شهادت امام حسن مجتبی(ع)

مرتب سازی براساس
 حسن ثابت جو

سبک 11 ـ ذکر / واحد سنگین ـ شراره -(مجتباي فاطمه شد در شراره) * حسن ثابت جو

782

سبک 11 ـ ذکر / واحد سنگین ـ شراره -(مجتباي فاطمه شد در شراره) سبک ۱۱ ـ ذکر / واحد سنگین ـ شراره
مجتباي فاطمه شد در شراره
ريزد از لعلِ لبش صدها ستاره
در میان حجره ی تاریک ماتم
زینبش بر غربتش دارد نظاره
پاره‌هاي ماهِ گردون
طشتِ خون را كرده گلگون
سيّد المظلوم یا امام مجتبی(۲)
سیّد المسموم یا امام مجتبی(۲)
در مدينه دم به دم غم حاصلش شد
کوچه و مادر چو زخمی بر دلش شد
بعد عمری خون دل خوردن به کوچه
بین خانه همسر او قاتلش شد
پر كشد مردِ مدينه
مي‌رود مسمومِ كينه
سيّد المظلوم یا امام مجتبی(۲)
سیّد المسموم یا امام مجتبی(۲)
پیش چشمِ خسته ی غمیده خواهر
بال و پر بشكسته افتاده به بستر
اشک غم ریزد به یاد کربلا و
ذكر لبهايش حسین جان ای برادر
طشت خون در بر بگيرد
تا دگر زين

  • سه شنبه
  • 8
  • آبان
  • 1397
  • ساعت
  • 00:36
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 حسن ثابت جو

سبک 13 ـ ذکر / واحد ـ جفا -(گشته انس و ملك سينه چاكش) * حسن ثابت جو

722
1

سبک 13 ـ ذکر / واحد ـ جفا -(گشته انس و ملك سينه چاكش) سبک 13 ـ ذکر / واحد ـ جفا
گشته انس و ملك سينه چاكش
شد کبود از جفا جسم پاكش
تا ز لب هاش چكيده ستاره
زد به قلبِ جهانی شراره
خون و طشت و جگرهای پاره

(یا حسن یا حسن یابن الحیدر(2
(یا حسن یا حسن یابن الزهرا(2
طشت و پاره جگر يادگاري
از همان كوچه و بي‌قراري
خون چکد پای لب های خسته
پیش چشمانِ پهلو شکسته
قاسمش در کنارش نشسته
(یا حسن یا حسن یابن الحیدر(2
(یا حسن یا حسن یابن الزهرا(2
زينبش مي‌رسد دل هراسان
شد حسين از غمش ديده گريان
او كريم است و با حال زاري
بر عدویش کند بی قراری
مي‌دهد قاتلش را فراري

(یا حسن یا حسن یابن الحیدر(2
(یا حسن یا حسن یابن الزهرا(2

  • سه شنبه
  • 8
  • آبان
  • 1397
  • ساعت
  • 00:43
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

سبک 15 ـ ذکر / واحد ـ برادر -(اي برادر چرا اين چنيني؟) * حسن ثابت جو

1023

سبک 15 ـ ذکر / واحد ـ برادر -(اي برادر چرا اين چنيني؟) سبک ۱۵ ـ ذکر / واحد ـ برادر
اي برادر چرا اين چنيني؟
پیش چشمم تو نقشِ زميني؟
از چه رو بين حجره نشستی
بر من و طشت و خون دیده بستی
همچو مادر تو قامت شکستی
یا حسن جان ـ یا حسن جان (۴)
پاي طشتِ جفا خون بباري
در گلویت جگر پاره داري
روز تارم چو شب شد حسن جان
دل دلم تاب و تب شد حسن جان
زينبت جان به لب شد حسن جان
یا حسن جان ـ یا حسن جان (۴)
ديده‌ي قاسمت بي‌قرار است
قلب پاك حسين غصه دار است
غم به چشمانِ بی تابت آمد
ماتم كربلا يادت آمد
تا ابالفضل به ديدارت آمد
یا حسن جان ـ یا حسن جان (۴)

  • سه شنبه
  • 8
  • آبان
  • 1397
  • ساعت
  • 00:48
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

سبک 16 ـ ذکر / ثلاث سنتی ـ مدینه -(همچو تو از مدينه دلْ سيرم) * حسن ثابت جو

725

سبک 16 ـ ذکر / ثلاث سنتی ـ مدینه -(همچو تو از مدينه دلْ سيرم) سبک 16 ـ ذکر / ثلاث سنتی ـ مدینه
همچو تو از مدينه دلْ سيرم
كرده غم‌هاي اين مَردم پيرم
چون كه در كوچه ياري‌ام كردي
آمدم تا سرت دامن گيرم
ز جا برخیز ـ که مهمانم
مزن ناله ـ پریشانم
بیا مادر ـ حسن جانم(3)
حسن جانم(2) حسن ای جانِ جانانم
اي بهارم خزان در بر داري
از چه رو بر زمين سر بگذاري
بينِ بستر تو با چشمِ گريان
طشت خونين چرا در بر داري
ز لب ها خون ـ بباری تو
چه بی صبر و ـ قراری تو
مگر مادر ـ نداری تو(3)
حسن جانم(2) حسن ای جانِ جانانم
زهر آخر به جسم تو کاری ست
مادرت را ببین غرق زاری ست
تو صبورِ همان کوچه بودی
پیش مادر چرا اشکت جاری ست
نگاهی بی ـ اثر داری
گلم اشکِ ـ بصر داری
به بر طشت و ـ جگر داری

  • سه شنبه
  • 8
  • آبان
  • 1397
  • ساعت
  • 00:49
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

نوحه‌ی سینه زنی امام حسن (ع) * مرتضی محمودپور

809

نوحه‌ی سینه زنی امام حسن (ع) ◾نوحه‌ی سینه‌زنی
◾شهادت امام حسن(ع)
◾بند اول
تو مدینه عزا به پا شد
فاطمه امشب صاحب عزاشد
زهرجفا زد شراره بر دل
شاهد کوچه حاجت روا شد
تنی تا نشون شد
کفن لاله گون شد
دل شیعه خون شد
کار دل جنون شد
آه و واویلتا آه و واویلتا(۲)
◾بنددوم
آسمون دل ابریه امشب
جان امامم رسیده برلب
ناله زد از دل امام مسموم
برای یاری آمده زینب
جان من برلب است
سینه زن زینب است
گرد ماه کوکب است
شام عزا امشب است
آه و واویلتا آه و واویلتا(۲)
◾بندسوم
ما که تو عالم به تو مینازیم
هستی خود را به پات میبازیم
دلخوشی ما تو عالم اینه
توی بقیع تاحرم بسازیم
ای تو بال و پرم
چو مرغی میپرم
ای تو تاج سرم
تا حرم میروم
آه و واویلتا آه و واوی

  • یکشنبه
  • 13
  • آبان
  • 1397
  • ساعت
  • 09:37
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب

شهادت امام حسن مجتبی ع -(این چه صبر و چه سکوته که لبِ تو وا نمیشه، غمِ تو چقد بزرگه که تو سینه جا نمیشه!) * هستی محرابی

753

شهادت امام حسن مجتبی ع -(این چه صبر و چه سکوته که لبِ تو وا نمیشه، غمِ تو چقد بزرگه که تو سینه جا نمیشه!) #نذر_تنهایی_غریب_مدینه_اقا_امام_مجتبی ع
#باسبک_یا_حسین_غریب_مادر_سید_جواد_ذاکر

این چه صبر و چه سکوته که لبِ تو وا نمیشه (2)
غمِ تو چِقد بزرگه که تو سینه جا نمیشه (2)

ردِِّ اشکای تو امشب مونده تو چِشِ ستاره
جگرت تو تشتی از خون چه میریزه پاره پاره (2)

الهی هیچکی نبینه غمِ این روزای غربت
تو، تو خونِ دل بغلتی خواهرت کنه نظاره (2)

تا به حال کسی ندیده بریزه خون اینجور از لب
این چنین شعله کشه یه کبوتر تو آتیشِ تب (2)

هر چی از شرحِ تو گفتیم رسیدیم به عمقِ غربت
همسرِ تو جامِ زهر و بنوشونه جای شربت (2)

متحیرم آقا جون زنی از سرِ لجاجت
که دلش چجوری اومد به شما کنه خیانت (2)

آقا جون کارِ تو ساخته زه

  • یکشنبه
  • 13
  • آبان
  • 1397
  • ساعت
  • 11:36
  • نوشته شده توسط
  • 09113526529
ادامه مطلب

نذر شهادت مظلومانۂ -(دلم میسوخت از داغت، غزل را شعله ور میگفت) * مرضیه عاطفی

721
1

نذر شهادت مظلومانۂ -(دلم میسوخت از داغت، غزل را شعله ور میگفت) دلم میسوخت از داغت، غزل را شعله ور میگفت
تو را تنهاترین سردارِ بی یار و سپر میگفت
فدای غربتت آقا که حتی همسرت جعده(لع)
جوابِ هر سلامت را به همراهِ تشر میگفت
به یادت بود مادر بهترین «ألعفو» هایش را
برای تک تکِ همسایگان شب تا سحر میگفت
تمام عمر بغضی در گلویت بود و هر لحظه
نگاهت از هجوم ِ آتش و از میخِ در میگفت
شنیدم یک حرامی زاده روی منبرِ جدّت
زبانم لال! پیش چشم تو سبّ پدر میگفت
تو مشغول نماز و بیهوا سجّاده را دستی-
کشید از زیرِ پایت! روضه خوان با چشم تر میگفت
دلت از داغ پنهانی که در خود داشت با سرفه؛
به تکّه تکّه های غرقِ در خونِ جگر میگفت!

  • چهارشنبه
  • 16
  • آبان
  • 1397
  • ساعت
  • 13:03
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(نوحه)زهر جفا آتش زده بر قلب و جانم * محمود اسدی

1002

(نوحه)زهر جفا آتش زده بر قلب و جانم زهر جفا آتش زده بر قلب و جانم
شد قاتل من همسر نامهربانم
هرلحظه در تاب و تبم
جانم رسیده برلبم
ای داد بیداد ای داد بیداد
عمری به یاد مادر،آه از دل کشیدم
یادم نمی رود که در کوچه چه دیدم
شد گیسویم ازغم سپید
در کودکی قدم خمید
ای داد بیداد ای داد بیداد
در بین کوچه مادرم چون لاله پژمرد
دستم به دست مادرم بود و زمین خورد
رویش ز سیلی شد کبود
در چشم او سوئی نبود
ای داد بیداد ای داد بیداد
*****
شائق

  • پنج شنبه
  • 17
  • آبان
  • 1397
  • ساعت
  • 00:24
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

یا کریم اهل بیت ع -(ای طشت یاریم‌ بده دیگر بریده ام) * سید پوریا هاشمی

4226
7

یا کریم اهل بیت ع -(ای طشت یاریم‌ بده دیگر بریده ام) ای طشت یاریم‌ بده دیگر بریده ام
این زهر را به قصد شفایم چشیده ام
کم سن و سال بودم و پیری به من رسید
مانند شمع قطره به قطره چکیده ام
راضی به مردنم که نبینم‌ مغیره را!
من‌ ناز مرگ‌ را به دل و جان خریده ام
عمری ز کوچه رد شدم و سوخت صورتم!
کوچه‌ نرفته ای‌ که‌ بدانی چه دیده ام
نامحرمی به مادر من حرف تند زد
جایی نگفته ام که چه حرفی شنیده ام!
سنگین‌ شدست گوش حسن مثل مادرم
آزرده از صدای بلند کشیده ام!
ناموس مرتضی به کمک احتیاج داشت
فریاد زد حسن! کمکم‌ کن خمیده ام!
این تنگی نفس اثر زهر کینه نیست
از کوچه تا به خانه فراوان دویده ام

  • سه شنبه
  • 15
  • آبان
  • 1397
  • ساعت
  • 21:57
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن شعر امام حسن مجتبی (ع) سبک سنتی زنجیر زنی -(تازه شد داغ حضرت زهرا – بی برادر شد زینب کبری ) *حاج محمد نعیمی

59

متن شعر امام حسن مجتبی (ع) سبک سنتی زنجیر زنی -(تازه شد داغ حضرت زهرا – بی برادر شد زینب کبری ) تازه شد داغ حضرت زهرا – بی برادر شد زینب کبری
لاله¬ی باغ پیمبر – در خزان گردیده پرپر
وا اماما وا اماما
*****
در مدینه آن رهبر معصوم – بعد بابا بود اولین مظلوم
لاله¬ی باغ پیمبر – در خزان گردیده پرپر
وا اماما وا اماما
*****
آنکه در طفلی داغ مادر دید – غنچه و گل را هر دو پرپر دید
لاله¬ی باغ پیمبر – در خزان گردیده پرپر
وا اماما وا اماما
*****
گل عمرش از کودکی افسرد – مادر او در کوچه سیلی خورد
لاله¬ی باغ پیمبر – در خزان گردیده پرپر
وا اماما وا اماما
*****
آنکه عمری بود در وطن مظلوم – شد به زهر آخر جگرش مسموم
لاله¬ی باغ پیمبر – در خزان گردیده پرپر
وا اماما وا اماما
*****
جای پیغمبر یا بنی هاشم – اشک

  • شنبه
  • 2
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 11:42
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 امیر عباسی

شعر نوحه امام حسن(ع) -(ای کعبه جود و عطا) * امیر عباسی

942

شعر نوحه امام حسن(ع) -(ای کعبه جود و عطا) ای کعبه جود و عطا
جانِ زهرا و مرتضی
عشق حسین،خون خدا
کریم آل مصطفی
آقام آقام آقام حسن...

ای صفای باغ و چمن
ای سیّد و مولای من
ای روشنای انجمن
ابا محمّد یا حسن
آقام آقام آقام حسن...

هِجر تو آقا‌ مشکلم
داغ تو گردد قاتلم
ولایت همه حاصِلَم
بقیعت بهشت دلم
آقام آقام آقام حسن...

  • چهارشنبه
  • 20
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 09:56
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب

غزل امام حسن مجتبی -(بُرده از روزِ اَزَل دِلهای ما را یِک نفر) * محمد حسین ذاکری

1041
4

غزل امام حسن مجتبی  -(بُرده از روزِ اَزَل دِلهای ما را یِک نفر) بُرده از روزِ اَزَل دِلهای ما را یِک نفر
رزق و روزی می دهد بر اهل بالا یک نفر

اَهلِ اِحسان گَر چه بِسیارَند امّا در کَرَم
شُد زَبانزَد دَر میانِ کُلِ دُنیا یک نَفَر

غالباً دورِ کَریمان می شَوَد دائِم شُلوغ
پَس چِرا پیشِ مَزارَش نیست حتی یِک نَفَر

از تَمامیِ خَلائِق دَر زَمین و آسِمان
مَعنیِ اَندوه را فَهمیده تَنها یِک نَفَر

بینِ کوچه بَعدِ سیلی خوردنِ جانِ رَسول
پیر شُد از غُربتِ اُمِ اَبیها یِک نَفَر

شُد پَس از یاسِ نَبی از اِبتدای کودَکی
مثلِ قَبرِ خاکیَش تَنهای تَنها یِک نَفَر

  • دوشنبه
  • 1
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 09:12
  • نوشته شده توسط
  • امیر روشن ضمیر
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(زمینه)من کریم آل طاها مجتبایم * محمود اسدی

695

(زمینه)من کریم آل طاها مجتبایم من کریم آل طاها مجتبایم
در غریبی با همه خلق آشنایم
من غریبم
همسرم با زهر کینه قاتلم شد
کس نمی داند چه خونی بر دلم شد
من غریبم
زنده در پیش نگاهم کوچه می شد
خواهرم دانی که در کوچه،چه می شد
من غریبم
از جفای دومی زخمم نمک خورد
مادرم در پیش چشمانم کتک خورد
من غریبم

  • یکشنبه
  • 14
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 12:59
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(نوحه)دشمنان بر دلم ز غصه آذر زدند * محمود اسدی

740
1

(نوحه)دشمنان بر دلم ز غصه آذر زدند دشمنان بر دلم ز غصه آذر زدند
تیر کین بر تن پاک برادر زدند
غم به قلبم نشست دل زهرا شکست
واغریبا

شد عجین قلب من ز درد و رنج و محن
من ز داغ تو غارت زده ام یا حسن
دل به تاب و تب است روز عالم شب است
واغریبا
*******
شائق
اللهم عجل لولیک الفرج

  • یکشنبه
  • 14
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 13:04
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

شهادت امام حسن(ع) (دو دست بر کمر و ناله از جگر دارم) * مرتضی محمودپور

830
2

شهادت امام حسن(ع) (دو دست بر کمر و ناله از جگر دارم) ◾شهادت امام حسن(ع)

دو دست بر کمر و ناله از جگر دارم
من از غم تو و هجران تو خبر دارم

به‌طشت‌لخته‌ی‌خون‌دیدم ویقین کردم
که من دوباره ز داغت دو چشم تر دارم

غریب شهر مدینه ز کوچه آمده‌‌ام
هنوز غصه‌ی سیلی و میخ در دارم

چه دیده‌ای تو به کوچه هنوز میلرزی
که من ز داغ و غمت حال محتضر دارم

فدای اشک دو چشمت مرا تماشا کن
چو مرغ از سر شب ناله تا سحر دارم

کریم آل علی هستی و کرم داری
همیشه سایه‌لطفت به روی سر دارم

  • جمعه
  • 3
  • آبان
  • 1398
  • ساعت
  • 16:46
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 حسن کردی

متن شعر و نوحه حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام -(اسم تو شیرین تر از عسل) * حسن کردی

1105

متن شعر و نوحه حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام -(اسم تو شیرین تر از عسل) (کریم آل طاها حسن
راحت جان زهرا حسن)

اسم تو شیرین تر از عسل
هوامو داری تو از ازل
تا میگم الهی بالحسن
خدا میگیره منو بغل
کریم آل...

تو غریبی من فدای تو
کاری نکردم برای تو
سر به زیرم با این نوکری
من کسی نیستم منهای تو

اجازه می خوام بگم آقام
از تو اذن نوکری می خوام
من کی ام بگم حسنی ام
من خاک پای حسنی یام

ای غریب خسته در وطن
غریب زهرا امام حسن
کی گفته نوکر نداری تو
همه ی ایران نوکرتن

کلید درهای بسته ای
مرهم قلب شکسته ای
تا همیشه مهربانی و
امید جان های خسته ای

غم می باره از نگاه تو
می کشه زهرا رو آه تو
توی سپاه بی شمارتون
یه دل نبوده همراه تو

قاتلت بوده هم صحبتت
نشنیده هیچ کس شکایتت
زره زیر

  • دوشنبه
  • 6
  • آبان
  • 1398
  • ساعت
  • 11:59
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن شعر امام حسن(ع) -(تو هوای پاک روضه ها بیا) * بهنام‌ نعمتی

3716
2

متن شعر امام حسن(ع) -(تو هوای پاک روضه ها بیا) تو هوای پاک روضه ها بیا
روضه ی حسن نفس میده بهت
اگه مادرت بیفته رو زمین
دقیقا چه حالی دس میده بهت

  • دوشنبه
  • 6
  • آبان
  • 1398
  • ساعت
  • 13:53
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(غزل)هم سخن/قلب اسیر در محنم تیر می کشد * محمود اسدی

513

(غزل)هم سخن/قلب اسیر در محنم تیر می کشد قلب اسیر در محنم تیر می کشد
از سوز زهر کینه،تنم تیر می کشد

شد زهر کینه با جگرم هم سخن ولی
از کوچه،مغز هم سخنم تیر می کشد

سیلی که خورد مادر من بین کوچه ها
می گفت ای حسن،دهنم تیر می کشد

جان در تنم نبود و به من تیر می زدند
دارد حسین از کفنم تیر می کشد

تابوت مانع است بدن پاره تر شود
با یاد قتلگاه،تنم تیر می کشد

او تیر می خورد ز یسار و یمین ولی
بالله قسم همه بدنم تیر می کشد
******
شائق
اللهم عجل لولیک الفرج

  • پنج شنبه
  • 9
  • آبان
  • 1398
  • ساعت
  • 00:39
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(غزل)تیر کشیدن ها/چشم من تر ز غم کعبه ی آمال شود * محمود اسدی

541
1

(غزل)تیر کشیدن ها/چشم من تر ز غم کعبه ی آمال شود چشم من تر ز غم کعبه ی آمال شود
کس نداند که چه با کوکب اقبال شود

این شنیدم که عدو تیر به تابوت زده
قامتم از غم جانسوز حسن،دال شود

تیر بارید ولی زیر سم اسب نرفت
آه از نعل که یک جسم لگدمال شود

چند جا تیر درآورد حسین با زحمت
کربلا خون به دل فاطمه و آل شود

تیر از چشم ابالفضل درآورد حسین
بعد عباس دگر بی پر و بی بال شود

تیر از حنجر ششماهه کشیدن سخت است
با تماشای رباب است که بی حال شود

تیر بر سینه که خورد از کمر آمد بیرون
با تنی چاک حسین،راهی گودال شود
********
شائق
اللهم عجل لولیک الفرج

  • پنج شنبه
  • 9
  • آبان
  • 1398
  • ساعت
  • 00:46
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
 سید محسن حسینی

مرثیه شهادت امام حسن مجتبی(ع) -( سخت آشفته شـده مـوی شکن در شکنم) * سید محسن حسینی

37

مرثیه شهادت امام حسن مجتبی(ع) -( سخت آشفته شـده مـوی شکن در شکنم) سخت آشفته شـده مـوی شکن در شکنم
خون دل ریختـه شب تا به سحر از دهنم

سرو بودم که مـرا همچــو نهالــم کـردند
به نسیم مـژه بــر هــم زدنـی می‌شکنـم

آنچـه دیــدم نــرود تـا بـه ابــد از یـادم
شمع خامـوشم و خامـوش دگـر از سخنم

مـادرم در وسط کوچــه نمــی‌دید مـــرا
پیش او بـودم و مـی‌گفت کجـایی حسنم

کس ندیده است چهل تن بزنند یک زن را
آنکه با چشم خود این واقعه دیده است منم

آنچنان خـورد به دیـوار سـرش گفتم مُرد
بهتـر آن است از ایـن حادثه من دم نزنم

صاحب‌خانه به من گفت بگو خانه کجاست
یـاد این خاطـره آتش زده بـر جان و تنم

پیکـرم سـوخت ولـی در تـه گـودال نبود
مرکبــی راه نرفتــه است بــروی بدنــم

خانــه‌ام قتلگهــم بــود ولـی تنـگ نبود
در غـم تنگــی گودالــم و غـرق محنـم

  • جمعه
  • 10
  • مرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 16:07
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 سید محسن حسینی

شهادت امام حسن مجتبی(ع) -( زهر جفا هستـی تو یـار و غمخوارم) * سید محسن حسینی

38

شهادت امام حسن مجتبی(ع) -( زهر جفا هستـی تو یـار و غمخوارم) زهر جفا هستـی تو یـار و غمخوارم
صدهـا گره امشب واکـردی از کارم
فغان و واویلا فغان و واویلا

زینب تماشا کـن که بی‌طبیبـم من
یه عمـر حتی در خانـه غریبـم من
فغان و واویلا فغان و واویلا

دائـم بگویـم مـن بـا دل پـرخونـم
زهـر جفـا امشب مـن از تو ممنونم
فغان و واویلا فغان و واویلا

تو کوچه چشمم را به گریه آغشتند
به پیش چشم من مـادرم و کشتند
فغان و واویلا فغان و واویلا

مادر من شمع و من همچـو پروانه
من صاحب‌خانـه بـردم سوی خانه
فغان و واویلا فغان و واویلا

در کوچه‌ها دیدم آن روی حکاکی
بوسـه گرفتـم مـن از چادر خاکی
فغان و واویلا فغان و واویلا

دیدم گل یاس و تو کوچه‌ها چیدند
وقتی گل و چیدند همه می‌خندیدند
فغان و واویلا فغان و واویلا

  • جمعه
  • 10
  • مرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 16:10
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 سید محسن حسینی

شهادت امام حسن مجتبی(ع) -( مانده‌ام تنهـای تنهـا کس نمی‌گیـرد نشـانم) * سید محسن حسینی

37

شهادت امام حسن مجتبی(ع) -( مانده‌ام تنهـای تنهـا کس نمی‌گیـرد نشـانم) مانده‌ام تنهـای تنهـا کس نمی‌گیـرد نشـانم
خواهـرم زینب کجـایی آمـده فصـل خـزانم
زهر جفای همسرم سوزانده از پا تا سرم
مانند شمع سحـرمآتش گرفتـه جگرم
واویلتا واویلتا

من سراپا رنـج و دردم شد اجل امشب طبیم
خواهرم خودت می‌دونی من تو خونه هم غریبم
پژمــرده پژمـرده‌ام افسـرده افســرده‌ام
ای زینبم تومی‌دونی من توی کوچه مُرده‌ام
واویلتا واویلتا

مـن ز سیلــی بگـم امشب یا بگـم از تازیانه
مادرم دیگه نمی‌دیـد من آوردمـش بـه خانه

آگه ز حال من خداست دلم هنوزتوکوچه‌هاست
صاحب‌خانه هی می‌گفت بگوکه خونمون کجاست
واویلتا واویلتا

زینبم بردن که من را خاطرات کوچه‌ها گشت
به خـدا میـون کوچـه خنده قنفذ مرا گشت
مادرم و چشم ترش بودم همش دور و برش
منمُردموزندهشدم وقتی به دیوارخوردسرش
واویلتا واویلتا

  • شنبه
  • 11
  • مرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 17:05
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 محسن راحت حق

مرثیه شهادت امام حسن مجتبی(ع) -( آن امامی که دلش را داغِ بی پایان گرفت) * محسن راحت حق

495

مرثیه شهادت امام حسن مجتبی(ع) -( آن امامی که دلش را داغِ بی پایان گرفت) آن امامی که دلش را داغِ بی پایان گرفت
آخرش زهر آمد و از نیمه جانش..جان گرفت

بی رمق شد ناتوان افتاد بر روی زمین..
خواهری آمد سرش را بر روی دامان گرفت

بر سر و بر سینه زد ..نالید دختِ فاطمه
یاحسن گفت و به روی گونه ها باران گرفت

حضرت امّ المصائب طشت را دید و شکست
بعد از آن امیّدِ خود از دلِ درمان گرفت

موپریشان شد بهم زد محفلِ هجرانِ عشق
از حسین و از ابالفضلش سرو سامان گرفت

گفت قربانِ لبانِ چاک پاکت یا حسن..
چه کسی از زینب کبرا..برادرجان گرفت؟

در دمِ رفتن بیا حرفی بزن از کوچه ها..
کوچه ای که از سراپای وجودت جان گرفت

از سکوتِ خویشتن حرفی بگو یارِ غریب
از گذرگاهی که راهِ مادرم شیطان گرفت

رازِ این گوشواره را با من بگو..باشد حسن؟
قلبِ تو از چه سبب یک راز را پنهان گرفت

  • پنج شنبه
  • 3
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 17:50
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

شهادت امام حسن مجتبی -(تویی امیر جمل، وارث رشادت حیدر) *

467

شهادت امام حسن مجتبی  -(تویی امیر جمل، وارث رشادت حیدر) تویی امیر جمل، وارث رشادت حیدر
لوای صبر و جهادی به روی دوش پیمبر

حسین هست و ابوالفضل هست و قاسم و زینب
تو را امیر مدینه! چه حاجت است به لشکر؟

به هیچ‌جا نرسیده‌ست آن‌که در همه‌ی عمر
بدون عشق تو خوانده نماز و رفته به منبر

بپای عشق تو آن‌کس که سر نداده عجب نیست
که با معاویه در پای چند سکه نهد سر

ستون دینی و قرآن ناطقی، چه نیازی
به مدرک است؟ بگو مدرک از مباهله بهتر؟

صدای غرش شمشیر در غلاف، گواه است
که صلح سرخ تو با فتح و عزت است برابر

نه جام زهر، که جان تو را گرفت دمی که
شکست پیش نگاه تو گوشواره‌ی مادر

امام بی‌حرم! این دل همیشه بوده حریمت
دلی که بوده به نام حسن همیشه معطّر

شاعر:سعیدتاج محمدی

  • شنبه
  • 12
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 19:46
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

زمینه شور احساسی امام حسن(ع) * سید ناصر اسماعیل نسب

443
1

زمینه شور احساسی امام حسن(ع) زمینه و شور احساسی
امام حسن(ع)
بند۱⃣
یا حسن
تویی آقای مهربونی که خیلی کریمه
عنایت و محبتت به والله عظیمه
منم گدایی سینه چاکی که حالش وخیمه
.....
این دل من به عشق تو مجذوبه آقا
به نوکریِّ کوی تو منسوبه آقا
به یاد غربتت دلم آشوبه آقا
.....
خدای عالم
آب و گِلم رو با محبتت شرشته
به روی قلبم
اسم قشنگ یا امام حسن نوشته
کوریه دشمن
جای محبینت آقا حتما بهشته

یا حسن جان ،مددی مولا

بند۲⃣
یا حسن
به یاد غربتت چشام میشه ابر بهاری
تا اسم تو میاد اشکام میشه از دیده جاری
برات بمیره نوکرت آقا حرم نداری
.....
نه شمعی نه چراغی رو مزارت آقا
نه خادمی نه زائری کنارت آقا
عنایتی جونم بشه نثارت آقا
.....
یک روز انشالله
برات میسازیم یک حرم از جنس الماس
چن صحن زیبا
مثل حریم خوشگل حسین و عباس
پای پیاده
میایم حریم تو آقا با عشق و احساس

یا حسن جان ،مددی مولا

  • چهارشنبه
  • 16
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 05:24
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب

شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام * علی آقاپور

546

شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام شور یا زمینه امام حسن علیه السل

شعر و سبک : #مجید_آقاجانی

◾بند ۱

مدینه امشب پر از اندوهه
نداره زائر چقدر بی روحه

برات می‌سازیم حرم ای مولا
میخونه چشم ترم ای مولا

توی دل نشسته غمه مدینه
ای شهید زهر جفا و کینه
میزنم با اشکام برات به سینه حسن

من برات بمیرم غریبی آقا
واسه تو یه روضه گرفته زهرا
از غمت میمیرن موجای دریا حسن

یا حسن مولا حسن جانم

◾بند ۲

میخونه از غم دل محزونم
شبیه زهرا منم دلخونم

پیچیده اینجا نوای دلگیر
مدینه داره هوای دلگیر

همسر تو رحمی نداره ای وای
آسمون ازاین غم میباره ای وای
چشماشو به روهم میزاره ای وای حسن

میشه مثل دریا نگاه خواهر
روضه ایی گرفتی دمای آخر
دلشکسته ای از غمای مادر حسن

یا حسن مولا حسن جانم

◾بند ۳

یادت افتاده که می‌گفت مادر
در خونم شد علی خاکستر

تو دیدی مادر که سیلی خورده
میدیدم دیگه شده پژ مرده

یاد کوچه قلبت رو میسوزونه
باز چشای خیست به آسمونه
گفتی ای خدا مادرم جوونه حسن

مادر تو سیلی تو کوچه ها خورد
توی بستر غم که دیگه پژمرد
طاقت از دل تو دمای آخرش برد حسن

یا حسن مولا حسن جانم

  • پنج شنبه
  • 24
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 19:39
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب

امام حسن -(حالا که از ایوان و گنبد بی نصیبی ) * محمد حبیب زاده

610

امام حسن -(حالا که از ایوان و گنبد بی نصیبی ) حالا که از ایوان و گنبد بی نصیبی
صحن و سرای خاکی ات را دوست دارم
هر شب به یاد این مزار بی ضریحت
با حسرت بیش از حدی گریه ست کارم...

  • جمعه
  • 25
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 19:41
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

شهادت امام حسن مجتبی -( کرامت مثل یک جرعه‌ست از پیمانۀ جانش) * جعفر عباسی

403

شهادت امام حسن مجتبی  -( کرامت مثل یک جرعه‌ست از پیمانۀ جانش) کرامت مثل یک جرعه‌ست از پیمانۀ جانش
سخاوت لقمه‌ای از سادگی سفرۀ نانش..

..کسی که سایۀ او مایۀ آرامش دنیاست
دلش در بند دنیا نیست، دنیا هست زندانش

سپاهش را صدای سکه غرق روسیاهی کرد
نه مردی نه نبردی بود، خالی بود میدانش

صَلاح این‌گونه می‌بیند، سِلاح صلح بردارد
چه دارد رهبری که زیر پا افتاده فرمانش؟..

..امام غیرت و غربت کنار دشمنِ سرسخت
چه رنجی می‌کشید از دوستان سُست‌پیمانش

زبان سرزنش خاری شد و آزرد روحش را
مُعِزّالمؤمنین بود و نفهمیدند یارانش

کسی که چشم فتنه کور شد با برق شمشیرش
چگونه گوشه‌ای بنشیند و سر در گریبانش...

..چه زهری محرمش بوده؟ چه دردی همدمش بوده؟
نمی‌دانم چه راز سینه‌سوزی بوده مهمانش!

به روی دست‌های آل طاها باز تابوتی‌ست
مبادا زخم بردارد مبادا تیربارانش...

اگرچه تلخ‌تر از زهر بوده زندگی امروز
ولی فردا عسل می‌ریزد از کام جوانانش

خیالت جمع سردار جمل! تنها نمی‌مانی
به زودی کربلا از راه می‌آید که طوفانش...

  • سه شنبه
  • 29
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 10:31
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

شهادت امام حسن -(بارونیه/ آسمون چشمامون) * صادق اویسی

512

شهادت امام حسن  -(بارونیه/ آسمون چشمامون) بارونیه/ آسمون چشمامون
سهم عاشقا شده/ گریه های بی امون

بی تابه دل/ که شبای ماتمه
برای امام حسن/ سینه میزنیم همه

آقامون تکیه گاهِ، آسمون و زمینه
ولی تنهای تنهاس، توی شهر مدینه

بخدا اسم آقام، داده عزت به عالم
بفدای غریبیش، گریه و آه و نالم
آقام آقام حسن جان

گریونم از/ اشک چشای ترش
آقای کریم ما/ بی وفا بود همسرش

افتاده باز/ تو لحظه ی آخرش
یاد شبی که میرفت/ تو کوچه با مادرش

یه شب پر مصیبت، یه شب پر غم و درد
بسکه سنگینه روضه، آقای مارو پیر کرد

نمیگم‌چی شد اما، یه شب سرد و تاریک
حسن و کشته داغ، کوچه تنگ و باریک
واویلا واویلا

  • سه شنبه
  • 20
  • آبان
  • 1399
  • ساعت
  • 09:38
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب
 مجید قلعه بیگی

شهادت امام حسن مجتبی(ع) -(نهادم در دل زارم مصیبت های یاران را) * مجید قلعه بیگی

886

شهادت امام حسن مجتبی(ع) -(نهادم در دل زارم مصیبت های یاران را) نهادم در دل زارم مصیبت های یاران را
ولی رنگ سیه کامم برون داد سرّ پنهان را

بهشت آرزوها را،به مال فانی ارزان داد
همای بخت او دیگر نبیند این گلستان را

شریک رنج و درد روزگار من ببین یارب
نگار من شده دشمن،چه گویم راز جانان را

کریم اهلبیتم من،عزیزِ حضرت معشوق
ببین لیلایِ بی دل را،ببین سوزِ بیابان را

عجب شد کام من آخر اسیر دست بازیها
دلم مسموم زهری شد،که دلبر داده بود آن را

گناه از من نباشد گر کسی دردم نمیداند
سرایم قتلگاهم شد،نگه شبهای هجران را

گر از سیل حوادث گشته ویران خانهٔ قلبم
به درد آورده هجرانم،دل شب زنده داران را

ایا زنیب مکن ناله،بر این دردِ سراسر غم
دمی دادم «فقیرت» را نوشته شعرِ هجران را

  • پنج شنبه
  • 30
  • بهمن
  • 1399
  • ساعت
  • 22:36
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد