شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

مرتب سازی براساس

سینه زنی ویژه ایام فاطمیه. بانوای کربلایی نریمان پناهی -(بود و نبودِ من ای همه تار و پودِ من...) *

3628
13

سینه زنی ویژه ایام فاطمیه. بانوای کربلایی نریمان پناهی -(بود و نبودِ من ای همه تار و پودِ من...) بود و نبودِ من ای همه تار و پودِ من
هستیِ من نرو ، تو ای یاسِ کبود من

ای یاورِ علی تو ای دلاور علی
یه لحظه کن نظر به چشمایِ تر علی

نرو جون علی ، ببین زِ دنیا خسته ام
نرو جون علی ، تو ای بازو شکسته ام
بمون اگه میشه همسرتُ تنها نذار
نرو جونِ علی تو ای پهلو شکسته ام

«مرو یافاطمه ، مرو مرو یافاطمه..»

وقتی که در میسوخت با آتیشِ نمرودیان
فضایِ خونه پر شده بود از دودِ سیاه

وقتی لگد میزد از پشت در اون بی حیا
میخِ گداخته شد با سینۀ تو آشنا

محسن فدایی شد ناله زدی فضه بیا
ریختن تو خونمون نامردا و حرومیا

منو می بردنم یه عده نامرد و لعین
من دست بسته و تو هم با یه قلبی حزین
با بدنی کبود دیدم شدی نقش زمین

«مرو یافاطمه ، مرو مرو یافاطمه..»

  • چهارشنبه
  • 3
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 13:37
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

زمینه روضه ای جانسوز حضرت زهرا(س) -(بی کسی خیلی سخته برای یه مرد...) * خادم الزینب

811

زمینه روضه ای جانسوز حضرت زهرا(س) -(بی کسی خیلی سخته برای یه مرد...) بی کسی ، خیلی سخته برای یه مرد
آخه مرد ، نمیتونه شکایت کنه
رفتی و ، فکر نکردی تو این بی کسی
حیدرت ، با کی میتونه خلوت کنه؟

میریزم رو جسمت آبو
از شرمندگیت آب میشم
اون زخمی که پنهون کردی
داره میزنه آتیشم

یلحظه وا بکن یاسم چشاتو
نگاه کن حال و روز بچه هاتو
دلم از سینه داره کنده میشه
اخه نشنیدم امشب من صداتو

بند دوم

خسته ای ، خیلی خواب تو سنگین شده
حق داری ، آخه خیلی دادم زحمتت
یاس من ، امشبو دیگه آروم بخواب
میدونم که دیگه رفته بود طاقتت

خیلی غصه هامو خوردی
سیلی خوردی جای حیدر
پشت در زدن آتیشت
جونت شد فدای حیدر

دیگه وقتش شده آروم بخوابی
چقد لاغر شدی خانوم خونم
خیالت جمع باشه از یتیمات
یجوری این روزا رو میگذرونم

بند سوم

حالا که داری میری ببین دور تو
حلقه بستن یتیمای تو فاطمه
مادری کن برا بار آخر گلم
میبینی غرق اشکه چشای همه

حیدر میمونه و طفلا
نیمه شب میری واویلا
حسینت رو پات افتاده
حسنت میگه وا اُماه

نزار زینب بفهمه داری میری
یکاری کن دلش آروم بگیره
نوازش کن غریب کربلاتو
یکاری کن حسن داره میمیره

  • پنج شنبه
  • 4
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 11:46
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

سینه زنی سنگین شهادت حضرت زهرا_سیدرضا نریمانی -(چشمای کم سوتُ نبند، الهی دردت به سرم) *

4107
13

سینه زنی سنگین شهادت حضرت زهرا_سیدرضا نریمانی -(چشمای کم سوتُ نبند، الهی دردت به سرم) چشمای کم سوتُ نبند، الهی دردت به سرم
تو خسته‌ای آره ولی ، من از تو هم خسته‌ترم
الهی دردت به سرم ، خون‌جگری خون‌جگرم
دیدم تو خواب تابوتت‌ُ ، رو شونه دارم میبرم

میخوای ، پاشی نمی‌تونی
برای کی داری ، لالایی میخونی؟

یه روسری بستی دورِ سرت
درد داره کمرت، سوخته بال و پرت، زهرا
سه ماهه که، افتادی نیمه‌جون
با یه قدّ کمون؛ پیرهنت پرِخون، زهرا

« گریه نکن دنیامُ غم میگیره
الهی که علی برات بمیره »

کاش می‌تونستی سرتو، بذاری رو شونه‌ی من
وخیمه حالت فاطمه، که تر شده گونه‌ی من
علیِ مظلومُ ببخش ، نگار دردونۀ من
که خونۀ امنی نبود ، برایِ تو خونۀ من

اشک‌هات ، دلم رو خون کرده
دلم پُر از غصّه ، دلت پر از درده

تو رو خدا با غما خو نگیر
از علی رو نگیر؛ دست به پهلو نگیر، زهرا
به جز تو دردم رو به کی بگم؟
حالا داری تو هم، رو میگیری ازم، زهرا

« گریه نکن دنیامُ غم میگیره
الهی که علی برات بمیره »

علیکَ بِالغریب میگی، داری وصیت میکنی
خوب میدونم دربارۀ ٫ چی داری صحبت میکنی
باشه تا زنده‌ام عزیز ٫ هوای زینب‌ُ دارم
هر شب بالاسر حسین ٫ یه کاسۀ آب میذارم

واسه‌م، روضه نخون جونم
منم شبیه تو، روضه‌شُ میدونم

میخوای بگم کربلا سرشو
از کجا سرشو، از قفا سرشو، زهرا
رو نیزه‌ها میبَرَن سرشو
میبُرن سرشو؛ میشکنن سرشو، زهرا

« گریه نکن دنیامُ غم میگیره
الهی که علی برات بمیره »

  • چهارشنبه
  • 10
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 13:39
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

روضه حضرت زهرا(س)، زبانحال مولاعلی(ع) سیدمجید بنی فاطمه -(معلومه بستی بار سفر رو...) *

1431
2

روضه حضرت زهرا(س)، زبانحال مولاعلی(ع) سیدمجید بنی فاطمه -(معلومه بستی بار سفر رو...) معلومه بستی بارِ سفر رو
بدونِ من کجا میری خانم خونه

این شبِ آخر بگو عزیزم
چجوری تو بری و من زنده بمونم

شرمندتم برای رفتنِ تو زوده
شرمندتم بخاطر هرچی که بوده
شرمندتم که صورتت هنوز کبوده

شرمندتم سه ماهه که روتو میگیری
شرمندتم سه ماه میشه که راه نمیری
شرمندتم بخاطر علی میمیری

نگاه به حالم میکنی
لطفی به حالم میکنی
بگو حلالم میکنی

«زهرا نرو زهرا نرو ..»

*تا دید علی باهاش حرف زد، شروع کرد جواب علی رو دادن :

ای جانِ زهرا فدات شم آقا
منو ببخش اگر که خوب یاری نکردم

آقا نمیخواد شرمنده باشی
پهلوم شکست اما برات کاری نکردم

هیشکی شبیه تو علی، مظلوم نمیشه
گریه نکن که من دلم آروم نمیشه
صورتمُ میخوای ببینی روم نمیشه

گریه نکن علیِ من خدانگهدار
حسین و زینب و حسن خدانگهدار
ای کشتۀ دور از وطن خدانگهدار

حسین من میدونما
میشی غریب و بی پناه
میبینمت تو قتلگاه

  • چهارشنبه
  • 10
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 13:48
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 حمید رمی

شور بسیار زیبای فاطمیه، سید رضا نریمانی -(خدا اشک چشاتو زیاد کنه...) * حمید رمی

1705
4

شور بسیار زیبای فاطمیه، سید رضا نریمانی -(خدا اشک چشاتو زیاد کنه...) اگه داروندارت همینه که باید با دوتاچشمۀ چشمات گریه کنی
اگه حال خوش تو اینه‌که فاطمیه برا مادرسادات گریه کنی

گریه کن، خدا اشک چشاتو زیاد کنه
گریه کن، خدا سوز صداتو زیاد کنه
گریه کن، بگوحضرت زهرا الهی‌که
روزبه‌روز خدا گریه‌کناتو زیاد کنه

همین اشک چشات می‌مونه برات
همین اشک چشات برا تو بسه
شب اولِ قبره که می‌بینی
همین اشکا به داد تو می‌رسه

یازهرا؛ یازهرا
.....................................

اگه توی دلِ تو، غم‌وغصه زیاده، چارۀ دردای تو یاعلیه
بین دلها عزیزه، سربلنده همیشه، توی زندگی هرکس با علیه

یاعلی بگو تا دل فاطمه شاد بشه
یاعلی بگو تا روزیِ تو زیاد بشه
یاعلی بگو وقتی که می‌دونی فاطمه
دوس داره، توی مجلسش از علی یاد بشه

فاطمیه‌ها بیشتر از همیشه
دل تو می‌تپه برای علی
دعات اینه که با دعای علی
فدایی بشی زیر پای علی

یاحیدر؛ یاحیدر
.....................................

میشه تا روز محشر، سر تو بالا باشه، بیا تحت لوای فاطمه باش
اگه راهتو میخوای نشونت بده مادر نوکر بچه‌های فاطمه باش

نوکری، یعنی حضرت زهرا دعات کنه
نوکری، یعنی تُو دل نوکرا جات کنه
نوکری، یعنی مادرِ اربابمون بخواد
زائرِ شب جمعۀ کرببلات کنه

چه سعادتی بالاتره از این
که عنایت فاطمه برسه
چه صفای عجیبیه نوکری
شب جمعه به علقمه برسه

ای ارباب؛ ای ارباب

  • پنج شنبه
  • 11
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 11:56
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
استاد حاج غلامرضا سازگار

اشعار فاطمیه -(لاله ها پژمرد و بلبل را دگر آوا نبود) *استاد حاج غلامرضا سازگار

629
1

اشعار فاطمیه -(لاله ها پژمرد و بلبل را دگر آوا نبود) غربت مولا، دفاع از ولایت

لاله ها پژمرد و بلبل را دگر آوا نبود

هیچ کس در باغ مثل باغبان تنها نبود

یک مدینه دشمن و یک خانه ی بی فاطمه

بانوی آن خانه کس جز زینب کبری نبود

روی سیلی خورده ی زهرا شهادت می دهد

از علی مظلوم تر مردی در این دنیا نبود

نیست جایز خانه ی کفار را آتش زدن

ای مسلمانان مسلمان بود زهرا یا نبود؟

ای جنایت کار ای بیدادگر رویت سیاه

اجر و پاداش رسالت کشتن زهرا نبود

مصطفی از تو مودت خواست تو سیلی زدی

بی حیا سیلی زدن اجر ذوی القربی نبود

ریخت دشمن بر سر زهرا ولایت را ببین

بارها از پا فتاد و غافل از مولا نبود

من نمی گویم چه شد گویند در چشم علی

سیل دشمن بود پیدا فاطمه پیدا نبود

ای مدینه آتش غیرت چرا آبت نکرد؟

جای ناموس خدا در دامن صحرا نبود

آنچه بر آل علی در کربلا یکسر گذشت

در سقیفه اتفاق افتاد عاشورا نبود

  • یکشنبه
  • 14
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 21:26
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
استاد حاج غلامرضا سازگار

اشعار فاطمیه -(ای بهشت قرب احمد فاطمه) *استاد حاج غلامرضا سازگار

1771
1

اشعار فاطمیه -(ای بهشت قرب احمد فاطمه) مثنوی کم نظیر ذیل مجموعه ای از فضایل ملکی و ملکوتی حضرت زهرا سلام الله علیها است.

ای بهشت قرب احمد فاطمه

لیلة القدر محمد فاطمه

ای خدا مشتاق یارب یاربت

ای سلام انبیا بر زینبت

ای که در تصویر انسان زیستی

کیستی تو کیستی تو کیستی؟

فوق هر تعریف و هر تفسیر، تو

پاکتر از آیهء تطهیر، تو

مدح تو کی با سخن کامل شود

وحی باید بر قلم نازل شود

عالم خاکی محیط غربتت

آفرینش گشته گم در تربتت

عمر تو بالاتر از ارض و سماست

هیجده سالت اگر خوانم خطاست

گرچه در این گردش لیل و نهار

زیستی با خاکیان هیجده بهار

اولین نور آخرین روشنگری

هم ازل را هم ابد را مادری

خلق عالم سائل و روزی خورت

لیف خرما وصله های چادرت

ای گدا با کوه غم خرسند تو

حل صد مشکل ز گردن بند تو

ای سه شب بی قوت و از قوت تو سیر

هم یتیم و هم فقیر و هم اسیر

وحی بی ایثار تو کامل نشد

هل اتی بی نان تو نازل نشد

خاک را فیض تو آدم می کند

فضه ات اعجاز مریم می کند

خاک، مشتاق سجود فضه ات

کل قرآن در وجود فضه ات

بر در بیتت مقام قنبری

نیست کم از رتبه پیغمبری

آنچه هست و نیست فیض عام توست

خوش ترین ذکر امامان نام توست

از نبی تا حضرت مهدی همه

ذکرشان یا فاطمه یا فاطمه

عقل کل از کل هستی شد جدا

تا چهل شب کرد خلوت با خدا

این چهل شب در سرش شور تو بود

گرم استقبال از نور تو بود

چون تو ذات کبریا گوهر نداشت

از محمد دوستی بهتر نداشت

بهترین گوهر ز گوهر آفرین

هدیه شد بر شخص ختم المرسلین

دید قدر این گوهر را در زمین

کس نداند جز امیرالمومنین

جز علی کفوی بر این گوهر ندید

مشتری زین مشتری بهتر ندید

تو، رسول الله، شویت بوالحسن

هر سه یک جانید اما در سه تن

پس تویی ای عرش حق را قائمه

هم محمد هم علی هم فاطمه

گر علی عالی اعلا نبود

بر تو چون ذات خدا همتا نبود

در طواف خانه ات افلاکیان

گوی سبقت برده اند از خاکیان

خانه ای دیوار و سقف آن ز گل

خشت خشتش از محمد برده دل

خانه نی، رشک گلستان خلیل

آب بارانش سرشک جبرئیل

آستان آن صفا بخش صفا

حجره اش معراج روح مصطفی

آسمان آورده بر بامش پناه

سرزده در آن دو خورشید و دو ماه

مسجدالاقصای دل پروانه ات

کعبه مشتاق طواف خانه ات

حیف بیت کبریا را سوختند

قلب ختم الانبیا را سوختند

آسمانی ها تو را نشناختند

چون زمین را زادگاهت ساختند؟!

از چه رو ای برتر از افلاکیان

سایه افکندی بفرق خاکیان؟!

خانهء گل جایگاه حور نیست

تیرگی را نسبتی با نور نیست

باید این جا لب فرو بست از بیان

روز محشر قدر تو گردد عیان

جز تولای تو دست آویز نیست

بی تو رستاخیز رستاخیز نیست

حق به محشر محور جودت کند

آن قدر بخشد که خشنودت کند

محشر از فیض تو گلباران شود

عفو، مشتاق گنه کاران شود

صحنه محشر همه پابست توست

اختیار نار و جنت دست توست

مهر تو روز قیامت هست ماست

ریشه های چادرت در دست ماست

روز محشر کار ما با فاطمه است

نقش پیشانی ما یا فاطمه است

زشتی افعال ما را خاک کن

نامه اعمال ما را پاک کن

ای خدا را کلک قدرت در کفت

نام ما را ثبت کن در مصحفت

از کرامت بر جبین ما همه

ثبت کن "هذا محب الفاطمه"

تو قیامت را قیامت می کنی

بر امامان هم امامت می کنی

بین خلق و نار حائل می شوی

با حسین خود مقابل می شوی

او کند با پیکر بی سر قیام

گوید از هر زخم تن مادر سلام

آن سلام و پاسخش بشنیدنی است

آن گلوی پاره پاره دیدنی است

باز در محشر تو محشر می کنی

گریه بر آن جسم بی سر می کنی

محشر از اشک تو طوفان می شود

چشم خلق الله گریان می شود

ناگهان آید یم رحمت به جوش

اشک ها سازد جهنم را خموش

این ندا برخیزد از نای همه

"اشفعی لی اشفعی لی" فاطمه

ای خلایق از ازل مهمان تو

باغ جنت عاشق سلمان تو

فضه ات را پای بر چشم ملک

قنبرت را جاه برتر از فلک

ای که از سر تا قدم پیغمبری

بلکه هم پیغمبری هم حیدری

حمد و تکبیر و دعا دلداده ات

سجده برده سجده بر سجاده ات

در نمازت رخ ز شرم حی فرد

گه سفید و گاه سرخ و گاه زرد

صبح می شد مهر رخسارت سفید

ظهر، از آن نور سرخی می دمید

شامگاهان بس که میرفتی ز حال

زرد می گردید نور آن جمال

حیف از آن صورت که آخر شد کبود

برگ گل را طاقت سیلی نبود

تو به اهل آسمان شمع رهی

زهره ای، منصوره ای، وجه اللَّهی

زهره و رخسارهء نیلی کجا!؟

صورت حوریّه و سیلی کجا!؟

استادسازگار، گلچین قسمتی از مثنوی

  • یکشنبه
  • 14
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 21:31
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
استاد حاج غلامرضا سازگار

اشعار فاطمیه -(گلزار آرزویم یکباره شد خزانی) *استاد حاج غلامرضا سازگار

794

اشعار فاطمیه -(گلزار آرزویم یکباره شد خزانی) امانت پیامبر، اجر رسالت

گلزار آرزویم یکباره شد خزانی

پیری سراغم آمد در موسم جوانی

از یاد خلق رفتم با شوق مرگ خفتم

حتی اجل نگیرد از کوی ما نشانی

گردیده شهر و صحرا تنگ از برای زهرا

جا در زمین ندارد بانوی آسمانی

فرزند بی گناهم شد کشته در پناهم

می گفت آه آهم در عین بی زبانی

وقتی که باغ می سوخت، بلبل به گریه می گفت:

آتش زدن ندارد، باغی که شد خزانی

بابا ببین پس از تو، با دخترت چه کردند

خوب از امانت تو، کردند قدردانی

رسم وفا چنین بود؟ اجر رسالت این بود؟

تنها امانتت را کشتند در جوانی

جای غلاف شمشیر، بر روی بازویم ماند

بودم سپر علی را، با قامت کمانی

استادسازگار، گلچین و تلفیق دو غزل

  • دوشنبه
  • 15
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 11:13
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 حمید رمی

زمینه ایام فاطمیه با نوای حاج مهدی رسولی -(أشهد أنکِ عصمةالله الکبری...) * حمید رمی

5742
10

زمینه ایام فاطمیه با نوای حاج مهدی رسولی -(أشهد أنکِ عصمةالله الکبری...) أشهدُ انّکِ عصمةُ اللهِ الکبری
أشهدُ انّکِ آیتُ اللهِ العظمی
انتِ انسیّةُ الحَوراء

السَّلام ملیکةَ النّساء
السَّلام علامةَ الهدی
السَّلام حبیبةَ النبی
السَّلام مُحامیَ الوِلاء

یازهرا، مطهّره منوّره محدّثه
یازهرا، چقد اسامی شما مقدّسه
یازهرا، همین که مادرم تویی برام بسه

یا زهرا مدد یا فاطمه
.........................................
أشهدُ انّکِ صَفوَةُ اللهِ العُلیا
أشهدُ انّک رحمةُ الله لِلدُّنیا
انتِ صدیقةُ الکبری

السّلام قَلادَةَ الوُجُود
السّلام حَلیفةَ السجود
السّلام مَکینةَ السّماء
السلام شهیدةَ الشُّهُود

یازهرا، حکیمه و فهیمه و مکرّمه
یازهرا، مسیر تو همون صراط اَقْوَمه
یازهرا، خدا رو شکر عشق تو تُو قلبمه

یا زهرا مدد یا فاطمه
.........................................
أشهدُ انّک دُرّةُ بحرِ النَّدی
أشهدُ انّک نورُ آیاتِ الهُدی
انتِ فاطمةُ الزهرا

السّلام شفیعةَ العُصاة
السلام وسیلةَ النَّجاة
السلام عبیدة عابدة
السلام مُقیمةَ الصلاة

یازهرا، سلیمه و جلیله و معظّمه
یازهرا، اسامی تو زینت دو عالمه
یازهرا، هرچی برای وصف تو بگیم کمه

یازهرا مدد یا فاطمه

  • دوشنبه
  • 15
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 14:25
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 حمید رمی

سبک نوحه وسینه زنی فاطمیه با اجرای کربلایی حسن عطایی -(من ماتَ علی حبّ الزهرا...) * حمید رمی

1401
3

سبک نوحه وسینه زنی فاطمیه با اجرای کربلایی حسن عطایی -(من ماتَ علی حبّ الزهرا...) مَن مَاتَ علی حبّ الزهرا ماتَ سعیدا
مَن مَاتَ علی حبّ الزهرا ماتَ شهیدا

منت می‌ذاری رو سرم، اگه تا دمِ آخرم
هنوز باشم نوکرت، تو هم باشی مادرم

منت می‌ذاری رو سرم، اگه تُو صفِ محشرم
نگاهت باشه مُجیب، برا قلب مضطرم

همه‌ی امیدم اینه که، زیرسایه‌ت باشم مادر
مادر جوونای بهشت، یارم باشی توی محشر

مددی یا امَّ‌الحسنین، مادر
............................................
مَن مَاتَ علی حبّ الزهرا ماتَ سعیدا
مَن مَاتَ علی حبّ الزهرا ماتَ شهیدا

من‌دل‌خوش‌کردم‌به‌نگات، به‌گریه‌توی‌روضه‌هات
که یارم باشه برا، عبور از پل صراط

من دل خوش کردم به نگات، به استجابت دعات
می‌دونم که آخرش، یه روز می‌میرم برات

اونی‌که‌توسّل‌به‌توکرد، قلبش‌ازهرظلمت‌شددور
تو نور خدایی و من از اول بیعت کردم با نور

مددی یا امَّ‌الحسنین، مادر
............................................
مَن مَاتَ علی حبّ حیدر ماتَ سعیدا
مَن مَاتَ علی حبّ حیدر ماتَ شهیدا

مولامولامولا علی، معینَ‌الضعفا علی
خدا رو حس می‌کنم، تُو این دنیا با علی

مولامولامولا علی، مناجات و دعا علی
تُو اوج دلواپسی، فقط میگم یاعلی

به خدا توکل می‌کنم، محو عشق مولا باشم
به علی توسل می‌کنم، نذر راه زهرا باشم

مددی امیرالمومنین، حیدر

  • چهارشنبه
  • 17
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 14:53
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 بهلول حبیبی زنجانی

امام زمان(عج) فاطمیه -(یا رب تو را به فاطمه بر ما بکن نظر) * بهلول حبیبی زنجانی

652
1

امام زمان(عج) فاطمیه -(یا رب تو را به فاطمه بر ما بکن نظر) یا رب تو را به فاطمه بر ما بکن نظر
جمعه شده،ز مهدی زهرا نشد خبر

آقا بیا و روضه ی مادر خودت بخوان
دارد اگر چه مادر تو، دردی از کمر

بغض دلم شکست، این هفته هم گذشت
با یاد کوچه و حسن و، مشت رهگذر

سیصد نفر لگد ،به در مرتضی زدند
زهرا که دید محسن خود،مانده در خطر

دیوار،ایستاد،چو کوهی ،به پشت او
بر سینه اش،نشانه شده نوک میخ در

دیوار و در فشرد، ببین فاطمه چه شد...
میسوخت درب خانه، و یک سینه از شرر

دست توسلش به کنیزش شده دراز
کلثوم و زینب و حسنین،گشته دیده تر

فضه؛ به داد مادر پهلو شکسته رس
یا رب؛ به داد حیدر و دستان بسته رس

  • دوشنبه
  • 22
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 19:45
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 عادل لاله چینی

نوحه جانسوز وداع با حضرت زهرای مرضیه سلام الله علیها (امشب امیرالمومنین(۲) - شوید تن زهرا) * عادل لاله چینی

886
2

نوحه جانسوز وداع با حضرت زهرای مرضیه سلام الله علیها (امشب امیرالمومنین(۲) - شوید تن زهرا) امشب امیرالمومنین(۲) - شوید تن زهرا ای آه و واویلا
حیدر دهد غسلِ تن(ِ۲) - نیلی زهرایش در پیش طفلانش
بگرفته جامه در دهان(۲) - اطفال بی مادر وای از دل حیدر
تا چشم مولا بر رخ(۲) - نیلی زهرا خورد از غصه آنجا مُرد
لرزه به دستانش فتاد(۲) - تا دیده بازو را آن زخم پهلو را
گوید که ای دلبر مرو(۲) - امشب از این خانه زینب پریشانه
برخیز و موی زینبت(۲) - یکدم بزن شانه بنگر که گریانه
بنگرحسن درگوشه ای(۲) - زانو بغل کرده از کوچه تب کرده
دیگر حسین از داغ تو(۲) - محزون و بیتابه اون تشنه ی آبه
وای ازدَمی که مرتضی(۲) - گیرد سرِ دوشش تابوت معشوقش
زینب بگوید بی امان(۲) - ای قد کمان مادر تازه جوان مادر
گیرد امانت داده را(۲) - دستان پیغمبر از فاتح خیبر
گوید علی جانم چرا(۲) - رویش بُوَد نیلی خورده مگر سیلی؟

  • چهارشنبه
  • 24
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 13:27
  • نوشته شده توسط
  • عادل لاله چینی
ادامه مطلب

متن روضه حضرت زهرا(س)، دشتی -(مدینه داغ دل را تازه کردی...) *

35200
60

متن روضه حضرت زهرا(س)، دشتی -(مدینه داغ دل را تازه کردی...) مدینه داغ دل را تازه کردی
مرا با غصه اواره کردی
مدینه با دل زهرا چه کردی
چرا با قلب و دلها ریشه کردی
مدینه ای که هستی شهر غمها
بگو با ما تو از احوال زهرا
گل یاس علی نیلوفری شد
رخ خورشید او خاکستری شد
مدینه تو بگو زهرا جوان است
چرا پس قامت مادر کمان است

نیمه شبه اقا امیرالمومنین بدن فاطمه اش را غسل داد
صدا می زنه بچه ها بیایید با مادرتون وداع کنید
اینجا بی بی زینب با مادر پهلو شکسته وداع میکنه
مادر خوب و مهربون
حرفامو از چشام بخون
من التماست میکنم
یه شب دیگه پیشم بمون
مادر مادر

  • چهارشنبه
  • 24
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 18:08
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

سینه زنی حضرت زهرا(س). کربلایی حسین سیب سرخی -(منو تنها نذار یک لحظه...) *

661

سینه زنی حضرت زهرا(س). کربلایی حسین سیب سرخی -(منو تنها نذار یک لحظه...) من و تنها نذار یک لحظه
به یه دنیا نگات می ارزه
بمیرم که صدات میلرزه
فاطمه جان!
نیرویِ علی
بانویِ علی
نشسته باز نماز نخون
میمیره علی
دلگیره علی
تو رو خدا پیشم بمون
جانِ علی
می دونم که چقدر دلگیری
نکنه تو هم از من سیری
چرا از علی رو میگیری
فاطمه جان!

حسنت نداره شب ها خواب
میشه بی تو حسینت بی تاب
کی میذاره براش ظرفِ آب
فاطمه جان!
ای یارِعلی
بیمارِعلی
میشه بازم نگام کنی
این آرزومِ
یک باردیگه
پسر عموم صدام کنی
ای یارِ علی

ای ماهِ حرم
ای شاهِ کَرَم
به سر زده هوایِ تو
از هیأتِ تو
دل پرمیزنه
برای کربلایِ تو
ای ماهِ حرم!
شب جمعه دلم غم داره
داره چشمایِ من می باره
آخه اسمِ تو گریه داره
یاحسین!
یه نظر به دلِ نوکر کن
حال و روزِ منُ بهتر کن
مارو سینه زنه مادر کن
یاحسین!

  • شنبه
  • 27
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 16:16
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 الیاس محمدشاهی

نوحه زنجیرزنی فاطمیه -(پیشه نگاهه مجتبی،خورده زمین در کوچه ها) * الیاس محمدشاهی

1656
1

نوحه زنجیرزنی فاطمیه -(پیشه نگاهه مجتبی،خورده زمین در کوچه ها) بنداول

پیشه نگاهه مجتبی،خورده زمین در کوچه ها
آن عصمت کبری،انسیه الحورا
ارکان دین درهم شکست،تا سیلی بر رویش نشست
زهرا روخاک افتاد،آن دم حسن جان داد

(یافاطمه4)
صدیقه ی کبری،یاام ابیها

بنددوم

شعله زبانه میکشید،مادر به پشت در رسید
بینه در و دیوار،شدسینه اش خونبار
لعنت به نامرده عنود،یهودیه پست و حسود
آتش بر آن در زد،لگد به مادر زد

(یافاطمه4)
صدیقه ی کبری،یاام ابیها

بندسوم

ثانی به پهلویش زده،قنفذ به بازویش زده
زمانه پر درداست،مغیره نامرداست
بشکسته اعزای تنش،چندین نفر میزدنش
مادر به خون خفته،محسن شده کشته
(یافاطمه4)
صدیقه ی کبری،یاام ابیها

▫️بندچهارم▫️

در خانه میگویدحسن،با ناله و سوزومحن
مادره ما جوانه،اما قدش کمانه
در بستر افتاده غمین،یاره امیرالمومنین
محبوبه ی داور،جسمش شده لاغر

(یافاطمه4)
صدیقه ی کبری،یاام ابیها

بندپنجم

در روزه حشر غوغا کند،چون عقده ی دل وا کند
از چه کتک خورده،طفلش چرا مرده
پایان رسد شامه سیه،آید حبیب ما ز ره
منتقم زهرا،بنماظهور آقا

(عجل علی2)
یابن الحسن مولا،یا مهدی زهرا

  • جمعه
  • 8
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 18:11
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
کربلایی جواد محمدی

شور حضرت زهرا (س) -(فاطمیه باز اومد و دارم هوای فاطمه) *کربلایی جواد محمدی

902
1

شور حضرت زهرا (س) -(فاطمیه باز اومد و دارم هوای فاطمه) فاطمیه باز اومد و دارم هوای فاطمه
تموم شهر ما شده بیت العزای فاطمه

گریه تو هیئتای تو برات کربلا میده
روضه های فاطمیه مریضارو شفا میده

تعطیلی نداره هیئتای تو امسال
روضه میگیریم باشکوه تر از هر سال

یا امنا فاطمه مددی یا مرضیه
یا امنا فاطمه مددی یا راضیه

بند دوم

نوکر این خونه شدم با دعاهای فاطمه
همنشینم تو روضه ها با بچه های فاطمه

این نوکری های منو حضرت زهرا میخره
میدونم آخرش یه روز حرم سقا میبره

ذکر تسبیحاتم یا علی یا زهراست
شبهای جمعه دل مقیم کربلاست

یا امنا فاطمه مددی یا طاهره
یا امنا فاطمه مددی یا صابره
.

بند سوم

مونده روی خاک کوچه رد پاهای فاطمه
واویلتا شد مدینه کرببلای فاطمه

یه کوچه ای که سرتاسر شلوغ شده از اشرار
یه عده ای هیزم به دست پشت دری با مسمار

نزن نزن نامرد مادرم با به ماهه
مگه نمیبینی زیر چشماش سیاهه

یا امنا فاطمه مددی یا انسیه
یا امنا فاطمه مددی یا حوریه

  • دوشنبه
  • 23
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 20:00
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

حضرت زهرا (س) -(مدح زهرا را همین جمله کفایت می کند) * محمد جواد شیرازی

582

حضرت زهرا (س) -(مدح زهرا را همین جمله کفایت می کند) مدح زهرا را همین جمله کفایت می کند
چادرش حتی یهودی را هدایت می کند

ظاهرا روی زمین آمد و الا بین عرش
تکیه بر کرسی زده بر ما حکومت می کند

نور زهرا ابتدائا خلق عالم کرده است
عاقبت هم نور او روزی قیامت می کند

انبیا هر یک گروهی را شفاعت می کنند
انبیا را یک به یک زهرا شفاعت می کند

گفت پیغمبر که زهرا پاره‌ی جان من است
این روایت بر همه اتمام حجت می کند

محو نورانیت او می شود هفت آسمان
ساعتی که بین محرابش عبادت می کند

روزه می گیرد سه روز اما طعام خانه را
بین مسکین و یتیم و بنده قسمت می کند

ظاهرا نان می دهد دست گدا و باطنا
سائلش را فاطمه صاحبْ کرامت می کند

چشم هایش نه… همین خاک به روی چادرش
خلقِ صدها مجتهد مانند بهجت می کند

پای حیدر که وسط باشد هزینه می دهد
هرچه دارد فاطمه خرج ولایت می کند

ماجرای کوچه و مادر بیانش مشکل است
بغض پنهانِ حسن آن را روایت می کند

درد زهرا را کمی مقداد می فهمد فقط
رو گرفتن هایش از چیزی حکایت می کند

ضربه ای خورد و سرش بدجور بر دیوار خورد
تنگیِ کوچه بر این صحبت دلالت می کند

  • سه شنبه
  • 4
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 21:17
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

روی خاک کوچه مادر ... خاک عالم بر سرم * وحید ولوی

1131
-1

روی خاک کوچه مادر ... خاک عالم بر سرم مصافی نابرابر
گر جدا باشم از این در، خاک عالم بر سرم
یا روم هر جای دیگر، خاک عالم بر سرم
عبد حیدر گر نباشم ، عبد دنیا می شوم (1)
گر نباشم عبد حیدر خاک عالم بر سرم
مرغ بام مرتضایم من، هواخواه نجف
از سر بامش زنم پر، خاک عالم بر سرم
عشق مولا درّ ناب و عشق زهرا گوهر است
گر ببازم درّ و گوهر خاک عالم بر سرم
بین بازار جهان من حبّ زهرا می خرم
بی ولایش روز محشر ... ،خاک عالم بر سرم (2)
-
روضه میخواهم بخوانم روضه ای مکشوف ... آه
روی خاک کوچه مادر ... ، خاک عالم بر سرم
چل تن و یک مادر و طوفان کینه، برگ یاس
در مصافی نابرابر ، خاک عالم بر سرم
ای مغیره دست بردار از سرش، بی هوش شد ...
یادگاریِّ پیمبر، خاک عالم بر سرم
در به سرعت باز شد، مادر همین که سر رسید
خورد بر دیوار با سر ... خاک عالم بر سرم
-
سرگذشت کوچه ها در کربلا تکرار شد
روی خاک افتاد خواهر ...، خاک عالم بر سرم
شمر آمد قتلگاه و پیکری شد زیر و رو
باز خنجر ... باز یک سر ، خاک عالم بر سرم

اشاره مناسب:
(1) أ فرأیت من اتخذ الهه هواه ...
(2) يا سلمان حب فاطمة ينفع في مائة موطن أيسر تلك المواطن الموت و القبر و الميزان و المحشر و الصراط و المحاسبة فمن رضيت عنه ابنتي فاطمة رضيت عنه

التماس دعا

  • سه شنبه
  • 23
  • آذر
  • 1400
  • ساعت
  • 20:24
  • نوشته شده توسط
  • وحید ولوی
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

یا فاطمه الزهرا (س) _افتان وخیزان آمدم، برخیز زهرا * اسماعیل تقوایی

777

یا فاطمه الزهرا (س) _افتان وخیزان آمدم، برخیز زهرا یا غ فاطمه الزهرا(س)
افتان وخیزان آمدم، برخیز زهرا
با چشم گریان آمدم، برخیز زهرا

جان علی چشمان خود را باز بگشا
بین که پریشان آمدم، برخیز زهرا

باورندارم مرغ روحت پرکشیده
نالان وحیران آمدم برخیز زهرا

در وقت جان دادن کنار تو نبودم
زین رو پشیمان آمدم برخیز زهرا

ماندم چه گویم کودکان بیقرارت
سر در گریبان آمدم، برخیز زهرا

دنیای بی تو فاطمه لطفی ندارد
از آن گریزان آمدم برخیز زهرا

بودی تو سامان علی و زندگانی
بی‌سر، و سامان آمدم، برخیز زهرا

پایان تو آغاز بی مهری دنیاست
بی تو به پایان آمدم، بر خیز زهرا

آبادی این خانه وحیدر تو بودی
بنگر که ویران آمدم، برخیز زهرا

دیگر پناهی نیست بی تو مرتضی را
مظلوم دوران آمدم، برخیز زهرا

شعر :اسماعیل تقوایی

  • یکشنبه
  • 28
  • آذر
  • 1400
  • ساعت
  • 00:31
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

یا فاطمه الزهرا(س) _تنور خانه مان سرد است زهرا (س) * اسماعیل تقوایی

981

یا فاطمه الزهرا(س) _تنور خانه مان سرد است زهرا (س) یا فاطمه الزهرا(س)
تنور خانه مان سرد است زهرا
دل حیدر پر از درد است زهرا

ندارم بی تو من پشت وپناهی
علی را غم هماوردست زهرا

سلامم را دگر پاسخ نگویند
مدینه پر ز نامردست زهرا

چه سازم با با غم ودرد یتیمان
رخ اطفال تو زردست زهرا

چه دشوار است بی تو زندگانی
دلم از زندگی سرد ست زهرا

دمی بر خیز وبین داغ فراقت
چه کاری با علی کردست زهرا

شعر:اسماعیل تقوایی

  • سه شنبه
  • 15
  • آذر
  • 1401
  • ساعت
  • 00:56
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب

امتی سوختن بال تو را شاهد بود * وحید ولوی

438

امتی سوختن بال تو را شاهد بود #شهود

سوختی در وسط شعله، خدا شاهد بود
هیزم سوخته از ظلم جفا شاهد بود
... وسط کوچه زمینگیر شدی، پیر شدی ...
جلوی چشم علی، شیر خدا شاهد بود
نانجیبی پر پرواز تو را آتش زد
امتی سوختن بال تو را شاهد بود
امتی گرم تماشای زمین خوردن تو
چادرت در همه ی حادثه ها شاهد بود
شاهد دیگر این حادثه میخ در بود
آتش و هیزم و آن ضربه پا شاهد بود
یک طرف آسیه و مریم و هاجر گریه
مادرت نیز - خدیجه- ز سماء شاهد بود
خانه ات سوخت ، حسن دید، حسینت غش کرد
زینبت ناله کشید و همه را شاهد بود

  • سه شنبه
  • 15
  • آذر
  • 1401
  • ساعت
  • 11:17
  • نوشته شده توسط
  • وحید ولوی
ادامه مطلب
 رضا قاسمی

فاطمیه بستر شهادت -(مثل هر شب خواب را در بسترش تنها گذاشت) * رضا قاسمی

170

فاطمیه بستر شهادت -(مثل هر شب خواب را در بسترش تنها گذاشت) مثل هر شب خواب را در بسترش تنها گذاشت
رفت پای جانمازش؛ روی دنیا پا گذاشت

با قیامش آسمان می‌رفت زیر چادرش
قابِ قوسینِ رکوعش عرش را هم جا گذاشت

سجده‌اش را بُرد آنجایی که جز مسجود نیست
سر به خاکِ سجده‌دارِ مسجدالزهرا گذاشت

با صدای آب آب، از عرش، باران شد چکید
رفت بالای سرِ لب‌تشنه‌اش دریا گذاشت

باز تا نان‌آورش برگشت از شب‌گردی‌اش
مرهمِ اشکی به زخمِ شانه‌ی مولا گذاشت

گرچه رویش سرخ بود از ردّ سیلی‌های اشک
گوشه‌ای هم جا برای خنده‌ی حاشا گذاشت

در هجومِ سنگ‌ها، با آنکه بار شیشه داشت
پای اینکه نشکند آیینه، جانش را گذاشت

مشکِ‌‌ اشکش را غمِ روز مبادا آب کرد
گریه‌هایش را برای روز عاشورا گذاشت

چارده قرن است، می‌گردد زمین دنبال او
آرزوی تربتش را بر دلِ دنیا گذاشت

  • جمعه
  • 26
  • آبان
  • 1402
  • ساعت
  • 01:23
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

نوحه سینه زنی شب شهادت حضرت زهرا(س)سبک همه جا کربلا * مرتضی محمودپور

424

نوحه سینه زنی شب شهادت حضرت زهرا(س)سبک همه جا کربلا ◾نوحه سینه زنی
◾شهادت حضرت زهرا(س)
◾سبک همه جا کربلا

◾بنداول
از غم فاطمه علی از پا فتاد
روی زانوی غم مرتضی سر نهاد
زیر لب دائما دارد این زمزمه
فاطمه فاطمه فاطمه فاطمه(۲)

◾بنددوم
وقت غسل و کفن نیمه‌ی شب شده
خون جگر بین این خانه زینب شده
همره مرتضی دیده گریان همه
فاطمه فاطمه فاطمه فاطمه(۲)

◾بندسوم
شاه کرببلا همره مجتبی
از غم مادرش شد به غم مبتلا
ذکرشان دم به دم شده یا فاطمه
فاطمه فاطمه فاطمه فاطمه(۲)

#مرتضی_محمودپور
@haajmorteza

  • یکشنبه
  • 5
  • آذر
  • 1402
  • ساعت
  • 01:28
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
حاج علی انسانی

شعر دهه فاطمیه -(گل، بر من و جوانی من گریه می‌کند) *حاج علی انسانی

12384
13

شعر دهه فاطمیه -(گل، بر من و جوانی من گریه می‌کند) گل، بر من و جوانی من گریه می‌کند

بلبل به خسته جانی من گریه می‌کند

از بس که هست غم به دلم، جای آه نیست

مهمان به میزبانی من گریه می‌کند

از پا فتاده پا و ز کار اوفتاده دست

بازو به ناتوانی من گریه می‌کند

گل‌های من هنوز شکوفا نگشته‌اند

شبنم به باغبانی من گریه می‌کند

در هر قدم نشینم و خیزم میان راه

پیری، بر این جوانی من گریه می‌کند

گردون، که خود کمان شده، با چشم ابرها

بر قامت کمانی من گریه می‌کند

این آبشار نیست که ریزد، که چشم کوه

بر چهره‌ی خزانی من گریه می‌کند

فردا مدینه نشنود آوای گریه‌ام

بر مرگ ناگهانی من گریه می‌کند

شاعر : حاج علی انسانی

  • سه شنبه
  • 7
  • اردیبهشت
  • 1389
  • ساعت
  • 13:53
  • نوشته شده توسط
  • احمدصدرایی
ادامه مطلب
 وحید محمدی

سنگین_شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها -(ای همه آبروی من) * وحید محمدی

1104
1

سنگین_شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها -(ای همه آبروی من) ای همه آبروی من
شانه نزن به موی من
مادر زخمی۴
قلبمو زیر و رو نکن
چادرتو رفو نکن
مادر زخمی۴

چطوری بگو مادرِ من
با این غم بسازم دوباره
نذاشتی واسه زخم پهلوت
یه مرهم بسازم دوباره

هنوزم کنار ، لبت غرق خونه
بده دستتو تا ، بریم توی خونه

مرو مادر من

پر از کبودیه تنت
غرقِ به خونه پیرهنت
مادر زخمی۴
آتیش گرفته آه تو
کبوده روی ماه تو
مادر زخمی۴

تو که مستجابه دعاهات
نخواه از خدا که بمیری
دعا کن تا آمین بگم من
ایشالا شفاتو می گیری

چقدر وضع سینه ات ، دوباره خرابه
بخواب یاس زخمی ، دیگه وقت خوابه

مرو مادر من ...

  • شنبه
  • 29
  • دی
  • 1397
  • ساعت
  • 19:47
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
استاد حاج غلامرضا سازگار

معجزه ای از حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها -(شنیدم علی آن ولیّ خدا) *استاد حاج غلامرضا سازگار

959
0

معجزه ای از حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها -(شنیدم علی آن ولیّ خدا) شنیدم علی آن ولیّ خدا
که جان جهان باد او را فدا

نظر کرد در خانه ی خویشتن
به اشک حسین و به رنگ حسن

دل حضرتش گشت بحر ملال
بپرسید از فاطمه شرح حال

بگفتا سه روز است یا مرتضی
که اینان نخوردند قوت و غذا

ولیّ خدا از سرا شد برون
دل عرشی اش بود دریای خون

غم دل به معبود خود عرض کرد
یکی دِرهم از دوستی قرض کرد

ببین لطف و آقایی و داد را
به ره دید افسرده مقداد را

بگفتش که ای پیر افسرده حال
چرا سخت غرقی به بحر ملال

بگفتا بود چار روز تمام
که ماندند اطفال من بی طعام

علی گفت این غصه ی سینه سوز
تو را چار روز است و ما را سه روز

به این دِرهم ای یار نیکو سیر
تو هستی در این دم سزاوارتر

چو آن درهم خود به م

  • یکشنبه
  • 14
  • بهمن
  • 1397
  • ساعت
  • 11:31
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

زمزمه فاطمیه سید مجید بنی فاطمه -(میون شعله و هیزم ) *

7922
39

زمزمه  فاطمیه  سید مجید بنی فاطمه  -(میون شعله و هیزم ) میون شعله و هیزم
چه غوغایی به پا میشه
تموم هستی باباست
اونی که بین اتیشه

کی فکر میکرد یه روز مردم
بریزن توی این خونه
خدایا چی میبینم من
در و دیوار پر از خونه

چی دیواری چه مسماری
چه کرده میخ با سینه
میون شعله ها بابا
داره زهراش و میبینه
دیگه افتاده از پا و
به روی خاک میشینه

نمیشکست پهلوی مادر
اگه درب و نمیشکستن
پاشو مادر پاشو مادر
که دست حیدر و بستن

یکی با ضربه پایی
دره این خونه رو میزد
خدایا رحم کن ای وای
که قنفذ با غلاف اومد
بیا فضه برس
دیگه به فریادش

داری میری از این خونه
دیگه بار سفر بستی
چی میشد که بگی بانو
یه شب دیگه پیشم هستی

با سختی جمع کردی تو
یه بستر که پر از خونه
ولی اونی که جم

  • چهارشنبه
  • 17
  • بهمن
  • 1397
  • ساعت
  • 14:57
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 حسین نوری

زمینه زبانحال حضرت علی بعد از شهادت حضرت زهرا -( سر مزارت بی تابم میلرزه از گریه شونم) * حسین نوری

1155
2

زمینه زبانحال حضرت علی بعد از شهادت حضرت زهرا -( سر مزارت بی تابم میلرزه از گریه شونم) زبانحال امیرالمومنین بعد از شهادت حضرت زهرا

بند اول

سر مزارت بی تابم
میلرزه از گریه شونم
با اشکای چشمام واست
نماز و قران میخونم

دیدی چجوری آخرش
خوشیمونو به هم‌زدن
چقد بلا سرت اومد‌
درست جلو چشای من

وقتی که سر قبر تو میشینم
انگاری همون روزا رو میبینم
تو کوچه شدی نقش رو زمینو
از اون‌روز دیگه با غم‌همنشینم

یازهرا بدون تو میمیرم

بنددوم

سرمزارت‌انگاری
با اشک حسرت جون میدم
میدونی که توی عالم
تو بودی تنها امیدم

شدم غریب روزگار
کجایی ذوالفقار من
حالا دیگه بدون تو
خزون شده بهار من

بعد تو به درد و غصه دچارم
بعد تو چجوری طاقت بیارم
بعد تو تموم داره میشه کارم
وقتی که میبینم نیستی کنارم

یا زهرا ب

  • جمعه
  • 19
  • بهمن
  • 1397
  • ساعت
  • 23:28
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 اصغر چرمی

رباعى شهادت حضرت فاطمة الزهرا سلام الله عليها -(جنت اثر خاك كف پاى شماست) * اصغر چرمی

904
1

رباعى شهادت حضرت فاطمة الزهرا سلام الله عليها -(جنت اثر خاك كف پاى شماست) جنت اثر خاك كف پاى شماست
پيدايش نه فلك به امضاى شماست

برخيز كه خاك كوچه در شأن تو نيست
بانوى مدينه عرش حق جاى شماست

  • پنج شنبه
  • 25
  • بهمن
  • 1397
  • ساعت
  • 01:53
  • نوشته شده توسط
  • اصغر چرمی
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

خانه‌ی امیرالمومنین(ع)پس از فاطمه(س) * مرتضی محمودپور

759
2

خانه‌ی امیرالمومنین(ع)پس از فاطمه(س) ◾خانه‌ی امیرالمومنین(ع)
پس از فاطمه(س)

این خانه‌ی بی فاطمه معنا ندارد
دیگر علی مرتضی همتا ندارد

شبهادگر راحت به بالش سرگذارید
اهل مدینه مرتضی زهرا ندارد

این کودکانم تا سحر دمساز دردند
درآن میان زینب توان در پا ندارد

فضه دهد نان دست طفلان یتیمم
گویا خبر از حال زار ما ندارد

گفتم‌به‌چاه‌این‌راز را سربسته‌دیگر
مجنون صحرای جنون لیلا ندارد

از تشنگی شبها حسینم بیقرارست
از بسکه گریه کرده گویا نا ندارد

یاد حسین و کربلا در سینه دارم
گوید طفلی که حرم سقا ندارد

در راه شام و کوفه میبینم که زینب
گوید مزن این طفل را بابا ندارد

  • چهارشنبه
  • 24
  • بهمن
  • 1397
  • ساعت
  • 18:51
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد