شهادت امام حسین (ع)

بسم الله الرحمن الرحیم أدرکنا یا أیهاالکریم
در کوی تو هر دم سائلیم روزی کن تا کربلا بریم
دل از دنیا می کنم/ وقتی سینه می زنم/ رخت عزا بر تنم
ارباب ارباب 2
کرببلاست وطنم/ هر جا برم سخنم/ عبد تو و حسنم
ارباب ارباب 2
پا روضه خدایی میشم با ذکرش جدا از خویشم
عشق تو تو رگ و ریشَم 2
ثارالله اباعبدالله 4
بسم الله الرحمن الرحیم از روز ِ اول ما نوکریم
با لطفِ مادرت فاطمه بوده ایم سینه زن از قدیم
مَن إسمُهُ دَوایی/ و ذِکرُهُ شِفایی/ اصل ذکر و دعایی
ارباب ارباب 2
شهنشه والایی/ در موج خون زیبایی/ والله که آقایی
ارباب ارباب 2
دل من اسیر دامت یاحسین فدای نامت
تو ارباب منم غلامت 2
ثارالله اباعبدالله 4
بسم الل

• سه شنبه
• 7
• آبان
• 1392
• ساعت
• 15:39
• نوشته شده توسط
• یحیی

مجلس چهلم:
تنور خولی
محرم آمد و یارم نیامد
نه یار من ، که دلدارم نیامد
به خود گفتم تو هم غمخوار داری
چه سازم من که غمخوارم نیامد
به تن پوشیده ای رخت عزا را
به عشقت مبتلا کردی تو ما را
بسوزانی تمام خشک و تر را
چو خوانی روضه ی کرب و بلا را
آقا جان یا صاحب الزمان امشب شب روضه ی تنور خولیه، امشب شب روضه خواندن شماست، امشب شبیه که شما فقط می تونی حق روضه خوندن رو ادا کنی؛ یا صاحب الزمان از شما معذزت می خوام . امشب می خوام یه طور دیگه روضه ی تنور خولی رو براتون بگم:
شام غریبان و تنور خولی
شب شام غریبانِ هر کس، آن شبی است که پس از فوت و دفن جنازه برای او مجلس عزا و تسلیت تشکیل می‌دهند ومسلمانان برای

• چهارشنبه
• 8
• آبان
• 1392
• ساعت
• 05:40
• نوشته شده توسط
• feiz

مجلس چهل و یکم:
حضرت زینب در داغ برادر
ای گل عالم خلقت، به فدای قدمت
منجی عالم و آدم، به فدای قدمت
ما دعا گوی توایم و تو دعا گوی همه
ای ز تو فیض دمادم، به فدای قدمت
سایه ی رحمت ولطفت که بود فیض خدا نشود از سر ما کم، به فدای قدمت
باز هم ماه محرم شد و هر جا برپاست
خیمه های غم و ماتم، به فدای قدمت
ما به همراه تو این ماه سیه می-پوشیم
ای عزادار محرم، به فدای قدمت
کاش امشب قدم از لطف و کرم بگذاری
به روی دیده ی ما هم، به فدای قدمت
دل به یاد تو گهی سهله و گاهی عرفات
می زند خیمه ی ماتم، به فدای قدمت
« حاج محمد نعیمی»
« بنفسی انت من مغیب لم یخل منا ، بنفسی ات من نازح ما نزح عنا»
یا صاحب الزمان: جانم فدا

• چهارشنبه
• 8
• آبان
• 1392
• ساعت
• 05:42
• نوشته شده توسط
• feiz

مجلس چهل و دوم:
سر بریده ی امام حسین در مجلس یزید
کلبه‌ای ویرانه‌ام این روزها
من ز خود بیگانه‌ام این روزها
بار سنگین جدائیهای عشق
هست روی شانه‌ام این روزها
قلة آتشفشانِ حسرتم
شمع بی‌پروانه‌ام این روزها
گوئیا گم کرده‌ای دارم هنوز
مرغکی بی‌دانه‌ام این روزها
از مِی هجرانت ای مهدی فقط
پر شده پیمانه‌ام این روزها
یاد روی توست ای صاحب الزمان
روشنای خانه‌ام این روزها
باز می‌گویم بیا ای بهترین
بی تو من دیوانه‌ام این روزها
(احمد حسین پور علوی)
یا صاحب الزمان! نمی دانم این روزها و شب ها که عالم و آدم برای شهید کربلا گریان هستند؛ شما کجایی؟ شما در کجا محفل عزای جد غریبت را به پا نمودی؟ آقا جان فداتون بشم

• چهارشنبه
• 8
• آبان
• 1392
• ساعت
• 05:48
• نوشته شده توسط
• feiz

مجلس چهل و سوم:
هفت مصیبت جانسوز شام از زبان امام سجاد(ع)
وعده دادند که فریاد رسی می آید
بهر مظلومیِ ما ، دادرسی می آید
و بگفتند که در پاسخ « هل من ناصر »
ذوالفقار آید و فریاد رسی می آید
بعد از این وعده که دادند مرا روز ازل
همه دم چشم به راهم ،که آیا جرسی می آید
من به حافظ زده ام فال و جوابم آمد
غم مخور عاقبت از راه ، کسی می آید
با خدا عهد من این است ، خدا می داند
دست از او نکشم ، تا نفسی می آید .
(ابراهیم گائینی)
حالا که امید در دل های ما زنده شد که این روز و شب ها امید آمدن امام زمان را داریم، بیایید با امام زمانمون برای مصائبی که در شام به اهل بیت وارد شد اشک بریزیم.
در روایت آمده : از امام

• چهارشنبه
• 8
• آبان
• 1392
• ساعت
• 05:50
• نوشته شده توسط
• feiz

هیئت - دوباره روضه ي ارباب پاگرفت
باران رحمت دلم از ابتدا گرفت
دست نیاز، زمزمۀ کربلا گرفت
اینجا اگرچه سوخت دل من، شفا گرفت
همراه ناله های دلم نی، نوا گرفت
روضه - نشسته ایم که آتش زنیدمان
آه از دمی که شرم نکرند کوفیان۱
بستند آب رابه روی باب آسمان
میدیدی آسمان را «کَالنّار کَالدُّخان۲»
چون دود، آسمانِ عطش شد، هوا گرفت
کوفه- حرامیان همه مشغول مستحب
شب مسلکان تیره همه در نماز شب
از یاری تو تنها حرفیست روی لب
دینها بدون علت و اعمال بی سبب
اینگونه شد که بردن سرها بها گرفت
مقتل- سری برابر مادر بریده شد
از قتگاه نالۀ حیدر شنیده شد
تا جسم او چو ماهی در خون تپیده شد
آن سوی دشت معجری از سرکشیده شد
آتش سر

• چهارشنبه
• 8
• آبان
• 1392
• ساعت
• 05:58
• نوشته شده توسط
• یحیی

هر جایی که باشم جلوی چشمامی
از ازل واللهِ تا ابد آقامی
هر موقع جا موندم تو منو پر دادی
هر چی خواستم از تو دو برابر دادی
به تو عادت کردم آقا نیت کردم
بعدش این جونم رو نذر هیات کردم
با دل بشکستم تو رو دعوت کردم
توی رویام صحنت رو زیارت کردم
هر جایی رو گشتم آقا مثه تو پیدا نکردم
هیچ کسی رو جز تو ارباب توی قلبم جا نکردم
مددی ثارالله یااباعبدالله
لطف زهرا بوده می زنم بر سینه
تا میاد اسمت، اشک تو چشمام می شینه
تا تو رو دارم من به همه می نازم
با غمت تو سینه یه حرم می سازم
تو به من پا دادی دل شیدا دادی
توی خیمت من رو عمریه جا دادی
من و مثل خوبا به حرم را دادی
تو به من باده از اشک سقا دادی
آخرش میاد یه

• چهارشنبه
• 8
• آبان
• 1392
• ساعت
• 12:07
• نوشته شده توسط
• یحیی

مثل آب پاکی و بی ریا حسین ای شاه کربلا حسین
نمک روضه ها حسین آقام آقام آقام حسین 2
مثل اشک زلال و بی ریا حسین تویی خون خدا حسین
امیر سر جدا حسین آقام آقام آقام حسین 2
آرزومه که سینه زن باشم وقت مردنم بی کفن باشم
ذاکر حسین و حسن باشم// ثارالله
تو بهونه ی این دل منی تو تموم عمر حاصل منی
قاتل منی قاتل منی// ثارالله
بذار بیام حرم حسین تو سایه ی سرم حسین
آقام 3 حسین ...
عشق تو جاریه تو رگای ما حرم تو دلای ما
اشک غمت دوای ما آقام آقام آقام حسین 2
عالمی اسیر صید دام تو همه عالم غلام تو
نمازام السلام تو آقام آقام آقام حسین 2
از همون قدیما گدات بودم مست مست مست چشات بودم
در به در توی روضه هات بودم// ثا

• چهارشنبه
• 8
• آبان
• 1392
• ساعت
• 12:10
• نوشته شده توسط
• یحیی

سبک: شد محرم پر واكن
شد محرم پر واكن التماس زهرا كن رو به سوي آقا كن
يا مرتضي علي برا پسرت سينه زنم
فردا يه وقت آقا نذاري بسوزه بدنم
ارباب ارباب گل زهرا يا حسين 2
رو تو به سوي كرببلا كن امشب قديمي ها رو دعا كن
با اذن خود حضرت زهرا تو صحن دلت تكيه بپا كن
ارباب ارباب
اين صداي تكبيره يا كه طبل و زنجيره دلهامون پر ميگيره
اين پيرهن عزات دوخته شده دست مادرت
واسه عزادارات دعا ميكنه باز خواهرت
ارباب ارباب گل زهرا يا حسين 2
هرسال كه مياد عطر محرم حسرت ميخورم به حال زارم
ارباب دوباره يه سال گذشت و من تذكره ي حرم ندارم
ارباب ارباب
پر ميشه دل از توشه وقتي از چش مي جوشه حسرت يك شيش گوشه
كاشكي منم آقا يه رو

• چهارشنبه
• 8
• آبان
• 1392
• ساعت
• 12:27
• نوشته شده توسط
• یحیی

دلم تو زاویه ی حرم نشسته 2
آخ که چقدر دل من برای حرم شکسته 2
گوشه گوشه ی ایوونت جنت دل مجنونه
گوشه ای از شش گوشه ما رو می کنه دیوونه
دل دیوونه دیوونه دیوونه برات حیرونه حیرونه حیرونه
گمونم امشب زهرا با صد غوغا به تو مهمونه مهمونه مهمونه
صلی الله علیک حرم حرم// صلی الله علیک صاحب علم
صلی الله علیک ام البکا// صاحب عزا// به مادرم
این عشق تو تو سینه ام همیشه شرح صدره 2
آقا شبای محرم فوق شبای قدره 2
من اسیر تو دلدارم به تو آقا بدهکارم
که بهشت و نمی خواهم تا تو صحن علمدارم
ببیم بی تابم بی تابم بی تابم تویی اربابم اربابم اربابم
الهی ببینم یک شب تو رویا توی سردابم سردابم سردابم
صلی الله علیک حرم حرم//

• پنج شنبه
• 9
• آبان
• 1392
• ساعت
• 07:26
• نوشته شده توسط
• یحیی

نه دست و پا نزن سرت از دست می رود
دار و ندار خواهرت از دست می رود
وقتی که گرگهای گرسنه رسیده اند
دیگر تمام پیکرت از دست می رود
حتی لباس کهنه ات این لحظه های تلخ
پیش نگاه مادرت از دست می رود
نیزه نذاشت حرف تو کامل شود چرا؟
این جمله های آخرت از دست می رود
این چکمه ای که شمر به پا کرده یا اخا
احساس می کنم پرت از دست می رود
دارد که از قفا نه خدایا چه می کند
رشته ب رشته حنجرت از دست می رود
گفتم رقیه جان برو عمه فرار کن
اینجا نمان که معجرت از دست می رود
از بس که بی حیا شده این لشکر پلید
تاب و توان دخترت از دست می رود
حالت چگونه است ببینی که هستی ات
یک روز در برابرت از دست می رود
دارد سیاه می شود این

• پنج شنبه
• 9
• آبان
• 1392
• ساعت
• 07:30
• نوشته شده توسط
• یحیی

عرض ادب به ساحت پیغمبر حسین
جانم فدای حضرت پیغمبر حسین
تا گفت اسکتوا در و دیوار شد خموش
شد کوفه مات هیبت پیغمبر حسین
برنده خطبه هاش همانند ذوالفقار
همچون علی شهامت پیغمبر حسین
از جمله زنان جهان غیر مادرش
والاتر است حرمت پیغمبر حسین
این آیه های صبر فرود امده، کند
تفسیر استقامت پیغمبر حسین
از کوفه تا به شام قد ظلم و کفر هم
خم شد به زیر همت پیغمبر حسین
شمر و یزید و خولی عبیداللَه و سنان
بودند در اسارت پیغمبر حسین
لرزید پشت ظلم فقط با شنیدن
آوازه شجاعت پیغمبر حسین
تف بر دهان هر که در این دهر جمله ای
گفته است در حقارت پیغمبر حسین
همواره گشته اند حوادث یکی یکی
دور مدار عزت پیغمبر حسین

شاعر : حسین ص

• پنج شنبه
• 9
• آبان
• 1392
• ساعت
• 07:37
• نوشته شده توسط
• یحیی

آه از آن لحظه ای که طوفان شد
کربلا قتله گاه قرآن شد
مرکب بی سوار شاه شهید
راهی خیمه گاه سلطان شد
لحظه ای بعد رو بسوی خیام
حمله شد،زینبش هراسان شد
کاشف الکربمان کجاست حسین
خیمه آتش گرفت ویران شد
آن طرف یک تن فتاده به خون
این طرف خواهرش پریشان شد
زیر آن سیل سنگ و نیزه وتیر
واژه های حسین پنهان شد
بدنش سهم سمّ مرکب ها
سر او سهم نیزه داران شد
بند انگشت او کجا افتاد
قطعه قطعه تن سلیمان شد
تازه بعد از غروب عاشورا
آفتاب حرم نمایان شد
بغض با مرتضی سبب شد تا
بدنی باز نیزه باران شد
از همان روز،از سقیفه ی شوم
کشتن اهل بیت آسان شد
چه شبی شد غروب عاشورا
شام دلسوزی غریبان شد
میزبان یک سر بریده کنج تنور
مادری

• پنج شنبه
• 9
• آبان
• 1392
• ساعت
• 08:06
• نوشته شده توسط
• یحیی

آنگوشه گودال خبرهایی هست
لشکرهمگی پی کسی میگردند
یک لحظه تورادیدم و باخودگفتم
این لشکر کوفیان عجب نامردند*
آن گوشه گودال تنت افتاده
روبه صفتان دوروبرت میگردند
شمشیرکنار رفت و خنجرآمد
ای وای به دنبال سرت میگردند*
آن گوشه گودال تو افتادی وم
این گوشه خیمه ها زمین گیرشدم
یک عمراسیرغصه بودم اما
ازغصه یکروزه تو پیرشدم*
بالای سرتو نیزه بالامیرفت
ای وای چقدرگردوخاک است آنجا
از ناله فاطمه یقین کردم که
جسمت پر خون و چاک چاک است آنجا*
بیماری قلبی ام سراغم آمد
وقتی که تو ازکنار من دور شدی
کابوس شده برایم این پرسش تلخ
مذبوح شدی تو یاکه منحور شدی؟
بالای سرتو چکمه پوشی آمد
انگار پریدروی بال و پر تو
ازهلهله ه

• پنج شنبه
• 9
• آبان
• 1392
• ساعت
• 12:51
• نوشته شده توسط
• یحیی

آن آخرین وداع دلم راخراب کرد
اوضاع جنگ وضع حرم راخراب کرد
یک عمردرهوای تو پرمیزدم ولی
یک تازیانه بال وپرم راخراب کرد
این قوم بی حیا سروپا دست و سینه و
اصلا هرآنچه مینگرم را خراب کرد
میخواستم که صبرکنم درمصیبتت
رفتارساربان نظرم را خراب کرد
مشتی که آمدوبه سرم خوردناگهان
اوضاع چشمهای ترم راخراب کرد
از من مخواه از سم اسبان بگویمت
آن صحنه بود روز وشبم راخراب کرد

شاعر : حسین صیامی

• پنج شنبه
• 9
• آبان
• 1392
• ساعت
• 12:54
• نوشته شده توسط
• یحیی

داغ غمت به سینه و دردل عزای توست
سوز و گداز این دل سوزان برای توست
روزی چشم های مرا هم عطا کنید
بینم که چشمه ای شده و زیر پای توست
هرکس که آمده به در آستانتان
مدیون لطف گوشه ای از چشم های توست
فطرس اگر که سیرسموات می کند
ای عرش آسمان پر او از دعای توست
حاتم فقیرو ریزه خور سفره خانه ات
یعنی که هر که هست به عالم گدای توست
شش گوش مرقدت به حرم طعنه می زند
یعنی که کعبه ای وصفا در صفای توست
جبریل خواندو ضجه ی آدم بلند شد
با ذکر العطش که دم کربلای توست
خون جگر به شام وسحر گریه می کند
فرزندتان امام زمان در عزای توست

شاعر : حمید قلی زاده

• پنج شنبه
• 9
• آبان
• 1392
• ساعت
• 16:11
• نوشته شده توسط
• یحیی

شوق دیدار تو روز آخری دارم هنوز
از فراق و دوریت چشم تری دارم هنوز
پای گهواره نشسته می زنم بوسه بر آن
در خیال خود علی ِّ اصغری دارم هنوز
یادداری گفتم ای بابا که ما لب تشنه ایم
گفته بودی دخترم آب آوری دارم هنوز
بی تو غارت رفت عصر واقعه خیمه ولی
از حریر خیمه برسر معجری دارم هنوز
پیکرم بر روی خاروگیسویم در دست زجر
موی سر جا مانده امّا پیکری دارم هنوز
ضرب سیلی کعب نی یا تازیانه خیزران
با هجوم ضربه ها بال وپری دارم هنوز
گوشواره گل سر ، رفت ز دستم امّا
مثل عمه بر سر خود روسری دارم هنوز
از غروب آتشین و خیمه سوزی حرم
صورت وپا وسر شعله وری دارم هنوز
مجلس ویرانه چون شام غریبان شد پدر
پیش چشم خونی ام خونی

• پنج شنبه
• 9
• آبان
• 1392
• ساعت
• 16:21
• نوشته شده توسط
• یحیی

داغت عظیم است وبه دل جا نمی شود
هرکس نشست گریه کند پا نمی شود
تا روضه هات روضه ی رضوان آدم است
هرگز مقیم جنت الاعلی نمی شود
مجنونم وبه خاک حرم سجده می کنم
هر تربتی که تربت لیلا نمی شود

صد مرده زنده می شود از ذکریاحسین
همتای یک دم تو مسیحا نمی شود
از قعر چاه کرب بلا می کنی طلوع
یوسف به عرش نی نه خدایا نمی شود
ای ساربان به خاتم شاهی نظر نکن
انگشتری به شان تو پیدا نمی شود
هستی کلیم طور و مناجات می کنی
قران نخوان که وارد دلها نمی شود
قربانی قلیل من ای بی کفن حسین
دوش نبی و تربت صحرا نمی شود
درخاک وخون فتاد ی و زینب چه دیده است
غیر از و ما رایت جمیلا نمی شود
شاها بیا وکرب بلای مرا بده
بی کربلا به

• پنج شنبه
• 9
• آبان
• 1392
• ساعت
• 16:23
• نوشته شده توسط
• یحیی

مجلس هجدهم
دفن شهدای کربلا
ز هجر تو شدم حیران و نالان
شبیه مرغ پَر بسته به زندان
ندارم طاقت هجران و دوری
شده پُر چوب خطّ جمعه-هامان
الا ای مونس باغ و بهارم
تمام هستی ام دار و ندارم
بیا این جمعه قلبم را نسوزان
تمام جمعه ها چشم انتظارم
یا صاحب الزمان! شمائید که بر احوال ما آگاهید، از حوائج و خواسته های ما آگاهید. یابن زهرا! ان شاء الله خداوند به زودی فرجتان را برساند. ما از فراق و دوری شما اشک می ریزیم همان-گونه که امام صادق(ع) فرمودند:
« باید آن قدر اشک بریزید و گریه کنید و ناله کنید تا خداوند مهدی را به فریادتان برساند.
یابن الحسن ؛ آقا جانم:
اشک ریختن ما در مصائب جد غریب شما سیدالشهداء ؛ اشک

• جمعه
• 10
• آبان
• 1392
• ساعت
• 09:18
• نوشته شده توسط
• feiz

مجلس نوزدهم
تنور خولی
محرم آمد و یارم نیامد
نه یار من ، که دلدارم نیامد
به خود گفتم تو هم غمخوار داری
چه سازم من که غمخوارم نیامد
به تن پوشیده ای رخت عزا را
به عشقت مبتلا کردی تو ما را
بسوزانی تمام خشک و تر را
چو خوانی روضه ی کرب و بلا را
« عابدین کاظمی »
آقا جان یا صاحب الزمان امشب شب روضه ی تنور خولیه، امشب شب روضه خواندن شماست، امشب شبیه که شما فقط می تونی حق روضه خوندن رو ادا کنی؛ یا صاحب الزمان از شما معذزت می خوام . امشب می خوام یه طور دیگه روضه ی تنور خولی رو براتون بگم:
شام غریبان و تنور خولی
شب شام غریبانِ هر کس، آن شبی است که پس از فوت و دفن جنازه برای او مجلس عزا و تسلیت تشکیل می‌ده

• جمعه
• 10
• آبان
• 1392
• ساعت
• 09:25
• نوشته شده توسط
• feiz

مجلس بیست و یکم
حضرت زینب در داغ برادر
ای گل عالم خلقت، به فدای قدمت
منجی عالم و آدم، به فدای قدمت
ما دعا گوی توایم و تو دعا گوی همه
ای ز تو فیض دمادم، به فدای قدمت
سایه ی رحمت ولطفت که بود فیض خدا نشود از سر ما کم، به فدای قدمت
باز هم ماه محرم شد و هر جا برپاست
خیمه های غم و ماتم، به فدای قدمت
ما به همراه تو این ماه سیه می-پوشیم
ای عزادار محرم، به فدای قدمت
کاش امشب قدم از لطف و کرم بگذاری
به روی دیده ی ما هم، به فدای قدمت
دل به یاد تو گهی سهله و گاهی عرفات
می زند خیمه ی ماتم، به فدای قدمت
« حاج محمد نعیمی»
« بنفسی انت من مغیب لم یخل منا ، بنفسی ات من نازح ما نزح عنا»
یا صاحب الزمان: جانم فدا

• جمعه
• 10
• آبان
• 1392
• ساعت
• 09:29
• نوشته شده توسط
• feiz

مجلس بیست و دوم :
سر بریده ی امام حسین در مجلس یزید
کلبه‌ای ویرانه‌ام این روزها
من ز خود بیگانه‌ام این روزها
بار سنگین جدائیهای عشق
هست روی شانه‌ام این روزها
قلة آتشفشانِ حسرتم
شمع بی‌پروانه‌ام این روزها
گوئیا گم کرده‌ای دارم هنوز
مرغکی بی‌دانه‌ام این روزها
از مِی هجرانت ای مهدی فقط
پر شده پیمانه‌ام این روزها
یاد روی توست ای صاحب الزمان
روشنای خانه‌ام این روزها
باز می‌گویم بیا ای بهترین
بی تو من دیوانه‌ام این روزها
(احمد حسین پور علوی)
یا صاحب الزمان! نمی دانم این روزها و شب ها که عالم و آدم برای شهید کربلا گریان هستند؛ شما کجایی؟ شما در کجا محفل عزای جد غریبت را به پا نمودی؟ آقا جان فداتون بش

• جمعه
• 10
• آبان
• 1392
• ساعت
• 09:31
• نوشته شده توسط
• feiz

گل جمال تو سرخ و چو ارغوان دیدم
میان خون بدنت را چه ناتوان دیدم
مگرنه اینکه فرات مهر مادرت بوده
تو را کنار شریعه ز تشنگان دیدم
خیام خیره به چشمان حرمله مانده
که قلب سینه ی سرخ تورا نشان دیدم
نشسته ای تو به زانو و نیزه بالا رفت
مقابل دهنت نیزه ی سنان دیدم
توآه می کشی و لشگری به دور سرت
هزار ضربه به روی تنت نشان دیدم
چه کرده گوشه ی گودال قتله گه خنجر
که دست وپا زدنِ جسمِ نیمه جان دیدم
هزار مرتبه جانم به لب رسید ای وای
که پاره ی کفنت دست این و آن دیدم
رکاب وخاتم انگشترت به غارت رفت
خودم عقیق یمن دست ساربان دیدم
به پایکوبی اسبان و نعل تازه یشان
به روی سینه ی تو چند استخوان دیدم
میان آن همه نیزه شک

• شنبه
• 11
• آبان
• 1392
• ساعت
• 07:33
• نوشته شده توسط
• یحیی

این رفتن و نیامدنت کشت زینبت
هرم عطش وسوختنت کشت زینبت
دشت لبت کویر شد از تشنگی حسین
این خشکی لب و دهنت کشت زینبت
رود فرات روی تنت موج می زند
این زخم های سرخ تنت کشت زینبت
دق مرگ می شوم به نفس های آخرت
سنگین نفس نفس زدنت کشت زینبت
بر روی تل خاکم ودیدم میان خون
شمشیرو دست وپا زدنت ،کشت زینبت
غوغا شده کنار تو از نیزه دارها
تاراج وغارت کفنت کشت زینبت
برسینه ات نشست وشکست استخوان تو
در زیر دست وپا بدنت ،کشت زینبت
مردم ز بسکه پنجه به گودال می کشی
غلطان و زیرو رو شدنت کشت زینبت
آغشته گشت چادر مادر به خون تو
این روضه های دل شکنت کشت زینبت
انگشترت کجاست سلیمان کربلا
در دست ساربان یمنت کشت زینبت
بالا ن

• شنبه
• 11
• آبان
• 1392
• ساعت
• 07:35
• نوشته شده توسط
• یحیی

خیل ملک رو به سوی مادرت زدند
بارفتنت شرر به دل خواهرت زدند
بر روی تلِّ خاک ، نگاهم به قتله گاه
دیدم سپاهی حلقه به دور وبرت زدند
سنگی شکست حرمت پیشانی تورا
زخمی عمیق روی جبین ترت زدند
جا باز کرده تیغه ی شمشیرهای سرخ
از بسکه ضربه بر بدن وپیکرت زدند
در ازدحام و هلهله ی قاتلان تو
تیر از جلو وَنیزه ز پشت سرت زدند
از تلِّ زینبیِّه رسیدم برادرم
دیدم که چنگ به موی سرت زدند
افتاده ای به روی زمین در میان خون
سینه شکست ودشنه ای بر حنجرت زدند
باهردودست معجر خود را بزن گره
زینب ببین که پنجه به آن معجرت زدند

شاعر : حمید قلی زاده

• شنبه
• 11
• آبان
• 1392
• ساعت
• 07:42
• نوشته شده توسط
• یحیی

حرم تا قتلگه را خواهرت دید
به زیر خنجر تیز حنجرت دید
لب عطشان وتشنه ، نیمه جانی
تمام لحظه ها را مادرت دید
حرم تا قتلگه را خواهرت دید
به زیر خنجر تیز حنجرت دید
لب عطشان وتشنه ، نیمه جانی
تمام لحظه ها را مادرت دید

شاعر : حمید قلی زاده

• یکشنبه
• 12
• آبان
• 1392
• ساعت
• 06:42
• نوشته شده توسط
• یحیی

سبک: ببین چشای غرق خون من
چرا بازم دلم پر از غمه قد هلال ماهِ نو خمه
صدای مادری داره میاد آخه یه شب دیگه محرمه
داره می خونه با دل کباب که قلبمو داره میده عذاب
میگه که کشته اند حسينمو با کام تشنه پای نهر آب
حسین من!/ غریب مادره/ بدون یاوره/ تو قتلگاه
ز تشنگی/ با چشمای ترش/ می بینه دنیارو/ دود سياه
وای حسین من 2
داره میاد ز راه یه قافله یه قافله که دل روی دله
از اون طرف یه لشگر اومده پر از سنان و شمر و حرمله
همه حروم خورن یکی یکی ز کینه ها پرن یکی یکی
ز کشته های افتاده به خاک سرا رو می برن یکی یکی
یه عده ای/ چشم دوخته اند فقط/ به یک النگو و/ یه سینه ریز
یه عده ای/ از هم شنیده اند/ می شکنه کربلا/

• یکشنبه
• 12
• آبان
• 1392
• ساعت
• 07:21
• نوشته شده توسط
• یحیی

پیش زمینه، قبل از شروع زمینه به عنوان شعار توسط مستمعین تکرار می شود تا مجلس آماده سینه زنی شده و نظم سینه زن، برای عرض ادب به ساحت قدسی ائمه اطهار فراهم گردد.
نَفَسُ المَهمومِ لِظُلمِنا تَسبیح 2
آه از غربت حسین آه از محنت حسین
جَعَلَ اللهُ شِفائَنا فی تُربَتِ الحُسین
آه حسین حسین حسین حسین 2
آه حسین

شاعر : رضا تاجیک

دانلود سبک

• یکشنبه
• 12
• آبان
• 1392
• ساعت
• 10:46
• نوشته شده توسط
• یحیی

من وارث تمام مصيبات اعظمم
يعني حسين ذبح عظيم محرمم
آنچه بلا به سلسلة انبيا رسيد
من يك تنه بلاكِش هر درد و ماتمم
هفتاد دو رسول الوالعزم با مَنَند
يعني كه خود رسول نبي مكرمم
آن حاجي ام كه حج تمامم حرام شد
صاحب حرم ولي ز حرم رانده اين دمم
چيزي نمانده خواهر من دربدر شود
با اينكه خود پناه تمامي عالمم
معبود من مناي مرا كربلا نوشت
آن حاجي ام كه كُشتة اولاد آدمم
اين كاروان به مقتل عشاق مي رود
من ميزبانِ سائلِ انگشت و خاتمم
نهر فرات تشنة نحر گلوي من
آبي نمي دهند به سقاي زمزمم
از شيرخواره تا به نَوَد ساله بي گناه
پر پر شوند با من و اعضاي درهمم
اين دختران لباس اسيري به تن كنند
يعني حرم ادامه دهد رشتة غمم

• دوشنبه
• 13
• آبان
• 1392
• ساعت
• 06:46
• نوشته شده توسط
• یحیی

حیف است که از عشق تو یک توشه نگیریم
حیف است که ما دامن شش گوشه نگیریم
خوب است که ما مثل تو ارباب بمیریم
حیف است از این قافله ره توشه نگیریم
زشت است از این قافله با فاصله رفتن
از خیمة سلطان کََرَم گوشه نگیریم
اینجاست که دل کاسة صبرش بسر آید
حیف است ز گیسوی تو یک خوشه نگیریم
خواهیم اگر بر تو شویم آینه ، بایست
از بار گنه بر دل خود پوشه نگیریم
دست من و دامان تو یا قاضی الحاجات
ایکاش که در خیمه کنم با تو ملاقات
امسال مُرید علی اکبر شَوَم ایکاش
من نذر گلوی علی اصغر شوم ایکاش
از جان و جهان یکسره خواهم بگریزم
جزو سپه ساقی لشگر شوم ایکاش
با قاسم و عبداللهِ تو گَعده بگیرم
من دربدر آل پیمبر شوم ایکاش
مان

• دوشنبه
• 13
• آبان
• 1392
• ساعت
• 06:48
• نوشته شده توسط
• یحیی