آرامش زیبای دو دریاست نگاهش
این دختر آرام و صبوری که رسیده
از شوق علی سفره به اندازه ی یک شهر
انداخت، به شکرانه ی نوری که رسیده
کاشانه ی اهل دل و میخانه ی هستی
دنیا و سماوات و عوالم همه روشن
عطر خوش او پر شده در شهر مدینه
به به چه گلی! چشم و دلت فاطمه! روشن
لبخند نشسته به لب حضرت ساقی
مرضیه دلش وا شده از دیدن دختر
تا آمده لبریز شده چشمه ی تسنیم
کامل شده با آیه ی او سوره ی کوثر
بی تاب شدی، دختر مهتاب رخ عشق!
بارانی اشک ست چرا صورت ماهت؟
گریانی و پیش کسی آرام نداری
دنبال کدام آیت حق است نگاهت؟
باران بهاری شده ای دختر حیدر!
زهرا چه کند گریه ی تو بند بیاید
باید که بگویند کنار تو حسینت
تا شاد شوی،
- پنج شنبه
- 26
- اردیبهشت
- 1392
- ساعت
- 14:28
- نوشته شده توسط
- یحیی















