می تابه قرص ماه حسن میون میدون
مبارز طلبیده بازم شده رجز خون
مبینم که چه عشقی داری برا شهادت
می بینی تو حرم چشاری عمو رو گریون
به لرزه انداخت دست پای دشمنت رو
شنیدَن این صدای پر از محنت رو
ان تنکرونی فانا بن الحسنت رو
مثل اکبرمی ماه بی بدلی
غرق طعم خوش اهلا من عسلی
یا حسین یا حسین عمو حسین جان
دوباره تازه شد برا من داغ جوونم
اورده داغ تو دوباره به لبها جونم
می خوام که تو حرم تنت رو بغل بگیرم
خدایا فکر اینم مبادا که نتونم
نفس زن شکسته استخون سینه
اهلا من العسل برا ی تو همینه
بردی منو به خاطرات تو مدینه
تا دیدم دوباره زخم بال و پرُ
انگاری می بینم پشت در مادرُ
یا حسین یا حسین عمو حسین جان
شاعر
- پنج شنبه
- 8
- آبان
- 1393
- ساعت
- 06:30
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار






