شهادت امام حسن مجتبی(ع)

مرتب سازی براساس

شهادت امام حسن ع -( شبت با چه رنجی سحر می شود ) * هادی ملک پور

1415
0

 شهادت امام حسن ع -( شبت با چه رنجی سحر می شود ) شبت با چه رنجی سحر می شود
سحر خیره چشمت به در می شود
و داغ دلت تازه تر می شود
تو و کوچه و… داغ زهرا حسن!

کجا پیش تو جای خار و خس است
دلت در دل خانه هم بی کس است
شده همسرت قاتلت این بس است

سزاوار تو نیست دنیا حسن!

خودت روضه خوان کفن می شوی
چو با قاسمت هم سخن می شوی
به تابوت خونین بدن می شوی

تنت تیر باران اعدا حسن !

شاعر : هادی ملک پور

  • سه شنبه
  • 18
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 20:53
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

شهادت امام حسن ع -( باید دوباره خیمه ی غم دست و پا کنیم ) * محمود مربوبی

1912
1

 شهادت امام حسن ع -( باید دوباره خیمه ی غم دست و پا کنیم ) باید دوباره خیمه ی غم دست و پا کنیم
پرچم، کُتل، کتیبه، علم دست و پا کنیم

بعد از دو ماه گریه به ارباب بی کفن
اشکی برای شاه کرم دست و پا کنیم

بوی (حسن) وزیده ز اشعار محتشم
وقتش رسیده لوح و قلم دست و پا کنیم
.
«باز این چه شورش است که در خلق عالم است»
یعنی نوای (واحسنم) دست و پا کنیم

باید مقدمات سفر تا مدینه را
حتی شده به رنج و الم دست و پا کنیم

آنجا بساط روضه ی مردی کریم را
در کوچه ها قدم به قدم دست و پا کنیم

طرح ضریح فرشچیان باشد و سپس
یک نقشه هم برای حرم دست و پا کنیم

وقتی که سفره دار، کریم است بهتر است
کیسه برای سیم و دِرم دست و پا کنیم

امشب خدا برای حسن سینه می زند
باید زمینه، نوحه، دو

  • سه شنبه
  • 18
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 21:00
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

شهادت امام حسن ع -( چه شد؟ عاقبت زهر را بی امان خورد ) * محمد میرزایی

1730

 شهادت امام حسن ع -( چه شد؟ عاقبت زهر را بی امان خورد ) چه شد؟ عاقبت زهر را بی امان خورد
امامی که یک عمر زخم زبان خورد

امام کریمی که یک عمر، دنیا
فقیرانه از سفره اش آب و نان خورد

امام بزرگی که هر لقمه اش را
نشست و کریمانه با کودکان خورد

امامی که از کودکی داغدار است
که از کوچه ای سیلی ناگهان خورد

چه باید نوشت از دل بیقرارش؟
از آن خون دل ها که از این جهان خورد

چه خون جگرها که از دشمنانش
چه زخم زبان ها که از دوستان خورد

چه شد؟ عاقبت زهر را بی امان خورد
امامی که یک عمر زخم زبان خوردa

شاعر : محمد میرزایی

  • سه شنبه
  • 18
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 21:03
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

شهادت امام حسن ع -( گرفته بود به دستان خویش جانش را ) *

1480
0

 شهادت امام حسن ع -(  گرفته بود به دستان خویش جانش را ) گرفته بود به دستان خویش جانش را
وَ برده بود غم کوچه ای توانش را

نبوده زهر معاویه علت مرگش
صدای ضربه ی سیلی گرفت جانش را

گواه روضه ام این گیسوی سپید اوست
که آتش و درِ خانه برید امانش را

به هفت سالگیش پیر شد امام حسن
ودر بهار خودش دید او خزانش را

همین نشان غریبی ست قاتل آقا
همان کسی ست که خورده ست آب و نانش را

گریز روضه ی تشتِ مدینه در شام است
یزید روی سری چوب خیزرانش را

علی مشهوری(مهزیار)

  • سه شنبه
  • 18
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 21:05
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 امیر فرخنده

شهادت امام حسن ع -( پیش چشمان من از رنج و محن هیچ مگو ) * امیر فرخنده

1959
2

 شهادت امام حسن ع -( پیش چشمان من از رنج و محن هیچ مگو ) پیش چشمان من از رنج و محن هیچ مگو

برو و از کرم و جود سخن هیچ مگو

شاه من بی حرم ست آمده ای گر اینجا

از ضریح و حرمی حرف مزن هیچ مگو

گر شکستم سر خود را وسط این روضه

مست و دیوانه ی یارم تو به من هیچ مگو

دل هر کس به کسی نازد و گویم هربار

من غلام حسنم غیر حسن هیچ مگو

شاعر : امیر فرخنده

  • سه شنبه
  • 18
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 21:08
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

مظلوم حسن -( ای شاهد ناله های مادر ) * اسماعیل تقوایی

1815
3

مظلوم حسن -( ای شاهد ناله های مادر  ) ای شاهد ناله های مادر
اول پسر عزیز حیدر
ای آنکه میان اولیا شد
مظلومی تو زحد فراتر
مولا حسنی وحسن کامل
شرمنده ی روی توست اختر
ای آنکه کریم اهل بیتی
از حاتم وهر کریم برتر
از دوست تو ناروا شنیدی
دیگرچه رسد به خصم کافر
زخمت بزدند بعض یاران
یاران به دشمنان برابر
شدپشت توخالی از سپاهت
صفین شد ودوباره حیدر
اینگونه برون زخانه بودی
درخانه اسیر جور همسر
اوخورده فریب وزهر دادت
افتاد به پیکرتو آذر
افسوس زآن دمی که زینب
آمد به بر تو زار ومضطر
دیدش جگرت به تشت خونی
گفتا که بمیرم ای برادر
گفتی دم آخر است زینب
خوشحالم از آنچه شد مقدر
دیگر غم کوچه را ندارم
زود است روم به پیش مادر
بردند که دفن تو نمایند
درپیش م

  • دوشنبه
  • 24
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 04:30
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

امام حسن مجتبي عليه السلام -( روزي كه خورشيد از قيامت در طپش بود ) *

1326
0

امام حسن مجتبي عليه السلام -( روزي كه خورشيد از قيامت در طپش بود ) روزي كه خورشيد از قيامت در طپش بود
روزي كه چرخ از هول محشر در كشش بود

روزي كه هستي جامه وحشت به بر داشت
روزي كه خورشيد آتش خون در جگر داشت

روزي كه غوغا بود و غرش بود و آوار
آن روز سيلي بود و مادر بود و ديوار

آن روز عمر باغبان ما سر آمد
چون ياس رفت از خانه و نيلوفر آمد

من شاهد آن دست سنگين بودم آنجا
من شاهد آن روي رنگين بودم آنجا

من غصه ها در اين دل رنجيده دارم
من قصه اي از ميخِ آتش ديده دارم

گه از غلاف تيغ و گاه از تازيانه
بر بازوي مادر بنفشه زد جوانه

من غنچه بودم چون خزان باغ ديدم
از كودكي من داغ روي داغ ديدم

يك عمر جانِ خسته ام بر لب نمودند
بالاي منبرها علي را سب نمودند

من در شب قدر

  • یکشنبه
  • 30
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 11:30
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

شهادت حضرت امام حسن مجتبی(ع) -( نفسی به خون جگر زدم ، که لبی به مرثیه وا کنم ) *

1320
-1

شهادت حضرت امام حسن مجتبی(ع) -( نفسی به خون جگر زدم ، که لبی به مرثیه وا کنم ) نفسی به خون جگر زدم ، که لبی به مرثیه وا کنم
به ضریج گمشده سر نهم ، شب خویش وقف دعا کنم

نه ملازمی و نه همدمی ، مگر آنکه در شب بی‌کسی
چو شهید کوفه به چاه غم ، پر و بال گریه رها کنم

به خدا که شمع شکسته‌ای ، به بقیع جان من آورید
که به آستانه ی مجتبی ، همه زخم کهنه دوا کنم

غم مجتبی کِشَدم به خون ، که غریب خانه ی خویش بود
و من این ترانه ی غرق خون ، به کدام واژه ادا کنم

من و حضرتِ تو شکسته دل ، که اگر عدو زندت به تیر
به فدای پیکر پاک تو ، دل خود سپر به بلا کنم

اگر از غم تو نفس زنم ، همه اشک و آتش و خون شوم
بکشم به خون همه را چنان ، که مدینه کرب ‌و بلا کنم

تو به خُلق و خِلقت احمدی ، تو صبور آل

  • دوشنبه
  • 1
  • آذر
  • 1395
  • ساعت
  • 17:01
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

شهادت امام حسن(ع) -( هرکس به طریقی زده آتش جگرت را ) * سید پوریا هاشمی

2913
5

شهادت امام حسن(ع) -( هرکس به طریقی زده آتش جگرت را ) هرکس به طریقی زده آتش جگرت را

بیگانه جدا دوست شکسته کمرت را

افطار تو را زهر به این حال کشانده

یک کوزه ی سربسته زمین ریخت پرت را

یاقوت مدینه به زمرد زدی امروز

بدجور عوض کرده هلاهل اثرت را

از راه لبت رفته ز چشمت زده بیرون

یک مرتبه سوزانده همه خشک و ترت را

سرریز شد از طشت عذابی که کشیدی

خون لخته گرفته ست اگر دور و برت را

چیزی بروی طشت بیانداز نبیند

زینب که میاید به سرت دردسرت را

در راه زمین خورده اگر که نرسیده

یک ذره به تأخیر بکش پس سفرت را

اصلا به تو آرامش و لبخند نیامد

شب کرده غم کوچه و سیلی سحرت را

این در نه لگد خورده و نه اینکه شکسته

بردار ز لولای در آخر نظرت را

عمامه ات افت

  • چهارشنبه
  • 3
  • آذر
  • 1395
  • ساعت
  • 13:37
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

شهادت امام حسن(ع) -( رسم کریم هاست غم یار میخورند ) * سید پوریا هاشمی

1875

شهادت امام حسن(ع) -( رسم کریم هاست غم یار میخورند ) رسم کریم هاست غم یار میخورند

در عمرخویش غصه بسیار میخوردند

راز نگفته دردلشان موج میزند

ازدوست زهر و طعنه ز اغیار میخورند

زیر عبا زره به تن خویش میکنند

وقت نماز خون دل زار میخورند

حتی سپاهیان و غلامان یک کریم

نان را به نرخ درهم و دینار میخورند

پایین منبرند و علی لعن میشود

خشم مدام خویش علی وار میخورند

هرشب فقط به سجده و هرروز روزه اند

یک کاسه آب لحظه افطار میخورند

از همسرانشان طلب آب میکنند

اما به جاش زهرشرربار میخورند

این زهر را نه از ستم همسرانشان

این زهر را ز کوچه و دیوار میخورند

موی حسن ز غصه زهرا سپید شد

رسم کریم هاست غم یار میخورند

شاعر : سید پوریا هاشمی

  • چهارشنبه
  • 3
  • آذر
  • 1395
  • ساعت
  • 13:40
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

شهادت امام حسن(ع) -( من کرم زاده ام و شهر کرامت وطنم ) *

1935
1

شهادت امام حسن(ع) -( من کرم زاده ام و شهر کرامت وطنم ) من کرم زاده ام و شهر کرامت وطنم

گرد و خاک ره ارباب کرم خاک تنم

روزها فکر من این ست و همه شب سخنم

چه شد از بین همه بنده کوی حسنم

هاتفی گفت اگر گرد رخ او همه اید

چون در این دایره دعوت شده ی فاطمه اید

با وجود تو کسی را هنری نیست که نیست

تو که باشی ز فقیری اثری نیست که نیست

من تو را دارم و دیگر خطری نیست که نیست

و در این چرخ بجز تو خبری نیست که نیست

زندگی را به تمنای تو خوش می دارم

که من از فکر بجز تو بخدا بیزارم

ای که با آمدن توست ، علی بابا شد

و به لبخند تو غم از دل زهرا وا شد

نوبتی باشد اگر نوبت این رسوا شد

که بگویند به لطف تو گدا دارا شد

آبرو یافته از لطف و عطای حسنم

پس عجب نی

  • چهارشنبه
  • 3
  • آذر
  • 1395
  • ساعت
  • 13:48
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

شهادت امام حسن(ع) -( گدا زیاد رسیده حقیر هم هستم ) * حبیب نیازی

2418

شهادت امام حسن(ع) -( گدا زیاد رسیده حقیر هم هستم ) گدا زیاد رسیده حقیر هم هستم

سرم فدای سرت سربِزیر هم هستم

زمانِ آمدنت در محله آمده ام

دلم خوش است که بینِ مسیر هم هستم

عزیزِ فاطمه هستی کریم هم هستی

غلامِ فاطمه هستم، فقیر هم هستم

ابوتراب اجازه بده که گریه کنم

که خاکِ خشک شبیهِ کویر هم هستم

مگر امام حسن دستگیری ام بکند

نیازمند به دست بگیر هم هستم

ذَلیل و خاضِع و مِسکین و مُستَکینم من

"اعوذ بِالکرمت " مُستَجِیر هم هستم

مرا اسیرِ خودت کن اسیرِ نَفس شدم

تصدقت بشوم من اسیر هم هستم

به یادِ گریه ی قاسم زمانِ دفنِ تنت

به یادِ بارشِ بارانِ تیر هم هستم

همین کنار نشستم مرا نگاه کنی

گدا زیاد رسیده حقیر هم هستم

شاعر : حبیب نیازی

  • چهارشنبه
  • 3
  • آذر
  • 1395
  • ساعت
  • 13:53
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

مدح و مناجات با امام حسن مجتبی (ع) -( شکر خدا با نظر زهرا ) *

3327
5

مدح و مناجات با امام حسن مجتبی (ع) -( شکر خدا با نظر زهرا ) شکر خدا با نظر زهرا

یه عمره مجنون حسین هستم

یه لطفی کرده مادر سادات

که تا ابد به زیر دین هستم

حس می کنم مثل رسول ترک

که در این خونه فقط کلبم

شور حسین تو سرمه اما

واسه حسن می تپه این قلبم

منم مجنون حسن لیلی

یه دل دارم مجتباییه خیلی

حسن جانم

******

شور حسین عشق حسن چون خون

تو رگ و ریشم جریان داره

فقط به عشق این دو تا آقاست

که قلب عاشق ضربان داره

میون باغ علی و زهرا

من گل یاسمن رو دوست دارم

قسم به لاله ی بدون سر!

خیلی امام حسن رو دوست دارم

همیشه مستم از جامش

شیرینه کامم از بردن نامش

حسن جانم

*******

تاریکی محضم و می دونم

که با حسن نور علی نورم

کاشکی خداوند جلی محشر

با ح

  • چهارشنبه
  • 3
  • آذر
  • 1395
  • ساعت
  • 13:56
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

شهادت امام حسن(ع) -( سفره باز تو آنقدر گدا پرور بود ) * سید پوریا هاشمی

1868
2

شهادت امام حسن(ع) -( سفره باز تو آنقدر گدا پرور بود ) سفره باز تو آنقدر گدا پرور بود

روز و شب سفره ات از خیل گدا محشر بود

یک سرش بود ز خانه سر دیگر کوچه

خوب دیدند همه لطف تو سرتاسر بود

غیر بیت الحسن این شهر کرم خانه نداشت

که دراین شهر فقط خانه تو بی در بود

کاسه آبی به گدا دادی و سرمستش کرد

آب چاه تو خودش شعبه ای از کوثر بود

هرکس آمد به مدینه تو پناهش دادی

خواه اگر ناصبی و خواه اگر کافر بود

گرچه انواع غذا بود سر سفره تو

رزق هروعده تو نان جو چون حیدر بود

تا که سگ سیر نشد لب به غذایت نزدی

کرم و جود تو مافوق تر از باور بود

کیمیای قدمت نقل دهان همه شد

کف نعلین تو میخورد به هرجا زر بود

کرد توهین به تو اما برویش خندیدی

گرچه میسوختی و چش

  • چهارشنبه
  • 3
  • آذر
  • 1395
  • ساعت
  • 14:54
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 محمد زوار

شهادت امام حسن(ع) -( گوهرشناس از اعتبار گوهرش گفت ) * محمد زوار

1636
4

شهادت امام حسن(ع) -( گوهرشناس از اعتبار گوهرش گفت ) گوهرشناس از اعتبار گوهرش گفت
وقتی حدیثِ عشق را با دلبرش گفت

«جانم حسن» نزد حسینش گفت، احمد
یعنی که ساقی نزد مِی از ساغرش گفت

سِبط نَبی، جان جوانان بهشتی است
این مَنقبت را بارها پیغمبرش گفت

یک یاحسن گفتیم بین روضه اما
صد یاحسن مابین روضه مادرش گفت

باید حسن باشی بفهمی غربتش را
مردی که دردش را به غیر از همسرش گفت

بدجور در کوچه غرورش را شکستند
این را تمام عمر، چشمان تَرش گفت

هِی غصه خورد و صبر کرد و در خودش ریخت
وقتی عدو لعن علی بر منبرش گفت

می‌رفت اما داغدار کربلا بود
ذکر مصیبت، لحظه های آخرش گفت

این روضه‌ها را از حسن داریم امروز
لا یَوْمَ کَیَوْمِکْ میان بسترش گفت

با روضه‌ها تا آخرین دَ

  • چهارشنبه
  • 3
  • آذر
  • 1395
  • ساعت
  • 15:00
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 محمد زوار

شهادت امام حسن(ع) -( احساس میکنم که شبیه کبوترم ) * محمد زوار

1890
1

شهادت امام حسن(ع) -( احساس میکنم که شبیه کبوترم ) احساس میکنم که شبیه کبوترم
هرگز به غیر بام‌تو جایی نمی‌پرم

از لحظه‌ای که پای بساط تو آمدم
مشمول لطف دائم زهرای اطهرم

حتی حبیب هم به دلم غبطه می‌خورَد
وقتی میان روضه‌ی تو فیض می‌برم

بالای عرش می‌رسم از بین روضه‌ها
آن‌دم که در عزای تو پایین منبرم

هرگز ملائکه به مقامم نمی‌رسند
آنجا که در حسینیه‌ پای سماورم

هیات، محل تربیت خانواده‌هاست
سینه‌زدم کنار پدر، با برادرم

گریه‌کن مجالس روضه‌ست مادرت
جاروکش مجالس روضه‌ست مادرم

جاماندم از زیارت شش‌گوشه یاحسین
این غصه را کجا ببرم؟ خاک بر سرم

شبهای جمعه فاطمه مهمان کربلاست
آید صدای ناله‌ی بی‌بی‌ بی‌حرم:

از فرط غصه موی سر من سفید شد
لب‌تشنه و گرسنه حس

  • چهارشنبه
  • 3
  • آذر
  • 1395
  • ساعت
  • 15:54
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

شهادت امام حسن مجتبی (ع) -( روی دوشت چه بار سنگینی ست ) * نیره کاشی

1837
1

شهادت امام حسن مجتبی (ع) -( روی دوشت چه بار سنگینی ست ) روی دوشت چه بار سنگینی ست

توی گوشت چقدر زخم زبان

شانه ای نیست تا که بغضت را

تو غریبی چقدر آقا جان!

**

غربتت را نمی شود حس کرد

توئی و بغضهای تو در تو

تو که پر کرده خانه ات را هم

سیل نامردهای رو در رو

**

غربتت را نمی شود حس کرد

تو که حیدر تبار و سرداری

غربت این است، این که از یک صلح

قدر صد جنگ زخم برداری

**

داغ یک قصه سالها می سوخت

روح زخمی و بردبارت را

کوچه، مادر، غلاف یک شمشیر

شاه زخمی که ساخت کارت را

**

خواهری می دود سراسیمه

می دود سمت صحنه ی آخر

جگری پاره پاره در تشت است

بس که دندان گذاشت روی جگر

**

سالها می دوند و این دفعه

آتش و گرگ و دشت می بیند

چه غریب است بازی

  • شنبه
  • 6
  • آذر
  • 1395
  • ساعت
  • 16:00
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

شهادت امام حسن مجتبی (ع) -( گدای این خونه چیزی از لطف مولا کم نداره ) *

1847
1

شهادت امام حسن مجتبی (ع) -( گدای این خونه چیزی از لطف مولا کم نداره ) گدای این خونه چیزی از لطف مولا کم نداره

تو مدینه توی بقیع آقای ما حرم نداره

ای حسن جان تا قیامت ، بر غم تو مبتلایم

تربت ویرانه ی تو ، کعبه و کرببلایم

یا حسن ِغریب مادر

******

نوای ذکر یا حسن به روی لب داریم همیشه

خوشا به حال ِ اون کسی که سائل این خونه میشه

جان نثاران تو هستیم ، پشت ما دعای زهراست

لطف دستای کریمت ، دلخوشی سینه زنهاس

یا حسن ِغریب مادر

******

همیشه با اهل جفا و فتنه در حال نبردی

تو کوچه ها برای مادر شهیده گریه کردی

همچو نیزه بر تنت بود ، آن صدای ضرب سیلی

شد قسم بر اشک زهرا ، قاتل تو روی نیلی

یا حسن ِغریب مادر

شاعر؟؟؟

دانلود سبک

  • شنبه
  • 6
  • آذر
  • 1395
  • ساعت
  • 16:02
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

شهادت امام حسن مجتبی (ع) -( غصه ی من ، غصه ی دلداره ) *

1899
2

شهادت امام حسن مجتبی (ع) -( غصه ی من ، غصه ی دلداره ) از دل من ، غربت می باره

غصه ی من ، غصه ی دلداره

(ناله زنان ، به شب و روز من

زهر جفا ، گشته مرا چاره)2

دیگر از ، دنیا بیزارم

هر نفس ، آذر می بارم

(عاقبت ، شد ماتم کارم)2

من ، کریم عالمینم

من غریب مثه حسینم

******

شاهد مرگم دیوار و در

باعث مرگم غصه ی دلبر

(آنچه زده ، قلب مرا آتش

سیلی دشمن به روی مادر)2

مادرم ، روی زمین افتاد

ناله زد ، گفتم او جان داد

(گوشوار ، ای داد و بیداد)2

من ، کریم عالمینم

من غریب مثه حسینم

******

وقت اذان ، عطش به جانم زد

آتش غم ، به آشیانم زد

(تشنه شدم ، زهر جفا دادم

همسر من ، ردّ امانم زد)2

هر نفس ، غصه سرم آمد

پاره ای ، از جگرم آمد

(طشت خون ، ط

  • شنبه
  • 6
  • آذر
  • 1395
  • ساعت
  • 16:06
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

پایان صفر -( خانه ی غم را به پایان صفر در می زنم ) * اسماعیل تقوایی

1933
2

پایان صفر -( خانه ی غم را به پایان صفر در می زنم ) خانه ی غم را به پایان صفر در می زنم

در عزای مجتبی بر سینه وسر می زنم

یاد مظلومیت مولا حسن در خانه اش

از شرار زهر بر قلب خود آذر می زنم

خاطرم می آورم رنجی که از یاران کشید

ناله بر تنهاییش در بین لشکر می زنم

یاد چون می آورم تشت پر از خون جگر

با دلی خون خواهر غمدیده اش سر می زنم

وای از باران تیر دشمنان بر نعش او

زین مصیبت بر سرم با دیده ی تر می زنم

کفتر دل را روانه می کنم سوی بقیع

با مژه جارو مزار پور حیدر می زنم

اشک چشمم را کنم مخلوط با خاک مزار

از گلش گل ساخته بر سر چو افسر می زنم

بر مزار بی چراغش ناله ها سر می دهم

حرف با مولا زمخفی قبر مادر می زنم

رو بسوی گنبد زیبای جدش می کنم

  • سه شنبه
  • 9
  • آذر
  • 1395
  • ساعت
  • 04:22
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 امیر عظیمی

امام حسن مجتبی(علیه سلام) شهادت -( در کوچه ها برای خودت گریه می کنی ) * امیر عظیمی

1165

امام حسن مجتبی(علیه سلام) شهادت -( در کوچه ها برای خودت گریه می کنی ) در کوچه ها برای خودت گریه می کنی
یک عمر پا به پای خودت گریه می کنی

سی سال می شود که تو در هیات دلت
با ذکر روضه های خودت گریه می کنی

تنها خودت برای خودت سینه می زنی
در محضر خدای خودت گریه می کنی

سیلی چرا؟ هجوم چرا؟ ناسزا چرا؟
با این چرا چرای خودت گریه می کنی

با تو فقط نه شهر، که این خانه خائن است
از بخت بی وفای خودت گریه می کنی

این روضه های لخته شده داغ مادر است
با تشت در بلای خودت گریه می کنی

تشت و حسین و زینب و ... ذهنت کجا پرید؟!
با یااخا اخای خودت گریه می کنی

شاعر : امیر عظیمی

  • جمعه
  • 3
  • دی
  • 1395
  • ساعت
  • 09:54
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

امام حســـــن مجتبـــــــی(ع) -( زیبا ترین طلیعه ی ناب غزل ، حسن ) * محمد جواد حیدری

1830

 امام حســـــن مجتبـــــــی(ع) -( زیبا ترین طلیعه ی ناب غزل ، حسن ) زیبا ترین طلیعه ی ناب غزل ، حسن
در بحث جود واژه ی ضرب المثل ، حسن

ذکر لب زمین و زمان تا ابد حسین
ذکر لب حسین بود از از ازل ، حسن

منظومه ای زشعر اگر خط کند قلم
باید که استعاره شود با زحل ، حسن

راه خدا یکیست ، مسیرش ولی دوتاست
حَیِ عَلی اَلحُسین و خَیرو العَمَل حسن

آقای ما ، اَشجَع اولاد حیدر است
یعنی که وقت رزم بود بی بدل ؛ حسن

پِی کردن شتر شَبَحِ رزم هم نبود
فرصت نشد که جلوه کند در جمل، حسن

مارا درست ؛ گرچه خریدستمان حسین
اما به ذات بوده دلیلو علل حسن

آل علی و فاطمه هر یک شکر ، ولی
تفسیر تین گواه ؛ که باشد عسل،حسن

شاعر : محمد جواد حیدری

  • جمعه
  • 3
  • دی
  • 1395
  • ساعت
  • 09:56
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

شهادت حضرت امام حسن مجتبی(ع) -( روی تو از نسیم سحر دلنوازتر ) *

2320
6

شهادت حضرت امام حسن مجتبی(ع) -( روی تو از نسیم سحر دلنوازتر ) روی تو از نسیم سحر دلنوازتر
گیسوی توست از شب یلدا درازتر

روی تو باز بود و در خانه ی تو باز
ای چشمهایت از همه مهمان نواز تر

هرگز یتیم های مدینه ندیده اند
از ذکر مهربان حسن چاره سازتر

صلح تو شد دلیل سرافرازی حسین
ای از تمام اهل جهان سرفرازتر

حتی شریک زندگی ات دشمن تو بود
مولا کدام داغ از این جانگداز تر ؟

از تیرها نگفتم و تابوت زخمی ات
طاقت نداشتـم بشود روضه باز تر...

روی تو از نسیم سحر دلنوازتر
گیسوی توست از شب یلدا درازتر

روی تو باز بود و در خانه ی تو باز
ای چشمهایت از همه مهمان نواز تر

هرگز یتیم های مدینه ندیده اند
از ذکر مهربان حسن چاره سازتر

صلح تو شد دلیل سرافرازی حسین
ای از تمام ا

  • جمعه
  • 3
  • دی
  • 1395
  • ساعت
  • 10:00
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

شهادت حضرت امام حسن مجتبی(ع) -( بـر دشمنِ حیـدر از أزل لعنت بـــاد ) * محمد بنواری

1105
2

شهادت حضرت امام حسن مجتبی(ع) -( بـر دشمنِ حیـدر از أزل لعنت بـــاد ) بـر دشمنِ حیـدر از أزل لعنت بـــاد
بـر عُــزّی و لات و هُـبَل لعنت بـــاد
تـابـوت پُـر از تـیـر.. مــرا آتـش زد
بـر معرڪه‌گـیران جَمَل لعنت بـــاد

شاعر : محمد بنواری

  • جمعه
  • 3
  • دی
  • 1395
  • ساعت
  • 10:02
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

شهادت حضرت امام حسن مجتبی(ع) -( خواب دیدم که تو حرم داری.. ) *

4265
18

شهادت حضرت امام حسن مجتبی(ع) -( خواب دیدم که تو حرم داری..  ) خواب دیدم که تو حرم داری..
من ضریح تو را بغل دارم
خواب دیدم محرم آمده و
بین صحنت به کف کتل دارم

خواب دیدم چه خواب خوبی بود
خواب یک نه چهار گنبد را
خواب دیدم که میزدند درست
مثل نقاره های مشهد را

خواب دیدم که بوسه میزد بر
سنگ فرش حریم تو پدرم
با اشاره به سمت من میگفت
یا حسن ! نو کرت همین پسرم...

وسط ازدحام زائر ها
گیر کردم ولی ملالی نیست
با خودم در دلم به تو گفتم
حرمت مثل قبل خالی نیست

خواب دیدم که مادرم میگفت
پسرم کاش خادمت باشد
جزء جارو کشان مادام
طرف باب قاسمت باشد

خواب دیدم که از مضیف حرم
دو سه فیش غذا به من دادند
از کرم خانه ی حسن اینبار
نه مجازی که واقعا دادند

محمد علی افضلی

  • جمعه
  • 3
  • دی
  • 1395
  • ساعت
  • 10:05
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

شهادت حضرت امام حسن مجتبی(ع) -( این سالها خیلی عَلَیهَت کار کردند ) *

1038

شهادت حضرت امام حسن مجتبی(ع) -( این سالها خیلی عَلَیهَت کار کردند ) این سالها خیلی عَلَیهَت کار کردند
قتل شما را عده ای انکار کردند

جای "شهادت" لفظ "رحلت" را نوشتند
بر روی این حرف غلط اصرار کردند

با بودن حیدر(علیه‌السلام) ؛ که جان مصطفی بود(صلی الله علیه و آله وسلم)
نامرد مردم رو به یک مردار کردند

در روز روشن دشمنت بودند اما
بعد از شما خود را رفیق غار کردند

وقتی که روشن شد چراغی در سقیفه
آینده نسل بشر را تار کردند

"ملعونة دختر ها" به جانت زهر دادند
در چشم حیدر(علیه‌السلام) هم "پدر ها" خار کردند

این ظلم ها انگار کافی نیست وقتی
فکر هجوم و هیزم و مسمار کردند

محمد علی افضلی

  • جمعه
  • 3
  • دی
  • 1395
  • ساعت
  • 10:07
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

شهادت امام حسن مجتبی(ع) -( سرور اهل جهانی و هم کلام غریبان ) *

1209

شهادت امام حسن مجتبی(ع) -( سرور اهل جهانی و هم کلام غریبان ) سرور اهل جهانی و هم کلام غریبان
که هم غریب امامی و هم امام غریبان

کرامت از تو درخشید غیر خانه ات ای عشق
کجا غریب نوازی شده مرام غریبان

اگر نبود مدینه که کوفه کوفه نمیشد
و بی جواب نمیماند اگر جواب غریبان

غم نفاق تو را کشته است زهر بهانه ست
که آب نیز هلاهل شود به کام غریبان

چه غربتی ست که حتی برای پر زدنت هم
نه روضه ایست نه شعر خوشی نه شام غریبان

چهار تخته به پهلو میان خاک در آن سو
زنی نشسته به زانو به احترام غریبان

سید سعید صاحب علم

  • جمعه
  • 3
  • دی
  • 1395
  • ساعت
  • 10:09
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

شهادت امام حسن کجتبی(ع) -( بارها از سفره‌اش با این که نان برداشتند ) * حسین عباسپور

1347
1

شهادت امام حسن کجتبی(ع) -(  بارها از سفره‌اش با این که نان برداشتند ) ‌ بارها از سفره‌اش با این که نان برداشتند
روز تشيیع تنش ، تیر و کمان برداشتند

مردم این شهرِ در ظاهر مسلمان ، عاقبت
با صدای سکه ، دست از دینشان‌ برداشتند

بر سر همسایگانش سایه‌ای پرمهر داشت
از سرش هرچند روزی سایه‌بان برداشتند

بذر ننگین جسارت بر تنی معصوم را
این جماعت کاشتند و دیگران برداشتند

دست‌هایی که بر آن تابوت تیر انداختند
چند سال بعد ، چوب خیزران برداشتند

شاعر : حسین عباسپور

  • جمعه
  • 3
  • دی
  • 1395
  • ساعت
  • 10:11
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

شهادت امام حسن مجتبی(ع) -( یک حرم ، یک‌عاشق‌سربار...فکرش رابکن ) *

955
0

شهادت امام حسن مجتبی(ع) -( یک حرم ، یک‌عاشق‌سربار...فکرش رابکن ) یک حرم ، یک‌عاشق‌سربار...فکرش رابکن
اول‌شب ، تاسحربیدار...فکرش رابکن

یک شب رویایی وذهنیّت‌وتو‌صیفِ‌عشق
یک‌ورق‌داری‌ویک‌خودکار...فکرش‌رابکن

من‌کجا؟آقاکجا؟اینجا‌کجا؟مشهدکجا؟
یک‌فضای‌خوب‌وبی‌تکرار...فکرش‌رابکن

مانده‌ای دنبال‌یک‌فرصت‌که‌کاری‌راکنی
دست‌تو‌تسبیح‌دراذکار...فکرش‌رابکن

آن‌گناهانی‌که‌کردی‌راتصورمیکنی
میشوی‌مشغول‌استغفار...فکرش‌رابکن

زیرباران قطره های اشک پنهان میشود
پس‌ریااینجانداردکار...فکرش‌رابکن

بین‌سرمای‌زمستان،خیس‌باران،خیس‌برف
دست‌توجاروشودابزار...فکرش‌رابکن

گرم‌رُفتن‌هستی‌وسرماچه‌معنی‌میدهد؟
بی‌خیالی‌ازهواانگار...فکرش‌رابکن

باصدای‌خش‌خش‌جارو‌تفاخرمیکنی
خادمی‌هستی‌دراین‌در

  • جمعه
  • 3
  • دی
  • 1395
  • ساعت
  • 10:13
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

روضه امام حسن علیه السلام -( منم منم گدایت از قدیم ) * حسین سازور

2210

روضه امام حسن علیه السلام  -( منم منم گدایت از قدیم  ) (فرزند فاطمه ای آقای با کرمی) 2
(پناه ما در عالمی اگرچه تو بی حرمی) 2
تویی تو مهربان تر از نسیم
منم منم گدایت از قدیم
بزرگ آل فاطمه مدد
دخیلک یا مولا الکریم
قبله قلب ما همه
یا حسن بن فاطمه)) 2
از داغی که ديده ای محاسنت گشته سفید) 2
ز بعد آن کوچه دگر خنده تو کسب ندید
(دل تو از زمانه خسته شد
مسیرتان به کوچه بسته شد
صدای ضرب سیلی آمد و
بلور شیشه ای شکسته شد) 2
(در اضطراب و واهمه
یا حسن بن فاطمه)2

فرزند فاطمه ای آقای با کرمی
پناه ما در عالمی اگرچه تو بی حرمی
تویی تو مهربان تر از نسیم
منم منم گدایت از قدیم
بزرگ آل فاطمه مدد
دخیلک یا مولا الکریم
قبله قلب ما همه
یا حسن بن فاطمه
(تابوت تو غرق خون
به

  • جمعه
  • 3
  • دی
  • 1395
  • ساعت
  • 14:30
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد