من اگه از پدر محرومم
مثل بابام حسن مظلومم
میخوام برم به میدون
جزئ سپاه جانان باشم
سرباز دین و قرآن باشم
اذنم بده عموجون
بابام حسن منو فقط به عشق تو
فرستاده حالا تو کربلام
فدای اکبرت فدای اصغرت
می رم که سربلند بشه بابام
(عمو عموی غریبم 3)
زره به تن ندارم اما
باتیغ من سر دشمن ها
می افته بر روی خاک
دلم به نام تو حساسه
استاد رزم من عباسه
گریبان میزنم پاک
رکاب زین برام کوتاهه و پاهام
نمی رسه ولی می تازم
حالا دیگه منم شبیه اکبرت
جونمو پای حق می بازم
(عمو عموی غریبم 3)
بگو به مادر محزونم
بگو به خواهر گریونم
قاسم حاجت روا شد
بیا ببین که خونم حالا
ریخته رو خاک کرب و بلا
نذر عشق شما شد
با تیغ و نیزه ها
- پنج شنبه
- 9
- آبان
- 1392
- ساعت
- 13:21
- نوشته شده توسط
- feiz