قاسم بن حسن (ع)

مرتب سازی براساس
 رضا رسولی

زمزمه قاسم ابن الحسن(ع) -( امونم و برید - صدای ناله هات ) * رضا رسولی

796

زمزمه قاسم ابن الحسن(ع) -( امونم و برید - صدای ناله هات ) ۱
امونم و برید - صدای ناله هات
به زیر سم اسب - شکست استخونات
عمو عمو عمو
قاسم من / از هم جدا شده تنت
قاسم من / غرق به خونه بدنت
مثل علی اکبر شدی
با هرچی بوده زدنت
(ای یادگار حسنم)

۲
جدا جدا شده - تموم پیکرش
آخه چه جور باید - بگم به مادرش
عمو عمو عمو
ای وای من / از این امانت داریم
ای وای من / از این همه غصه و غم
موندم چه جوری میتونم
تو رو تا خیمه ببرم
(ای یادگار حسنم)

  • دوشنبه
  • 20
  • مرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 09:57
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

زمزمه ی محرم -(بهتر از عسل مرگ در رهت) * هستی محرابی

842

زمزمه ی محرم -(بهتر از عسل مرگ در رهت) ‍ ‍ ‍ #شب_ششم_حضرت_قاسم_ع
#زمزمه_محرم

◾بنداول

نجلِ مجتبی زاده ی حسن (ع)
کشته‌ی جفا غرقِ خون بدن
زیرِ آفَتاب جسمِ بی‌ کفن
ای عمو حسین ای عمو حسین (۲)

◾بنددوم

من به خونِ سر میکنم وضو
بر لبم مدام ذکرِ یا عمو
ای عمو برام از پدر بگو
ای عمو حسین ای عمو حسین(۲)

◾بندسوم

بهتر از عسل مرگِ در رهت
من فداییِ روی چون مَهت
عاقبت شوم ذبحِ درگهت
ای عمو حسین ای عمو حسین(۲)

#هستی_محرابی

  • سه شنبه
  • 21
  • مرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 23:56
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

زمزمه ونوحه حضرت قاسم بن الحسن_خدایا خدایا گلی رفته زدستم * اسماعیل تقوایی

1804
2

زمزمه ونوحه حضرت قاسم بن الحسن_خدایا خدایا گلی رفته زدستم زمزمه ونوحه شهادت قاسم ابن الحسن
خدایا خدایا.. گلی رفته زدستم
شدم مضطر کنار، گل پرپر نشستم، گل پرپر نشستم

گل زیبای من، ابن الحسن بود
مثال اکبرم، او جان من بود
عمو جانم عمو.. جانم عمو جان2
__________________________
حسن جان حسن جان... ز تو شرمنده هستم
امانت بوده قاسم... ولی رفته ز دستم. ولی رفته زدستم

کنار جسم او، توان ندارم
سرش را روی زانویم گذارم
عموجان عمو....
__________________________
عزیزم عزیزم.. صدا کردی عمویت
ولی صد آه و افسوس... که دیر آمد بسویت، که دیر آمد بسویت

لهیده گشته ای، با نعل اسبان
در آغوشت کشم، گریان ونالان
عمو جانم عمو....
____________________________
بیا زینب من، دوباره شو تو یارم
کمک کن تا که قاسم، بسوی خیمه آرم، بسوی خیمه ارم

به خیمه مادرش چشم انتظارتست
برای دیدن او بیقرارست
عمو جانم عمو.....

شعر :اسماعیل تقوایی

  • شنبه
  • 23
  • مرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 15:47
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

سبک 3 ـ ذکر / دودمه ـ واویلا -(وای گل یاسمنم واویلا واویلا) * حسن ثابت جو

2375
3

سبک 3 ـ ذکر / دودمه ـ واویلا -(وای گل یاسمنم واویلا واویلا) سبک 3 ـ ذکر / دودمه ـ واویلا
وای گل یاسمنم ـ واویلا واویلا
واي يتيم حسنم ـ واويلا واويلا
***
از چه به زيرِ دست و پا
پر بزني كبوترم
خاك و غبارِ ماتمت
نشسته بر چشمِ ترم
چگونه اي یاسمنم
تو را به خيمه ها برم
واي كه من در غم تو
شكسته شد بال و پرم
***
رفتي و مانده شرم من
از نگه برادرم
وای اگر امانت اش
نیست کنار خواهرم
واي بگو تو قاسمم
چگونه اي تاب و تبم
داغ تو عزيزِ من
خبر دهم به زینبم
***
پاي توان نمانده تا
شود به خيمه همرهم
چگونه این شکسته را
به دستم خواهرم دهم
گرفته ام به روی دست
اين تن نرمِ بي توان
خرد شده گمان کنم
هر آنچه بوده استخوان

  • شنبه
  • 24
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 01:28
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب
 امیرحسین سلطانی

زمینه یا شور شب ششم محرم الحرام ۹۸ حضرت قاسم بن الحسن علیه السلام -(واسطه،بِین منو عمو یه نامه) * امیرحسین سلطانی

856

زمینه یا شور شب ششم محرم الحرام ۹۸ حضرت قاسم بن الحسن علیه السلام -(واسطه،بِین منو عمو یه نامه) بند اول

واسطه،بِین منو عمو یه نامه
که دستِ،خط و نشونیه بابامه
که مرگِ،تو راه کربلات عمو جان
به والله،شیرین تر از عسل برامه

واسه غربت تو غمینم عمو
نشسته غمی توی سینم عمو
یتیمِ حسن غریب مدینم عمو

اذن جهادم بده تا که برم پیش بــابــام
اِنْ تُنْکِرونی فاَنَا ابْنُ الحسن ذکر لبهام

جانم عمـو جانم عمـو

بند دوم

رو سرش،میباره تیر و تیغ و نیزه
صدای،ناله ی قاسمه که میاد
گرفته،بوی مدینه کربلارو
از فرس،لاله ی مجتبایی افتاد

دیگه رفته تاب و توونم عمو
رسیده به لب دیگه جونم عمو
زیر مرکبا شکست استخونم عمو

عسل میریزه از لب تو عزیزم بمیـــــرم
چجوری پیکرتو رو دست بگیرم میمیرم

جانم عمـو جانم عمـو

۱۳۹۸/۴/

  • دوشنبه
  • 24
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 12:49
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 عباس میرخلف زاده

زمينه شهادت حضرت قاسم سلام الله عليه محرم 98 -(دلِ منو نسوزون ، كه ميميرم) * عباس میرخلف زاده

1285

زمينه شهادت حضرت قاسم سلام الله عليه محرم 98 -(دلِ منو نسوزون ، كه ميميرم) دلِ منو نسوزون ، كه ميميرم
دست رد تو نزن ، عمو به من
نباشم و ببينم ، كه اينجوري
توام غريبي مثلِ ، بابام حسن

جونِ بابام عموجون
در نيار اشك چشم منو
ديدي كه نامه ي حسنو
بذار برم ديگه بسمه

قهري با من عموجون
تو رو خدا يه چيزي بگو
نكنه چون يتيمم عمو
بذار برم جونِ فاطمه

يه حسه خاصه ، ميون اشكام
منو ميخونه ، عمو جون بابام

دلم خونه ، عموجونم....

عموي پيرت و هِي ، عذاب نده
تو كه ميبيني به هق هق افتادم
داغِ دلِ عمو تو ، تازه نكن
نميره داغِ جوونم از يادم

پيشِ چشمام ميديدم
كه ارباًاربا شد پسرم
بالا سرش شكست كمرم
تو بي زره ميري به كجا

تازه دامادِ حرم
بمون كه عمه بي قراره
ميخواد حنا برات بذاره
نرو دلم

  • چهارشنبه
  • 23
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 14:26
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

نوحه،زمزمه وزمینه شب ششم(حضرت قاسم)_حسین گرفته در آغوش یتیم ناز حسن را * اسماعیل تقوایی

1598
1

نوحه،زمزمه وزمینه شب ششم(حضرت قاسم)_حسین گرفته در آغوش یتیم ناز حسن را زمزمه وزمینه شب ششم(حضرت قاسم)
حسین گرفته،در آغوش یتیم ناز حسن را
به گریه قاسم،می خواهد اجازه از او رفتن را
عمو نما به من تو احسان
اجازه ده روم به میدان
فدا شوم به راه قرآن
عمو عمو عمو عمو جان 3
______________________________
زعشق تو من مدهوشم/ عسل زدستت می نوشم
به لطف تو ای ثارا... /به راه دینم می کوشم
اگرچه من زره ندارم
دعای عمه یادگارم
روانه سوی کارزارم
عمو عمو...
_____________________________
رخش بپوشان ای زینب،که تا شود قاسم ایمن
خدا کند حفظش امروز،ز زخم چشمان دشمن
رخش مثال ماه تابان
نموده دشمنش چه حیران
دوباره زنده شد حسن جان
عمو عمو.....
_____________________________
صدای ادرک،یا عما/ ر

  • چهارشنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 19:49
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب

شب ششم محرم واحدسنگین -(شبیه زهرا ، نشسته دریا) * خادم زینب

1038
0

شب ششم محرم واحدسنگین -(شبیه زهرا ، نشسته دریا) شبیه زهرا ، نشسته دریا
توی نگاه نا امید مادر تو
دورت میگرده ،پرآهو درده
غمی نشسته تو نگاه آخرتو

مثل کبوتر ، تو میزنی پر
بذار نگات کنم این لحظه های آخر
دود کنم اسپند ، میزنی لبخند
دلنگرونم بری برنگردی مادر

یادت میاد لالاییا ،که شبا پیش گوش تو میخوندمو
یادته چه شبا پای بستر خواب بچگیت میموندمو

2

حالا که وقتش ، رسیده مادر
دل بکنم ازت برو خدانگهدار
دلم میگه توو قرار بعدی
تو روی نیزه هایی من تو صحرای خار

افتادی از پا ، ای گل زهرا
میگفتی وا اماه تو هم شبیه بابا
عمو حسینت دلنگرونه
دستشوانداخته رو دوش عمو سقا

از زیر دستوپا اومد ، صدای ای عمو برس بدادمن
عمو حسین میباره و، تازه شده داغ دل بابات حس

  • جمعه
  • 29
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 17:56
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

شهادت حضرت قاسم(ع) -( وا شد هلال ابرویت ای داد بیداد) * محمد حبیب زاده

919

شهادت حضرت قاسم(ع) -( وا شد هلال ابرویت ای داد بیداد) وا شد هلال ابرویت ای داد بیداد
پاشیده از هم بازویت ای داد بیداد
خیلی شبیه مادرم گشتی عمو جان
خورده لگد از پهلویت ای داد بیداد...

  • سه شنبه
  • 4
  • شهریور
  • 1399
  • ساعت
  • 14:14
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

قاسم بن الحسن(ع)زمینه شب ششم -( ای جانِ جانانِ من، ای قاسِم اِبنِ الحَسن) * هستی محرابی

732

قاسم بن الحسن(ع)زمینه شب ششم -( ای جانِ جانانِ من، ای قاسِم اِبنِ الحَسن) ◾️بند اول
ای جانِ جانانِ من، ای قاسِم اِبنِ الحَسن
ای که همه با نامِ بابات تو رو میشناسن
تو کربلای غربت به زیرِ تیغ و خنجر
شهدِ عسل می ریزه به جای خون از دهن

تو عطرِ باغ و چمنی
تو قاسِم اِبنِ الحَسنی
به کربلای پُر بلا_
تو سروِ خونین بدنی

وای، ای ساحلِ نجات، وای، ای مشعلِ حیات
آه! نامت به کربلا، هست آیاتِ مُحکمات

◾️بند دوم
بر تو چه خوشگواره شیرینیِ شهادت
اینکه به کامِ تشنه عسل شده حلاوت
ای یادگارِ بابا شان و مقامت این بس_
نامِ تو در کربلا شد اسوه ی شجاعت

ای قاسِم اِبنِ المجتبی
ای جلوه ی نورِ خدا
افتادی بی غسل و کفن_
بر خاکِ گرمِ کربلا

آه! اِبنُ الکریمِ ما، وای ای پورِ مجتبی
وای شد زیرِ سمِ اسب، وای جسمِ تو تا به تا

◾️بند سوم
دو لاله راهی میشن میرن به سمتِ میدان
رد کرده هر دو تا رو عمه از زیر قرآن
داره میخونه تو دل روضه ی تشتِ خونین
یادش میاد تابوتی که گشته نیزه باران

از خون خود کردی وضو
بالا سرت آمد عمو
خورشیدِ در شفق تویی
سیرابی از خونِ گلو

آه! عمه شنید ز تل، وای میگفت که شیرِ یل
آه! باشد این مرگ برام، "احلی مِنَ العَسل"

◾️بند چهارم
به سر میزنه عمّه از داغِ این دو جوان
از دیده خون میباره در سینه آه و افغان
دو یادگارِ بابا شهیدِ تیغِ اعدا
خبر رسیده خیمه باغِ حسن شد خزان

عمو حسین فدای تو
فدای ناله های تو
توو بحرِ خون عمو گرفت_
حنا به دست و پای تو

آه!صد پاره پاره تن،آه! بی غسل و بی کفن
وای، بجای خون عسل، وای میریزه از دهن

  • سه شنبه
  • 11
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 10:54
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

زمزمه ونوحه قاسم بن الحسن -(پای مکش روی زمین قاسم خونین بدنم ) * اسماعیل تقوایی

3026
3

زمزمه ونوحه قاسم بن الحسن -(پای مکش روی زمین قاسم خونین بدنم ) یا قاسم بن الحسن
پای مکش روی زمین قاسم خونین بدنم
قلب عمو خون تو مکن در یتیم حسنم
وای عمو..وای عمو... وای عمو..وای عمو2
______________________
پیکر تو له شده در زیر سم اسب عدو
قد کشیدی تو چنین تازه گل یاسمنم
وای عمو....
_______________________
ادرک عمو گفتی ومن دیر رسیدم به برت
عموی خود را توببخش بعد تومن درمحنم
وای عمو....
_______________________
ای گل زیبای حسن پر پری از جور عدو
داغ تو آتش بزند بر همه ی جان وتنم
وای عمو....

  • دوشنبه
  • 19
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 18:09
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

سبک 4 ـ ذکر / شور ـ ابن الحسن -(ذکر عمو شد سخنم شهد و عسل بر دهنم) * حسن ثابت جو

1539
0

سبک 4 ـ ذکر / شور ـ ابن الحسن -(ذکر عمو شد سخنم شهد و عسل بر دهنم) سبک ۴ ـ ذکر / شور ـ ابن الحسن
ذکر عمو شد سخنم ـ شهد و عسل بر دهنم
من که زره شد کفنم ـ قاسمم ابن الحسنم(۲)
***
دلم مي خواد با جونِ خود بهرِ عمو كاري كنم
با دشمنا بجنگم و عمو رو من ياري كنم
عمو بده اجازه اي تا خودم و فدات كنم
تا كه بتونم جونم و مرحم گريه هات كنم
***
تو راه عشقِ تو عمو حالِ پريشوني دارم
تنگ دلم برا بابام، هوای مهموني دارم
شرمنده ام ز روي تو كه ناتوان و خسته ام
وقتِ شهادت بابام با اون يه عهدي بسته ام
***
اشكاي چشمام و ببين محبتي كن عمو جان
به اين يتيمِ‌ مجتبي مرحمتي كن عمو جان
بابام بهم گفته نشه عموت رو تنها بذاري
تو دشت كربلا اون و ميونِ غمها بذاري
بده عمو اجازه اي تا كه برم فدا

  • شنبه
  • 24
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 01:34
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب
 حسین رئوفی

حضرت قاسم -(اگر ببارد به سرم سنگ باز بگویم ) * حسین رئوفی

1172

حضرت قاسم -(اگر ببارد به سرم سنگ باز بگویم ) اگر ببارد به سرم سنگ باز بگویم
حسینی ام راه تو را تا خدا بپویم
آه ، واویلا عموجان واویلا ٢
اگر که سینه ام شکسته فدای آهت
قاسم تو به خون نشسته فدای راهت
آه ، هم پاره جگر مثل باباست
هم پهلو شکسته چون زهراست
واویلا عموجان واویلا ٢
من حسنی زاده حسینی مذهب و دینم
تا ندهم جان به رهت از پا ننِشینم
آه ، راهت راه عشق است و ایثار
در فقر و نداری اقتدار
واویلا عموجان واویلا ٢

  • شنبه
  • 24
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 18:37
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 اصغر چرمی

زمزمه حضرت قاسم عليه السلام محرم 98 -(اينقده دستو پا نزن) * اصغر چرمی

1185
0

زمزمه حضرت قاسم عليه السلام محرم 98 -(اينقده دستو پا نزن) اينقده دستو پا نزن
جلوى چشماى ترم
گفتم كه عقده ها دارن
از مجتبى برادرم

چجورى برت گر دونم تا حرم
پاشو از رو خاكا ، رسيد خواهرم
ببين كه مى خندن به دور و برم

عمو جانم (٤)

چي به سر ، پيكر تو
اومد كه از هم پاشيده
زير سم مركب قدت
به قد اكبر رسيده

امون از غم و غصه هاى زمونه
مى دونم چرا پيكرت نيمه جونه
گرفتن با سنگا به سمتت نشونه

عمو جانم (٤)

عمه جونت داره مياد
دووم بيار تو رو خدا
طاقت بيار يه كم ديگه
اى يادگار مجتبى

نشستى چرا بى زره روى زين
چه وقته خسوفه پاشو مه جبين
تنت رو چجور بردارم از زمين

عمو جانم(٤)

  • سه شنبه
  • 22
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 12:02
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

نوحه های دهه ی اول محرم98 (حضرت قاسم ابن الحسن ع) -(پر ز درد و محنم،قاسم ابن الحسنم) * رضا یعقوبیان

1147
1

نوحه های دهه ی اول محرم98 (حضرت قاسم ابن الحسن ع) -(پر ز درد و محنم،قاسم ابن الحسنم) پر ز درد و محنم،قاسم ابن الحسنم
مرگ در راه عمو،باشد هر دم سخنم۲
آمدم تا که کنم از غم دل آگاهت
کرد وصیت پدرم جان بدهم در راهت
گل زهرا عمو یا عمو یا عمو۲

یار و غمخوار عمو،ای طرفدار عمو
بر من از مرگ بگو،دل و دلدار عمو۲
این سخن بر تو و بر یاری تو ماحصل است
مرگ در راه تو عمو شیرین چون عسل است
گل زهرا عمو یا عمو یا عمو۲

بی پناهم عمو،کن نگاهم عمو
تو که بودی هر دم،تکیه گاهم عمو۲
خجلم از تو و از هدیه ی ناقابل عمو
کن قبول از من و بنما تو مرا قابل عمو
گل زهرا عمو یا عمو یا عمو۲

بر زمین ای قاسمم،از چه تو پا می کشی
با شکرخندت ببین،تو عمو را می کشی۲
من که شرمنده ام از روی تو ای روح روان
داغ تو قاسم من زد

  • پنج شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 10:10
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

زمینه سنگین شب ششم محرم توسل به حضرت قاسم(ع) * مرتضی محمودپور

1917
3

زمینه سنگین شب ششم محرم توسل به حضرت قاسم(ع) ◾زمینه خوانی سنگین
◾ شب ششم
◾حضرت قاسم(ع)

◾بنداول
به غصه مبتلایم
قاسم کربلایم
عمو ببین نمانده
بال و پری برایم
عموجان.....
مثل علی اکبرت
مثل گلای پرپرت
نیمه نگاهی کن من
شوم فدایی سرت
عمو عمو عمو جان(۲)

◾بنددوم
تو رو به جانم مادر
جان علی اکبر
بزار برم به میدون
گردم چو لاله‌پرپر
عموجان....
از مادرم گرفتم
من دست خط بابا
برات آوردم اینجا
ای یادگار زهرا
عمو عمو عمو جان(۲)

◾بندسوم
گفته حسن که باید
جان را به تو سپارم
پاییزیم تو هستی
عمو باغ بهارم
عمو جان ....
در راه تو شهیدم
بر مقصدم رسیدم
راضی شده مادرم
من خنده‌هاشو دیدم
عموعموعموجان(۲)

#مرتضی_محمودپور
@haajmorteza

  • پنج شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 13:00
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 محسن طالبی پور

متن شعر و سبک واحدقاسم علیه السلام -(برس به دادم ) * محسن طالبی پور

870

متن شعر و سبک واحدقاسم علیه السلام -(برس به دادم ) برس به دادم
داره بلا می باره روی پیکرم
شده کبود گوشه ی چشمای ترم
حالا به یاد مادرم
افتادم و نیلوفری شد بدنم
بیا عمو(شکسته اعضای تنم2)
من و زدن با بغض و کینه
اینجا شده مثل مدینه
وای از غم شکسته سینه
وای عمو برس به دادم
عمو کجایی
توی تنم سر نیزه های دشمنه
سپاه شام داره به من سنگ می زنه
قاسم داره جون می کنه
ببین عمو که گل تو گلاب شده
انگار همه (دنیا سرم خراب شده2)
عمو به آرزوم رسیدم
تو قتلگاه بابام و دیدم
شبیه سقا قد کشیدم
وای عمو برس به دادم

  • دوشنبه
  • 25
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 09:50
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 قاسم نعمتی

نوحه حضرت قاسم علیه السلام -(قرار قلب من.امیر صف شکن) * قاسم نعمتی

1071

نوحه حضرت قاسم علیه السلام -(قرار قلب من.امیر صف شکن) قرار قلب من.امیر صف شکن
تو سرتاپا شدی.جوانیِ حسن
نیابت داری از
علمدارِ جمل
شهادت پیش تو
شداحلی من عسل
عزیز مجتبی
عجب نازی بُوَد
به چشمان ِ یتیم
به میدان میروی
کریم بن کریم
تو در جنگ آوری
امیرِ مطلقی
حریفِ کشتن‌ِ
تبارِ ازرقی
عزیز مجتبی
صدایت آمد ای‌.عموجانم بیا
که مانده پیکرم.به زیرِ دست وپا
شکسته سینه ات
شبیه مادرم
مکش پا بر زمین
ببین که مضطرم
(تو با جان دادنت
عمو را میکُشی
به سختی هر نفس
ببین قد میِکشی)
عزیز مجتبی

  • پنج شنبه
  • 28
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 09:55
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

شب ششم محرم زمینه -(داره امیدم میره نور دو دیدم میره) * خادم زینب

863
1

شب ششم محرم زمینه -(داره امیدم میره نور دو دیدم میره) داره امیدم میره
نور دو دیدم میره
با اينکه میدونه دل
ازش نبریدم میره

نرو نرو قاسم ، شاخه ی شمشاد منی تو
نرو نرو قاسم ، تنها یادگار حسنی تو
نرو نرو قاسم ، تنها یادگار حسنی تو

نرو دل ازت نمیکنه حرم عمو
نرو میبینی تا شده قدم عمو

نرو نرو قاسم

2

علی زره داشت اما
دیدی شد اربا اربا
تو که زره نیست قدت
نرو به جون زهرا

نرو نرو قاسم ، استخوناتو له میکنن
نرو نرو قاسم ، اینا به قصد کشت اومدن
نرو نرو قاسم ، اینا به قصد کشت اومدن

حالا که میری ، وداع بکن با مادرت
میترسم که برنگرده از میدون سرت

که جای سالمی نمیمونه رو پیکرت(جایگزین)

نرو نرو قاسم

3

قلب منو آزردی
جون به لبم آوردی
میگردم این صحرا رو
بگو

  • جمعه
  • 29
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 17:54
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 حسن لطفی

شهادت حضرت قاسم(ع) -( هم پریشانِ حسینم هم پریشان حسن ) * حسن لطفی

600

شهادت حضرت قاسم(ع) -( هم پریشانِ حسینم هم پریشان حسن ) هم پریشانِ حسینم هم پریشان حسن
ای بقربان حسین و ای بقربانِ حسن

روزِ اول مادرم چشمانِ من را نذر کرد
این یکی آنِ حسین و آن یکی آنِ حسن

هرشبی که فاطمه بر روضه‌ها‌مان می‌رسَد
هست گریانِ حسین و هست گریانِ حسن

نه که دنیا ، دینمان را هم کریمان می‌دهند
من که ایمان دارم از اول به قرآنِ حسن

زیرِ ایوانِ نجف دیدم که روزی می‌رسد
یاحسن جان می‌نویسم زیرِ ایوانِ حسن

هرکجا رفتم دیدم کار دستِ مجتبی است
بشکند دستم نباشد گر به دامانِ حسن

نه که تنها این دوشب کُلِ محرم می‌شویم
شب به شب تکیه به تکیه باز مهمانِ حسن

قاسمش وقتی به میدان زد حسین آهسته گفت :
می‌رود جانِ حسین و می‌رود جانِ حسن

نعره شد : إن تَنکرونی فأنا ابنُ المُجتبی"
تیغ را چرخاند و گفت این است طوفانِ حسن

شد حسن یک ضربه زد اَزرق همانجا شد دوتا
نعره زد عباس ؛ ای جانم به قربانِ حسن

روضه‌های ما همه لطفِ امام مجتبی است
شُکر هرشب می‌روم در زیرِ بارانِ حسن

پیشِ زهرا آبرو داری کنیم و آوریم
هِی گلاب و دسته گُل یادِ یتیمانِ حسن

  • یکشنبه
  • 9
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 11:56
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 مهدی صادقی

سبک زمزمه شهادت حضرت قاسم (ع) -(چطور بگم برو) * مهدی صادقی

842
1

سبک زمزمه شهادت حضرت قاسم (ع) -(چطور بگم برو) چطور بگم برو گل برادرم

قاسم تویی مث علی اکبرم

من می دونم دشمنا نامردن وبی حیا

تیر می باره روتنت مثل بابات مجتبی

وای از این غریبی ۴

پات نکش زمین پیش چش ترم

فدات بشه عمو ای گل پرپرم

سینه مجروح تو شبیه مادر شده

فرق شکافته ت عمو شبیه حیدرشده

وای ازاین غریبی ۴

  • سه شنبه
  • 8
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 10:23
  • نوشته شده توسط
  • صادقی
ادامه مطلب
 بهمن عظیمی

زمینه حضرت قاسم بن الحسن(ع)محرم98 -(افتادم از پشت زین عموجون) * بهمن عظیمی

1029

زمینه حضرت قاسم بن الحسن(ع)محرم98 -(افتادم از پشت زین عموجون) افتادم از پشت زین عموجون
با صورتم رو زمین عموجون
تنم پر از زخمه و جراحت
بیا و حالم ببین عموجون

آتیشم زده غم عشق تو
حتی خاکسترم و بُرده
سنگ و نیزه های این نامردا
چه بلایی سرم آورده

اون بلایی که می گفتی تو خیمه ، دیدم
زیر پای یه لشکر ببین قد کشیدم

ای عمو ۳ جان

شبیه قلبت تنم شده چاک
افتادم اینجا رو خار و خاشاک
از کنج لبهای قاسم تو
جای عسل خون می ریزه رو خاک

هر کجای تنم و می بینی
از جفای نیزه سرخ رنگه
از زمین نمی تونم که پاشم
رو سرم تا بارون سنگه

میرم اما دلم تا ابد بیقرارت
کاش می شد بیشتر از این بمونم کنارت

ای عمو ۳ جان

  • چهارشنبه
  • 30
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 13:38
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 حسن کردی

متن شعر قاسم ابن الحسن علیه السلام محرم 98 -(احلی من العسل شده ای زیر سنگ ها) * حسن کردی

3206
0

متن شعر قاسم ابن الحسن علیه السلام محرم 98 -(احلی من العسل شده ای زیر سنگ ها) احلی من العسل شده ای زیر سنگ ها
در خاک سرخ حل شده ای زیر سنگ ها
جسم تو مبتلای بلای عظیم شد
از زخم بی بدل شده ای زیر سنگ ها
نازک تن تو را چه شده سینه سرخ من؟
مشتاق بر اجل شده ای زیر سنگ ها
بالا بلند قامت تو چون قصیده بود
حالا غزل غزل شده ای زیر سنگ ها
نسل سقیفه خیمه زده دور پیکرت
از کینه ی جمل شده ای زیر سنگ ها
باشد به جای من پدرت را صدا بزن
با من چه بی محل شده ای زیر سنگ ها

  • پنج شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 17:31
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

یاقاسم ابن الحسن _نوجوانی بود اما مرد تر از مردها * اسماعیل تقوایی

1384
3

یاقاسم ابن الحسن _نوجوانی بود اما مرد تر از مردها نوجوانی بود اما مردتر از مردها
اذن میدان داد اورا زاده ی خیرالنسا

نه زره برتن نمود ونه کله خودی بسر
لیک بودی با اصول رزم شمشیر آشنا

لشگر دشمن شده حیران زروی ماه او
گوییا بر کوفیان گشته حسن جلوه نما

بنگرد رزمش حسین فاطمه از خیمه گه
یادش آید در جمل رزم عجیب مجتبی

بارها با تیغ افکندی عدویی برزمین
از عمویش جایزه بگرفت، او تکبیرها

آه از آن دم که شمشیر عدو فرقش درید
خیمه گه زین واقعه گردید چون ماتمسرا

لحظه آخر صدا زد یا عمو فریاد رس
آنزمانی که تنش افتاده بودی زیرپا

آمده اندر برش مولا ولی دیر آمده
پر کشیده روح قاسم از بدن سوی خدا

اشک می ریزد عمو وبوسه بر رویش زند
ای یتیم مجتبی خیز و وبده جانم

  • پنج شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 18:27
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
 مظاهر کثیری نژاد

متن شعر رجز شب ششم -(من شاهزاده ی حرم، قاسم بن الحسنم) * مظاهر کثیری نژاد

7260
4

متن شعر رجز شب ششم -(من شاهزاده ی حرم، قاسم بن الحسنم) بند اول:
من شاهزاده ی حرم، قاسم بن الحسنم
نام حسین چون عسل، میچکد از دهنم.
تا جان دارم به بدن، از عمو دل نکنم
پیراهن شده مرا، هم زره هم کفنم

لبریز عشق حضرت زهراست سینه ام
چونکه عزیز کرده ی شاه مدینه ام
در جنگ تن به تن همه شاگرد حیدرند
من صاحب تخصص در این زمینه ام
(ان تنکرونی فانا ابن الحسن)

بند دوم:
ارث مردی و جنم، برده ام از پدرم
سربند یافاطمه، بسته ام روی سرم
لشکر پاشیده ز هم، تیغ که بستم کمرم
من هم مانند حسن، لشکر یک نفره م

در قلب من عمیق نشسته عمو حسین
جانم عمیقتر شده مست عمو حسین
باید به روی نیزه به رقص آید آخرش
گیسوی شانه خورده به دست عمو حسین
(ان تنکرونی فانا ابن الحسن)

  • شنبه
  • 16
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 11:08
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

تصنیف زمینه شب ششم محرم ۹۸ -( پُر از عشق و جَنم//قدم، پشتِ قدم ) * منصوره محمدی مزینان

752

تصنیف زمینه شب ششم محرم ۹۸ -( پُر از عشق و جَنم//قدم، پشتِ قدم ) بند اول
پُر از عشق و جَنم//قدم، پشتِ قدم
بَرا رخصتِ جنگ//می ره سمت حرم

با دستِ خطِّ کرامت
می باره بارون رحمت
که عمو داده رضایت
ای جانم ای جانم

کرده بال و پرش و باز
میشه آماده ی پرواز
یلِ حسن شده سرباز
ای جانم ای جانم

میره به میدون... نوه ی مرتضی
میگه غزلخون ،بِکَ یا حسن/ بِک یا حسین

بند دوم
جمال حسنی /کمال نبوی
تو هیبتِ نگاش/ جلال علوی

می زنه تو دل لشکر
نوه ی فاتح خیبر
رجزِ ماه دلاور
یا حیدر یا حیدر

پسر شیر جَمله
سَراپا قند و عسله
ذکرِ اون خیرالعمله
یا حیدر یا حیدر

تو دل میدون//قیامت شد بپا
میره غزلخون //یل کربلا//تو دل بلا

بند سوم
بریده ،بریده/ تنش قد کشیده
جواب عموشو / چرا پس نمیده؟

  • جمعه
  • 22
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 17:57
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

زمینه شب ششم محرم -(بزرگت کردم اما نه به آسونی) * خادم زینب

786
1

زمینه شب ششم محرم -(بزرگت کردم اما نه به آسونی) بزرگت کردم اما نه به آسونی
خودت حال دل مادر رو میدونی
حالا که باید اینجا تکیه گام باشی
داری میری و با مادر نمیمونی

داری میری ، پشت سرت عمو زمین خورده ، هوای خیمه هارو غم برده ، مادر پشت سرت کم آورده
هنوز زوده ، بپیچه توی میدون آوازَت ،گلم زره نمیشه اندازَت ، تنت نداره نیزه رو طاقت

عمو میگرده دور تو
نمیکنی دل از عمو
دامادیه تو شد برا
عموی پیرت آرزو

برا تو حجله میسازن
حالا با تیر و نی گلم
هلهله میکنن برات
میسوزه از غمت حرم

سپردمت دست خدا
ولی میسوزه این دلم
چه سخته دور شدن ازت
آخه منم یه مادرم

2

بعد اکبر حرم بی تابه ای مادر
آروم آروم برو این لحظه ی آخر
بسلامت برو اما نیا مثل
علی مقطع الاعضا

  • جمعه
  • 29
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 17:55
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 وحید زحمتکش شهری

نوحه سنگین شب ششم ماه محرم -(عموی خوب و عزیزم) * وحید زحمتکش شهری

962

نوحه سنگین شب ششم ماه محرم -(عموی خوب و عزیزم) #سبک_واحد_ده_شبی
#مجموعه_اشعار_محرم_الحرام_۱۴۴۱?
#شب_ششم
#اجرانشده

بند اول:

عموی خوب و عزیزم
ببین دستْ خطِ حسن رو
بذار تا بابام ببینه
دلاور مردیِ من رو

مرگ تو راهت
پیشِ چشم من
از عسل بهتر
عمو جون

شبیهِ اکبر
دوست دارم جسمِ
من بشه پر پر
عمو جون

برا بابام تنگه دلم
بذار عمو منم برم
آرزومم شهادته
بذار رو نی بره سرم

بذار برم عمو حسین

بند دوم:

شهادت طعمش عمو جون
برا من خیلی شیرینه
سرم هم حتی جدا شه
بازم واسه من همینه

رخصتی آقا
بده تا برم
سمتِ میدون من
بجنگم

خیلی دوست دارم
توی میدون با
دشمن تن به تن
بجنگم

سربازتم عمو حسین
جونم فدای جونِ تو
منم شهید میشم آقا
درست مثه جوونِ تو

خداحافظ عمو حسین

?: #کربلایی_عادل_خوشرو
?: #وحید_زحمت_کش_شهری
#یاحسین(طاها تحقیقی)

  • جمعه
  • 24
  • مرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 21:01
  • نوشته شده توسط
  • وحید زحمت کش شهری
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

نوحه شهادت حضرت قاسم ابن الحس(ع) _ای عمو من خانه زادم * اسماعیل تقوایی

731

نوحه شهادت حضرت قاسم ابن الحس(ع) _ای عمو من خانه زادم نوحه شهادت قاسم بن الحسن (ع)
ای عمو من خانه زادم2
بین که مشتاق جهادم2

دل شده تنگ شهیدان، جان قاسم بر تو قربان
منتی بر من گذارو، کن عطایم اذن میدان
ای عموجان، ای عمو جان، ای عموجان2
___________________________
بچه شیر مجتبایم2
مرد میدان بلایم2

من زره برتن ندارم، سوی میدان رهسپارم
هست مولایم عمو و، در ره او جان نثارم
ای عمو جان...
___________________________
سیزده ساله حسن رو2
می دوید این‌، سو وآنسو2

به به از این سبط حیدر،شیر غران پیمبر
ضربت شمشیر اورا، می سزد الله اکبر
ای عموجان،،،
____________________________
گفت قاسم، ادرک عما2
چون عقابی، رفت مولا2

زیر نعل اسب دشمن، یک تن و اینهمه آهن
بدنی له شده مانده، گفت مولا وای بر من
ای عمو جان...
شعر:اسماعیل تقوایی

  • سه شنبه
  • 4
  • شهریور
  • 1399
  • ساعت
  • 06:29
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب

زمینه حضرت قاسم ابن حسن (ع) -(چشمامه کاسه ي خُون) * عباس شعرباف

766
1

زمینه حضرت قاسم ابن حسن (ع) -(چشمامه کاسه ي خُون) چشمامه کاسه ي خُون
عمو بِرم به میدون
طاقت نداره قاسم
میخام بدم برات جُون۲

بزار برمو پَرپَر بشم
شبیه علي اکبر بشم
اشکاتو که میبینم عمو
نزار که تو داغون تر بشم

عمو ، قاسمتم منتظره
بِره به میدون یه تنه
خودت اینو خوب میدوني
که حرف بابام حَسنه

عمو عمو عمو حسین

کِي گفته تنها موندي
جُونم عمو فداته
غُصّه نخور تا هستم
تا قاسمت باهاته۲

به تَنم عمو کردم کفن
تا که براي تو باشم سِپر
یا بزار که تنهایي بِرم
یا که عمو منو با خود ببر

عمو ، جُون بابام بزار برم
میبیني حال مُضطرم
چیکار کنم قبول کني
برم بگم به مادرم

عمو عمو عمو حسین

حرفم اینه عموجون
قاسم نرو به میدون
نامه آوردي برام
بیشتر شدم پَریشون۲

تو که زِره قَدت نیست عمو
بِري میدونم پَرپَر میشي
اِینا ندارن رحم بخدا
بَدتر از علي اکبر میشي

عمو ، رحم ندارن نامردما
ترسي ندارن از خدا
اینا فقط کینه دارن
اِینجا شده دشت بَلا

عمو عمو عمو حسین

  • پنج شنبه
  • 26
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 20:42
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد