شهادت امام حسین (ع)

مرتب سازی براساس

زبانحال امام حسین(ع) -(گفتا شه شهیدان کآمد روا مرادم) * صامت بروجردی

1337

زبانحال امام حسین(ع) -(گفتا شه شهیدان کآمد روا مرادم) تضمین از فروغی بسطامی

گفتا شه شهیدان کآمد روا مرادم
تا آتش محبت زد شعله بر نهادم
در کربلای عشقش بار بلا گشادم
در جلوه گاه جانان جان را به شوق دادم
در روز تیر باران مردانه ایستادم

هر تیر کز مخالف بر لوحِ سینه خوردم
پیغامِ وصلِ جانان آن تبر را شمردم
جز لطفِ او پناهی بر هیچکس نبردم
جان با هزار شادی در راهِ او سپردم
سر با هزار منّت در پای او نهادم

کردند پس مخالفت در یاری اتفاقم
تا از حجاز کردند آواره در عراقم
آنها به سست عهدی من در سر وفاقم
جز راستی نبینی در طبعِ بی نفاقم
جز ایمنی نیابی در نفس بی فسادم

تخمِ وفایت ای دوست تا من به سینه کِشتم
مهرِ عیال و فرزند یکسر زِ سر بِهِشتم
به هر حصول بیعت با کوفیانِ زِشتم
نامِ تو برده می شد تا نامه می نوشتم
روی تو دیده می بود تا دیده می گشادم

چون منصبِ شَهادت من اِختیار کردم
دل از وطن بریدم ترکِ دیار کردم
در کربلا رسیدم پا اُستوار کردم
در وادی محبت دانی چکار کردم
اوّل به سر رسیدم آخر زِ پا فتادم

شکرِ خدا که بردم بر سر وفای خود را
در امتحان رساندم قالوا بلای خود را
راضی نمودم از خویش یعنی خدای خود را
تا با قضاش کردم ترکِ رضای خود را
با هر قضیه خوشدل در هر بلیه شادم

(صامت) به بزمِ جانان هر کس که راهبر بود
در پیشِ تیرِ مُحنت دایم تنش سپر بود
کاش از نخست ویران این دَهرِ پُرخطر بود
طرحِ نووی (فروغی) می ریختم اگر بود
دستی به آب و آتش حکمی بباد و خاکم

  • دوشنبه
  • 29
  • شهریور
  • 1400
  • ساعت
  • 16:30
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

شهادت امام حسین(ع) -(ناگه حجاب چهرۀ جانان کنار رفت) * محمد عابد

943

شهادت امام حسین(ع) -(ناگه حجاب چهرۀ جانان کنار رفت) ناگه حجابِ چهرهء جانان کنار رفت
یارای دل زِ جذبهء دیدار یار رفت

او شد بدیدهء دل و جان هر چه در وجود
او ماند و هر چه بود زِ نقش و نگار رفت

آهی کشید و زآتش آن پرده ها بسوخت
اشگی فشاند و زآئینهء دل، غبار رفت

فیضِ جمال، شوقِ لقا را به دل فزود
آمد قرارِ خاطر و از دل قرار رفت

پای نفس شکست زِ فرطِ شتاب و شوق
جان همرهِ خیال به سوی نگار رفت

تابِ شعاع مهر زِ گل ژاله را ربود
ذوق و طراوت از چمن و لاله زار رفت

طغیانِ بحرِ درد فزون شد زِ روی طبع
تا ماه، از کنارِ اُفق در کنار رفت

گل پاره کرد جامه که فصلِ خزان رسید
نالید عندلیب که فصلِ بهار رفت

تعطیل شد مدارسِ آیات محکمات
افسرده روحِ مکتب و آموزگار رفت

آشفت نظمِ اَنجمِ رَخشان و مه گرفت
تا مهر سوی غرب به نصف النهار رفت

آمد یکی شریر به کف تیغِ جان شکار
خونی فرو چکید و به سر انتظار رفت

(عابد) دگر خموش کز این غم مرا زِ سر
سیلابِ اشگ دیدء گوهر نثار رفت

  • سه شنبه
  • 30
  • شهریور
  • 1400
  • ساعت
  • 19:49
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

مصیبت حضرت امام حسین(ع) -(باز این چه پشتِ نُه فلک از بارِ غم خم است) * جودی خراسانی

1012
1

مصیبت حضرت امام حسین(ع) -(باز این چه پشتِ نُه فلک از بارِ غم خم است) بندِ اوّل

باز این چه پشتِ نُه فلک از بارِ غم خم است
بر قامتِ سپهر چرا رختِ ماتم است

بر هفت آسمان زِ چه؛ از ششن جَحت بلند
فریادِ ماتم؛ آه و اَلم ناله و غم است

بگرفته اَند دل زِ چه آبا زِ اِمحتات
حوّا قرینِ ماتم و غم؛ یارِ آدم است

نبَود عجب که زورقِ گردون رود در آب
جاری زِ چشمِ دهر؛ بس اشگِ دمادم است

با ناخنِ غم از چه؛ خراشیده مُهرِ چِهر
بر چهره اش اگر نه هلالِ محرّم است

جان داده تشنه لب؛ به لبِ آب ای دریغ
خضری که زنده زآبِ لبش؛ جانِ عالم است

نحلِ قلم زِ تیغِ ستم شد که بهرِ او
در باغِ خلد؛ قامتِ طوبی زِ غم خم است

شد بر سنان سری که بهر تارِ موی او
اوُضاعِ روزگار؛ پریشان و در هم است

شد پیکری به خاک که تا حشر بر زمین
خون گرید از مصیبتش از آسمان کم است

علم از این اَلم به عدم گر رود به جاست
زیرا که قتل؛ باعثِ ایجادِ عالم است

پروردهء کنارِ رسولِ خدا حسین
نورِ اَبد چراغِ ازَل شَمسِ عالمین

بنده دوّم

در دشتِ نینوا چو شهِ با نوا رسید
از نای هر وجود به کیوان نوا رسید

در آن دیار سرورِ دین چون فکند بار
گفتا قضا که بارِ امانت به جا رسید

دشتِ از نجوم گشت چو افلاک پر نجوم
بس بهرِ قتل او سپهء اشقیا رسید

یک باره شد تهی زِ بلا خانهء جهان
کرب و بلا زِ بس به شهِ کربلا رسید

در چرچِ چارمین رُخِ خورشید تیره گشت
بس داد و آهِ خسته دلان بر سَما رسید

آه از دَمی که آن تنِ صد چاک روی خاک
شمر آمدش زِ پیش و سنان از قفا رسید

بشکافت پهلویش چو زِ نوکِ سِنان سِنان
فریادِ جبرئیل به اَرض و سَما رسید

از روی کینه شمر چو بر سینه اش نشست
گفتا به عهدِ دوست زمانِ وَفا رسید

خنجر به حنجرش چو نَهادند زیرِ تیغ
گفتا زِ وصلِ یار مرا خون بَها رسید

چون شد سرش جدا و تنش بر زمین فتاد
لرزید عرش و رَعشه به چرخِ بَرین رسید

بند سوم

آه از دَمی که بر سرِ آن پاره پاره تن
لشگر هجوم کرد در آن دشتِ پُر مُحن

بگذاشت زِ اوجِ تیرِ غباری به شمعِ مهر
یکباره شد خموش در این نیلگون لگن

گردان یکش زِ قامتِ مورون قبا برون
برد آن دگر زِ پیکرِ صد چاک پیرهن

آن یک زِ بهرِ بُردَن اَنگشتری برید
اَنگشت او زِ خنجرِ بیداد از بدن

بر باد شد بساطِ سلیمانِ کربلا
چون اوفتاد خاتمِ او دستِ اَهرِمن

ار بند بهرِ بند جدا کرد ظالمی
دستی که خوانده است خدا دستِ خویش تن

جسمی که بود سایه اش از بالِ جبرئیل
از کین در آفتاب فکندند بی کفن

در زیرِ سُمَّ اسب شکستند سینه اش
کآمد زِ علم مخزنِ اسرارِ ذُوالمنَن

فریاد از آن زمان که شدند اهلِ بیتِ او
آن یک اسیرِ سلسله این بستهء رَسَن

آه از دمی که برق صفت با هزار آه
زینب چو رَعد گشت خُروشان به قتلگاه

بند چهارم

گفتا ای به خون طپیده چه شد راسِ اَنوَرت
خاکِ سیه چرا شده؛ بالین و بسترت

جِسمت زِ نوکِ تیر مُشبّک چرا بُود
صد چاک اوفتاده؛ زِ چه جسمِ اَنورت

اِی شاهبازِ قُدس؛ چرائ شکسته بال
اِی طایرِ حرم؛ زِ چه در خون بُود پَرت

اِی پاره پاره؛ تن به چه تقصیر؛ بعدِ قَتل
در زیرِ سُمِّ اسب؛ فکندند پیکرت

لب تِشنه از چه جان بسپردی؛ مگر نبود
شطِّ فرات؛ موج زنان در برابرت

تو شهریاره عالمِ امکانی و چرا؟
تختِ تو چوب و نیزه و پیکان شد اَفسرت

بر خیز و فکرِ بی کفن نان کن؛ که از جفا
نه جسمِ اکبرت؛ شده مدفون؛ نه اصغرت

بردند مَعجر از سرِ من؛ در حُضورِ تو
آخر برادرا؛ به نگر حالِ خواهرت

من زینبم قدم شده از بارِ غم کمان
چون ماهِ چارده؛ به سِنان بنگرم سرت

کُن عازم به شام؛ به مَحمِل نشان مرا
ای هم سفر؛ بیا و به مَنزل رَسان مرا

بند پنجم

زینب به پشت تاقهء عریان چو شد سوار
خون گریه کرد از غمِ او چشمِ روزگار

در نُه فلک زِ خیلِ مَلک ناله شد بلند
در شش جهت قیامتِ عظمی شد آشکار

افتاد تاجِ منزلت از فَرقِ فَرق دان
کفّ الخضیب کرد کَف از خوندلِ شکار

پوشیده چهره زُهره و گردید اسیرِ غم
روزی که گشت دخترِ زَهرا اسیر و زار

فخرِ عَیاد را چو سرِ بی عَمامه دید
روح الاّمین فکند زِ سر تاجِ اختیار

خواری نگر که نو گُلِ باغِ رَسول را
پای برهنه شب به دوانند روی خار

زینب که ره نه در حَرمش داشت جَیرئیل
شمر از یَمین بر آمد و خولی ش از یَسار

او روی تاقه نالهء اطفال در قفا
پیشِ رُخش به نیزه سرِ شاهِ تاجدار

زینب نظر چو بر سرِ شاهِ حجاز کرد
با او زِ اهلِ کینه درِ شکوه باز کرد

بند ششم

کای سر زِ نوکِ نیزِ نما یک نظر مرا
بنگر زِ دستِ چرخ چه باشد بسر مرا

زینب کجا و کوفه کجا شامِ غم کجا
خوش می کشد وفای تو در هر گذر مرا

هر جا روی تو خواه بُود کوفه خواه شام
مهرِ تو می برد قدمی پیش تر مرا

محوم چنان به حال تو و بیخبر زِ خویش
کاصلا زِ حالِ خویش نباشد خبر مرا

جانم زِ تن بر آمد و ای کاش اگر بُدی
بهرِ نثار جانِ تو جانِ دگر مرا

عتخم غمت زِ سینه برآ درده نخلِ آه
از اشکِ دیده ریخت به دامان ثمر مرا

رنج از دو آفتاب کِشد جان اگر چه هست
از نوکِ نیزه سایه ات ای سر به سر مرا

افتاده گر سکینه زِ محمل زِ من مَرنج
کز داغِ اکبرِ تو شکسته کَمر مرا

دارد خیالِ کُشتنِ من زادهء زیاد
ای داد خواهِ خلق رَهان زین خطر مرا

در کوفه دستِ ظلم زِ سر برد معجرم
در شام تا چه آید از این قُوم بر سرم

بند هفتم

روزی که جای آلِ پیمبر به شام شد
روزِ جهان به دیدهء اَحباب شام شد

پیمانه پُر زِ زَهرِ اَلم شد به اهلِ بیت
بر اهلِ شام بادهء عشرت به کام شد

بهرِ نظارهء حرمِ خاصِ مُصطفی
از مرد و زن بهر گذری خاص و عام شد

آن سر که بود زینتِ دوشِ نَبی مُدام
فَرقش مُدام سَنگ زِ دیوار و بام شد

آه از دَمی که گفت به سَجّاد ظالمی
بر خیز پای تَخت که وقتِ سلام شد

خورشید را زِ خونِ شَفق چهره گشت سُرخ
در طَشت چون سرِ شهِ دین را مَقام شد

چوبِ یزید گشت بر آن لَب چو آشنا
از اهلِ بیت شورشِ یُومِ قیام شد

زینب چو این معامله دید از جگر کشید
آهی که روز در نظرِ خَلق شام شد

گفتا بگیر چوبِ جفا زین لَب ای یزید
کآزرده از تو حضرتِ خیرالاَنام شد

پس با قدَّ خَمیده و با چشمِ اشگبار
رو در مَدینه کرد که ای جدِّ تاجدار

بنده هشتم

اِی فخره کَاینات گذر کن دَمی بشام
ما را سرِ برهنه نظر کن به بزمِ عام

خوانند شامیان زِ جفا خونِ ما حَلال
بگذر به ما که گَشته به ما زندگی حَرام

در دَم نه یک نه صَد نه هِزار است این سفر
زین دردِ بی شمار بَرَت بشمُرم کدام

در بزمِ عام اَهل و عیالِ تو این گروه
آن یک کَنیز خواهد و آن دیگری غُلام

اولادِ خود زِ گینهء اعّدا دو فُرقه بین
جَمعی شَهیدِ کوفه و برخی اَسیرِ شام

اطفالِ ما گرسنه شب و روز تشنه لَب
یکشب کسی نداد به اِیشان بشام شام

رَاسِ حسین و دردِ شَراب این چه حالت است
نه دهرِ دُون سر آمد و نه عمرِ ما تمام

لعلِ حسین و چوبِ یزید این الَم بما
نه پای اِستقامت و نه دستِ اِنتقام

طعنِ سِنان و جورِ یزید و جفای شِمر
ما را انیس و مونس و یار است والسلام

آن گه یزید حقَّ نبی را بهانه کرد
سوی مدینه آلِ علی را روانه کرد

بند نهم

با سینهء پر آتش و با چشمِ خون فشان
از شام سوی کوفه چو شد کاروان روان

مَحمل نشین بناله و مَحمل سیاه پوش
همچون درای اهلِ حرم جمله در فغان

دلها زِ مرگِ همسفران همچو لاله خون
سرها بزانو از الَمِ هجرِ همرهان

در گِل نشسته ناقهء زینب زِ سیلِ اشگ
آتش فتاده در تنِ عابد زِ سوزِ جان

لیلا قبای

  • سه شنبه
  • 30
  • شهریور
  • 1400
  • ساعت
  • 20:54
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

روضه شب اول محرم *

385

روضه شب اول محرم در وجودم طنین محتشم است
دیده ام شوق و رقص پرچم را
لطف کردی به من دوباره حسین
نوکری کردنِ محرم را
-
یاد کردم از آن عزیزانی
که به زیر لحد عزا دارند
پدر و مادران خفته به خاک
که عزا دار روضه ی یارند
-
پدری که همیشه با اشکش
مشکی روضه را به تن می کرد
شب اول که می رسید از راه
یادی از غربتِ حسن می کرد
-
مادری که همیشه در طی سال
خانه اش بود با شما آباد
از پس انداز چند ماهه خودش
خرجیِ روضه ی تورا می داد
-
یاد کردم از آن عزیزانی
که به درد فراق مجبورند
بین بستر سیاه پوشیدند
ولی از روضه های تو دورند
-
لطف کردی به من دوباره حسین
که رساندی مرا به هیئت و اشک
لطف کردی اجازه ام دادی
بزنم سینه پای صاحب مشک
-
با خودم فکر می کنم...هیهات
هرچه بر سینه ام زدم کم بود
دوست دارم که خوب گریه کنم
شاید این اخرین محرم بود...

  • سه شنبه
  • 4
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 17:08
  • نوشته شده توسط
  • محمد حسین عزیزی
ادامه مطلب

اربعین -(در اربعین مولا آتش به جان جان ست) * رضا توحیدی

282

اربعین  -(در اربعین مولا آتش به جان جان ست) در اربعین مولا آتش به جان جانست
بلبل فتاده بیهوش هر لاله ای خزانست
امشب دو دست عباس خونابه می دهد باز
دردا که آن گل یاس در خاک غم نهانست
اینک رباب بر سر ریزد تراب اصغر
کای سر فراز و سرور خون آب این لبانست
از ناله های زینب لرزد چو عرش داور
هم در غم اسارت سرو قدش کمانست
اینک اسیر گشته آن بانوی دلاور
از فرقت رقیه آتش به جان جانست

  • دوشنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 00:51
  • نوشته شده توسط
  • رضا توحیدی
ادامه مطلب

اربعین -(در اربعین مولا آتش به جان جان ست) * رضا توحیدی

412

اربعین -(در اربعین مولا آتش به جان جان ست) #اربعین

در اربعین مولا آتش به جان جانست
بلبل فتاده بیهوش هر لاله ای خزانست
امشب دو دست عباس خونابه می دهد باز
دردا که آن گل یاس در خاک غم نهانست
اینک رباب بر سر ریزد تراب اصغر
کای سر فراز و سرور خون آب این لبانست
از ناله های زینب لرزد چو عرش داور
هم در غم اسارت سرو قدش کمانست
اینک اسیر گشته آن بانوی دلاور
از فرقت رقیه آتش به جان جانست

  • دوشنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 14:20
  • نوشته شده توسط
  • رضا توحیدی
ادامه مطلب
 علی اصغر خواجه زاده

نوحه مسلمیه * علی اصغر خواجه زاده

380

نوحه مسلمیه #نوحه
#مسلمیه
مناسب برای دسته ی عزاداری

کوفیان بیعت تورا مثل فرقم شکسته اند
همه درانتظارتو باخصومت نشسته اند
زجفاهای کوفیان به فغان و جان به لبم
دگرازمن گذشته وفکر طفلان زیبنم
کوفه میا که کوفه اهل نیرنگ ست
به قصدتو به دست کودکان سنگ ست
واویلاواویلا واویلا واویلا
باسرانگشت بی کسی سوی مکه اشاره ام
صیدم وغرق خون روی بام دارالاماره ام
هدیه کردم به عشق تو دل درخون تپیده ام میرسددرمقابلت سرازتن بریده ام
برای تو زجان ودل پریشانم
فدای تو غریبی دوطفلانم

واویلا واویلا واویلاواویلا
_____________________
_____________________

#علی_اصغرخواجه_زاده

  • جمعه
  • 27
  • آبان
  • 1401
  • ساعت
  • 06:42
  • نوشته شده توسط
  • علی اصغرخواجه زاده
ادامه مطلب

مرثیه روز عاشورا -(باز یک مرثیه از جنس قصیده بازشد) * رسول چهارمحالی

205

مرثیه روز عاشورا -(باز یک مرثیه از جنس قصیده بازشد) باز یک مرثیه از جنس قصیده بازشد
باز یک روضه برای روضه خوان آغاز شد

چون قلم در دستم آ مد رفت تا کرب و بلا
حرف حرف شعر من یک واژه پر اعجاز شد

گریه و حال بکاء و روضه ی قطع الورید
ح س ی ن در قتلگه چون راز شد

همره آن خواهر غمدیده توی خیمه ها
غصه و غم در دل اهل حرم دمساز شد

چون که فریاد علیکن الفرار آ مد به گوش
گوش پاره،صورت طفلک چه طناز شد

تازه شد فصل غریبی و اسیری حرم
دود و آ تش ،غارت خیمه غمی که باز شد

دید انگشتی و انگشتر به غارت رفته است
این همه ظلم و جفا ،حرص و طمع با آز شد

تو گل سرخ شهیدان خدایی یا حسین
نام پاکت تا به حشر در عرش طنین انداز شد

بردن نامت بود ذکر لب پیر و جوان
یا حسین ،همچون شفای درد بر امراض شد

بر لبم یا لَیْتَنا کُنا مَعَکْ شد زمزمه
کاش گویند ساقی از بهر شما سرباز شد

رشته ی حُبِّ تو در گردن نهادم یا حسین
هر که بر حَبل المتین رو کرد سر افراز شد

  • شنبه
  • 17
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 21:16
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

مرثیه شهادت اهل بیت(ع) -(دوباره بانگ ماتم ، دوباره ماتم و غم) * رسول چهارمحالی

227

مرثیه شهادت اهل بیت(ع) -(دوباره  بانگ  ماتم ، دوباره  ماتم و غم) دوباره بانگ ماتم ، دوباره ماتم و غم
دوباره اشک واندوه،دوباره اشک نم نم
صدای پای اندوه ، می رسه گوش عالم
صدای روضه واشک،توروضه ها دمادم
با یه دل شکسته
دلی غمین و خسته
از همه غم و درد
غُصه دلم رو بسته
به اَبی انت و اَمّی(2)
------------------------------
می باره باز دوباره ، ستاره رو ستاره
این همه آه ودردم ،ازسوی چشم تاره
بارون داره می باره، جهانی سوگواره
تو مجلس غم تو ، دلامون بی قراره
گوهر نایاب من
ای قلب بی تاب من
دوری تو چه سخته
تویی تو ارباب من
به اَبی انت و اُمّی (2)
--------------------------------
من و داغ شقایق ، آ لاله های عاشق
نوحه گر غم توست،با همه ی سلایق
برای درد مردم ، تویی طبیب حاذق
لال بودم اما آ قا ، منو نمودی ناطق
درد منو دوا بده
مریضا رو شفا بده
این نوکرای عاشقو
برات کربلا بده
به اَبی انت و اُمّی(2)

  • یکشنبه
  • 18
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 15:19
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

زمزمه زیارتی -(پیام منو ببر هُدْهُدْ ،خدمت اربابم حسین) * رسول چهارمحالی

131

زمزمه زیارتی -(پیام  منو ببر هُدْهُدْ ،خدمت اربابم حسین) از تو ممنونم ، به تو مدیونم(2)
------------------------
پیام منو ببر هُدْهُدْ ،خدمت اربابم حسین بگوخداخوب میدونه یه عُمرِبیتابم حسین
نوشته ام به نامه ام ، بنام خالق حسین
ازغم دوری شما، منم منم به شور وشین
حسین حسین شعارمه
نوکریت افتخارمه
به اَبی انت و اُمّی
حسین ایل و تبارمه
از تو ممنونم ،به تو مدیونم (2)
----------------------
شبای جمعه که میشه ،میام میون زائر ها
توخلوت نیمۂ شب، منم میشم از شاعرها
کنار ختم المرسلین،ذاکر روضه ها میشم
کنار مادرت؛ حسین ، گریه کن شمامیشم
حسین حسین شعارمه
نوکریت افتخارمه
به اَبی انت و اُمّی
حسین ایل و تبارمه
از تو ممنونم ،به تو مدیونم (2)
-----------------------
نمی دونم نمی دونم ،عشق تو سرنوشتمه
کرب و بلای تو آ قا، بهشتمه بهشتمه
حرز تو گردن منه ، نوکریت افتخارمه
امیری و نعم الامیر ، شعارمه شعارمه
حسین حسین شعارمه
نوکریت افتخارمه
به اَبی انت و اُمّی
حسین ایل و تبارمه
از تو ممنونم ،به تو مدیونم (2)
----------------------
هر کی میاد به کربلا ، با نام نامی رضا
ازمشهدامام رضا،راهی میشه سوی شما
روزی هرسالۂ ما ، یه اربعین با نوکرا
امضا میشه برای ما ، زیارت کرب و بلا
حسین حسین شعارمه
نوکریت افتخارمه
به اَبی انت و اُمّی
حسین ایل و تبارمه
از تو ممنونم ،به تو مدیونم (2)

  • دوشنبه
  • 19
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 15:32
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

حضرت زهرا(س) -(اسم حسین رمز عبور قیامت است) * رسول چهارمحالی

130

حضرت زهرا(س) -(اسم حسین رمز عبور قیامت است) اسم حسین رمز عبور قیامت است
خون جگر اصل فروغ امامت است

بعد از علی لنگر عرش خدای عشق
تنهاحسین ضامن احوال امت است

اسم حسین نام خدایی فاطمه است
بافاطمه ذکر حسین در کلامت است

هرجمعه شب گودی گودال روضه و
از راه دور به سویش سلامت است

در موقع ممات رسد سیّد الشّباب
بر نوکران دیدن مولا علامت است

دستم بگیر تشنه لب کربلا حسین
این دستگیری همیشه مرامت است

ما گریه کن ،سینه زن و خادم توأیم
اذن زیارتت برات غلامت است

مهدی بیاید ازغیبت کبری به امرحق
سرخی پرچمش نشانِ انتقامت است

سر داده ای که تن به ذلت نداده ای
رأسِ به روی نی همیشه پیامت است

  • پنج شنبه
  • 22
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 19:24
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

زمزمه جدایی محرم و صفر -(بعد از دو ماه نوکری جدایی سخته آقا) * رسول چهارمحالی

107

زمزمه جدایی محرم و صفر -(بعد از دو ماه نوکری جدایی سخته آقا) دوست دارم خدایی
ارباب خوب مایی(2)

بعد از دو ماه نوکری
جدایی سخته آ قا
هرکی تو باشی یارش
آ ره خوشبخته آ قا

بعد از دو ماه نوکری
مستی توی روضه ها
کجا برم جون دل
کجا برم من کجا

بعد از دو ماه نوکری
دل و دادن به ارباب
میگم همه بدونند
بیم ندارم از حساب

بعد از دو ماه نوکری
بعد ازدو ماه عاشقی
میشه بگه مادرت
تو نوکری لایقی

بعد از دو ماه نوکری
امید ما به زهراست
هذا محب الحسین
حک به روی دلهاست

بعد از دو ماه نوکری
اذن زیارت میخوام
برای روز محشر
ازتو شفاعت میخوام

دوست دارم خدایی
ارباب خوب مایی(2)

  • جمعه
  • 23
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 00:10
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

زمزمه پایان ماه صفر -(مزد دو ماه نوکری،به دست های فاطمه) * رسول چهارمحالی

129

زمزمه پایان ماه صفر -(مزد دو ماه نوکری،به دست های فاطمه) مدد مدد یا زهرا ،یا ام ابیها(2)
-------------------------------
مزد دو ماه نوکری،به دست های فاطمه
مزد دو ماه دلبری،به دست های فاطمه
منو می بینی خانم ،بعد از دو ماه اشک و آه
فقط بیا نظر کن ،به ما تو ای قرص ماه
----------------------------
می خره اشک منو،با لطف و احسان و عشق
انشا الله یک روز منو،می بره شهر دمشق
توی دلم غرق غم ،شدروضه خوان ارباب
از خیمه تا قتلگاه،دلم رو کرده سیراب
--------------------------
دو ماه با اشک و ناله ،یا حضرت فاطمه
حق طفل سه ساله،یا حضرت فاطمه
غرق به خون آ لاله،یا حضرت فاطمه
روزیم بکن هر ساله ،یا حضرت فاطمه
-------------------------------
حق دو دست قلم ،عباس علمدار حسین
روز به روز این دلمو،ببر به بازار حسین
ای کاش یه روزی من بشم ،زائر زوار حسین
گوینددرموقع مرگ ،توراست خریدار حسین
------------------------------------
کوچ شقایق و دیدم،توی ماه محرم
لشگر عاشق و دیدم،توی ماه محرم
چقدرحقایق و دیدم،توی ماه محرم
یک دل لایق و دیدم،توی ماه محرم
-----------------------------------
الهی با ظهورت ،گل پسر فاطمه
تو هیئت میگیرم،از غم تو زمزمه
مدینه تا کربلا ،بدون هیچ واهمه
نوحه و شور و روضه یا دو دمه
-----------------،------،-،--------
مدد مدد یا زهرا ، یا ام ابیها(2)

  • جمعه
  • 23
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 00:22
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

مزد دو ماه نوکری -(بعد دو ماه بی قراری ،برات کربلا می خوام) * رسول چهارمحالی

104

مزد دو ماه نوکری -(بعد دو ماه بی قراری ،برات کربلا می خوام) بعد دو ماه بی قراری ،برات کربلا می خوام
روضه وگریه وزاری،برات کربلا می خوام
بعد دو ماه نوکری تو ،برات کربلا می خوام
به اِنسْ و جِنّی آبرو،برات کربلا می خوام
محرم و صفر میره،منو ببر به کربلا
توان سینه زن میره ،منو بخر جون رضا
ماه عزای تو حسین ،فصل خزون نوکره
سینه زنی تو هیئت ها،دل ماها رو می بره
یک دهه عشق بازی ،میون بزم عزا
دو ماه نوکری کردن،به عشق پاک زهرا
یک سال زندگی کردن،به امید محرم تو
روزی ما میشه حسین،سینه زدن در غم تو
خداحافظ ماه حسین،خداحافظ ماه حسن
روضه ی قتلگاه تو ،کشته ی دور از وطن
الوداع ماه محرم ،الوداع ماه صفر
الوداع روضه ی هرشب،الوداع مرغ سحر
برات کربلا می خوام ،ظهور ثانی العشر
تا در رکابش بمونم،منجی وموعود بشر
العجل بقیة الله ،العجل یوسف زهرا
منتقم خون شهیدان،بیا از غیبت کبرا

  • جمعه
  • 23
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 00:23
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

نوحه شهادت امام حسین علیه السلام -(در شادی و در غم الا به ذکر الله) * رسول چهارمحالی

179

نوحه شهادت امام حسین علیه السلام -(در شادی و در غم الا به ذکر الله) الا به ذکر الله تطمئن القلوب(2)
:::::::::::::::::::::::::::::::::
در شادی و در غم الا به ذکر الله
اندوه و در ماتم الا به ذکر الله
سرشک اشک نم نم الا به ذکرالله
هر لحظه و هر دم الا به ذکر الله
الا به ذکر الله تطمئن القلوب (2)
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
دوای دردم تویی تطمئن القلوب
آه سردم تویی تطمئن القلوب
مرد مردم تویی تطمئن القلوب
مرد نبردم تویی تطمئن القلوب
الا به ذکر الله تطمئن القلوب(2)
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
به روی خاک صحرا برادر خوبم
زیبا تری از زیبا برادر خوبم
تشنه بر لب دریا برادر خوبم
تویی مقطع الاعضا برادر خوبم
الا به ذکر الله تطمئن القلوب(2)
:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
خنجر به روی حنجر،وای از ماتم
بر نیزه دیدم من سر،وای از ماتم
آه و ضجه ی مادر ، وای از ماتم
اصغرت شده پرپر ،وای از ماتم
الا به ذکر الله تطمئن القلوب(2)

  • جمعه
  • 23
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 00:30
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

مرثیه فراق کربلا -(بدرقه از تو زیارت از من) * رسول چهارمحالی

146

مرثیه فراق کربلا -(بدرقه از تو زیارت از من) برادرم کجایی ،برادرم کجایی(2)
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
بدرقه از تو زیارت از من
اجابت از تو عبادت از من
شهادت از توشهامت از من
امامت از تو رشادت از من

تویی تویی تو کهکشانم
منم منم که بی نشانم
تویی تویی تو جان جانم
منم کبوتری در آسمانم
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
محبت از تو صداقت از من
طهارت از تو نجابت از من
حمایت از تو ارادت از من
روایت از تو حکایت از من

منم منم اسیر دامت
منم منم مست کلامت
منم منم به احترامت
منم به امید سلامت
:::::::::::::::::::::::::::::::::::
ای عشق بی قرینه
تو دوری از مدینه
داغت به روی سینه
مقصد خُلد برینه

روضه ما به سر رسید
خون از گلوی توچکید
خنجر گلوی تو برید
جسمتو روزمین کشید
:::::::::::::::::::::::::::::::::::
یه رَدِّ خون جاری شده
کار دلم زاری شده
اسیری بی یاری شده
بعد تو سوگواری شده

تو قاری نیزه نشین
یل امیر المومنین
تو حافظ دین مبین
خلقی ز داغ تو غمین
:::::::::::::::::::::::::::::::::::::
برادرم کجایی ، برادرم کجایی(2)

  • جمعه
  • 23
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 00:31
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

نوحه شهادت امام حسین(ع) -(در هوایت بی قرار و بی قرارم من) * رسول چهارمحالی

146

نوحه شهادت امام حسین(ع) -(در هوایت بی قرار و بی قرارم من) سبک :در هوایت بی قرارم
----------------------------
یا حسین و یا حسین مولا (3)
----------------------------
در هوایت بی قرار و بی قرارم من
در عزایت دیده گریان زار زارم من
غمگسار و سوگوار و داغدارم من
من که مدیون تو و ایل و تبارم من
کربلای تو
کعبه دلهاست
نوکری تو
افتخار ماست
----------------------------
من که عمری مست تو هستم
عاشق و دل بست تو هستم
روز و شب من بی قرار تو
جانثار و غمگسار و زار زار تو
در هوای تو
من شدم مجنون
یابن الزهرا من
از توأم ممنون
-----------------------------
جسم پاکت اربأ اربا شد
رأس پاکت نیزه ها جا شد
خیمه هایت سوخته شد افسوس
کودکان در غل شده محبوس
زینب کبری
یکه و تنها
کاروان سالار
بر کودک و زن ها
-------------------------
روضه خوانان روضه می خوانند
خلقی اندر ماتمت زارند
سینه زن گشته ز داغ تو
شعله زد دشمن به باغ تو
اکبرت پرپر
اصغرت بی سر
شد علمدارت
بی بال و بی پر
------------------------------
آرزوی دیدن رویت،لحظۂ پاک ممات من
لایقم کن لایق دیدار،دیدن اندر حیات من
یوسف زهرا تویی آ قا،بی کس و تنها تویی هر جا
کربلایت معدن ایثار،کعبه دلها شده مولا
کشته ی عطشان
بی کفن عریان
دیده ها گریان
چون نم نم باران
--------------------------------،،،،،
یا حسین و یا حسین مولا(3)

  • جمعه
  • 23
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 00:37
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

شعر امام حسین علیه السلام -(برایم مشک را آماده کردی ) * رسول چهارمحالی

175

شعر امام حسین علیه السلام -(برایم مشک را آماده کردی ) برایم مشک را آ ماده کردی
لباس اشک را آ ماده کردی
دلم را راه دادی در غم خود
اسیرم کردی اندر ماتم خود
دلم را غرق اندوه دمادم
دلی خسته دوچشمان نم نم
بیا احرام بر بندیم و سوزیم
بیا تا دل به الطافش بدوزیم
از این ماتم دلی بیتاب دارم
شبی بی نور در مهتاب دارم
بیا فصل بهار من خزان شد
سرشک دیدگان درآسمان شد
برایم اشک جاری گشته و آ ه
امان از ضجه های گاه و بی‌گاه
برایم مشک را آ ماده کردی
لباس اشک را آ ماده کردی

  • جمعه
  • 23
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 00:38
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

روضه امام حسین(ع) -(نمی شه باورم این غصه و غم) * رسول چهارمحالی

169

روضه امام حسین(ع) -(نمی شه باورم این غصه و غم) می شه باورم این غصه و غم
نشسته روی قلبم درد و ماتم
جدایی از تو زد آتش به جانم
شده گریه ز داغت کار و بارم
تنت مجروح شده از کینه و درد
شده زخمی تنت ای ماه عالم
سرت با خنجر از حنجر جدا شد
عزادرم عزایت هست اعظم
بیا بنگر مرا ای بهتر از جان
قد خواهر ز داغ تو شده خم
سرشک دیدگانم گشته جاری
بریزد بر تنت این دیده شبنم
کجایی یابن الزهرا ای حسین جان
تو که بودی به هر دردم چو مرحم
نهادی دست خود بر سینه ی من
تو با صبرت مرا بنموده محکم
تن پاکت به خاک افتاده جانم
سرت بر نی شود اولاد آدم
زند بر سینه و سر مادر تو
بخواند روضه ات مبعوث خاتم
حسین جانم حسین جان ای برادر
خدا هم روضه گر گشته از این غم
قتیل اشک و آ هی جان جانان
سرشک دیدگان بارد دمادم

  • جمعه
  • 23
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 00:39
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

نوحه امام حسین(ع) -(محیی و ممات ابا عبدالله) * رسول چهارمحالی

137

نوحه امام حسین(ع) -(محیی و ممات ابا عبدالله) سید الشباب اهل بیتی تو (2)
--------------------
محیی و ممات ابا عبدالله
خیر البرکات ابا عبدالله
سید الشباب سیدی مولا
جانها به فدات ابا عبدالله

ای نور دل حضرت زهرا
ای تشنه شهید بر لب دریا
ای نیزه نشین مقطع الاعضا
بر تو صلوات ابا عبدالله
««««««««»»»»»»»»»»»
آ ن سر جدات ابا عبدالله
خیزر به لبات ابا عبدالله
بر روی طبق میهمان گشتی
پیش بچه هات ابا عبدالله

پر آ بله شد پای من بابا
بر دیدن من آ مدی حالا
من را تو ببر دگر از این دنیا
ای آ ب حیات ابا عبدالله
«««««««»»»»»»»»
ذکر. نغمات ابا عبدالله
ای فلک نجات. ابا عبدالله
مصباح هدایتی ای مولا
ای خمس و زکات ابا عبدالله

صد چاک شده تن تو مولا
غارت شده پیرهن تو مولا
کربلا شده گلشن تو مولا
هستم گدات ابا عبدالله
»»»»»»««««««««««
می زنم صدات ابا عبدالله
ذکرت حسنات ابا عبدالله
کربلای تو آرزوی من
کن عطا برات ابا عبدالله

آ رزوی من کربلای تو
مرگ من رسد پیش پای تو
جان کندن در روضه های تو
هستم گدات ابا عبدالله
--------------------------
سید الشباب اهل بیتی تو(2)

  • جمعه
  • 23
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 00:43
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

نوحه عزاداری محرم و صفر -(بقای اسلام از محرم است و صفر) * رسول چهارمحالی

162

نوحه عزاداری محرم و صفر -(بقای اسلام از محرم است و صفر) حسین حسین یا حسین(2)

بقای اسلام از محرم است و صفر
نوای اسلام از محرم است و صفر
خون درون رگش خون حسین شهید
آ نگه فدا کرده جان صدای حق را شنید
محرم است و صفر بقای دین خدا
به خون سالار دین به پا نمودیم عزا
محرم است و جنون برای دلدادگی
حسین شده غرق خون برای دلدادگی
فصل الخطاب همه محرم است و صفر
حرف حساب همه محرم است و صفر

حسین حسین یا حسین(2)

غرقه به خون کربلا راه نجات بشر
فاطمه شد روضه گر ولی با چشم تر
کشتی بشکسته اش فُلْکِ نجات بشر
برای حفظ قرآن تنش جدا شد زِ سَر
و ما رأیت زینب پایه ی صبر خدا
با خیزران روی لب سرش گشته جدا
حسین احیا گر دین رسول خداست
با لب عطشان ولی چشمه ی آ ب بقاست
محرم است و صفر بانگ ظهور مهدی
راه رسیدن دمی تا به حضور مهدی

حسین حسین یا حسین(2)

  • جمعه
  • 23
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 00:45
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

شور شهادت امام حسین علیه السلام -(با لب عطشان تشنه کامی مادر ) * رسول چهارمحالی

142

شور شهادت امام حسین علیه السلام -(با لب عطشان تشنه کامی  مادر ) ایها العطشان ،فی ارض کربلا(2)

با لب عطشان ،تشنه کامی مادر
با تن عریان ،بی نشانی مادر
دیده ی گریان ، کهکشانی مادر
ایها العطشان ،فی ارض کربلا (2)

با تن صد چاک ، اربا اربا شده ای
همچو ابوالفضل،تکه هر جا شده ای
چون علی اکبر ،نقش صحراشده ای
ایها العطشان،فی ارض کربلا(2)

قافله سالار ، کو علمدار حرم
قافله سالار،ساقی و مشک و علم
قافله سالار ،شاه جودی و کرم
ایها العطشان،فی ارض کربلا(2)

لاله ی بی سر ، قاری نیزه نشین
جسم شریفت،مانده بر روی زمین
نام شریفت ، حک شده روی جبین
ایها العطشان ،فی ارض کربلا(2)

  • جمعه
  • 23
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 00:46
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

نوحه امام حسین علیه السلام -(دلم رو جا گذاشتم ،جز تو کسی نداشتم) * رسول چهارمحالی

212

نوحه امام حسین علیه السلام -(دلم رو جا گذاشتم ،جز تو کسی نداشتم) مدد مدد ثارالله ،حسین ابا عبدالله(2)
-------------------
دلم رو جا گذاشتم ،جز تو کسی نداشتم
میون اون خیابون ، محبت رو کاشتم
یه خیابون یه جاده ، مهری به دل افتاده
اومدم با امیدی ، من با پای پیاده

خونه ی عاشقا شده کرب و بلا
برای تو من می خونم با صد نوا
می رسه بانگ ماتم و بانگ عزا
محرمه ماه غم خون خدا
---------------------------------------
روی قلبم نوشته ، عشق تو سر نوشته
خدا می دونه ارباب ،کرب و بلا بهشته
هرشب جمعه آ قا،پر می زنم ز هر جا
با پای دل میام تا ، به زیر قُبّه طلا

حرف دل عاشقا ، ذکرش حسینه
سینه زن روضه ها، ذکرش حسینه
همسر شیر خدا ، ذکرش حسینه
میون جنت خدا ،ذکرش حسینه
--------------------------
دوای درد دنیا ، شفای کُل مرضا
طبیب ما حسینه،یا حسین یا ثارالله
منم منم یه آ هو ، از تو دارم آ برو
اشک چشام عنایته ، از تو و مادر تو

کشتی نجاتی ، با لب تشنه
تو آب حیاتی ، با لب تشنه
محیی و مماتی،با لب تشنه
ذکر صلواتی ، با لب تشنه

  • جمعه
  • 23
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 00:47
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

زبانحال حضرت زینب با امام حسین(ع) -(راس تو را به روی نی دیدم و گریه کرده ام) * رسول چهارمحالی

423

زبانحال حضرت زینب با امام حسین(ع) -(راس تو را به روی نی دیدم و گریه کرده ام) راس تو را به روی نی،دیدم و گریه کرده ام
از این همه ظلم و ستم،به حق گلایه کرده ام
سوار بر نیزه تو و،پای پیاده دخترت
سیلی و تازیانه شد،سهم و نصیب خواهرت
قاری قرآن روی نی،سوره کهف بر زبان
تنور خولی، طشت زر،بیا دمی روضه بخوان
پسر قطال العرب،مصحف پاره پاره تن
بیا دمی نظر نما،ببین تو روزگار من
قطع الوریدی یا اخا،خلد التریب عالمی
حبل المتینی بهر ما،شیب الخضیب عالمی
در قتلگه چون آمدم،دنبال جسم اطهرت
ملک و ملک می گفت امان،از قلب زار خواهرت
از کربلا تا شهر شام،مصباح راه ما تویی
سیر نمی شوم ز تو،صاحب لوا هر جا تویی
یوسف کنعان علی،مرا تو هستی نور عین
ای راز عطشان زمان،بنگر مرا در شور و شین
از خیمه گه تا قتلگاه،احرام بستم بهر تو
سعی و صفای من شدی،بنگر که هستم بهر تو
ای سوره باران من،ای حیدر کرار من
یاد وداع سرخ تو،خون کرد دل غمبار من
به روی نی رأس تو را ،هر چه نظاره کرده ام
سوی مدینه بر نبی،همی اشاره کرده ام
اینکه فتاده روی خاک،نعش عزیز فاطمه است
فریاد یا محمدا ،روی زمین این زمزمه است
با تن چاک چاک خود،فدای دین حق شدی
پرچم حق خواهی و عدل،نوای دین حق شدی

  • جمعه
  • 23
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 00:48
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

نوحه شهادت امام حسین(ع) -(روی نی رأس تو و جسمت روی زمین) * رسول چهارمحالی

240

نوحه شهادت امام حسین(ع) -(روی نی رأس تو و جسمت روی زمین) تشنه ی جام بلا ،یا حسین ثارالله(2)

روی نی رأس تو و،جسمت روی زمین
از غم ماتم تو ،زینب است زار و غمین
برده غارت همه چیز ،تا به انگشتر تو
توی دستان عدو ،دیده ام من سرتو
اربأ اربا شده است،پیکر پاک حسین
برزمین افتاده،جسم صد چاک حسین

خیمه ها می سوزد ،چون دل خواهر تو
روضه خوان ناله زند،از غم دختر تو
بر سر و سینه زنان ،اهلِ بیت حرم
یا بُنَّی می گفت ،از غم تو مادرم
با لب تشنه حسین،اربأ اربا شده ای
تا ابد تو اسوه ی،غم دنیا شده ای

قتلگه تا خیمگاه،میزند بر سینه اش
یادش آ ید از غم و،ماتم دیرینه اش
از غم فاطمه و،کوچه و سیلی و در
مسجد کوفه نگو ،از غم داغ پدر
از تن بی جان ،مجتبی یاد کند
صبر بر خون خدا،یا که فریاد کند

تشنه ی جام بلا ، یا حسین ثارالله(2)

  • جمعه
  • 23
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 01:33
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

شعر زیارتی سید الشهدا علیه السلام -(بین دو گنبد طلا در محضر خون خدا) * رسول چهارمحالی

412

شعر زیارتی سید الشهدا علیه السلام -(بین دو گنبد طلا در محضر خون خدا) بین دو گنبد طلا، درمحضر خون خدا
عرض ارادت میکنم،خدمت شاه شهدا
با لشگر سینه زنا ، غرق صفای نوکرا
میون بین الحرمین،با بوی سیب کربلا
خدا رو شکر دوباره ، زائر کربلائیم
تو روضه با نوکرا، غرق شور و نوائیم
««««««»»»»»»»»»»»
زیارت آرزومه ،اشکت آب وضومه(2)
««««««««»»»»»»»»
یه کهکشون عنایت،میبخشه در زیارت
امیری که برادرش ، نشسته بر وزارت
هر دو یل حیدری ، صولت پیغمبری
میون این خیابون،حسین کرده رهبری
شاهزاده ی شش ماهه،رو سینه امیره
طفل رضیع حسین ، پر میزنه میمیره
«««««««»»»»»»»»
زیارت آرزومه ،اشکت آب وضومه(2)
«««««««««»»»»»»
تو روضه ها گرفتم ، برات کربلایت
هر شب جمعه زدم،همیشه من صدایت
به اَبی اَنت و اُمّی،به فدای اکبر تو
ندارم از اونها بهتر،فدا کنم به دختر تو
دار و ندارم به فدات، پسر قتّال العَرب
غرقه به خون فتاده، پیکر فارِسُ العَرب
«««««««««»»»»»»»»»
زیارت آرزومه ،اشکت آب وضومه(2)
««««««««»»»»»»»»»«
مجلس روضه شدبپا،در محضر شیر خدا
گوید بُنَّی یا حسین ،صدیقه ی خیر النسا
بالب تشنه لب آب،سرت جداشده حسین
کفن نبود بوریا ، شد به تنت نور دو عین
انگشت وانگشترچرا،گوشوارۂ دختر چرا
دست وعلم روی زمین،جفابه پیغمبر چرا
«««««««««»»»»»»»»»»
زیارت آرزومه ،اشکت آب وضومه(2)

  • جمعه
  • 23
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 01:37
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

زبانحال حضرت زینب(س) -(داری جَفا به پاکدلان، ای جَهان هَنُوز) *مرحوم علی اکبر خوشدل تهرانی

283

زبانحال حضرت زینب(س) -(داری جَفا به پاکدلان، ای جَهان هَنُوز) داری جَفا به پاکدلان، ای جَهان هَنُوز
کَز جُورِ تُوست تا به فَلک، اَلَامان هَنُوز

ای چرخ، از تو ناله کُند اِنس و جان هَنُوز
نادم نه‌ یی زِ دور خود، ای آسمان هَنوز

دشمن به گریه آمد و تو سَر گران هَنُوز
باشد گُواه این سُخنم در جَهان، حسین

سُلطانِ دین و رَهبَرِ آزادگان، حسین
لَب تَشنه مُرد، بر لَبِ آبَ رَوان، حسین

شَرمَت نشد فَرات که لَب تَشنه جان، حسین
بِسپُرد در کنارِ تو و تو رَوان هَنُوز

بر داستانِ کرب و بَلا چون که بِنگرم
یاد از کلامِ زِینبِ مَظلوم آورم

در قَتلگاه گُفت به خود من چه خواهرم؟
غَلطان به خون برادرِ با جان بَرابَرم

دَردا که زِنده‌ام من نامهربان هَنُوز
سُوزم شبها زِ نالهء جانسُوزِ خواهرت

بر نِی چو دید آن سَرِ خونینِ اَنورت
گُفت: از فراز نامه، به راسِ مُنورت

ای شاهِ تَشنه لَب که بُرید از قَفا سَرت
کآید صَدای العَطشت، بر سِنان هَنُوز

نازَم به صَبرِ خواهرت، ای خُسرو جَلیل
آن رَهبَرِ زنان زِ کف داد، بَس قَتیل

بر کُودکان، مُعین و پَرستار بر عَلیل
آواز و صُوت و جَرس، بانگِ الرَحیل

شَرحِ جفای شَر و سنان در میان هَنُوز
#خوشدل، فُزون از این نبُود در جَهان غَمی

از بَهره‌ بانویی که بِسوزاند عالمی
گفت این سُخن چو دور شد از قَتلگه، کمی

ای ساربان عِنانِ شُتر، بازکش دَمی
در خواب رَفته اَصغرِ شیرین زَبان هَنوز

  • شنبه
  • 14
  • مرداد
  • 1402
  • ساعت
  • 22:24
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

نماز مقتل -(اَلحَق نَماز، آن بِه درِ بی‌ نیاز کَرد) * محمّدحسین صغیراصفهانی

453

نماز مقتل -(اَلحَق نَماز، آن بِه درِ بی‌ نیاز کَرد) اَلحَق نَماز، آن بِه درِ بی‌ نیاز کَرد
کَز خُون وُضو گِرفت و بِه مَقتَل نَماز کرد

عِشق از شهِ شَهید بیامُوز کَآن‌ چِه داشت
از جان و دِل بِه دَرگهِ جانان نیاز کَرد

ساقی هَر آن‌ چِه جامِ بَلا دادِیَش به دَست
دَست از بَرای ساغرِ دِیگر دِراز کَرد

گَه دَر تَنُور و گَه بِه سِنان شد سَرَش عَجب
دَر راهِ عِشق طیّ نَشیب و فَراز کَرد

پِیوَست با حسین و بُرید از یَزید، حُر
باید چِنین بَدَل به حَقیقَت، مُجاز کرد

زِیبَد اَگر به کَعبه کُنَد فَخر، کَربَلا
دَر او مَکان، چُو خُسرُوِ مُلکِ حِجاز کَرد

دَر دِل #صغیر را چِه شَرَر بُود کاین چِنین
جان‌ ها کَباب از سُخنِ جان‌ گُداز کَرد

  • شنبه
  • 14
  • مرداد
  • 1402
  • ساعت
  • 23:27
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

راه شام -(کسانی باز می گریند ( سبک زلال )) * ابوالفضل عظیمی بیلوردی(دادا بیلوردی)

120

راه شام -(کسانی باز می گریند ( سبک زلال )) کسـانی بــاز مـی گرینـد

و بـا دردی پُـر از آواز مـی گـریـند

کسـانـی بـاز عـاشقتـر به کسبِ نــور مشغولند

عـطش در قـالبِ اعجاز می گریند

به سبکِ راز می گریند

*

الهی ! راه طولانیست

تمامِ آسمانِ عشق، بارانیست

به هرجا بنگرم روی حسین است و بهارِ او

در آنسوی جهان انگار مهمانیست

و جز صبری به دریا نیست

  • سه شنبه
  • 26
  • تیر
  • 1403
  • ساعت
  • 15:36
  • نوشته شده توسط
  • دادا بیلوردی
ادامه مطلب

حضرت علی اصغر (ع) - عاشورا -(گلی اضطراب دارد ( شعر در سبک زلال )) * ابوالفضل عظیمی بیلوردی(دادا بیلوردی)

161

حضرت علی اصغر (ع) - عاشورا  -(گلی اضطراب دارد ( شعر در سبک زلال )) گلی اضطراب دارد

و نوازشی به لبِ رُباب دارد

عجبا که خوابِ عسل به خود همه جا حرام کرده

اثراتی از جگـرِ کباب دارد

هوسی به آب دارد

*

به جهان زد آتش آهی

و درونِ سینه ، پُر از شرارِ نگاهی

لبِ نهــر، قافله های سنگ ، ســر ِ عذاب دارند

نـه امیدی و نـه وفائی و نـه راهی

نه به تشنه، جان پناهی

  • سه شنبه
  • 26
  • تیر
  • 1403
  • ساعت
  • 16:01
  • نوشته شده توسط
  • دادا بیلوردی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد