قاسم بن حسن (ع)

مرتب سازی براساس

شعر مرثیه حضرت قاسم بن الحسن(ع) -( بدنت پاشیده ، بال و پرت پاشیده ) * علیرضا عنصری

1852
2

شعر مرثیه حضرت قاسم بن الحسن(ع) -( بدنت پاشیده ، بال و پرت پاشیده ) بدنت پاشیده ، بال و پرت پاشیده
تا که دستم به سرت خورد سرت پاشیده
بدنت تا به زمین خورد صدا کرد عمو
دیدم از دور نشان پدرت پاشیده
تو فقط سعی کن حرفی نزنی یا اینکه
با اشارات بگو چون جوهرت پاشیده
سرخی لعل لبت بیشتر از هر وقتیست
سرخی اش از دم پا تا به سرت پاشیده
یادگار حسنم از چه چنین لِه شده ای ؟
شیره ی جان تو از چشم ترت پاشیده
حسنم کاش ببیند که چه سروی شده ای
بیا بابا ، بیا بابا ، ثمرت پاشیده

شاعر : علیرضا عنصری

  • دوشنبه
  • 13
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 07:48
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 اسماعیل شبرنگ

حضرت قاسم (ع) -( شده خیمه واسه من یه زندون ) * اسماعیل شبرنگ

11

حضرت قاسم (ع)  -( شده خیمه واسه من یه زندون ) حضرت قاسم (ع) :
شده خیمه واسه من یه زندون
بذار تا برم به سمت میدون
آخه نیتم همینه آخر
بشم جان نثار تو عموجون
سفارش کرد بابای من/ فداییت باشم
بسکه از هم تنم بپاشه/ قد صحراشم
بهتر ازاینه که بی تو/ تک و تنها شم
( عمو – حسین )
تنم مثل باغ لاله پوشه
دیگه وقت جلوه ی خروشه
بدون ،دشمن خدا ... که بین
رگام خون مجتیب می جوشه
لحظه ای که من از روی / فرس افتادم
روضه های مدینه شد/ زنده در یادم
دم آخر روی پای/ زهرا جون دادم
( عمو – حسین )
چشام آسمونی از ستاره
نفس می سوزه مثه شراره
زیر دست و پای مرکباشون
عسل داره از لبام می باره
حاجتم رو گرفتم من / عموجون آخر
خدارو شکر جوونیم شد / فدای اکبر
نبینم بارون اشک و /

  • دوشنبه
  • 13
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 07:49
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
 امیر عباسی

شعر نوحه حضرت قاسم علیه السلام -( مرد میدان بلا – بسیجی کربلا ) * امیر عباسی

2401
6

شعر نوحه حضرت قاسم علیه السلام -( مرد میدان بلا – بسیجی کربلا ) مرد میدان بلا – بسیجی کربلا
ای گذشته از جان و تن – گل نجمه ، اِبنُ الحَسن
آه و واویلاواویلا...
نوشیدی در نینوا – جام اَحلا عسل را
بر دو عالم آبرویی – فانی عشق عمویی
آه و واویلاواویلا...
بلا به جان خریدی – پا بر زمین کشیدی
أبدی شد ننگ کوفه – خورده بر تو سنگ کوفه
آه و واویلاواویلا...

شاعر : حاج امیر عباسی

  • سه شنبه
  • 14
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 13:49
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 امیر عباسی

شعر نوحه حضرت قاسم -( من که حسین فهمیده ها را مقتدایم ) * امیر عباسی

2248
1

شعر نوحه حضرت قاسم -( من که حسین فهمیده ها را مقتدایم ) *من که یتیمم ابن الکریمم
من که حسین فهمیده ها را مقتدایم
بسیجیِ دلاورِ کرببلایم
یابن الزّهرا ...
*زدم به لشکر با ذکر حیدر
در نوجوانی،مردِ شیرافکن منم من
در دشت غربت نائب الحَسَن منم من
یابن الزّهرا ...
اینک فتادم برِس به دادم
چون استخوانِ سینه ی قاسم شکسته
شد زنده یاد کوچه و دستانِ بسته
یابن الزّهرا ...

شاعر : حاج امیر عباسی

  • سه شنبه
  • 14
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 14:19
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 امیر عباسی

شعر نوحه-زمزمه حضرت قاسم بن الحسن(ع) -( آخر ز داغ تو شکستم ) * امیر عباسی

5416
1

شعر نوحه-زمزمه حضرت قاسم بن الحسن(ع) -( آخر ز داغ تو شکستم       ) (به سبک نامه نوشتم بر تو اما)
آخر ز داغ تو شکستم سینه شکسته تو هستم
جز تو زعالم دیده بسته سینه شکسته تو هستم
افتادم از پشت فرس عمو به فریادم برس
بیا ببین با من چه ها شد دشمن چه بی شرم و حیا شد
آخر به زیر سُم مرکب یتیم مجتبی فدا شد
******
خون خدا با بی قراری آمد چنان باز شکاری
اشک از دو چشمش گشته جاری گفتا به او با حال زاری
ای نازنین ای مهجبین دیگر مَکش پا بر زمین
ای نور چشمم ای دلاور برادرِ علی اکبر
گشتی به میدان سنگ باران ای لاله از کینه پرپر

شاعر : حاج امیر عباسی

دانلود سبک

  • سه شنبه
  • 14
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 14:43
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 علیرضا خاکساری

شعر حضرت قاسم(ع) -( عزیز من این قده اصرار نکن ) * علیرضا خاکساری

2252
3

شعر حضرت قاسم(ع) -( عزیز من این قده اصرار نکن  ) عزیز من این قده اصرار نکن
مادرتم اومده ، اصرار نکن
درسته مرد میدون نبردی
اما اگه بری و برنگردی
اگه رو صورتت خراش بیفته
رو پیکرت زخم تراش بیفته
جواب مادر تو رو چی بدم
جواب همسر تو رو چی بدم
تو حسن کرببلای منی
تو یادگار مجتبای منی
غصه نخور اگه دلت شکسته
گرد یتیمی به رخت نشسته
خودم برایت پدری میکنم
تو رو علی اکبری میکنم
طفل برادرم خودت میدونی
برای من مثل علی میمونی
اگه بری نجمه جوون نداره
تو تازه دامادی شگون نداره
اگه بری دل حرم میگیره
گریه نکن که گریه ام میگیره
اندازه ی سر تو خود ندارم
باید که عمامه سرت بذارم
زره ندارم روی تن بپوشی
باید که قاسمم کفن بپوشی
یادت باشه حالا که رهسپاری
حلقه ی نامزدی

  • سه شنبه
  • 14
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 16:36
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 امیر عباسی

دانلود سبک زمینه قاسم بن الحسن -( من لاله ام ولی به موج خار و خس ، افتادم از پشت فرس ) * امیر عباسی

2102
0

دانلود سبک زمینه قاسم بن الحسن -( من لاله ام ولی به موج خار و خس ، افتادم از پشت فرس ) من لاله ام ولی به موج خار و خس ، افتادم از پشت فرس
عمو عمو بیا به فریادم برس
به روی خاک افتاده ام به عشق تو ، بالا نمی آید نفس
عمو عمو بیا به فریادم برس
جونم رسید از غربت تو بر لب ، شد سینه ام شکسته زیر مرکب
رسان عمو سلام به عمه زینب
آه و واویلا ، عزیز زهرا
******
ای در سپهر قلب زارم ماه عشق ، شدم به رسم و راه عشق
من فارغ التحصیل دانشگاه عشق
میان میدان با لبان تشنه ام ، شدم به سوز و آه عشق
من فارغ التحصیل دانشگاه عشق
جانباز تو فتاده بر روی خاک ، تا بیندت با سینه ای ز غم چاک
خون رُخم بیا و کن عمو پاک
آه و واویلا ، عزیز زهرا
******
جاری ز رخسارم شده خونِ جبین ، ای دلربای نازنین
پا بر زمین کشیدنم

  • چهارشنبه
  • 15
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 05:23
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 محسن طالبی پور

دانلود سبک واحد قاسم ابن الحسن -( اگه نیای عموجون سرم بلا میارن ) * محسن طالبی پور

2488
2

دانلود سبک واحد قاسم ابن الحسن -( اگه نیای عموجون سرم بلا میارن ) اگه نیای عموجون سرم بلا میارن
دستای آهنیه یتـیم نـوازی دارن
دور منو از ، هر سو گرفتن ، بـرای قتلم ، وضو گرفتن
دشمن بابا حسنن
منو با کینه می زنن
وای که چقد بددهنن
بیا به فریادم عمو
*******
زیر فشار نیزه سخته نفس کشیدن
سخته عموی خوبم اینجوری دل بریدن
شاخه ی یاسم ، پهلوم شکسته ، خاک تو گودال ، چشامو بسته
داره می سوزه جگرم
زخمی شده بال وپرم
لاله می ریزه از سرم
بیا به فریادم عمو

شاعر : محسن طالبی پور

دانلود سبک

  • چهارشنبه
  • 15
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 07:51
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 محسن طالبی پور

دانلود سبک زمزمه قاسم ابن الحسن -( دارن موسوزونن تو رو با شلعه ی جنگ جمل ) * محسن طالبی پور

2366
-1

دانلود سبک زمزمه قاسم ابن الحسن -( دارن موسوزونن تو رو با شلعه ی جنگ جمل ) دارن موسوزونن تو رو با شلعه ی جنگ جمل
کشتن دلبند حسن حالا شده خیر العمل
سمتت اومد از هر طرف صدها بلا
زخم زبون کاری تر از سر نیزه ها
حرفی بزن تلخه سکوت مجتبا
ارث فاطمه رسیده به این جسم لاغرت
بند نعلینت گره خورده با موی پرپرت
زیر مرکب ها امون از نفس های آخرت
واویلا ، برس به فریادم عمو
******
انگاری همهمه شده دوباره توی قتلگاه
صدای ناله ی کیه که مونده زیر دست و پا
خون می باره از چشم یاس و یاسمن
یک لشگر و یک یوسف گل پیرهن
پهنه بازم سفره ی اطعام حسن
این می و مستی همه می دونن کار مجتباس
این همه عسل فقط توی بازار مجتباس
این قد رعنا که اینجاس علمدار مجتباس
واویلا ، برس به فریادم عمو

شاعر : محسن طالبی

  • چهارشنبه
  • 15
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 08:07
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 حسن لطفی

شعر شهادت حضرت قاسم -( همان وقتی که عمو بر تنت ردایت کرد ) * حسن لطفی

2078
-1

شعر شهادت حضرت قاسم -( همان وقتی که عمو بر تنت ردایت کرد ) همان وقتی که عمو بر تنت ردایت کرد
همینکه بال گشودی پسر صدایت کرد
گره به بند نقابت زد و میان حرم
پس از دو بوسه به پیشانیت دعایت کرد
کنار عمه نشست و برای نجمه گریست
و خیمه گاه تو را حجله عزایت کرد
ببین که با عرق شرم آشنایم کرد
کسی که با تن این خاک آشنایت کرد
به غیر موی سفیدش،لبان پر خونت
تو را خود حسنم مثل مجتبایت کرد
کسی نبود و بگوید یتیم را نزنید
کسی نگفت که این ضربه ها کفایت کرد
بگیر دستم و بابا بگو نگاهم کن
علی که رفت بجای خودش عصایت کرد

دم از تو هست ولی باز دم ممکن نیست
كه تاخت لشگری غرق رد پایت کرد
همینکه خواستی از سینه ات نفس بکشی
شکست دنده ی سختی و بی صدایت کرد
دوباره آمدی آرامتر نفس بز

  • چهارشنبه
  • 15
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 13:10
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 سید محسن حسینی

زبانحال حضرت قاسم (ع) -( ماه تمام من – امام من – تو بيا گره از كارم واكن ) * سید محسن حسینی

210

زبانحال حضرت قاسم (ع) -( ماه تمام من – امام من – تو بيا گره از كارم واكن ) زبانحال حضرت قاسم (ع)
ماه تمام من – امام من – تو بيا گره از كارم واكن
اي يوسف زهرا – در اين صحرا
من گم شده را تو پيدا كن
شمع در سوسويم – بيا اي عمو جان سويم
ببين خون چكد از گيسويم
غرق در آهم من – بيا ديده بر راهم من
غم خود به تو من مي گويم
من يتيم مجتبايم – كه به زير دست و پايم
شد هر دو چشمم بسته – خسته ترم از خسته
چون مادر تو زهرا – من سينه ام بشكسته
جانم عمو جانم – جانم عمو جانم
/./././
قربان روي تو – به موي تو – دل خود ز ازل بسته قاسم
در موجي از خونم – چو مجنونم – كند ناله پيوسته قاسم
اي عموجان من – دل قاسمت را مشكن
تو خداي عشق و احساسي
گر بيايي سويم – به تو آنقدر مي گويم
كه دگر تو من را نش

  • چهارشنبه
  • 15
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 15:00
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 سید محسن حسینی

زبانحال حضرت قاسم (ع) -( فداي آه تو – آن روي ماه تو ) * سید محسن حسینی

61

زبانحال حضرت قاسم (ع) -( فداي آه تو – آن روي ماه تو ) زبانحال حضرت قاسم (ع)
فداي آه تو – آن روي ماه تو
بيا كه من هستم – ديده براه تو
تــرا بـــه موج خون زند صدا قاسم
به زير دست و پا زد دست و پا قاسم
عمو عمو جانم – عمو عمو جانم
/./././
اي كه دل آرايــي – چــرا نمـي آيي
اي بود و هست من – هستم تماشايي
شمع سحر هستم و در حال سو سويم
بـيـــا ببين دشمن كشد به هر سويم
عمو عمو جانم – عمو عمو جانم
/./././
رويم زخون رنگ است – بي تو دلم تنگ است
نقـل سـرم ايـنجـا – از نـيـزه و سنگ است
در حجلگاه من چه شوری و حالي است
جـان عـمو جاي باباي من خالي است
عمو عمو جانم – عمو عمو جانم

تاب و تب قاسم – ماه شب قاسم
عمو عـمـو باشد – ذكر لب قاسم
خواهم به دامانت سر بگذارم م

  • چهارشنبه
  • 15
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 15:01
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 سید محسن حسینی

زمزمه حضرت قاسم (ع) -( يوسف زهرا ديده بگشا و كن تماشا ) * سید محسن حسینی

64

زمزمه حضرت قاسم (ع) -( يوسف زهرا ديده بگشا و كن تماشا ) زمزمه حضرت قاسم (ع)
يوسف زهرا ديده بگشا و كن تماشا
زيــر ابر خون ماه كنعان مجتبي را
در ذكر دائمم – از آل هاشمم
قاسمم قاسمم – واويلا
عمو عموجانم
/./././
بهتر از جانم من دگر بر تن جان ندارم
آرزو دارم روي دامانت سر گذارم
بيا جانان من – مانده بين دشمن
قاسم ابن الحسن – واويلا
عمو عموجانم
/./././
من به قربان يك نگاه تو كن نگاهم
با تو مي گويم ديدني باشد حجلگاهم
ببين دامادم من – ببين ناشادم من
از پا افتادم من – واويلا
عمو عموجانم
/./././
اي عمو جان گر جسم قاسم شد پاره پاره
بـه فـداي يـك تـار گيسوي شيرخواره
من دل به تو بستم – از جام تو مستم
غلام تو هستم – واويلا
عمو عموجانم

شاعر : سید محسن حسینی

دانل

  • چهارشنبه
  • 15
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 15:02
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 میثم مومنی نژاد

نوحه حضرت قاسم(ع) بن الحسن(ع) -( از نفس افتاد - گل یاسمن ) * میثم مومنی نژاد

79

نوحه حضرت قاسم(ع) بن الحسن(ع) -( از نفس افتاد - گل یاسمن ) نوحه حضرت قاسم(ع) بن الحسن(ع)
از نفس افتاد - گل یاسمن
در موج خون ناله زد یتیم حسن
عمو حسین جان
/./././
ماهم ولی شد - از خون رخم رنگ
از بارش تیر - از بوسۀ سنگ
درچنگ قاتل - باشد گیسویم
تا نفس دارم عمو عمو می گویم
عمو حسین جان
/./././
در زیر سمّ - اسب عدویم
رسیدم آخر - به آرزویم
دست و پا زنم - زیر دست و پا
ای عمو جان کندنم دارد تماشا
عمو حسین جان
/./././
شکسته سینه - پاره پاره تن
دیدنی شده - سرو قد من
نیزه و لاله - سنگ و آئینه
صحرا به صحرا پر شد بوی مدینه
عمو حسین جان

شاعر : میثم مومنی نژاد

دانلود سبک

  • چهارشنبه
  • 15
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 15:04
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 سید محسن حسینی

زبانحال حضرت قاسم (ع) -( از حـــرم اي عــمـو به بـيـا تـمـاشا ) * سید محسن حسینی

57

زبانحال حضرت قاسم (ع) -( از حـــرم اي عــمـو به بـيـا تـمـاشا ) زبانحال حضرت قاسم (ع)
از حـــرم اي عــمـو بـيـا به تـمـاشا
مـي زنـم دسـت و پا به زير دست و پا
عموجان عموجان عموجان عموجان
/./././
گـفـتـم مـن يـتـيـمم ناز من خريدند
لـب تـشـنـه مـرا هـر طرف كـشيدند
عموجان عموجان عموجان عموجان
/./././
مـي تـرسـم بـسـوزي از دود آه من
رو به پـــــايـان بود عمر كوتاه من
عموجان عموجان عموجان عموجان
/./././
منكه افـتـــاده ام از فرس عموجان
به سختي مي زنم من نفس عموجان
عموجان عموجان عموجان عموجان
/./././
اي مــاه فـاطـمـه مـن ماه حسنم
دلـبــر بـي كـفـن بـيـا كن كفنم
عموجان عموجان عموجان عموجان
/./././
كـسی غـيـر نـيـزه نـگـيرد نشانم
مـانـنـد دل تو شـكست استخوانم
عموج

  • چهارشنبه
  • 15
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 15:06
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 امیر عباسی

دانلود سبک زمزمه حضرت قاسم ابن الحسن(ع) -( من قاسمم عموجان فرزند مجتبایم ) * امیر عباسی

8384
21

دانلود سبک زمزمه حضرت قاسم ابن الحسن(ع) -( من قاسمم عموجان فرزند مجتبایم ) واحد – زمزمه (ده شب)
(کوفه میا حسین جان)
من قاسمم عموجان فرزند مجتبایم
در سنِ نوجوانی جانباز کربلایم
گفته برادر تو گَردم تو را فدایی
ای مظهرِ خدایی خورشید کربلایی
در جَنگِ اهلِ فتنه ، ای نور حی سبحان
سینه شکسته گردم در زیر سُمِ اَسبان
گرچه ز شور رزمم دشمن شود زمین گیر
بر پیکرم نشیند تیر و سنان و شمشیر
عشق تو در نهادم ای قبله ی مُرادم
از روی زین فتادم عمو بِرِس به دادم

شاعر : حاج امیر عباسی

دانلود سبک

  • پنج شنبه
  • 16
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 13:32
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 امیر عباسی

دانلود سبک واحد حضرت قاسم -( وای از غم هجران و/ازدرد پریشانی ) * امیر عباسی

381

دانلود سبک واحد حضرت قاسم -( وای از غم هجران و/ازدرد پریشانی ) وای از غم هجران و/ازدرد پریشانی
ای نجمه بزن ناله/قاسم شده قربانی
این طفل دلاور/گردیده زمینگیر
از ضربه ی سنگ و/سرنیزه و شمشیر
واویلا واویلا...
وای از دل ِ بابایش/وای از غم عظمایش
او می کشد از غربت/بر روی زمین پایش
در معرکه قاسم/صد پاره بدن شد
شرمنده حسین از/رخسار حسن شد
واویلا واویلا...
یاد شهدایی که/در راه ِ خدا رفتند
با پیروی از قاسم/تا کرببلا رفتند
با یاد خمینی/با یاد ِ شهیدان
بر گو ز وُجودت/مولا یا حسین جان
مولا یا حسین جان

شاعر : حاج امیر عباسی

دانلود سبک

  • پنج شنبه
  • 16
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 15:16
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 علی اکبر لطیفیان

شعر حضرت قاسم بن الحسن(ع) -( به وجد آمدی و جاودانه ات کردند ) * علی اکبر لطیفیان

2004
2

شعر حضرت قاسم بن الحسن(ع) -( به وجد آمدی و جاودانه ات کردند ) به وجد آمدی و جاودانه ات کردند
یگانه حجله نشین میانه ات کردند
برای عقد تو دست تو را حنا بستند
و عمه هات نشستند شانه ات کردند
چقدر بوسه گرفتند از قد و بالات
فرشته ها همه چون آستانه ات کردند
سرت به بستن این بند کفش بند نشد
شتاب کردی و شوق یگانه ات کردند
تمام دشت ز عمامه ی تو ترسیدند
ز بس شبیه حسن ها روانه ات کردند
ز دشت باد وزید و نقاب تو افتاد
برای سنگ زدن ها نشانه ات کردند
تو سوره بودی و تسبیح دست من بودی
هجا هجا شدی و دانه دانه ات کردند
به روی پیکر تو پای هر کسی وا شد
زره نداشتنت را بهانه ات کردند
به جرم گفتن احلی من العسل قاسم
شبیه موم عسل خانه خانه ات کردند
چقدر فاصله در بند بندت افتاده
که

  • شنبه
  • 18
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 10:27
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

بحر طویل حضرت قاسم(ع) -( شد چو در کرب و بلا ) * حبیب الله خباز کاشانی

5

بحر طویل حضرت قاسم(ع) -( شد چو در کرب و بلا ) شد چو در کرب و بلا
سبط رسول دو سرا
خامس اصحاب کسا
از ستم قوق دغا
کوفت به صد شور و نوا
پرچم جانبازی و
راضی به غم و محنت و اندوه و الم
شد ز ستمکاری اشرار
شد آن سید ابرار
در آن ورطه ی پر خوف و خطر
بی کس و بی ریا
ز یکسو چو قمر دید دو تا فرق
علی اکبر والا گهر و
قطع ز تن بازوی عباس علمدار
که ناگاه شد اظهار حضورش
به دو صد رنج و محن
قاسم ناشاد حسن
گفت به سوز جگر و چشم گهربار
که ای خسرو بی یار
جگر گوشه ی زهرا
خلف حیدر کرار
عمو جان شود آیا که دهی
اذن فداکاریم امروز
که یاری کنم از شوق و شعف دین خدا را
به خدا بر دل من تنگ
جهان تنگتر از چشمه ی سوزون
شد کاغشته به خون
گشته جوانان تو را تن
شه تشنه چو لشنفت
ز

  • شنبه
  • 18
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 12:13
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت قاسم بن الحسن(ع) -( هر که از عاشقی خبر دارد ) * حسین ایزدی

2513
3

شعر حضرت قاسم بن الحسن(ع) -( هر که از عاشقی خبر دارد ) هر که از عاشقی خبر دارد
در دلش میل ترک سر دارد
آنکه از نسل حیدر و زهراست
شوق پرواز بیشتر دارد
کربلا جای پر کشیدن هاست
قاسم از راز آن خبر دارد
رنگ و بوی حسین دارد او
همنشینی گل اثر دارد
سیزده ساله است و با این حال
جگری مثل شیر نر دارد
ذکر احلی من العسل به لبش
پیش او مرگ هم شکر دارد
بی زره آمده، عدو می گفت:
چقدر این پسر جگر دارد
آمده مثل شیر می غُرَّد
نسل حیدر عجب ثمر دارد
یاد صفین زنده شد امروز
بس که او جلوۀ پدر دارد
زاده یوسف است و یوسف روی
جلوه هایی چنان قمر دارد
نور چشم حسن نظر نخوری
چشم این گرگ ها خطر دارد
تو برای حسین یک حسنی
با تو انگار بال و پر دارد
هم برایت عمو و هم پدر است
نشده چشم از

  • شنبه
  • 18
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 12:21
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 قاسم نعمتی

شعر حضرت قاسم بن الحسن(ع) -( تحت آن تحت الهنک محشر کند ابروی تو ) * قاسم نعمتی

2181
2

شعر حضرت قاسم بن الحسن(ع) -( تحت آن تحت الهنک محشر کند ابروی تو ) تحت آن تحت الهنک محشر کند ابروی تو
یک حرم دل، دلربا سرگشتۀ گیسوی تو
تا صدای ناله آمد،که عمو مُردم بیا!
همچنان باز شکاری تاختم رو سوی تو
از سَر زین گو چگونه بر زمین افتاده ای
جای نیزه از دو سو پیداست بر پهلوی تو
از سَر مرکب زدم دست عدوی بی حیا
تا که دیدم بین مشتش کاکل گیسوی تو
جنگ مغلوبه شده، مادر نگهدارت بُود
می رسد تنها ز زیر سم مرکب بوی تو
پا مکش بر خاک کاری بر نمی آید ز من
می زنی پرپر خجالت می کشم از روی تو
تا نریزد جسمت از لای کفن بنگر زنم
یک گره آرام بین ساق تا زانوی تو

شاعر : قاسم نعمتی

  • شنبه
  • 18
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 12:41
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 محسن حنیفی

شعر حضرت قاسم بن الحسن(ع) -( واله و مست سوی معركه عازم شده است ) * محسن حنیفی

2363
0

شعر حضرت قاسم بن الحسن(ع) -( واله و مست سوی معركه عازم شده است ) واله و مست سوی معركه عازم شده است
رفتنش بدرقه با اشك محارم شده است
او به دست ولی الله معمم گشته
قطب علمی دو صد مرجع و عالم شده است
مرگ بازیچۀ دست همه اولاد علیست
مات رزمش همه افلاك و عوالم شده است
رسم این است سرش نقل بریزند نه سنگ
بین گودال عجب گرم مراسم شده است
حرف تقسیم تنش معنی نازك می خواست
آینه خرد كه شد حضرت قاسم شده است
خواست یك بار دگر نام عمو را ببرد
نیزه ای در وسط سینه مزاحم شده است
یك نفر قصد نموده كه سرش را بِبرد
آه كه موقع تقسیم غنائم شده است
***

شاعر : محسن حنیفی

  • شنبه
  • 18
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 12:43
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 محسن حنیفی

شعر حضرت قاسم بن الحسن(ع) -( شب تو گشته، به شور عزا اضافه شده است ) * محسن حنیفی

2028
2

شعر حضرت قاسم بن الحسن(ع) -( شب تو گشته، به شور عزا اضافه شده است ) شب تو گشته، به شور عزا اضافه شده است
چه قدر نغمه ی إشفع لنَا اضافه شده است
بقیع آمده در خیمه گاه می گرید
بقیع آمده بر كربلا اضافه شده است
چقدر عمه از این بودن تو دلگرم است
به جمع لشگریان مجتبی اضافه شده است
رجز به روی لبت كینه هایشان رو شد
به زورِ ضربه ی این سنگ ها اضافه شده است
غریب بودی و نیزه گرفته دور تو را
چه قدر دور و برت آشنا اضافه شده است
به زیر مركب دشمن ز پیكرت كم شد
به خاك كرببلا تا شفا اضافه شده است
***

شاعر : محسن حنیفی

  • شنبه
  • 18
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 13:15
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
استاد سید هاشم وفایی

شعر حضرت قاسم بن الحسن(ع) -( گشته پامال عموجان ز چه این سان بدنت ) *استاد سید هاشم وفایی

2349
7

شعر حضرت قاسم بن الحسن(ع) -(  گشته پامال عموجان ز چه این سان بدنت ) گشته پامال عموجان ز چه این سان بدنت
پاره پاره شده از ضربت شمشیر تنت
تا کنار بدن تو به شتاب آمده ام
شده همرنگ دل غرقه بخونم بدنت
بدرقه کرد تو را اشک و نگاهم که نبود
زرهی بر تنت ای گل به جز از پیرهنت
از غم و داغ تو خون ریخته از چشم ترم
مثل لاله شده پر خون ز چه جام دهنت
باز کن لب سخنی از لب خاموش بگو
مانده در ضائقۀ من عسلی از سخنت
رُخت ای ماه شب چارده از خون تر شد
رفتی و ماند فروغ رجز شب شکنت
گرچه حاجت به کفن نیست شهیدان را لیک
شده پیراهن خونین تن تو کفنت
در کنار تن صد چاک تو فریاد زنم
یادگار حسنم ، سوختم از سوختنت
به چه حالی ببرم سوی حرم جسم تو را
منتظر مانده به ره مادر غرق محنت
داغ بر داغ دلم آ

  • شنبه
  • 18
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 13:18
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مرثیه حضرت قاسم(ع) -( ای زخون رنگین لقا از جای خیز ) *

1933
0

شعر مرثیه حضرت قاسم(ع) -( ای زخون رنگین لقا از جای خیز ) ای زخون رنگین لقا از جای خیز
یادگار مجتبا از جای خیز
بهر تو رفتن ز ماندن خوشتر است
تلخی مرگ از عسل شیرین تر است
خفته بر این خاک صحرایی چرا
همچو اکبر اربا اربایی چرا
کن نظر بر ناله و فریاد من
دست و پا کمتر بزن داماد من
بعد از اکبر دل به تو خوش داشتم
داغ تو اینسان نمی پنداشتم
چون علمدارم رشیدی قاسمم
زیر مرکب قد کشیدی قاسمم
این چنین درمانده ام کردی چرا
از حسن شرمنده ام کردی چرا
از تو پرسیدند اگر اهل حرم
من چه گویم در جواب دخترم
تو همای بی پر و بال منی
نازنین قرآن پامال منی
قلب لبریز از محن داری چرا
موجی از خون در دهن داری چرا
گرگها اینجا چرا چنگت زدند
با چه جرمی قاسمم سنگت زدند
زین همه لاله تنت گ

  • یکشنبه
  • 19
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 04:27
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت قاسم(ع) -( وقتی که اشک روز چو باران و برف بود ) * رضا دین پرور

2026
-1

شعر شهادت حضرت قاسم(ع) -( وقتی که اشک روز چو باران و برف بود ) وقتی که اشک روز چو باران و برف بود
کشته شدن برای عمویم به صرف بود
وقتی عسل جوانه زد از کام تشنه ام
سینه برای پر زدنم مثل ظرف بود
هرم کویری عطش من فرا گرفت
دریای داغ های دلم را که ژرف بود
تیرو زبان ناطق شمشیر و نیزه ها
مثل حسن غریبی من هم سه حرف بود
پایم ، که بر رکاب شهادت رسیده ام
خونم ، که بر تمام تن خود چکیده ام
در دست موم قدرت فولاد رفته است
روحم به اوج صحنه میعاد رفته است
خون کرده بود صورت زخم غبار را
زلفی که بین خون همه بر باد رفته است
اینجا که کوفه نیست ولی کربلا که هست
دشمن به خواب سنگی بیداد رفته است
از بس عطش شکوفه زد از باغ سینه ام
طرز نفس کشیدنم از یاد رفته است
دارد زبان مرثیه ها "

  • یکشنبه
  • 19
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 05:46
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت قاسم(ع) -( سیـــــــــزده جام زلعلت زده غم پی در پی ) * رضا دین پرور

1688
0

شعر شهادت حضرت قاسم(ع) -( سیـــــــــزده جام زلعلت زده غم پی در پی ) سیـــــــــزده جام زلعلت زده غم پی در پی
عســـل است اینکه به لب ریخته ای یا که می؟
چه شکوهی است در این جشن که برپا کردی
می زدندت همه با هر چه شد از کی تا کی
به تنت خورده مگر چــــند تن سربه هوا؟
که زمین خوردی و با تو به زمین خوردم هی
روزه ی صبر من و تو شـــــده باطل از بس
ضربه خورده لب بی جانت وخون کردی قی
نیزه و سنگ و کماندار و تمــــــاشاچی آه
می کند چه؟ وسط این همه، شیپور و نی ؟
می کشیدند ترا اسب دوان ها بــرخــــــاک
اصلاً انگــــــار که کردند همـــــه با هم طی
شده این دشت پر از صورت گنــدم گونت
چه شده کرده قد و قامت و دســـتانت ری
زرهت خوب شد اندازۀ تو شـــــــــــد آخر
تا درآغوش کشیـــــ

  • یکشنبه
  • 19
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 05:49
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

نوحه حضرت قاسم(ع) -( آمد به میدان ) * عابدین کاظمی

24

نوحه حضرت قاسم(ع) -( آمد به میدان ) آمد به میدان ماه دل آرا
بنما تماشا ماه حسن را
بر تماشایش بسته صف لشگر گوئیا میدان آمده حیدر
آه وواویلا(4)
.......................................
بشنو عمو جان سوز صدایم
دیگر نمانده نفس برایم
سوی تو باشد چشم بی سویم تا نفس دارم من عمو گویم
ای عمو جانم(4)
.........................................
گفتم یتیمم سویم دویدند
با سم مرکب نازم خریدند
خون ببارد از اشک و آه من دیدنی باشد حجله گاه من
ای عمو جانم(4)

شاعر : عابدین کاظمی

دانلود سبک

  • یکشنبه
  • 19
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 12:33
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

زبانحال حضرت قاسم(ع) -( بیا کنارم عمو حسین ) * عابدین کاظمی

21

زبانحال حضرت قاسم(ع) -( بیا کنارم عمو حسین ) بیا کنارم عمو حسین که بیقرارم عمو حسین
عمو جان(2)
که گفته که اینجا بی کس و تنهایم تو هستی عمو جان به جای بابایم
عمو جانم عمو(2)
...........................................
به آسمانم تو اختری برای من مثل اکبری
واویلا(2)
چه شد با تن تو زسم مرکبها شده پیگر تو یادآور زهرا
عمو جانم عمو(2)
.........................................
مکش زمین پا مقابلم دگرمسوزان عمو دلم
واویلا(2)
اگر روی تو چون قرص قمر گشته ولی قامت تو کشیده تر گشته
عمو جانم عمو(2)

شاعر : عابدین کاظمی

دانلود سبک

  • یکشنبه
  • 19
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 14:37
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شور حضرت قاسم(ع) -( آرزو دارم ) * عابدین کاظمی

32

شور حضرت قاسم(ع) -( آرزو دارم ) آرزو دارم نينوايي شم نينوايي شم
اي عمو من هم کربلايي شم کربلايي شم
يتيم کربلا و در موج غمهايم
چه غم بود مرا تويي جاي بابايم
اومدم کربلا فقط براي تو
آرزوم همينه بشم فداي تو
يا حسين يا حسين عمو حسين جانم(2)
........................................................
نور چشمانم از برم رفتي از برم رفتي
از برم مثل اکبرم رفتي اکبرم رفتي
چه کرده با تنت عمو سم مرکبها
شکسته دست و سينه ات آه وواويلا
پا نکش رو زمين به پيش چشمانم
دست و پا زدنت شد قاتل جانم
يا حسين يا حسين عمو حسين جانم(2)

شاعر : عابدین کاظمی

دانلود سبک

  • دوشنبه
  • 20
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 05:59
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد