شهادت امام حسین (ع)

مرتب سازی براساس
 محمد جواد پرچمی

شعر شهادت امام حسین(ع)-گودال -( به من نگو برو از دورِ قتلگاه برو ) * محمد جواد پرچمی

4302
10

شعر شهادت امام حسین(ع)-گودال -( به من نگو برو از دورِ قتلگاه برو ) به من نگوبرو از دور قتلگاه برو
به من اشاره مکن سوی خیمه گاه برو
شکسته گیّ من از دویدنم حاکی است
شبیه صورت تو موی خواهرت خاکی است
بگو چه کار کنم تا تو را خلاص کنم؟
به شمر رو بزنم یا که التماس کنم؟
بگو چه کار کنم دور خیمه صف نکشند؟
به زور نیزه تنت را به هر طرف نکشند
صدای خنده کوفی صدای خنده شمر
صدای بد دهنی کردن زننده شمر
صدای هلهله و بانگ طبل می آید
صدای تق تق تعویض نعل می آید
شبی ارازل و اوباش کوفه آمده اند
برای روسری پاره پاره آمده اند
کسی که گوشه ی گودال سنگ می انداخت
به روسری من از پشت چنگ می انداخت
وای از محاسن تو انگشت های شمر
وای از لب و دهان تو و جای پای شمر
گیسوی من فشرد، به کفِ ضربه ه

  • شنبه
  • 25
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 06:15
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

شعر شهادت امام حسین(ع)-گودال -( بلند مرتبه شاهم، چه آمده به سرت؟ ) * حسین ایزدی

2354
4

شعر شهادت امام حسین(ع)-گودال -( بلند مرتبه شاهم، چه آمده به سرت؟ ) بلند مرتبه شاهم، چه آمده به سرت؟
چقدر نیزه شکسته به روی بال و پرت
یکی یکی ز بلندی تل شمردم تا...
هزار و نهصد و پنجاه زخم بر جگرت
فقط تو از سر زین بر زمین نیفتادی
هزار مرتبه من را زمین زده خبرت
غروب نیست، هوا روشن است، اما تو
تمام دشت شده مثل دود در نظرت
تویی که زینت دوش پیامبر بودی
چرا به آخر گودال ختم شد سفرت؟
××

شاعر : حسین ایزدی

  • شنبه
  • 25
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 06:16
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام حسین(ع) -( وقتی که اسماعیل رگ های گلویش را سپر کرد ) * فهیمه بخشی

1394

شعر شهادت امام حسین(ع) -( وقتی که اسماعیل رگ های گلویش را سپر کرد ) وقتی که اسماعیل رگ های گلویش را سپر کرد
دیدیم که آن تن از برای حفظ ایمان ترک سر کرد
بار دگر فرزند آدم آزمونی سخت پس داد
یعنی که بودن را به آهنگ نبودن جلوه گر کرد
بذری که ابراهیم با دلداده اش در کوه می کاشت
بعد از هزاران سال در پیمانه ای چون خُم ثمر کرد
وقتی که مولای یقین دستش به اوج کبریا رفت
دل با تمام قامتش لرزید و جان را شعله ور کرد
تاریخ سرگرم مرور نقش اسماعیل خود بود
امید راهی گشت و فرقی باگلویش هم سفر کرد
خورسید با پژواک در آیینه ی زیبای هستی
شب قامتان هر سفر را از تغافل برحذر کرد
می خواست رسم همرهان نیمه راهش کهنه گردد
یک کهکشان را رهنمای راه ابنای بشر کرد
اکنون دگر این برکه اقیانوس هست

  • چهارشنبه
  • 29
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 04:18
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات و شهادت امام حسین(ع) -( تا همان لحظه ای که جان دارم ) * مرتضی اعتماد سعید

1634
5

شعر مناجات و شهادت امام حسین(ع) -( تا همان لحظه ای که جان دارم ) تا همان لحظه ای که جان دارم
از شــما دســــت بر نمی دارم
حـضـــــرت شاه یک نظر بنمـــا
از گــــــدایان خـــــــــیل دربارم
حـــق ندارم ببینمـــــت ارباب؟
حال اگر پستـــــــم و گنه کارم
یه امیدی که می خری مـن را
صبــح تا شـــب کنــــــار بازارم
باز هـم بگـــــذر و نــگاه نـــــکن
ناز کـــــن نازنیـــــــن خریـــدارم
تا ابد مســـت روی تو هســـتم
از ازل بــر رخـــــت گرفتــــــارم
گر پرستیـــدن شما کــفر است
چــه کنم ؟ من به کـــفر ناچارم
در قیامــــت به فـــــکر دیـــدارت
فارغ از بــــــحث جــــنت و نارم
روز محشـــــــــر اگر بــــفرمایند
بروم هـــــــر کجـــــا که مختارم
کربـــــلا قطعا انتخاب

  • چهارشنبه
  • 29
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 07:31
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات و شهادت امام حسین(ع) -( اگرچه بر سر کویت غلام حلقه به گوشم ) * سید مصطفی فهری

1901

شعر مناجات و شهادت امام حسین(ع) -( اگرچه بر سر کویت غلام حلقه به گوشم ) اگرچه بر سر کویت غلام حلقه به گوشم
اگرچه وقف تو باشد تمام جوش و خروشم
هزار جهد بکردم که سر خویش بپوشم
نبود بر سر آتش میسرم که نجوشم
چه قابلی بودت جان که هر نفس نسپارم
چه حاصلی بود ار جان بر این هوس نسپارم
به هوش بودم از اول که دل به کس نسپارم
شمایل تو بدیدم نه عقل ماند و نه هوشم
چنان که نام گران ِ تو بر زبان من آمد
عسل چکید ز شهدی که بر دهان من آمد
حکایتی ز دهانت به گوش جان من آمد
دگر نصیحت مردم حکایتی ست به گوشم
نمانده در دل دیوانه ام به جان تو جانی
نه مانده صبر و قراری نه مانده تاب و توانی
مگر تو روی بپوشی و فتنه باز نشانی
که من قرار ندارم که دیده از تو بپوشم
خراب چشم تو باشد تمام حال و هوای

  • چهارشنبه
  • 29
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 07:33
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات و شهادت امام حسین(ع) -( اي آفتاب زمين خورده ماهِ نيزه حسين ) * محمد بیابانی

1523

شعر مناجات و شهادت امام حسین(ع) -( اي آفتاب زمين خورده ماهِ نيزه حسين ) اي آفتاب زمين خورده ماهِ نيزه حسين(ع)
طلوع كرده سرت در پگاهِ نيزه حسين(ع)
پناهگاهِ يتيمانم و بدونِ پناه
خودت بگير مرا در پناهِ نيزه حسين(ع)
ز آهِ تو به زمين ريخت گريه­ي شمشير
زِ اشكِ من به هوا رفت آهِ نيزه حسين(ع)
پِيِ سرِ تو در اين شهر كوچه گرد شدم
مرا كشانده به بازار راهِ نيزه حسين(ع)
چه داغها كه به رويِ جگر گذاشته است
بگو به من چه نبوده گناهِ نيزه حسين(ع)
امان ز كارِ سنان و امان ز زخمِ زبان
امان ز نيزه و قلبِ سياهِ نيزه حسين(ع)
به پيشِ چشمِ ترم بارها زمين افتاد
سرِ شكسته ات از جايگاهِ نيزه حسين(ع)

شاعر : محمد بیابانی

  • چهارشنبه
  • 29
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 12:52
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات و شهادت امام حسین(ع) -( حل می شوند با تو مسائل یکی یکی ) * محمد کاظمی نیا

1583
-1

شعر مناجات و شهادت امام حسین(ع) -( حل می شوند با تو مسائل یکی یکی ) حل می شوند با تو مسائل یکی یکی
پیچ و خم تمام منازل یکی یکی
آغاز عشق "حب" و سرانجام آن "جنون"...
طی می شوند با تو مراحل یکی یکی
مهر تو کافی است برای نجات ما
امواج می رسند به ساحل یکی یکی
با "پا به جای پای کریمان گذاشتن"
ایجاد می شوند فضائل یکی یکی
شغلی شریف تر ز گدایی نیافتم
باید عوض شوند مشاغل یکی یکی

شاعر : محمد کاظمی نیا

  • چهارشنبه
  • 29
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 12:55
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات و شهادت امام حسین(ع) -( این محال است گدا از درتان رد بشود ) * سینا نژاد سلامتی

2174
6

شعر مناجات و شهادت امام حسین(ع) -( این محال است گدا از درتان رد بشود ) این محال است گدا از درتان رد بشود
یا خجالت بکشد یا که مردد بشود
این محال است فراموش کنی نوکر را
یا که راه کرمت گاه به ما سد بشود
یک دم از خانه ی ارباب جدایی...هیهات!
حال و روز سگ اگر خوب اگر بد بشود
تو صلاح همه را بهترشان میدانیی
این مهم نیست گدا هرچه بخواهد بشود
حاجت ما که بجز کرب و بلا نیست ولی
قسمت این است فقط زائر مشهد بشود
این محال است که در لطف شما شک بکنم
تا ابد نیز اگر حاجتمان رد بشود

شاعر : سینا نژاد سلامتی

  • چهارشنبه
  • 29
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 13:03
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات و شهادت امام حسین(ع) -( مست بودن گاه از هشیار بودن بهتر است ) * پیمان طالبی

2225
2

شعر مناجات و شهادت امام حسین(ع) -( مست بودن گاه از هشیار بودن بهتر است ) مست بودن گاه از هشیار بودن بهتر است
باده ات وقتی که باشد مردافکن بهتر است
در غمت ما چون زنان بچه مرده، مرده ایم
در عزای تو – روایت هست – شیون بهتر است
خلقت حق را عوض کردی و ایمان داشتی
راس بر نی سربلند از راس بر تن بهتر است
زینبت شاهدمثال این حقیقت بود که
گاه از هفتاد لشکر مرد، یک زن بهتر است
شمر را هم کربلایی کرده ای، بیچاره من!
ای دریغ از من که حتی شمر از من بهتر است!
حاجتی میخواستم، گفتید فعلا صبر کن
گر شما اینگونه میخواهید حتما بهتر است
گرچه خیلی دوست میدارم زیارت را، ولی
در مرام ما نخورده مست بودن بهتر است

شاعر : پیمان طالبی

دانلود سبک

  • چهارشنبه
  • 29
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 13:04
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات و شهادت امام حسین(ع) -( نشسته ام بنویسم که غصه ها دارم ) * مهدی چراغ زاده

2710
4

شعر مناجات و شهادت امام حسین(ع) -( نشسته ام بنویسم که غصه ها دارم ) نشسته ام بنویسم که غصه ها دارم
دوباره شوق سفر سوی کربلا دارم
هوای دیدن ارباب هم هوای حرم
هوای روضه ی جانسوز کربلا دارم
تمام دل خوشی ام در جهان فقط این است
به سینه ام غم ارباب با وفا دارم
نشسته ام بنویسم برایتان آقا
نشسته ام بنویسم فقط تو را دارم
نشسته ام بنویسم مرا حرم ببرید
که غیر کرببلا من مگر کجا دارم؟
نشسته ام بنویسم برای این دل تنگ
دوباره خاطره هایی که از شما دارم
کنار قتلگه ات روضه،گریه ، یادت هست
که بوی سیب،شب جمعه،باز من سرمست

شاعر : مهدی چراغ زاده

  • چهارشنبه
  • 29
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 16:11
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 بهلول حبیبی زنجانی

شعر مناجات و شهادت امام حسین(ع) -( اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل مارا ) * بهلول حبیبی زنجانی

2663
5

شعر مناجات و شهادت امام حسین(ع) -( اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل مارا ) اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل مارا)
به خال هندویشم بخشم غبار راه مولا را
تمام شاعران از خود همه یک چیز بخشیدند
یکی بخشید چون حافظ سمرقند و بخارا را
یکی جان را فدا کرده یکی آه و نوا کرده
یکی با طبع سرشارش بداده دست و هم پا را
یکی مجنون شده بلکه رباید دل زمعشوقش
یکی چون شهریار آمد که بخشد روح و اجزارا
ولی من بخشمش خاکی،که درمان همه درد است
که عطرو بوی آن تربت تجلی داده دلها را
حسین بن علی باشد شه آن خاک افلاکی
که مست خود کند نامش همه خوبان دنیا را

شاعر : بهلول حبیبی زنجانی

  • چهارشنبه
  • 29
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 16:14
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات و شهادت امام حسین(ع) -( خونِ خوبان همه فدايِ حسيـــــــن ) * رضا قربانی

2460
2

شعر مناجات و شهادت امام حسین(ع) -( خونِ خوبان همه فدايِ حسيـــــــن ) خونِ خوبان همه فدايِ حسيـــــــن
جان به قربانِ بچه هاي حسيــــــن
خوش به احوالِ هفت پشتِ كسي
كه شده نوكر و گداي حسيـــــــــن
ميرسي در مسير ِ سِـير و سُلـــوك
آخر ِ سر به كربلايِ حسيــــــــــــن
بخداوند قسم شفا بخش اســــت
تربت و نذري و غذايِ حسيــــــــــن
بعدِ روضه عجيـــب مــيــچــســبــد
دو سه تا حَبه قند و چايِ حسيـــن
همه يِ دلخوشيِّ من روضه سـت
پس نكن ناخوشم خدايِ حسيـــن
تـــا مُـــحَـــرَم مـــــرا نــگــه داريــد
دلِ من تنگ شده برايِ حسيـــــن
عـــاقـــبــت مــيكـُشَــد مـــرا داغ ِ
جسم ِ عريان و بوريايِ حسيـــــن
اي خــــدا بـعـــدِ مـــرگ اجازه بده
كه بيايم به روضه هـــــــايِ حسي

  • چهارشنبه
  • 29
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 16:25
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام حسین(ع) -( قصددارم عشق را گریان کنم ) * مسعود مهربان

1653

شعر شهادت امام حسین(ع) -( قصددارم عشق را گریان کنم ) قصددارم عشق را گریان کنم
با مدد از فاطمه طوفان کنم
مرد جانبازی اگر هستی بمان
ورنه این غمنامه را هرگز مخوان
روضه ای بی پرده خوانم منجلی
پس تو هم با من بگو یک یا علی
کربلا را کن مجسم پیش خویش
با دلی آشفته و زار و پریش
روز عاشورا پس از یک ظهر خون
آفتاب گرم و در اوج جنون
جمله گلها از پی هم رفته اند
غرق خون بر خاک صحرا خفته اند
باغبان تنها میان کربلاست
در مصاف جنگ با قوم جفاست
تشنگی آهسته بر او چیره شد
کم کمک رنگ لبانش تیره شد
شربت آبی مهیا شد برش
تا بنوشد کم کند سوز عطش
باغبان تا عزم نوشیدن نمود
تیری آمد بر لب و کامش فرود
در همی اثنا دگر تیری رسید
جبهه ی پیشانی او را درید
تیر را بیرون کشید و چاره

  • پنج شنبه
  • 30
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 06:48
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام حسین(ع) -( من کافر مسلم شده دین حسینیم ) * امیر رضا سیفی

1680
1

شعر مناجات امام حسین(ع) -( من کافر مسلم شده دین حسینیم ) من کافر مسلم شده دین حسینیم
ما مقلد عشق و فرامین حسینیم
این دل حرم کرببلا فخر زمین است
ما در صدد بستن آذین حسینیم
ما راچه غم از برگه تایید به جنت
ما منتظر برگه تضمین حسینیم
چون گوشه چشمش به سروپای گدا خورد
ما سائل چشمان خدا بین حسینیم
هرکس که شود عاشق تو عاشق اوییم
ما عاشق و مجنون محبین حسینیم
ای رفته سرت بر سر نی نیزه سواری
ما سوخته از ماتم سنگین حسینیم
با فرش حسینیه او عرش نشینیم
در بزم عزا مورد تحسین حسینیم
ما زینبیون جز به سر دار نخوابیم
ما در به در خواهر غمگین حسینیم
با زاهد گمراه جهان کار نداریم
ما در دو جهان پیرو آئین حسینیم
عاقل برو تا سربه سر ما نگذاری
ما تا ابدالدهر به سر دین حسینیم

  • پنج شنبه
  • 30
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 14:25
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام حسین(ع) -( یک نفس نام تو را در خود دمیدم، سوختم ) *

1557
1

شعر مناجات امام حسین(ع) -( یک نفس نام تو را در خود دمیدم، سوختم ) یک نفس نام تو را در خود دمیدم، سوختم
تا به یادت آه کوتاهی کشیدم، سوختم
***
از چه چاه و چشمه ای سیراب و سبزش کرده اند؟
گرچه من بر این چمن چندی چمیدم، سوختم
خواب هم حتی برایم گوشه ی امنی نبود
خسته و خونین به هر کنجی خزیدم، سوختم
دم به دم، مانند دل، اما دلی بسمل شده
همزمان چندان که در خون می تپیدم، سوختم
خواستم پروانه ات باشم، چراغ داغ تو
گرم و گیرا بود از بس، تا پریدم، سوختم
خاکِ آتش خورده ای گشتم که در دنبال آب
بیشتر، در باد هر سمتی دویدم ، سوختم
با همه دیواربودن، باز هم از هر دری
هرچه گفتم، سوختم، هرچه شنیدم، سوختم
عید من امسال چیزی از عزا کمتر نداشت
پهلوی یک یاس ِ پژمرده تکیدم، سوختم
از شفای

  • پنج شنبه
  • 30
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 14:27
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات و شهادت امام حسین(ع) -( می آید از گلوی محرم، صدای تو ) *

1281

شعر مناجات و شهادت امام حسین(ع) -( می آید از گلوی محرم، صدای تو ) می آید از گلوی محرم، صدای تو
آتش زده به جان زمان نینوای تو
مدیون شدند پیش دو چشم تو، ابرها
باران شروع می شود از ربنای تو
هفتاد ودو ستاره ی دنباله دار عشق
پیدا شده در آینه ی هل اتای تو
ام المصائبی ودلت ، محشری عظیم
داغ هزار واقعه در کربلای تو
تکیه زده به چادر تو کوه بیقرار
غربت جوانه می زند از رد پای تو
والشمس شرحه شرحه شده روی نیزه ها،
می ریزد از شراره ی "ادرک اخای" تو
بانوی آیه های غریب غزل ببین!
گویا صدای تعزیه ی چشم های تو،
مي آيد از سراسر صحرا هنوز هم
گم مانده راه قافله ی ما هنوز هم
بانو! از این هوای نفس گیر خسته ایم
تنها به احترام حضورت نشسته ایم
وقتی که ماه را به سر نیزه می برند،
وقتی به

  • پنج شنبه
  • 30
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 14:50
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات و شهادت امام حسین(ع) -( ضریح شیشه عطری ست در زمین مانده ) *

1180
1

شعر مناجات و شهادت امام حسین(ع) -( ضریح شیشه عطری ست در زمین مانده ) ضریح شیشه عطری ست در زمین مانده
شمیم حنجره‌ی توست بعد از این مانده
شمیم حنجره‌ی توست این حوالی‌ها
که حسرتش به دل جنت برین مانده
فدای حنجره‌ات تا همیشه باید گفت:
ز خون سرخ حسین است این که دین مانده
از آن حروف مقطع بر اوج نیزه بخوان
میان مصحف طف سرِّ حا و سین مانده
چگونه باز کنم روضه های مقتل را
هنوز قصۀ تو تلخ و سهمگین مانده
چگونه داغ تو را شرحه شرحه شرح دهم
که ردِّ سنگ بر آیینۀ جبین مانده
چه اتفاق رفیعی ست خاک این گودال
میان گودی آن پیکر این چنین مانده
فدای حنجره‌ات... شمر می‌رسد از راه....
به جای روضه در این بین نقطه چین مانده
هنوز بهت ز چشمان دخترت پیداست
هنوز این همه پیکر که بر زمین مانده
ر

  • یکشنبه
  • 3
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 05:05
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 وحید قاسمی

شعر مناجات امام حسین(ع) -( اكسیر عشق، قطره ی اشك زلال ماست ) * وحید قاسمی

1858
0

شعر مناجات امام حسین(ع) -( اكسیر عشق، قطره ی اشك زلال ماست ) اكسیر عشق، قطره ی اشك زلال ماست
افتاده گی، نشان و دلیلِ كمال ماست
در روضه بیشتر به خدا وصل می شویم
ذكر «علی علی» سبب اتصال ماست
در امتحان عزت دنیا بَرنده ایم
این سینۀ كبود -قیامت- مدال ماست
نام حسین، زلزله را محو می كند
آرامش زمینِ عجم از قِبال ماست
ما خضر گریه ایم، عرب غبطه می خورد
مژگان خیس، مانع و سدّ زوال ماست
این جا كنار هم چِقَدَر عشق می كنیم
این روضه ها، حسینیه ها، بزم حال ماست

شاعر : وحید قاسمی

  • یکشنبه
  • 3
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 05:06
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر امام حسین(ع)-مناجات-مصائب کربلا -( نشسته‌ام که بخوانم غزل غزل او را ) * حامد حجتی

2044
1

شعر امام حسین(ع)-مناجات-مصائب کربلا -( نشسته‌ام که بخوانم غزل غزل او را ) نشسته‌ام که بخوانم غزل غزل او را
و مثنوی بسرایم نگاه آهو را
من از تبسم یک گل به شور می‌آیم
و از حوالی آن شهر دور می‌آیم
همان دیار که گل‌های عاشقی دارد
درون سینۀ خود عطر رازقی دارد
همان دیار کبوتر نشان که می‌گویند
و قطعه ای است از آن آسمان که می‌گویند
همان دیار که آکنده از توسل‌هاست
کویر تشنۀ لبریز از گلایل‌هاست
همان زمین که عطش زار زخم حنجره هاست
همان که بغض گلو گیر بهت پنجره هاست
رسیده است به این لحظه ها غمی جانسوز
غمی سترگ تر از درد مبهمی جانسوز
کسی به گوش زمین خواند نینوا این جاست
صدا رسید که این دشت، دشت کرببلاست
گذشت کرب و بلا آنچنان که می دانی
کمی برای دل تنگ روضه می خوانی
چه کربلا که در

  • یکشنبه
  • 3
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 05:08
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مرثیه امام حسین(ع) -( ای چرخ سفله تیر تو را صید کم نبود ) *حجة الاسلام نیر تبریزی

2017
1

شعر مرثیه امام حسین(ع) -( ای چرخ سفله تیر تو را صید کم نبود ) ای چرخ سفله تیر تو را صید کم نبود
گیرم عزیز فاطمه سید حرم نبود
حلقی که بوسه گاه نبی بود روز و شب
جای سنان و خنجر اهل ستم نبود
انگشت او به خیره بریدی پی نگین
دیوی سزای سلطنت ملک جم نبود
کی هیچ سفله بست به مهمان خوانده آب؟
گیرم تو را سجیّه ی اهل کرم نبود
داغ غمی کزو جگر کوه آب شد
بیمار را تحمل آن داغ غم نبود
پای سریر زاده ی هند و سر حسین؟
در کیش کفر، سفله چنین محترم نبود!
ای زاده ی زیاد که دین از تو شد به باد
آن خیمه های سوخته بیت الصنم نبود
آتش به پرده ی حرم کبریا زدی
دستت بریده باد نشان بر خطا زدی

شاعر : حجة الاسلام نیر تبریزی

  • یکشنبه
  • 3
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 08:29
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام حسین(ع) -( ای در غم تو ارض و سما خون گریسته ) *حجة الاسلام نیر تبریزی

7790
10

شعر شهادت امام حسین(ع) -( ای در غم تو ارض و سما خون گریسته ) ای در غم تو ارض و سما خون گریسته
ماهی در آب و وحش به هامون گریسته
وی روز و شب به یاد لبت چشم روزگار
نیل و فرات و دجله و جیحون گریسته
از تابش سرت به سنان چشم آفتاب
اشک شفق به دامن گردون گریسته
در آسمان ز دود خیام عفاف تو
چشم مسیح اشک جگر خون گریسته
با درد اشتیاق تو در وادی جنون
لیلی بهانه کرده و مجنون گریسته
تنها نه چشم دوست به حال تو اشکبار
خنجر به دست دشمن تو خون گریسته
آدم پی عزای تو از روضه بهشت
خرگاه درد و غم، زده بیرون گریسته

شاعر : حجة الاسلام نیر تبریزی

  • چهارشنبه
  • 6
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 12:01
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات و شهادت امام حسین(ع) -( این زاغ، کبوتر حرم خواهد شد ) * سید محمد مهدی شفیعی

1619

شعر مناجات و شهادت امام حسین(ع) -( این زاغ، کبوتر حرم خواهد شد ) این زاغ، کبوتر حرم خواهد شد
این مرده مسیح پاک دم خواهد شد
لطف تو اگر شامل حالش بشود
این شاعر ساده محتشم خواهد شد
×××
وقتی که نشست ماه منشق بر نی
شد سوره ی تکویر محقق بر نی
مصلوب ترین جلوه ی توحید سرود
شعری به بلندای اناالحق بر نی

شاعر : سید محمد مهدی شفیعی

  • چهارشنبه
  • 6
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 12:23
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام حسین(ع) -( نازم آن زنده شهیدی كه بر داور خویش ) * سید محمد علی ریاضی یزدی

3729
5

شعر شهادت امام حسین(ع) -( نازم آن زنده شهیدی كه بر داور خویش ) نازم آن زنده شهیدی كه بر داور خویش
سازد از خون گلو تاج و نهد بر سر خویش
تا دهد صبح ازل، هدیه به سلطان ابد
به سر دست برد جسم علی اكبر خویش
تا شود مُهر نماز ملك اندر ملكوت
ریخت بر بام فلك خون علی اصغر خویش
می رود راه خدا با سر خود بر سر نی
چون به زیر سُم اسبان نگرد پیكر خویش
از پی حفظ حریم حرم حرمت دوست
به اسارت سر بازار برد دختر خویش
با سر آید جلوی محمل زینب كه كند
هدیه ی راه خدا خون سر خواهر خویش
آن سلیمان كه اگر خاتم از او خواهد دیو
بند انگشت دهد، همره انگشتر خویش
در شگفتم چه جوابی به خدا خواهد داد
قاتل او چو در آید به صف محشر خویش
آب مهریه ی زهرا و جگر گوشه ی او
باز، پیغام عطش می دهد از حنجر

  • پنج شنبه
  • 7
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 05:24
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام حسین(ع) -( باغبان آمد سری بر باغ زد ) *

1762
1

شعر شهادت امام حسین(ع) -( باغبان آمد سری بر باغ زد ) باغبان آمد سری بر باغ زد
شوربختی را نمک بر داغ زد
از جَنان تا رو به سوی باغ کرد
دشت را چون لاله ها پر داغ کرد
مادرش آمد برای دیدنش
دیدنش، بوییدنش، بوسیدنش
آمد اما طاقت دیدن نداشت
رفت و باغ خود به بلبل واگذاشت
بلبلی دلسوخته جان سوخته
آشیانش همچو بستان سوخته
کرد با شمعِ دل خود جستجو
خاک را با یاد گل می کرد بو
تاب دیگر در دل بلبل نبود
بوی گل می آمد اما گل نبود
ناگهان از زیر شاخ و برگ ها
آمد این آوا که این سویم بیا
آمد و زد شاخه ها را برکنار
تا که شد گمگشته ی او آشکار
یافت آن گل را ولی پرپر شده
پاره پاره پیکری بی سر شده
گل ولی از بس به خون آغشته بود
یاس بر لاله مبدل گشته بود
گفت آیا یوسف زهرا تویی

  • پنج شنبه
  • 7
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 07:37
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 حسن لطفی

شعر شهادت امام حسین(ع) -( باغ سرسبز مرا خشک و خزانی کردند ) * حسن لطفی

2399
1

شعر شهادت امام حسین(ع) -( باغ سرسبز مرا خشک و خزانی کردند ) باغ سرسبز مرا خشک و خزانی کردند
ناکسانی که مرا خورد وکمانی کردند
پیکرت روی زمین بودو همه خندیدند
بعد از ان بر بدنت اسب دوانی کردند
برسر قبر علی اصغر تو جمع شدند
باسر نیزه ولی فاتحه خوانی کردند
این طرف چادر طفلان تو در اتش سوخت
انطرف با سر تو دست فشانی کردند
اتش و پنجه و لبخندو نگاهی بی شرم
در پی غارت ما خوب تبانی کردند

شاعر : حسن لطفی

  • پنج شنبه
  • 7
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 07:59
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام حسین(ع) -( سقا كه رفت با رفتنش چه بر سرت رفت ) * رضا قربانی

1727
4

شعر شهادت امام حسین(ع) -( سقا كه رفت با رفتنش چه بر سرت رفت ) سقا كه رفت با رفتنش چه بر سرت رفت
پشتِ سرش پشت و پناه و لشگرت رفت
گفتم خدا رحمي كُنَد اهل ِ حرم را
تا در كنار ِ علقمه آب آورت رفت
بَهر ِ عروس ِ مادرم خيلي دلم سوخت
تا كه سه شعبه در گلويِ اصغرت رفت
بيخود براي كشتنت خنجر كشيدند
كشته شدي آن لحظه اي كه اكبرت رفت
از حال رفتي و منم از حال رفتم
تير ِ سه پر تا پر همينكه در پرت رفت
يك گوشه اي رفتم نشستم گريه كردم
وقتيكه شمر با چكمه اش بر پيكرت رفت
عريان به روي خاك افتادي و ديدم
با چشم ِ گريان از كنارت مادرت رفت
از گوش هايِ ما كشيدند گوشواره
انگشت هايت تا كه با انگشترت رفت
زجر آمد و لكنت گرفت شيرين زبانت
با تازيانه تا سراغ ِ دخترت رفت...
ماندي به زير ِ

  • شنبه
  • 9
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 06:15
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام حسین(ع) -( آن کشته که بردند به یغما کفنش را ) * فاضل نظری

3222
4

شعر شهادت امام حسین(ع) -(  آن کشته که بردند به یغما کفنش را ) آن کشته که بردند به یغما کفنش را
تیر از پی تیر آمد و پوشاند تنش را
خون از مژه می ریخت به تشییع غریبش
آن نیزه که می برد سر بی بدنش را
پیراهنی از نیزه و شمشیر به تن کرد
با خار عوض کرد گل پیرهنش را
زیباتر از این چیست که پروانه بسوزد
شمعی به طواف آمده پرپر زدنش را
***
آغوش گشاید به تسلای عزیزان
یا خاک کند یوسف دور از وطنش را
خورشید فروزان شده در تیرگی شام
تا باز به دنیا برساند سخنش را

شاعر : فاضل نظری

  • شنبه
  • 9
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 06:18
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام حسین(ع) -( در طواف بدنت هر چه که عریان خوشتر ) * صمصام علوی

1527
-1

شعر شهادت امام حسین(ع) -(  در طواف بدنت هر چه که عریان خوشتر ) در طواف بدنت هر چه که عریان خوشتر
بال بریان شده و سینه سوزان خوشتر
گر به گودال ملاقات بیاید بوسه
پاره رگ تر شدن و حنجر گریان خوشتر
بدهد قابض الارواح چو جانانش جان
جان گران ست ولی هر نفس ارزان خوشتر
قفس سینه به تنگ آمده بر خواهر باز
چاک افزون زده تزیین گریبان خوشتر
" زلف بر باد بده " تا بوزد بوی.. که موی
در خلاف جهت باد پریشان خوشتر
چادر عشق به اندام حرم می آید...
آب و خون چون گذرد از سر دیوان خوشتر
گذر مشک به دباغی ساقی افتاد...
چرم بی آب ندوزند به قرآن خوشتر
آن پسر رفت که سهراب کشی باب شود...
بعد هفتاد و دو خوان.. کشتن دستان خوشتر
چادر دخترکان داغتر از شعله پای..
پایکوبی به سر خار مغیلان خوشت

  • شنبه
  • 9
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 06:20
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
استاد سید هاشم وفایی

شعر شهادت امام حسین(ع) -( با سر پاک تو آنان که تجارت کردند ) *استاد سید هاشم وفایی

1724
1

شعر شهادت امام حسین(ع) -( با سر پاک تو آنان که تجارت کردند ) با سر پاک تو آنان که تجارت کردند
در دو دنیا به تو سوگند خسارت کردند
اُف بر آن مردم بی رحم که در کرببلا
خنده کردند و به قتل تو نظارت کردند
آسمان تیره ز آه دل طفلان تو شد
تا سرت را به روی نیزه زیارت کردند
ما نبودیم اسیران عدو در ره شام
بلکه آنان همه اعلام اسارت کردند
گاه در شام به اشک غم ما خندیدند
گاه با چوب ستم بر تو جسارت کردند
من گرفتم ز عدو عاقبت آن پیرهنی
کز تنت ای گل پرپر شده غارت کردند
کو زبانی که «وفائی» کند این قصه بیان
هر چه گفتند از این غُصه اشارت کردند

شاعر : سید هاشم علوی

  • شنبه
  • 9
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 06:22
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام حسین(ع) -( زمین برای قدم هات آسمان شده بود ) * حسین سنگری

1347

شعر شهادت امام حسین(ع) -( زمین برای قدم هات آسمان شده بود ) زمین برای قدم هات آسمان شده بود
وَ ماه، روی سرت مثل سایه بان شده بود
دوباره کشتی نوح از پس زمان برخواست
وَ باز دست خدا بود، بادبان شده بود
تمام داغ تو را روی نیزه ها بردند
برای بردن تو نیزه ناتوان شده بود
بهار از سر نی عاشق نگاهت شد
از آن زمان همۀ روزها خزان شده بود
جدال آینه و سنگ بود، می دیدم
که مشت سنگ به پیشانیت نشان شده بود
تمام بغض سقیفه که جمع شد یک جا
به سرخی لب تو چوب خیزران شده بود
***
برای درک تو هر روزمان محرّم شد
محرّمی که به پا در دل جهان شده بود
شبیه سرخ ترین فصل سال می رفتی
زمین برای قدم هات آسمان شده بود

شاعر : حسین سنگری

  • شنبه
  • 9
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 06:23
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد