شهادت امام حسن مجتبی(ع)

مرتب سازی براساس
 حسن لطفی

اشعار امام حسن مجتبی(ع)-شهادت -( از بارِ داغش پشتِ پیغمبر شکسته ) * حسن لطفی

3141
4

اشعار امام حسن مجتبی(ع)-شهادت -( از بارِ داغش پشتِ پیغمبر شکسته ) از بارِ داغش پشتِ پیغمبر شکسته

تنهاترین سردار بی لشگر شکسته

سجاده اش بر غربتِ او گریه کرده

پایِ غریبی اش دلِ منبر شکسته

بخشید آنکَس را که زد نیزه به ساقَش

او دستگیری می کند از هر شکسته

تا زهر را نوشید فرمود:آه مادر

راحت شد این آئینه یِ یکسر شکسته

بُغضِ چهل سالِ مرا این زهر بشکست

اما غرورم را کسی دیگر شکسته

یک کوچه ی باریك و دو دیوارِ سنگی

یک راه بُن بست و دو برگ و بر شکسته

فهمید فرزند بزرگم، ناسزا گفت

می خواست من باشم ولیکن سر شکسته

گفتم که با رویم بگیرم ضربه اش را

رفتم نبینم حرمتِ مادر شکسته

اول مرا زد بعد از آن هم مادرم را

من میزدم بال و پَر و او پر شکسته

از رویِ چادر پایِ

  • چهارشنبه
  • 18
  • آذر
  • 1394
  • ساعت
  • 14:39
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 محمد جواد پرچمی

اشعار امام حسن مجتبی(ع)-شهادت -( جانم فدای آن بنایی ...که نداری ) * محمد جواد پرچمی

5923
9

اشعار امام حسن مجتبی(ع)-شهادت -( جانم فدای آن بنایی ...که نداری ) جانم فدای آن بنایی ...که نداری

قربان آن گلدسته هایی ...که نداری

هرجا حرم دیدم سرودم زیر لب از

دلتنگی گنبد طلایی ...که نداری

باب الرضا رفتم نشستم گریه کردم

با یاد باب المجتبایی ...که نداری

قالیچه ارثیه مادر بزرگم

نذر تو و صحن و سرایی ...که نداری

من هر شب جمعه سلامی می دهم به

شش گوشه کرببلایی ...که نداری

ما سینه زنهایت حسن کم گفته ایم آه

در مجلس دار البکایی ...که نداری

دردی که داری در خودت میریزی آقا

حق می دهم درد آشنایی ...که نداری

شاعر : محمد جواد پرچمی

  • چهارشنبه
  • 18
  • آذر
  • 1394
  • ساعت
  • 14:43
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب
 رحمان نوازنی

اشعار امام حسن مجتبی(ع)-مدح و شهادت -( داستان عشق او عمر یک ازل دارد ) * رحمان نوازنی

2216

اشعار امام حسن مجتبی(ع)-مدح و شهادت -( داستان عشق او عمر یک ازل دارد ) داستان عشق او عمر یک ازل دارد

با دو چشم او تنها عشق راه حل دارد

بین شعر عاشورا بیست و سه غزل دارد

ده بهار و سیزده تا کندوی عسل دارد

تیغ قاسمش گویا ارثی از جمل دارد

با وجود او عباس پهلوان و یل دارد

کاروان عاشورا بی حسن نشد عازم

جلوه حسین اکبر، جلوه حسن قاسم

دست آسمان چیده دست سوره کوثر

میوه های رویایی از درخت پیغمبر

پس تو عزت عرشی از بهشت هم برتر

تو بهشت بابایی زیر سایه مادر

گاه جنت الزهرا گاه جنت الحیدر

پس تو را نمی خوانیم یک غریب بی لشگر

تو که لشگری برتر از فرشته ها داری

هر که دیده ات گفته هیبت خدا داری

عده ای تو را حوض سلسببل می خوانند

عده ای تو را یکتا؛ بی بدیل می خوانند

ع

  • چهارشنبه
  • 18
  • آذر
  • 1394
  • ساعت
  • 14:44
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب

اشعار امام حسن مجتبی(ع)-شهادت -( دلا دربون دربار حسن باش ) * محمد حسین مهدی پناه

2965
5

اشعار امام حسن مجتبی(ع)-شهادت -( دلا دربون دربار حسن باش ) دلا دربون دربار حسن باش

خدا یارت میشه یار حسن باش

دو ماهه که عزادار حسینی

یه امشب رو عزادار حسن باش

***

با تو زیبام و بی تو غرق زشتی

بگو امشب مدینه ام رو نوشتی

الهی پیر بشیم با روضه ی تو

ای آقای جوونای بهشتی!

***

شما لب تر کنی ما سر میاریم

برا یاری تو لشکر میاریم

الهی یاحسن روزی بیاد که

ما از غربت بقیع و در بیاریم

***

دل عاشق که بی دلبر نمیشه

گداییم و از این بهتر نمیشه

چِشی که بر تو گریه کرده باشه

دیگه کور وارد محشر نمیشه

شاعر : محمد حسین مهدی پناه

  • چهارشنبه
  • 18
  • آذر
  • 1394
  • ساعت
  • 14:46
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب
 میلاد  حسنی

اشعار امام حسن مجتبی(ع)-مدح و شهادت -( به نام آنکه تو را داده است نام حسن ) * میلاد حسنی

2188

اشعار امام حسن مجتبی(ع)-مدح و شهادت -( به نام آنکه تو را داده است نام حسن ) به نام آنکه تو را داده است نام حسن

درود احسنُ الارباب من سلام حسن

سلام بر برکات سپید سایه‌ی تو

که نور داده به خورشید مستدام حسن

سلام بر درجات زبرجدت که از او

عقیق دست سلیمان گرفته وام حسن

عجیب نیست اگر خال هاشمی‌ات را

شبانه روز کند کعبه استلام حسن

فدای قامت بنده نواز تو که نماز

به احترام قدت می‌کند قیام حسن

قبول نیست سجودی که پاش مُهر تو نیست

رکوع بی تو رکوعی‌ست نا تمام حسن

به خشت خشت ستون‌های عرش رب کریم

نوشته با قلم حُسن، یا امام حسن

شکست شیشه‌ی خون دل شما روزی

به دست سوده‌ی الماس‌های شام حسن

صلات ظهر چه تشییع بی‌نظیری شد

به لطف بدرقه‌ی تیرها ز بام حسن

شاعر : میلاد حسنی

  • چهارشنبه
  • 18
  • آذر
  • 1394
  • ساعت
  • 14:48
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام حسن مجتبی (ع)-واحد -( چند روزیه از آسمون غربت می‌باره ) * محمد جواد حیدری

3274
5

اشعار شهادت امام حسن مجتبی (ع)-واحد -( چند روزیه از آسمون غربت می‌باره ) دل بی قراره

چند روزیه از آسمون غربت می‌باره

یه داغیه که غم روی دلم می‌زاره

دل بی قراره

وقتی که مردم

بگین کسی رو قبر من نشون نزاره

اخه هنوز اقام حسن حرم نداره

حرم نداره

درگیر غم دو رو زمون

علت غم این آسمون

یه حرمیه ، که سایبونش ابراس

اونجا که همش خاکیه و

زایراش همه افلاکین

بمیرم آخه ، قبر عزیز زهراس

آه و واویلا ، آه و واویلا

******

غریب عالم

نه فقط اونیه که پیروهن نداره

یانه فقط اونیه که کفن نداره

کفن نداره

غریب عالم

میشه بگی اونیه که حرم نداره

یه زایری باچشمای ترم نداره

حرم نداره

غربت اینه که باب کرم

باشی یو تو این زمین غم

نشه کسی سر ، رو تربتت بزاره

اونکه صاحب دوعال

  • چهارشنبه
  • 18
  • آذر
  • 1394
  • ساعت
  • 14:49
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام حسن مجتبی (ع)-زمینه -( دلم هوای مدینه داره ، نفس تو سینم چه بی قراره ) * محمد جواد حیدری

2747
4

اشعار شهادت امام حسن مجتبی (ع)-زمینه -( دلم هوای مدینه داره ، نفس تو سینم چه بی قراره ) دلم هوای مدینه داره ، نفس تو سینم چه بی قراره

غم چشای ترم میخونه ، آقام غریبه حرم نداره

می کشه بین سینه داغت زبونه

حال دل خراب و خدا میدونه

مثل مزارت ، شده ویرونه

ای اهل عالم آقام غریبه

******

گنبد زردت که آسموناس ، صحن و رواقت تموم دنیاس

خدام صحنت کبوترا و ، گریه کناتم بارون ابراس

مشکی زدن فلک رو ابرای تیره

زهرا سر مزارت زبون می‌گیره

برا غریبیت ، مادر بمیره

ای اهل عالم آقام غریبه

******

میکشه من رو روضتون آخر ، سنگین تره از مصیبت سر

روضه ی آقام روضه ی سم نیست ، روضه ی اقاس روضه ی مادر

ضربه ی تازیونه یادم نمیره

تا اسم کوچه نیاد بغضم می‌گیره

الهی مادر حسن بمیره

ای اهل عالم آق

  • چهارشنبه
  • 18
  • آذر
  • 1394
  • ساعت
  • 14:53
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام حسن مجتبی (ع)-زمینه -( چند شبیه دلم گرفته ، نه واسه کربلا نه مشهد ) * محمد جواد حیدری

3105
0

اشعار شهادت امام حسن مجتبی (ع)-زمینه -( چند شبیه دلم گرفته ، نه واسه کربلا نه مشهد ) چند شبیه دلم گرفته ، نه واسه کربلا نه مشهد

چند شبیه می‌خوام برم تا ، یه حرم بی صحن و گنبد

اون حرمی که زائری نداره

حرمی که مسافری نداری

راهی که میخوره به زیرپاشون

حتی اگه بخوای بری نداره

دلم ، چه بیقراره

غم از ، چشام میباره

شده ، دوباره دردم

آقام ، حرم نداره

اقام. حرم نداره (4)

******

خونه دلم برا مزاری ، که سایه بونش دل ابرهاست

بمیرم اینجا خاک پاکش ، مدفن بچه های زهراس

اینجاهمه ی زائراش غریبن

اینجاهمه ی خادماش عجیبن

اینجاهمه بدن با زائرایی

که عاشق شمیم بوی سیبن

بازم ، دلم غمینه

میخواد ، بره مدینه

میخواد ، روخاک سرد

مزارشون بشینه

دلم،چه بیقراره.....

آقام ،حرم نداره (4)

ش

  • چهارشنبه
  • 18
  • آذر
  • 1394
  • ساعت
  • 14:58
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام حسن مجتبی (ع) زمینه -( چشم من آقا گریونه ، روی گونه هام بارونه ) * مرتضی صیاد

3385
8

اشعار شهادت امام حسن مجتبی (ع)  زمینه -( چشم من آقا گریونه ، روی گونه هام بارونه ) چشم من آقا گریونه ، روی گونه هام بارونه

نظری کن آقا امشب ، به دلی که سرگردونه

دل بی سر و سامونم

به نگاه تو وابسته

بغض بقیعت آقاجون

راه نفسم رو بسته

براتو میسازیم آخر

گنبد و دو تا گلدسته

یه روزی میرسه با شور و با نوا

پیاده ما میریم تا صحن مجتبی

حسن جانم حسن

******

کریمی و بی همتایی ، تویی که به غم معنایی

همه میدونن ای آقا ، وارث غم زهرایی

تو خاطره هات داری تو

یه خاطر ه ی تلخ آقا

وقتی به زمین خورد مادر

صدای میزدی یا زهرا

تو بودی و دو گوشواره

مادر تو افتاد از پا

به پیش چشم تو یه پست بی حیا

غرورت رو شکست میون کوچه ها

حسن جانم حسن

******

لحظه ی آخر تو بستر ، دل همه رو سوزوند

  • چهارشنبه
  • 18
  • آذر
  • 1394
  • ساعت
  • 15:03
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب
 رضا رسولی

اشعار شهادت امام حسن مجتبی (ع) و امام زمان (عج) و بقیع شور -( می‌سازیم حرم برا تو ) * رضا رسولی

8150
2

اشعار شهادت امام حسن مجتبی (ع) و امام زمان (عج) و بقیع  شور -( می‌سازیم حرم برا تو ) می‌سازیم حرم برا تو

با ظهور مهدی زهرا

یه دونه ایوون یاد مولا

شبیه ایوون طلا

باید که ایشالا ، حرم تو تک باشه

رو کاشیای صحنت ، نام علی حک باشه

بانابودی آل سعود ، جشنی توی عالم می گیریم

ایشالا وسط حرمت ، باذکر علی دم می گیریم

این ها شدنیه ، والا شدنیه

با ظهور مهدی زهرا شدنیه

العجل یابن فاطمه

******

می‌سازیم حرم برا تو

دور تا دورش صحن و رواق و

پر باشه از نور و چراغ و

شبیه مشهدالرضا

دور تا دور صحنت ، پر بزنه کبوتر

بخونن اذن دخول ، زایرا با چشم تر

کنار حرم و ضریحت ، با گریه بشینن زایرا

گوشه گوشه ی هر رواقت ، روضه ای بخونن ذاکرا

اینها شدنیه ، والا شدنیه

با ظهور مهدی زهرا شدنیه

ا

  • چهارشنبه
  • 18
  • آذر
  • 1394
  • ساعت
  • 15:08
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب

مدح و مصیبت امام حسن مجتبی -( مرد دل سوخته ای گفت * جعفر ابوالفتحی

1908

مدح و مصیبت امام حسن مجتبی  -( مرد دل سوخته ای گفت مدح و مصیبت امام حسن مجتبی (ع) و حضرت زهرا (س)

مصیبت :

تا که چشمم ز دم روضه ی تو دریا شد
مرد دل سوخته ای گفت "حسن" غوغا شد

روضه خوان گفت در آن کوچه چه بلوایی بود....
قامت مادرت از ضرب غلافی تا شد

سرِ احقاق فدک فاطمه بد خورد زمین...
مادر تو سرِ تقسیم فدک منها شد

جنگ زهرا سرِ امر پدرش بود ، که گفت: ؟
وسط کوچه سرِ مِلکِ فدک دعوا شد؟

مدح :
جنت، عَل بود که روزی الف قامت تو
آمد و با قدمت جنتِ عَل ، اعلی شد

هر چه گفتیم "کــُن" از گفته اثر ریخت مگر؟
تا که گفتند حسن جان "فـَیَکن" اجرا شد

لفظت اکثیر به کف دارد و در جان لاهوت
روح افلیج من از بردن نامت پا شد

"عرش و لوح و قلم و انفس و مـُـلک و ملک

  • یکشنبه
  • 16
  • خرداد
  • 1395
  • ساعت
  • 12:30
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

امام حسن مجتبی(ع)-مدح و مناجات -( ماه خداست روی تماشایی حسن ) * مجتبی روشن روان

2124
0

امام حسن مجتبی(ع)-مدح و مناجات -( ماه خداست روی تماشایی حسن ) ماه خداست روی تماشایی حسن

عرش صفاست مجلس شیدایی حسن

مجنون شود هرآنکه ببیند سحر گهی

یک جلوه از تبسم لیلایی حسن

موسی نشسته همره عیسی به راه او

حاتم گدای سفرۀ مولایی حسن

تفسیر "انما" به گمانت چه می شود

یوسف غلام عصمت و زیبایی حسن

ذکر شبانه روزی ایوب این بُود

صدآفرین به صبر و شکیبایی حسن

نقش است روی پرچم سردار علقمه

پاینده باد پرچم آقایی حسن

یک شب برو مدینه بفهمی غریب کیست

بی انتهاست غربت و تنهایی حسن

یابن الحسن به جان حسن کن عنایتی

یکسر بیا به روضه ی زهرایی حسن

دارالشفاست مجلس ارباب بی حرم

غافل مشو ز ذکر مسیحایی حسن

شاعر : مجتبی روشن روان

  • چهارشنبه
  • 12
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 16:42
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

امام حسن مجتبی(ع)-شهادت -( در جگر می سوزد آهى در گذر از کوچه ها ) * مجید لشگری

2038
0

امام حسن مجتبی(ع)-شهادت -( در جگر می سوزد آهى در گذر از کوچه ها ) در جگر می سوزد آهى در گذر از کوچه ها

خاطراتی دارم اما بیشتر از کوچه ها

آن چه دیدم را نگفتم لحظه ای با مادرم

آن چه دیدم را نگفتم با پدر از کوچه ها

یک کبوتر، نامه ای در دست... بس کن!بگذریم!

جمع کردم بعد از آن یک مشت پَر از کوچه ها

از دوشنبه می رود تا کربلا ، تیر سه سر

می رود بر حلق قاسم نیشتر از کوچه ها

کوچه ها یک روز سیلی، کوچه ها یک روز تیر

دائما می بارد آری دردسر از کوچه ها

شام کوچه، کوفه کوچه، در مدینه کوچه بود

زینب از من بیشتر دارد خبر از کوچه ها

شام اگرچه شام اما صبح محشر می شود

می رود بر نیزه خورشید و قمر از کوچه ها

شاعر : مجید لشگری

  • چهارشنبه
  • 12
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 16:46
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

شعر مناجات حضرت سید الکریم حسنی(ع) -( تو چه کردی که تو را نام نهادند: کریم ) *

1914
2

 شعر مناجات حضرت سید الکریم حسنی(ع) -( تو چه کردی که تو را نام نهادند: کریم ) تو چه کردی که تو را نام نهادند: کریم

مثل بابات حسن ، مرتبه دادند: کریم

تو چه کردی که همه در عوض کرب و بلا

به روی خاک حریم تو فتادند ، کریم

آنچنان مرتبه ای داد به تو هادی دین

که به کس غیر تو این جاه ندادند ، کریم

آن کسانی که ز طومار حسین جا ماندند

شب جمعه ، حرمت ، خیرالعبادند ، کریم

از شلوغی سر کوی تو فهمیدم که...

سائلان تو زیادند ، زیادند... کریم

روز محشر که شود ، از کرم مادرتان

زائران حرم تو ، همه شادند ، کریم

پوریا باقری

  • سه شنبه
  • 18
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 19:55
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

شهادت امام حسن ع -( نگاهی بینداز سلمان بسازی ) * حامد خاکی

1555

 شهادت امام حسن ع -( نگاهی بینداز سلمان بسازی ) نگاهی بینداز سلمان بسازی
از این قوم کافر مسلمان بسازی

تو با صبر کردی همان کار شمشیر
بنا بود از کفر ایمان بسازی

تو تنها توانایی اش را نداری_
که از سائلانت پشیمان بسازی

درِ خانه ی تو مسیر گذر نیست
اگر دست را رحل قرآن بسازی

چنان صوت تو جذبه می آفریند
که قرآن بخوان راه بندان بسازی

شاعر : حامد خاکی

  • سه شنبه
  • 18
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 19:57
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 مهدی رحیمی زمستان

شهادت امام حسن ع -( نشنیده است از او احدی از قدیم، نه ) * مهدی رحیمی زمستان

1197

 شهادت امام حسن ع  -( نشنیده است از او احدی از قدیم، نه ) نشنیده است از او احدی از قدیم، نه
در پاسخ فقیر و اسیر و یتیم، نه

فرزند اصل جاذبه و دافعه است او
نیمی برای خلق بلی هست و نیم نه

هربار رفته گرم پذیرای او شده
نشنیده است از سر زلفش نسیم نه

با ابروان خویش گره باز می کند
حتی اگر به چشم بگوید کریم نه

قهر کریم نیز به معنای آری است
معناش می شود بله در این حریم نه

ما را حواله کرده به دست برادرش
ما را نگاه کرده ولی مستقیم نه

هرکس عطا نکرد مهم نیست پیش ما
سخت است از کریم ولی بشنویم نه

شاعر : مهدی رحیمی

  • سه شنبه
  • 18
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 19:59
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

شهادت امام حسن ع -( قربان عطا و کرم و جود و سخایت ) * ابراهیم لالی

2034
4

 شهادت امام حسن ع -( قربان عطا و کرم و جود و سخایت ) قربان عطا و کرم و جود و سخایت
جان دو جهان باد، حسن جان!به فدایت

در سلطنت لایتناهیِ تو، ای شاه!
حاتم، شده موری به سرِ خوان عطایت

منت بگذاری به سرم، یا ولی الله!
گر نیم نگاهی، تو کنی سوی گدایت

اعجاز کند نوکر تو، همچو مسیحا
دستش برسد، گر به غبار کف پایت

آنقدر مقام تو رفیع است، حسن جان!
فرموده : رسول دو سرا من به فدایت

از بسکه نمک ریخته در چهره ات، آقا
شد قاتلِ یوسف صفتان، زلف رهایت

‌در سایه ی الطاف کریمانه ی زهراست
هر کس که در عالم، شده مشمول دعایت

شاعر : ابراهیم لالی

  • سه شنبه
  • 18
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 20:02
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

شهادت امام حسن ع -( گرفت فرصت دیدار آسمانش را ) *

1264

 شهادت امام حسن ع -( گرفت فرصت دیدار آسمانش را ) گرفت فرصت دیدار آسمانش را

به دست ضربه ی در، طاقت و توانش را

چقدر حسرت دیدار ماند بر قلبِ

پدر که خوب ندیده است پهلوانش را

نداد فرصت اینکه برای مادر خود

به دور لب بکشد لحظه ای زبانش را

نشد بردار کوچک برای خواهر خود

تکان تکان بدهد دست و بازوانش را

چقدر حسرت این ماند بر دل مادر

که تا به سینه بگیرد پسر دهانش را

حسود شهر مدینه چه با هدف زد تا

به کربلا نرساند علی جوانش را

چه حسرتی که نشد تا به رزم آموزد

به محسنش روش رزم بی نشانش را

نشد فلک بنویسد به کربلا رزمش

شبیه فاتح خیبر عدو کشانش را

چقدر حسرت دیدار ماند بر زهرا

که در بغل بنشاند گل نهانش را

و حیف شد که نخواباند فاطمه یکدم

کنار

  • سه شنبه
  • 18
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 20:05
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

شهادت امام حسن ع -( ازمن مگیر حال و هوای گدائیم ) *

1375

 شهادت امام حسن ع -( ازمن مگیر حال و هوای گدائیم ) ازمن مگیر حال و هوای گدائیم
گرچه گدای کاهل پر ادعائیم

حاجی به قبر من ننویسید بعدمرگ
من دلخوشم ازاینکه فقط کربلائیم

لطف حسن مرا به سر کوی تو کشاند
شکر خدا که مثل خودت مجتبائیم

بهر ظهور او قدمی بر نداشتم
شرمنده ی امام خود از بی وفائیم

علی مشهوری (مهزیار)

  • سه شنبه
  • 18
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 20:09
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

شهادت امام حسن ع -( حتی میان خانه اش همدم ندارد ) *

1580
4

 شهادت امام حسن ع -( حتی میان خانه اش همدم ندارد ) حتی میان خانه اش همدم ندارد
مرد غریبی که دلش جز غم ندارد

در سینه اش از بی وفایی های کوفه
غم آنقَدَر دارد که دنیا هم ندارد

در خانه اش وقتی اسیر رنج دنیاست
حتی مجال گریه ی نم نم ندارد

اما کنار او همیشه زینبش هست
تا خواهرش باشد که چیزی کم ندارد

از کودکی داغی میان سینه اش هست
ربطی به مرگش آتش آن سم ندارد

بعدازشهادت هم غریب است وغریب است
حتی ضریحی قـــــبر آقایـــــــَم ندارد

احمد جواد نو آبادی

  • سه شنبه
  • 18
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 20:12
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

شهادت امام حسن ع -( آخر این شرک خفی را علنی خواهم کرد ) * امیر علی شریفی

2077
0

 شهادت امام حسن ع -( آخر این شرک خفی را علنی خواهم کرد ) آخر این شرک خفی را علنی خواهم کرد

و پرستیدن او را شدنی خواهم کرد

من به تنهایی از این جام نخواهم نوشید

همهٔ اهل جهان را حسنی خواهم کرد

تا همه مردم دنیا بچشند از کرمش

همه را از نظر فقر، غنی خواهم کرد

همه‌جا از حرم خاکی او خواهم‌گفت

کربلا را و نجف را مدنی خواهم کرد

میشود دید چه خون دلی از غم خوردم

سنگ دل را که به یُمنش یَمنی خواهم کرد

آرزو نیست، رجز نیست، من آخر روزی

وسط صحن حسن سینه‌زنی خواهم کرد

شاعر : امیر علی شریفی

  • سه شنبه
  • 18
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 20:14
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

شهادت امام حسن ع -( سخت است چگونه بنویسم محنت را ) * امیر علوی

2574

 شهادت امام حسن ع -( سخت است چگونه بنویسم محنت را ) سخت است چگونه بنویسم محنت را
آتش زده این زهر تمام بدنت را

آن روز دوشنبه که در خانیتان سوخت
سوزاند تمام دل و باغ و چمنت را

از بغض گلوی تو کسی نیست خبر دار
نشنیده از ان روز کسی هم سخنت را

از کودکیت سوختی و شکوه نکردی
حالا همه دیدند ولی سوختنت را

هر پاره جگر تکه ای از غصه ی کوچست
مادر تو کجایی که ببینی حسنت را

تشیع تو هر تیر که از چله برون شد
میدوخت به تابوت نخی از کفنت را

این صحنه خودش گوشه ای از کربلا شد
صد حرمله با تیر نشان کرده تنت را

هرچند کفن پاره و گلگون شده اما
غارت که نکردست کسی پیرهنت را

سنگین که نشد سینه ات از چکمه ی شمری
پر خون که نکردست سنانی دهنت را

شاعر : امیر علوی

  • سه شنبه
  • 18
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 20:16
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 مهدی رحیمی زمستان

شهادت امام حسن ع -( تیری که شد خطیر حسن بوده ) * مهدی رحیمی زمستان

1373

 شهادت امام حسن ع -( تیری که شد خطیر حسن بوده ) تیری که شد خطیر حسن بوده
هم پیر هم مسیر حسن بوده

بی آنکه دست باز کند سائل
همواره دست گیر حسن بوده

ازسفره داری اش،نه که ازسفره
آنکه نگشته سیر حسن بوده

تا هست شیر رزم علی هست و؛
تابوده بچه شیر حسن بوده

بی شک حسین،امیر اگرهم شد
قبلش فقط امیر حسن بوده

برجنگ اگر حسین تعمّد داشت
برصلح ناگزیر حسن بوده

هم وارث اهانتِ درکوچه
هم وارث غدیر حسن بوده

آن سربلند دهر که روزی شد؛
درتشت سربه زیر حسن بوده

دوری که رفت زود حسینش بود
زودی که گشت دیر حسن بوده

شاعر : مهدی رحیمی

  • سه شنبه
  • 18
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 20:21
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

شهادت امام حسن ع -( در بين غصه هاي غريبي آل نور ) *

1170
1

 شهادت امام حسن ع -( در بين غصه هاي غريبي آل نور ) در بين غصه هاي غريبي آل نور
مظلوميِ حسن(ع)به دل ما اثر نمود

لعنت به تازيانه...بر آن دست مرد پست..
كز روي قد كودك حيدر(ع) ، گذر نمود

علی شوندی

  • سه شنبه
  • 18
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 20:28
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

شهادت امام حسن ع -( سائل کاهل این سفره ی پربار منم ) *

1369
1

 شهادت امام حسن ع -( سائل کاهل این سفره ی پربار منم ) سائل کاهل این سفره ی پربار منم
یکی از مزد بگیران سرای حسنم

مثل نان دادن بابا به پسرهای صغیر
دوست دارم تو خودت نان بنهی در دهنم

آخر ماه صفر آمده ام عرض کنم
لطف کن پیرهنم را تو درآور ز تنم

کوری چشم حسودان نظر تنگ، دو ماه
لطف کردی به من و از غمتان سینه زنم

گریه و سینه زنی، بیرق مشکی و علم
کار عشق است چنین وقف نموده بدنم

آخرین روز عزاداری زهرا شده و...
آخرین حرف من و آخر عرض سخنم

لطف کن کرببلای همه را امضا کن
مزد نوکر بده... ای پادشه بی کفنم

پوریا باقری

  • سه شنبه
  • 18
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 20:30
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

شهادت امام حسن ع -( به آب چهره نشویم که آب آلوده است ) *

1202
1

 شهادت امام حسن ع -( به آب چهره نشویم که آب آلوده است ) به آب چهره نشویم که آب آلوده است
لبی که تر نشود با شراب آلوده است

اگر که حک نکنم ذکر با حسن حتما
عقیق سرخ به روی رکاب آلوده است

چگونه شان تو مفهوم آیه هایش نیست
اگر که نیست یقینا کتاب آلوده است

منی که ساغرم از باده احترازم نیست
به غیر کنج دو ابروی تو نمازم نیست

پسر شبیه پدر می شود نشان دارد
درون خانه خود لطف بیکران دارد

شبیه نجمه و قاسم شبیه عبدالله
ستارگان فراوان به کهکشان دارد

چگونه حس نکند حسن باغ رویش را
لطافتی که سر انگشت باغبان دارد

شبیه آینه از هر نظر نمایانی
به پشت ابر چو قرص قمر نمایانی

به قدر خواهش من نه که بیشتر دادی
به کافر و به یهودی به خشم و تر دادی

برای آن که گدایت دوبا

  • سه شنبه
  • 18
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 20:34
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

شهادت امام حسن ع -( قبل از سلام کردن سائل سلام کرد ) * محمد جواد شیرازی

1387

 شهادت امام حسن ع  -( قبل از سلام کردن سائل سلام کرد ) قبل از سلام کردن سائل سلام کرد
این بار هم کرامت خود را تمام کرد

در حیرت است واژه ایثار از حسن
نان شبش دوباره نثار غلام کرد

تا دید فاطمه که گره خورده کار من
ذکر مرا “کریم علیه السلام” کرد

زنجیر عقل مانع عشقش نمی شود
هر کس که پای درس حسن ثبت نام کرد

رحمت به آن کریم که از لطف بی حدش
با جبرئیل، شاعر خود هم کلام کرد

ابیات مِدحتش همه بیت المقدس اند
ترویج مدح، صاحب بیت الحرام کرد

از قدرتش نپرس…جمل را نظاره کن
کاری که با سپاه سواره نظام کرد

چشمم به احترام قدومش به سجده رفت
کامم برای بوسه به دستش قیام کرد

نامرد آمدم به در خانه اش ولی
آقا نظاره کرد و مرا با مرام کرد

در خاطرم نمانده که شغلم گدای

  • سه شنبه
  • 18
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 20:37
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

شهادت امام حسن ع -( ای خدا مرات مرات خدا ) *

1242

 شهادت امام حسن ع -( ای خدا مرات مرات خدا ) ای خدا مرات مرات خدا
ای وفای اصل وی اصل وفا

ای نسیم عشق ای عشق نسیم
پور حیدر ای کریم بن کریم

اهل عالم جیره خوار و بنده ات
حاتم طایی بود شرمنده ات

ای کرامت دست بوست درجزا
کن نگاهم یا امام مجتبی

ای همیشه مونس خیرالنساء
یاورمادر میان کوچه ها

کی تو را قاتل بدنیا همسراست
قاتل تو خون دیوار و دراست

کوچه امید توبن بست بود
هرچه مادردیدازان دست بود

تو عصای دستهای مادری
شاهد مسمار خونی دری

بارها کابوس سیلی دیده ای
صورتی مجروح و نیلی دیده ای

پیش چشم تو دری آتش گرفت
پشت آن درمعجری آتش گرفت

پیش چشم تو زدند پروانه را
گوشواره کنده شد درکوچه ها

دشمنان اتش زدند کاشانه را
مادرت گم کردراه خانه را

خورد

  • سه شنبه
  • 18
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 20:44
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 محسن حنیفی

شهادت امام حسن ع -( رنگ سپید رنگ حنای سرت شده است ) * محسن حنیفی

1395
0

 شهادت امام حسن ع -( رنگ سپید رنگ حنای سرت شده است ) رنگ سپید رنگ حنای سرت شده است
لب بسته ای و خون دلت ساغرت شده است

خطبه بخوان به رقص درآور کلام را
نهج البلاغه مشتری منبرت شده است

سرچشمه ی کرامت و لطف کریم ها!
کوثر دخیل گوشه ی چشم ترت شده است

از نسل دختر تو امامت ادامه یافت
پیغمبری و فاطمه ات کوثرت شده است

من برگ زردی از شجره نامه ی توام
خار و خسی که آمده و نوکرت شده است

چشمی که گریه کرده، تو را، یا حسین را
لبریز لطف و مرحمت مادرت شده است

قلب حسین پیش تو جامانده در بقیع
قلب حسین مقبره ی اطهرت شده است

غیر از ضریح کهنه، ضریح نو حسین
مشتاق پایبوسی خاک درت شده است

خون حسین نام تو را دم گرفته است
گودال هم برای تو ماتم گرفته است

دردت زیاد ب

  • سه شنبه
  • 18
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 20:48
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 محمد قاسمی

شهادت امام حسن ع -( ماتم زده ام ، محفــلِ آقاست بهشتم ) * محمد قاسمی

1880
2

 شهادت امام حسن ع -( ماتم زده ام ، محفــلِ آقاست بهشتم ) ماتم زده ام ، محفــلِ آقاست بهشتم
در ماتم این شاه چه زیباست بهشتم
تــا خانه ی صدیقه ی کبراست بهشتم
هرجا که بسوزند همانجاست بهشتم
از عرش می آرند دَم “یا حســـنم” را
خوب است که با اشک بشویم دهنم را

ای حُسن خدا در نظر حیدر کرّار
ای گوهر والا گُهر حیدر کرّار
ای مظهر پا تا به سر حیدر کرّار
ای روی تو قرص قمر حیدر کرّار
هر چند بدم ، رو سیَهَم ، پَست و پَلَشتم
من بنده ی سالار جوانانِ بهشتم
.
گفتند که غم داری و غمخوار نداری
مثل پدرت بی کسی و یار نداری
در خانه ی خود مَحرم اسرار نـداری
آقا ، تو نیازی به کس و کار نداری
کافی ست که آقای ابالفضل و حسینی
یعنی همه جا حضرت بین الحرمیـــنی
.
با بال و پر سوخته ،

  • سه شنبه
  • 18
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 20:51
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد