بریم ببین بی بی چه درد دل هایی تو خونه داره امشب پا به پای روضه های زینب باید اشک بریزیم*
هرقدر غصه در بر تو جمع میشود
غم با نگاه آخر تو جمع میشود
با رنگ زرد گشته ات از هوش میروی
صعصعة بن صوحان میگه یه صحنه ای میدیدم که کنار بستر جیگرم تیر میکشید گاهی میدیدم آقا از درد پاهاشو روی خاک میکشید
بارنگ زرد گشته ات از هوش میروی
تا درد میکشی پر تو جمع میشود
این قطره های سرخ که یک عمر خاطره است
در قاب دیده تر تو جمع میشود
لب میگزم کنار تو میپرسم از خودم
این چاک زخم بر سر تو جمع میشود
بابا ... بابا ...
وا کن نگاه بی رمقت را خودت بگو
پا میشوی و بستر تو جمع میشود ...
هرچه یتیم هست به کوفه به پشت در
با گری
- پنج شنبه
- 13
- مهر
- 1396
- ساعت
- 06:39
- نوشته شده توسط
- علی کفشگر فرزقی