چشم من محفل اشک وغم واندوه و عزاست
در حسینیه ی دل هیئت عشق تو به پاست
مُحرم روضه ی تو مُحرم بیت الله است
تا ابد پرچم سرخ حرمت قبله نماست
در شکوه و شرف و مرتبه و منزلتت
جز خدایی به خدا هر چه بگوئیم رواست
همه ی هستی خود را به میان آوردی
بی سبب نیست بهای تو و خون تو خداست
« کشتگان غم تو زنده ی جاویدانند»
بی گمان فانی عشق تو شدن عین بقاست
دل بریدن پر پرواز حسینیون است
هر که از خود گذرد در سفر کرب و بلاست
شاعر : یوسف رحیمی
- شنبه
- 18
- آبان
- 1392
- ساعت
- 15:50
- نوشته شده توسط
- یحیی