حضرت علی اصغر (ع)

تشنه لب اصغرم کودک دلبندمن
برده ای ازلبم شادی و لبخند من
کم تلظی نما
کودک بی گناه
تاعمو عباس رود به میدان
تشنه لب من علی علی جان
علی علی جان

بند دوم
ای تو دردانه ی میوه ی بستان
دستو پا کم بزن به روی دستان من
سرتوشد جدا
اه و واویلتا
تیرسه شعبه
حنجر اصغر(ع)
بابا فدایت
ای گل پرپر
علی علی جان

تکرار بندمستمعین
تشنه لب,,,,,,,,,

بند سوم
من چگونه روم به سمت خیمه خدا
که علی ام شده بروی دستم فدا
غرق در خجلتم
که شده طاقتم
که بر ربابه من چه بگویم
حلقوم نوزاد تیرعدویم
علی علی جان

بندمستمعین
تشنه لب اصغرم,,,,,,,,
علی علی جان

• چهارشنبه
• 1
• اردیبهشت
• 1400
• ساعت
• 21:43
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

زمزمه،نوحه وشور شهادت شیرخواره کربلا

ای علی جان ای علی جان، ای علی جان ای علی جان
اصغر من اصغر من جان به تو قربان2
_______________________
اصغرم ای شیرخوارم
بهر تو شیری ندارم
گریه مکن، بر دل من،تو مزن آذر
خون شده از، تشنگی تو،دل مادر
ای علی جان....
__________________________
ای تو شمع محفل من
کم تلظی کن گل من

رفته عمو علقمه تا آب بیارد
آب برای گل بیتاب بیارد
ای علی جان....
_________________________
تیرکین خصم کافر
خون فشان شد حلق اصغر

جان علی در ره بابا فدا شد
خنده کنان سیر ز آب بقا شد
ای علی جان....
______________________
غنچه ای بر دست بابا
از گلو گشته شکوفا

مانده چسان خیمه رود با گل پرپ

• یکشنبه
• 25
• شهریور
• 1397
• ساعت
• 14:38
• نوشته شده توسط
• اسماعیل تقوائی

سبک 3 ـ ذکر / واحد سنگین ـ حرمله
دلِ ما را نگران كرد
خونْ دلِ هر دو جهان كرد
حرمله بهرِ جفايش
تيرِ خود را به کمان كرد
دستِ صياد از او درِّ صدف مي گيرد
حرمله زيرِ گلو را چو هدف مي گيرد
دلِ مولا شده پر خون
علي اصغر شده گلگون
علی لای لای ـ علی لای لای(4)
شده دل بنده ي اصغر
نازِ هر خنده ي اصغر
چشمِ افسرده ي مولا
شده شرمنده ي اصغر
تا حسين خونِ علي را به سما مي ريزد
بي گمان از غم او اشكِ خدا مي ريزد
دل ز او مي بَرَد اصغر
بال و پر مي زند اصغر
علی لای لای ـ علی لای لای(4)
در حرم قحطي آب است
نگران قلبِ رباب است
يادش آيد لبِ اصغر
تشنه ي قطره ي آب است
خبر آمد كه علي اصغر او در خواب است
از همان تيرِ سه شع

• جمعه
• 30
• شهریور
• 1397
• ساعت
• 20:32
• نوشته شده توسط
• حسن فطرس

سبک ۹ ـ ذکر / شور واحد ـ بی تاب
علی من بی تابه
از تشنگی بی خوابه
براش بمیره مادر
تشنه ی قدری آبه(۲)
علی علی جان لای لای ـ علی علی جان لای لای(۴)
***
غنچه ای در بر دارم
دو دیده ی تر دارم
تو خیمه در آغوشم
یه طفل مضطر دارم(۲)
کرده من و شرمنده
چشماش و تا می بنده
با لب های خشکیده
تو صورتم می خنده(۲)
***
داره تو چشماش رازی
به نیت جانبازی
تو بغلِ باباشه
می خواد بره سربازی(۲)
با گریه هام دیدم رفت
قنداقه پیچیدم رفت
جلویِ چشمِ زینب
گلوش و بوسیدم رفت(۲)
***
مادرت و پیر کردی
گلم کجا گیر کردی
نیومدی از میدون
اصغر چرا دیر کردی(۲)
شاید جوابش کردند
یا که سیرابش کردند
صداش نمی آد حتماً
سیرابِ آبش کردند(۲)

• جمعه
• 30
• شهریور
• 1397
• ساعت
• 21:11
• نوشته شده توسط
• حسن فطرس

سبک ۱۲ ـ ذکر / زمینه سنگین ـ کودک
کودک پر بسته‌ي من
اينقده دست و پا نزن
با خشکی لبات آتیش
به سینه ی بابا نزن
من اومدم فکری بر این زاری کنم
فکری برای این گرفتاری کنم
می خوام برای تشنگیت کاری کنم
بیا بریم ای پسرم
بیا عزیزم به برم
عمو نمی آد به حرم
من از توام تشنه ترم
علی جان وای وای(۴)
مي‌برمت تا كه بگم
علي من تشنه لبه
منتظرش بین حرم
چشمِ رباب و زينبه
شاید که دشمنا دل آزرده کنند
نگاه به تو ای گلِ پژمرده کنند
رحمی به لب های ترک خورده کنند
اشکای تو دونه دونه
انگاری روضه می خونه
بابای تو پریشونه
آب فرات فراوونه
علی جان وای وای(۴)
کشتي منو مهربونم
خنده نکن پيش پدر
بازي نكن اصغر من
با دلِ آتيشِ پدر
انگار به عمرم اثر پیری زدند
به قامتم زخم زمین گیری زدند
فکر می کنم که تو گلوت تیری زدند
خواهشم و جواب دادند
به سینه التهاب دادند
گلم رو پیچ و تاب دادند
تیری به جای آب دادند
علی جان وای وای(۴)

• جمعه
• 30
• شهریور
• 1397
• ساعت
• 21:22
• نوشته شده توسط
• حسن فطرس

خجالت از خیمه کرده آبم
به فکر تنهایی ربابم
افتاده رو دست من سرت وای
خون گلوی تو کرد خضابم

تیر حرمله جلوی چشمم
حلق تو بُریده گوش تا گوش
پیکرت رو تو بغل می گیرم
می کِشم ولی عبا مو روش

لرزه افتاده به دستای سرد بابا
تو بگو که چطور خیمه برگرده بابا

یاعلی ۳ جان

خدا می دونه چه حالی دارم
خیسه چشام و دل بی قرارم
مُستأصلم کرده داغت اما
می خنده لشکر بحال زارم

از بارون چشم پر خون من
شد کویر لب تو نمناک
سخته واسه ی بابا وللّهِ
روی صورتت بریزه خاک

تا ابد لایی لایی برات میگه مادر
خون تو مُهر مظلومی من شد آخر

یاعلی ۳ جان

• چهارشنبه
• 30
• مرداد
• 1398
• ساعت
• 13:38
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

پاره پاره شد خنجر اصغر – داغ او بنشست بر دل مادر
این گل باغ خدایی – روی دستم شد فدایی
ای علی جان ای جان ای علی جان
****
هم تلظی کرد هم تکلم کرد – تا نگریم من او تبسم کرد
این گل باغ خدایی – روی دستم شد فدایی
ای علی جان ای جان ای علی جان
****
طفل عطشانم از نفس افتاد – آخرین یارم تشنه لب جان داد
این گل باغ خدایی – روی دستم شد فدایی
ای علی جان ای جان ای علی جان
****
با چه حالی در خیمه برگردم – از دل زینب با خبر گردم
این گل باغ خدایی – روی دستم شد فدایی
ای علی جان ای جان ای علی جان
****
شد ز خون گلگون ماه روی او – تا که تیر آمد بر گلوی او
این گل باغ خدایی – روی دستم شد فدایی
ای علی جان ای جان ای عل

• شنبه
• 2
• شهریور
• 1398
• ساعت
• 11:31
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

پسرم در تب و تاب است خدایا چکنم؟
تشنه ی جرعه ای آب است خدایا چکنم؟

قحطی افتاده..همه تشنه لبان ناله کنند
بهرِ این طفل که خواب است خدایا چکنم؟

مثلِ هاجر که پی آب دوید و نرسید...
همه جا مثلِ سراب است خدایا چکنم؟

خبر آمد که شده حرمله آماده ی صید..
تیرِ او پُر ز شتاب است خدایا چکنم؟

ترسم اینست که چشمی بخورد روی علی
دلِ من فکرِ نقاب است خدایا چکنم؟

نَفَسی نیست که تا گریه کند در آغوش..
حالِ او بسکه خراب است خدایا چکنم؟

بینِ گهواره قراری که ندارد اصلاً...
هق هقش عینِ عتاب است خدایا چکنم؟

آخرین راه شده بردن این طفل به دست
این پسرِ طفلِ رباب است خدایا چکنم؟

نیست عباس که آبی برساند به حرم..
نقشه ها نقشِ بر آب است خدایا چکنم؟

• پنج شنبه
• 23
• مرداد
• 1399
• ساعت
• 14:45
• نوشته شده توسط
• محدثه محمدی

بارون بارون ببار از طاق آسمون زودتر خودت رو برسون به تشنه‌های نیمه جون

بارون بارون حرم پر از تاب و تبه ببین که چند روز و شبه اصغر من تشنه لبه

بارون بارون ببار از طاق آسمون زودتر خودت رو برسون به تشنه‌های نیمه جون

بارون بارون حرم پر از تاب و تبه ببین که چند روز و شبه اصغر من تشنه لبه

آروم آروم جون میکنه پیش چشم نزار خجالت بکشم اینجوری شرمنده بشم

شد آرزوم یکی براش بیاره آب آخه شیرخواره‌ی رباب یه لحظه هم نداره خواب

نمیخوابه نمیخوابه میترسه که خواب ببینه گهوارشو دارن به غارت میبرن

مادرشو دارن اسارت میبرن عمه رو با زور و جسارت میبرن

نمیخوابه نمیخوابه میترسه که خواب ببینه گهوارشو دارن به غارت میبرن

مادرشو دارن اسارت میبرن عمه رو با زور و جسارت میبرن

وای وای وای علی لای لای لای علی لای لای لای علی لای لای لای

بارون بارون شنیدی سقا نمیاد رفته به دریا نمیاد به خیمه‌ی ما نمیاد

بارون بارون به امید فرات نباش دیگه ببار یواش یواش ببارو جبران کن براش

آروم آروم تو گوش اصغرم بخون دیگه نمیاد عمو جون نچرخون این قدر زبون

شد آرزوم پیدا کنم یه جرعه آب آخه شیرخواره‌ی رباب یه لحظه هم نداره خواب

نمیخوابه نمیخوابه میترسه که خواب ببینه یکی داره سر باباشو میبره

دور حرم از هر چی نامحرم پره خواهرش از حرمله سیلی می خوره

وای وای وای علی لای لای لای علی لای لای لای علی لای لای لای

بارون بارون از دل آسمون ببین چی اومده سر زمین به دور ما‌ کردند کمین

بارون بارون میبینی التماسمو دلشوره و حراسم رو حرمله برد حواسم رو

آروم آروم نم نم ببار و گریه کن فکر دل رقیه کن چند قطره‌ای را هدیه کن

شد آرزوم حتی شده یه قطره آب آخه شیرخواره‌ی رباب یه لحظه هم نداره خواب

نمیخوابه نمیخوابه میترسه که خواب ببینه رو نیزه‌ها میره سر ستاره‌ها

تو قتلگاه دارند میرند سواره‌ها تو خیمه‌ها غارت میشه گوشواره‌ها

نمیخوابه نمیخوابه میترسه که خواب ببینه یکی داره سر باباشو میبره

دور حرم از هر چی نامحرم پره خواهرش از حرمله سیلی می خوره

وای وای وای علی لای لای لای علی لای لای لای علی لای لای لای

• پنج شنبه
• 23
• اردیبهشت
• 1400
• ساعت
• 15:32
• نوشته شده توسط
• taherehsadat

رویِ این دستم تنش بر روی آن دستم سرش
آه بفرستم كدامش را برای مادرش؟!
حجمِ تیری كه برای جنگ های سخت بود
آن چنان آسیب زد چیزی نماند از حنجرش
شرم دارم كه بگویم تیرِ دشمن داغ بود
در حرم پیچید عطر و بوی یاسِ پرپرش

شاعر : استاد علی اکبر لطیفیان

• چهارشنبه
• 15
• بهمن
• 1393
• ساعت
• 14:28
• نوشته شده توسط
• سید محسن احمدزاده صفار

تلضی مکن نازنینم
تلضی مکن جان بابا
مباداکه دشمن ببیند
تکان خوردن شانه ام را
ببین بی توتنهایی ام را
ببین خم شده قامت من
به خون توتنهایی ام را
ببین خم شده قامت من
به خون تودستم حناشد
علی اصغرای زینت من
تلضی مکن ای گل پرپرمن
یاباب الحوائج علی اصغرمن
لالایی علی اصغر علی اصغر علی اصغر
چرانازکای گلویت
دگرجای بوسه ندارد
شده موسم ان که خونت
به عرش الهی ببارد
توذبح حسینی که عطشان
مناکرده ای کربلارا
که گهواره ی خالی تو
تکان داده ارض وسمارا
مرامیکشد غم دراین حال محزون
که لب های خشکت لبالب شدازخون
لالایی علی اصغرعلی اصغر علی اصغر
************
شده جلوه ی اسم اعظم
به چشمان نازتوپیدا
توسرحسینی که امد
برای شه

• یکشنبه
• 22
• شهریور
• 1394
• ساعت
• 06:39
• نوشته شده توسط
• مجید قنبری

لالا لالا علـی جــون
بخواب بازم رو دستام
شرمندتم تــا وقتــی
خیره میشی به چشمام
سخته که من ببینم
بال و پرت میسوزه
بــه علقمه سکینــه
هی داره چشم میدوزه
واویلا، علی اصغـر من
واویلا، ای گل پرپر من
واویلا، سرباز آخـر من
(لالایی لالا لالا لالایی)۳
با غصه هم نشینی
اشک چشات روونه
داری آتیش میگیری
از دست این زمونه
زبــونتــو اینقــده
دور لبت نچرخون
با اشک و بغض و ناله
دل منــو نســوزون
خدایا، وقتی علی میمیره
خدایا، قلب حـرم میگیره
خدایا، رباب به غم اسیره
(لالایی لالا لالا لالایی)۳

• شنبه
• 24
• شهریور
• 1397
• ساعت
• 13:27
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

سبک ۱ ـ ذکر / ثلاث سنتی ـ طفل
خشکیده برگ و ساقه اش
خونین شده قنداقه اش
طفلم علی اصغر(2)
من را تو شرمنده نکن
پیش پدر خنده نکن
طفلم علی اصغر(2)
این جسم گلگونت ـ پر از خونت ـ چگونه در بر خیمه برم
می شویمت بابا ـ دراین صحرا ـ به اشک هردوچشمان ترم
حرفی بزن مادر دلش پر می زند
در بین خیمه این در آن در می زند
می دانم آخر پشت خیمه می رسد
در آخرین لحظه تو را سر می زند
جانم علی جانم علی ـ ای طفل بی جانم علی(4)
بردم که سیرابت کنم
تا در بغل خوابت کنم
لای لای علی اصغر(2)
اما عدو آبت نداد
زآن درّ نایابت نداد
لای لای علی اصغر(2)
دشمن جفا کرد و ـ دل من را ـ به دشت کربلا آواره کرد
تیرِ سه شعبه زد ـ به سوی تو ـ

• جمعه
• 30
• شهریور
• 1397
• ساعت
• 20:16
• نوشته شده توسط
• حسن فطرس

سبک ۶ ـ ذکر / ثلاث سنتی ـ بهار
اي بهارِ پرپرم
ای امید آخرم
خون به قلب‌ِ من مكن
اي علي اصغرم
مرغِ خسته ام ـ بر دلم شرر مزن
طفلِ تشنه ام ـ بین سینه پر مزن
ناله اینچنین ـ دربر پدر مزن ـ جان من علی(۲)
جان من علی ـ اي علي اصغرم(۳) ـ جان من علی(۲)
عمر و حاصلم علي
غصه ی دلم علي
دیدن لبان تو
گشته قاتلم علي
اشكِ چشمِ تو ـ دستِ خاليِ پدر
چشم مستِ تو ـ بی فروغ و بی اثر
می کشد مرا ـ کام خشک و چشم تر ـ جان من علی(۲)
جان من علی ـ اي علي اصغرم(۳) ـ جان من علی(۲)
لاله ي پدر تويي
شمس والقمر تويي
بسكه تشنه مانده اي
آتشين جگر تويي
گريه هاي تو ـ تير غم زند به جان
ضجه هاي تو ـ اشك من كند روان
جان من مرو ـ جان مادر

• جمعه
• 30
• شهریور
• 1397
• ساعت
• 21:00
• نوشته شده توسط
• حسن فطرس

سبک ۸ ـ ذکر / واحد ـ غم
اي خدا هرگز نگردد غم فراموشم
حاجيِ شش ماهه ام پر زد در آغوشم
در بر من خنده كرده
او مرا شرمنده كرده
یا علی اصغر(۴)
با نگاه خسته ات دردم مداوا كن
اي گلِ نشكفته ام خيز و تماشا كن
اي تمامِ حاصل من
مرگ تو شد قاتلِ من
یا علی اصغر(۴)
در ميان دشمنان من در خروش هستم
در بغل دارم گلي را گلفروش هستم
طفل نازم گشته بي تاب
روي دستم گشته سيراب
یا علی اصغر(۴)
غنچه ي زيباي من را دشمنان چيدند
پيشِ‌ چشمم دشمنان پيوسته خنديدند
حاجيم حاجت روا شد
اصغرم آخر فدا شد
یا علی اصغر(۴)

• جمعه
• 30
• شهریور
• 1397
• ساعت
• 21:08
• نوشته شده توسط
• حسن فطرس

ننوشتید زمین‌ها همه حاصلخیزند؟
باغ‌هامان همه دور از نفس پاییزند

ننوشتید که ما در دلمان غم داریم؟
در فراوانی این فصل تو را کم داریم

ننوشتید که هستیم تو را چشم به راه؟
نامه نامه «لَکَ لَبَّیک اباعبدالله»

حرف‌هاتان همه از ریشه و بُن و باطل بود
چشمه‌هاتان همگی از دِه بالا گِل بود

بی‌گمان در صدف خالی‌شان دُرّی نیست
بین این لشکر وامانده دگر حرّی نیست

::

بی‌وفایی به رگ و ریشهٔ آن مردم بود
قیمت یوسف زهرا دو سه مَن گندم بود؟!

چه بگویم؟ قلمم مانده... زبانم قاصر...
دشت لبریز شد از غربت «هَل مِن ناصِر»

در سکوتی که همه مُلک عدم را برداشت
ناگهان کودک شش‌ماهه علم را برداشت

همه دیدند که در دشت هماورد

• سه شنبه
• 18
• تیر
• 1398
• ساعت
• 15:25
• نوشته شده توسط
• علیرضا گودرزی

بند اول

صدای،العطش از تو خیمه میاد
که بستن،آبو به روی خیمه ها وای
نمونده،شیری تو سینه ی یه مادر
برای،بارون شده دست بدعا وای

هوا گرمه و خشکه لبهای گل
هوا گرمه و آب تمنای گل
ببار ای خدا تو بارونتو پای گل

همش یه قطره کافیه که گلم جون بگیره
وگرنه از تشنگی پژمرده میشه میــمیــره

لالای عـلی لالای عـلی

بند دوم

طاقتم،رو برده این تلظیِ تو
میترسم،که حرمله تورو ببینه
بی حیا،هدف گرفته با سه شعبه
میترسم،سه شعبه تو گلوت بشینه

زدن تیر جدا شد سرت وای علی
بگم من چی به مادرت وای علی
چیه خنده ی آخَرت وای علی

لالایی ای نور نگاهم علی جـان علی جـان
لالایی طفل بی گناهم علی جان علی جان

لالای عـلی لالای عـلی

• دوشنبه
• 24
• تیر
• 1398
• ساعت
• 12:50
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

اصغر عطشـانم
حنجره سوزانم
تشنـة بی جانم
بی تو نمی مانم
******
ای گل تشنـه لبِ مانده به گهـواره علی
داغ لب های غمـت بُرده مرا چـاره علی
خشکـی لب هایت سـوز واویلایت
برده تـاب از دل بی تـاب من و بابایت

قحط آبست و عطش نیزه به لب می دوزد
آسمـان مثل زمین در غـم تو می سوزد
بـارش غـم ها را سـوز مـاتـم ها را
چه کنـم کـرب و بـلا سنگـی آدم ها را

طفل شیرخوارم کوچـک دربارم
می دهد دیدن لب های تو آزارم

اصغر عطشـانم
******
طفل بی تاب و توانم به غمـت بی تابم
دیـده در دیـدة تـو منتظــرِ میـرابـم
در حرم عطشانی العطش می خوانی
تا به کِی منتظـر مشـک عمـو می مانی

در عطـش گاه حـرم در پی آبـم مـادر
خیمـه در خیمـه

• چهارشنبه
• 13
• شهریور
• 1398
• ساعت
• 19:00
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

ای پر پروازم،آخرین سربازم
اصغر عطشانم،کودک جانبازم۲
من که شرمنده ی احسان تو هستم بابا
ز سبوی لب عطشان تو مستم بابا
لایی لایی لایی لایی لایی لایی اصغر۲

تو که همدرد منی،شاهد درد منی
بعد عباس و علی،تنها مرد منی۲
بین چه خاکی ز غمت اصغر من بر سر شد
غنچه ام بر روی دست پدرت پرپر شد
لایی لایی لایی لایی لایی لایی اصغر۲

قلب من گشته کباب،اصغرم رفته به خواب
ای خدایا بدهم،چه جوابی به رباب۲
من که خجلت زده از روی ربابم اصغر
غم تو کرده مرا ز غصه آبم اصغر
لایی لایی لایی لایی لایی لایی اصغر۲

پسر خود خدا،شمع جمع شهدا
تو چو گل پژمردی،گل باغ زهرا۲
تشنه بودی و تو آب از سر پیکان خوردی
هدیه ام را به سوی حضرت سبحان بردی
لایی لایی لایی لایی لایی لایی اصغر۲

• پنج شنبه
• 14
• شهریور
• 1398
• ساعت
• 10:16
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

اصغر ای شش ماهه سرباز
دین شده از تو سرافراز
دستگیر همه عالمینی
مهر طومار عشق حسینی
اصغرم غنچه ی پرپر من۲

غنچه ی باغ مدینه
ای گل پرپر ز کینه
طفل جانباز کرب و بلایی
نور چشمان اهل ولایی
اصغرم غنچه ی پرپر من۲

تشنه لب طفل ربابی
تشنه ی یک جرعه آبی
بر شهیدان حق آفتابی
از عطش بر روی دست بابی
اصغرم غنچه ی پرپر من۲

حرمله آمد به سویت
تیر کین زد بر گلویت
روی دست پدر خنده کردی
قاتلت را تو شرمنده کردی
اصغرم غنچه ی پرپر من۲

گشته پیدا راه چاره
حلق اصغر پاره پاره
از گلوی تو خون گشته جاری
خون تو کرده دین آبیاری
اصغرم غنچه ی پرپر من۲

• پنج شنبه
• 14
• شهریور
• 1398
• ساعت
• 10:19
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

خون گلوت کرده خضابم
با خنده هات نده عذابم
برا ربابِ ، اضطرابم

ای وای ، حرمله بدجوری قلبم و سوزوند
ای وای ، داغت و تو دل مادرت نِشونْد
ای وای... اصغر

ای وای ، حال من معلومه از بغض صِدام
ای وای ، می بَرَم پیکرت و پشت خیام
ای وای.... اصغر

خرابم و جونی ندارم
نمی تونم طاقت بیارم
چطور تو رو تو خاک بذارم

ای وای ، زل زدی به من با چشم نیمه باز
ای وای ، چشمات و ببند و با دلم بساز
ای وای... اصغر

ای وای ، می کُشه بابا رو داغ محنتت
ای وای ، چطوری خاک بریزم رو صورتت
ای وای... اصغر

خون گلوت غسل تنت شد
بابا حسین سینه زنت شد
قنداقه ت آخر کفنت شد

ای وای ، باید از غم جدایی جون بِدَم
ای وای ، (شونه هات و ت

• یکشنبه
• 31
• شهریور
• 1398
• ساعت
• 11:02
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

#سبک_زمینه_ده_شبی
#مجموعه_اشعار_محرم_الحرام_?
#شب_هفتم
#اجرانشده

بند اول:

لالایی لالایی
تشنه ای باشه برات آب میگیرم
لالایی لالایی
تو تلظی میکنی من میمیرم
آروم بگیر اصغر
گفته که دنبالِ آب، عموت میرم

لالایی لالا
نداره، مادرت، شیری که حالا
لالایی لالا
عمو رفته میاد، از دلِ دریا
لالایی لالا
میدمت بری تو، بغلِ بابا

علی، میخونم لالایی، براتو آروم
علی، ناله کم کن، ببند، چشاتو آروم
علی، حرمله میشنَوه، صداتو، آروم!?

بخواب عزیزکم ( علی لای لای ۳ )
غنچه ی کوچکم ( علی لای لای۳ )

بند دوم:

گریه نکن اصغر
یکمی دیگه دووم بیار که تا
برم پیشِ دشمن
ازشون آب بگیرم واست بابا
گریه نکن دیگه
دست و پا نزن علی تو رو خدا

آی سپاهیا
منّتی، بذارید، رو سره ماها
تشنَشه یاسم
یکّمی، آب بدین، بمونه واسم
داره میمیره
به خدا، اصغرم، که بی تقصیره

خدا، بریدن گوش تا گوش، سره اصغر رو
خدا، با سه شعبه زدن، پَره اصغر رو
خدا، چی بگم آخه مادره اصغر رو

بخواب عزیزکم ( علی لای لای ۳ )
غنچه ی کوچکم ( علی لای لای۳ )

بند سوم:

چیکار کنم حالا
مادرش منتظره تو خیمه ها
چجوری جسمشو
ببرم خاکش کنم من ای خدا
علی بزن حرفی
نذا شرمنده بشم من ای بابا

خواهرم زینب
بیا که، علی رو، سیرآب آوردم
گریه می کرد اون
بیا که، گُلَمو، تو خواب آوردم
هدیه ی تلخی
واسه ی، همسرم، رباب آوردم

ای وای، طفلِ بی حال من، چه راحت خوابید
ای وای، مرغ بی بال من، چه راحت خوابید
ای وای، شیر بی یال من، چه راحت خوابید

بخواب عزیزکم ( علی لای لای ۳ )
غنچه ی کوچکم ( علی لای لای۳ )

?: #یاحسین(طاها تحقیقی)
#امیر_حسین_سلطانی
#وحید_زحمت_کش_شهری

• جمعه
• 24
• مرداد
• 1399
• ساعت
• 12:06
• نوشته شده توسط
• وحید زحمت کش شهری

زمزمه ونوحه شهادت علی اصغر

گهواره جنبانت منم، آه ای علی اصغرم
شرمنده ام آبی نبود، جانا که بهرت آورم

آن گریه بی اشک تو، آتش به جانم میزند
لبهای خشک تو شرر، بر استخوانم می زند
جانم علی اصغرم، جانم علی اصغرم ۴
______________________
گوید پدر آه ای رباب، گر اصغرم تاب آورد
رفته عمویش علقمه، تا مشک پرآب آورد

آید که سیرابت کند، ای غنچه شادابت کند
گیرد در آغوشش تورا، اندر بغل خوابت کند
جانم علی اصغرم....
___________________________
افتاده اندر علقمه، سقای من سقای من
آید صدای گریه ی، اصغر بگوشم وای من

باید عدو را رو زنم،شاید که سیرابش کنم
آرامش قلب رباب، خوابش کنم خوابش کنم
جانم علی اصغرم...
________________________________
مانده به روی دست من، شش ماهه ای پرپرشده
با آن گلوی پاره اش، تقدیم بر داور شد

ماندم چسازم با علی، چاره ندارم مضطرم
مادر به خیمه منتظر، او را چسان خیمه برم
جانم علی اصغرم...

شعر:اسماعیل تقوایی

• پنج شنبه
• 13
• مرداد
• 1401
• ساعت
• 19:00
• نوشته شده توسط
• اسماعیل تقوائی

◾دودمه‌های شب عطش
◾توسل حضرت علی اصغر(ع)

◾بنداول
روی دوشم اصغر ششماهه پرپر میزند
ناله مادر میزند

◾بنددوم
زینبم بین حرم بر سینه و سر میزند
ناله مادر میزند

◾بندسوم
حرمله با تیر سه شعبه گلویت پاره کرد
مادرت آواره کرد

◾بندچهارم
پیش چشم مادرت تا غارت گهواره کرد
مادرت آواره کرد

• جمعه
• 15
• شهریور
• 1398
• ساعت
• 03:16
• نوشته شده توسط
• حاج مرتضی محمودپور

سوز آه و ناله ام می رود تا به حرم
ای علی اصغرم

خاک این صحرا باید بر سرم ریزم علی
بسکه از داغ غمت اینجا لبریزم علی
رأس خونینت شده گردن آویزم علی
پرپر گشتی در برم (ای علی اصغرم)

سوز آه و ناله ام می رود تا به حرم
ای علی اصغرم

(گه به این جانب دوان گه به آن جانب روان)
مانده ام کجا روم به خیمه یا که میدان
کم مانده تا که دهم از داغ شش ماهه جان
ای بریده حنجرم (ای علی اصغرم)

سوز آه و ناله ام می رود تا به حرم
ای علی اصغرم

(گاهی از درد درون بی قراری می کنم)
لحظه ای با خنده ات گریه زاری می کنم
چشمانت می بینم و سوگواری می کنم
خونین گشته پیکرم (ای علی اصغرم)

سوز آه و ناله ام می رود تا به حرم
ای علی اص

• شنبه
• 29
• مهر
• 1396
• ساعت
• 11:10
• نوشته شده توسط
• ایدافیض

گریه نکن ای جون من - ای کودک محزون من
عمو میره بیاره آبی
کمتر تلظی کن گلم - رحمی بکن به این دلم
الهی که آروم بخوابی
(ای کودک شیرین زبانم - گریه نکن آرام جانم)2
(ناله نزن عزیزم - مادر نداره طاقت
آماده شو علی جون - آماده شهادت)2
لای لای علی ، علی جان4
***
تشنه ترین ماهی بخواب - شاید ببینی خواب آب
لالا لالا علی لالایی
نایی نداری تو گلوت - دعا بکن برا عموت
برات بیاره جرعه آبی
(عطش صداتو کرده خاموش - تو خیمه ها افتادی بیهوش)2
(چشمای نیمه بازت - از تشنگی کبوده
شیش ماهه! جنگ میدون - برا تو خیلی زوده)2
لای لای علی ، علی جان4
***
لبات کویره ، چاکِ چاک - تو تشنگی شدی هلاک
اینا مگه خدا ندارن
سه شعبه حق ت

• شنبه
• 6
• آبان
• 1396
• ساعت
• 07:02
• نوشته شده توسط
• علی کفشگر فرزقی

تیر کجا حنجر اصغر کجا ؟

تیر کجا حنجر اصغر کجا؟ کودک ششماهه پرپر کجا؟
اشک رباب و بصر تر کجا؟ داغ علی بر دل مادر کجا؟
سایه غم بر سر خواهر کجا؟ عشق سکینه به برادر کجا؟
حرمله با تیر ستمگر کجا؟ نیزه به اولاد پیمبر کجا؟
******
تیر بلا هدیه به اصغر شده
حنجره با خون گلو تر شده
طفل رضی بر سر دست پدر
غنچه نشکفته پرپر شده

در عوض آب روان ، جای شیر
بوسه زده بر گل لب تشنه ، تیر
وا عجب از کینه سنگین دلان
تیر سه پره شده سهم صغیر

تیر کجا حنجر اصغر کجا؟ کودک ششماهه پرپر کجا؟
******
باد جفا از همه سو می وزد
دست ستم همره او می رسد
دوش پدر مقتل ششماهه شد
ابر عزا شام بلا می پزد

خنده زده غنچه به غوغای تیر
گل نهر

• یکشنبه
• 18
• شهریور
• 1397
• ساعت
• 12:14
• نوشته شده توسط
• سجاد

زمینه حضرت علی_اصغر علیه السلام

چقد پسرم لالایی بخونم
اینکه تشنه ای بابایی می دونم
حالا دنبال یه قطره بارونم
تشنگیت برطرف نمی شه لالایی
رو زدم هر طرف نمی شه بابایی
من بمیرم برات نمونده صدایی
بزار روی شونم سرت رو
ببین ناله ی مادرت رو
لالایی لالایی لالایی

از تو یه دنیا غم برا من مونده
یه باغ لاله روی پیرهن مونده
رفته سرتو برام یه تن مونده
هر کاری می کنم بند نمیاد اشکام
تو دعا کن که یاریم کنه نفسهام
باز نیفته سرت از میون دستام
می دونی برام سخته بابا
بدم جسمت و دست صحرا
لالایی لالایی لالایی

• چهارشنبه
• 21
• شهریور
• 1397
• ساعت
• 13:31
• نوشته شده توسط
• سجاد

سبک ۷ ـ ذکر / دودمه ـ رضیع
وای علی اصغرم ـ یا رضیع الحسین
***
طفل صغیرم اصغرم
قوّت این چشم ترم
تیر عدو گرفته است
هستی و عمر و ثمرم
خم شده از غم كمرم
به پشت خيمه ها برم
دور ز چشم مادرش
طفلِ شهیدِ در برم
***
تشنه ي عطشان جگرم
ره به کجا من ببرم
جسم تو در زیر عبا
خیام در برابرم
واي از آن دم ز حرم
رباب آيد به برم
پرسد ز احوال تو و
گوید کجا شد پسرم
***
طفل به خون خفته ی من
غنچه ی نشکفته ی من
چه کرده ای از غمت خود
با دل آشفته ی من
چشم تو را خواب نبود
کام تو سیراب نبود
مگر که این شط فرات
این همه پر آب نبود

• جمعه
• 30
• شهریور
• 1397
• ساعت
• 21:04
• نوشته شده توسط
• حسن فطرس

آبادی دل از حال خرابه، رزق گریه ی ما دست ربابه
بیا دعا کنیم میون روضه ، واسه مادری که دلش کبابه
بخواب علی حالم خرابه
بخواب علی که قحط آبه
بخواب علی تا حرمله خوابه
◾️◽️◾️◽️◾️

واسه بابا گذاشتی آبروتو، الهی بمیرم کشتن عموتو
میبینی که چقد غریبه بابات، میپاشه آسمون خون گلوتو
نخند علی نگن که سیره
نخند علی دلم میگیره
نخند علی که مادر میمیره
◾️◽️◾️◽️◾️

دور خیمه داره میزنه پرسه، مگه حرمله از خدا میترسه
سه شعبه میکشه با یک نشونه، حسین و اصغر و ربابو هر سه
بمون علی ای بند جونم
بمون علی برگ خزونم
بمون علی تا زنده بمونم

• پنج شنبه
• 24
• مرداد
• 1398
• ساعت
• 10:36
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور