوتاهی دست مرا عیبی نگیرید
من عاقبت بر پای او سر می گذارم
لب بر لب شبهای ساغر می گذارم
پر می کشم تا آسمان سجده هایش
میل تیمّم کرده ام از خاک پایش
ای مصحف زهرا نهان در مصحف تو
آلاله های سرخ حیدر در کف تو
تو قبله را شور عبادت آفریدی
در سجده ات نور عبادت آفریدی
ای آسمان چشم گریان از تو سیراب
ای نخل های بیت الاحزان از تو سیراب
خاک عبور فاطمه عطر تو دارد
روح عبادات همه عطر تو دارد
کی از نفس های میان روضه هایت
ک

  • دوشنبه
  • 11
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 06:36
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

غزل امام سجاد(ع) -( در سجده های خویش اگر چشم تر کنی ) * سودابه مهیجی

2436

غزل امام سجاد(ع) -( در سجده های خویش اگر چشم تر کنی ) در سجده های خویش اگر چشم تر کنی
سجاده های هستی را شعله ور کنی
بی شک ستون هفت فلک می شود اگر
دستی از آستین نیایش به در کنی
داود، طفل مکتب آوای سبز توست
تا در صدای مرثیه خوانش اثر کنی
برخیز ای پرستشِ توحید ، عبد تو
باید جهان بی خبری را خبر کنی
آنقدر خطبه خطبه ، دعا در دعا شوی
آنقدر خون بباری و قرآن به سر کنی ،
تا خشت خشتِ ظلم و ستم را هر آینه
در کاخ های معرکه زیر و زبر کنی
سجاده را که پیرهن عصمتت شده
پرچم برای قصه ی این خیر و شر کنی
یعنی به رغم نعره ی مستانه ی ستم
گوش زمانه را ز "مناجات" کر کنی
باید که روزگار بترسد ز کفر خویش
او را از آه نیمه شبت بر حذر کنی
ای وای بر زمانه ی "لبّیک ناشناس"
"سجاد

  • دوشنبه
  • 18
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 12:35
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل امام سجاد(ع) -( بر نیزه قرآن را شنیدی گریه کردی ) * رضا محمد صالحی

2400
2

غزل امام سجاد(ع) -( بر نیزه قرآن را شنیدی گریه کردی ) بر نیزه قرآن را شنیدی گریه کردی
اشک خدا را هم که دیدی گریه کردی
ای شاهد زیباترین روی شهادت
هر گوشه ای دیدی شهیدی گریه کردی
هفتاد و دو ماه و ستاره سرخ گونه
از آسمان عشق چیدی... گریه کردی
آن غنچه های ریخته از بارش ظلم
گلدسته کردی... آفریدی گریه کردی
شام غریبان گریه را آغاز کردی
تا شـام... نه، تا آرمیدی گریه کردی
وقتی که دیدی گوش ها نامحرمانند
لحن دعا را برگزیدی گریه کردی
می ترسم از قلب صبورت... قل هوالله
این رنج را تنها کشیدی؟ گریه کردی

شاعر : رضا محمد صالحی

  • دوشنبه
  • 18
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 12:49
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل امام سجاد(ع) -( بر نیزه قرآن را شنیدی گریه کردی ) * رضا محمد صالحی

2862
2

غزل امام سجاد(ع) -( بر نیزه قرآن را شنیدی گریه کردی ) بر نیزه قرآن را شنیدی گریه کردی
اشک خدا را هم که دیدی گریه کردی
ای شاهد زیباترین روی شهادت
هر گوشه ای دیدی شهیدی گریه کردی
هفتاد و دو ماه و ستاره سرخ گونه
از آسمان عشق چیدی... گریه کردی
آن غنچه های ریخته از بارش ظلم
گلدسته کردی... آفریدی گریه کردی
شام غریبان گریه را آغاز کردی
تا شـام... نه، تا آرمیدی گریه کردی
وقتی که دیدی گوش ها نامحرمانند
لحن دعا را برگزیدی گریه کردی
می ترسم از قلب صبورت... قل هوالله
این رنج را تنها کشیدی؟ گریه کردی

شاعر : رضا محمد صالحی

  • دوشنبه
  • 18
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 13:30
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل امام سجاد(ع) -( آرزوی کوه ها یک سجده ی طولانی اش ) * اعظم سعادتمند

3311
2

غزل امام سجاد(ع) -( آرزوی کوه ها یک سجده ی طولانی اش ) آرزوی کوه ها یک سجده ی طولانی اش
آرزوی آسمان یک بوسه بر پیشانی اش
دست هایش شاخه ی طوباست مشغول دعاست
ماه و خورشید و فلک در سایه ی نورانی اش
تا که شد یک شب عروس خانه ی آل عبا
شهربانوی جهان شد مادر ایرانی اش
می وزد از منبرش فریادهای یاحسین
شام ها ویرانه ی هر خطبه ی توفانی اش
در کلامش ضربت شمشیر حق حیدر است
عبدودها کشته از شور حماسی خوانی اش
اوست فرزند منا و مکه فرزند صفا
چشمه ها می جوشد از هر واژه ی قرآنی اش

شاعر : اعظم سعادتمند

  • یکشنبه
  • 24
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 07:24
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 یوسف رحیمی

شعر ترکیب بند امام سجاد(ع) -( با تو هر لحظه‌ی من بوی خدا می گیرد ) * یوسف رحیمی

2723

شعر ترکیب بند امام سجاد(ع) -( با تو هر لحظه‌ی من بوی خدا می گیرد ) با تو هر لحظه‌ی من بوی خدا می گیرد
عطر اخلاص و مناجات و دعا می گیرد
بچشان بر دل ما طعم عبودیّت را
سجده هامان به نگاه تو بها می گیرد
تو ولی نعمت ما و همه عبدت هستیم
رحمت واسعه ات دست مرا می گیرد
تا بقیعت دل شیدای مرا راهی کن
عشق از گوشه‌ی چشمان تو پا می گیرد
آن قَدَر بنده نوازی که دل چون من هم
عاقبت تذکره‌ی کرب و بلا می گیرد
بانی روضه‌ی اربابی و باران باران
چشمم از محضر تو اذن بکا می گیرد
از تو بر گردن اسلام چه دِیْنی مانده
با فداکاری تو شور حسینی مانده
رهبر جان به کف اهل ولایی آقا
مظهر بی بدل صبر و رضایی آقا
به تو و عزّت و ایثار و شکوهت سوگند
علم افراشته‌ی خون خدایی آقا
بیرق نهضت ارباب به روی

  • سه شنبه
  • 26
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 05:54
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 یوسف رحیمی

شعر ترکیب بند امام سجاد(ع) -( نور حق می دمد از مشرق سجّاده ی تو ) * یوسف رحیمی

2979
5

شعر ترکیب بند امام سجاد(ع) -( نور حق می دمد از مشرق سجّاده ی تو ) نور حق می دمد از مشرق سجّاده ی تو
چه شکوهی ست در این زندگی ساده ی تو
می رود از نظرش جنّت و مُلک و ملکوت
آن که از روز نخستین شده دلداده ی تو
زمزم و کوثر و تسنیم به وجد آمده اند
از زلالی مِي و روشني باده ی تو
هر کسي معجزه ی چشم تو را باور کرد
مي شود بنده ولي بنده ی آزاده ی تو
با کرامات نگاهت دل هر عاشق را
می برد سمت خدا روشنی جاده ی تو
آمدي تا به جهان نور يقين برگردد
نور ايمان و سعادت به زمين برگردد
مکّه با مَقدم تو عطر بهاران دارد
ديده ی روشن تو رحمت باران دارد
کعبه بر شانه ی لطف تو توکّل کرده
با نفس هاي مسيحايي تو جان دارد
مثل جدّت تو نهادي حجر الاسود را
وَر نه بي مرحمتت قامت لرزان دارد
هر کسي

  • پنج شنبه
  • 4
  • اردیبهشت
  • 1393
  • ساعت
  • 14:52
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 علیرضا خاکساری

دو بیتی امام سجاد(ع) -( مهر قبولی دعا میگیرم امشب ) * علیرضا خاکساری

4710
1

دو بیتی امام سجاد(ع) -( مهر قبولی دعا میگیرم امشب ) مهر قبولی دعا میگیرم امشب
بال و پر پرواز را میگیرم امشب
عالم به دستان علی بن الحسین است
اذن بقیع و کربلا میگیرم امشب

شاعر : علیرضا خاکساری

  • شنبه
  • 10
  • خرداد
  • 1393
  • ساعت
  • 15:19
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 محمود ژولیده

اشعار مدح ولادت حضرت امام سجاد (ع) -( بارگاه قرب رحمان بود و یار ) * محمود ژولیده

3192
3

اشعار مدح ولادت حضرت امام سجاد (ع) -( بارگاه قرب رحمان بود و یار ) بارگاه قرب رحمان بود و یار
محضر درگاه سبحان بود و یار
سفره ی راز و نیاز نیمه شب
حضرت ارباب عطشان بود و یار
سال ها ان چشمه اب حیات
دیده ا ش دریای باران بود و و یار
تا نماید یاری دین خدا
روز و شب در فکر یاران بود و یار
در دعا مطلوب قلبش ، دیدن
سرور شب زنده داران بود و یار
هر کسی اولاد خواهد از خدا
همچو ارباب عطش گوید دعا
ان امام و سرور و دنیا و دین
عابدی میخواست ، زین العابدین
در دل هر سجده ی طولانی اش
ساجدی میخواست زین الساجدین
هر دعا ، ان عبد صالح از خدا
صالحی میخواست زین الصالحین
از خدای خود از سیر و سلوک
سالکی میخواست زین السالکین
در کمال معرفت اصرار داشت
عارفی میخواست زین العارفین
بس دعا کر

  • سه شنبه
  • 31
  • تیر
  • 1393
  • ساعت
  • 09:45
  • نوشته شده توسط
  • سبحان
ادامه مطلب
 محسن ناصحی

امام سجاد(ع)مدح -( وارد میکده شد میکده را مست گرفت ) * محسن ناصحی

1502

امام سجاد(ع)مدح -( وارد میکده شد میکده را مست گرفت ) وارد میکده شد میکده را مست گرفت
نیستها را به نگاه خودش از هست گرفت

بیخود از کرببلا رهگذر شام نشد
حکمتی داشت که شمشیر دعا دست گرفت

من به بیراهه رسیدم ، سحری دستم را
با ابوحمزه ی خود آخر بن بست گرفت

وصله خوردم به کتاب گنه آلوده ای و
نامه ام را شبی از آن همه پیوست گرفت

دم افتادن من بود ولی دستم را
دید این گمشده در آخر راه است ، گرفت

شاعر : محسن ناصحی

  • چهارشنبه
  • 5
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 14:00
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 میثم مومنی نژاد

امام سجاد(ع)مدح -( سجاده ی اشک تو ، به هر جا باز است ) * میثم مومنی نژاد

1665

امام سجاد(ع)مدح -( سجاده ی اشک تو ، به هر جا باز است ) سجاده ی اشک تو ، به هر جا باز است
صد جاده به سمت آسمانها باز است

چشمان تو هر روز ، پر از عاشوراست
چون پنجره ای که رو به دریا باز است

شاعر : میثم مومنی نژاد

  • جمعه
  • 7
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 14:44
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

امام_سجاد علیه السلام -( یعقوبِ کربلا ، همه جا گریه میکنی ) * حبیب نیازی

1510

امام_سجاد علیه السلام -( یعقوبِ  کربلا   ، همه جا گریه میکنی ) یعقوبِ کربلا ، همه جا گریه میکنی
حق داری جای آب و غذا گریه میکنی
یک گوشه مینشینی و تا گریه میکنی...
آنقدر گریه دار شما گریه میکنی...

هرکس که هست دوروبرت گریه میکند
با زخمِ روی پلکِ ترت گریه میکند

این بغض سدِ راه نفس در گلو شده
اشکت برای آبِ وضو آبرو شده
سجاده ات کجاست دلت زیر و رو شده
وقتِ شروعِ گریه برای عمو شده

با رفت و آمد علقمه را زود گشته ای
دنبالِ آنچه از بدنش بود گشته ای

اعضا که کاملا ً همه یک جا نبود نه ؟!
چیز زیادی از تنِ سقا نبود نه ؟!
آنهم که بود خوش قدوبالا نبود نه ؟!
اینگونه قبر ورنه معما نبود نه ؟!

چه خاک کرده ای که چنین گریه میکنی
تا میرسی به اُمِّ بنین گریه میکنی...

شاعر

  • جمعه
  • 7
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 15:15
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

امام سجاد علیه السلام -( با گریه اش زمین و زمان گریه میکند ) * حبیب نیازی

1976

امام سجاد علیه السلام  -( با  گریه اش  زمین  و  زمان گریه میکند ) با گریه اش زمین و زمان گریه میکند
این نیمه جان به قیمتِ جان گریه میکند

باید به جای آبِ وضو ، ظرفِ اشک برد
او بی گمان ، بدونِ امان گریه میکند

یادِ " فَقَطَّعوه..." نفسش قطع میشود
وقتی که با صدای اذان گریه میکند

این قدکمان ، اگر که سرش تیر میکشد
دارد به یادِ تیر و کمان گریه میکند

با دست اگر دهانِ خودش را گرفته است
باور کنید یادِ سنان گریه میکند!

قصاب های شهر ، همه میشناسنش...
با ذِبحِ گوسفند ، چنان گریه میکند

باید بپرسد : آب به قربانی داده اند؟!
بعدش همان کنار ِ دُکان گریه میکند!!

کنجی نشست ُ آهِ لبش شد "ابالغریب"
یعنی به یادِ آبِ روان گریه میکند

جایی حصیر دید و بِهَم ریخت صورتش
یادِ تنی

  • جمعه
  • 7
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 15:20
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

امام سجاد علیه السلام -( بر غربت غریب شهیدان گریستم ) * کمیل کاشانی

1781

امام سجاد علیه السلام  -( بر غربت غریب شهیدان گریستم ) بر غربت غریب شهیدان گریستم
سرشارتر ز چشمه و باران گریستم

چل سال بر مصیبت جانسوز کربلا
از دل کشیده ناله ی سوزان گریستم

چون شمع نیمه سوخته در مجلس عزا
پیدا گریستم من و پنهان گریستم

با خاطرات ، زندگی من گذشت ، آه
هر لحظه ای به قصه ای از آن گریستم

تا آب خوشگوار به لبهای من رسید
بر تشنه جان سپردن مهمان گریستم

ششماهه دیدم آب شدم از غم علی
بر آن شهید کوچک عطشان گریستم

مانند خیمه ها دلم آتش گرفت ، آه
بر ماجرای شام غریبان گریستم

دیدم سر بریده ی خورشید نینوا
بر نی کند تلاوت قرآن گریستم

وقت مرور واقعه ی کربلا به شام
بر قحطی عدالت و ایمان گریستم

هرچند حق روضه ی داغش ادا نشد
در ماتم حسین فراوان گر

  • جمعه
  • 7
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 16:54
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 محمد مبشری

امام سجاد علیه السلام -( شرح حال دل من شرح غم و هجران است ) * محمد مبشری

1930
1

امام سجاد علیه السلام   -( شرح حال دل من شرح غم و هجران  است  ) شرح حال دل من شرح غم و هجران است
شرح چشم تَرِمن شرح خود باران است
شرحه شرحه شده این دل که همه سوزان است
سال ها سوخته از هجر رخ یاران است

تیر اندوه به جان و دل من بنشسته
مثل آیینه دلم از غمشان بشکسته

ذکر یاران به لب از دوری شان می گیرم
ز جوانی ز فراق و غم آنان پیرم
من که عمری است که از زندگی خود سیرم
لحظه لحظه به خدا جان دهم و می میرم

سال ها منتظرت بوده دلم آه بیا
چه خوش این لحظه که تو آمدی از راه بیا

روزگاری است که از اوج عزا جان دادم
با مرور همه ی خاطره ها جان دادم
به خدا من به همان کرببلا جان دادم
بعد از آن کوفه و در شام بلا جان دادم

چون بهانه شده بر کشتن من زهر ستم
به خداوند قسم کشته م

  • جمعه
  • 7
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 16:57
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

امام سجاد(ع) -( سی چهل سال است ، چشم تر عذابم میدهد ) *

1616

امام سجاد(ع) -( سی چهل سال است ، چشم تر عذابم میدهد ) سی چهل سال است ، چشم تر عذابم میدهد
سی چهل سال است ، غم ، یکسر عذابم میدهد

ابرِ باران زا ببینم ... ابرِ باران زا شوم
قحط آب و خشکیِ حنجر عذابم میدهد

کاسه ی آبی ببینم ، اشکباران میشوم
غصه های مشک آب آور عذابم میدهد

فکر و ذکر نیزه زار و نیزه دار و ، نیزه ای ..
که به آن بسته شده یک سر ، عذابم میدهد

کودک نوزاد ، میبینم ، دلم خون میشود
فکر حلقوم علی اصغر عذابم میدهد

در میان این همه قاتل که دیدم کربلا
خنده های حرمله بدتر عذابم میدهد

از میان داستانهای کتاب الله ، هم ...
قصه ی یعقوب پیغمبر عذابم میدهد

یاد کردم باز ، از یوسف ، ولیکن غصه ی
یوسف لیلا ... علی اکبر ، عذابم میدهد

آه ... ، از آن لحظه

  • جمعه
  • 7
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 17:42
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

امام سجاد(ع)مناجات -( امشب دلم از غصه و غم آزاد است ) * محسن زعفرانیه

1321

امام سجاد(ع)مناجات -( امشب دلم از غصه و غم آزاد است ) امشب دلم از غصه و غم آزاد است
از برکت الطاف شما آباد است

آقای غریب کربلا ادرکنی
جاری به لبم واژه ی یا سجاد است...

شاعر : محسن زعفرانیه

  • چهارشنبه
  • 12
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 11:01
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

امام سجاد(ع)مصائب -( سخت است مردی باشد و خیمه نشین باشد ) *

1057

امام سجاد(ع)مصائب  -( سخت است مردی باشد و خیمه نشین باشد ) سخت است مردی باشد و خیمه نشین باشد
خاکستر ِ این ماجرای آتشین باشد

دردی غریبانه تر از این نیست، در بستر
افتاده و آن سو علم روی زمین باشد

دارد می افتد هر نگین بر خاک و او باید
بر روی انگشتر نگینِ آخرین باشد

قربانِ چشمانِ تری که بعد از این هرگز
با سایه و سقفی نمی خواهد عجین باشد

باید درختی سبز از پاییز بر می گشت
تا سایه ای بر داغ های سرخِ دین باشد

دیگر چگونه راست قامت می شود هر کس
در کربلا یک لحظه زین العابدین باشد

میترا سادات دهقانی

  • چهارشنبه
  • 12
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 11:04
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

مدح حضرت سجاد (ع) -( تو جامعِ اوصافِ خدای متعالی ) * هستی محرابی

917
1

مدح حضرت سجاد (ع) -( تو جامعِ اوصافِ خدای متعالی ) تو جامعِ اوصافِ خدای متعالی
تو صاحبِ مَجد و شرف و عقل و کمالی

ای چشمه ی کوثر تو چنان پاک و زلالی
تو معنی قدریّ و همان فجرِ وصالی

شاعر : هستی محرابی

  • یکشنبه
  • 19
  • آذر
  • 1396
  • ساعت
  • 10:29
  • نوشته شده توسط
  • احسان نیکخواه
ادامه مطلب

میلاد امام سجاد ع -(نورِ دو عین اومده، گلِ حسین اومده) * هستی محرابی

957
3

میلاد امام سجاد ع -(نورِ دو عین اومده، گلِ حسین اومده) #سرود_مدح_امام سجاد_علیه السلام

از شمیمِ نفسِ امامِ سجاد
شده امشب دلِ پیغمبرِ ما شاد

بوی عنبرِ اومده ز باغِ رضوان
که وجودش همه هر سوره ی قرآن

نورِ دو عین اومده، گلِ حسین اومده

سپیده سر زده از طلوعِ صادق
به جهان جلوه شده نورِ حقایق

شهربانو دخترِ شهیرِ شاهان
دامنش پُر شده از لاله وُ ریحان

گل حسین اومده، نورِ دو عین آمده

ساجدین سبطِ رسولِ عالِمَینه
او رو این بس پسرِ امام حسینه

سینه ی پدر از این هدیه شاده
نامِ سجّاد و برای او نهاده

نورِ دو عین اومده، گلِ حسین اومده

چارمین کوکبِ آسمونِ دینه
سلسله امامتِ روی زمینه

جدّه اش فاطمه سرورِ زنانه
امشب از ولادتش چه شادمانه

نورِ دو عین اومده، گلِ

  • شنبه
  • 1
  • اردیبهشت
  • 1397
  • ساعت
  • 14:24
  • نوشته شده توسط
  • 09113526529
ادامه مطلب

میلاد امام سجاد ع -(قنداقه ات نوریست آغوشِ ستاره) * هستی محرابی

504

میلاد امام سجاد ع -(قنداقه ات نوریست آغوشِ ستاره) #السلام_علیک_یا_سید_الساجدین_ع

سیمای گلگونت به مثلِ ماهِ پاره
قنداقه ات نوریست آغوشِ ستاره

در مقدمت بال ملائک فرش کردند
از عرش طعمِ سجده می آید هماره!

#میلاد_امام_سجاد_ع_مبارکباد
#هستی_محرابی

  • یکشنبه
  • 2
  • اردیبهشت
  • 1397
  • ساعت
  • 14:08
  • نوشته شده توسط
  • 09113526529
ادامه مطلب

دو بیت در مدح حضرت سجاد -(سجاده ی تو سجده رابی تاب کرده) *

768

دو بیت در مدح حضرت سجاد -(سجاده ی تو  سجده رابی تاب کرده) سجاده ی تو سجده رابی تاب کرده
نور نگاهت قلب بابا آب کرده

آب وضویت آبروی اهل تقواست
اشکت کویر عشق را سیراب کرده

شاعر: #کمیل_یزدی

  • دوشنبه
  • 3
  • اردیبهشت
  • 1397
  • ساعت
  • 06:45
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
استاد محمد جواد غفورزاده

رباعی حماسه امام سجاد علیه‌السلام -(آنجا که سکوت مرگ و استبداد است) *استاد محمد جواد غفورزاده

685

رباعی حماسه امام سجاد علیه‌السلام -(آنجا که سکوت مرگ و استبداد است) آنجا که سکوت مرگ و استبداد است
خون شهدا، رساترین فریاد است
با این همه، در قیام ثاراللهی
فریاد حسین، خطبۀ سجاد است

  • چهارشنبه
  • 5
  • دی
  • 1397
  • ساعت
  • 20:32
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محسن صرامی

یا حضرت سجاد علیه السلام -(از گلوي قلمم داد چرا مي ريزد) * محسن صرامی

370

یا حضرت سجاد علیه السلام -(از گلوي قلمم داد چرا مي ريزد) از گلوي قلمم داد چرا مي ريزد
بر سرم اين همه فرياد چرا مي ريزد

اين كه قرآن به سر دست گرفته در شام
خاك روي سر سجاد چرا مي ريزد

گيرم از بام كسي ريخت خس و خاكستر
متحير شده ام باد چرا مي ريزد

با خودش حضرت سجاد فقط گفت كه خون
از سم مركب صياد چرا مي ريزد

گفت با گريه مگر يك نفر او بيشتر است
بر سرش اين همه جلاد چرا مي ريزد

كم مگر چوبه ي تير است ميان بدنش
روي او تيغه ي فولاد چرا مي ريزد

خون تازه ز گلوئي كه به ني ها رفته
خواهرش از نفس افتاد چرا مي ريزد

  • یکشنبه
  • 21
  • بهمن
  • 1397
  • ساعت
  • 11:18
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محسن صرامی

مصيبت در مصيبت -(در كوچه و بازار غربت حق ما نيست) * محسن صرامی

617
1

مصيبت در مصيبت -(در كوچه و بازار غربت حق ما نيست) در كوچه و بازار غربت حق ما نيست
هر جاي عالم غير عزت حق ما نيست

حق پيمبر را ادا كردند الحق
اي نامسلمان ها شماتت حق ما نيست

شان نزول آيه ي تطهير مائيم
كي خارجي هستيم،تهمت حق ما نيست

هم سايه اش حتي نديده سايه اش را
عمه به گريه گفت غارت حق ما نيست

ما اهلبيت خاتم پيغمبرانيم
پس در چهل منزل جسارت حق ما نيست

ما از شهادت تك به تك باكي نداريم
اما خدا داند اسارت حق ما نيست

ما را ميان شهر چرخاندند عمدأ
اين حد مصيبت در مصيبت حق ما نيست

در مجلس نامحرمان بردند ما را
نامرد مردم اين خجالت حق ما نيست

  • یکشنبه
  • 21
  • بهمن
  • 1397
  • ساعت
  • 11:28
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 حسین رئوفی

غزل امام سجاد ع و حال و هوای این روزها -(تروریست است سپاهی اگر ای دشمن دین ) * حسین رئوفی

464

غزل امام سجاد ع و حال و هوای این روزها -(تروریست است سپاهی اگر ای دشمن دین ) تروریست است سپاهی اگر ای دشمن دین
همه ایران تروریست است به چشمت به یقین

شیعه شعله است که بر جان تو خواهد افتاد
شیعه با شوق شهادت شده همواره عجین

ارتشی یا که سپاهی همگی هم قسَمند
سر ببازند و نبازند وفا ، خصم لعین

شمر این معرکه! بر شیعه امان نامه میار
شیعه بگرفته مرام از پسر امِ بنین

شیعه آموخته قرآن ز حسین بن علی
که پیِ شوکت قرآن بشود نیزه نشین

شیعه چون سیدِ سجاد ، گرسنه تشنه
جمع می سازدت این کاخ ستم را ز زمین

همچنان کاخ یزید است همین کاخ سفید
و چه نزدیک شد امروز دگر فتحِ مبین

ز علی بن حسین آمده پیغام ظفر
مده از دست «رئوفی» دگر این حبل متین

  • چهارشنبه
  • 21
  • فروردین
  • 1398
  • ساعت
  • 12:02
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محسن ناصحی

حضرت سجاد علیه السلام -(شاعر به حیرت است تو را دید یا شنید) * محسن ناصحی

506

حضرت سجاد علیه السلام -(شاعر به حیرت است تو را دید یا شنید) شاعر به حیرت است تو را دید یا شنید
گفت از الست و قافیه قالو بلی شنید
صبح از مدینه خواند و شب از کربلا شنید
از یار آشنا سخن آشنا شنید

چشم تو بود روز ازل غمزه ساز شد
نورت ظهور کرد و ابو حمزه ساز شد

دست تو ربنای قنوت اجابت است
سجاده ی تو قبله ی اهل عبادت است
اشکت نزول آیه ی باران رحمت است
لبهای تو صحیفه ی عرفان و حکمت است

هرکس کلاس درس تو را مستعد شده ست
پای دعای خمسه عشر مجتهد شده ست

از بس به نام مادر تو ماه و سال ماست
آغشته با دعای تو رزق حلال ماست
شد مادرت عروس علی، خوش بحال ماست
ایرانی است مادر تو، این مدال ماست

ما را علی غلام حسینش خطاب کرد
از ما عروس فاطمه را انتخاب کرد

در شام، غیرِ ب

  • جمعه
  • 23
  • فروردین
  • 1398
  • ساعت
  • 14:10
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 سید حمید رضا برقعی

متن شعر امام سجاد(ع) -(همان وقتی که خنجر از تن خورشید سر می‌خواست) * سید حمید رضا برقعی

1499
1

متن شعر امام سجاد(ع) -(همان وقتی که خنجر از تن خورشید سر می‌خواست) همان وقتی که خنجر از تن خورشید سر می‌خواست
امامت از دل آتش چنان ققنوس برمی‌خاست

علی باشی و در میدان نجنگی، داغ از این بدتر؟
خدا او را به بزم عشق‌بازی شعله‌ور می‌خواست

علی در خونِ خود پرپر، علی با تیرِ در حنجر
علی از شعله سوزان‌تر، علی بودن هنر می‌خواست

نباید شعلۀ این ماجرا یک لحظه بنشیند
عبایش سوخت در آتش که آتش بال و پر می‌خواست

به پای این کبوتر نامه‌ای از جنس زنجیر است
که فریاد بلند تشنگان، پیغامبر می‌خواست

مصیبت تازه بعداز کربلا آغاز شد یعنی
به غیر از خونِ تن، دشمن از او خون جگر می‌خواست

خرابه، خیزران، خنیاگری‌ها، خارجی خواندن
نمک از زخم‌هایش زخم‌های تازه‌تر می‌خواست

امامت را زنی با

  • سه شنبه
  • 10
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 11:44
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن شعر غزل توسل حضرت امام مهدی(عج) -(من آمدم کلماتت به من زبان بدهند) * مریم سقلاطونی

419

متن شعر غزل توسل حضرت امام مهدی(عج) -(من آمدم کلماتت به من زبان بدهند) من آمدم کلماتت به من زبان بدهند
زبان سادۀ رفتن به آسمان بدهند

من آمدم کلماتت مرا فرو ریزند
و مثل زلزله روح مرا تکان بدهند

به من که کور و کر و لال هستم و تاریک
مسیر چشمۀ نوری ز کهکشان بدهند

به من که گوشه‌ای از دوزخ خودم هستم
به قدرِ یک سرِ سوزن کمی امان بدهند

به من مجال ملاقات با خدا در شب
به من زبان سخن گفتن و بیان بدهند...

کجاست تا کلماتت مرا منا ببرند
برات مرقد شش‌گوشۀ جهان بدهند؟

بریده‌ام... کلماتت کجاست ای باران!
که قدر تشنگی‌ام لحظه‌ای توان بدهند؟

منیع : شعر هیئت

  • سه شنبه
  • 10
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 11:55
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 سید حمید رضا برقعی

غزل مثنوی امام سجاد علیه‌السلام -(بسته‌ست همه پنجره‌ها رو به نگاهم) * سید حمید رضا برقعی

724

غزل مثنوی امام سجاد علیه‌السلام -(بسته‌ست همه پنجره‌ها رو به نگاهم) بسته‌ست همه پنجره‌ها رو به نگاهم
چندی‌ست که گمگشتۀ در نیمۀ راهم

حس می‌کنم آیینۀ‌ من تیره و تار است
بر روی مفاتیح دلم گرد و غبار است

از بس که مناجات سحر را نسرودم
سجادۀ‌ بارانی خود را نگشودم

پای سخن عشق دلم را ننشاندم
یعنی چه سحرها که ابوحمزه نخواندم

ای کاش کمی کم کنم این فاصله‌ها را
با خمسه‌عشر طی کنم این مرحله‌ها را

بر آن شده‌ام تا که صدایت کنم امشب
تا با غزلی عرض ارادت کنم امشب

ای زینت تسبیح و دعا زمزمه‌هایت
در حیرتم آخر بنویسم چه برایت؟

اعجاز کلام تو مزامیر صحیفه‌ست
جوشیده زبور از دل قرآن به دعایت

در پردۀ‌ عشاق تو یک گوشه نشسته‌ست
صد حنجره داوود در آغوش صدایت

از بس که ملک دور و برت

  • جمعه
  • 3
  • خرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 16:52
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد