دمای آخره بیا دار وندار من
که داره جون میده غریبونه بابات حسن
آماده کن دیگه برای رفتنم کفن
گل پیمبری یا حجت بن العسکری...
دشمن هَمش میخواست بزنه تیشه بر ریشَم
به وقت جون دادن بیا قرآن بخون پیشم
یتیم میشی و من مهمون مادرم میشم
گل پیمبری یا حجت بن العسکری...
مَهدی بیا ببین رفته زِ قلب من قرار
برای بی کَسیم مثه ابر بهار بِبار
برای این غریب برو یه قدری آب بیار
گل پیمبری یا حجت بن العسکری...
لبام که تشنه شد به یاد کربلا بودم
به یاد غربتِ تشنه سرجدا بودم
به یاد اون سرِ به روی نیزه ها بودم
غریب کربلا حسین غریب کربلا...
برای جَدّمون تو گریه کن هر صبح و شام
روضه بخون براش با سوز و ناله هات مدام
ب
- چهارشنبه
- 13
- شهریور
- 1398
- ساعت
- 12:01
- نوشته شده توسط
- علیرضا گودرزی