شعر شهادت امام رضا

مرتب سازی براساس

روضه شهادت امام رضا با سبک خداحافظ ای غریب مدینه - (رضا جانم عاشقم به سرايت) *

6726
23

روضه شهادت امام رضا با سبک خداحافظ ای غریب مدینه - (رضا جانم عاشقم به سرايت) رضا جانم عاشقم به سرايت
رضا جانم جانِ من به فدايت
* * *
رضا جانم زهرِ دشمن يزدان
چشيدي تو در ديارِ خراسان
درون حجره ز پا چو فتادي
تو صورت بر خاكِ حجره نهادي

* * *
رضا جانم عاشقم به سرايت
رضا جانم جانِ من به فدايت
* * *
رضا جانم آمده ز مدينه
جوادِ تو با شراره‌ي سينه
به دامنش چون شده سرِ بابا
نظر دارد سوي پيكرِ بابا
* * *
رضا جانم عاشقم به سرايت
رضا جانم جانِ من به فدايت
* * *
ببين زهرا در جنان چو پريشان
شده وقت هجرِ شاهِ‌ غريبان
ز هجرت دل در نواي حسيني
خراسان شد كربلاي حسيني
* * *
رضا جانم عاشقم به سرايت
رضا جانم جانِ من به فدايت

  • سه شنبه
  • 4
  • بهمن
  • 1390
  • ساعت
  • 12:55
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

شعر شهادت امام رضا(ع),(شب هم به قدر دیدۀ تو، پر ستاره نیست) * محمد امین سبکبار

3288
9

شعر شهادت امام رضا(ع),(شب هم به قدر دیدۀ تو، پر ستاره نیست) شب هم به قدر دیدۀ تو، پر ستاره نیست

دریای غصه های دلت را، کناره نیست

گفتی به خادمت که درِ حجره را ببند

یعنی برای تشنگیت، راه چاره نیست

آقا شبیه مار گزیده، به خود مپیچ

آهسته تر، مگر جگرت، پاره پاره نیست؟

بهتر که خواهرت دم آخر نیامده

این صحنه ها که قابل درک و نظاره نیست

داری به یاد جدّ خودت گریه می کنی

روضه بخوان که جای گریز و اشاره نیست

تو روی خاکِ حجره ای و خاک بر سرم

اما تنت اسیر هجوم سواره نیست

محمد امین سبکبار

  • سه شنبه
  • 8
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 04:40
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

روضه امام رضا(ع),(ای آنکه هست بر همه عالم عطای تو) *

3538
8

روضه امام رضا(ع),(ای آنکه هست بر همه عالم عطای تو) ای آنکه هست بر همه عالم عطای تو محروم کی شود ز عطایت گدای تو

هشتم امام عالمی و بضعة الرسول ای آنکه مصطفی شده مدحت سرای تو

یک شرط ز شرایط توحیدی و بود حصن امان اهل ولایت ولای تو

آلوده دامنم ز گنه لیک گشته ام غرقه بحر رحمت نا منتهای تو

من بی پناه مانده و کهف الوری تویی آورده ام پناه به دولتسرای تو

شرمنده ام ز کرده خود یا ابوالحسن

خواهم در آستان تو عفو از خدای تو

مرد صیاد می گوید : با چه زحمتی آهو را به دام انداختم ، یک مرتبه دیدم یک آقای نورانی مقابلم ظاهر شد ، یک نگاه به آهو کرد ، یک نگاه به من کرد ، فرمود : مرد صیاد می دانی این آهو چه میگه ؟ گفتم نه آقا ، فرمود : مرد صیاد این آهومیگه من

  • دوشنبه
  • 18
  • اردیبهشت
  • 1391
  • ساعت
  • 07:35
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

شهادت امام رضا(ع) -( به نام حضرت یار و به نام جانانم ) * حسین خیریان

1651
2

شهادت امام رضا(ع) -( به نام حضرت یار و به نام جانانم  ) به نام حضرت یار و به نام جانانم

پر از سکوت غمم یا که دل هراسانم

غریب و گم شده در راه مانده حیرانم

کنار جاده نشستم چقدر بی جانم

عجیب در به در کوچه ی خراسانم

دوباره قصه ی عشق و جنون شده تکرار

بیا و داغ حرم را به قلب من نگذار

هوا هوای گدایی رسیده وقت قرار

قدم قدم به تو نزدیک میشوم انگار

گدای خسته ات آمد سلام سلطانم

دلم گرفته فدایت شوم دعایم کن

میان صحن تو دلداده ام صدایم کن

بیا و از همه غیر از خودت جدایم کن

خراب کن من بد را خودت بنایم کن

مریض و پر غم و دردم تویی تو درمانم

همیشه صحنه ی زیبا نمیرود از یاد

کنار حوض حرم رو به روی گوهرشاد

نگاه من به زن پیر و خسته ای افتاد

که آب و دان

  • پنج شنبه
  • 25
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 08:44
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 قاسم نعمتی

آمد از راه و کشید آرام عبا رویِ سرش * قاسم نعمتی

3292
7

آمد از راه و کشید آرام عبا رویِ سرش آمد از راه و کشید آرام عبا رویِ سرش
یعنی امروزست روزِ ناله هایِ آخرش
هر قدم رفت و نشست و دست بر پهلو گرفت
می کشد خود را به سویِ خانه مثلِ مادرش
رویِ خاکِ کوچه دنبالش اگر دقت کنی
بنگری آثاری از خاکی ترین بال و پرش
او زمین می خورد و می خندید بر حالش عدو
این هم ارثی بود که برده ز جدِّ اطهرش
صحنۀ جان دادن او روضۀ مستوره شد
حجرهٔ در بسته می داند چه آمد بر سرش
بار دیگر صورت خاکی و دست و پا زدن
خادمش دید و ولی هرگز نمی شد باورش
یک بُنَیّ گفت و از کام پسر بوسه گرفت
از مدینه بهر یاری زود آمد دلبرش
کربلا بابا رسید امّا پسر افتاده بود
قلبِ شاعر آب شد در این دو بیت آخرش
هر چه قدر آغوش خود وا کرد اکبر جا ن

  • پنج شنبه
  • 30
  • آذر
  • 1391
  • ساعت
  • 09:19
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 وحید قاسمی

شعر امام رضا ( ع) -( مانند مادرت شده ای، قد خمیده ای! ) * وحید قاسمی

7529
5

شعر امام رضا ( ع) -( مانند مادرت شده ای، قد خمیده ای! ) مانند مادرت شده ای، قد خمیده ای!
آقا چرا عبا به سر خود کشیده ای !؟
با درد کهنه ای به نظر راه می روی!؟
مانند مادرت چقدر راه می روی!
خونِ جگر به سینه به اجبار می دهی
راهی نرفته! تکیه به دیوار می دهی
داغ غریبی تو، نمک بر جگر زند
خواهر نداشتی که برایت به سر زند
این جا مدینه نیست، چرا دل خوری شما!؟
در کوچه های طوس زمین می خوری چرا؟
با «یاعلی» به زانوی خسته توان بده
خاک لباس های خودت را تکان بده
مقداری از عبای شما پاره شد، ولی...
نیزه نزد کسی به تو از کینه ی علی
این جا کسی به پیرهن تو نظر نداشت
فکر و خیال گندم ری را به سر نداشت
این جا کسی به غارت انگشترت نرفت
چشمی به سمت مقنعه ی خواهرت نرفت

شاعر :

  • سه شنبه
  • 5
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 17:26
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
 علی اکبر لطیفیان

شعر شهادت امام رضا ( ع)- ( نیلی ترین رنگ ها بر پیکرش بود ) * علی اکبر لطیفیان

2731
0

شعر شهادت امام رضا ( ع)- ( نیلی ترین رنگ ها بر پیکرش بود ) نیلی ترین رنگ ها بر پیکرش بود
معلوم بود امروز روز آخرش بود
معلوم بود آقای ما را زهر دادند
وقتی که می آمد عبایش بر سرش بود
دستی به پهلوی پر از درد خویش داشت
بر شانه دیوار دست دیگرش بود
دختر ندارد تا که دستش را بگیرد
پس لااقل ای کاش آنجا خواهرش بود
پا شد خودش را جمع کرد اما زمین خورد
این ضعف خیلی مایه درد سرش بود
اصلاً زمین خوردن برای او طبیعی است
از بس که دنبال صدای مادرش بود
در حجره بی فرش خود افتاده بود و
تصویری از گودال در چشم ترش بود
می گفت یا جدا "چرا خاکت نکردند "
حتی "کفن بر جسم صد چاکت نکردند "

شاعر : استاد علی اکبر لطیفیان

  • سه شنبه
  • 5
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 18:33
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
 وحید قاسمی

شعر امام رضا ( ع)- ( انگور می خرند پذیرایی ات کنند) * وحید قاسمی

2702
-1

شعر امام رضا ( ع)- (  انگور می خرند پذیرایی ات کنند) انگور می خرند پذیرایی ات کنند
مهمان جشن شوم یهودایی ات کنند
شکر خدا که بر بدنت دشنه ای نخورد
قسمت نبود حضرت یحیایی ات کنند
این اشک شوق ماست که شکر خدا نشد
نیزه سوار زخمی صحرایی ات کنند
گل ریختند روی تنت ای غریب طوس
تا در نگاه شهر تماشایی ات کنند
بخشیده اند مهریه شان را زنان شهر
تا گریه بر غریبی و تنهایی ات کنند

شاعر : وحید قاسمی

  • سه شنبه
  • 5
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 19:11
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

رباعی برای شهادت امام رضا ( ع) ( لرزیددل زمانه وعرش خدا) * هدیه ارجمند

2049
2

رباعی برای شهادت امام رضا ( ع) ( لرزیددل زمانه وعرش خدا) لرزیددل زمانه وعرش خدا
درمشهدودرمدینه و کرب بلا
انگوردلت خنک شد انگار ولی
می سوزدازاشتیاق تو قلب رضا
هدیه ارجمند

  • پنج شنبه
  • 7
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 15:52
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

شعر امام رضا ( ع) ( درون حجــــره غربـــــت خـــدا خــــدا می کرد ) *

1615
3

شعر امام رضا ( ع) (  درون حجــــره غربـــــت خـــدا خــــدا می کرد ) درون حجــــره غربـــــت خـــدا خــــدا می کرد
کسی کــــه عقــــده دل را به مرگ وا می کرد
شـــراره را نتـــوان با شــــراره کرد خمــــوش
بغیـــر زهر کــه او را ز غــــم رهــــا می کرد ؟
رضـــا که هر نفســـی داشت درد تازه تــــری
به زهـــــر شعلــــه بر انگیــــز مرحبا می کرد
نمــــــاز عید چــــه آورد بر سرش کـه مــــدام
مثــال فاطمـــه بر مــــرگ خود دعـــا می کرد
نیافت ساحــــل امنی به غیــر مـــوج خطـــــر
میـــان لجه غـــم هر چـــه دست و پا می کرد
چــــه جای زهر هلاهــــل که بر شهــــادت او
غــــم مصاحبت قاتـــــل اکتفــــا مـــی کــــرد
غریب و تشنه و تنها ، بــــدن کبـــود از زهـــر
فتــــ

  • پنج شنبه
  • 7
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 16:54
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

اشعار سینه زنی امام رضا ( ع) ( یا امام هشتم / ضامن غریبان ) *

4629
11

اشعار سینه زنی  امام رضا ( ع) ( یا امام هشتم / ضامن غریبان  ) یا امام هشتم
ضامن غریبان
رهنمای عالم
مقتدای عالم
ای ولی داور
وارث پیمبر
نور چشم حیدر
روح دین و ایمان
ای رضا رضا جان 2
عاقبت زد آن زهر بر دلت شراره
قلب نازنینت
گشته پاره پاره
گفتگو نکردی
جز تو با اشاره
وز دو دیده بارم
خون دل به دامان

ای رضا رضا جان 2
ای حرارت زهر
ای عزیز باری
می شدی تو پیچان
چون گزیده ماری
گاه می سرودی
با فغان و زاری
می زدی به ناله
ای تقی پسر جان
ای رضا رضا جان 2
آه و وامصیبت
از جفای مأمون
کز ستم نمودت
خسته و جگر خون
شد عنان طاقت
از کف تو بیرون
زهر کین نموده
حال تو پریشان
ای رضا رضا جان 2
ای که بر قضا و
بر قدر رضایی
زین سبب تواکنون
بر الم رضایی
چون شود به سراج
مرحمت نمایی
ای ب

  • دوشنبه
  • 11
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 13:47
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

شعر امام رضا ( ع) (خداوندا ندارم راه چاره) *

5386
3

شعر امام رضا ( ع) (خداوندا ندارم راه چاره) خداوندا ندارم راه چاره جگر از زهر کین شد پاره پاره
خداوندا دگر عمرم سرآمد تقی فرزند دلبندم نیامد
جواد ای نور چشمانم کجایی چه خوش باشد دم مرگم بیایی
غریبم یار و غمخواری ندارم به جز تو یاور و یاری ندارم
رم رفتن به هر جانب نظر داشت امید دیدن روی پسر داشت
کجایی ای تقی آرام جانم سرور قلب و نور دیدگانم
بیا فکر من دور از وطن کن پس از مردن مرا غسل و کفن کن

به بالین پدر آمد جوادش دم مردن رسید آخر به دادش
پدر را دید رفته صبر و تابش شرار زهر کین کرده کبابش
طبیبانه نشست اندر کنارش که جویا گردد از احوال زارش
امام هشتمین ناگاه دیدش چو جان خویشتن در بر کشیدش
شده محو جمالش عاشقانه سپرد اسرار حق را مخفیانه

ش

  • یکشنبه
  • 10
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 15:04
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

رباعی برای امام رضا ( ع) (رضا ای هشتمین ماه امامت ) *

1991
4

رباعی برای امام رضا ( ع) (رضا ای هشتمین ماه امامت ) رضا ای هشتمین ماه امامت کشیدی بار سنگین ولایت
تویی میراث اسلام و نبوت تویی شمس الشموس و حبل امّت
زد آتش خوشه ای بر خرمن تو بمیرد خواهر از سوز تنِ تو
نمی دانم بود آن زهر انگور که در زیر عبا گشتی تو مستور
رخ زیبای تو شد کهربایی نمی آید دگر از تو نوایی
به خود پیچید چو نیلوفر برادر چه زهری بود آن ، الله اکبر
برادر جان عجب پر سوز و آهی چرا بر در کنی گاهی نگاهی
مخور غم می رسد از ره جوادت بدو بسپاری اسرار امامت
رضا جان حافظ دین خدایی تو بر زخم دل من چون دوایی
تو از جان جهان از غم رهیدی
ز هجرت بر دلم آتش کشیدی

شاعر: محسن رشید

  • یکشنبه
  • 10
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 16:04
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

شعر امام رضا ( ع) ( باز ای عزاداران ز نو ، هنگام افغان آمده ) *

1692
2

شعر امام رضا ( ع) (  باز ای عزاداران ز نو ، هنگام افغان آمده ) باز ای عزاداران ز نو ، هنگام افغان آمده سلطان مظلومان رضا،مقتول عدوان آمده
از جورمأمون دغا، در طوس شد محشر به پا کز سوزش زهر جفا آن شاه نالان آمده
شد بر وجودش کارگر زهر نجاتش زد شرر آن پادشاه بحر و بر بر خویش پیچان آمده
از منززل مأمون دون آمده چون آن سرور برون گفتی ز شرق نیلگون خورشید تابان آمده
گویند حال احتضار ، فرزند او با حال زار بالین باب ارجمند ، اندر خراسان آمده
میگفت ای بابم رضا ای کشته زهر جفا بنگرچسان فرزند تو ، با چشم گریان آمده
ای باب مسمومم رضا ، ای باب مغمومم رضا ای باب مظلومم رضا ، برلب مراجان آمده
چون چشم شه بر او فتاد ، فرمود یا عینی جواد ای هادی اهل رشاد ، شام غریبان آمده
چون

  • یکشنبه
  • 10
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 16:09
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

شعر امام رضا ( ع) ( کشتند غریبانه غریب الغربا را ) *

2976
6

شعر امام رضا ( ع) ( کشتند غریبانه غریب الغربا را ) کشتند غریبانه غریب الغربا را محبوب خدا بضعه پیغمبر ما را
بردند ز خوناب جگر اهل خراسان بر شانه خود چوبه تابوت رضا را
ای اهل وفا خون و دل از دیده ببارید کز زهر جفا کشت عدو شمس ولا را
به خواهر او حضرت معصومه بگوئید از سوز درون تسلیت این روز عزا را
یا حضرت معصومه سرت باد سلامت

شد کشته رضا آن گلزار امامت

  • یکشنبه
  • 10
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 16:14
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

شعر امام رضا ( ع) ( باز از طوس دریغا که ندا آمد ) *

1414
1

شعر امام رضا ( ع) (  باز از طوس دریغا که ندا آمد ) باز از طوس دریغا که ندا آمد آه جانسوز به گوش دل ما می آید
این چه بانگی است که دلها شده غمگین از او گوئیا ناله جانسوز رضا می آید
کاش این ناله نباشد ز غریب الغربا که برون از دل پر خون ز جفا می آید
گوید از مهر ابا صلت در حجره ببند که تقی با دل پر شور و نوا می آید
میهمانست جواد آن پسرم از ره دور با تن خسته و با صدق و صفا می آید
چون کسی نیست نشیند به عزایم گرید از مدینه پسرم بهر عزا می آید
خواهر و دختر من چونکه نباشد به برم
فاطمه بهر عزا نوحه سرا می آید

  • یکشنبه
  • 10
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 16:26
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

شعر امام رضا ( ع) ( فلک ویران نمودی هشتمین ارکان ایمان را ) *

1429
1

شعر امام رضا ( ع) (  فلک ویران نمودی هشتمین ارکان ایمان را ) فلک ویران نمودی هشتمین ارکان ایمان را زدی برقلب انس وجان زکینه تیرپیکان را
ز تو هرگز توقع کس ندارد لطف احسان را ولی رو در خراسان و نگر حال غریبان را
گهی از زهر کین مدهوش و گه از سوز دل نالد گهی از گلعذار چهره درّ از دیدگان بارد
نظربر گوشه ی در آن امام انس و جان دارد که حق شاید به بالینش دم مردن پسر آرد
صبا بر گو تقی را گر که داری میل دیدارش بکن تعجیل دررفتن که شایدبنگری حالش
نگیری از ره مهر و وفا بر طرف دامانش
به وقت مرگ از رأفت ببندی هر دو چشمانش

  • یکشنبه
  • 10
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 16:22
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

اشعار سینه زتی امام رضا ( ع) ( کشته شد هشتمین شمع ولایت ) *

1461
0

اشعار سینه زتی امام رضا ( ع) ( کشته شد هشتمین شمع ولایت  ) کشته شد هشتمین شمع ولایت

یا امام زمان سرت سلامت (2)
در خراسان گشته برپا شور و غوغا
وا اماما ، وا اماما ، وا اماما
حق پیغمبر اکرم ادا شد
در غریبی رضای او فدا شد
تسلیت بر آل یاسین آل طاها
وا اماما ، وا اماما ، وا اماما
یا جواد الائمه کن نظاره
قلب پاک رضا شده پاره پاره
شد نصیب سوز سینه داغ بابا
وا اماما ، واماما ، وا اماما
پارۀ پیکر پیغمبر ما
جگرش پاره شد از جور اعدا
زین مصیبت گشته جاری اشک زهرا
وا اماما ، وا اماما ، وا اماما

  • دوشنبه
  • 11
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 14:22
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

اشعار سینه زتی امام رضا ( ع) ( از خراسان رسد، نالۀ یا رضا ) *

9159
35

اشعار سینه زتی امام رضا ( ع) ( از خراسان رسد، نالۀ یا رضا  ) از خراسان رسد، نالۀ یا رضا
حضرت فاطمه، گشته صاحب عزا
یا رضا یا رضا، یا رضا یا رضا
عالم اهل بیت، مانده در زمزمه
کشته شد بی گناه، یوسف فاطمه
یا رضا یا رضا، یا رضا یا رضا
ای فدای تو و قلب مسموم تو
از مدینه رسد طفل معصوم تو
یا رضا یا رضا، یا رضا یا رضا
خیز و بار دگر، ای شه عالمین
گریه کن، گریه کن، بهر جدت حسین
یا رضا یا رضا، یا رضا یا رضا
جسم تو محترم چون کتاب مبین
جسم جدّت حسین بی کفن بر زمین
یا رضا یا رضا، یا رضا یا رضا

  • دوشنبه
  • 11
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 14:30
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

اشعار سینه زتی امام رضا ( ع) ( در میان این حجره ) *

1672
1

اشعار سینه زتی امام رضا ( ع) ( در میان این  حجره  ) در میان این حجره
جان دهم غریبانه (2)
نه قدم به بالینم
از وفا کریمانه (2)
ای گل مراد من
مهربان جوادش (2)
ای تقی خداحافظ (2)
موسم جدایی شد
دیده ام به در باشد (2)
دیده پدرامشب
در ره پسر باشد (2)
ای تقی کجائی تو
از پدر جدائی تو (2)
ای تقی خداحافظ (2)
همچو نای نی بابا
ناله از جگر دارم (2)
از فراق روی تو
چشم پر گهر دارم (2)
گاه درد و داغ آمد
موسم فراق آمد (2)
ای تقی خدا حافظ (2)
بر مشام جان آید
بوی غربت و ماتم (2)
گرید از غم امشب
چشم احمد خاتم (2)
فاطمه پریشان است
از دو دیده گریان است (2)
ای تقی خداحافظ (2)

  • دوشنبه
  • 11
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 13:52
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

اشعار سینه زتی امام رضا ( ع) ( از زهر تو ای مأمون ) *

1794
5

اشعار سینه زتی امام رضا ( ع) (  از زهر تو ای مأمون ) از زهر تو ای مأمون (2)
گردیده رضا دلخون (2)
ای لالۀ زهرا، واویلا واویلا (2)
آهش به سما خیزد (2)
اشکش به زمین ریزد (2)
دیده چون کند دریا، واویلا وا ویلا (2)
معصومه عزادار است (2)
از دیده خونبار است (2)
زین داغ جان افزا، واویلا، واویلا (2)

  • دوشنبه
  • 11
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 14:43
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

شعر شهادت امام رضا ( ع) ( آخرین پاره سرخ جگرم را سوزاند ) *

2553
1

شعر شهادت امام رضا ( ع) ( آخرین پاره سرخ جگرم را سوزاند ) آخرین پاره سرخ جگرم را سوزاند
زهر وقتی که من و بال و پرم را سوزاند
نیست آبی که نفس بین گلو بند آمد
جرعه آبی که عطش تشنه تنم را سوزاند
گریه دارند به حالم در و دیوار و جواد....
....ناله بی کسی ام دور و برم را سوزاند
کاش میریخت به بیرون جگرم حیف نشد
مانده در سینه و پا تا به سرم را سوزاند
خوب پیداست از این پا به زمین کوبیدن
آتش و داغ تن محتضرم را سوزاند
داغ آن طفل زبان بسته که حتی حالا
داغ لب هاش دل شعله ورم را سوزاند
مادرش پشت حرم بر سر خاکش میگفت :
این چه تیری ست که حلق پسرم را سوزاند
مادرش گرم سخن با لب او بود هنوز
که حرامی پِی گهواره حرم را سوزاند
خیمه ای شعله ور افتاد به روی طفلی
دخترک گفت که

  • سه شنبه
  • 12
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 13:51
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

شعر شهادت امام رضا ( ع) ( به خاک حُجره رُخش را چو آشنا می کرد) *

1844
3

شعر شهادت امام رضا ( ع) ( به خاک حُجره رُخش را چو آشنا می کرد) به خاک حُجره رُخش را چو آشنا می کرد
گرفته بود دلش... یاد کربلا می کرد
اگر غریب نبود پس چرا چنان مادر
برای آمدن مرگ خود دعا می کرد
به یاد کوچه زمین می نشست و بر می خواست
درون خویش یقین یاد مرتضی می کرد
نبود خواهرش آنجا وگرنه در حُجره
ز روی چهره او خاک را جدا می کرد
میان حُجره غریبانه دست و پا میزد
جواد را ز نوای جگر صدا می کرد
پس رسید و به دامن گرفت رأس پدر
و سِرّ روضه ی سر بسته برملا می کرد
نهاد چهره خود را به چهره بابا
اشاره ای به علی اکبرش رضا می کرد

  • سه شنبه
  • 12
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 13:58
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

شعرشهادت امام رضا (ع) (طرحی زده تبسم تلخش را از منتهی الیه دو چشم شور ) *

1902
0

شعرشهادت امام رضا (ع) (طرحی زده تبسم تلخش را از منتهی الیه دو چشم شور ) طرحی زده تبسم تلخش را از منتهی الیه دو چشم شور
بغض است در غریبی این لبخند، زهر است در تبسم این انگور
می بوسد و برای چه می لرزد پیشانی ملیح ستایش ها
ماه کنشت و دیر! مساء الخیر ، یا ثامن البدور صباح النور
در هم شکسته سکر خراسان را رقصی که لهجه ی عربی دارد
کل می کشد برای تو ملک طوس، نی می زند برای تو نیشابور
اینک تویی که آن سوی این ایوان لب بسته ای و رنگ نمی ریزی
طرحی بزن که گوش شیاطین کر، پلکی بزن که چشم خدایان کور
پلکی بزن، بریز ملاحت را... آهوی سرمه زار نگاهت را
دارد غروب می کند این لبخند، انگار گریه می کند این انگور
شاعر : سید سلمان علوی

  • سه شنبه
  • 12
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 14:00
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

شعر امام رضا ( ع) ( یک نفر عاشقانه می آمد، نفس کوچه ها معطر بود ) * سید مهدی نژاد هاشمی

1797
0

شعر امام رضا ( ع) (  یک نفر عاشقانه می آمد، نفس کوچه ها معطر بود ) یک نفر عاشقانه می آمد، نفس کوچه ها معطر بود
روی گلدسته ها اذان می ریخت ، زائری در افق شناور بود
چند متری جلوتر آمد و بعد، رو به روی سپیده زانو زد
در مقام ((رضا)) گرفت آرام ، ((شاهدِ)) ایستگاه آخر بود
چشمهایش به سمت در چرخید ، با نگاه غریب گفت آقا
اشک او دانه دانه می غلطید ، صاف و ساده شبیه مرمر بود
دست و پایش هنوز می لرزید ،حس او را کسی نمی فهمید
گنبد زردو صحن گوهرشاد.، محو دارالشفای خاور بود
گفت آقا غریبه ام اینجا ، جان فرزند و مادرت زهرا
زخم انگور داشت چشمانش ، رنگ و رویش شبیه ساغر بود
از غریبی ِ ضامن آهو، بغض هفت آسمان ترک برداشت
نم نمک قطره قطره می بارید ، چهره ی آسمان مکدر بود
چشمهای زمین

  • سه شنبه
  • 12
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 15:08
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
 محمد سهرابی

شعر امام رضا ( ع) ( مرد سماوات زمین خورده است ) * محمد سهرابی

2472
0

شعر امام رضا ( ع) (  مرد سماوات زمین خورده است  ) مرد سماوات زمین خورده است
کعبه حاجات زمین خورده است
سلسله جنبان خدا دوستان
لرزه گرفته است چرا دوستان؟
حبّه انگور چه با تاک کرد؟
مستی ما را ز چه در خاک کرد؟
برق چرا خانه الله سوخت؟
وز همه حجاج حرم ، راه سوخت
حضرت خورشید ز خود شسته دست
حجره توحید به حجره نشست
وای از این موی پریشان شده
روایت سلسله جنبان شده
رنگ خدا را ز چه نشناختند؟
قافیه را مثل حنا باختند
چند قدم رفت و زمین گیر شد
از سفر این مه به صفر سیر شد
جان دو عالم به لبش جان رسید
لرزه ز زانو لب و دندان رسید
زلف شد و پیچ شد و تاب شد
قامت او طاقی ز محراب شد
رفت و ملاقات ، ور افتاده بوده
کوه خدا از کمر افتاده بود
خالی از اندیشه محراب ها
چفت ش

  • سه شنبه
  • 12
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 15:17
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام رضا (ع) (آقا دوباره مشهدت شد قبله گاهم) *

1871
2

اشعار شهادت امام رضا (ع) (آقا دوباره مشهدت شد قبله گاهم) آقا دوباره مشهدت شد قبله گاهم
شرمنده ات هستم که فردی رو سیاهم
من پر گناهم لیکن از لطف شما بود
ورنه کجای منزل شه جای ما بود
حس عجیبی میرسد از بارگاهت
من حرف ها میخوانم از طرز نگاهت
انگاری از کرب و بلا دارد حکایت
آری مصیبت دیده ای جانم فدایت
حالا که حرف بین ما از کربلا شد
مرغ دلم راهی ایوان طلا شد
آقا اگر خواهی بگو با من چه ها شد
از چه زمین کربلا اندر بلا شد؟
از کی جواب العطش تیر سه سر شد؟
چون شد که زهرای سه ساله خون جگر شد؟
آقا چرا قران به روی نی نشسته؟
اصلا چرا بابایتان رأسش شکسته؟
از چه شده سهم عمو یک مشک خالی؟
آیا نبوده جرعه آبی آن حوالی؟
آقا چه شد قاسم چنین قامت کشیده؟
آقا تو باور می کنی زی

  • سه شنبه
  • 12
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 20:54
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب

اشعار مدح امام رضا (ع) (‏در گناه هر که عفوت خویش را بانی کند) *

1984
4

اشعار مدح امام رضا (ع) (‏در گناه هر که عفوت خویش را بانی کند) در گناه هر که عفوت خویش را بانی کند
ایمنش در ظل خویش از قهر ربانی کند
خواهد از اجر عبوری بر درت مور ذلیل‏
ایزدش شاهنشه ملک سلیمانی کند
صد جهانبانش به دربانی رود هر پادشه‏
کز پی دربانیت ترک جهانبانی کند
گر کند عالم ضمیرت را به جای آفتاب‏
شام ظلمانیش کار صبح نورانی کند
نیست چون کنه ترا جز علم سبحانی محیط
دخل در ادراک آن کی فهم انسانی کند
دانشت را گر گماری در مسائل بر عقول‏
عقل اول اعتراف اول به نادانی کند
عقل خائف زین نکرد آن رخش کز بیم منی‏
کاندر اوصاف تو زین برتر سخن رانی کند

  • چهارشنبه
  • 13
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 09:22
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام رضا( ع)(در خاک می پیچد تنش را مرد غربت) *

1850
6

اشعار شهادت امام رضا( ع)(در خاک می پیچد تنش را مرد غربت) در خاک می پیچد تنش را مرد غربت
دارد در این حالت تماشا مرد غربت
باید تماشا کرد و خون از چشم بارید
دریا به دریا همنوا با مرد غربت
هرم نفس هایش پر از تاثیر زهر، است
در آتش افتاده ست گویا مرد غربت
او آب را پس می زند ای وای، ای وای
در فکر عاشوراست آیا مرد غربت؟
یک شهر عاشق دارد و سرگشته اما
تنها تر از تنهاست این جا مرد غربت
دردانه ای بوی مدینه با خود آورد
خوبست دیگر نیست تنها مرد غربت
یک کهکشان راه است تا فهمیدن او
فت آسمان شد فاصله تا مرد غربت

  • چهارشنبه
  • 13
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 11:08
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب

اشعارمدح و گریزی به شهادت امام رضا (ع) ( ای ضامن آهو همۀ بود و نبودم ) *

3067
7

اشعارمدح و گریزی به شهادت امام رضا (ع) (  ای ضامن آهو همۀ بود و نبودم ) ای ضامن آهو همۀ بود و نبودم
قربان تو و لطف و عطای تو وجودم
جان می دهم آقا! عوضش عشق عطا کن
در معامله ای یک طرفه طالب سودم
در بین محبان تو آلوده ترینم
شرمنده از اینم که مطیع تو نبودم
گه گاه تو را دیدم و نشناختم ای وای
صد حیف که آغوش برایت نگشودم
گاهی به سر سفره کنار تو نشینم
همراه تو ای شاه غذا میل نمودم
یا فاطمه می گویم و این اذن دخول است
راهم بده من سینه زن یاس کبودم
گفتم به شما شیعه اثنی عشرم، نه
از کودکیم گریه کن جدّ تو بودم
در صحن دو چشم من از آن روز که وا شد
با گریه و با اشک حسینیه بنا شد
ای حضرت سلطان بنگر حال گدا را
از من بخر این ناله و این اشک و بکا را
پر باز نکردی و کرم لا اقل آقا
وا

  • چهارشنبه
  • 13
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 11:14
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد