شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

مرتب سازی براساس

متن شعر و نوحه حضرت زهرا سلام الله علیها -(شد مدینه غرق ماتم آه و واویلا) * حسین کریمی نیا

2667
4

متن شعر و نوحه حضرت زهرا سلام الله علیها -(شد مدینه غرق ماتم آه و واویلا) شد مدینه غرق ماتم آه و واویلا
کشته ی راه علی شد حضرت زهرا
مادر سادات عالم بر زمین افتاد
دیده ی اهل ولا شد زین عزا دریا
واویلتا
کشته شد یاس حیدر
بین آن دیوار و در
ذکر لبها وای مادر
واویلتا. مادرم یا فاطمه

آتش افتاده میان خانه ی حیدر
میدود در بین آتش یاس پیغمبر
یک طرف دست علی بسته شده از کین
یک طرف افتاده اما پشت در مادر
واویلتا
فاطمیه عاشورا
کوچه شد کرببلا
کشته شد خیر النسا
واویلتا مادر یا فاطمه

سینه ی اهل ولا میسوزد از این غم
در عزای دختر مظلومه ی خاتم
حق زحمات نبی را بد ادا کردند
صورت زهرا کجا و دست نامحرم
واویلتا
میزند وحشیانه
بی حیا تازیانه
روی جسم ریحانه

واویلتا مادر یا فاطمه

حسین کریم

  • چهارشنبه
  • 2
  • بهمن
  • 1398
  • ساعت
  • 17:19
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

متن شعر نوحه هجوم به خانه وحی -(کوچه قیامتی دگر شد) * حسین کریمی نیا

734

متن شعر نوحه هجوم به خانه وحی -(کوچه قیامتی دگر شد)

کوچه قیامتی دگر شد
چشم علی ز گریه تر شد
میان درب خانه زهرا
به ضرب کینه بی پسر شد

ناله کند فضه خزینی
بیا کنار من نشینی
بیا که محسنم ببینی

فاطمه یا فاطمه جانم

دود رود ز خانه بالا
بسته عدو دو دست مولا
میان کوچه ها دوید و
دامن او گرفته زهرا

گفت نمی گذارم اینجا
تا ببرند امام من را
محسن من فدای مولا

فاطمه یا فاطمه جانم

فاطمه محشری به پا کرد

  • شنبه
  • 5
  • بهمن
  • 1398
  • ساعت
  • 09:18
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 حسین نوری

متن شعر و سبک شور ایام فاطمیه -(بازم مشکی میپوشم فاطمیه رسیده از راه) * حسین نوری

1102

متن شعر و سبک شور ایام فاطمیه -(بازم مشکی میپوشم فاطمیه رسیده از راه) بند1

بازم مشکی میپوشم فاطمیه رسیده از راه
میسوزه دلم‌ واست تو روضه هات تا میکشم‌ آه
سینه میزنم هرشب ذکر لبم شده واماه

کاشکی میشد بیام
این شبها عیادت
با گریه هام کنم
ابراز ارادت

میوه ی قلب مصطفی سلام مادر
یاس کبود مرتضی سلام مادر
شفیعه ی روز جزا سلام مادر

بند2

مهمون اومده خونت بارون چشممو نگا کن
میدونم برات سخته توروخدا چشاتو وا کن
مثل هر دفه بازم مادرونه منو دعاکن

میشم تو این شبا مثل زینبینت
همناله ی حسن همدرد حسینت

زمزمهٔ سینه زنات نرو مادر
الهی که بشم فدات نرو مادر
فدای بغض تو صدات نرو مادر

بند3

توی کوچه ها چی شد اومدی با قد خمیده
دست تو چرا سرده رنگ رخت چرا پریده
دستش داره میلرزه ح

  • شنبه
  • 5
  • بهمن
  • 1398
  • ساعت
  • 13:42
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 حسن لطفی

متن شعر فاطمیه از زبان امام حسن علیه‌السلام کوچه -(گفتم این اشک که مرحم بشود حیف نشد ) * حسن لطفی

1199

متن شعر فاطمیه از زبان امام حسن علیه‌السلام کوچه -(گفتم این اشک که مرحم بشود حیف نشد ) گفتم این اشک که مرحم بشود حیف نشد
مرحم آتشِ قلبم بشود حیف نشد

مادرم گفت نگو ، سوختم از خاموشی
زینب ای کاش که مَحرم بشود....حیف نشد

فدک و خانه‌ی امن و جگری بی آتش
گفتم ای کاش که با هم بشود حیف نشد

رفته بودیم بیاییم مگر مادرمان
ذره‌ای راحت از این غم بشود حیف نشد

هرچه کردم به کناری بروند و برویم
راهی از کوچه فراهم بشود حیف نشد

خواستم چادرِ مادر نخورَد خاک که خورد
جایِ او قامتِ من خم بشود حیف نشد

خواستم نشکند آنروز غرورم که شکست
مانع آنهمه ماتم بشود حیف نشد

کوچه‌اش سنگ و دلش سنگ و دو دستش سنگین
خواستم ضربت او کم بشود حیف نشد

(حسن لطفی ۹۸/۱۰/۱۸)

  • یکشنبه
  • 6
  • بهمن
  • 1398
  • ساعت
  • 14:06
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

زمزمه و نوحه شهادت حضرت فاطمه(س)_غمین وبیقرارم، دگر زهرا ندارم * اسماعیل تقوایی

1085
2

زمزمه و نوحه شهادت حضرت فاطمه(س)_غمین وبیقرارم، دگر زهرا ندارم زمزمه شهادت حضرت زهرا(س)
غمین و بیقرارم/دگر زهرا ندارم
نمی دانم چسازم/گره خورده به کارم،گره خورده به کارم

گل نیلوفرم گردیده پرپر
زدست کودکانم رفته مادر

کجایی فاطمه،حیدر غریب است 2
_________________________
خدا دردانه ام رفت/صفای خانه ام رفت
امید زندگانی/گل ریحانه ام رفت،گل ریحانه ام رفت

امانت بر من از پیغمبرم بود
در این نه ساله یار ویاورم بود
کجایی.....
____________________________
دعایش شد اجابت/ز غمهاگشت راحت
به دیدار پدر رفت/به توفیق شهادت،به توفیق شهادت

امان از غسل وتشیع شبانه
به دوشم بردم او را مخفیانه
کجایی....
___________________________
علی خانه نشین است/به سوگ او غمین است
ندارد هم

  • دوشنبه
  • 7
  • بهمن
  • 1398
  • ساعت
  • 14:34
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
 میثم مومنی نژاد

متن شعر شور زمینه زبانحال شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها -(چه با صفا بود سلام به حیدر گفتن تو) * میثم مومنی نژاد

1603
2

متن شعر شور  زمینه  زبانحال شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها -(چه با صفا بود سلام به حیدر گفتن تو) شور زمینه زبانحال
سبک : نمردم آخر سر تو رو رو نیزه دیدم

زبانحال زینب کبری سلام الله علیها

چه با صفا بود
سلام به حیدر گفتن تو
بوی خوش نان پختن تو
جارو زدن ، راه رفتن تو

حالا بمیرم
نمیاد از دست تو کاری
توان وایسادن نداری
شکسته‌ایّ و سوگواری

خدانگهدار ای مادر ای مظلومه مادر

یادم نمیره
سرم رو رو زانوت میذاشتی
قصّه می‌گفتی، غصّه داشتی
عروس شدی مادر نداشتی

حالا ببین که
سر بر روی دیوار میذارم
مثل تو میشه روزگارم
عروس میشم مادر ندارم

خدانگهدار ای مادر ای مظلومه مادر

وصیتت بود
گفتی علی یاری نداره
دشمن اگه آتیش بیاره
من پشت در برم دوباره

مادر دعا کن
یا درد ما پایان پذیرد
یا زخم تو شفا بگیرد
یا

  • سه شنبه
  • 8
  • بهمن
  • 1398
  • ساعت
  • 11:58
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 امیرحسین سلطانی

سبک زمزمه یا واحد سنگین شام غریبان حضرت زهرا سلام الله علیها زبانحال ایام فاطمیه -(میشویمت ای همسرم) * امیرحسین سلطانی

3683
4

سبک زمزمه یا واحد سنگین شام غریبان حضرت زهرا سلام الله علیها زبانحال ایام فاطمیه  -(میشویمت ای همسرم) بند اول

میشویمت ای همسرم
با اشک چشمانم تو را
در این دل شب میروی
از خانه ام زهرا کجا

اسما بریز آب روان
اما کمی آهسته تر
از کینه ی دشمن شده
زهرای من بشکسته پر

بر پیکرِ از،گل نازک او
مانده نشانه،از تازیانه
آخر گرفت از،من فاطمه را
دست زمانه،با هر بهانه

خدانگهدار زهرای حیدر

بند دوم

بر روی دیوار از غمت
سر میگذارد حیدرت
آندم که دستش میرسد
بر زخم روی پیکرت

بر صورت نیلیِ تو
میگریَد آن خیبر شکن
می شود او با خبر از
کوچه و آن راز حسن

بر صورت از،سیلی کبودت
دستش رسیده،اشکش چکیده
آن باغبان که،گل را ندیده
حالا که دیده،رنگش پریده

خدانگهدار زهرای حیدر

بند سوم

من میبرم جسم تورا
از آشیانه نیمه شب
در زی

  • پنج شنبه
  • 10
  • بهمن
  • 1398
  • ساعت
  • 09:52
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 مجتبی صمدی شهاب

متن شعر واحد فاطمیه با مداحیسید مجید بنی فاطمه -(عزا عزای یاس خزون علیه) * مجتبی صمدی شهاب

2274
3

متن شعر واحد فاطمیه با مداحیسید مجید بنی فاطمه -(عزا عزای یاس خزون علیه) گوشواره واحد :
عزا عزای یاس خزون علیه
عزا عزای یار جوون علیه
امون ای دل وای وای وای وای
....
فاطمیه شباش تاره تاره
تو مدینه علی یار نداره
بارون از چشم حیدر میباره

غم غربت تو دل عالم میشینه
کسی جز زهرا نمیگه تو مدینه
بخدا حیدر امیر المؤمنینه
امون ای دل وای وای وای وای
@eyvoontala
................
فاتح بدر و خیبر اسیر شد
شیر حق از غریبی حقیر شد
پای رنج علی زهرا پیر شد

امون از بار غم و کینه و بیداد
تو مدینه شد جفا پیشگی آزاد
پشت در زهرا توی آتیش گیر افتاد
امون ای دل وای وای وای وای
@eyvoontala
...........
با علی کینه توزی ثواب شد
مثل شمع فاطمه سوخت و آب شد
سهم دستای حیدر طناب شد

تیر محنت بر دل

  • دوشنبه
  • 14
  • بهمن
  • 1398
  • ساعت
  • 12:42
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 مجتبی صمدی شهاب

سبک زمینه کوچه ،زبان حال امام حسن مجتبی علیه السلام -(مادر پاشو بریم کوچه پر خطره) * مجتبی صمدی شهاب

795
3

سبک زمینه  کوچه ،زبان حال امام حسن مجتبی علیه السلام -(مادر پاشو بریم کوچه پر خطره) مادر پاشو بریم کوچه پر خطره
مادر پاشو بریم بابا منتظره

مگه من مردم خودم میشم عصای دستات
خودم میدونم که شده تار و تیره چشمات

پاشو بریم خونه مادر
دلم هراسونه مادر
هنوز صدای اون نامرد
منو میلرزونه مادر

حسن بمیره برات
که وا نمیشه چشات

@eyvoontala
مادر نشد برای تو کاری کنم
مادر نشد ازت نگهداری کنم

بخدا از تو خیلی شرمنده شد پسرت
نتونستم که پیش سیلی بشم سپرت

نمیره این غمت از یاد
میده غمت منو بر باد
گوشواره از رو گوش تو
پیش چشام رو خاک افتاد

حسن بمیره برات
که وا نمیشه چشات

@eyvoontala

مادر از تو دل من خوشی چیده شد
مادر روی تو وقتی خراشیده شد

بزار با دستام خاک چادرت بگیرم
وقتی میلرزی میخوام ا

  • دوشنبه
  • 14
  • بهمن
  • 1398
  • ساعت
  • 12:52
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 امیر عباسی

متن شعر امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در ایام فاطمیه -(چیزی نمانده از من و دارایی ام بیا) * امیر عباسی

1202
1

متن شعر امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در ایام فاطمیه -(چیزی نمانده از من و دارایی ام بیا) چیزی نمانده از من و دارایی ام بیا
خورشید آسمان دل آرایی ام بیا

آری گناه سوخت همه هستیِ مرا
از دست رفته صبر و شکیبایی ام بیا

ای مظهرِ عنایت و اِکرام و عَفو و جود
من ماندم و خجالتِ رسوایی ام بیا

وای از سیاهیِ دل و وای از فراق یار
نوری بده به دیدهٔ شیدایی ام بیا

چیزی نمانده است برایم به غیرِ اشک
رحمی به حالِ غربت و تنهایی ام بیا

هر چند ننگِ درگهِ عشق تو ام ولی
خونین دل از مصائبِ زهرایی ام بیا

دارُ البُکاء شده است دلم یادِ مادرت
از خونِ دل چو لالهٔ صحرایی ام بیا

مِسمار و دود و آتش و سیلی و فاطمه
من غصه دارِ آن گل طاهایی ام بیا

((اسفند ماه ۱۳۹۰ هجری شمسی))

  • پنج شنبه
  • 11
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 13:36
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 مهدی نظری

شهادت حضرت زهرا(س) -(ناگهان در وا شد ومسمار پهلو را گرفت...) * مهدی نظری

2513
3

شهادت حضرت زهرا(س) -(ناگهان در وا شد ومسمار پهلو را گرفت...) ناگهان در واشد و مسمار پهلو را گرفت
دست شعله بی محابا پای گیسو را گرفت

پهلوی زخمی جدا و صورت نیلی جدا
یک غلاف بی مروت جان بانو را گرفت

با همان حالش به مسجد رفت دنبال علی
انتقام دستهای بستۀ او را گرفت

دست نامحرم چنان زد، بند دلها پاره شد
وای از دستی که از چشمان او سو را گرفت

آفتاب خانۀ حیدر غروبی تلخ داشت
فاطمه از اهل خانه ماه ها رو را گرفت

در سیاهیِ مدینه چشم او که تار شد
نیمۀ یک شب سپیدی آمد و مو را گرفت

دور از چشم علی هر شب که بانو ناله زد
زینب آمد خون روی زخم بازو را گرفت

با همان حالش برای قوت قلب علی
پاشد و از دستهای فضه جارو را گرفت

بعد از آن حیدر دگر آن حیدر سابق نشد
موقع برخاستن پهلو و زانو را گرفت

  • سه شنبه
  • 18
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 10:10
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 محمد جواد پرچمی

شهادت حضرت زهرا(س) -(حدیث مادر مارا کبود میفهمد...) * محمد جواد پرچمی

778
1

شهادت حضرت زهرا(س) -(حدیث مادر مارا کبود میفهمد...) حديث مادر مارا كبود ميفهمد
كشيده خورده ی دست يهود ميفهمد

نفس نفس زدنش را كبوتري زخمي
كه تنگ شد نفسش بين دود ميفهمد

درست اول كوچه حسن به خود پيچيد
وقوع حادثه را ، طفل ، زود ميفهمد

چقدر گفت نزن پابه ماه هست - مگر
حرامىِ عصبانى حدود ميفهمد؟

ز خاك پوشيه ی او تمام واقعه را
على اگرچه در آنجا نبود ، ميفهمد...

  • سه شنبه
  • 18
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 17:52
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 طاها تحقیقی

سبک واحد حضرت زهرا -(شیرین ترین رؤیای من) * طاها تحقیقی

526

سبک واحد حضرت زهرا  -(شیرین ترین رؤیای من) ?بند اول:

شیرین ترین رؤیای من
گریه توی صحنِ توعه
این قلبِ من تو روضه ها
بی بی فقط رهنِ توعه

آخر تو مدینه برات میسازه شیعه یک حرم
نصب میشه اسمت فاطمه رو گنبدت با یک علم
دورِ ضریحت میشه پر از زائرا ای مادرم

روزی که ساخته شه حرم تو
دیگه میدونم اینو من بی بی
وارد صحن تو میشیم ما از
ورودیه بابُ الْحسن بی بی

ای مادر، رو سرا تو جا داری
تو دل ها، حرمی زیبا داری

یا زهرا، یا فاطمة الزهرا

?بند دوم: ( ترکی )

اُولْسونْ سلام ای حضرتِ
خیرالنساء یا فاطمه
درگاهووِین محتاجیدور
ارض و سما یا فاطمه

سَنْ سَنْ حسین و زینبَه عفت لی غِیرَتلی آنا
سَنْ بیل سینان پهلولَرون بو نوکرَه اِیْلَ عطا
ایسْتَه حسین دَن بیزلَرَه وِرسین براتِ کربلا

سَنَه قور روخ عزا و غم بزمی
روضَه دَن جَنَّتَ گِدَر شیعَه
عَلَمِ سبزِ فاطمیَه نی
کَعْبَه نین اُوسْتَ نَصْبْ اِدَر شیعَه

هر یِرْدَه، آدو وی مَن سَسْلَرِم
هر لحظَه، قاپو وا مَن نوکرِم

یا زهرا، یا فاطمة الزهرا

?بند سوم:

مادر دعای خیر تو
بوده که من نوکر شدم
نوکر برای اون شَهِ
لب تشنه ی بی سر شدم

بوده دعای خِیرِ تو، چون مادرم پشتِ سرم
حالا مطیع حق شدم، تنها مطیعِ حیدرم
ممنونم ازلطفت بی بی، کردی به من خیلی کرم

موقع جون دادن بیا بی بی
بذا تا قبضِ روح بشم راحت
کمکم کن تو رو جونِ زینب
نذا تنها بشم من اون ساعت

ای مادر، شفیعم شو تو محشر
تو رو به، حسن و مولام حیدر

یا زهرا، یا فاطمة الزهرا

  • چهارشنبه
  • 19
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 09:33
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب
 حمید رمی

شعر وسبک حضرت زهرا(س) بانوای حاج ابوذربیوکافی -(چه فرقی میکنه برای ما، کجای این زمین مزارته..) * حمید رمی

1638

شعر وسبک حضرت زهرا(س) بانوای حاج ابوذربیوکافی -(چه فرقی میکنه برای ما، کجای این زمین مزارته..) چه فرقی میکنه برای ما
کجای این زمین مزارته
هرجای دنیام که باشی دلِ
یه عده سینه‌زن کنارته

تُو اشکایی که مال روضته
یه عطر و بوی آسمونیه
گریه برای تو یکی از اون
لحظه‌های خوب جوونیه

از بس برات ناله می‌زنم
صدام گرفته مث صدات
هرجایی که اسم تو میاد
بلند گریه می‌کنم برات
................................................
زندگی شیعه‌ی مرتضی
هر نفسش برای مادره
اگه یه دنیا روبروش باشه
پشت سرش دعای مادره

کجا برم جز درِ خونه‌ای
که اونجا دست خالی پُر میشه
یتیم و مسکین که جای خودش
با یه نگاه اسیر، حُر میشه

نفس کشیدن بهونه بود
برا رسیدن به روضه‌هات
نمیشه آروم بشم همش
بلند گریه می‌کنم برات
................................................
کار منه نوکری شما
کار تو مادریِ عالمین
از تو به ما خیلی چیزا رسید
بهترینش نوکری حسین

وقت سفر که میشه می‌شنوی
رو لب زائرا یه زمزمه‌ست
زیارتِ کربلای حسین
از صدقه‌سری فاطمه‌ست

نمی‌مونه شیعه آخرش
تُو حسرت گنبد طلات
کنار شش‌گوشه‌ی حسین
بلند گریه می‌کنم برات

  • چهارشنبه
  • 19
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 22:08
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 حسین رحمانی

زمینه فاطمیه -( اللهم صل علی ، فاطمه و ابیها) * حسین رحمانی

622

زمینه فاطمیه  -( اللهم صل علی ، فاطمه و ابیها) اللهم صل علی ، فاطمه و ابیها
و بعلها و بنیها یازهرا
المخفیه قبرها، المجهوله قدرها
المکسوره ضلعها، یازهرا

آروم جونم مادر
تاب و توونم مادر
اجازه دادی تا که
تو رو بخونم مادر

کم نشه سایه ی شما ، از سر این سینه زنا
ای مادر کرب و بلا ، یازهرا
به نخ چادر شما ، دخیلِ دست انبیا
ای سرِّ اعظم خدا ، یازهرا

اسمت کلید قفله
درای بسته مثله
خدایی اما مادر
داره چادرت وصله

آروم جونم ....

بهشته زیر پای تو ، دلمه تو هوای تو
حیرون روضه های تو ، یا زهرا
امید روز محشرم ، زمزمه چش ترم
برات بمیرم مادرم ، یا زهرا

کوثر و نور و قدری
کوه بلا و صبری
از شان تو می پرسم
همه میگن ما ادری

آروم جونم ....

  • پنج شنبه
  • 20
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 11:12
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

سبک زمینه شهادت حضرت زهرا(س) -(چند ماهه گلم پژمرده شده) * خادم الزینب

689

سبک زمینه شهادت حضرت زهرا(س) -(چند ماهه گلم پژمرده شده) چند ماهه گلم پژمرده شده
از بی نفسی آزرده شده
این مدتی که رو میگیری ازم
میبینی علی افسرده شده

چند روزه با ناله میشینی و پا میشی
گریه میکنی تا با خودت تنها میشی
بی خوابی و بی تابی و میباری چرا؟
نیمه شبه بازم که تو بیداری چرا؟

تو چشمات حسِ، رفتن میبینم
سنگینه چشمات سنگینه سینم
پهلو به پهلو ، میشی میمیرم
از زندگی دیگه خیلی سیرم

بند دوم

تو کوچه ی ما ، تو هر خونه ای
بوی نونه و میجوشه تنور
اما بانوی ، خونه ی علی
گندم میزنه ، این روزا بزور

سفره خوبه وقتی همه جمع شن دور هم
این کوچه گرفت همه دلخوشی هامو ازم
دیگه نمیشه بشینه سر سفره گلم
از بس زدنش شده کمر فاطمه خم

لالا میخونه ، تو گوش زینب
گمونم باشه ، این آخرین شب
گیسو و شونه ، نازِ دردونه
مویی که آتیش ، اونو مسوزونه

بند سوم

با زینب من ، خلوت میکنه
میگه که دلت ، عادت میکنه
انگاری داره ، از کرببلا
از داغ حسین ، صحبت میکنه

حرف کفنه صدا میاد از نعلای نو
یکی میبره انگشتشو یکی سرشو
یکی میدَوِه با نیزه و دنبال سره
یکی میزنه با تازیونه خواهرشو

شروع روضه از این کوچه هاست
اولش کوچه تهش کربلاست
بین در و دیواره اون گودال
میبینم سری روی نیزه هاست

  • دوشنبه
  • 24
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 14:35
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 ابوالفضل عباسی معروفان

زبانحال حضرت علی(ع) از وصیت حضرت زهرا(س) -(در بستر شهادت زهرا به من چنین گفت) * ابوالفضل عباسی معروفان

674
3

زبانحال حضرت علی(ع) از وصیت حضرت زهرا(س) -(در بستر شهادت زهرا به من چنین گفت) سبک ... نبسته ام به کس دل ...

در بستر شهادت زهرا به من چنین گفت
غسلم بده شبانه ، با چهره حزین گفت
قرآن بخوان علی جان
قرآن بخوان علی جان

شب جسم من کفن کن انصار را خبرر کن
تابوت من بگیر و تا تربتم سفر کن
چون گشت عیان مزارم حرفی دگر ندارم
بر تربتم سپار و با ناله شب سحر کن
قرآن بخوان علی جان
قرآن بخوان علی جان

مولا به جان زینب جانم به لب رسیده
مظلومه ای در عالم چون من کسی ندیده
دست تو را که بستند قلب مرا شکستند
درد تو بس کشیدم این قامتم خمیده
قرآن بخوان علی جان
قرآن بخوان علی جان

روزی که بر در ما آتش زدند و در سوخت
از شعله های آن در بر چشمم اشک تر سوخت
درد گران سبب شد گفتم بیا پدر جان
از ناله های این دل جان و دل پدر سوخت
قرآن بخوان علی جان
قرآن بخوان علی جان

ای عشق پاک زهرا ای یار و ای حبیبم
طاقت دگر ندارم رنجور و بی طبیبم
درد من و تو حیدر دیگر دوا ندارد
تو گوشه ای ز خانه من در وطن غریبم
قرآن بخوان علی جان
قرآن بخوان علی جان

ای همنشین زهرا ای همسر وفادار
در آخرین وداع و این لحظه های دیدار
گر زحمتم فزون شد عفوم نما عزیزم
ماندی تو در غم و من رفتم خدا نگهدار
قرآن بخوان علی جان
قرآن بخوان علی جان

کانال اشعار عباسی معروفان اهری

  • چهارشنبه
  • 26
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 22:36
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 حمید رمی

زمینه کوچه از زبان مادر به امام مجتبی(ع) -(چیزی نشده خیالت راحت..) * حمید رمی

4866
8

زمینه کوچه از زبان مادر به امام مجتبی(ع) -(چیزی نشده خیالت راحت..) چیزی نشده خیالت راحت
پاشو پسرم، پاشو برگردیم
نامردیا که یکی‌دوتا نیست
ما که تا حالا تحمل کردیم

ببین فقط چادرم یکم خاکی شده، چیزی نشده
ببین‌فقط‌ازگوشم‌یکم‌خون‌اومده، چیزی نشده

از اهلِ خونه دیگه، رو می‌گیرم از امشب
چیزی نگی به بابا، چیزی نگی به زینب

هِی نگو وای مادرم
من خوب میشم پسرم
...........................................
چه غریبونه نگام می‌کردی
چه غریبونه منو بوسیدی
آره باورش می‌دونم سخته
روضه‌هایی که تُو کوچه دیدی

پاشو بریم بیقراری بسه حسنم، چیزی نشده
ببین‌دارم‌صاف‌وساده‌لبخندمی‌زنم، چیزی نشده

دردت به جون مادر، حالم خوبه عزیزم
من غصه‌هامو باید، توی دلم بریزم

خوبم... فقط کمرم
من خوب میشم پسرم
...........................................
توی کوچه‌مون زمین که خوردم
یهویی دیدم تو رفتی از حال
دیگه چی بگه یه دختربچه
که میره باباش میون گودال

می‌بینه پیراهنش رو غارت می‌کنن، غریبه حسین
به‌خیمه‌هاشون‌دارن‌جسارت‌می‌کنن، غریبه‌ حسین

سر روی نیزه‌ها و، تن زیر سمّ مرکب
سنگ جوابِ قاری، سیلی جوابِ زینب

آی شیعه‌ها جگرم
خونه برا پسرم

  • سه شنبه
  • 2
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 13:36
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 وحید محمدی

سبک زمینه فاطمیه -(خیلی سرم درد میکنه...) * وحید محمدی

740
1

سبک زمینه فاطمیه -(خیلی سرم درد میکنه...) خیلی سرم درد می کنه
بال و پرم درد می کنه
یه جوری زد تو صورتم
پلک ترم درد می کنه

خون لخته می ریزه
از زخمای سینه
چند روزه که دیگه
چشمام نمی بینه

دارم میرم
زهرا رو حلال کنید
من میمیرم
زهرا رو حلال کنید

......................

کل تنم خونی شده
زخم منم خونی شده
شبا می چرخم می بینم
پیرهنم خونی شده

دلگیرم از دنیا
از زندگی سیرم
حیدر حلالم کن
که من دارم میرم

بغضم واشد
حیدرجان فدا سرت
قدم تا شد
حیدرجان فدا سرت

دارم میرم
زهرا رو حلال کنید
من می میرم
زهرا رو حلال کنید

..................

قرار بعدی کربلا
ساعت سه تو قتلگا
برو بیا به پا میشه
برا سر حسین ما

زینب رو تل میره
زینب میره از حال
تا که می بینه شمر
رفته توی گودال

حتی جا نیس
واسه دست و پا زدن
زیر خنجر
جون میده حسین من

دارم میرم....

  • جمعه
  • 5
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 17:29
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

زمینه بستر، فاطمیه99 -(ای یاس قد کمونم...) * داود قاضی

849

زمینه بستر، فاطمیه99 -(ای یاس قد کمونم...) ای یاس قد کمونم / تویی آروم جونم
بمیرم من برا تو / خانوم خونم
سنی نداری زهرا / خیلی جوونی زهرا
میمیرم من بعد تو / میدونی زهرا
میدونم که چقدر دردات زیاده
مدارا میکنی با زخم پهلوت
نگاهت رو نگیر از من عزیزم
خودم دیدم زدن بد جور به بازوت
من و ببخش عزیزم - دستای من رو بستن
جلو چشام گله من - حرمتتو شکستن

گریه نکن عزیزم / نمیتونم ببینم
میخوام امشب تا صبح پیش تو بشینم
بعد سه (دو) ماه میبینم / تو کار خونه کردی
به سختی موی زینب / رو شونه کردی
شب و روز پیش تو اشکام میباره
برا دردات که درمونی نداره
رو شونت کم بخوابون زینبت رو
آخه دستات دیگه جونی نداره
دیدم میون بستر - افتاده بودی زهرا
کفن ها رو به زینب - تو داده بودی زهرا

  • شنبه
  • 6
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 12:58
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 حمید رمی

شور بسیار زیبای فاطمیه با نوای کربلایی حسن عطایی -(تو این روزگار تنهایی...) * حمید رمی

4951
41

شور بسیار زیبای فاطمیه با نوای کربلایی حسن عطایی -(تو این روزگار تنهایی...) تُو این روزگار تنهایی
تنها دلخوشیِ دنیایی
کی گفته قبر تو پنهونه
دنیا گم‌ شده تو پیدایی

پیداتری از همه، نور تو فوق تصور عالمه
پیداتری از همه، روزی که دنیا میخونه یافاطمه

دنبال مزار تو نه، دنبال خودم می‌گردم
عمریه تُو روضه‌ت من خودمو پیدا کردم

یافاطمه‌الزهرا
.............................‌‌‌‌.............
تو از زائرای زهرایی
ای باد! ای نسیم صحرایی!
اصلاً مادر ما تنها نیست
دنیا مونده توی تنهایی

ای باد صبا بگو، از حرم، تا که آروم بشه قلب من
ای باد صبا بگو، هر سحر، عرشیا زائر فاطمه‌ن

جای دل ما زائر باش، جای دل ما زاری کن
از داغِ زهرا نه برا ما عزاداری کن

یافاطمه‌الزهرا
.............................‌‌‌‌.............
این داغ قلبمو می‌سوزونه
این غم بالاتر از هجرونه
تو اصل شب قدری اما
دنیا قدرتو نمی‌دونه

یا سیدهَ‌النساء، سرورِ ساره و هاجر و مریمی
یا سیدهَ‌النساء، مادرِ دینِ پیمبرِ خاتمی

شیعه واسه‌ی پیروزی، تنها به تو می‌اندیشه
دنیا با تو بانو دنیای قشنگی میشه

یافاطمه‌الزهرا

  • شنبه
  • 6
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 13:19
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 وحید محمدی

فاطمیه -(پشت در افتادی مادر) * وحید محمدی

619
3

فاطمیه  -(پشت در افتادی مادر) پشت در افتادی مادر
میزنن تورو۳
جلوی چشمای حیدر
میزنن تورو۳
تک و تنهایی،یک لشگر
میزنن تورو ۳

این که اینجوری میزنید
زهرا ناموس حیدره
این که اینجوری میزنید
زهرا دخت پیغمبره

ای وای چه بلایی اومده سر ما
ای وای خونی شده رنگ در ما
ای وای اتیش و لگد و ضرب غلاف
ای وای چی اومده سر مادر ما

تو هیاهو قلب حیدر
داره می سوزه۳
از حرارت روی مادر
داره می سوزه۳
معجر مادر پشت در
داره می سوزه۳

گر می گیره گیسوی تو
اتیش میگیره موی تو
زخمی میشه پهلوی تو
زخمی میشه ابروی تو

ای وای همه‌ی تنت خون می چکه
ای وای داره بدنت خون می چکه
ای وای همه بدنت زخمی شده
ای وای داره دهنت خون می چکه

در که افتاد مادر افتاد
مادر ای مادر۳
دود و اتیش، داد و فریاد
مادر ای مادر۳
تا که افتاد ناله سر داد
مادر ای مادر۳

غرق خون زیر دست و پا
زخمی پیش چشم بابا
افتادی مادر رو زمین
افتادی زخمی بی صدا

ای وای چه بلایی اومده سر تو
ای وای با لگد اومده رو پر تو
ای وای همه‌ی تنت خونی شده
ای وای جلوی چشای همسرتو

  • یکشنبه
  • 7
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 10:16
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

زمینه فاطمیه_سیدمجید بنی فاطمه -(لاله زار عقیقه چادرخاکی..) *

1378

زمینه فاطمیه_سیدمجید بنی فاطمه -(لاله زار عقیقه چادرخاکی..) لاله زار عقیقه چادر خاکی

گل نیلوفریه روی کبودت

یه جوری آتیش گرفتی از یه سیلی

که پیچیده توی کوچه بوی عودت

صدات می لرزه و چشات نم نم بارونه

یکم طاقت بیار الان می رسیم خونه

چرا آینه ی بخت من پر غباری

می خوای پاشی از جا ولی نا نداری

آه آه آه وا اُمّاه

از زمین بلند شو مادر جوونم

تکیه تو بده به دیوار و به شونم

تو که رو گرفتی از حالا بگو من

با چه رویی تو رو خونه برسونم

رو خاک دست می کشی پی گوشواره می گردی

امون از ناله هات چیکار با دلم کردی

من امروزو حتی به فردا نمی گم

من از کوچه هیچی به بابا نمی گم

آه آه آه وا امّاه

هاله افتاده چرا به روی ماهت

یکی پیدا شه بگه چی بود گناهت

زندگی چی سرت آورده بمیرم

خستگی می باره از طرز نگاهت

منو محکم بگیر آروم آروم قدم بردار

به این دنیا بگو برو دست از سرم بردار

می خوام باز نگاهت کنم روم نمیشه

دلم بعد از این غصه آروم نمیشه

آه آه آه وا امّاه

  • یکشنبه
  • 7
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 15:15
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

شورفاطمیه -( ای مادر ) *

396

شورفاطمیه  -( ای مادر ) ای مادر
دوباره صدامون کردی
وسط نمازت مادر
همیشه دعامون کردی

ازدنیا بخدا جدامون کردی
اگه ما الان اینجاییم
یعنی که نگامون کردی

مادرساداتی و خیر کثیر
در خونت اومده شاه و فقیر
باهمون دست شکسته ت خانوم
دستای خالی مارو هم بگیر

مادرتموم عالم
به نوکری تون میبالم
میرسه با نگاه تو
برکت ماه و سالم

مادر تموم عالم)

این روزا
حالمو خدا میدونه
روضه در و دیوارت
دل منو میسوزونه

زانوی
علی چقدر لرزونه
آخه روی مسمار در
میبینه یه رد خونه

مگه پشت در تو رو چطور زدن
لگدت زده یه مرد بد دهن
این غم و کجا بگم ، به کی بگم
که تو رو زدن جلو چش حسن

چه ورمی کرده بازوت
سیا شده زیر ابروت
چند روزی گذشته بازم
پر خونه زخم پهلوت

(مادر تموم عالم)

من هستم
نوکر حسینت مادر
شهید غریب بی سر
میمیرم از عشقش آخر

《《این عشقی که به سر من افتاده
واسه همین حالا نیست ازلیه مادرزاده
هرکی شده خراب حسین آباده
برکت اشک مارو خود بی بی زهرا داده

دنیا ارزشی نداره سینه زن
خودتو برا کسی خراب نکن
بهترین رفیقتم یروز میره
رو کسی به جز حسین حساب نکن
یار دل تنهام حسین
خیلی تو رو میخام حسین
همیشه بدهکارتم
آقام آقام آقام حسین》》》

شاعر:علی حاجیان فر

  • دوشنبه
  • 8
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 10:05
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

واحد فاطمیه، کربلایی نریمان پناهی -(همینکه بهتری الحمدلله) * حسین رستمی

1352
-2

واحد فاطمیه، کربلایی نریمان پناهی -(همینکه بهتری الحمدلله) همین که بهتری الحمد لله

جدا از بستری الحمدلله

فاطمه فاطمه فاطمه جانم

همین که در زدم دیدم دوباره

تو در پشت دری الحمدلله

فاطمه فاطمه فاطمه جانم

شنیدم بسترت را جمع کردی

و با سختی پرت را جمع کردی

فاطمه فاطمه فاطمه جانم

شنیدم آب دادی به حسینت

حواس دخترت را جمع کردی

فاطمه فاطمه فاطمه جانم

تو دیگر با حجابت خو گرفتی

به چندین علت از من رو گرفتی

فاطمه فاطمه فاطمه جانم

گمان کردی ندیدم زیر چادر

چطوری دست بر پهلو گرفتی

فاطمه فاطمه فاطمه جانم

جواب حرف هایم شد همین نه

غریبه بودم اما این چنین نه

فاطمه فاطمه فاطمه جانم

ببینم قصد رفتن که نداری

نرو جان امیرالمومنین نه

فاطمه فاطمه فاطمه جانم

  • سه شنبه
  • 9
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 13:52
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

نوحه شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) _بر روی زانو سر می گذارم * اسماعیل تقوایی

753

نوحه شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) _بر روی زانو سر می گذارم نوحه شهادت حضرت زهرا(س)

بر روی زانو، سر می گذارم2
یارب چسازم، زهرا(س) ندارم، زهرا(س) ندارم

وای... رفته زدستم، روح وروانم، یار جوانم2
ای... فاطمه جانم، فاطمه جانم، فاطمه جانم2
___________________________
دیدم فتاده، روی زمین است
نالان وآهش، بس آتشین است، بس آتشین است

گل... درباغ حیدر، همراه غنچه، گردیده پرپر
ای فاطمه جانم....
______________________________
با اینکه زینب، حالی ندارد
زخم دلم را، مرهم گذارد، مرهم گذارد

از... جور زمانه، شد دخت کوچک، بانوی خانه
ای.... فاطمه جانم....
_______________________________
بعد تو زهرا، اینجا غریبم
رفته زدستم، صبر وشکیبم، صبر وشکیبم

ای.... بانوی خانه..لطفی نما و، بازآ به خانه
ای فاطمه...

شعر :اسماعیل تقوایی

  • پنج شنبه
  • 11
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 18:40
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب

سبک واحد، سید مجید بنی فاطمه -(کسی در سن هجده سالگی پهلو نمیگیرد) * محمد حسین ملکیان

5339
10

سبک واحد، سید مجید بنی فاطمه -(کسی در سن هجده سالگی پهلو نمیگیرد) کسی در سن هجده سالگی پهلو نمیگیرد
کسی در خانه اش از مَحرَم خود رو نمیگیرد

جوان وقت نشستن از کسی یاری نمیخواهد
و تا برخواست از جا دست بر زانو نمیگیرد

ولی زهرای من این روز ها یک دست بر پهلو
و دست دیگرش را هم به روی گونه میگیرد

نمیبینم که بنشاند به زانو کودکانش را
بغل میگیرد اما یاری از بازو نمیگیرد

به دستی میکِشد بر گیسوی طفلان خود شانه
به دست دیگر اما موج را از مو نمیگیرد

مادر دگر بهانه به دستت نمی دهم
یک لحظه کار خانه به دستت نمی دهم

دستت شکسته و به سرم شانه می کشی
از این به بعد شانه به دستت نمی دهم

  • یکشنبه
  • 14
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 11:19
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
استاد حاج غلامرضا سازگار

اشعار فاطمیه -(هرشب ستاره ریزم و شب را سحر کنم) *استاد حاج غلامرضا سازگار

657

اشعار فاطمیه -(هرشب ستاره ریزم و شب را سحر کنم) بعد از شهادت، یتیمان فاطمه، غربت مولا

هر شب ستاره ریزم و شب را سحر کنم

بر آفتاب گریم و بی ماه سر کنم

زهرای کوچک علی ام کز امام خویش

در موج غم چو فاطمه دفع خطر کنم

شب ها به موج غصّه زنم خویش را به خواب

تا گریه مخفیانه برای پدر کنم

بابا برو ز خانه برون روزها که من

بنشینم و نگاه به دیوار و در کنم

فضّه تو ساعتی پدرم را به حرف گیر

تا من به جای خالی مادر نظر کنم

هر چند کودکم، بگذارید نیمه شب

وقت نماز چادر او را به سر کنم

دیدم که ریخت خصم ستمکار بر سرت

قدّم نمی رسید که خود را سپر کنم

همرنگ صورت تو شده رخت ماتمم

این جامۀ من است که باید به بر کنم

وزن: علی جانم علی جانم علی جانم علی جانم

  • یکشنبه
  • 14
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 18:14
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
استاد حاج غلامرضا سازگار

حضرت زهرا(س) مدح و مرثیه -(ریسمان محکم حبل المتینی فاطمه) *استاد حاج غلامرضا سازگار

694

حضرت زهرا(س) مدح و مرثیه -(ریسمان محکم حبل المتینی فاطمه) قرآن، دست خدا، محدثه

ریسمان محکم حبل المتینی فاطمه

آسمان آسمان ها در زمینی فاطمه

نِی عجب گر بند بگشایی ز بازوی علی

تو همان دست خدا در آستینی فاطمه

تو سراپا کل قرآنی و قرآن است تو

تو محمد تو امیرالمومنینی فاطمه

بعد پیغمبر اگر چه وحی گشته منقطع

هم کلام حضرت روح الامینی فاطمه

خواجه ی عالم شنیده از دَمَت بوی بهشت

تو بهشت رحمة للعالمینی فاطمه

آسمان در دست تو چون حلقه ی انگشتری ست

بلکه بر انگشتر خاتم نگینی فاطمه

بیشتر حس می کند روح دو پهلویش تویی

چون به پهلوی محمّد می نشینی فاطمه

تو نبوت را همان جانی درون جسم پاک

تو ولایت را همان حصن حصینی فاطمه

هم امیرالمومنین را چشمه ی عین الحیات

هم رسول الله را حق الیقینی فاطمه

فوق وصف انبیایی، کس نداند کیستی

لیلة القدر خدایی، کس نداند کیستی

  • یکشنبه
  • 14
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 20:59
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
استاد حاج غلامرضا سازگار

اشعار فاطمیه -(دیده شد دریای اشک و عقده از دل وا نشد) *استاد حاج غلامرضا سازگار

618
1

اشعار فاطمیه -(دیده شد دریای اشک و عقده از دل وا نشد) احتضار، دفاع از امام

دیده شد دریای اشک و، عقده از دل وا نشد

ماه گم گردید و امشب هم اجل پیدا نشد

تاسحر، شب را به سر بردم به حال احتضار

هیچ‌کس حتی اجل حال مرا جویا نشد

در جوانی، اینچنین که سرو قد من خمید

روز پیری هیچ کس اینگونه قدش تا نشد

روزِ روشن خانه‌ام را از جفا آتش زدند

این چنین بی‌حرمتی با خانۀ اعدا نشد

با ذویِ القربی مودت خواست قرآنت، ولی

جز به قتل من ادا، حقِّ «ذویِ‌القربی» نشد

کشته گشتم بارها از خانه تا مسجد، ولی

سرفرازم که سرِ مویی کم از مولا نشد

بر فراز منبر تو حق ما پامال شد

هرچه نالیدم، لبی هم در جوابم وا نشد

بر رخ پوشیده‌ام آثار سیلی نقش بست

من که رویم باز پیش چشم نابینا نشد

ای قلم بنویس، ای تاریخ در خود ثبت کن!

یک نفر در موج دشمن، حامی زهرا نشد

  • یکشنبه
  • 14
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 21:21
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب