عید غدیر خم

شاه ولایت،زعیــــم امت
بعد پیمبر،مولا علیه
نور هدایت،امام و حجت
بعد پیمبر،مولا علیه

بر همه آقا،سرور و مولا
بعد پیمبر،مولا علیه
عزیز دنیـــا،دلبر زهـــــــرا
بعد پیمبر،مولا علیه

دست تو از دست همه بالاتر
علی علی علی علی یا حیدر۲
مست توام ساقی حوض کوثر
علی علی علی علی یا حیدر۲

من کنت مولاه فهذا علی مولاه

بند دوم

شیر غضنفر،سردار لشکر
واسه پیمبر،مولا علیه
از همه برتر،مثل برادر
واسه پیمبر،مولا علیه

میون اعراب،حق والانصاف
بعد پیمبر،مولا علیه
همه بدونید،مکه و اطراف
بعد پیمبر،مولا علیه

حکم خدا رو میخونه پیغمبر
روی جهاز شترا با حیدر۲
هر کی براش تا حالا بودم مولا
از این به بعد علیه واسش رهبر۲

من

• یکشنبه
• 27
• مرداد
• 1398
• ساعت
• 10:15
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

بند اول

عید غدیر عید تکریم تو
دلم شده آقا تسلیم تو
من اومدم تا که قلبم و
باز بکنم آقا تقدیم تو

علی مرشد و مریدم/من از غیر تو بریدم
به خدا قسم که من در تو خدا رو دیدم
علی ماه شب تارم/تویی تو دارو ندارم
از در خونه ی تو اگه برم جایی رو ندارم

اسم تو اسم اعظمه،دست تو روی سرمه
اگه شدم شیعه ی تو،حاصل شیر مادرمه

(علی،علی علی مولا)

بند دوم

عید غدیر عید تصدیقِ تو
تبارک الله به توفیق تو
تموم قرآنه تفسیر تو
تموم هستی به تسخیر تو

علی مسیر نجاتم/علی صومی و صلاتم
با ولایتت میشه آسون،حساب،روز عرصاتم
علی میگیری تو دستم/علی عاشق تو هستم
امشب از عشق تو از دست تو می میخورم و مستم

دست تو دست کرمه،سایه ی تو

• یکشنبه
• 27
• مرداد
• 1398
• ساعت
• 10:33
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

حبیب رحمه اللعالمین است
ولی وشیر حق روی زمین است

بود بیت خدا زایشگه او
براین خلقت هزاران آفرین است
علی حیدر علی حیدر علی جان۴
____________________________
علی در راد مردی یکه تاز است
میان خلق عالم بهترین است

علی حقست وحق با او همیشه
میان عرش،او،بالانشین است
_____________________________
یل خیبر شکن، پیروز خندق
همیشه بهترین سرباز دین است

علی فرمانده ملک غدیر است
ولیعهد رسول آخرین است
______________________________
علی حبش چو حب قند باشد
به کام شیعیانش انگبین است

فقط او لایق زهرای طاهاست
سرور قلب ختم المرسلین است
______________________________
علی سلطان ملک لا فتایی ست
به دستش ذوالفقار آتشین

• یکشنبه
• 27
• مرداد
• 1398
• ساعت
• 20:26
• نوشته شده توسط
• اسماعیل تقوائی

یامرتضی علی جان محمدی
نازل شد آیه ای از حی سرمدی
مولای هردو کون با لطف بیحدی
مولی الموحدین امیرالمومنین

پیک خدا رسید از خالق قدیر
گفتا به مصطفی در برکه ی غدیر
از سوی ذات حق حیدر شده امیر
مولی الموحدین امیرمومنین

روز غدیر خم لطفش دمادم است
دستان مرتضی در دست خاتم است
بعدازمن این علی. مولای عالم است
مولی الموحدین امیرمومنین

نورمبین بود حصن حصین بود
رهبر زلطف حق بر مسلمین بود
برشیعه تابه حشر حبل المتین بود
مولی الموحدین امیرمومنین

او مظهر خداست او منشا سخاست
تا محشر و جزا برشیعه مقتداست
نام مقدسش داروی درد ماست
مولی الموحدین امیرمومنین

ذات الاه من باشد گواه من
در طول عمر من هستی پناه من
امشب

• دوشنبه
• 28
• مرداد
• 1398
• ساعت
• 14:49
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

#عید_سعید_غدیر_خم

گل کرده بر روی لبم، مولا امیرالمومنین
ذکرِ همه روز و شبم، مولا امیرالمومنین
خوشحالم از این موهبت، ممنونم از یزدانِ پاک
شد شهریارِ مذهبم، مولا امیرالمومنین!

#هستی_محرابی

• سه شنبه
• 29
• مرداد
• 1398
• ساعت
• 08:27
• نوشته شده توسط
• 09113526529

سرود جشن غدیر
تجمع بزرگ غدیر درشهرری

بنداول
ما همه در خط ولائیم
یار امام و مقتدائیم
با عشق انقلاب و رهبر
درخط سرخ کربلائیم
این ندای خداوند خبیر است
مبدا و مقصد عالم غدیر است

یاعلی‌یاعلی مولاعلیجان(۲)

بنددوم
برمقصد رهبر رسیدیم
در گام اول رو سپیدیم
بار ولایت را به اینجا
با سختی دوران کشیدیم
یارمستضعفین‌در این کلامیم
در پناه علی یار امامیم

یاعلی‌یاعلی مولاعلیجان(۲)

بندسوم
ای اهل‌عالم خبر اینجاست
پرچم فتح و ظفر اینجاست
منتظران همه بیائید
نایب منتقم در اینجاست
میرسد آخرین بهار زهرا
تاشود درعدالت یار زهرا

یاعلی‌یاعلی مولاعلیجان(۲)

بندچهارم
چادرحجاب و سنگر ماست
این یادگار مادر ماست
ما وارثان ز

• سه شنبه
• 29
• مرداد
• 1398
• ساعت
• 19:54
• نوشته شده توسط
• حاج مرتضی محمودپور

مبداءومیعادعیدغدیره

افضل الاعیادعیدغدیره

برهمه ی خلق جهان

آنچه خدادادعیدغدیره

بخداشامل الطاف قدیری شدم

زدعای فاطمه منم غدیری شدم

غیرمولاندارم من بخداسروری

همه عالم بدونندحیدری ام حیدری

علی علی مولا یاعلی مولا

???

دین خدادیگرشده کامل

کشتی ایمان آمده ساحل

تموم عالم بدونند

دین بدون علیست باطل

روی دستان نبی دست شه خیبره

یعنی اینکه بعد من فقط علی رهبر ه

حجت حق شده کامل به همه مسلمین
کور بشه چشم عدو یاامیرالمومنین

علی علی مولا یاعلی مولا

???

حصن حصینم یاعلی مولا

مذهب ودینم یاعلی مولا

این همه اعتقادمه

حبل متینم یاعلی مولا

همه فخرم که منم گدای شاه نجف

همه ی هستی من فدای شاه نجف

• چهارشنبه
• 30
• مرداد
• 1398
• ساعت
• 09:38
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

غزل در مدح امیرالمؤمنین علی(ع) ـ ویژه غدیر خم
عشق تمام عالمي، هم جن و هم انس و ملك
هست از وجود پاك تو خلق السماء و الفلك
مشكل گشاي هر دلي نامت گره وا مي كند
هر كس دلم را بشكند نام پيدا مي كند
اي نور چشم مصطفي، مير و علمدار حنين
اي همسر خير النساء ، باب حسن باب حسين
شاه عرب، شير خدا، اي شافعِ روز جزا
شيعه بگويد يك صدا، هو يا علي مرتضي
وقتي كه از هو يا علي در محفلي دم مي زنم
كاخ تمام دشمنان يك باره بر هم مي زنم
دستم بگير اي پادشه در درگهت چون نوكرم
باشد برايم افتخار، اينكه غلام حيدرم

• چهارشنبه
• 30
• مرداد
• 1398
• ساعت
• 15:10
• نوشته شده توسط
• حسن فطرس

این پیام حق و پیغام نبی است
هرکه را مولا منم مولا علی است
یا علی و یاعلی

گشته کامل مصحف دین با علی
ای تمام نعمت حق یا علی
جبرئیل اینگونه خواند مدح تو
با سرود "لا فتی الا علی"

ای که ذات تو چو الله الصمد
یا علی ، یا قل هو الله احد
یاعلی و یا علی

این پیام حق و......
هر که را مولا منم.......

از ازل مهر تو ما را رهبر است
چون چراغی تا ابد روشنگر است
در "ید اله فوق ایدیهم"ببین
دست حیدر از همه بالاتر است

دلبر من دلربای من تویی
(یا علی جان مقتدای من تویی)
یا علی و یا علی

این پیام حق و....
هر که را مولا منم....

• پنج شنبه
• 31
• مرداد
• 1398
• ساعت
• 10:59
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

ما عاشقیم و طالبِ دیدارِ دلبریم
ما شیعه ایم و نوکرِ مولای قنبریم
حتّی اگر که شَهپرِ جبریلِمان دَهند
غیر از نجف به هیچ هوایی نمی پَریم
مثلِ علی رفیقِ صمیمی نیافتیم
ما حرفِ دل به محضرِ دلدار می بریم
در قلبِ ما محبّتِ او موج می زند
ما از قدیم سائلِ دربارِ حیدریم
ما‌ را فدائیانِ ولایَش نوشته اند
ما باده نوش از کفِ ساقیِ کوثریم
.
ما بی علی زِ راهِ هُدی دور می شُدیم
حیدر نبود، ما زِ خُدا دور می شُدیم
.
روزی که مست از مِیِ "قالوا بَلی" شدیم
از سَر سِپردگانِ امیرِ وِلا شدیم
گفتند هر کُجا به علی اِقتدا کنید
زآن روز پیروانِ شَهِ لافَتی شدیم
ما را گدای خانه ی حیدر رَقَم زدند
دیدیم پادشاه به ارض و سَما شد

• شنبه
• 2
• شهریور
• 1398
• ساعت
• 13:29
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

ای عاشقان عیدُالَّهِ اکبر مبارک
بر پِیرُوان دین پیغمبر مبارک
جِلوه به عالَم،نورِ جلی بود
در دستِ احمد،دستِ علی بود
جانها فدای این دو برادر
اللهُ اکبر اللهُ اکبر...

عیدِ غدیر عیدِ تمام مسلمین است
عیدِ تَوَلّای امیرُالمؤمنین است
از عشق مولا دل پر شَعَف شد
از زائرانِ شهرِ نجف شد
حیدر به عالَم گردیده رهبر
اللهُ اکبر اللهُ اکبر...

ای حاجیان دورِ سَرِ حیدر بگردید
از راه حبّ اهلِ بیتش بر نگردید
دل را نمایید همراهِ حیدر
باشد سعادت در راهِ حیدر
جانِ پیمبر مولای قَنبر
اللهُ اکبر اللهُ اکبر...

• پنج شنبه
• 7
• شهریور
• 1398
• ساعت
• 11:00
• نوشته شده توسط
• علیرضا گودرزی

خواهید که عالم آسمانی گردد؟
دل ها همه غرق مهربانی گردد؟
خواهید اگر حضرت صاحب آید
باید که غدیر خم جهانی گردد

• یکشنبه
• 24
• شهریور
• 1398
• ساعت
• 14:08
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

جانم علی جانم علی، ای جان جانانم علی

جانم علی روحم علی، سرّم علی کویم علی
این دل به قربان علی، ای لا فتی الاّ علی

نورم علی، سورم علی، شمع شب تارم علی
فکرم علی، ذکرم علی، دارم به لب نامش جَلی

عشقم علی، شورم علی، مهرم علی، جودم علی
لفظم علی، حرفم علی، نور دوچشمانم علی

ای ماه تابانم علی، ای عشق سوزانم علی
ای شمع بستانم علی، ای نور چشمانم علی

ای مه تو در نزد علی، نتوانی از خود دم زنی
زیرا ز انوار علی گشته وجودت مُنجلی

ای دل بیاموز از علی، رسم وفاداری، ولی
نتوان شدن چون او، یَلی در روزگاران دَنی

نی در نیستانی علی، گل در گلستانی علی
می در میستانی علی، شمع شبستانی علی

نجوای نخلستان علی، غوغای

• یکشنبه
• 14
• مهر
• 1398
• ساعت
• 18:43
• نوشته شده توسط
• علیرضا گودرزی

«دُرِّ نجف» تَبَلوُر اشک یتیم هاست
یادآور مرام امام کریم هاست
آقای ما امیر همه دل رحیم هاست
یک ذره از نم عرقش درشمیم هاست

حاذق‌ترین طبیب همه درد‌ها علیست
الگوی زندگی جوانمرد‌ها علیست

دارد فقط خدا خبراز ابتدای او
ای جان فدای قدرت خیبرگشای او
گفته سخن خدا به نبی باصدای او
کعبه دهان گشوده به مدح و ثنای او

کعبه فقط برای علی سینه چاک کرد
ذکرش دل سیاه مرا پاک پاک کرد

آه از دمی که رو کند او ذولفقار را
هوهوی تیغ تشنه لب بی‌قرار را
دشمن زترس می‌خرد عریان، فرار را
بس دیده حُجب دلبر دُل دُل سوار را

از انس و جن و حور و ملک دل ربوده است
استاد رزم حضرت عباس بوده است

کعبه اگرچه قبله ی ما تا به محشر است

• دوشنبه
• 15
• مهر
• 1398
• ساعت
• 19:41
• نوشته شده توسط
• علیرضا گودرزی

عيدغدیر مبارکباد

به پای حضرت حیدر تمام ایل و تبارم
که من به جز غم عشقش غمی به سینه ندارم
علی امام من است و منم غلام علییم
که تا به حشر بود این عقیده شور شعارم

• دوشنبه
• 13
• مرداد
• 1399
• ساعت
• 09:02
• نوشته شده توسط
• حاج مرتضی محمودپور

باز هم آئینه ها..عیدِ ولایت آمده...
شیعیانِ مرتضی!وقتِ ضیافت آمده..
خنده را از لب نیاندازید عیدِ واقعی ست
سینه چاکانِ علی...هنگامِ بیعت آمده
کینه معنایی ندارد پس محبّت پیشه کن
صدبشارت..لحظه ی عقدِ اخوّت آمده

(در غدیر خم نمایان شد همه اکمالِ دین)
(گفت پیغمبر:علی باشد امیرالمؤمنین )

کیست این مولا ؟که آقای دو عالم می شود
هر که خصم اش شد نصیبِ او جهنّم شود
دل به مهرش گر ببندد خارِ بی مقدار هم..
مطمئنم آخرش یک روز آدم می شود..
اشکِ شوقی که فرو ریزد ز چشمِ شیعیان
بی برو و برگرد خالص تر ز زمزم می شود

(در غدیر خم به جوش آمد عنایاتِ خدا)
(شاهِ عالم شد پس از احمد..علی مرتضا )

هیچ می دانی که بی مهرِ علی دین باطل است
با ولای مرتضی هر عیب و نقصی کامل است
قنبرِ کاشانه اش بالاتر از هر مکنتی...
شاهِ عالم هم که باشد بی علی چون سائل است
هدیه ای آرید دلها را به درگاهِ علی..
دل که جای خود ..هزاران جان یقین ناقابل است

(در غدیر خم..شریعت شد ولای مرتضا )
(شد شعارِ نُه فلک ..جانها فدای مرتضا )

ما علی گویانِ عالم را خدا کرده جدا..
ایزدِ یکتا..به دستِ مصطفا کرده جدا...
ما علی گویانِ عالم بهترینِ مردمیم...
ما ز پا افتادگان را مرتضا کرده جدا..
عشق بر شیر خدا را فاطمه آموخته...
ما اسیران را خود خیرالنسا کرده جدا

(این کلامِ نغز می دانی ز ختم الانبیاست)
(بهترین اعیادِ این اُمّت..غدیرِ مرتضاست )

• یکشنبه
• 12
• مرداد
• 1399
• ساعت
• 20:49
• نوشته شده توسط
• محدثه محمدی

عید غدیر
عالم در انتظار وقوعی سرور زاست
اندر غدیر خم بنگر مجمعی بپاست

شمسی گرفته دست مه انوری بدست
فریاد مصطفاست که پیچیده در فضاست

ای مسلمين، هر آنکه منم مقتدای او
اینک علی برایش امامست و مقتداست

طاها بگوید آنچه خدا وحی کرده است
امروز روز شادی درگاه کبریاست

روز کمال دین خدا، اوج نعمت است
روز غدیر، دین خدا، مرضی خداست

باشد غدیر اکبر اعیاد بر خدای
روز سرور کل زمینست وهم سماست

روز غدیر عید محبان حیدرست
روز امیری علی آن شاه لافتاست

عید غدیر اشرف اعیاد آل حق
گر شیعه جان دهد به رهش،مطلبی رواست

عید غدیر روز سرورست وشادی است
هر محفلی بنام علی هست باصفاست

باشد صواب، دادن عیدی، گرفتنش
تبریک ما به مهدی صاحب زمان، سزاست

شعر :اسماعیل تقوایی

• پنج شنبه
• 16
• مرداد
• 1399
• ساعت
• 17:34
• نوشته شده توسط
• اسماعیل تقوائی

بسم الله الرحمن الرحیم
رباعیات عید غدیر

امیرالمومنین دین را نصیر است
به جمع مومنین شاه و وزیر است
بگو این مصرعِ من را مکرر
چه عیدی بهتر از عید غدیر است
??
دلا شادی نما دعید غدیر است
به جمع شیعیان حیدر امیر است
تمام عید ها خوب است بر ما
ولی این عید ، عیدی بینظیر است
??
برخیز که دین احمدی کامل شد
مقصود خداوند جلی حاصل شد
آن آیه ی " اکملتُ لَکُم " بر مولا
با عطر خوش محمدی نازل شد
??
فرمانده تو در عید غدیری مولا
همچون پدرت خیر کثیری مولا
از بس که وفا و جود تو بسیار است
از این ( فرجت) تو دستگیری مولا
??
شعر از : امیررضا فرجوند ( فرج)

• جمعه
• 17
• مرداد
• 1399
• ساعت
• 23:42
• نوشته شده توسط
• سید محسن احمدزاده صفار

این جشن ِ بی نظیر را سادات را مبارک
این عید و این غدیر را سادات را مبارک

صاحب زمان مبارک گوییم زجانب تو
این شاه و این امیر را سادات را مبارک

#رضا_ترابی_گیلده

• دوشنبه
• 20
• مرداد
• 1399
• ساعت
• 01:23
• نوشته شده توسط
• سید محسن احمدزاده صفار

غدیرخم غدیر مومنین است
که جشن بی نظیرمومنین است
خدا با آیة بلّغ نشان داد
که مولایم امیرالمومنین است

حقیقت همچو خورشیدی مبین است
علی تنها امیرالمومنین است
غدیر خم که پیغمبر درآنجا
بیان فرمود حیدر جانشین است

علی سرمایة شرع مبین است
علی سر چشمة حق الیقین است
دل شیعه تپد با عشق حیدر
که با عشق علی جانها عجین است

امیر المومنین عین الیقین است
یگانه رهنمای مسلمین است
وصیّ مصطفی جز مرتضی نیست
ولایت رکنی از ارکان دین است

ولیّ خداوند یکتا علیست
وصیّ نبی جان طاها علیست
بگویم برآنکس که پرسد زحق
که با حق علی بود و حق با علیست

• چهارشنبه
• 26
• خرداد
• 1400
• ساعت
• 11:58
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

السّلام ای انتخاب حضرت داور علی
السّلام ای منتهای شوکت باور علی
ای که در خمّ غدیر از جانب حیّ ودود
امر شد بر ختم مرسل خود شود داور علی
یا نبی ما انزل مِن ربِّک بَلَّغ اِلَیک
شد امام متّقین هم بر شما یاور علی
مصطفی در موقف ویژه همه حجّاج را
گفت ایستادند شد بر حاضران محور علی
از جهاز اشتران منبر مهیّا شد به سعی
شد معرّف مصطفی بر شافع محشر علی
دست حیدر را پیمبر بُرد بالا با سرور
چهره گلگون شد هویدا ساقی کوثر علی
امر فرمود ای مسلمانان همه آگه شوید
می سپارم جمله را بر فاتح خیبر علی
هر که را من گفت مولایم علی مولای اوست
کافر است هر کس کند انکار جان پرور علی
آخرین حجّ من است این آخرین دیدار ما
این شما و این امیر مؤمنان حیدر علی
غافل از قرآن و عترت هر که شد بیچاره شد
در کنار هم اگر شد، می شود گوهر علی
شد نبوّت ختم آغاز امامت با علیست
گوش دارید این وصایا شاهد بهتر علی
دار فانی را خدا خواهد وداع باید کنم
دستگیر امت من می شود سرور علی
جمله را دعوت به بیعت با علی احمد نمود
دست بیعت داد هر بیدار با دلبر علی
تهنیت گفتند مولا را همه جنّ و ملک
بر سرش تاج امامت داد تا زیور علی
اوّل و ثانی و ثالث هم به ظاهر شادمان
در خفا بودند اما دشمن رهبر علی
لفظ بخٌ بخٌ از ثانی شد ابراز ای دریغ
اولین دشمن همان شد بر ملک منظر علی
حیف اعدا از مقام قرب حیدر شد به دور
نار دوزخ بر عدویش می دهد کیفر علی
چون قسیم النّار و ساقی در بهشت جاودان
بر سریر چشمه ی کوثر بود ساغر علی
یا علی عمریست درویش سر کویت صفاست
با امید لطف تو بنشسته این نوکر علی

• دوشنبه
• 4
• مرداد
• 1400
• ساعت
• 16:07
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

من نیستم از باده یِ این بادیه خشنود

کو آتشِ جامی که که کُنَد دردِ مرا دود

از شیخ بپرهیز که یک عمْر عمل کرد

برعکسِ همان چیز که خود یکسره فرمود

دلخسته ام از خرقه ی موسایی فرعون

دلخسته ام از ژستِ خَلیلانه ی نَمرود

دلخسته ام از شهرِ ریا! شهرِ تظاهُر

ای شهرِ پُر از رنگ و پر از حاشیه بدرود

باید بروَم شهرِ نجف جایِ من آنجاست

ما را ببَر ای عشق به سَرمنزلِ مقصود

ای کاش به گیسوی ضریحَش بزنم چنگ

تا چند بسوزیم و بسازیم چُنان عود

گویَند علی می زده صد وصله به کفشَش

ای کاش دلِ خسته ی من کفشِ علی بود

گفتند علی کیست؟ همان کعبه ی سیار

گفتند علی کیست؟ همان قبله ی موجود

آن کوه تر از کوه تر از کوه تر از کوه

آن رودتر از رودتر از رودتر از رود

آن مرد که مبهوتِ جمالش شده یوسُف

آن مرد که مبهوتِ صدایش شده داوود

یک دانه ی انگورِ ضریحَش به لَبَم خورد

دیگر پس از آن این لبِ وامانده نیاسود

هرچند که نوشیدم ازاین جام کمی دیر

با هیچ شرابی نشدم مَست چنین زود

قرآن و نماز و حرم و‌ روزه وحج هم

جز عشقِ علی هیچ به عُشاق نَیَفزود

پس ای ترکِ کعبه بگو کیست ، بگو کیست

در خانه ی معبود به جز حضرتِ معبود؟!

از باده ی باد است لَبَش تر لبِ دریا

هو میکشد از عشق علی مَست و کف آلود

ما نیز ببینیم همه روی علی را

بر کعبه اگر تکیه زَنَد حضرت موعود...!

محسن کاویانی

@font-face {font-family:"B Lotus"; panose-1:0 0 4 0 0 0 0 0 0 0; mso-font-charset:178; mso-generic-font-family:auto; mso-font-pitch:variable; mso-font-signature:24577 -2147483648 8 0 64 0;}p.MsoNormal, li.MsoNormal, div.MsoNormal {mso-style-parent:""; margin:0cm; margin-bottom:.0001pt; text-align:right; mso-pagination:widow-orphan; direction:rtl; unicode-bidi:embed; font-size:12.0pt; font-family:"Times New Roman"; mso-fareast-font-family:"Times New Roman";}div.Section1 {page:Section1;}

• سه شنبه
• 14
• تیر
• 1401
• ساعت
• 01:40
• نوشته شده توسط
• عبدالزهرا

بند اول
عید غدیر عید بزرگ خدا
کامل شد دین همه بنده ها
از آسمونِ رحمت الهی
میــریــزه بارون نعمتا

نعمت یعنی امیرالمومنین
نعمت یعنی مــولی الموحدین
نعمت یعنی غدیر بری نجف ... بهشت رو زمین

الحمدلله... رعیتمو فقط تویی شاه
ظلمتمو فقط تویی ماه
میگم اینو..... با افتخار..... اشهد ان علیا ولی الله
اشهد ان علیا ولی الله

بند دوم
برائت از عدو بود وظیفه
به کوری شورای سقیفه
شیعه ی مرتضی شعارش اینه
علی بود بعد نبی خلیفه

حیدر یعنی... کرار احد
دل را باید ... دست او سپرد
حیدر یعنی... لرزه بر تن...عَمر عبدُوُد

الحمدلله... حضرت صدیقه کبرا
من رو آورده توی این راه
میگم اینو ...با افتخار ... اشهد ان علیا ولی الله

اشهد ان علیا ولی الله

• سه شنبه
• 14
• تیر
• 1401
• ساعت
• 11:31
• نوشته شده توسط
• محمد باغدار

#عید_غدیر_خم_عید_ولایت_وامامت
#دست_بیعت_به_امیر_عالم_هستی

غدیر آمد و موسمِ دلبری ست
چه نیکوست آنکه دلش حیدری ست

فرازِ غدیر ایستاد آفتاب
ز جانِ نبی آمده این خطاب

من از کعبه می آیم ای امتم
که از سوی حق بر شما دعوتم

طنینِ صدای نبی شد بلند
بیا بر علی(ع)عهد و پیمان ببند

بنوش از لبِ جامِ قَدر و غدیر
بده دستِ بیعت به دستِ امیر

که عدلِ مجسّم علی بود و هست
امیرِ دو عالم علی بود و هست

ز نای دلِ پُر نوای علی(ع)
به آن نامِ پاکِ خدای علی(ع)

به انبوهِ حجّاجِ دشتِ کویر
که شد محضرِ مِهر و مَه سر به زیر

زمین و زمان صحنه را شاهدند
دو نوری که در جلوه یک واحدند

که من کنتُ مولا ز بانگِ رسا
که پیچیده بر کلِ ارض و سما

علی خلعتِ نور بر تن گرفت
خدا عهدِ او را به گردن گرفت

ندیده به مثلِ علی کوکبی
تجلیِ خورشید را در شبی

به وجد آمده جمله ی کائنات
تبسّم زده نورِ حق بر حیات

که این دست آن دستِ پاکِ خداست
محمّد(ص) نبی و وصی مرتضاست

ردای خلافت بُوَد زینتش
بهشتِ خدا مژده ی بیعتش

زمین و زمان محوِ این انتخاب
امیرِ دو عالم شده بوتراب

که قرآنِ ناطق شد آیاتِ او
تجلیِ حق جلوه در ذاتِ او

اصول و فروعِ همه گشته این
علی شد امامِ همه بر زمین

علی(ع) از خدا تا موید شده
به حق جانشین محمد(ص)شده

شد اِتمامِ نعمت وَ اِکمالِ دین
خدا گفته بر حجت اش آفرین

هر آنکس رضای خدا طالب است
قبولِ ولایت بر او واجب است!

(اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ)

#هستی_محرابی
@Asharemehrabi

• یکشنبه
• 26
• تیر
• 1401
• ساعت
• 19:18
• نوشته شده توسط
• 09113526529

قلم برداشتم تا اندکی اسرار بنویسمکمی از وسعت بی انتهای یار بنویسمرخش را قدر سرانگشت بر دیوار بنویسممکرر در مکرر واژه ی کرار بنویسم صد و ده را هزار و یکصد و ده بار بنویسم
دوباره کام تلخم طعم شیرین را هوس کردهرطب خواهم از آن نخلی که مولایش غرس کردهفراری بودم اما شکر، ما را در قفس کردهتن بی روح ما را هوی او صاحب نفس کرده حیات خویش را مدیون آن دلدار بنویسم
به شوق وصل دیدارش به سر مستانه می آیمز مسجد آمدم بیرون و بر میخانه می آیمخرابم کرده آوایش اگر سلانه می آیمبه گرد شمع رخسارش چنان پروانه می آیم به دستش چون قدح دیدم چنین اشعار بنویسم
به ما هم لطف کن ساقی! از آن صهبای مستی دهعدم را با عنایت هو بزن ، هوهوی هستی دهشکن در زلف انداز و بگو، شرح الستی دهملک زلف تو را دیده اگر آدم پرستیده چگونه می توانم من از آن دادار بنویسم؟
به لب سبوح میگویم ، به دل قدوس می خوانممنم آن قطره ای که مدح اقیانوس میخوانمز خورشید رخش اندازه فانوس می خوانماگر قسمت شود روزی روم پابوس، میخوانم ندارم جوهر از دریا که یک طومار بنویسم
چه تصویر دل انگیزی که قلبت چون صدف باشدنمازت رو به قبله لیک چشم او هدف باشدبه انگشتی دُر و انگشت دیگر هم شرف باشدو بین قاب چشمت عکس ایوان نجف باشد علی شاه نجف را کعبه سیار بنویسم
چه بنویسم از آن مردی که اعجاز آفرین باشدبه حق هر کس رسیده گفته او حق الیقین باشدولایش متن توحید است و مهرش اصل دین باشدپیمبر گفته تنها او امیرالمؤمنین باشد امیرالمؤمنین را اسوه احرار بنویسم
به مهرش مبتلا سلمان و مقداد و ابوذرهانمک گیرش حذیفه، مالک و عمار و قنبرهاثناگویش اذان و مسجد و محراب و منبرهابه مِلکش آمده جمعیت بسیار نوکرها خوشا میثم شدن تا خویش را بر دار بنویسم
علی را می شناسد جز نبی انسان دیگر ؟ نه ...به جز او آدمی باشد نفس های پیمبر؟ نه ...کسی مانند حیدر می شود هم شأن کوثر؟ نهو یا آیا به جز حیدر قسیم روز محشر؟ ... نه ... فقط او را قسیم الجنةِ و النار بنویسم
کسی که با نبی از ابتدا بوده علی بودهبه همراه پیمبر در حرا بوده علی بودهکسی که مستحق لافتی بوده علی بودهو در شأنش نزول انّما بوده علی بوده علی یار نبی باشد، چرا از غار بنویسم؟
علی یاسین و الرحمن علی قدر است در قرآنعلی محکم ترین برهان، علی کامل ترین انسان علی فرقان حق و باطل و عادل ترین میزانعلی حی و علی محیی ، علی مقصود از ایمان علی را گاه قهار و گهی ستّار بنویسم
بخوان قرآن به جز مدح علی آیه نمی بینیبه جز نهج البلاغه حرف حق پایه نمی بینی به محشر غیر حبش هیچ سرمایه نمی بینیبه طوف او برو، دانی چرا سایه نمی بینی؟ علی شمس است او را منشأ انوار بنویسم
فدای صوت قرآنش، نوای دلپذیر اوکسی بعد از پیمبر نیست در عالم نظیر اوخدا را شکر بار ما فتاده در مسیر اودلم خورده گره محکم به لبخند غدیر او چه خوش عطر است ابیاتی کز آن عطار بنویسم
اگر چه رو سیاه هستم گدایت را تحمل کن شکسته واژه هایم را بگیر از من تغزّل کن کلاف عشق آوردم به بازارت تقبل کن و دیدار رخت را موقع مرگم تفضّل کن شود روزی اگر از طعم آن دیدار بنویسم

• یکشنبه
• 11
• تیر
• 1402
• ساعت
• 11:32
• نوشته شده توسط
• وحید ولوی

تا چشم خُم افتاد به سیمای تو ساقی!
مثل همه خَم شد جلوی پای تو ساقی!
دل بست به آن حالت گیرای تو ساقی!
شد مثل نبی غرق تماشای تو ساقی!

«الیوم» چه کردی که خرابت شده احمد
«اکملت لکم» گفته و راحت شده احمد

این سلسله عشق به موی تو رسیده
سیب دل عشاق به جوی تو رسیده
این عقل به سر منزل روی تو رسیده
هی گشته و آخر به سبوی تو رسیده

خاتم به تو ‌بالیده که پایان پیامی
هم نقطه‌ی آغازی و هم ختم کلامی

من عاشق آن لحظه که انگشتریت را …
مجنونِ تو وقتی رجز خیبریت را …
دیوانه‌ی آن دم که دمِ حیدریت را …
وحی آمده تا گوشه‌ای از دلبریت را …

دل برده‌‌ای از دختر یک دانه‌ی هستی
تا خانه‌ی کوثر شده میخانه‌ی هستی

امشب صد

• پنج شنبه
• 9
• بهمن
• 1393
• ساعت
• 02:57
• نوشته شده توسط
• سید محسن احمدزاده صفار

ساقی از خمّ ولایم بچشان باده که امشب به تولای علی مست شوم، بی خبر از هست شوم، عاشق یکدست شوم، سر بکشم، پر بکشم، حلقه ی اقبال زنم، از قفس خاکی تن بال زنم، لب به سخن باز کنم، خوانم و پرواز کنم، گویم و اعجاز کنم، بر دو جهان ناز کنم، مدح علی بر همه آغاز کنم، هان منم و عشق امیرم، به همین عشق اسیرم، که کشد سوی غدیرم، روم و دامن دلدار بگیرم، نگهی افکند آنگونه که صد بار شوم زنده و صد بار بمیرم، چه غدیری، چه امیری، چه بشیری، چه مه و مهر منیری، چه قیامی، چه پیامی، چه امامی، چه مقامی، همه جا بحر عنایت، همه جا نور لایت، شده از خالق معبود روایت، که بود عید ولایت، ملک و حور و پری، ارض و سما، کوه و چمن، دشت

• شنبه
• 8
• مهر
• 1391
• ساعت
• 08:34
• نوشته شده توسط
• مرتضی پارسائیان

شیعیان رارشتهٔ دل پای بست حیدراست
پیش حق بالاترازهردست،دست حیدراست

التفاتی گرکندشاهنشه کون ومکان
سائلان راحاجتی بردل نماندبی گمان
مادم ازساقیّ کوثرمی زنیم واین مکان
محفل دلدادگان حق پرست حیدراست

قهرمان خندق وخیبرولیّ کردگار
عمرو و مرحبهازمین زددرکمال اقتدار
لافتی الاعلی لاسیف الا ذوالفقار
جان شجعان درهراس ازضرب شست حیدراست

مرتضی آموزگاردرس صبرمجتباست
شاه عاشورائیان پرورده ی شیرخداست
عالمی دیوانه ی سقای دشت کربلاست
تاابداما خودعباس ،مست حیدراست

درغدیرخم نبی فرمانی ازداورگرفت
بامسلمانان حدیث عشق راازسرگرفت
پیش چشمان همه دست علی رابرگرفت
گفت این دستی که میبینید،دست حیدراست

هرکه رامولامنم زین

• یکشنبه
• 21
• بهمن
• 1397
• ساعت
• 13:47
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

یا مولا به حریم تو مهمونم
تا آخر زائر حرم می مونم
روز و شب ترانه ی دل میخونم
اسدالله...علی ولی الله... آقا
******
شاهی و به تنِ دو عالَم جونی
دوست دارم بَرا تو بشم قربونی
راست میگم خودت اینو خوب می دونی
اسدالله...علی ولی الله... آقا
******
آقاجان ربوده ای تاب و تبم
قرآن و دین مَنی و مذهبم
روز و شب علی علیه رو لبَم
اسدالله...علی ولی الله... آقا
******
بی عشقت همه چی برام عذابه
بی عشقت حالِ دلِ من خرابه
مجنون و بی قراره و بی تابه
اسدالله...علی ولی الله... آقا
******
سیّدی یا علی علی یا مولا
روزی کن با همه محبّین آقا
به زودی (شب جمعه،عرفه،اربعین)،حرمِ حسین کربلا
ثارالله...حسین اباعبدا...

شاعر :

• پنج شنبه
• 28
• شهریور
• 1392
• ساعت
• 07:48
• نوشته شده توسط
• یحیی

از ولايتعهدى حيدر،خدا تاج شرف‏
بار ديگر بر سر زهراى اطهر مى‏زند
در حريم ناز و عصمت زين همايون افتخار
فاطمه لبخند بر سيماى شوهر مى‏زند
اين بشارت دوستان را جان ديگر مى‏دهد
دشمنان را اين خبر،بر قلب خنجر مى‏زند
سيد رضا مؤيد:سلام بر غدير،باب رحمت
باز تابيد از افق روز درخشان غدير
شد فضا سرشار عطر گل ز بستان غدير
موج زد درياى رحمت در بيابان غدير
چشمه‏هاى نور جارى شد ز دامان غدير
شد غدير خم تجليگاه انوار خدا
تا در آنجا جلوه‏گر شد نور مصباح الهدى
آفرينش را بود بر سوى آن سامان نگاه‏
ما سوى الله منتظر تا چيست فرمان اله
ناگهان ختم رسل آن آفتاب دين پناه‏
برفراز دست مى‏گيرد على را همچو ماه
تا شناساند به مرد

• دوشنبه
• 15
• مهر
• 1392
• ساعت
• 14:43
• نوشته شده توسط
• یحیی