شهادت امام حسن مجتبی(ع)

مرتب سازی براساس
 سید پوریا هاشمی

شهادت امام حسن مجتبی (ع) -( لب ما و قصه زلف تو، چه توهمی، چه حکایتی! ) * سید پوریا هاشمی

4016
1

 شهادت امام حسن مجتبی (ع) -( لب ما و قصه زلف تو، چه توهمی، چه حکایتی! ) لب ما و قصه زلف تو، چه توهمی، چه حکایتی!
تو و سر زدن به خیال ما، چه ترحمی، چه عنایتی!
به نماز صبح و شبت سلام، و به نور در نَسَبت سلام
و به خال کنج لبت سلام، که نشسته با چه ملاحتی
به جمال، وارث کوثری، به خدا محمد دیگری
به روایتی خود حیدری، چه شباهتی، چه اصالتی!
بلغ‌العلی به کمال تو، کشف‌الدجی به جمال تو
به تو و قشنگی خال تو، صلوات هر دم و ساعتی
شده پر دو چشم در ازل، یکی از شراب و یکی عسل
نظرت چه کرده در این غزل، که چنین گرفته قرابتی
تو که آینه تو که آیتی، تو که آبروی عبادتی
تو که با دل همه راحتی، تو قیام کن که قیامتی
زد اگر کسی در ِخانه‌ات، دل ماست کرده بهانه‌ات
همه جا گرفته نشانه‌ات، به چه حسر

  • جمعه
  • 3
  • دی
  • 1395
  • ساعت
  • 14:51
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 سید پوریا هاشمی

اشعار شهادت حضرت امام حسن مجتبی(ع) -( روزه اش افطار شد اما پرش را زد به هم ) * سید پوریا هاشمی

1594

اشعار شهادت حضرت امام حسن مجتبی(ع) -( روزه اش افطار شد اما پرش را زد به هم ) روزه اش افطار شد اما پرش را زد به هم
کوزه ی سربسته کل پیکرش زد به هم

اولین تاثیر زهر اینست آتش میزند
سوختن بدجور جسم لاغرش را زد به هم

تار میبیند گمانم سوی چشمش رفته است
بی اثر شد هرقدر پلک ترش را زد به هم

تکه تکه رازهایش پخش شد مابین طشت
عاقبت خون لخته ها دور و برش را زد به هم

لرزش دستی که دارد از زمان کودکیست
روضه های کوچه حال مضطرش را زد به هم

مانده در یادش چگونه نانجیبی بی هوا
خانه را سوزاند و بعداز آن درش را زد به هم

وقت دق الباب بود و با لگد در باز شد
وقت افتادن حجاب مادرش را زد به هم

پیکری زیر لگد ماند و ز رویش رد شدند
دیدن این روضه کل پیکرش را زد به هم

زن میان کوچه و چهل مرد جن

  • شنبه
  • 2
  • بهمن
  • 1395
  • ساعت
  • 16:07
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 حسن کردی

اشعار شهادت حضرت امام حسن مجتبی(ع) -( زهری پلید بر جگرش کارگر شده ) * حسن کردی

1532

اشعار شهادت حضرت امام حسن مجتبی(ع) -( زهری پلید بر جگرش کارگر شده ) زهری پلید بر جگرش کارگر شده
آقای غصه ها نفسش مختصر شده

کم کم تمام حجم تنش آب میشود
مانند فاطمه بدنش اب میشود

خواهر رسید و فاجعه را در نظاره شد
از شعله های خون لبش در شراره شد

میدید زخم کوچه دهان باز کرده است
راز مگوی کوچه زبان باز کرده است

از عهد کودکی جگرش پاره پاره است
"او کشته ی شکستن یک گوشواره است"

در کوچه دست سنگ دلی از سرش گذشت
یادش نمیرود که چه بر مادرش گذشت

از ضرب کینه چادر مادر به گل نشست
همراه گوشواره غرور پسر شکست

دیوار را هنوز به یادش می اورد
مسمار را که هیچ ز خاطر نمی برد

سم را بهانه کرد که راحت شود مگر
از خاطرات کوچه و کابوس میخ و در

شاعر : حسن کردی

  • شنبه
  • 2
  • بهمن
  • 1395
  • ساعت
  • 16:11
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت امام حسن مجتبی(ع) -( خوشی از عمر ندیدم چقدر سخت گذشت ) *

2631
1

اشعار شهادت حضرت امام حسن مجتبی(ع) -( خوشی از عمر ندیدم چقدر سخت گذشت ) خوشی از عمر ندیدم چقدر سخت گذشت
نیست از خنده به لبهایم اثر! سخت گذشت

شب که شد روضه ی غسل تن مادر خواندم
تا سحر زار زدم تا به سحر سخت گذشت

روضه زهر نخوان روضه ی یک کوچه بخوان
حرفی از حجره نزن وقت دگر سخت گذشت

جگرم ریخت در این تشت ولی سختم نیست
وقتی افتاد زنی بین خطر سخت گذشت

چشم من خورد به یک سایه میان کوچه
بسته شد برروی ما راه گذر سخت گذشت

غیرتی بودن من در همه جا معروف است
مادری رفت عقب اما به پسر سخت گذشت

تا به خانه چقدر چنگ به چادر میزد
صورتش خورد به دیوار! اگر سخت گذشت

چادر خاکی او قامت من را خم کرد
یک نفر خورد زمین به دو نفر سخت گذشت

اجرا شده توسط حاج منصور ارضی در شب هفتم ماه صفر

  • شنبه
  • 2
  • بهمن
  • 1395
  • ساعت
  • 16:12
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

اشعار مدح حضرت امام حسن مجتبی(ع) -( هر آنچه ناشدنى هست با حسن بشود ) *

3439
3

اشعار مدح حضرت امام حسن مجتبی(ع) -( هر آنچه ناشدنى هست با حسن بشود ) هر آنچه ناشدنى هست با حسن بشود
دمى كه حضرت مشكل گشا حسن بشود

به حسن خلق شود بين مردمان مشهور
كسى كه بار لبش ذكر ياحسن بشود

اسير حسن كس ديگرى نخواهد شد
كسى كه دلبرش از ابتدا حسن بشود

بدست قدرت خود چونكه قصد خلق كند
مسلّم است كه صنع خدا حسن بشود

هزار سبط دگر هم به مصطفى بدهند
هميشه رابعِ اهل كسا حسن بشود

عزيز كرده ى خيرالنساء است پس بايد
عزيز حضرت خيرالورى حسن بشود

بجز همان كه ابالحجّت است در عالم
نديده ايم كه جز مجتبى حسن بشود

اخوالكريم، امام الكريم، ابن الكريم
قسم به ذوالكرم آقاى ما حسن بشود

به سينه ى احدى دست رد نخواهد زد
رواست صاحب اين ادعا حسن بشود

گداى لقمه ى نانى شدن شرافت ماست
ش

  • شنبه
  • 2
  • بهمن
  • 1395
  • ساعت
  • 16:13
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 یوسف رحیمی

امام حسین(ع)-گودال قتلگاه -( نه تنها زخم‌ها بی‌التیام است ) * یوسف رحیمی

1180

امام حسین(ع)-گودال قتلگاه -( نه تنها زخم‌ها بی‌التیام است ) نه تنها زخم‌ها بی‌التیام است

حدیث غربت او ناتمام است

میان قتلگاه افتاده اما

نگاه آخرش سوی خیام است

***

به موج خون رها در قتلگاهی

به سوی آسمان داری نگاهی

چه عرفانی‌ست ذکر آخر تو:

«الهی یا الهی یا الهی»

شاعر : یوسف رحیمی

  • دوشنبه
  • 10
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 15:11
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

روضه امام حسن مجتبی علیه السلام با صدای حاج احمد واعظی -( حسن تب دارد و در خواب گوید ) *

4281
10

روضه امام حسن مجتبی علیه السلام با صدای حاج احمد واعظی  -( حسن تب دارد و در خواب گوید ) حسن تب دارد و در خواب گوید
نزن سیلی ستمگر درد دارد
به امام صادق علیه السلام عرض كردند آقا ، انسیة الحوراء چیه ؟ چه ویژگی ِ داره كه به مادرتون زهرا میگن: انسیة الحوراء، حضرت حالشون یه جوری شد،فرمودند: ببین فقط همی ن قدر بهت بگم،حوریه كه مادر ما خانم همه ی اوناست، ویژگی هایی داره،من جمله اینقدر لطیف خدا آفریدش، اینقدر خداوند عالم این موجود نورانی و آسمانی رو لطیف آفریده كه،اگه برگ گلی ، جدا شه بشینه روی صورتش ردش می مونه.
برو گم شو تو از دور و بر من
چه می خواهی زجان مادر من
اون نامرد هی میاد جلو مادر میره عقب،كار به جایی رسید آقا بال می زد.
نزن كه مادرم از پا نشسته
نزن كه مادرم پهلوش سكشته
آی ما

  • چهارشنبه
  • 12
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 06:16
  • نوشته شده توسط
  • علی کفشگر فرزقی
ادامه مطلب
 آرمان صائمی

مدح و روضه امام حسن (ع) -( قلم به دست شدم تا كه از شما بنويسم ) * آرمان صائمی

1345
2

مدح و روضه امام حسن (ع)  -( قلم به دست شدم تا كه از شما بنويسم ) قلم به دست شدم تا كه از شما بنويسم
ولى بگو چه نويسم تورا كجا بنويسم؟

قلم به صفحه ى دل ميزنم به لطف تو و
از اقتدارِ بلندت به كبريا بنويسم

هنوز پرچم تو بين أوليا بالاست
من از مقامِ شما بينِ أنبياء بنويسم

به جان حضرت زهرا كه جات پيش خداست
تورا به عرش نويسم؟كجا تورا بنويسم؟

تو آسمان اباالفضل و آفتاب حسينى
به خط نستعليق اين وقار را بنويسم

غريب بودن اين طايفه يقين ارث است
كنار اسم تو بايد رضا رضا بنويسم

ولى به جان خودت غربتِ تو بى همتاست
ز پاره هاى جگر نه..ز كوچه ها بنويسم

از آن دمى كه تو بودى و مادرت بود و
از ازدحام و از آن مردِ بى حيا بنويسم

قلم به دست من انگار بيدِ مجنون است
نخواست تا كه

  • جمعه
  • 28
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 12:57
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

امام حسن مجتبی(ع)شهادت -( شمعی به یادت در دلم در سوز و ساز است ) * اعظم سعادتمند

1024
1

امام حسن مجتبی(ع)شهادت -( شمعی به یادت در دلم در سوز و ساز است ) از شهر من تا شهر تو راهی دراز است
اما تو را می‌بیند آن چشمی که باز است

در عکس‌ها دیدم مزارت را و عمری‌ست
شمعی به یادت در دلم در سوز و ساز است

از هر غریب و آشنا پرسیدم از تو
گفتند بیش از هر کسی مهمان‌نواز است

مردی که زانو زد جمل با ضرب تیغش
می‌لرزد آن وقتی که هنگام نماز است

در باد، بیرق‌های خونین محرم
در امتداد پرچمت در اهتزاز است

تنهایی‌ات، تنهایی‌ات، تنهایی‌ات، مرد!
بیش از تمام دردهایت جانگداز است...

شاعر : اعظم سعادتمند

  • جمعه
  • 5
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 16:17
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 مهدی رحیمی زمستان

امام حسن مجتبی(ع)شهادت -( باز دستاس است که لبریز گندم می شود ) * مهدی رحیمی زمستان

1219

امام حسن مجتبی(ع)شهادت -( باز دستاس است که لبریز گندم می شود ) اخم شیطان باز می گردد تبسم می شود
جعده بعد از زهر درگیر توهم می شود

آتش سَم است اما پشت درب خانه نه
پشت درب سینه ات لبریز هیزم می شود

آرد خواهد شد تمام استخوان هایش ولی
باز دستاس است که لبریز گندم می شود

زهر در واقع برایش جرعه ای از کوثر است
آن که لحظه لحظه پیر از حرف مردم می شود

باز اول می شوی بر دیدن مادر ولی
خواهرت مثل گذشته باز دوم می شود

گل فرستادم به تابوتت ولیکن گل که هیچ
تیر بین تیرهای آمده گم می شود

از حسن تا کربلا آن کوچه خواهد گشت دشت
بر تن قاسم بدین ترتیب سَم٬ سُم می شود

شاعر : مهدی رحیمی

  • جمعه
  • 5
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 16:19
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 اسماعیل شبرنگ

امام حسن مجتبی(ع)مناجات و شهادت -( جای معنای کرم نام حسن باید نوشت ) * اسماعیل شبرنگ

1304
0

امام حسن مجتبی(ع)مناجات و شهادت  -( جای معنای کرم نام حسن باید نوشت ) پر کشیدم در هوای با صفای مجتبی
که رها می گردم امشب در هوای مجتبی

جای معنای کرم نام حسن باید نوشت
حاتم طایی گدای دست های مجتبی

پابه پای فاطمیه باید ای اهل بکاء
بیشتر گریه کنم پای عزای مجتبی

در قیامت مستحق لطف زهرا و علیست
عاشقی که دل سپرده بر ولای مجتبی

روبه راهم می کند در گوشه ی "باب الجواد"
فکر "باب القاسم"صحن و سرای مجتبی

خاطرات کوچه ای باریک... داغ فاطمه س
مانده روی خاک کوچه ردّپای مجتبی

زهر مثل خنجری از حنجرش خون می مکید
گوشه ی حجره به پا شد کربلای مجتبی

یاکریمم بر فراز قبر آقایی کریم
التماس دست های خالی مایی کریم

شاعر : اسماعیل شبرنگ

  • جمعه
  • 5
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 16:20
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 محسن ناصحی

امام حسن مجتبی(ع)شهادت -( مابین همان تیره دلانی که شکستند ) * محسن ناصحی

1109

امام حسن مجتبی(ع)شهادت -( مابین همان تیره دلانی که شکستند ) باید بنویسیم تو را ماه تر از ماه
زیباتر و تابنده تر از ماه، سر از ماه

مهتاب دلش خواست که چون روی تو باشد
پس آمده بردارد اگر شد اثر از ماه

هرکس به هوای خبری آمده، باید
در صورت ماه تو بگیرد خبر از ماه

گفتند که در روز جمل فاصله افتاد
مابین پلنگان همان دور و بر از ماه

مابین همان تیره دلانی که شکستند
در کوچۀ خورشید زمانی کمر از ماه

آب آمد و با سم زده ها کرد تبانی
تا در وسط تشت بریزد جگر از ماه

از کوزه به رود آمد و تا کرببلا رفت
آنجا که بریدند لب آب سر از ماه

شاعر : محسن ناصحی

  • جمعه
  • 5
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 16:29
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 محمد قاسمی

امام حسن مجتبی(ع)شهادت -( راحت شد از اون همه غم وقتي ) * محمد قاسمی

1230

امام حسن مجتبی(ع)شهادت -( راحت شد از اون همه غم وقتي ) دلي كه عاشقه مِحَن داره
تو كشوره غصّه وطن داره
عاشق اونه كه تو دلش هر شب
روضه برا امام حسن داره

ميگن خداي كرمه آقام
صاحبه سفره ي غمه آقام
با اون همه مهربوني،حالا
بگيد چرا بي حرمه آقام ؟

براي چي نباشه باروني
چشماي من با اين پريشوني
كه قبر خاكيشم شده پُشته
پنجره هاي بقيع زندوني

با بي وفاها هم وفا مي كرد
درداي مردم و دوا مي كرد
بايد بپرسيم ما از اون شامي
با دشمناش چجوري تا مي كرد

چِل ساله از يه عدّه دلگيره
چِل ساله كه دلش يه جا گيره
هرموقع ياده كوچه مي اُفته
صد دفعه زنده ميشه ميميره

چهل ساله زخم زبون خورده
خيلي شده خاطرش آزُرده
هر باري كه مغيره رو ديده
چند روزي خنده رو لباش مُرده

مدينه غرق

  • جمعه
  • 5
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 16:31
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 رضا رسول زاده

امام حسن مجتبی(ع)شهادت -( دل تو رفت از این طشت خون به طشت شراب ) * رضا رسول زاده

1307

امام حسن مجتبی(ع)شهادت -( دل تو رفت از این طشت خون به طشت شراب ) تو سرو بودی و حالا خمیده ای تنها
به دوش ، بار مصیبت کشیده ای تنها

اگر که پیر شدی ، علتش ز کودکی است
چها گذشت به کوچه ! چه دیده ای تنها ؟

کسی ندیده به جز مادرت که دنبالش
پی مسیر پر از خون دویده ای تنها

کسی ندیده بجز خواهرت که هر شب را
به های های ز خوابت پریده ای تنها

نکشت زهر تو را خاطرات مادر کشت
کنون به بستر مرگ آرمیده ای تنها

چه زخم های زبانی که خورده ای در جمع
چه طعنه ها که به جانت خریده ای تنها

میان شهر اگر ناسزا نثارت شد
میان خانه ی خود هم شنیده ای ، تنها

ز دست همسر خود جای آب و شیر و غذا
دو کاسه زهر هلاهل چشیده ای تنها

به هر نفس زدنت پاره ی جگر ریزد
درون طشت بلایی که چیده ای تنها

  • جمعه
  • 5
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 16:44
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

امام حسن مجتبی(ع)مدح و مصیبت -( به اشک غم ، نفس اضطراب هم حتی ) * سید علی احمدی

934

امام حسن مجتبی(ع)مدح و مصیبت -( به اشک غم ، نفس اضطراب هم حتی ) شود به اذن تو دریا ، سراب هم حتی
شود به نام تو موجی ، حباب هم حتی

کریم نیست کسی پیش سفره ات هرچند
به نام او بدهند آب و تاب هم حتی

نشسته ام سر راهت مگر که یک لحظه
تو را نگاه کنم با نقاب هم حتی

همین که از تو بخواهیم باز شیرین است
اگر دعا نشود مستجاب هم حتی

تمامِ خلق رهین شکوه عزت توست
اگر شوی تو به ذلت خطاب هم حتی

به بغض تو شده کافر ، اگرچه او به رسول
به زور داده شود انتساب هم حتی

فقط به پای مزار تو بوده که آمیخت
به اشک غم ، نفس اضطراب هم حتی
**
خدا کند پسری مادرش زمین نخورد
خدا کند که نبیند به خواب هم حتی

شاعر : سید علی احمدی

  • جمعه
  • 5
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 16:46
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 قاسم نعمتی

امام حسن مجتبی(ع)مناجات -( به گریه خواب وصالم شده ضریح حسن ) * قاسم نعمتی

1291
-1

امام حسن مجتبی(ع)مناجات -( به گریه خواب وصالم شده ضریح حسن ) دوباره غصه سالَم شده ضریح حسن
به گریه خواب وصالم شده ضریح حسن

ضریح تازۀ عباس دیدنی شده و
تمام فکر و خیالم شده ضریح حسن

شاعر : قاسم نعمتی

  • جمعه
  • 5
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 16:50
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

امام حسن مجتبی(ع)مدح و شهادت -( نفس بهانۀ از او سرودن است همیشه ) * علی شکاری

1245

امام حسن مجتبی(ع)مدح و شهادت -( نفس بهانۀ از او سرودن است همیشه  ) کسی که غرق خدا شد به یم نیاز ندارد
رواق و صحن و چراغ و خَدَم نیاز ندارد

سخای بیشتر ازحد مجتباست دلیلش
نیازمند اگرکه به کم نیاز ندارد

زبانزد است دل مهربان و پاک و رئوفش
به معجزات زبان و قلم نیاز ندارد

ویطعمون الطعامش هنوز در جریان است
گدا برای گرفتن قسم نیاز ندارد

نفس بهانۀ از او سرودن است همیشه
دمی که گفت حسن بازدم نیاز ندارد

زمین کرببلا طرحی از بهشت بقیع اش
حرم برای خودش که حرم نیاز ندارد

کتیبه های محرم کبود غربت او شد
بیان درد دلش محتشم نیاز ندارد

نوشت با خط خون تیر روی چوبه تابوت
شهید آتش کوچه که سم نیاز ندارد

شاعر : علی شکاری

  • جمعه
  • 5
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 16:59
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

امام حسن مجتبی(ع)شهادت -( کاش با دست تو داماد شود قاسم من ) * عباس احمدی

1763
3

امام حسن مجتبی(ع)شهادت -( کاش با دست تو داماد شود قاسم من ) معدن درد و غمم یار اگر بگذارد
سینه، این مخزن اسرار اگر بگذارد

دوست دارم که در آغوش تو آرام شوم
زهر، این هند جگر خوار اگر بگذارد

شاد گردد دلم از شوق وصال مادر
خاطرات در و دیوار اگر بگذارد

بی سپاهم من و سردار غریب وطنم
اینهمه یار جفاکار اگر بگذارد

تن و تابوت مرا تیر به هم خواهد دوخت
دست عباس علمدار اگر بگذارد..

کاش با دست تو داماد شود قاسم من
کینه از حیدر کرّار اگر بگذارد

تا ابد قول بده یاور زینب باشی
خنجر شمر ستمکار اگر بگذارد

می رود گریه کنت سوی بهشت تو حسین
سر روی خاک تو یکبار اگر بگذارد

شاعر : عباس احمدی

  • جمعه
  • 5
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 17:02
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

امام حسن مجتبی(ع)مناجات و شهادت -( به دست خویش لقمه ای دهی به این گدا حسن ) * مجتبی روشن روان

1770

امام حسن مجتبی(ع)مناجات و شهادت -( به دست خویش لقمه ای دهی به این گدا حسن ) خوشم که از ازل شدم به درگهت گدا حسن
همیشه می زنم صدا ز سوز دل تو را حسن
عنایتی دلم شود ز دام غم رها حسن
مرا مخواه بیش از این به غصه مبتلا حسن
خدا اجازه می دهد چنین دعا کنم حسن

که یا من اسمه دوا و ذکره شفا حسن
«کریم آل فاطمه امام مجتبی حسن»

ز دست می روم اگر ز سر مرا تو واکنی
ز جمع عاشقانِ با صفای خود جدا کنی
خوشم اگر به یک نظر دلم پر از صفا کنی
مرا برای نوکریِ خانه ات صدا کنی
به پای سفره ی کریم لطف خویش جا کنی

به دست خویش لقمه ای دهی به این گدا حسن
«کریم آل فاطمه امام مجتبی حسن»

دوباره نوبت عزا، دوباره زمزمه، نوا
دوباره غم، دوباره دم، دوباره ذکر مجتبی
دوباره بزم خواندن از یل رشید مرتضی
دوبا

  • جمعه
  • 5
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 17:06
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

جگر پاره -( جگر پاره وخسته در احتضارم ) * اسماعیل تقوایی

1396

جگر پاره  -( جگر پاره وخسته در احتضارم  ) جگر پاره
جگر پاره وخسته در احتضارم
به زینب بگویید آید کنارم

بود درد بی چاره درد یتیمی
به یاد یتیمان خود اشکبارم

حسین جان تو جان این کودکانم
کنون نوگلانم به تو می سپارم

بیا زینب ای مادر رنج وغمها
غمی تازه جانا برای تو دارم

منم مجتبایت که مظلوم ومسموم
جگر پاره سوی عدم رهسپارم

به من زهر داده یکی آشنایم
جفاکاری همسرم شد دچارم

زدشمن بسی نارواها شنیدم
زیاران نمانده کسی در کنارم

جوابی برای سلامم نباشد
فراموش گشته به شهر ودیارم

نمی خواهم اینگونه دیگر بمانم
نسازد به من اینزمان روزگارم

بگویم دم آخرم همچو بابا
قسم برخدایم که من رستگارم

شاعر : اسماعیل تقوایی

  • شنبه
  • 6
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 05:06
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 محسن حنیفی

شهادت امام حسن (ع) -( صحبت از خوان کریم است و تهی دستی ما ) * محسن حنیفی

2978
4

شهادت امام حسن (ع) -( صحبت از خوان کریم است و تهی دستی ما ) صحبت از خوان کریم است و تهی دستی ما
دستها گرم قنوتند، زحاجت لبریز
گوش این طایفه آوای گدا نشنیده است
قبل گفتن شده کاسه ز اجابت لبریز

دستهایم دم صبحی به ضریحش نرسید
مثل شمعی به تمنای حرم آب شدم
بیشتر حرف حسن بود میان سخنم
اربعین نزد حسینش که شرفیاب شدم

خاک گر نام حسن داشت به لب، دُر میشد
نام او را به روی سنگ یمن بنویسند
بی کفن بود حسین، ورنه وصیت می کرد
تا به روی کفنش نام حسن بنویسند

گرچه لایوم کیومک به روی لب دارد
گرچه او در غم غارت شدن خلخال است
تن غارت زده شاه شهادت بدهد
روز هجر حسنش سخت تر از گودال است

طشت تنها شده از خون دل او آگاه
آه که محرم غمهای حسن چاه نبود
آی کوفی که حسن را به مذلت

  • شنبه
  • 6
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 13:46
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

شهادت امام حسن (ع) -( دست و پا میزنی و بال و پرت میریزد ) * هانی امیر فرجی

1753
1

شهادت امام حسن (ع) -( دست و پا میزنی و بال و پرت میریزد  ) تمام جگرت ميريزد
دست و پا میزنی و بال و پرت میریزد

گریه ی خواهر تو روی سرت میریزد

بهتر است سعی کنی این همه سرفه نکنی

ورنه در طشت تمام جگرت میریزد

در تقلای سخن گفتنی اما نه... نه...

جگرت از دهنت دور و برت میریزد

خبرش پخش شده زهر تو را خواهد کشت

بی سبب نیست که اشک پسرت میریزد

جگرت،بال و پرت،اشک ترت ریخت ولی

چه کسی هست که با نیزه سرت میریزد؟

شاعر : هانی امیر فرجی

  • شنبه
  • 6
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 13:50
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

شهادت امام حسن (ع) -( دست و پا میزنی و بال و پرت میریزد ) * هانی امیر فرجی

2735
6

شهادت امام حسن (ع) -( دست و پا میزنی و بال و پرت میریزد  ) تمام جگرت ميريزد
دست و پا میزنی و بال و پرت میریزد

گریه ی خواهر تو روی سرت میریزد

بهتر است سعی کنی این همه سرفه نکنی

ورنه در طشت تمام جگرت میریزد

در تقلای سخن گفتنی اما نه... نه...

جگرت از دهنت دور و برت میریزد

خبرش پخش شده زهر تو را خواهد کشت

بی سبب نیست که اشک پسرت میریزد

جگرت،بال و پرت،اشک ترت ریخت ولی

چه کسی هست که با نیزه سرت میریزد؟

شاعر : هانی امیر فرجی

  • شنبه
  • 6
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 13:51
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

پاره جگر -( مسموم زهر کین همسر مجتبا شد ) * اسماعیل تقوایی

1642

پاره جگر -( مسموم زهر کین همسر مجتبا شد  ) یا مجتبی(ع)
مسموم زهر کین همسر، مجتبا شد
پاره جگر چارم گل آل عبا شد

مولا حسن ممنون زاین زهر جفا بود
زیرا که از یاد غم کوچه رها شد

خواندند نادانان مذل المومنینش
دلخسته ورنجیده از این افترا شد

صلح حسن سنگ بنای کربلا بود
با لشگری خائن حسن بر آن رضا شد

در روز آخر زینب آمد در بر او
تشت پر ازخون دیده نالان در نوا شد

گفتا الهی خواهرت زینب بمیرد
مظلومیت را زهر کین مشکل گشا شد

سر روی زانوی حسینش بود،جان داد
بیت حسن با گریه ها ماتمسرا شد

قاسم در آغوش عمویش ضجه می زد
او زود بر درد یتیمی مبتلا شد

بردند تا نزد پیمبر دفن گردد
تابوت او آماج تیر اشقیا شد

گلهای خون از نعش مولامان برویید
عباس او سر تا

  • یکشنبه
  • 21
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 17:33
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

زینب ومجتبی -( بیا زینب به بالینم بده خواهر تو تسکینم ) * اسماعیل تقوایی

1542
2

زینب ومجتبی -( بیا زینب به بالینم بده خواهر تو تسکینم  ) بیا زینب
بیا زینب به بالینم بده خواهر تو تسکینم2

ززهر کین به پیکرم شرر فتاده
بر جگرم شراره اش اثر نهاده
منم حسن منم حسن غریب عالم2
______________
بود میل دلم سویت گذارم سر به زانویت2

شوم رها زخاطرات کوچه خواهر
رود حسن به قلب خون به پیش مادر
منم حسن منم حسن...
______________
حسین ای نور چشمانم سپارم بر تو طفلانم2

زنوگلان مجتبی نما حمایت
که جانشان فدا شود به کربلایت
منم حسن..منم حسن..

شاعر : اسماعیل تقوایی

  • سه شنبه
  • 23
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 20:01
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

امام حسن علیه السلام -( اشك حسن خرج عزاي فاطميه ) *

1338
1

امام حسن علیه السلام  -( اشك حسن خرج عزاي فاطميه ) اشك حسن خرج عزاي فاطميه
ويرانه ي قبرش بناي فاطميه
آه دلش سوزانده ناي فاطميه
در روضه اش پيداست پاي فاطميه

بايد كه خرج روضه هاي مجتبي شد
شايد كه زهرا از بديهامان رضا شد

دل راتمنايي به جز عشق حسن نيست
هرسينه اي را لايق عشق حسن نيست
عشقي كريمانه تر از عشق حسن نيست
در كربلا كم صحبت از عشق حسن نيست

كرببلا وقتي كه صحبت از حسن شد
قاسم فدايي شهيد بي كفن شد

زينب كجايي كه حسن مادر ندارد
مادر بماند با وفا همسر ندارد
حالش خرابست و از اين بدتر ندارد
اما حسن حالي از اين بهتر ندارد

حالا كه وقت ديدن مادر رسيده
آقا همين يك دم نفس راحت كشيده

يعني به چشمش ديده غوغاي مدينه
خوني كه مي باريد از پهلو و سينه
دست

  • چهارشنبه
  • 24
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 20:34
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

امام حسن مجتبی(ع) -( خواستم سر بگذارم به ضریحت اما ) *

2064
2

امام حسن مجتبی(ع) -( خواستم سر بگذارم به ضریحت اما ) خواستم سر بگذارم به ضریحت اما
نه ضریحی،نه دری بود، نه صحنت اما

همه جا صحن و شبستان و حریمِ تو شده
پس حرم در حرم از توست حقیقت اما

خواستی چون حرم فاطمه مخفی باشد
حرمِ محترمت، از روی غربت اما

مادری، هستی و کاری نتوان کرد حسن
هر چه عشق است گرفته ز تو نَشأت اما

خواستی باز غریب همه عالم باشی
پس غریبِ همه عالم شده نامت اما

ضربِ شَستَت مددِ حیدر کرار چه کرد
نهروان،دین خدا شد ز تو نصرت اما

هر چه کردی بتو کفار تلافی کردند
خسته هرگز نشدی مَظهر غیرت! اما

همه دانند که صفّین، نبودی تو اگر
کس نمی بُرد پِی از قدرتِ تیغت اما

در جمل بود که بازوی تو را فهمیدند
ناقۀ عایشه پی شد ز هجومت اما

کینه هایی که

  • چهارشنبه
  • 24
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 20:41
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

امام حسن علیه السلام -( تو که جریان گرفته چشمه کوثر از آغوشت ) * حسین عباسپور

1179

امام حسن علیه السلام -( تو که جریان گرفته چشمه کوثر از آغوشت ) تو که جریان گرفته چشمه کوثر از آغوشت
گمانم رفته تا معراج پیغمبر از آغوشت

فقیری آمده بر خاک پایت بوسه بگزارد
و از لطفت درآورده است حالا سر از آغوشت

چه کردی در جواب بد زبانی های آن شامی؟
که با چشمان تر دل میکند آخر از آغوشت

دلت را یا کریم فاطمه یک عمر میسوزاند
شبی که پر شکسته بال زد مادر از آغوشت

تو که راز دلت را برملا کردی برای تشت
برای گریه خواهر کجا بهتر از آغوشت

شاعر : حسین عباسپور

  • چهارشنبه
  • 24
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 20:57
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 علیرضا خاکساری

شهادت امام حسن مجتبی (ع) -( اشک چشمای ترش میگه "نزن" ) * علیرضا خاکساری

1329
4

شهادت امام حسن مجتبی (ع) -( اشک چشمای ترش میگه  "نزن" ) السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْبَرُّ الْوَفِيُّ السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْقَائِمُ الْأَمِينُ السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْعَالِمُ بِالتَّأْوِيلِ السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْهَادِي الْمَهْدِيُّ السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الطَّاهِرُ الزَّكِيُّ السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا التَّقِيُّ النَّقِيُّ السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْحَقُّ الْحَقِيقُ السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الشَّهِيدُ الصِّدِّيقُ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ

  • چهارشنبه
  • 24
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 21:06
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 رضا قاسمی

شهادت امام حسن (ع) -( گر چه در مظلومیت احساس غربت می‌کنیم ) * رضا قاسمی

2714

شهادت امام حسن (ع) -( گر چه در مظلومیت احساس غربت می‌کنیم  ) گر چه در مظلومیت احساس غربت می‌کنیم

می‌رسد از راه ، روزی که قیامت می‌کنیم

می‌رسد روزی که می‌سازیم ، صحنت را حسن !!

بعد از آن درباره‌اش هر روز ، صحبت می‌کنیم

از مزارت گَردِ غم یک روز ، جارو می‌شود

خاک‌های روی آن را مُهر تربت می‌کنیم

ما حصارِ ظلم را از دورِ قبرت می‌کَنیم

زائرانت را از این دیوار ، راحت می‌کنیم

عاقبت یک روز ، از درگاهِ `باب القاسمت”

پرچمِ گنبدْ طلایت را زیارت می‌کنیم

عاقبت یک روز ، رو به گنبدت می‌ایستیم

دست بر سینه به تو عرض ارادت می‌کنیم

لذتِ بوسیدنِ دستِ ضریحت را حسن ...

با تمام ساکنان عرش ، قسمت می‌کنیم

ما برای روضه خوانی بین جمع زائران ...

در حرم هر روز ، یک مدا

  • چهارشنبه
  • 24
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 21:13
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد