جونم فدای تو عموجون
بذار منم برم به میدون
غمگینه عمه زینب من
واسه همین تاب و تب من
طعم عسل روی لب من
اگه که من دارم لیاقت
روی سرم بذار تو منّت
بهم بده اذن شهادت
( عمو حسین جان )
عمو زِ هم پاشید تن من
تموم صحرا کفن من
یتیم که آزردن نداره
طاقت پا خوردن نداره
پیکر من بردن نداره
رها شدم از غصه و درد
شهید شدم منم مثه مرد
منو بذار همین جا برگرد
( عمو حسین جان )
شاعر : اسماعیل شبرنگ
- جمعه
- 26
- مهر
- 1392
- ساعت
- 05:58
- نوشته شده توسط
- علی