شهادت امام حسن مجتبی(ع)

مرتب سازی براساس

غزل امام حسن مجتبی -(بُرده از روزِ اَزَل دِلهای ما را یِک نفر) * محمد حسین ذاکری

1349
4

غزل امام حسن مجتبی  -(بُرده از روزِ اَزَل دِلهای ما را یِک نفر) بُرده از روزِ اَزَل دِلهای ما را یِک نفر
رزق و روزی می دهد بر اهل بالا یک نفر

اَهلِ اِحسان گَر چه بِسیارَند امّا در کَرَم
شُد زَبانزَد دَر میانِ کُلِ دُنیا یک نَفَر

غالباً دورِ کَریمان می شَوَد دائِم شُلوغ
پَس چِرا پیشِ مَزارَش نیست حتی یِک نَفَر

از تَمامیِ خَلائِق دَر زَمین و آسِمان
مَعنیِ اَندوه را فَهمیده تَنها یِک نَفَر

بینِ کوچه بَعدِ سیلی خوردنِ جانِ رَسول
پیر شُد از غُربتِ اُمِ اَبیها یِک نَفَر

شُد پَس از یاسِ نَبی از اِبتدای کودَکی
مثلِ قَبرِ خاکیَش تَنهای تَنها یِک نَفَر

  • دوشنبه
  • 1
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 09:12
  • نوشته شده توسط
  • امیر روشن ضمیر
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 محمود اسدی

(زمینه)من کریم آل طاها مجتبایم * محمود اسدی

1008

(زمینه)من کریم آل طاها مجتبایم من کریم آل طاها مجتبایم
در غریبی با همه خلق آشنایم
من غریبم
همسرم با زهر کینه قاتلم شد
کس نمی داند چه خونی بر دلم شد
من غریبم
زنده در پیش نگاهم کوچه می شد
خواهرم دانی که در کوچه،چه می شد
من غریبم
از جفای دومی زخمم نمک خورد
مادرم در پیش چشمانم کتک خورد
من غریبم

  • یکشنبه
  • 14
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 12:59
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(نوحه)دشمنان بر دلم ز غصه آذر زدند * محمود اسدی

960
1

(نوحه)دشمنان بر دلم ز غصه آذر زدند دشمنان بر دلم ز غصه آذر زدند
تیر کین بر تن پاک برادر زدند
غم به قلبم نشست دل زهرا شکست
واغریبا

شد عجین قلب من ز درد و رنج و محن
من ز داغ تو غارت زده ام یا حسن
دل به تاب و تب است روز عالم شب است
واغریبا
*******
شائق
اللهم عجل لولیک الفرج

  • یکشنبه
  • 14
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 13:04
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

شهادت امام حسن(ع) (دو دست بر کمر و ناله از جگر دارم) * مرتضی محمودپور

1013
2

شهادت امام حسن(ع) (دو دست بر کمر و ناله از جگر دارم) ◾شهادت امام حسن(ع)

دو دست بر کمر و ناله از جگر دارم
من از غم تو و هجران تو خبر دارم

به‌طشت‌لخته‌ی‌خون‌دیدم ویقین کردم
که من دوباره ز داغت دو چشم تر دارم

غریب شهر مدینه ز کوچه آمده‌‌ام
هنوز غصه‌ی سیلی و میخ در دارم

چه دیده‌ای تو به کوچه هنوز میلرزی
که من ز داغ و غمت حال محتضر دارم

فدای اشک دو چشمت مرا تماشا کن
چو مرغ از سر شب ناله تا سحر دارم

کریم آل علی هستی و کرم داری
همیشه سایه‌لطفت به روی سر دارم

  • جمعه
  • 3
  • آبان
  • 1398
  • ساعت
  • 16:46
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 حسن کردی

متن شعر و نوحه حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام -(اسم تو شیرین تر از عسل) * حسن کردی

1409

متن شعر و نوحه حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام -(اسم تو شیرین تر از عسل) (کریم آل طاها حسن
راحت جان زهرا حسن)

اسم تو شیرین تر از عسل
هوامو داری تو از ازل
تا میگم الهی بالحسن
خدا میگیره منو بغل
کریم آل...

تو غریبی من فدای تو
کاری نکردم برای تو
سر به زیرم با این نوکری
من کسی نیستم منهای تو

اجازه می خوام بگم آقام
از تو اذن نوکری می خوام
من کی ام بگم حسنی ام
من خاک پای حسنی یام

ای غریب خسته در وطن
غریب زهرا امام حسن
کی گفته نوکر نداری تو
همه ی ایران نوکرتن

کلید درهای بسته ای
مرهم قلب شکسته ای
تا همیشه مهربانی و
امید جان های خسته ای

غم می باره از نگاه تو
می کشه زهرا رو آه تو
توی سپاه بی شمارتون
یه دل نبوده همراه تو

قاتلت بوده هم صحبتت
نشنیده هیچ کس شکایتت
زره زیر

  • دوشنبه
  • 6
  • آبان
  • 1398
  • ساعت
  • 11:59
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن شعر امام حسن(ع) -(تو هوای پاک روضه ها بیا) * بهنام‌ نعمتی

4009
4

متن شعر امام حسن(ع) -(تو هوای پاک روضه ها بیا) تو هوای پاک روضه ها بیا
روضه ی حسن نفس میده بهت
اگه مادرت بیفته رو زمین
دقیقا چه حالی دس میده بهت

  • دوشنبه
  • 6
  • آبان
  • 1398
  • ساعت
  • 13:53
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(غزل)هم سخن/قلب اسیر در محنم تیر می کشد * محمود اسدی

697

(غزل)هم سخن/قلب اسیر در محنم تیر می کشد قلب اسیر در محنم تیر می کشد
از سوز زهر کینه،تنم تیر می کشد

شد زهر کینه با جگرم هم سخن ولی
از کوچه،مغز هم سخنم تیر می کشد

سیلی که خورد مادر من بین کوچه ها
می گفت ای حسن،دهنم تیر می کشد

جان در تنم نبود و به من تیر می زدند
دارد حسین از کفنم تیر می کشد

تابوت مانع است بدن پاره تر شود
با یاد قتلگاه،تنم تیر می کشد

او تیر می خورد ز یسار و یمین ولی
بالله قسم همه بدنم تیر می کشد
******
شائق
اللهم عجل لولیک الفرج

  • پنج شنبه
  • 9
  • آبان
  • 1398
  • ساعت
  • 00:39
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(غزل)تیر کشیدن ها/چشم من تر ز غم کعبه ی آمال شود * محمود اسدی

698
1

(غزل)تیر کشیدن ها/چشم من تر ز غم کعبه ی آمال شود چشم من تر ز غم کعبه ی آمال شود
کس نداند که چه با کوکب اقبال شود

این شنیدم که عدو تیر به تابوت زده
قامتم از غم جانسوز حسن،دال شود

تیر بارید ولی زیر سم اسب نرفت
آه از نعل که یک جسم لگدمال شود

چند جا تیر درآورد حسین با زحمت
کربلا خون به دل فاطمه و آل شود

تیر از چشم ابالفضل درآورد حسین
بعد عباس دگر بی پر و بی بال شود

تیر از حنجر ششماهه کشیدن سخت است
با تماشای رباب است که بی حال شود

تیر بر سینه که خورد از کمر آمد بیرون
با تنی چاک حسین،راهی گودال شود
********
شائق
اللهم عجل لولیک الفرج

  • پنج شنبه
  • 9
  • آبان
  • 1398
  • ساعت
  • 00:46
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
 سید محسن حسینی

مرثیه شهادت امام حسن مجتبی(ع) -( سخت آشفته شـده مـوی شکن در شکنم) * سید محسن حسینی

41

مرثیه شهادت امام حسن مجتبی(ع) -( سخت آشفته شـده مـوی شکن در شکنم) سخت آشفته شـده مـوی شکن در شکنم
خون دل ریختـه شب تا به سحر از دهنم

سرو بودم که مـرا همچــو نهالــم کـردند
به نسیم مـژه بــر هــم زدنـی می‌شکنـم

آنچـه دیــدم نــرود تـا بـه ابــد از یـادم
شمع خامـوشم و خامـوش دگـر از سخنم

مـادرم در وسط کوچــه نمــی‌دید مـــرا
پیش او بـودم و مـی‌گفت کجـایی حسنم

کس ندیده است چهل تن بزنند یک زن را
آنکه با چشم خود این واقعه دیده است منم

آنچنان خـورد به دیـوار سـرش گفتم مُرد
بهتـر آن است از ایـن حادثه من دم نزنم

صاحب‌خانه به من گفت بگو خانه کجاست
یـاد این خاطـره آتش زده بـر جان و تنم

پیکـرم سـوخت ولـی در تـه گـودال نبود
مرکبــی راه نرفتــه است بــروی بدنــم

خانــه‌ام قتلگهــم بــود ولـی تنـگ نبود
در غـم تنگــی گودالــم و غـرق محنـم

  • جمعه
  • 10
  • مرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 16:07
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 سید محسن حسینی

شهادت امام حسن مجتبی(ع) -( زهر جفا هستـی تو یـار و غمخوارم) * سید محسن حسینی

46

شهادت امام حسن مجتبی(ع) -( زهر جفا هستـی تو یـار و غمخوارم) زهر جفا هستـی تو یـار و غمخوارم
صدهـا گره امشب واکـردی از کارم
فغان و واویلا فغان و واویلا

زینب تماشا کـن که بی‌طبیبـم من
یه عمـر حتی در خانـه غریبـم من
فغان و واویلا فغان و واویلا

دائـم بگویـم مـن بـا دل پـرخونـم
زهـر جفـا امشب مـن از تو ممنونم
فغان و واویلا فغان و واویلا

تو کوچه چشمم را به گریه آغشتند
به پیش چشم من مـادرم و کشتند
فغان و واویلا فغان و واویلا

مادر من شمع و من همچـو پروانه
من صاحب‌خانـه بـردم سوی خانه
فغان و واویلا فغان و واویلا

در کوچه‌ها دیدم آن روی حکاکی
بوسـه گرفتـم مـن از چادر خاکی
فغان و واویلا فغان و واویلا

دیدم گل یاس و تو کوچه‌ها چیدند
وقتی گل و چیدند همه می‌خندیدند
فغان و واویلا فغان و واویلا

  • جمعه
  • 10
  • مرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 16:10
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 سید محسن حسینی

شهادت امام حسن مجتبی(ع) -( مانده‌ام تنهـای تنهـا کس نمی‌گیـرد نشـانم) * سید محسن حسینی

43

شهادت امام حسن مجتبی(ع) -( مانده‌ام تنهـای تنهـا کس نمی‌گیـرد نشـانم) مانده‌ام تنهـای تنهـا کس نمی‌گیـرد نشـانم
خواهـرم زینب کجـایی آمـده فصـل خـزانم
زهر جفای همسرم سوزانده از پا تا سرم
مانند شمع سحـرمآتش گرفتـه جگرم
واویلتا واویلتا

من سراپا رنـج و دردم شد اجل امشب طبیم
خواهرم خودت می‌دونی من تو خونه هم غریبم
پژمــرده پژمـرده‌ام افسـرده افســرده‌ام
ای زینبم تومی‌دونی من توی کوچه مُرده‌ام
واویلتا واویلتا

مـن ز سیلــی بگـم امشب یا بگـم از تازیانه
مادرم دیگه نمی‌دیـد من آوردمـش بـه خانه

آگه ز حال من خداست دلم هنوزتوکوچه‌هاست
صاحب‌خانه هی می‌گفت بگوکه خونمون کجاست
واویلتا واویلتا

زینبم بردن که من را خاطرات کوچه‌ها گشت
به خـدا میـون کوچـه خنده قنفذ مرا گشت
مادرم و چشم ترش بودم همش دور و برش
منمُردموزندهشدم وقتی به دیوارخوردسرش
واویلتا واویلتا

  • شنبه
  • 11
  • مرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 17:05
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 محسن راحت حق

مرثیه شهادت امام حسن مجتبی(ع) -( آن امامی که دلش را داغِ بی پایان گرفت) * محسن راحت حق

721

مرثیه شهادت امام حسن مجتبی(ع) -( آن امامی که دلش را داغِ بی پایان گرفت) آن امامی که دلش را داغِ بی پایان گرفت
آخرش زهر آمد و از نیمه جانش..جان گرفت

بی رمق شد ناتوان افتاد بر روی زمین..
خواهری آمد سرش را بر روی دامان گرفت

بر سر و بر سینه زد ..نالید دختِ فاطمه
یاحسن گفت و به روی گونه ها باران گرفت

حضرت امّ المصائب طشت را دید و شکست
بعد از آن امیّدِ خود از دلِ درمان گرفت

موپریشان شد بهم زد محفلِ هجرانِ عشق
از حسین و از ابالفضلش سرو سامان گرفت

گفت قربانِ لبانِ چاک پاکت یا حسن..
چه کسی از زینب کبرا..برادرجان گرفت؟

در دمِ رفتن بیا حرفی بزن از کوچه ها..
کوچه ای که از سراپای وجودت جان گرفت

از سکوتِ خویشتن حرفی بگو یارِ غریب
از گذرگاهی که راهِ مادرم شیطان گرفت

رازِ این گوشواره را با من بگو..باشد حسن؟
قلبِ تو از چه سبب یک راز را پنهان گرفت

  • پنج شنبه
  • 3
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 17:50
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

شهادت امام حسن مجتبی -(تویی امیر جمل، وارث رشادت حیدر) *

619

شهادت امام حسن مجتبی  -(تویی امیر جمل، وارث رشادت حیدر) تویی امیر جمل، وارث رشادت حیدر
لوای صبر و جهادی به روی دوش پیمبر

حسین هست و ابوالفضل هست و قاسم و زینب
تو را امیر مدینه! چه حاجت است به لشکر؟

به هیچ‌جا نرسیده‌ست آن‌که در همه‌ی عمر
بدون عشق تو خوانده نماز و رفته به منبر

بپای عشق تو آن‌کس که سر نداده عجب نیست
که با معاویه در پای چند سکه نهد سر

ستون دینی و قرآن ناطقی، چه نیازی
به مدرک است؟ بگو مدرک از مباهله بهتر؟

صدای غرش شمشیر در غلاف، گواه است
که صلح سرخ تو با فتح و عزت است برابر

نه جام زهر، که جان تو را گرفت دمی که
شکست پیش نگاه تو گوشواره‌ی مادر

امام بی‌حرم! این دل همیشه بوده حریمت
دلی که بوده به نام حسن همیشه معطّر

شاعر:سعیدتاج محمدی

  • شنبه
  • 12
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 19:46
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

زمینه شور احساسی امام حسن(ع) * سید ناصر اسماعیل نسب

631
1

زمینه شور احساسی امام حسن(ع) زمینه و شور احساسی
امام حسن(ع)
بند۱⃣
یا حسن
تویی آقای مهربونی که خیلی کریمه
عنایت و محبتت به والله عظیمه
منم گدایی سینه چاکی که حالش وخیمه
.....
این دل من به عشق تو مجذوبه آقا
به نوکریِّ کوی تو منسوبه آقا
به یاد غربتت دلم آشوبه آقا
.....
خدای عالم
آب و گِلم رو با محبتت شرشته
به روی قلبم
اسم قشنگ یا امام حسن نوشته
کوریه دشمن
جای محبینت آقا حتما بهشته

یا حسن جان ،مددی مولا

بند۲⃣
یا حسن
به یاد غربتت چشام میشه ابر بهاری
تا اسم تو میاد اشکام میشه از دیده جاری
برات بمیره نوکرت آقا حرم نداری
.....
نه شمعی نه چراغی رو مزارت آقا
نه خادمی نه زائری کنارت آقا
عنایتی جونم بشه نثارت آقا
.....
یک روز انشالله
برات میسازیم یک حرم از جنس الماس
چن صحن زیبا
مثل حریم خوشگل حسین و عباس
پای پیاده
میایم حریم تو آقا با عشق و احساس

یا حسن جان ،مددی مولا

  • چهارشنبه
  • 16
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 05:24
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب

شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام * علی آقاپور

740

شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام شور یا زمینه امام حسن علیه السل

شعر و سبک : #مجید_آقاجانی

◾بند ۱

مدینه امشب پر از اندوهه
نداره زائر چقدر بی روحه

برات می‌سازیم حرم ای مولا
میخونه چشم ترم ای مولا

توی دل نشسته غمه مدینه
ای شهید زهر جفا و کینه
میزنم با اشکام برات به سینه حسن

من برات بمیرم غریبی آقا
واسه تو یه روضه گرفته زهرا
از غمت میمیرن موجای دریا حسن

یا حسن مولا حسن جانم

◾بند ۲

میخونه از غم دل محزونم
شبیه زهرا منم دلخونم

پیچیده اینجا نوای دلگیر
مدینه داره هوای دلگیر

همسر تو رحمی نداره ای وای
آسمون ازاین غم میباره ای وای
چشماشو به روهم میزاره ای وای حسن

میشه مثل دریا نگاه خواهر
روضه ایی گرفتی دمای آخر
دلشکسته ای از غمای مادر حسن

یا حسن مولا حسن جانم

◾بند ۳

یادت افتاده که می‌گفت مادر
در خونم شد علی خاکستر

تو دیدی مادر که سیلی خورده
میدیدم دیگه شده پژ مرده

یاد کوچه قلبت رو میسوزونه
باز چشای خیست به آسمونه
گفتی ای خدا مادرم جوونه حسن

مادر تو سیلی تو کوچه ها خورد
توی بستر غم که دیگه پژمرد
طاقت از دل تو دمای آخرش برد حسن

یا حسن مولا حسن جانم

  • پنج شنبه
  • 24
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 19:39
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب

امام حسن -(حالا که از ایوان و گنبد بی نصیبی ) * محمد حبیب زاده

791

امام حسن -(حالا که از ایوان و گنبد بی نصیبی ) حالا که از ایوان و گنبد بی نصیبی
صحن و سرای خاکی ات را دوست دارم
هر شب به یاد این مزار بی ضریحت
با حسرت بیش از حدی گریه ست کارم...

  • جمعه
  • 25
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 19:41
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

شهادت امام حسن مجتبی -( کرامت مثل یک جرعه‌ست از پیمانۀ جانش) * جعفر عباسی

594

شهادت امام حسن مجتبی  -( کرامت مثل یک جرعه‌ست از پیمانۀ جانش) کرامت مثل یک جرعه‌ست از پیمانۀ جانش
سخاوت لقمه‌ای از سادگی سفرۀ نانش..

..کسی که سایۀ او مایۀ آرامش دنیاست
دلش در بند دنیا نیست، دنیا هست زندانش

سپاهش را صدای سکه غرق روسیاهی کرد
نه مردی نه نبردی بود، خالی بود میدانش

صَلاح این‌گونه می‌بیند، سِلاح صلح بردارد
چه دارد رهبری که زیر پا افتاده فرمانش؟..

..امام غیرت و غربت کنار دشمنِ سرسخت
چه رنجی می‌کشید از دوستان سُست‌پیمانش

زبان سرزنش خاری شد و آزرد روحش را
مُعِزّالمؤمنین بود و نفهمیدند یارانش

کسی که چشم فتنه کور شد با برق شمشیرش
چگونه گوشه‌ای بنشیند و سر در گریبانش...

..چه زهری محرمش بوده؟ چه دردی همدمش بوده؟
نمی‌دانم چه راز سینه‌سوزی بوده مهمانش!

به روی دست‌های آل طاها باز تابوتی‌ست
مبادا زخم بردارد مبادا تیربارانش...

اگرچه تلخ‌تر از زهر بوده زندگی امروز
ولی فردا عسل می‌ریزد از کام جوانانش

خیالت جمع سردار جمل! تنها نمی‌مانی
به زودی کربلا از راه می‌آید که طوفانش...

  • سه شنبه
  • 29
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 10:31
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

شهادت امام حسن -(بارونیه/ آسمون چشمامون) * صادق اویسی

735

شهادت امام حسن  -(بارونیه/ آسمون چشمامون) بارونیه/ آسمون چشمامون
سهم عاشقا شده/ گریه های بی امون

بی تابه دل/ که شبای ماتمه
برای امام حسن/ سینه میزنیم همه

آقامون تکیه گاهِ، آسمون و زمینه
ولی تنهای تنهاس، توی شهر مدینه

بخدا اسم آقام، داده عزت به عالم
بفدای غریبیش، گریه و آه و نالم
آقام آقام حسن جان

گریونم از/ اشک چشای ترش
آقای کریم ما/ بی وفا بود همسرش

افتاده باز/ تو لحظه ی آخرش
یاد شبی که میرفت/ تو کوچه با مادرش

یه شب پر مصیبت، یه شب پر غم و درد
بسکه سنگینه روضه، آقای مارو پیر کرد

نمیگم‌چی شد اما، یه شب سرد و تاریک
حسن و کشته داغ، کوچه تنگ و باریک
واویلا واویلا

  • سه شنبه
  • 20
  • آبان
  • 1399
  • ساعت
  • 09:38
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب
 مجید قلعه بیگی

شهادت امام حسن مجتبی(ع) -(نهادم در دل زارم مصیبت های یاران را) * مجید قلعه بیگی

1718

شهادت امام حسن مجتبی(ع) -(نهادم در دل زارم مصیبت های یاران را) نهادم در دل زارم مصیبت های یاران را
ولی رنگ سیه کامم برون داد سرّ پنهان را

بهشت آرزوها را،به مال فانی ارزان داد
همای بخت او دیگر نبیند این گلستان را

شریک رنج و درد روزگار من ببین یارب
نگار من شده دشمن،چه گویم راز جانان را

کریم اهلبیتم من،عزیزِ حضرت معشوق
ببین لیلایِ بی دل را،ببین سوزِ بیابان را

عجب شد کام من آخر اسیر دست بازیها
دلم مسموم زهری شد،که دلبر داده بود آن را

گناه از من نباشد گر کسی دردم نمیداند
سرایم قتلگاهم شد،نگه شبهای هجران را

گر از سیل حوادث گشته ویران خانهٔ قلبم
به درد آورده هجرانم،دل شب زنده داران را

ایا زنیب مکن ناله،بر این دردِ سراسر غم
دمی دادم «فقیرت» را نوشته شعرِ هجران را

  • پنج شنبه
  • 30
  • بهمن
  • 1399
  • ساعت
  • 22:36
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 مجید قلعه بیگی

شهادت امام حسن مجتبی(ع) -(زهرا گلوب آه و نوایه) * مجید قلعه بیگی

630

شهادت امام حسن مجتبی(ع) -(زهرا گلوب آه و نوایه) زهرا گلوب آه و نوایه،آغلور بالاسی مجتبایه
قلبی محزون سینه سوزان
گلدی بقعیدن زار و خسته،،ئوز نیلی پهلوسی شکسته
دیلده یاره،مو پریشان

نفرین اولا بو روزگاره--بارالهی بارالهی
قلبی اولوبدی پاره پاره--بار الهی بارالهی

اولدی ایوی اوز قتلگاهی،،بیگانه اولدی اوز پناهی
قاتل اولدی اوز پناهی
بیر جرعه ایچدی قلبی یاندی--گویده مدار حق دایاندی
گوردیلر بو وضع و حالی

سسلندی گل داده حسینجان--اؤلورم من اؤلورم من
قلبیم اولوب سینمده شان شان--اؤلورم من اؤلورم من

تابوتیمی دشمنلر اوخلار،،امّا سنی شام اهلی دوغرار
صبر ائله قارداش جفایه
قارداش منه گر اوخ آتاللار،،اما سنی یکسر سویاللار
حاضر اول درد و بلایه

جسمیمده قارداش یوخدی یاره--ای حسینیم ای حسینیم
قلبین اولار مقتلده پاره--ای حسینیم ای حسینیم

  • پنج شنبه
  • 30
  • بهمن
  • 1399
  • ساعت
  • 22:41
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

شهادت امام حسن مجتبی(ع) -(فصل دی موسم افسردگی هر چمن است) *سعدی زمان سیدرضا حسینی

569

شهادت امام حسن مجتبی(ع) -(فصل دی موسم افسردگی هر چمن است) فصل دی موسم افسردگی هر چمن است
زان سبب رو به خزان گلشن عمر حسن است

کرده مهر فلک احمدی امروز غروب
زآن جهان تیره چو دیجور به هر مرد و زن است

عمّش از زهر جفا سوخته اکباد شده
اشکریز آیت کبرای حق ، ابن الحسن است

به لبش واحسنا مادر زارش زهرا
مو پریشان بجنان غرق به بحر محن است

خلد اعلا که نه جای غم و اندوه بود
از غم این شه دلسوخته بیت الحزن است

آتشی جعده زده بر دل زهرای بتول
که هنوز از دل مسموم حسن شعله زن است

حوریان گشته به فردوس پریشان گیسو
حال حزن و غم و اندوه بجنّت علن است

شد شهید از ستم زهر جفا وا اسفا
سبب این است سیه پوش زمین و زمن است

مجتبی مرد و کفن کرد حسین ابن علی
آه واویل حسین ابن علی بی کفن است

کفنش زلف پریشان خواتین حرم
کی بعالم کفنی چون کفنش پرثمن است

کفن دیگر آن زینت دوش نبوی
خاک و خون و سُم خیل و خس و دشت و دمن است

تلخکام است (حسینی) ز غم پور بتول
گر چه (سعدیّ زمان) شاعر شیرین سخن است

  • شنبه
  • 6
  • شهریور
  • 1400
  • ساعت
  • 23:19
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

زبانحال حضرت قاسم(ع) در فراق پدر -(قاسم شکفته غنچۀ گُلزارِ مُجتبی) * محمد عابد

909

زبانحال حضرت قاسم(ع) در فراق پدر -(قاسم شکفته غنچۀ گُلزارِ مُجتبی) قاسم شکفته غنچهء گُلزارِ مُجتبی
در ساحتِ حدیقهء جان مُرغ خوش نَوا

حالِ پدر چو دید زِ بیدادِ زَهر کین
سوزِ درون به ناله بیان کرد با اَنین

بادِ خَزان وَزید به گُلزار جان پدر
لطفِ بهار رفت از این گُلستان پدر

بشکست شاخهء گُل سُوری و اَرغوان
چون لاله سوخت تا جگرِ باغبان پدر

خاموش هر شَرّر شود از آب وای عَجب
یک جرعه آب زد شَرر اَندر جَهان پدر

تو رفتی و رَها شدی از کینهء جهان
من ماندم و یَتیمی و آه و فَغان پدر

بارِ مُصیبت تو قَدِ آسمان شکست
بنگر چها کند به منِ ناتوان پدر

از یادِ شعله های درون توأم چو شَمع
سر می کشد زبانه زِ دِل تا زَبان پدر

آمیزه شد به لَعل تو یاقوتِ خونِ دل
چشمم از آن چنین شده گُوهر فِشان پدر

بلبل چگونه سر دهد آوای دِلنشین
تا گُل به باد رفت زِ جورِ خَزان پدر

بگرفت تا جمالِ چو ماهِ تو، شد جهان
ظلمت سرای درد، کَران تا کَران پدر

از کُوزه ای شکست، توانِ تو، بشکند
اِیکاش دستِ کُوزه گرانِ جهان پدر

همچون تو گُوهری نه سزاوارِ سَنگ بود
کُور است چشمِ صِیرفی آسمان پدر

تنها نه در فراقِ تو بارید اَشک من
بگریست در غمِ تو زمین و زمان پدر

تا لعل، آبدار شود خونِ دِل خورد
گاهی به کُنجِ گنج و زمانی به کان پدر

گُوهر شناس نیست سِپهر سُفالگر
اَرجی نمی دهد به دُر شایگان پدر

(عابد) بسوز تا مس قلبت طلا شود
کس را هنر نداد فلک رایگان پدر

  • دوشنبه
  • 29
  • شهریور
  • 1400
  • ساعت
  • 14:30
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

شهادت امام مجتبی ع -(سوز و غم مصطفی ست با حسن محتبی) * رضا توحیدی

536

شهادت امام مجتبی ع -(سوز و غم مصطفی ست با حسن محتبی) سوز و غم مصطفی ست یا حسن مجتبی
خون، جگر مرتضی ست یا حسن مجتبی
فاطمه بر سر زند ناله چو حیدر زند
غم به دل ما سوا ست یا حسن مجتبی
ماتم اعظم بپا ناله ز عالم روا
مهتر ارض و سماست یا حسن مجتبی
گل ز گلستان برفت فصل خزان شد بپا
اختر آل عبا ست یا حسن مجتبی
پیکر نورانیش شد هدف اهرمن
لرزه به عرش خدا ست یا حسن مجتبی
رفته (ضیاء) جهان از غم دلدار ما
نور دل مصطفی ست یا حسن مجتبی

  • یکشنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 23:38
  • نوشته شده توسط
  • رضا توحیدی
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

مظلوم ترین_مانند پدر خدا نما بودی تو * اسماعیل تقوایی

649

مظلوم ترین_مانند پدر خدا نما بودی تو مظلوم ترین
همچون پدرت خدا نما بودی تو
مظلوم میان اولیا بودی تو

با صلح که مصلحت برای دین بود
آماج خدنگ افترا بودی تو

خواندند تورا مذلّ مؤمن، افسوس
با آنکه به عزت آشنا بودی تو

بودی تو امام وفاقد مامومان
مظلوم ترینِ مقتدا بودی تو

بیرون زسرای خود تو بودی غریب
در خانه قر ین اشقیا بودی تو

از خاطره کوچه دلت خونین بود
انگار همیشه در عزا بودی تو

سم خوردی و خون دل برون افکندی
راحت شده، راضی به قضا بودی تو

مانند پدر فزت و رب را گفتی
گوینده ی شاد این نوا بودی تو

زینب چه کشید آن دم آخر که
آماده ترک این سرا بودی تو

نگذاشتنت کنار جدت باشی
با آنکه عزیز مصطفی بودی تو

تو بی حرمی وقبر تو بی نور است
با اینکه ز انوار خدا بودی تو

شعر‌:اسماعیل تقوایی

  • سه شنبه
  • 29
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 01:45
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب

مرثیه شهادت امام حسن مجتبی(ع) -(نبار بارون نبار بارون، حسن طاقت نداره) * رسول چهارمحالی

393

مرثیه شهادت امام حسن مجتبی(ع) -(نبار بارون نبار بارون، حسن طاقت نداره) حرم نداری اما ،کریم اهل بیتی (2)

نبار بارون نبار بارون، حسن طاقت نداره
به جای اشک بارون تیر، بر بدنش میباره
نبار بارون نبار بارون ، غریبه در مدینه
شده مسموم کریم الله ،زخمی درد کینه
نباربارون نبار بارون ، از جای تیر گاه گاه
شده تابوت برای حسن، روایت قتلگاه

ببار بارون ببار بارون ، برای قلب زینب
شده روضه دوای دل، ذکرش نوای برلب
ببار بارون بباربارون،حسین شدبی برادر
شده بر پا عزای حسن،شد قاتل اوهمسر
ببار بارون ببار بارون، به قاسم و عبدالله
فدایی شد سبط نبی ، یابن رسول الله

بیا امشب بیا امشب ، به مجلس مجتبا
بیا امشب به پا داریم ، روضه کنار زهرا
بیا امشب بیا امشب،زائر بشیم در بقیع
به امیدی که درمحشر،مادر میشه شفیع
بیا امشب بیا امشب،ذکر حسن بگیریم
شایدامشب توی روضه حرمش روببینیم

به یادحرم بیاامشب،روضه بگیریم اینجا
هروله کنان ،سینه زنان،زائربشیم به مولا
زِ باب قاسم دم بگیریم ، غریب در مدینه
به سر زنان میان نوحه،بزن بزن به سینه
گریه کنان ضجه زنان،بگیم حسن یاحسن
گریز روضه به کرب وبلا ،آقای بی کفن

حرم نداری اما ،کریم اهل بیتی(2)

  • جمعه
  • 23
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 00:59
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

مرثیه امام حسن مجتبی(ع) -(ه خود می پیچی چرا جانم ،ای جان جانان) * رسول چهارمحالی

328

مرثیه امام حسن مجتبی(ع) -(ه خود می پیچی چرا جانم ،ای جان جانان) سبک :بهار دلکش
-------------------------------------
ای حسن جانم ،جان جانانم(2)
----------------- -- - - -------
به خود می پیچی چرا جانم ،ای جان جانان
چو مارزخمی تو می پیچی ،ای بهتر ازجان
بهار توراخزان کردند،جانم حسن جان
رخ زردت را نظر کردم،جانم تو قربان
طشت زر ای داد،از غمت فریاد
آ ه و افغانی،مادرم سر داد(2)
------------------------------
ای حسن جانم ،جان جانانم(2)
-----------------------------
غریبی در شهر پیغمبر ،جانم حسن جان
گل یاسم گشته ای پرپر،جانم حسن جان
شده قاتل همسرت جانا ،جانم حسن جان
به خون گشته پیکرت جانا ،جانم حسن جان
داغ تو مادر ،وارث حیدر
دومین رهبر ،شبه پیغمبر (2)
----------------------------
ای حسن جانم ، جان جانانم(2)
--------------------------
به روی دوش حسین تشییع، شد پیکرتو
دم آ خر روی پای حسین ،دیدم سر تو
وصیت کردی به من جان حسنیم
مشو هرگز تو جدا دیگر از نور عینم
گریه کم کن تو،از غمم خواهر
کربلا گریان ،می شوی یکسر(2)
-------------------------------
ای حسن جانم ، جان جانانم(2)
--------------------------------
نداری حتی تو یک زائر ،بر قبر خاکی
فقط آ ید صاحب الزمان ،با قلب پاکی
بخواند روضه ز داغ تو ،از کوچه و در
بخواند روضه ز حال تو ،از داغ مادر
تیر باران بدن،غرقه خون شدکفن
ای گل فاطمه ،ای عقیق یمن (2)
----------------------------
ای حسن جانم ، جان جانانم(2)

  • جمعه
  • 23
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 01:00
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

زمزمه شهادت امام حسن مجتبی(ع) -(ماه عزای تو شد ماه غم عظما) * رسول چهارمحالی

495
-1

زمزمه شهادت امام حسن مجتبی(ع) -(ماه عزای تو شد ماه غم عظما) سبک :منتظرت بودم
--------------------------------
یا حسن بن علی (2)
----------------------------------
ماه عزای تو شد ،ماه غم عظما
بانگ عزا می آید،به گوشم هر جا
فاطمه گریان گشته،به شهر پیغمبر
روضه بخواند هر دم،ز لاله ی پرپر
چشمم پر از خون
دل گشته محزون
بر سینه و سر
او گشته دل خون (2)
-----------------------------------
به شهر پیغمبر هم ،حسن غریب است ای وای
به جز زینب دیگر ،چه کس طبیب است ای وای
مسموم زهر کینه ،از همسرش شد ای وای
نهفته در خاک بقیع ،که پیکرش شد ای وای
تیر باران بدنی
شه خون کفنی
همه ی حُسْنِ حَسَنْ
تو امام حسنی (2)
--------------------------------
در شب اول قبرم، منتظرت هستم منتظرت هستم
در باده ی عشقت من ،حسن جان
مستم
کریمی آل طاها ،نظر به حالم کن
برای نوکریت، تو انتخابم کن
ای شافع محشر
با دیدگانی تر
در منزلت هستی
بی یار و یاور(2)
-------------------------------
زبان من بریده باد ،که بگویم بی حرمی
دوم امام شیعیان ،صاحب لطف و کرمی
شد پاره پاره جگرت ،داغ جگر سوز همه
روی لبانت همه دم ،یا فاطمه یا فاطمه
کبوتر خاکی داری
عجب دل پاکی داری
از غم مادرت حسن
چشم های نمناکی داری(2)
---------------------------------
یا حسن بن علی(2)

  • جمعه
  • 23
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 01:04
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

دوبیتی شهادت امام حسن مجتبی(ع) -(شعر هایم بوی هجران و جدایی می دهد) * رسول چهارمحالی

875

دوبیتی شهادت امام حسن مجتبی(ع) -(شعر هایم بوی هجران و جدایی می دهد) شعر هایم بوی هجران و جدایی می دهد
هر رباعی یا دو بیتی یک صدایی می دهد
در غزل یا مثنوی یا در قصیده حال زار
واژه واژه شعر من بانگ خدایی می دهد

این جمعه داغ،جگر سوز تر شده
هجروفراق ،دو چشمی که تر شده
ای یوسفِ رفته سفر رخ نما بیا
عَجّلْ فَرَجْ برای تو ،بال و پَر شده

دور بادا که بگوییم حسن بی حرم است
مجتبی را که لقب سید و بابِ کرم است
در بقیع، آیتش از خاک به خورشید رسد!
حرمش در دل هر شیعه ی ثابت قدم است

عشق غیر از تو نگیرم چه بخواهی چه نخواهی
من به عشق تو اسیرم چه بخواهی چه نخواهی
دل من بسته به نامت که تو لیلا ی منی تو
کاش پای تو بمیرم چه بخواهی چه نخواهی

رشته های چادرت بیرق سیاه ماتم است
اشک در روضه شفای درد توی عالم است
گریه کن های حسین بادا بشارت روز حشر
فاطمه تنهاخریدار سرشک، اشک غم است

درخیالم ساختم صحن و سرادر شأن تو
گنبد ،ایوان طلا ،دار الشفا ،در شأن تو
ناگهان افتادچشمم قبر خاکی ات دریغ
در بقیع سازیم حرم ،مولا،اندر شأن تو

قربان غربت و مظلومی ات بقیع
قربان چهار قبر خاکی ات بقیع
خالیست از زائر و خاموش قبر ها
سازیم حرم با فرج مهدی ات بقیع

بهشتی در زمین پنهان در خاک بقیع باشد
تو گویی روضه رضوان در خاک بقیع باشد
ندارد زائر و سینه زن و گریه کنی در خود
فقط مهدی بود گریان در خاک بقیع باشد

لال باشم که بگوییم حسن بی حرم است
مجتبی را که لقب سید و بابِ کرم است
در بقیع، آیتش از خاک به خورشید رسد!
حرمش در دل هر شیعه ی ثابت قدم است

  • جمعه
  • 23
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 01:05
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

مرثیه امام حسن مجتبی(ع) -(به خود می پیچی چرا جانم ،ای جان جانان) * رسول چهارمحالی

356

مرثیه امام حسن مجتبی(ع) -(به خود می پیچی چرا جانم ،ای جان جانان) سبک :بهار دلکش
-------------------------------------
ای حسن جانم ،جان جانانم(2)
----------------- -- - - -------
به خود می پیچی چرا جانم ،ای جان جانان
چو مارزخمی تو می پیچی ،ای بهتر ازجان
بهار توراخزان کردند،جانم حسن جان
رخ زردت را نظر کردم،جانم تو قربان
طشت زر ای داد،از غمت فریاد
آ ه و افغانی،مادرم سر داد(2)
------------------------------
ای حسن جانم ،جان جانانم(2)
-----------------------------
غریبی در شهر پیغمبر ،جانم حسن جان
گل یاسم گشته ای پرپر،جانم حسن جان
شده قاتل همسرت جانا ،جانم حسن جان
به خون گشته پیکرت جانا ،جانم حسن جان
داغ تو مادر ،وارث حیدر
دومین رهبر ،شبه پیغمبر (2)
----------------------------
ای حسن جانم ، جان جانانم(2)
--------------------------
به روی دوش حسین تشییع، شد پیکرتو
دم آ خر روی پای حسین ،دیدم سر تو
وصیت کردی به من جان حسنیم
مشو هرگز تو جدا دیگر از نور عینم
گریه کم کن تو،از غمم خواهر
کربلا گریان ،می شوی یکسر(2)
-------------------------------
ای حسن جانم ، جان جانانم(2)
--------------------------------
نداری حتی تو یک زائر ،بر قبر خاکی
فقط آ ید صاحب الزمان ،با قلب پاکی
بخواند روضه ز داغ تو ،از کوچه و در
بخواند روضه ز حال تو ،از داغ مادر
تیر باران بدن،غرقه خون شدکفن
ای گل فاطمه ،ای عقیق یمن (2)
----------------------------
ای حسن جانم ، جان جانانم(2)

  • جمعه
  • 23
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 01:06
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

مرثیه شهادت امام حسن مجتبی(ع) -(وقتی کبوتر را کبوتر کرد تشییع) * رسول چهارمحالی

286

مرثیه شهادت امام حسن مجتبی(ع) -(وقتی کبوتر را کبوتر کرد تشییع) وقتی کبوتر را کبوتر کرد تشییع
دیدم برادر را برادر کرد تشییع
شهر مدینه شهر پیغمبر عزا شد
سبط نبی مسموم از زهرجفاشد
خورشید دوم بال را تا عرش وا کرد
وقتی کفن تن، خلعت دنیا رها کرد
وقتی روانه شد به سوی خانۂ قبر
بر جسم سردش نکرددشمنش صبر
تابوت او را تیر باران کرد دشمن
چشمان زینب را گریان کرد دشمن
خون از تنش می ریخت بر دوش برادر
خون کریمی بر رخ سردار بی سر
وقتی که جسم او بقیع در خاک می شد
چشم ابا الفضل و حسین نمناک می شد
عباس یکسو و حسین در سوی دیگر
بر خاک بسپردند آ ن شبه پیمبر
بعد از دو تشییع شبانه آ ل طاها
باران تیر آ مد به جسم نور زهرا
مظلوم تر از مجتبی دنیا ندیده
درخانه هم ازهمسرش خیلی کشیده
یعنی درون خانه هم کینه کمین است
زینب ازاین داغ عظیم زاروحزین است
اما خدا را شکر دیگر در مدینه
راهش نیفتد کوچه و آ ن درد سینه
دیگر نبیند قنفذ و دست مغیره
دیده پدر را می کشد سرمست مغیره
ساقی خموش ازروضۂ جانسوز ودل سوز
گویا حسن را کشت داغ کوچه آن روز

  • جمعه
  • 23
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 01:07
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد