عبدالمطلب میگوید:
هنگام زایمان آمنه، در حال طواف خانه خدا بودم که ناگاه مشاهده کردم بتهای کعبه همگی بر زمین ریختند و متلاشی شدند. بت بزرگ نیز با صورت بر زمین افتاد. در همان موقع ندایی آسمانی شنیدم که گفت: «اینک آمنه، رسول خدا را به دنیا آورد» با دیدن این صحنه متحیر شدم و با سرعت به سوی خانه آمنه شتافتم. ابر سفیدی تمامی خانه را پر کرده و بوی مشک ناب و عنبر و عود همه جا را گرفته بود.
به نوزاد نگاه کردم، او را بوسیدم و خداوند را ستایش نمودم: «الحمدلله الذی اخرجک الینا حیث وعدنا بقدومک» (سپاس خداوندی را که همان گونه که وعده کرده بود تو را به دنیا آورد) سپس محمد صلی الله علیه و آله و سلم را که در
- پنج شنبه
- ۱۴
- آذر
- ۱۳۹۸
- ساعت
- ۱۰:۰۶
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور