ولادت امام رضا (ع)

ای روح و ریحان امام رضا جان
معنای ایمان امام رضا جان
ای جان جانان امام رضا جان
سلطان ایران امام رضا جان

گنبد مرقدت
مایه ی زینت آسمون
اصل آرامشی
با تو چقد خوبه حالمون

واسه کشور دل امیری
از تو دلامون نمی ری
یا علی میگیم و پا میشیم
دستمونو وقتی میگیری

....

قلبم قدمگاهه زائراته
چشمم مهیای خاک پاته
هرجا که باشی دلم باهاته
ایل و تبارم آقا فداته

من فدا تک تک
خادما و همه زائرات
میخورم غبطه به
کفتراتو به مجاورات

منم اون گدای همیشه
یه نگا کن آخه چی میشه
بی نیازه از کل دنیا
دست هرکی پیش تو پیشه

...........

مابین صحنات گم میشه عالم
غصه نمیمونه تو خیالم
اشکای شوقم امون نمیده
توی رواقات چه خوبه حالم

• چهارشنبه
• 19
• تیر
• 1398
• ساعت
• 09:46
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

بند اول

باز دل دیوونه/زده به جاده ی عشق
باز دو سه پیمونه/زده ز باده ی عشق
مست و گرفتاره/توی قلاده ی عشق

عشق اومده/آی عاشقا زیبا شده/دنیای ما
مبارکه/ولادته آقام علی/موسی الرضا

سر و سروره،دل میبره و از همه بهتره،آقام
من از کوچیکی عاشقش شدم واللهِ محشره، آقام
همه زندگیم و مدیونشم و تاج روی سره،آقام

السلطان السلطان السلطان ابالحسن

بند دوم

باز روی گونه ها/دوباره اشک شوقه
درصد شادی ها/دوباره روی فوقه
ته دل شیعه/پره شوره و ذوقه

آسمونا/چراغونی خدا گرفته مهمونی
عیدی میدن/به شیعه ها باز اومده/فراوونی

به نخ قنداقش دخیل میبنده هر کی از راه میرسه
گل و بریز که از آسمونا باز دوباره شاه میرسه
واسه ی ه

• چهارشنبه
• 19
• تیر
• 1398
• ساعت
• 10:04
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

بند اول

تو هشتمین نور ولایی،مظهر رحمت خدایی
عالم آل احمدی و،سلطان علی موسی الرضایی

از کوچیکی به تو آقاجون،دل دادمو پس نمیگیرم
رضا رضا ورد لبم شد،اگه بگی بمیر میمیرم

(آقام آقام امام رضا)

بند دوم

اون آب سقا خونه ی تو،علاج هر مریضه آقا
مریضم از کرامت تو،همیشه مستفیضه آقا

پنجره فولادت آقا جون،در به درم کرده میدونی
قربون تو برم کسی رو،از در خونت نمیرونی

(آقام آقام امام رضا)

بند سوم

یه عمره که آقای خوبم،رزقمو از شما میگیرم
خودت برام درست کن آقا،برم تو کربلا بمیرم

جز گداییه در خونت،ندارم آقا دیگه کاری
چی میشه که یه روز بیام و،بشم یه خادم افتخاری

(آقام آقام امام رضا)

بند چهارم

حتی مسیحیا

• چهارشنبه
• 19
• تیر
• 1398
• ساعت
• 10:09
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

دل خراب من و وعده های احسانت
دلم شکسته چو ایینه های ایوانت

دوباره شوق تغزل حرم نشینم کرد

غزل غزل دل ناقابلم به قربانت

قرار بود ملک باشم و نشد حالا

کبوتری شده ام عاشق و غزل خوانت

مرا که بود هوای بلند پروازی

چه غبطه ها که نخوردم به حال دربانت

اگرچه سیر جهان بود در سرم اما

کبوترانه شدم ساکن خراسانت

چه سرمه ها که برای فرشته ها اینجا

درست میشود از خاک پای مهمانت

طنین دلکش نقاره خوانه ات میگفت

وزیده است دوباره نسیم درمانت

مسیح زندگی هرچه ناامیدی تو

پناه میبرم از شر غم به چشمانت

کویر سوخته جان مرا بیا بنواز

به معجزات نگاهت به عطر بارانت

زدم گره غم خود را به پنجره فولاد

بیا گره بگشا

• چهارشنبه
• 19
• تیر
• 1398
• ساعت
• 10:19
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

بند1 :
خورشید اومد، ماهم سر زد
مژده مژده که اومد شاه مشهد

امشب باید حتمأ می زد
هر کی عشقش رو رد کرد میشه مرتد

دل شده از از ذکر شما غرق عنایت
ضامن آهو به فدایت به فدایت

(ضامن آهو(به فدایت)۲)

بند2 :
خونه ت آباد، قلبم کن شاد
مهمونم کن یک مغرب تو گوهر شاد

دل مجنونه، هی میخونه
آب میخوام از کاسه ی سقاخونه

خونه ی کاظم با نفسهات میشه خوشبو
پا قدمت گل میریزن ضامن آهو

(ضامن آهو(به فدایت)۲)۲

بند3 :
بر بام تو ، با نام تو
مستم مستم ای آقا از جام تو

بر این ایران ، هستی سلطان
ای بر موسی ابن جعفر جان جانان

ریزه خور سفره ی تو یوسف کنعان
مدیون لطف و کرمت مردم ایران

(ضامن آهو(به فدایت)۲)۲

بند 4
با تو

• چهارشنبه
• 19
• تیر
• 1398
• ساعت
• 10:20
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

بند ( ۱)
آسمون منتظره واکنی چشماتو آقاجان۱۶
همه ی زندگیمون نذر توئه، حضرت سلطان
سالی یکبار میتونیم طلوع خورشید و ببینیم
از شهر خراسان۲

کعبه خودش/ قبله شو/ گم کرده امشب
بسکه با ذکر رضا/ می زده /لبالب

اگه یه شب مستی کنیم ما بی امون (چی میشه۲)
پای تو هم وابشه تا میخونه مون (چی میشه۲)

چی میشه_اگه دلهامون پر بگیره
چی میشه_نوکرت پای عشقت بمیره

"السلام علی علی بن موسی الرضا"

بند ( ۲ )
شمالِ شرقیه قلبامون شده قسمتِ سلطان
سایه ی محبتش افتاده رو کشور ایران
دلامون پَر میکشه رو گنبدی که بی نظیره
تو قلبِ خراسان ۲

هیچ کجا واسه دلم ... مشهد نمیشه
پَرکشیدن... بدونِ گنبد، نمیشه

پر بگیرم با کفترات تو آسم

• چهارشنبه
• 19
• تیر
• 1398
• ساعت
• 10:44
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

#یا_امام_رضا_ادرکنی

سلطانِ سریرِ اِرتضا ادرکنی
ای گل پسرِ شیرِ خدا ادرکنی
بر درگهِ تو دستِ نیاز آوردم
کن حاجتِ این دلم روا ادرکنی!

#هستی_محرابی

• چهارشنبه
• 19
• تیر
• 1398
• ساعت
• 14:47
• نوشته شده توسط
• ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹

می باره دسته دسته نسترن
آمده جان جان هر چمن
آمده سر پناه قلب من
ابالحسن ابالحسن

یا رضا السلطان ابالحسن 3

عاقلان امشبو دیوانه اند
تشنه لب گرد سقا خانه اند
همه سر مست یک پیمانه اند
پروانه اند پروانه اند

می برد دل نامت ز مرد و زن
بر بهشت آنجا گشته طعنه زن
ای دل ای دل جز این مگو سخن

یا رضا السلطان ابالحسن 3

اگه دورم من امشب از حرم
اگه در بندِ این بال و پرم
با نگاهت پناه آخرم
کبوترم کبوترم

شد سحر شام هر درد و محن
از تمام عالم برای من
مشهدت گشته اولین وطن

یا رضا السلطان ابالحسن 3

• پنج شنبه
• 20
• تیر
• 1398
• ساعت
• 10:42
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

امشب مدینه بار دگر جان گرفته است
بر مقدم ستاره ای قرآن گرفته است

امشب به برکت قدم حضرت رضا
دنیا تمام بوی گلستان گرفته است

#وحید_زحمت_کش_شهری

• جمعه
• 21
• تیر
• 1398
• ساعت
• 16:22
• نوشته شده توسط
• وحید زحمت کش شهری

شور....جشن میلاد
امام رضا(ع)

بنداول
از کرمت من میدونم
پیامت و میرسونم
برای عرض تهنیت
مسافر خراسونم
مشهد میام بی واهمه
با شور و حال و زمزمه
تا که تو رو رضا کنم
روی لبم یا فاطمه
السلطان ابالحسن(۲)

بنددوم
من زائر پایین پا
هم زائر بالا سرم
کبوتر حرم شدم
زخمی شد بال و پرم
مشهد میام بی‌واهمه
باشور و حال و زمزمه
تاکه تو رضا کنم
روی لبم یا فاطمه
السلطان ابالحسن(۲)

• جمعه
• 21
• تیر
• 1398
• ساعت
• 21:42
• نوشته شده توسط
• حاج مرتضی محمودپور

#مدح_میلاد_امام_رضا_علیه_السلام
#سرود_سبک_نوشته

خوش آمدی خوش آمدی ای گلِ قرآن
عطرِ قدم های تو از لاله و ریحان
تو از سلاله ی رسولِ مهربانی
هر نفست زمزمه ی پاکیِ باران

تو هشتمین ستاره ی عالمِ امکان
جانم رضا، جانم رضا، جانم رضا جان

سلامِ ما به آن طلوعِ بیکرانت
به سمتِ مشرقِ نگاهِ مهربانت
حور و مَلک نغمه سُرای مقدمِ تو
سر می نهد به کربلای آستانت

ذکرِ لبت زمزمه ی خدای سبحان
جانم رضا، جانم رضا، جانم رضا جان

تویی امامِ هشتمین کعبه ی دلها
تو نورِ دیده و دلِ حضرتِ زهرا
پای ضریحت دری از باغِ بهشت است
صحن و سرات آینیه ی عرشِ معلی

هر قدمت رایحه ی باغِ بهاران
جانم رضا، جانم رضا، جانم رضا جان

تویی هم

• شنبه
• 22
• تیر
• 1398
• ساعت
• 08:27
• نوشته شده توسط
• ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹

در شب میلاد تو در قلب من غم گیج شد
ده شب از ذالقعده چون رد شد محرم گیج شد

دم به دم ما دم گرفتیم آمدم ای شاه را
وقت برگشت از حرم خواندیم ما،دم گیج شد

صحنه ای از صحن تو دادند بر آدم نشان
تا بهشتت را تماشا کرد آدم گیج شد

قسمت اش شد تا کنیز مادرت باشد فقط
از مقام مادرت گفتند و مریم گیج شد

یا رئوف ابن کریم از بس خدائی میکنی
زائرت حیران شد اول بعد کم کم گیج شد

هیچ سلطانی ندارد اینقدر دورش گدا
از کرامت های بی حد تو حاتم گیج شد

پنجره فولاد تو از بس گره وا میکند
سرنوشت و قسمت و تقدیر عالم گیج شد

بسکه سر داده تکان محض جواب هر سلام
روی گنبد بارها دیدیم پرچم گیج شد

• شنبه
• 22
• تیر
• 1398
• ساعت
• 10:56
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

فصل غم و درد به پایان رسید
جان به تن عالم امكان رسید
ماهیت سوره ی انسان رسید
حضرت سلطانِ خراسان رسید

عرش به پابوسيِ طوس آمده
ماه! ببین شمس شموس آمده

خیل ر‌ُسُل مدیحه خوانی کنند
پير و جوان دست فشانی کنند
دل ، تُهي از هر نگراني كنند
باده و پیمانه تباني كنند

تا همه بدمست تر از هم شوند
از قِبَل عشق تو آدم شوند

آي؛جگرگوشه ي طاها، رضـا
رئوف خاندانِ زهرا، رضـا
مثل علي شأن تو والا، رضـا
سَيّدِ اهل بيت موسيٰ، رضـا

ما همه جا تحت پنـاه توايم
بنـده ي در بند نگـاه توايم

غير تو در دهر مُرادي كه نيست
اَباالحَسن،اَباالجوَادي كه نيست
با تو خطا در اعتقادي كه نيست
در حرمت حرف كسادي كه نيست

بقيع هر چه ساكت

• شنبه
• 22
• تیر
• 1398
• ساعت
• 10:40
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

تو پادشاهى و من مستمند دربارم
و از نگاه كريمانه ى تو سرشارم

مرا به دار نگاهت بكش ولى هرگز
مخواه تا كه ز عشق تو دست بر دارم
-

• شنبه
• 22
• تیر
• 1398
• ساعت
• 10:31
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

به اين دليل كه مشهـد، گـداش بيشتر است
رضا مساحت صحن و سراش بيشتر است

شبانه روز مي آيند عـرضِ حاجت ها
در آن ديار كه سُلطان، عطاش بيشتر است

اگرچه خانه ي او بيـشتر گـدا دارد
شُـمارِ مـردم حاجت رواش بيشتر است

به هر كسي كه گداي رضـا نمي گويـند
گدا كسي ست كه خُوف و رَجاش بيشتر است

به تخت و بخت رسيدن به قيل و قال كه نيست
سكوت پيش بزرگـان صداش بيشتر است

كسي كه شيوه ي دل بُردن از علي آموخت
مُسلّـم است كه دلداده هاش ، بيشتر است

به جاي اذن دُخول اشك ريختم چون كه
عـيارِ گريه در ايوانْ طلاش بيشتر است

مقام مـكـّه سر جاي خود ، به كعبه قسـم
بهشتِ مُلـكِ خراسان صفاش بيشتر است

خُدا سريع تر از دست او شـو

• شنبه
• 22
• تیر
• 1398
• ساعت
• 10:38
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

سلطان کرم
سلطان سخا
دستمو بگیر یا امام رضا جان مادرت زهرا

ای قبله ی دل
ای شاه وفا
دستمو بگیر یا امام رضا جان مادرت زهرا

فقیر و خسته
به درگاه تو
پناه آوردم

دلی تاریک و
پر از تقصیر و
گناه آوردم

ای که مرا خوانده ای
راه نشانم بده
از سر تقصیر خویش
خط امانم بده

ای که مرا خوانده ای
راه نشانم بده
گوشه ای از صحن خود
جا و مکانم بده

یا علی موسی الرضا
.....

ای شمسِ شموس
ای ماه دلم
دستمو بگیر یا امام رضا جان مادرت زهرا

ای نور خدا
دلخواه دلم
دستمو بگیر یا امام رضا جان مادرت زهرا

ضریحت نقشه
تو قاب عکس
چشای خیسم

تو عالم جایی
شبیه مشهد
نمیشه واسم

قربون لطف تو و
قربون اون کفترات
قربون سقاخونه ات
قربو

• شنبه
• 22
• تیر
• 1398
• ساعت
• 17:25
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

بند اول:

سلام آقای خوب و مهربونِ من
سلطان علی موسی الرضا
واسه گدایی اومدم
نکنه که بگی برو
نکنه که کنی ردم

هستی همیشه تو
یار و پناهِ من
بیشتره لطفت از
همه گناهِ من

حاکمِ طوس
شمسِ شُموس
شاهِ کریمان

نوره معین
ماهِ زمین
گنجِ فقیران

( جان یا رضا ۲ )
جانم رضا جان

بند دوم:

چه حالی میده وقتی که مرغ دلم
پر میگیره تا حرمت
میاد تو صحنِ با صفات
دست میکشی روی سرم
میخری من رو با نگات

خورده گره قلبم
به پنجره فولاد
آروم میگیره دل
تو صحنِ گوهرشاد

ای صنما
قبله نما
سلطانِ ایران

خوانِ کرم
تاجِ سرم
مولا رضا جان

( جان یا رضا ۲ )
جانم رضا جان

بند سوم:

حریم مثلِ جَنّتت دارالشفاس
به جای حجِّ فقراس
افتخار

• شنبه
• 22
• تیر
• 1398
• ساعت
• 17:31
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

دوبیتی ولادت حضرت علی بن موسی الرضا(ع)
نوری ست که از سمت فضا می آید
سلطانِ قَدَر، شاهِ قضا می آید
این کاسه ی دل به دست رگ ها بالاست
گفتند که حضرت رضا می آید

• شنبه
• 22
• تیر
• 1398
• ساعت
• 21:27
• نوشته شده توسط
• حسن فطرس

دوبیتی ولادت حضرت علی بن موسی الرضا(ع)
بر ماهِ رئوف آل حیدر صلوات
بر نورِ جمالِ پورِ جعفر صلوات
شاد است دلِ عروس زهرا امشب
بر شمس رضای آل کوثر صلوات

• شنبه
• 22
• تیر
• 1398
• ساعت
• 21:37
• نوشته شده توسط
• حسن فطرس

غزل ولادت حضرت علی بن موسی الرضا(ع)
جمله ستارگان همه سينه سپر نموده اند
پشت به شمس و زهره و قرص قمر نموده اند
بر سر بامِ منزلِ دلبرِ حیدری نسب
خيره به حجره گشته و چشم به در نموده اند
گفت به گوش اختري، از چه تمام عالمین
سوی مدینه این چنین زود سفر نموده اند
گفت جواب او مَلَک، هلهله را ببين كه چون
ساکنِ نُه فلک همه یادِ سحر نموده اند
يك نظري نما تو بر سر درِ خانه ي صفا
خانه و حجره را ببین زینت زر نموده اند
حجره ي كيست حوریان، گرم طواف دور او
شرم ز روی حضرتش، پرده به سر نموده اند
حجره ی دلبرِ خدا، بیتِ عزیزِ مصطفی
جمله ز خاکِ مقدمش سرمه بصر نموده اند
باغ و بهارِ فاطمه، چشم و چراغِ مرتضی
نقش رضاست

• شنبه
• 22
• تیر
• 1398
• ساعت
• 21:40
• نوشته شده توسط
• حسن فطرس

ذکر و شور پایانی
مجالس امام رضا(ع)

بنداول
شب‌ شادی آمده و دلم
شده راهی‌حرم،حرم رضا
به رضا قسم شده‌ام رضا
به رضای‌کرم کرم رضا
یاامام رضا یا امام رضا
یا امام رضا یا امام رضا

بنددوم
منِ مرده دل شده زنده از
نظر رضا به‌دم رضا
به‌دلم شده‌حک،همه نام رضا
به جگر رسیده غم رضا
یا امام رضا یا امام رضا
یا امام رضا یا امام رضا

بندسوم
همه آسمان دلم شرر
زده بر ستاره‌ی بختمان
شده زندگیِ بدون شما
بخدا ز هجر تو سختمان
یا امام رضا یا امام رضا
یا امام رضا یا امام رضا

بندچهارم
همه هستیم بفدای تو
بفدای تو همه هستیم
تو بمن بگو که چه هستیم
بده جام می تو به دستیم
یا امام رضا یا امام رضا
یا امام رضا یا امام رضا

• یکشنبه
• 23
• تیر
• 1398
• ساعت
• 01:52
• نوشته شده توسط
• حاج مرتضی محمودپور

نشسته شادی به سینه ی ما،رسیده سلطانِ با وفا
قبله ی هفتم،امامِ هشتم، امیر دلها موسی الرضا

سند عشقش به سینه مونه
دیدن قبرش بهونه مونه
خودش میدونه دیونه‌شیم۲

(تویی سلطان،جانی و جانان،یا علی بن موسی الرضا)۲

حرم نگو پایِتختِ دلها صحن و سرایت امام رضا
دوایِ هر زائری نشستن به پیش پایت امام رضا

ماهِ دل آرا جمال رویت
آرزوی ما وصال کویت
بهشت دنیا حریم توست۲

(تویی سلطان،جانی و جانان،یا علی بن موسی الرضا)۲

دلی ندارم لایقِ دیدار تو که آیم به سوی تو
ولی چنان مستِ مست تو کرده این دلم را سبویِ تو

هر کسی دستِ دعا گرفته
تو حرمت کربلا گرفته
پنجره هات رو به کربلاست۲

(تویی سلطان،جانی و جانان،یا علی بن موسی

• یکشنبه
• 23
• تیر
• 1398
• ساعت
• 09:33
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

من آهویی نشسته، در دام شاه طوسم
به انتظار اینکه،خاک رهش ببوسم۲

کِی به شهر تو میرسم؟
تو بیداری یا تویِ خواب
به امیدِ دیدنِ تو
پا میذارم تویِ رکاب

تو خودت گفتی میایی
دمِ مُردن به کنارم
تو دلم فصلِ خزونه
تا بشی فصل بهارمق

(یا رضا جان )

ذکر علی نشسته ،رویِ لبای نجمه
هر چی گُله تو عالم،نذرِ رضایِ نجمه۲

امشب از عطر اهلبیت
کل عالم معطره
مژده که میلادِ رضا
گل موسی بن جعفره

کاشکی یک شب توی مشهد
بیام و با تو بشینم
تو بدی حاجتمو من
از حرم بوسه بچینم

(یا رضا جان )

تنگه دلم دوباره،بهر شه خراسان
پر میزنه دلم تا، شمس الشموسِ ایران

تا می بندم چشم سر و
چشم دل رو وا میکنم
خودمو پیش پنجره
فولادت پیدا می

• یکشنبه
• 23
• تیر
• 1398
• ساعت
• 09:33
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

ما همه هیچیم و دنیا هیچ ، اما او که هست
ما همه لائیم اما مدِّ الاهو که هست
نیستیم اما چه غم "یا ضامن آهو "که هست

اهل هو اهل خدا اهل رضا وقتی شدیم
عین و شین و قاف عشقیم عین خوشبختی شدیم

رفت ابراهیم در آتش نه تنها ، با علی
رفت موسی سمتِ دریا زد به دریا با علی
رفت تا معراج حق تا قُرب اما با علی

گفت رفتم آمدم در یک نَفَس با مرتضی
لافتی الاعلی لا عشق الا مرتضی

می‌تپد قلبم اگر ، تقصیر راهِ مشهد است
می‌رسد وقتی صدا : این ایستگاه مشهد است
مثل اینکه جانِ من در بارگاه مشهد است

آهن آیا می‌شود عاشق بله بَد می‌شود
هرقطاری که قطار راهِ مشهد می‌شود

مثل آن معلول که امروز با پا آمده
مثل آن مادر که با آن

• یکشنبه
• 23
• تیر
• 1398
• ساعت
• 10:26
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

نسیم صبح وزید و شمیم یار آمد
صبا معطّر از آن زلف مشکبار آمد
.
غبار غم ز دلم رفت و خنده زد گلشن
روان به باغ و به گلزار و لاله زار آمد
.
ترنّم خوش بلبل صفای خندۀ گل
ز یمن مقدم آن یار گلعذار آمد
.
بگو به ساقی گل چهره مخبرا که می آر
قرار دل ، مه گل چهره ، بر قرار آمد
.
سبو به خنده و بشّاش و می به صد جلوه
به لب صراحی مست آب خوشگوار آمد
.
چه بزم شاد و مفرّح چه مجلس انسی
خوشا به بخت بلندم که آن نگار آمد
.
ندیم عشق بگو تیز چنگ مطرب را
به چنگ ، چنگ بزن ، نغمه خوان که یار آمد
.
نوای عشق بزن عاشقان برقص آیند
ز رقص عشق در این خانه اعتبار آمد
.
بگو به ساقی مستان که مست عالم از اوست
هر آنکه آمد از آن میکده

• دوشنبه
• 24
• تیر
• 1398
• ساعت
• 12:15
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

در روایتی (که مرحوم صدوق و بسیاری از مورخان دیگر آورده‌اند) گفته است: (لَمّا حَمَلْتُ بِابْنِی عَلِی، لَمْ أَشْعُر بِثِقْلِ الْحَمْلِ وَکُنْتُ أسْمَعُ فِی مَنامِی تَسْبیحاً وتَهْلیلاً وتَمْجیداً مِنْ بَطْنی فَیفْزِ عُنی ذلِکَ ویهَوِّلُنِی فَإذَا انْتَبَهْتُ لَمْ أسْمَعْ شَیئاً)
موقعی که من به فرزندم علی علیه السلام حامله شدم، سنگینی حمل او را احساس نمی‌کردم و موقع خواب، صدای تسبیح (سبحان‌ الله) و تهلیل (لااله‌الا‌الله) و تمجید (الحمدلله) او را از بطن خود می‌شنیدم و می‌ترسیدم ولی وقتی بیدار می‌شدم دیگر چیزی نمی‌شنیدم.
آن بانوی بزرگوار با مشاهده این کرامات و معجزات پیوسته روز شماری می‌کرد تا مدت

• دوشنبه
• 24
• تیر
• 1398
• ساعت
• 12:52
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

تولد امام رضا علیه‌السلام را برخي از معصومان پيش از وی، پيش‌گويي كرده و به آن بشارت داده بودند. از امام صادق علیه‌السلام در اين باره احاديث چندي وارد شده است. از جمله عبدالله بن فضل هاشمي روايت كرد: مردي از اهالي طوس در محضر امام جعفرصادق علیه‌السلام نشسته بود و آن حضرت به وي فرمود: به زودي از صلب فرزندم موسي، مردي به دنيا مي‌آيد كه مورد خوشنودي خداوند سبحان در آسمان و خرسندي بندگانش در زمين خواهد بود. در سرزمين شما از روي ستم و دشمني مسموم و كشته مي‌گردد و در همان جا غريبانه به خاك سپرده مي شود.
آگاه باش! هر كسي وي را در غربتش زيارت كند و بداند كه او امام و پيشواي شيعيان پس از پدرش بوده و از

• دوشنبه
• 24
• تیر
• 1398
• ساعت
• 12:52
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

آقا ميرزا حسن لسان الأطباء از اهالي اشرف مازندران نقل كرد در زماني كه حاجي ملا محمد اشرفي از مشاهير علما در زادگاه خود اشرف (بهشهر) زندگي مي‌كرد، من يك بار عازم زيارت حضرت رضا عليه السلام شدم. براي خداحافظي و امر وصيت نامه‌ي خود خدمت ايشان رفتم و چون دانست كه به زيارت ثامن الائمه عليه السلام مي روم، پاكتي به من داد و فرمود:
«در اولين روزي كه به حرم مشرف شدي، اين نامه را تقديم امام رضا عليه السلام كن و در مراجعت جوابش را گرفته و برايم بياور»
با خود گفتم: يعني چه؟ مگر امام رضا عليه السلام زنده است كه نامه را به او بدهم؟! چگونه جوابش را بگيرم؟! اما عظمت مقام آن دانشمند مانع شد كه اين مطلب را به ا

• دوشنبه
• 24
• تیر
• 1398
• ساعت
• 12:53
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

محدث نوري رضوان الله عليه نقل مي‌كند:
يكي از خدمتگزاران حرم مطهر حضرت رضا عليه السلام گفت: در شبي كه نوبت خدمت من بود، در رواقي كه به دارالحفاظ معروف است خوابيده بودم.
ناگاه در خواب ديدم كه در حرم مطهر باز شد خود حضرت امام رضا عليه السلام از حرم بيرون آمدند و به من فرمودند: «برخيز و بگو مشعلي فروزان بالاي گلدسته ببرند، زيرا جماعتي از اعراب بحرين به زيارت من مي‌آيند و اكنون در اطراف « طرق » (هشت كيلومتري مشهد) بر اثر بارش برف راه را گم كرده‌اند برو به ميرزا شاه نقي متولي بگو مشعلها را روشن كند و با گروهي از خادمان جهت نجات و راهنمايي آنان حركت كنند»
آن خادم مي‌گويد: از خواب پريدم و فوري از جا ب

• دوشنبه
• 24
• تیر
• 1398
• ساعت
• 12:59
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

باز این مرغ دلم نغمه سرایی می کند
پر زنان در اوج شادی خود نمایی می کند
.
موسم وصل نگار مهربانم آمده
بر سر کویش مسیحا جان فدایی می کند
.
شمس شد محو تماشای رخ شمس الشموس
انجم و افلاک در پیشش گدایی می کند
.
مادرش زهراوجدش خاتم پیغمبران
حجت الله است او کارخدایی می کند
.
هردلی رادر زدم نام رضا آمد به گوش
درکجاشاهی چنین فرمانروایی می کند
.
ای که سوزی روز وشب در آرزو ی کربلا
بوسه زن بر آستانش کربلایی می کند
.
سر دل را فاش هرگز پیش نا اهلان مکن
رو به شاه طوس کن مشکل گشایی می کند
.
نیست ازشاهان عالم مهربانتر غیر او
می پذیرد بنده اش را گر خطایی می کند
.
یوسف مصری گرفتار کمند زلف اوست
از جمیع دلربایان دل

• چهارشنبه
• 26
• تیر
• 1398
• ساعت
• 12:05
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور