شهادت امام حسن مجتبی(ع)

مرتب سازی براساس

شهادت امام حسن (ع) -( دست و پا میزنی و بال و پرت میریزد ) * هانی امیر فرجی

1510
1

شهادت امام حسن (ع) -( دست و پا میزنی و بال و پرت میریزد  ) تمام جگرت ميريزد
دست و پا میزنی و بال و پرت میریزد

گریه ی خواهر تو روی سرت میریزد

بهتر است سعی کنی این همه سرفه نکنی

ورنه در طشت تمام جگرت میریزد

در تقلای سخن گفتنی اما نه... نه...

جگرت از دهنت دور و برت میریزد

خبرش پخش شده زهر تو را خواهد کشت

بی سبب نیست که اشک پسرت میریزد

جگرت،بال و پرت،اشک ترت ریخت ولی

چه کسی هست که با نیزه سرت میریزد؟

شاعر : هانی امیر فرجی

  • شنبه
  • 6
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 13:50
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

شهادت امام حسن (ع) -( دست و پا میزنی و بال و پرت میریزد ) * هانی امیر فرجی

2210
4

شهادت امام حسن (ع) -( دست و پا میزنی و بال و پرت میریزد  ) تمام جگرت ميريزد
دست و پا میزنی و بال و پرت میریزد

گریه ی خواهر تو روی سرت میریزد

بهتر است سعی کنی این همه سرفه نکنی

ورنه در طشت تمام جگرت میریزد

در تقلای سخن گفتنی اما نه... نه...

جگرت از دهنت دور و برت میریزد

خبرش پخش شده زهر تو را خواهد کشت

بی سبب نیست که اشک پسرت میریزد

جگرت،بال و پرت،اشک ترت ریخت ولی

چه کسی هست که با نیزه سرت میریزد؟

شاعر : هانی امیر فرجی

  • شنبه
  • 6
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 13:51
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

پاره جگر -( مسموم زهر کین همسر مجتبا شد ) * اسماعیل تقوایی

1473

پاره جگر -( مسموم زهر کین همسر مجتبا شد  ) یا مجتبی(ع)
مسموم زهر کین همسر، مجتبا شد
پاره جگر چارم گل آل عبا شد

مولا حسن ممنون زاین زهر جفا بود
زیرا که از یاد غم کوچه رها شد

خواندند نادانان مذل المومنینش
دلخسته ورنجیده از این افترا شد

صلح حسن سنگ بنای کربلا بود
با لشگری خائن حسن بر آن رضا شد

در روز آخر زینب آمد در بر او
تشت پر ازخون دیده نالان در نوا شد

گفتا الهی خواهرت زینب بمیرد
مظلومیت را زهر کین مشکل گشا شد

سر روی زانوی حسینش بود،جان داد
بیت حسن با گریه ها ماتمسرا شد

قاسم در آغوش عمویش ضجه می زد
او زود بر درد یتیمی مبتلا شد

بردند تا نزد پیمبر دفن گردد
تابوت او آماج تیر اشقیا شد

گلهای خون از نعش مولامان برویید
عباس او سر تا

  • یکشنبه
  • 21
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 17:33
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

زینب ومجتبی -( بیا زینب به بالینم بده خواهر تو تسکینم ) * اسماعیل تقوایی

1371
2

زینب ومجتبی -( بیا زینب به بالینم بده خواهر تو تسکینم  ) بیا زینب
بیا زینب به بالینم بده خواهر تو تسکینم2

ززهر کین به پیکرم شرر فتاده
بر جگرم شراره اش اثر نهاده
منم حسن منم حسن غریب عالم2
______________
بود میل دلم سویت گذارم سر به زانویت2

شوم رها زخاطرات کوچه خواهر
رود حسن به قلب خون به پیش مادر
منم حسن منم حسن...
______________
حسین ای نور چشمانم سپارم بر تو طفلانم2

زنوگلان مجتبی نما حمایت
که جانشان فدا شود به کربلایت
منم حسن..منم حسن..

شاعر : اسماعیل تقوایی

  • سه شنبه
  • 23
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 20:01
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

امام حسن علیه السلام -( اشك حسن خرج عزاي فاطميه ) *

1192
1

امام حسن علیه السلام  -( اشك حسن خرج عزاي فاطميه ) اشك حسن خرج عزاي فاطميه
ويرانه ي قبرش بناي فاطميه
آه دلش سوزانده ناي فاطميه
در روضه اش پيداست پاي فاطميه

بايد كه خرج روضه هاي مجتبي شد
شايد كه زهرا از بديهامان رضا شد

دل راتمنايي به جز عشق حسن نيست
هرسينه اي را لايق عشق حسن نيست
عشقي كريمانه تر از عشق حسن نيست
در كربلا كم صحبت از عشق حسن نيست

كرببلا وقتي كه صحبت از حسن شد
قاسم فدايي شهيد بي كفن شد

زينب كجايي كه حسن مادر ندارد
مادر بماند با وفا همسر ندارد
حالش خرابست و از اين بدتر ندارد
اما حسن حالي از اين بهتر ندارد

حالا كه وقت ديدن مادر رسيده
آقا همين يك دم نفس راحت كشيده

يعني به چشمش ديده غوغاي مدينه
خوني كه مي باريد از پهلو و سينه
دست

  • چهارشنبه
  • 24
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 20:34
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

امام حسن مجتبی(ع) -( خواستم سر بگذارم به ضریحت اما ) *

1857
1

امام حسن مجتبی(ع) -( خواستم سر بگذارم به ضریحت اما ) خواستم سر بگذارم به ضریحت اما
نه ضریحی،نه دری بود، نه صحنت اما

همه جا صحن و شبستان و حریمِ تو شده
پس حرم در حرم از توست حقیقت اما

خواستی چون حرم فاطمه مخفی باشد
حرمِ محترمت، از روی غربت اما

مادری، هستی و کاری نتوان کرد حسن
هر چه عشق است گرفته ز تو نَشأت اما

خواستی باز غریب همه عالم باشی
پس غریبِ همه عالم شده نامت اما

ضربِ شَستَت مددِ حیدر کرار چه کرد
نهروان،دین خدا شد ز تو نصرت اما

هر چه کردی بتو کفار تلافی کردند
خسته هرگز نشدی مَظهر غیرت! اما

همه دانند که صفّین، نبودی تو اگر
کس نمی بُرد پِی از قدرتِ تیغت اما

در جمل بود که بازوی تو را فهمیدند
ناقۀ عایشه پی شد ز هجومت اما

کینه هایی که

  • چهارشنبه
  • 24
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 20:41
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

امام حسن علیه السلام -( تو که جریان گرفته چشمه کوثر از آغوشت ) * حسین عباسپور

999

امام حسن علیه السلام -( تو که جریان گرفته چشمه کوثر از آغوشت ) تو که جریان گرفته چشمه کوثر از آغوشت
گمانم رفته تا معراج پیغمبر از آغوشت

فقیری آمده بر خاک پایت بوسه بگزارد
و از لطفت درآورده است حالا سر از آغوشت

چه کردی در جواب بد زبانی های آن شامی؟
که با چشمان تر دل میکند آخر از آغوشت

دلت را یا کریم فاطمه یک عمر میسوزاند
شبی که پر شکسته بال زد مادر از آغوشت

تو که راز دلت را برملا کردی برای تشت
برای گریه خواهر کجا بهتر از آغوشت

شاعر : حسین عباسپور

  • چهارشنبه
  • 24
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 20:57
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 علیرضا خاکساری

شهادت امام حسن مجتبی (ع) -( اشک چشمای ترش میگه "نزن" ) * علیرضا خاکساری

1203
4

شهادت امام حسن مجتبی (ع) -( اشک چشمای ترش میگه  "نزن" ) السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْبَرُّ الْوَفِيُّ السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْقَائِمُ الْأَمِينُ السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْعَالِمُ بِالتَّأْوِيلِ السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْهَادِي الْمَهْدِيُّ السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الطَّاهِرُ الزَّكِيُّ السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا التَّقِيُّ النَّقِيُّ السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْحَقُّ الْحَقِيقُ السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الشَّهِيدُ الصِّدِّيقُ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ

  • چهارشنبه
  • 24
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 21:06
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 رضا قاسمی

شهادت امام حسن (ع) -( گر چه در مظلومیت احساس غربت می‌کنیم ) * رضا قاسمی

2424

شهادت امام حسن (ع) -( گر چه در مظلومیت احساس غربت می‌کنیم  ) گر چه در مظلومیت احساس غربت می‌کنیم

می‌رسد از راه ، روزی که قیامت می‌کنیم

می‌رسد روزی که می‌سازیم ، صحنت را حسن !!

بعد از آن درباره‌اش هر روز ، صحبت می‌کنیم

از مزارت گَردِ غم یک روز ، جارو می‌شود

خاک‌های روی آن را مُهر تربت می‌کنیم

ما حصارِ ظلم را از دورِ قبرت می‌کَنیم

زائرانت را از این دیوار ، راحت می‌کنیم

عاقبت یک روز ، از درگاهِ `باب القاسمت”

پرچمِ گنبدْ طلایت را زیارت می‌کنیم

عاقبت یک روز ، رو به گنبدت می‌ایستیم

دست بر سینه به تو عرض ارادت می‌کنیم

لذتِ بوسیدنِ دستِ ضریحت را حسن ...

با تمام ساکنان عرش ، قسمت می‌کنیم

ما برای روضه خوانی بین جمع زائران ...

در حرم هر روز ، یک مدا

  • چهارشنبه
  • 24
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 21:13
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 وحید محمدی

شهادت امام حسن(ع) -( چشم های نجیب یعنی تو ) * وحید محمدی

1129

شهادت امام حسن(ع) -( چشم های نجیب یعنی تو  ) چشم های نجیب یعنی تو

غرق در عطر سیب یعنی تو

السلام ای کریم آل الله

به غمِ دل طبیب یعنی تو

و لسان شکور یعنی تو

و نگاه منیب یعنی تو

ای فدای مزار ویرانت

در مدینه غریب یعنی تو

نیمه شب چشم های بارانی

کودک غم نصیب یعنی تو

و زمان گذشتن از کوچه

گریه های عجیب یعنی تو

بانی روضه ها سلام آقا

شور ابن شبیب یعنی تو

خون دل بر محاسنت جاریست

شاه شیب الخضیب یعنی تو

روضه خوان غریب عاشورا

معنی آیه های اعطینا

تو نگار مدینه ای آقا

سفره دار مدینه ای آقا

وجناتت محمدی، نبوی

سکنات تو فاطمی، علوی

ضرب شمشیر تو شبیه علی

یکه تازی، تو فاتح جملی

وقت دیدار با خدا حالت

می شود باز تا خدا بالت

یوسف اهل ب

  • چهارشنبه
  • 24
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 21:15
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 امیر عظیمی

شهادت امام حسن(ع) -( روضه خوان خسته نباشی مادر ) * امیر عظیمی

4771
10

شهادت امام حسن(ع) -( روضه خوان خسته نباشی مادر  ) روضه خوان خسته نباشی مادر

روضه خواندی ز شه بی کفنم

شصت روز است حسین می گویی

امشبی روضه بخوان از حسنم

روضه خوان روضه غربت سخت است

هیچکس با حسنم یار نبود

خانه هم امن نبوده بر او

همسرش یار وفادار نبود

جعده زهری به حسن خورانده

که از آن فتنه و شر می ریزد

روی تشتی که برایش بردند

لخته خون، پاره جگر می ریزد

روضه خوان روضه بخوان از حسنم

جگرش گرچه به زهر آغشته

پسرم غیرتی و مادری است

داغ کوچه حسنم را کشته

صورت من که از آن کوچه تنگ

تا دم مرگ فقط نیلی ماند

توی ذهن حسن مظلومم

تا ابد خاطره سیلی ماند

حسنم هیچ نرفت از یادش

آتش و دود چه غوغا می کرد

در که افتاد روی پهلوی ام

محسنم داشت تقلّ

  • چهارشنبه
  • 24
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 21:24
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

شعر روضه امام حسن(ع) -( آمـدیم از تو بگـوییم و بباریم حسن ) * حسین ایمانی

2864
4

شعر روضه امام حسن(ع) -( آمـدیم از تو بگـوییم و بباریم حسن  ) آمـدیم از تو بگـوییم و بباریم حسن

ما تعصب به تو و نام تو داریم حسن

کاش در صحن شما پا بگـُذاریم حسن

کـَرمی کن که بیاییم و بیـاریم حسن ....

سنگ و سیمان که بقیعِ غمَت آباد کنیم

صحـن خاکی تو را مثل گوهرشاد کنیم

کم ندیدی غم و غصه!!! پس ازامروز بس است

دشمنت زخم زبان می‌زند و بوالـهَوس است

در دل خانه‌ای و قلب تو در تیررَس است

لخته خون می‌چکد از کنج دهان ... یا نفس است؟

می چکد خونِ دل از گوشه یِ لبهای حسن

کـاش می سـوخت تمام بدنـم جـای حسن

تا زمین خورد حسن زود حـرم آه کشید

شاه می گفت شکسته کـمرم ... آه کشید

جعده خندید ولی صبر و کرم ... آه کشید

مـادری گـفت خـدایا پسرم .... آه کشید

لخته خ

  • چهارشنبه
  • 24
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 21:28
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 محسن کاویانی

شهادت امام حسن (ع) -( گمنامی او را نفهمیدند نامی ها ) * محسن کاویانی

3525
6

شهادت امام حسن (ع) -( گمنامی او را نفهمیدند نامی ها ) گمنامی او را نفهمیدند نامی ها
هرگز نشد آشفته از بی ‌احترامی ها

آری نشان از داغی بازار تهمت هاست
وقتی که خالی می شود دورت ز عامی ها

در مهربانی شهره بود آنقدر که حتی
خوردند از نان حلال او حرامی ها

حتی سگی را رد نکرد از سفره لطفش
لبخند میزد در جواب بی مرامی ها

در بین شهری که محبت را نمی فهمید
تنها حسن هم‌سفره می شد با جذامی ها

من شک ندارم کام او با زهر شیرین شد
زهری که مرهم بود خود بر تلخکامی ها

شاعر : محسن کاویانی

  • پنج شنبه
  • 25
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 08:48
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

شهادت امام حسن (ع) -( بخوان ز چهره ام آه دل غمين مرا ) * محمد بیابانی

1452
0

شهادت امام حسن (ع) -( بخوان ز چهره ام آه دل غمين مرا ) بخوان ز چهره ام آه دل غمين مرا
به خاک بوسی پايت ببين جبين مرا

دوباره گريه ی دوری، دوباره گريه ی شرم
كشيده است روی ديده آستين مرا

دلم ديار گناه است با نگاهی باز
بيا و فتح كن ای شاه سرزمين مرا

تو نيستی و غمت مونس دلم شده است
بگير از منِ غمديده همنشين مرا

به جز نگاه تو كه بارها امانم داد
كه دفع كرده بلاهای در كمين مرا؟

مرا به كرببلا بردی اربعين اما
بيا و پای پياده ببر مدينه مرا

شاعر : محمد بیابانی

  • پنج شنبه
  • 25
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 08:53
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 حمیدرضا محسنات

زمینه بسیار زیبا برای شهادت امام حسن (ع) -( روزای دلتنگی , پیش تو مهمانم ) * حمیدرضا محسنات

2367
4

زمینه بسیار زیبا برای شهادت امام حسن (ع) -( روزای دلتنگی , پیش تو مهمانم ) روزای دلتنگی , پیش تو مهمانم
وقتی که پر از دردم , میگم حسن جانم

نشون قبر تو , میگیرم از پَر کبوترای خسته بال
داره صداش میاد , بالای قبر خاکی مادر شکسته بال

غصه ، يعنی آقام حرم نداره
یعنی خاک بقیع براش مزاره
آقا , یه روزی زائرت از ایران
آخر , واسه ی تو ضریح میاره

(( غریب آقام آقام حسن ))

مَحرم برای تو ، نا محرمه آقا
روزه که میگیری , افطار غمه آقا

چی دیدن از تو جز
کرامت و دعا و تا دم سحر سجود
بمیرم ای آقا
آخه اینا جواب خوبی های تو نبود

داری , میخونی روضه باز شبونه
روضت , یه مادره که بی نشونه
روضت یه مادره که بین کوچه
بی تو نمیتونست بیاد به خونه

(( غریب آقام آقام حسن ))

بوی گل یاسه , پیچی

  • پنج شنبه
  • 25
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 19:16
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 حسن لطفی

شهادت حضرت امام حسن مجتبی(ع) -( باید امشب بلند گریه کنیم ) * حسن لطفی

1965

شهادت حضرت امام حسن مجتبی(ع) -( باید امشب بلند گریه کنیم ) باید امشب بلند گریه کنیم
مثلِ زینب بلند گریه کنیم
که مرتب بلند گریه کنیم
سوخت از تب..‌. بلند گریه کنیم

گریه کن گریه گرچه تسکین است
غمِ غربت عجیب سنگین است

بر غریبی کریم ، گریه کنید
پایِ دردی عظیم گریه کنید
یادِ حالی وخیم گریه کنید
بشنوید از قدیم گریه کنید

چشمها را پُر آب‌تر بکنید
حالِ ما را خراب‌تر بکنید

زهر نوشید فاطمه نالید
سبز پوشید فاطمه نالید
هرچه کوشید فاطمه نالید
خون که جوشید فاطمه نالید

روی دامان مادرش اُفتاد
روی دست برادرش اُفتاد

بی وفایی نوایِ او را بُرد
چنگی آمد عبایِ او را بُرد
نیزه‌ای رانِ پای او را بُرد
هق هقِ بی صدایِ او را بُرد

دست بر قلبِ مضطرش نزنید
پیشِ ما حرف همسرش ن

  • جمعه
  • 26
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 19:56
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 علیرضا خاکساری

شهادت امام حسن مجتبی (ع) -( ای مسیح خانه ی مولی الموالی مجتبی ) * علیرضا خاکساری

1935
3

شهادت امام حسن مجتبی (ع) -( ای مسیح خانه ی مولی الموالی مجتبی ) اللَّهُمَّ صَلِّ وَ سَلِّمْ وَ زِدْ وَ بَارِكْ عَلَى السَّيِّدِ الْمُجْتَبَى وَ الْإِمَامِ الْمُرْتَجَى سِبْطِ الْمُصْطَفَى وَ ابْنِ الْمُرْتَضَى عَلَمِ الْهُدَى الْعَالِمِ الرَّفِيعِ ذِي الْحَسَبِ الْمَنِيعِ وَ الْفَضْلِ الْجَمِيعِ وَ الشَّرَفِ الرَّفِيعِ الشَّفِيعِ ابْنِ الشَّفِيعِ الْمَقْتُولِ بِالسَّمِّ النَّقِيعِ الْمَدْفُونِ بِأَرْضِ الْبَقِيعِ الْعَالِمِ بِالْفَرَائِضِ وَ السُّنَنِ صَاحِبِ الْجُودِ وَ الْمِنَنِ كَاشِفِ الضُّرِّ وَ الْبَلْوَى وَ الْمِحَنِ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَ مَا بَطَنَ الَّذِي عَجَزَ عَنْ عَدِّ مَدَائِحِهِ لِسَانُ اللَّسِنِ الْإِمَامِ بِالْحَقِّ الْمُؤْتَمَنِ أَبِي مُح

  • جمعه
  • 26
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 20:02
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

امام حسن مجتبی(علیه السلام) -( در حافظه اش بود نشان ازکوچه ) *

1252
-1

 امام حسن مجتبی(علیه السلام) -( در حافظه اش بود نشان ازکوچه ) در حافظه اش بود نشان ازکوچه
یک مثنویِ اشک روان از کوچه...

درخواب همیشه قاتلش را میدید
رد میشود او قدم زنان از کوچه...

آن کودکِ شیرین سخنِ بیتِ علی
افتاده به لُکْنَتِ زبان از کوچه...

ازکوچه دگر خدا نمیشد رد شد
اوبود بسی دل نگران از کوچه

هرچند که نبض او دمادم میزد...
رفت از بدنش این ضربان از کوچه

سخت ست جوان که یک شبه پیرشود
شد قامت مادرش کمان ازکوچه...

وقتی جگرش درون تشتی میریخت
میگفت امان امان امان از کوچه...

احسان کریمیان

  • جمعه
  • 26
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 20:59
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

شعر شهادت امام حسن (ع) -( اینجا بقیعه چه سوت و کوره ) * هستی محرابی

878

شعر شهادت امام حسن (ع) -( اینجا بقیعه چه سوت و کوره ) اینجا بقیعه چه سوت و کوره
اینجا دریغ از یه شمع و نوره
اینجا عیانه مظلومیِ تو
اینجا فِراق از اشکِ حضوره

جانِ تو لبریز از لطف و احسان
مولا حسن جان مولا حسن جان

قلبم گرفته امشب دوباره
با من رفیقه ماه و ستاره
می سوزه این دل از غربتِ تو
شاهم غریب و حرم نداره

جان تو لبریز از لطف و احسان
مولا حسن جان مولا حسن جان

این آرزومه یه روزی آقا
سازیم برایت یه صحنِ زیبا
یه گنبد عشق با رنگ خضرا
صحن و سرایت قدِ یه دنیا

ای سینه ی تو لبریز احسان
مولا حسن جان، مولا حسن جان

شاعر : هستی محرابی

  • شنبه
  • 11
  • آذر
  • 1396
  • ساعت
  • 09:35
  • نوشته شده توسط
  • احسان نیکخواه
ادامه مطلب

متن شعر شهادت امام حسن مجتبی -( سوزم از این شرحِ فراق ) * هستی محرابی

781

متن شعر شهادت امام حسن مجتبی -( سوزم از این شرحِ فراق ) سوزم از این شرحِ فراق
کو گنبد و صحن و رواق؟

مظلوم تر از نامِ حسن
آیا کسی دارد سراغ ؟

این لاله ی پیغمبر و
این قبرِ بی شمع و چراغ

خون گشته قلب فاطمه
از شدت این درد و داغ!

شاعر : هستی محرابی

  • شنبه
  • 11
  • آذر
  • 1396
  • ساعت
  • 09:42
  • نوشته شده توسط
  • احسان نیکخواه
ادامه مطلب

متن شعر شهادت امام حسن مجتبی -( این شرحِ ماجرا غوغا کند سرم ) * هستی محرابی

792

متن شعر شهادت امام حسن مجتبی  -( این شرحِ ماجرا غوغا کند سرم ) این شرحِ ماجرا غوغا کند سرم
شاهِ مدینه و بی گنبد و حرم

تصویرِ قبرِ تو فریادِ غربت است
صبری به ما بده، ای صاحبِ کرم!

شاعر : هستی محرابی

  • شنبه
  • 11
  • آذر
  • 1396
  • ساعت
  • 09:45
  • نوشته شده توسط
  • احسان نیکخواه
ادامه مطلب

شعر شهادت امام حسن (ع) -( قصه ی غریبیِ تو آقا جون ) * هستی محرابی

749
1

شعر شهادت امام حسن (ع) -( قصه ی غریبیِ تو آقا جون ) قصه ی غریبیِ تو آقا جون
یه جورایی با همه فرق می کنه
مثلِ دریای پُر از تلاطمه
آدمو تو گردابش غرق می کنه

آه و واویلا حسن، آه و واویلا حسن (2)
میوه ی باغِ علی، لاله ی زهرا حسن (2)

غریبیِ تو فقط همین بسه
تویِ خونَه شَم غریب و بی کسه

کسی که یه دونه محرم نداره
یا که همسر داره همدم نداره

تا که نوشانده به تو
آبی از کوزه ی زهر
دامنت پُر شده از
لخته ی خون و جگر

آه و واویلا حسن، آه و واویلا حسن (2)
بی کس و تنها حسن، همدمِ غمها حسن (2)

تا که اون زهرِ جفا تو جونت اثر کنه
یکی باید خواهرت زینب و خبر کنه

بره تشت و بیاره، جون تو اومد به لب
تمومِ وجودِ تو داره می سوزه تو تب

اولین تشتِ خون و، خواهرت اینج

  • یکشنبه
  • 19
  • آذر
  • 1396
  • ساعت
  • 08:56
  • نوشته شده توسط
  • احسان نیکخواه
ادامه مطلب

مدح امام حسن مجتبی(ع) -(بيا براي غريبیِ او غزل بنويس) * عادل حسین قربان

526

مدح امام حسن مجتبی(ع) -(بيا براي غريبیِ او غزل بنويس)  بيا براي غريبیِ او غزل بنويس
غزل به شيوه‌ي شيوا و بی‌بدل بنويس

خدا ميان اذان عشق يادمان داده
محبت حسنی بهترين عمل بنويس

براي اين که بفهمي حماسه يعني چه
کمی فقط ز دلاور يلِ جمل بنويس

کريم‌وار به سائل ببخشد از سر لطف
بزرگواری اين مرد را مثل بنويس

هميشه دست کريمش نوازشم کرده
عنايتی که به ما داشت، از ازل بنويس

بدون صحن، بدون حرم، بدون رواق
و از خرابیِ دلگير اين محل بنويس

بقيع آينه‌ی دردهاي طولانی‌ست
بيا براي غريبیِ او غزل بنويس

  • یکشنبه
  • 3
  • تیر
  • 1397
  • ساعت
  • 20:20
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 محمد حسین رحیمیان

مدح امام حسن مجتبی(ع) -(پرواز می کنم به خدا با حسن حسن) * محمد حسین رحیمیان

1870
3

مدح امام حسن مجتبی(ع) -(پرواز می کنم به خدا با حسن حسن)  پرواز می کنم به خدا با حسن حسن
دردم همیشه گشته دوا با حسن حسن

مانند سال های گذشته قبول کرد
زهرا حسین حسین مرا با حسن حسن

بالاترین سعادت عالم به ما رسید
پُر شد همیشه سفرۀ ما با حسن حسن

این حاء و سین و نون به خدا اسم اعظم است
حاجت همیشه گشته روا با حسن حسن

روز دهم تمامی اشرار کوفه را
می کُشت سید الشهدا با حسن حسن

بردند لذتی دگر آنانکه اربعین
رفتند سوی کرببلا با حسن حسن

ما نذر کرده ایم که روزی بنا کنیم
بین بقیع صحن و سرا با حسن حسن

  • یکشنبه
  • 3
  • تیر
  • 1397
  • ساعت
  • 20:21
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 قاسم صرافان

مدح امام حسن مجتبی(ع) -(با نان و خرما مي‌رسي، من هم يتيمم) * قاسم صرافان

808
2

مدح امام حسن مجتبی(ع) -(با نان و خرما مي‌رسي، من هم يتيمم)  با نان و خرما مي‌رسي، من هم يتيمم
اما نه خرما، مست دستان کريمم

مي‌زد به پايت بوسه لب‌هاي مدينه
اي خوش به حال نيمه شب‌هاي مدينه

ميخانه‌ي خاکي غبارش هم شراب است
اِنعام صحن خاکيت هم بي حساب است

این مثنوی تا یاد سردار جمل کرد
روح القدس گویی هوای یک غزل کرد

یا محسنم در حال مستی «یا حسن» شد
نامت غزل را محو نوری در ازل کرد

من در زمان آواره‌ی آن لحظه هستم،
آن دم که دستان تو «قاسم» را بغل کرد

آنگونه او را خوش در آغوشت کشیدی
تا بی تو بودن مرگ را پیشش عسل کرد

  • یکشنبه
  • 3
  • تیر
  • 1397
  • ساعت
  • 20:21
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

مدح و مناجات امام حسن مجتبی(ع) -(کرم می ریزد از دستان لطفت بی امان دائم) * مجتبی شگریان همدانی

1267
1

مدح و مناجات امام حسن مجتبی(ع) -(کرم می ریزد از دستان لطفت بی امان دائم)  کرم می ریزد از دستان لطفت بی امان دائم
کسی را این چنین هرگز ندیدم مهربان دائم

از آن لبها که می بوسید پیغمبر دعایی کن
که مدح تو بجوشد از دل ما بر زبان دائم

اگر از عشق تو یک بیت ننویسم زبانم لال
اگر مدحت نگویم بسته باشد این دهان دائم

اگر خورشید می فهمید نور مجتبایی را
خجالت می کشید و شرمگین می شد نهان دائم

در مهمانسرای حاتم طائی به شب بسته
ولی اینجا درش باز است روی میهمان دائم

کسی که با تو باشد،در خزان مثل گلستان است
کسی که دور شد از تو بماند در خزان دائم

ملک بر روی آن محفل که از حسن تو می گویند
بریزد در و گوهر از دل هفت آسمان دائم

نماز از صلح تو بر پاست پس تا روز رستاخیز
سه وعده جای تو ج

  • یکشنبه
  • 3
  • تیر
  • 1397
  • ساعت
  • 20:21
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

مدح امام حسن مجتبی(ع) -(خورشید نجابت و صفا را عشق است) *

519

مدح امام حسن مجتبی(ع) -(خورشید نجابت و صفا را عشق است)  خورشید نجابت و صفا را عشق است
سلطان کرامت و سخا را عشق است

در بین تمام خوبرویان جهان
رخسار امام مجتبی را عشق است
***
در نیمه ماه ماه کامل حسن است
در سیر و سلوک راه کامل حسن است

یک گوشه ای از فضائلش این بس که...
در جنگ جمل سپاه کامل حسن است

  • یکشنبه
  • 3
  • تیر
  • 1397
  • ساعت
  • 20:28
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 وحید محمدی

مدح امام حسن مجتبی(ع) -(نام تو که بردم دهنم غرق عسل شد) * وحید محمدی

699

مدح امام حسن مجتبی(ع) -(نام تو که بردم دهنم غرق عسل شد)  نام تو که بردم دهنم غرق عسل شد
اول قلمم راهی میدان جمل شد
شمشیر تو برنده تر از دست اجل شد
کار علی اینبار به تدبیر تو حل شد
از هر طرفِ لشکر اگر تیر ببارد
اینبار علم تکیه به دستان تو دارد

سرمشقِ علمدار شدن را تو نوشتی
بر سینه ی ما نام حسن را تو نوشتی
سرسبزی گل های چمن را تو نوشتی
هم نافه ی آهوی ختن را تو نوشتی
تو زینت دامان رسول دو سرایی
تو راهبر و راهرو و راهنمایی

خوب است فدایی تو باشیم همیشه
مشغول گدایی تو باشیم همیشه
سرمست و هوایی تو باشیم همیشه
معبود خدایی تو باشیم همیشه
ما لقمه ی نان از سر این سفره گرفتیم
روزی خود از مادر این سفره گرفتیم

تو سید و سالار جوانان بهشتی
تو قسمتی از لولو و مرج

  • یکشنبه
  • 3
  • تیر
  • 1397
  • ساعت
  • 20:28
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 علی اصغر یزدی

تخریب بقیع -(چادر مادر تو خاکی نیست) * علی اصغر یزدی

664

تخریب بقیع -(چادر مادر تو خاکی نیست)  تخریب بارگاه ائمه بقیع

در حریمی که روضه ممنوع است
روضه خوان شما خودِ قبر است
پیش جهل مدبران بقیع
چاره ی بغضِ در گلو صبر است

در مسیر کبوتران حرم
آب و دانه سحر نمی ریزند
در هوای تو لطمه زن ها هم
خاک غربت به سر نمی ریزند

سنگ قبر تو شش جهت دارد
پس ضریح تو نیز شش گوش است
هرکه از باب قاسم آمده است
بعد عمری هنوز مدهوش است

گنبدت را ندیده اند مگر
تپه خاکی که پشت مرقد توست
در حقیقت قلوب انسان ها
بارگاهی برای مسند توست

از مفاتیح ندبه جایز نیست
«گریه» از غربت تو محروم است
هرکه فرزند فاطمه باشد
بین مردم همیشه مظلوم است

سوت وکور است هر شبه جمعه
چون شب دفن مادرت زهرا
سوت و کور است مثل آن کوچه
که نکردید

  • یکشنبه
  • 3
  • تیر
  • 1397
  • ساعت
  • 20:54
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 علی اصغر یزدی

سیدالکریم -(در هوایت می شود احساس بوی کربلا) * علی اصغر یزدی

852

سیدالکریم -(در هوایت می شود احساس بوی کربلا) #سیدالکریم

در کنارت می شود احساس بوی کربلا
در تو پنهان ست آن سرّ مگوی کربلا

هر کسی پابوسیَت آمد به تهران،باطنن
راه خود را کج نموده او به سوی کربلا

صحن زیبایَت به لطف روضه های بی ریا
آبرویی کسب کرد از آبروی کربلا

هر کسی از آب سقا خانه هایَت می خورد
ناگزیراً می کند یاد عموی کربلا

اهل ری از برکت دست شما نوشیده اند
باده ی ناب نجف را از سبوی کربلا

زندگیَت یاد داده بر تمام عاشقان
راه انسان ساختن با خلق و خوی کربلا

علی اصغر یزدی

  • جمعه
  • 8
  • تیر
  • 1397
  • ساعت
  • 02:20
  • نوشته شده توسط
  • علی اصغر یزدی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد