شهادت امام حسن مجتبی(ع)

مرتب سازی براساس

زمینه شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام -(زینب بمیره واسه حال زارت) *

16

زمینه شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام -(زینب بمیره واسه حال زارت) شعر و سبک: حسین بیدگلی

زینب بمیره واسه حال زارت
گُر می‌گیرم با این تن تبدارت
آتیش زهره که میده آزارت
آزارت...

کُنج لبات خونیه دستات سرده
رنگ رخت داداش چه تغییر کرده
هی میگی کاشکی مادرم برگرده
برگرده...

باز خاطرات
میشه مرور
از روی در
کردن عبور
ای وای شکست
جام بلور ۲

مظلوم حسن

=====

بستر برای تو شده سجاده
با گریه چشم تو به من افتاده
انگار برا رفتن شدی آماده
آماده...

حرفاتو میگی با چش گریونت
درد تو پیداس از دل پرخونت
انگاری زهراس که شده مهمونت
مهمونت...

هی زیر لب
میگی به من
مادر رو با
سیلی زدن
گفتم نرو
جون حسن ۲

مظلوم حسن

منبع جواز نوکری

لینک کانال تلگرام
t.me/javazenokari

  • پنج شنبه
  • 12
  • مهر
  • 1403
  • ساعت
  • 08:22
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

شور #شهادت_امام_حسن_مجتبی علیه‌السلام -(هیچکسی مثلِ تو واقعا رفیقم نیست) *

18

شور #شهادت_امام_حسن_مجتبی علیه‌السلام  -(هیچکسی مثلِ تو واقعا رفیقم نیست) علی گلچین پور

➖➖➖
هیچکسی مثلِ تو واقعا رفیقم نیست
وقتی دورامو زدم من اینو فهمیدم
آخه جز تو کی هوایِ نوکر و داره؟
تویِ عمرم مگه کم ازت کرم دیدم؟

همه رفتن و برام، خودت موندی
آخر معرفت و ، مرامی تو
ضربانِ قلب من ، حسن جانم
دقیقا همونی که ، میخوامی تو

برای تو باید عمری روضه خوند آقا
برای اون قبر خاکی و پر از دردت
دلم میگیره چون زائری نداری تو
بمیرم ای کاش من واسه تربت سردت

کریم آل الله، ای غریب مدینه
----
هیچکسی مثل تو صاحبِ کرامت نیست
اعتقاد قلبیم از همون قدیم اینه
هرچقدر که دنیا تلخی داره خوب اما
زندگی با نوکریت خدایی شیرینه

رزق و روزی جای خود ، تمومِ این...
زندگیم و من بهت ، بدهکارم
روسیاهم اینو خوب ، میدونم آره
از تهِ دلم ولی ، من دوسِت دارم

شکرِ خدا از وقتی که یادمه دارم
میون روضه‌هات به سینه میزنم آقا
اگه قبول کنی تموم آبروم اینه
که من غلام قاسم بن الحسنم آقا

کریم آل الله ، ای غریب مدینه
➖➖➖

منبع جواز نوکری

لینک کانال تلگرام
t.me/javazenokari

  • پنج شنبه
  • 12
  • مهر
  • 1403
  • ساعت
  • 08:31
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

نوحه #شهادت_امام_حسن_مجتبی علیه السلام -(زهرکینه شد حاصل من) * ابوذر رئیس میرزایی

18

نوحه #شهادت_امام_حسن_مجتبی  علیه السلام  -(زهرکینه شد حاصل من) زهرکینه شد حاصل من
یارم آخر شد قاتل من
ای حسین و ای خواهرم زینب ببینید
نیمه جانم وای از دل من

اهل عالم من کشته ی زخم زبانم
درغریبی زد همسرم آتش به جانم

ای وای.بادلی پر شرر
گشتم.پاره پاره جگر
ای وای.ازغریبی

جانم.آمده بر لبم
ناله.می زند زینبم
ای وای.ازغریبی

جانم.ای حسن جانم2 ای حسن جان
-----
هم غریب و هم بی پناهم
هم پریشان هم غرق آهم
در کنارم نه یاوری نه مونسی بود
بین شهر غم بی سپاهم

وای ازاین غم نزدیک قبرم پیش یاران
وای ازاین غم تابوت من شد تیرباران

ای وای.بادلی مبتلا
ای وای.می کنم ناله ها
ای وای.ازغریبی

هستم.غرق شور و نوا
هستم.حسن مجتبی
ای وای.ازغریبی

جانم.ای حسن جانم2 ای حسن جان
-----
ای امان از ظلم زمانه
من غریبم در آشیانه
طشت پرخون دارد خبر ازاین دل من
یاد مادر شد بی بهانه

در مدینه پیش دوچشمان ترمن
بین کوچه نقش زمین شد مادر من

ای وای.مثل گل پرپرم
ای وای.محرم مادرم
ای وای.از غریبی

ای وای.بین دیوار و در
ای وای.مادرم شد سپر
ای وای.ازغریبی

جانم.ای حسن جانم2 ای حسن جان
➖➖➖

منبع جواز نوکری

لینک کانال تلگرام
t.me/javazenokari

  • پنج شنبه
  • 12
  • مهر
  • 1403
  • ساعت
  • 08:35
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن شعر شهادت غریب مدینه، کریم آل طه حضرت_امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام -(هر چند در مقتل نوشته "سَم" شهیدش کرد) * مرضیه عاطفی

19

متن شعر شهادت غریب مدینه، کریم آل طه حضرت_امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام  -(هر چند در مقتل نوشته "سَم" شهیدش کرد) هر چند در مقتل نوشته "سَم" شهیدش کرد
من باورم این است که ماتم شهیدش کرد

من معتقد هستم که زهرِ جعده(لع) یکباره...
اما غم بی مادری کم کم شهیدش کرد

پُر بود گوشَش از صدایِ ضربهٔ سیلی
آن ضربتی که روز و شب؛ هر دم شهیدش کرد

رازی که از مادر میانِ سینه پنهان داشت
هم سخت پیرش کرد و آخر هم شهیدش کرد

از غربت بابا، سکوتِ مبهم مادر...
آن چهرهٔ غمدیدهٔ دَرهم شهیدش کرد

آنها که عمری شاهدِ تنهایی اش بودند
گفتند قبل از سَم، به قران غم شهیدش کرد

نامش حسن(ع) بود و به سائل بسکه رغبت داشت
بغض و حسادت!...کینهٔ عالَم شهیدش کرد

کوچه، مغیره(لع)، نیشخندِ ممتدِ قنفذ(لع)
عمری جراحت هایِ بی مرهم شهیدش کرد

بر زخم های کهنه اش دائم نمک میریخت
در خانه-همسر؛ بهترین مَحرم شهیدش کرد

مِهرش چنان افتاد در ذرّاتِ زهری که
ناچار، با شرمندگی، نم نم شهیدش کرد

حرف نگفته، قاتلِ جانش شد و یک عمر
خون جگر خورد و به ظاهر "سَم" شهیدش کرد!

  • شنبه
  • 21
  • مهر
  • 1403
  • ساعت
  • 13:18
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد