اربعین حسینی

مرتب سازی براساس

شعر اربعین حسینی (ای ساربان ای ساربان محمل نگهدار) *

8543
2

شعر اربعین حسینی (ای ساربان ای ساربان محمل نگهدار) ای ساربان ای ساربان محمل نگهدار
آمد به منزل کاروان منزل نگهدار
محمل مران محمل مران شهر دل اینحاست
این کاروان خسته دل را منزل اینجاست
اینجا بهار بی خزان من خزان شد
از برگ برگ لاله هایم خون روان شد
اینجا همه دارو ندارم را گرفتند
باغ گل و عشق و بهارم را گرفتند
اینجا بخاک افتاده بود و هست عباس
هم مشک خالی هم علم هم دست عباس
اینجا ز هم پیشانی اکبر جدا شد
بابا تماشا کرد و فرزندش فدا شد
اینجا ز آل ا... منع آب کردند
با تیر طفل شیر را سیراب کردند
اینجا صدای العطش بیداد کرده
بر تشنه کامان آب هم فریاد کرده
اینجا همه از آل پیغمبر بُریدند
ریحانه ی خیرالبشر را سر بُریدند
اینجا ستم بر عترت و بر آل گردید
قرآن

  • جمعه
  • 16
  • بهمن
  • 1388
  • ساعت
  • 16:49
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

اشعار در مصائب اربعین (یک اربعین همین نه برای تو سوختم) *

5103
1

اشعار در مصائب اربعین (یک اربعین همین نه برای تو سوختم) یک اربعین همین نه برای تو سوختم
عمری بود که من به هوای تو سوختم
قربانیان عشق همه کشته می شوند
جز من که بارها به هوای تو سوختم
هر زن به پای زندگیش سوخت گر که سوخت
اما من ای حسین بپای تو سوختم
تو در میان مطبخ و من در میان حبس
شرمنده ام از اینکه جدای تو سوختم
شیرین بود قرائت قرآن ولی حسین
بر نی چو شد بلند صدای تو سوختم

  • جمعه
  • 16
  • بهمن
  • 1388
  • ساعت
  • 16:51
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

اربعین حسینی و شعری در این باره (از سفر آمدم ای همسفرم) *

5700
3

اربعین حسینی و شعری در این باره (از سفر آمدم ای همسفرم) از سفر آمدم ای همسفرم
کن تماشا که چه آمد به سرم
کس ندارم که توانم بدهد
تربت یار نشانم بدهد
من سراپا همه رنج و دردم
کرده عشق تو بیابانگردم
نیست ز احوال من آگاه کسی
نیست در سینه ی من یک نفسی
چه بگویم به چه احوال گذشت
این چهل روز چهل سال گذشت
رفتم از کوی تو اما دل ماند
دل سرگشته در این منزل ماند
از سر نی بنمودی دل من
سایه شد با سر تو محمل من
طعنه ها بر دل تنگم زده اند
نام تو بردم و سنگم زده اند
من کجا کوفه کجا شام خراب
من غمدیده کجا بزم شراب
خیزران تا که به لبهایت خورد
گفتم ای کاش که زینب می مرد
بود چشم نظرت بر هر سو
خواستم چوب بگیرم ز عدو
لیک دیدم که دو دستم بسته است
ریسمان بسته به دست خسته است

  • جمعه
  • 16
  • بهمن
  • 1388
  • ساعت
  • 16:51
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

شعر اربعین به زبان ساده (اومدم پابوس قبرت واسه خوندن زیارت) *

7157
3

شعر اربعین به زبان ساده (اومدم پابوس قبرت واسه خوندن زیارت) اومدم پابوس قبرت واسه خوندن زیارت
السلام ای دلبر من اومدم من از اسارت
با یه قامت خمیده واسه تو غمنامه دارم
من پیشونی شکسته شرح ماتم نامه دارم
میگم از قصه ی کوفه میگم از خار مغیلان
کوچه های شهر شام و سنگ روی بام طفلان
میگم از بزم شراب و غم دل که بی امون بود
سر تو میون یک تشت زیر چوب خیزرون بود
سر تو به نیزه دیدم میون هزار شکوفه
من همش گریه می کردم پشت دروازه ی کوفه
شامیا خنده می کردند با صدای البشاره
به گل اشک رقیه به همون لباس پاره
نگا کن رباب خسته با یه دونه مشک پاره
پاشو گهواره آورده واسه طفل شیرخواره
روی تل بودم و دیدم حرم و نشون می دادی
خیمه ها آتیش گرفت و تشنه لب تو جون می دادی
کو علی اصغ

  • جمعه
  • 16
  • بهمن
  • 1388
  • ساعت
  • 16:54
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

واحد اربعین امام حسین(ع)با صدای حاج عباس طهماسب پور -( چهل روزه که تو رو ندیدم ) *

9032
41

واحد اربعین امام حسین(ع)با صدای حاج عباس طهماسب پور -( چهل روزه که تو رو ندیدم ) چهل روزه که تو رو ندیدم
چهل روزه ناسزا شنیدم
(خدا می دونه که چی کشیدم)3حسین جان2
روی قبرم تو آب می ریزم
فاتحه رو لبامه
چند روزه همش فکر می کنم
که رقیه باهامه
پیرونی که غرق خونه،تنها یادگاریمونه
خواهرت زیارت نامه می خونه
سلام ای بی کفن،سر بریده،حسین جان حسین جان
ببین که از سفر زینب رسیده،حسین جان حسین جان
تنت به روی خاک بیابون،سرت به روی نیزه پر از خون
(یادم نمی ره،شام غریبون)3حسین جان2
وقتی که سرت بزم شراب،توی طشت طلا بود
خواهر تو با روی کبود،جلو نامحرما بود
مادری مه غرق درد،کل را هو گریه کرده
دنبال مزار پسرش می گرده
(علی ای غنچه پرپر کجای کجای کجا)2
علی اصغربخواب مادر لالایی لالایی لالایی
چهل

  • یکشنبه
  • 30
  • شهریور
  • 1393
  • ساعت
  • 15:27
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب
 رضا باقریان

اشعار واحد اربعین -( از ره رسیده خواهرت ) * رضا باقریان

22

اشعار واحد اربعین -( از ره رسیده خواهرت ) از راه رسیده خواهرت ولی بدون دخترت
پاشو ببین برادرم تو دستمه انگشترت
نگام بکن، قدم خمیده خواهر تو ، رنگش پریده
چهل روزه، خوشی ندیده
واویلتا واویلا، از این زمونه واویلتا واویلا قدم کمونه
واویلتا واویلا ، اشکام روونه آه و واویلا از دل زینب
سر تا به پام کبود شده حسین به جون مادرم
غصه نخور برادرم معجر نرفته از سرم
کجا بودی ، کوچه و بازار سنگ می زند از در و دیوار
دیگه شده، دو چشم من تار واویلتا واویلا، دستام بی جونه
واویلتا واویلا چه ناتوونه واویلتا واویلا، اشکام روونه

شاعر : رضا باقریان

دانلود سبک

  • دوشنبه
  • 14
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 12:39
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب

اربعین خواهر و برادر- (مظهر صبر خدای حی داور زینبم!) *

5267
4

اربعین خواهر و برادر- (مظهر صبر خدای حی داور زینبم!) مظهر صبر خدای حی داور زینبم!
یادگار حیدر و زهرای اطهر زینبم!
فتح کردی شام را سنگر به سنگر زینبم!
آمدی همچون علی از فتح خیبر زینبم!
گرچه آهی نیست از آه تو ظالم سوزتر
بازگشتی از همه سردارها پیروزتر
****

باغبان از بهر گل‌هایت گلاب آورده‌ام
بحر بحر از چشم گریان بر تو آب آورده‌ام
روی نیلی گیسوی از خون خضاب آورده‌ام
پرچم پیروزی از شـام خـراب آورده‌ام
آه دل را آتش فریـاد کـردم یـا حسین
شام ویران را حسین‌آباد کردم یا حسین
****
خواهرم در این سفر فریاد عاشورا شدی
یاس بـاغ وحی من نیلوفر صحرا شدی
با کبودی رخت مهرِ جهان‌آرا شدی
هر چه می‌بینم شبیهِ مادرم زهرا شدی
بارها جان دادی اما زنده‌تر گشتی بیا
دست بست

  • یکشنبه
  • 3
  • بهمن
  • 1389
  • ساعت
  • 08:49
  • نوشته شده توسط
  • سعيد رضايي
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

راه پیمایی اربعین(اربعین زاده زهرا شده) * اسماعیل تقوایی

680

راه پیمایی اربعین(اربعین زاده زهرا شده) راه پیمایی اربعین
اربعین زاده ی زهرا شده
بازهم شوری دگر بر پا شده

از برای خیل عشاق حسین
کربلایش مقصد والا شده

بار دیگر از نجف تا کربلا
با هجوم عاشقان زیبا شده

راه پیمایند بی مرکب همه
پایشان مرکب درآن صحرا شده

هرکسی در این مسیر عاشقی
پا گذارد فارغ از دنیا شده

از برای خدمت زوار عشق
جایگاه نوکری بر پا شده

جمله من ها رفته وما آمده
من در اینجا لفظ بی معنا شده

ازبرای شیعه این شور عظیم
مایه فخرست وجان افزا شده

هیچ همسانی ندارد در جهان
بی گمان اعجاز بی همتا شده

خوش به حال رهروان این مسیر
بهرشان راه سعادت وا شده

شعر :اسماعیل تقوایی

  • یکشنبه
  • 29
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 12:14
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب

اربعین -(بی تو دلم، بسمل بی‌بال بود) *

5458
0

اربعین -(بی تو دلم، بسمل بی‌بال بود) اربعین

بی تو دلم، بسمل بی‌بال بود
داغ چهل روزه، چهل سال بود
طایر جان، دور سرت می‌پرید
مرغ دلم، گوشه گودال بود
سلسله، گردیده النگوی دست
خار، به پای همه خلخال بود
سینه ما، داغ روی داغ داشت
خال لب ما، همه تبخال بود

همـره ما، تار و نی و چنگ بود
دسته گل محفل ما، سنگ بود

اگر چه، خون جگر آورده‌ام
پرچم فتح و ظفر آورده‌ام
ای به فدای تن پاکت، سرم
بر تن پاک تو، سر آورده‌ام
بر لب خشک تو ز شام بلا
اشکْ فشان، چشم تر آورده‌ام
گرچه تو خود از همه داری خبر
من ز سه ساله، خبر آورده‌ام

داغ بزرگی است غم کودکت
فاطمـۀ سـه سالـۀ کوچکت

خیز، زجا، ای پسر مادرم
من نه مگر این که تو را خواهرم
معجر نو، بر سر خود کرده‌ام

  • پنج شنبه
  • 2
  • دی
  • 1389
  • ساعت
  • 18:04
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

شعلۀ آه - (من جابر پیر توام، ای دوست نگاهی) *

3907
3

شعلۀ آه - (من جابر پیر توام، ای دوست نگاهی) شعلۀ آه

من جابر پیر توام، ای دوست نگاهی
جز تربت پاک تو، مرا نیست پناهی
آرند همه بر شهدا، لاله و من هم
باشد، گلم از سوز جگر، شعلۀ آهی

گوش‌که شنیده است‌، که با نیزه و خنجر
بر یک تن مجروح کند، حمله سپاهی
لبْتشنه، سر از پیکر پاک تو، بریدند
آخر به چه جرمی چه خطایی چه گناهی؟
دریا به لبت سوخت و این قوم ستمکار
بر حنجر خشک تو نکردند نگاهی
با داغ تو، لبخند، حرام است به شیعه
بی‌گریه به پایان نرسد، سالی و ماهی
آن کس که زد آتش به حریم تو بسوزد
در آتش دوزخ، ابدالدهر، الهی
خون ریخته از گوش زنی بر روی شانه
جان داده ز کف، دخترکی بر سر راهی
والله نسوزند خلایق به جهنم
سوزند اگر در غم تو گاه به گاهی
«میثم» همه

  • پنج شنبه
  • 2
  • دی
  • 1389
  • ساعت
  • 18:10
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

اربعین ( نوحه اول ) به همراه دانلود فایل صوتی سبک-(ای ساربان، اینجا باغ گل یاس است) *

8585
5

اربعین ( نوحه اول ) به همراه دانلود فایل صوتی سبک-(ای ساربان، اینجا باغ گل یاس است) اربعین ( نوحه اول )
به همراه دانلود فایل صوتی سبک
ای ساربان، اینجا باغ گل یاس است
این قبر ثارالله، این قبر عبّاس است

خون از دو عین آید، بوی حسین آید

اینجا حسینم را از من جدا کردند
لب تشنه رأسش را، از تن جدا کردند

خون از دو عین آید، بوی حسین آید

اینجا جدا گردید، دست از تن سقّا
خون جگر می‌ریخت بر دامن سقّا

خون از دو عین آید، بوی حسین آید

اینجا رباب از غم، در التهاب افتاد
عکس علی اصغر، بر روی آب افتاد

خون از دو عین آید، بوی حسین آید
اینجا دو گل از ما جان داده، زیر خار
لبْتشنه جان دادند، با دیدۀ خونبار

خون از دو عین آید، بوی حسین آید

اینجا به خون، خفتند، هفتاد و دو یارم
هجده‌گل پرپر، در خ

  • پنج شنبه
  • 2
  • دی
  • 1389
  • ساعت
  • 18:31
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

اربعین ( نوحه دوم ) به همراه دانلود فایل صوتی سبک -(بعد از چهل منزل اسارت) *

6151
11

اربعین ( نوحه دوم ) به همراه دانلود فایل صوتی سبک -(بعد از چهل منزل اسارت) اربعین ( نوحه دوم )
به همراه دانلود فایل صوتی سبک

بعد از چهل منزل اسارت
آمده‌ام بهر زیارت

السلام علیک یا بن زهرا (2)

ای یوسف زهرا کجایی؟
گردیده زینب کربلایی

السلام علیک یا بن زهرا (2)

دسته‌گلم، گریه و ناله
سوغاتیم، داغ سه ساله

السلام علیک یا بن زهرا (2)

من فاتح کوفه و شامم
نشان سنگ لب بامم

السلام علیک یا بن زهرا (2)
نام تو ذکر لب من بود
روح نماز شب من بود

السلام علیک یا بن زهرا (2)

در راه تو از جان گذشتم
با خون پیشانی نوشتم

السلام علیک یا بن زهرا (2)

بر پیکرت، ای نور دیده
آورده‌ام، سر بریده

السلام علیک یا بن زهرا(2)

غلامرضا سازگار
دانلود فایل صوتی سبک

  • پنج شنبه
  • 2
  • دی
  • 1389
  • ساعت
  • 18:33
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

اربعین ( نوحه سوم ) به همراه دانلود فایل صوتی سبک -(فاتح میدان بلا خواهرم) *

6462
6

اربعین ( نوحه سوم ) به همراه دانلود فایل صوتی سبک -(فاتح میدان بلا خواهرم) اربعین ( نوحه سوم )
به همراه دانلود فایل صوتی سبک
فاتح میدان بلا خواهرم
هم قدم و هم‌دم و هم سنگرم
آینه‌دار پدر و مادرم

خوش آمدی زینبم خوش آمدی زینبم

من سر نیزه، به تو بالیده‌ام
صدای حیدر ز تو بشنیده‌ام
گیسوی خونین تو را دیده‌ام

خوش آمدی زینبم خوش آمدی زینبم

از رگ ببریده، صدایت کنم
با دل بشکسته دعایت کنم
اشک‌ْفشان، ناله برایت کنم

خوش آمدی زینبم خوش آمدی زینبم
یک اربعین خونِ جگر خورده‌ای
رو به سوی کرب و بلا کرده‌ای
رقیّه را چرا نیاورده‌ای؟

خوش آمدی زینبم خوش آمدی زینبم

برای من ز شام ویران بگو
از لب و چوب و طشت و قرآن بگو
ز بازوی بستۀ طفلان بگو

خوش آمدی زینبم خوش آمدی زینبم

دختر فاطمه، چ

  • پنج شنبه
  • 2
  • دی
  • 1389
  • ساعت
  • 18:35
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

دوبیتی های اربعین -(سفر کردم به دنبال سر تو) *

9462
15

دوبیتی های اربعین -(سفر کردم به دنبال سر تو) دوبیتی های اربعین

سفر کردم به دنبال سر تو
سپر بودم برای دختر تو
چهل منزل کتک خوردم برادر
به جرم این که بودم خواهر تو

حسینم واحسین گفت و شنودم
زیارت نامه ام جسم کبودم
چه در زندان، چه در ویرانة شام
دعا می خواندم و یاد تو بودم

برای هر بلا آماده بودم
چو کوهی روی پا استاده بودم
اگر قرآن نمی خواندی برایم
کنار نیزه ات جان داده بودم

  • چهارشنبه
  • 15
  • دی
  • 1389
  • ساعت
  • 19:04
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

برگشت کاروان کربلا - ( اگر چه اشک گرمی ارمغان آورده ام مادر) *

4431
4

برگشت کاروان کربلا - ( اگر چه اشک گرمی ارمغان آورده ام مادر) شعر اربعین حسینی

برگشت کاروان کربلا

اگر چه اشک گرمی ارمغان آورده ام مادر
نسیم سردم و بوی خزان آورده ام مادر
نیاید کس به استقبال من زیرا که می سوزد
ز هرُم شعله ای کز سوز جان آورده ام مادر

به این بی دست و پایی بی پر و بالی نمی دانم
چه باعث شد که رو در آشیان آورده ام مادر
اگر من زنده برگشتم ز صحرای شهادت ها
ز صدها مرگ تدریجی نشان آورده ام مادر
رهانیدم ز طوفان ستم ها کاروانی را
که اینک بی برادر کاروان آورده ام مادر
حسینت را نیاوردم من و از داغ جانسوزش
دل خونین و چشم خون فشان آورده ام مادر
به جا از یوسفت ماندست یک پیراهن خونین
که با خون دل آن را ارمغان آورده ام مادر
کمک کن زینبت را تا کنار قبر پ

  • چهارشنبه
  • 15
  • دی
  • 1389
  • ساعت
  • 19:05
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

اربعین(مصیبت) - (عذار نیلی و قدّ خم و چشم تر آوردم) *

4589
3

اربعین(مصیبت) - (عذار نیلی و قدّ خم و چشم تر آوردم) اربعین(مصیبت)

عذار نیلی و قدّ خم و چشم تر آوردم
گلاب اشک بهر لاله های پرپر آوردم
زجا برخیز ای صد پاره تر از گل! تماشا کن
که از جسم شهیدانت، دلی زخمی تر آوردم

تمام یاس هایت را به شام از کربلا بردم
چو برگشتم برایت یک چمن نیلوفر آوردم
مسافر از برای یار سوغات آورد اما
من از شام بلا داغ سه ساله دختر آوردم
اگر چه سر نداری یک نگه بر سیل اشکم کن
که با چشمان خود آب از برای اصغر آوردم
تو بر من از تن بی سر خبر ده ای عزیز دل!
که من برتو خبرهای فراوان از سر آوردم
چهل منزل سفر کردم به شهر شام و برگشتم
خبر ازچوب و از لعل لب و طشت زر آوردم
زاشک چشم و سوز سینه ی مجروح وخون دل
همانا مرهمت بر زخم های پیکر آورد

  • پنج شنبه
  • 30
  • دی
  • 1389
  • ساعت
  • 14:04
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

یک پیرهن - (گلم پرپر شد و بوی گلاب آید ز خاک او) *

5062
1

یک پیرهن - (گلم پرپر شد و بوی گلاب آید ز خاک او) شعر اربعین حسینی

یک پیرهن

گلم پرپر شد و بوی گلاب آید ز خاک او
بگو ای باغ سرخ من، گل من کو گل من کو
حسین جانم، حسین جانم «تکرار»

نمی گویم چها دیدم که از من باخبر بودی
به هر کویی گذر کردم تو با من همسفر بودی
حسین جانم، حسین جانم «تکرار»

نمی دانم چسان بی تو، به سر عزم وطن دارم
ز هجده یوسفم با خود فقط یک پیرهن دارم
حسین جانم، حسین جانم «تکرار»

به غیر از اشک چشم خود نیاوردم گلابی را
که من هرگز ننوشیدم بدون گریه آبی را
حسین جانم، حسین جانم «تکرار»

  • پنج شنبه
  • 30
  • دی
  • 1389
  • ساعت
  • 14:05
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

نوحه سینه زنی اربعین - (بوی گل ها از فضا، می رسد با دود و خون) *

22135
24

نوحه سینه زنی اربعین - (بوی گل ها از فضا، می رسد با دود و خون) جستجوی کربلا

بوی گل ها از فضا، می رسد با دود و خون
یاد روزی کین زمین، غرق آتش بود و خون
هر طرف نخلی ز پا افتاده بود
پا و دست و سر جدا افتاده بود
عمه جان زینب(2)

بر مشامم می رسد عمّه بوی کربلا
می کنم با خون دل، جستجوی کربلا
من به صحرا، اشک من بر رخ دوید
در تکاپوی عزیزان شهید
عمه جان زینب(2)
دست گلچین بشکند، کین جنایت آفرید
لاله ها را پر شکست، باغبان را سر برید
غنچه خونین من اصغر کجاست؟
لاله سرخم علی اکبر کجاست؟
عمه جان زینب(2)

  • پنج شنبه
  • 30
  • دی
  • 1389
  • ساعت
  • 14:07
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

بازگشت به وطن - (عمر سفر آمد به سر مدینه) *

3933
3

بازگشت به وطن - (عمر سفر آمد به سر مدینه) بازگشت به وطن

عمر سفر آمد به سر مدینه
داغ دلم شد تازه تر مدینه
فریاد زن اعلام کن خبر ده
برگشته زینب از سفر مدینه

از کربلا و شام و کوفه سوغات
آورده ام خون جگر مدینه
هم داده ام از دست شش برادر
هم دیده ام داغ پسر مدینه
از کاروان بی حسین و عباس
ام البنین را کن خبر مدینه
گردیده جسم یوسف پیمبر
از قلب زینب پاره تر مدینه
پیراهن او را بگیر از من
بر مادرم زهرا ببر مدینه
بر یوسف زهرا ز سوز سینه
قرآن بخوان، قرآن بخوان مدینه
جان مرا لب تشنه سر بریدند
هجده عزیزم را به خون کشیدند
هم پیکرش را پاره پاره کردند
هم سینه اش را از سنان دریدند
گه دور خیمه گه به دور مقتل
با کعب نی دنبال ما دویدند
با کام خشک از هیجد

  • پنج شنبه
  • 30
  • دی
  • 1389
  • ساعت
  • 14:53
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

اربعین - (سلام ای نازنین آلاله های سرخ زهرایی) *

4904
7

اربعین - (سلام ای نازنین آلاله های سرخ زهرایی) اربعین

سلام ای نازنین آلاله های سرخ زهرایی
که بشکفتید روی نیزه ها در اوج زیبایی
سلام ای یوسف بی پیرهن! ای بحر لب تشنه!
سلام ای آفتاب منخسف! ای ماه صحرایی!

زجا بر خیز، ای اشکم نثار حنجر خشکت!
که از بهر تو آب آورده ام با چشم دریایی
اگر چه قامتم خم گشت از کوه فراق تو
خدا داند شکستم پشت دشمن را به تنهایی
سر تو قطعنامه خواند و من تکبیر می گفتم
که بر بیدادگر طشت طلا شد طشت رسوایی
اگر از شام می پرسی زننگ شامیان این بس
که با سنگ جفا کردند از مهمان پذیرایی
چنان داغ تو آبم کرده و از پا درافکنده
که ممکن نیست جز با چشم تو زینب را تماشایی
به لطف و رأفتت نازم که در ویران سرا یک شب
سر پاک تو شد بر ما چراغ

  • پنج شنبه
  • 30
  • دی
  • 1389
  • ساعت
  • 14:54
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

اربعین حسینی (مصیبت) -(باز آوای جرس بر جگرم آتش زد) *

5375
7

اربعین حسینی (مصیبت) -(باز آوای جرس بر جگرم آتش زد) اربعین حسینی (مصیبت)

باز آوای جرس بر جگرم آتش زد
اشک آتش شد و بر چشم ترم آتش زد
ناله آتش شد و بر برگ و برم آتش زد
سوز دل بیش تر از پیش ترم آتش زد
پاره های دلم از چشم تر آید بیرون
وز نیستان وجودم شرر آید بیرون

دوستان با من و دل ناله و فریاد کنید
آه را با نفس از حبس دل آزاد کنید
اربعین آمده تا از شهدا یاد کنید
گریه بر زخم تن حضرت سجاد کنید
مرغ دل زد به سوی شهر شهیدان پر و بال
پیش تا از حرم الله کنیم استقبال

جابر این جا حرم محترم خون خداست
هر طرف سیر کنی جلوة مصباح هداست
غسل از خون جگر کن که مزار شهداست
سر و دست است که از پیکر صد پاره جداست
پیرهن پاره کن و جامة احرام بپوش
اشک ریزان به طواف حرم

  • پنج شنبه
  • 30
  • دی
  • 1389
  • ساعت
  • 14:56
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

یاس کبود -(ای کربلا به قافله کربلا ببین) *

5293
2

یاس کبود -(ای کربلا به قافله کربلا ببین) یاس کبود

ای کربلا به قافله کربلا ببین
حال مسافران به درد آشنا ببین
ما زائران خون خداییم کربلا
بر کاروان زائر خون خدا ببین

سوغات درد و خون جگر ارمغان ماست
احوال ما ز وضع پریشان ما ببین
من زینبم که درد چکد از نگاه من
در هر نگاه شعله چندین بلا ببین
رویم کبود و دست کبود و بدن کبود
یاس کبود گر که ندیدی مرا ببین
اطفال را به گردن و بازو و دست و پا
آثار تازیانه و بند جفا ببین
هر یک کنار قبر شهیدی کند فغان
هر بلبلی کنار گلی در نوا ببین
از سجده های نیمه شب و خطبه های روز
بشکسته ایم پشت ستم را بیا ببین
هر جا کنند فتح، گذارند یک سفیر
وین رسم تازه نیست، بود هر کجا ببین
ما نیز بر رقیه سپردیم کار شام
تا او

  • پنج شنبه
  • 30
  • دی
  • 1389
  • ساعت
  • 14:57
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

متن شعر اربعین (شکسته بال ترینم ، کبود می آیم ) *

10011
11

متن شعر اربعین (شکسته بال ترینم ، کبود می آیم ) شکسته بال ترینم ، کبود می آیم
من از محله ی قوم یهود می آیم
از آن دیار که من را به هم نشان دادن
به دست های یتیمت دو تکه نان دادن
از آن دیار که بوی طعام می پیچید
از آن دیار که طفلت گرسنه می خوابید

کسی که سنگ به اطفال بی پدر می زد
به پیش چشم علمدار بیشتر می زد
از آن دیار که چشمان خیره سر دارد
به دختران اسیر آمده نظر دارد
از آن سفر که اگر کودکی به جا می ماند
تمام طول سفر زیر دست و پا می ماند

به کودکی که یتیم است خنده سر دادند

به او به جای عروسک سر پدر دادند
به جای آن همه گل با گلاب آمده ام
من از جسارت بزم شراب آمده ام
از آن دیار که آتش به استخوان می زد
به روی زخم لبان تو خیزران میزد
منبع : وبلا

  • دوشنبه
  • 4
  • بهمن
  • 1389
  • ساعت
  • 06:29
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

شعر زیبا برای اربعین - (یاد آن روزی که من بوسه زدم بر آن گلو) *

6008
12

شعر زیبا برای اربعین - (یاد آن روزی که من بوسه زدم بر آن گلو) یاد آن روزی که من بوسه زدم بر آن گلو
خیز و تا گویم به تو شرحِ غمم را مو به مو
بسکه خوردم کعبِ نی از دشمنان بی حیا
همچو زهرا مادرم می‌گیرم از قبرِ تو رو

می‌کشم خود را به خاک و می‌رسانم پیش‌ تو
بسکه گشتم من به دنبال سر تو کو به کو
گفته‌هایم بی‌شمار و غصه‌هایم بی‌عدد
ای دلیلِ صبرِ من! برخیز بهرِ گفتگو
من نمی‌گویم غم خود را، تو اوّل کن شروع
خیز و با رگ‌های خود از خنجر و حنجر بگو
طاقتم گشته تمام و عمرِ من در انتها
کاسه‌ی خالی دل آورده‌ام نزدِ سبو
هر چه می‌خواهی بخواه از من عزیزِ مادرم
لیک احوالِ رقیه از من مضطر مجو

  • دوشنبه
  • 4
  • بهمن
  • 1389
  • ساعت
  • 07:03
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

شعر زیبا برای اربعین - (ای ساربان به خیل اسیران تو جان بده) *

6505
3

شعر زیبا برای اربعین - (ای ساربان به خیل اسیران تو جان بده) ای ساربان به خیل اسیران تو جان بده
آن ره که می‌رسد به حسینم نشان بده
بشنو صدای زینب قامت خمیده را
ما را به دست قافله سالارمان بده
ما کشتگان کوفه و شامِ بلا شدیم
یک دم ز نایِ عشق مسیحِ زمان بده

گوید ربابِ زار و پریشان به زیرِ لب
مشتی ز خاکِ اصغرِ شیرین زبان بده
آید شمیم کرب و بلا بر مشامِ ما
بر دل نشان ز اکبرِ تازه جوان بده
دارد سکینه زمزمه‌ی أینَ عَمی‌اش
گوید مرا به قبر عمویم توان بده
بهرِ خطابه، بزمِ عزا، مجلسِ سرشک
یک باغِ یاس و لاله و برگِ خزان بده

  • دوشنبه
  • 4
  • بهمن
  • 1389
  • ساعت
  • 07:05
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

شعر برای چهلمین روز شهادت حسین (ع)- (یک اربعین افغان و زاری کارِ من بود) *

9846
6

شعر برای چهلمین روز شهادت حسین (ع)- (یک اربعین افغان و زاری کارِ من بود) یک اربعین افغان و زاری کارِ من بود
یک اربعین چشم انتظاری کارِ من بود
یک کارون غم بود و من هم یک پرستار
در شامِ ماتم غمگساری کارِ من بود
می‌سوختم با ناله‌ی درّ دانه‌ی تو
بهرِ رقیه بی‌قراری کارِ من بود

من بودم و افغان و زاریِ یتیمان
این اضطراب و دل فکاری کارِ من بود
تا کودکانت را نشانه رفت دشمن
بودم سپر چون جان نثاری کارِ من بود
می‌سوخت چشمم از شرارِ ضربِ سیلی
گریان شدن با چشم تاری کارِ من بود
من بودم و سجاد تو در سوز و در تب
والله هر شب زنده داری کارِ من بود
من در سفر یک لحظه‌ام ساکت نبودم
با خواندن آن خطبه یاری کارِ من بود
گر لحظه‌ای جسمِ کبودم را ببینی
گویی چو مادر پاسداری کارِ من بود

  • دوشنبه
  • 4
  • بهمن
  • 1389
  • ساعت
  • 07:06
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

شعر برای روز اربعین - (برادر جان رسیدم تا مزارت در بغل گیرم) *

7810
8

شعر برای روز اربعین - (برادر جان رسیدم تا مزارت در بغل گیرم) برادر جان رسیدم تا مزارت در بغل گیرم
برادر جان در این دنیا بدان که بی‌تو می‌میرم
خدا داند که بعد تو چها دیدم در این ایّام
امان از این دلِ تنگم که می‌نالد ز داغِ شام
سر خونین به رویِ نی ز او قرآن شنیدم من
در آن مجلس ز خصم کین غم عالم کشیدم من

اسیران را به شامِ غم سویِ ویرانه می‌بردند
یتیمان را سرآسیمه چه بی رحمانه می‌بردند
به ویرانه که رفتم من دلِ خون شد مرا حاصل
غمِ مرگ رقیه شد بر قلبِ زینبت قاتل
ز جا برخیز و با دستت همه دردم مداوا کن
میان کودکانِ خود رقیه را تو پیدا کن
به یادم آمده روزی که روی ماه تو دیدم
به زیرِ حنجرِ پاکت گلی از بوسه می‌چیدم
سرشک غم به دانم ز داغت ناله‌ها دارم
کنارِ تربت پ

  • دوشنبه
  • 4
  • بهمن
  • 1389
  • ساعت
  • 07:08
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

زائر تو در اربعینم (ای رهبر نیزه نشینم ای دلستان مه جبینم) *

4573
2

زائر تو در اربعینم (ای رهبر نیزه نشینم  ای دلستان مه جبینم) زائر تو در اربعینم

به همراه دانلود سبک

ای رهبر نیزه نشینم ای دلستان مه جبینم
خدا قسمت کرده برادر زائر تو در اربعینم
نرفت از یاد من غوغای گودال چهل روز غمت گشته چهل سال
رنگم زرده؛ دلم پر درده
دشمنت زینب و آواره کرده
دیدن سرها روز عاشورا
برادر ما رأیت الّا جمیلا
حسین وای

سفر کردم پی سر تو سر بدون پیکر تو
هرجا رفتم طعنه شنیدم بودم سپر بر دختر تو
دلیل اینکه گشتم مثل مادر «چهل منزل کتک خوردم برادر» *
کس ندیده؛ رنگم پریده
برگشتم از سفر قامت خمیده
دلبر من! برادر من!
کهنه پیراهنی شد معجر من
حسین وای

نور چشمان تر زینب بنشین دمی در بر زینب
شیب الخضیب باور ندارم تو هستی برادر زینب
پس از تو زندگیه من

  • دوشنبه
  • 4
  • بهمن
  • 1389
  • ساعت
  • 14:04
  • نوشته شده توسط
  • سعيد رضايي
ادامه مطلب

یک اربعین (یک اربعین به نیزه سر یار دیده ام) *

5822
4

یک اربعین (یک اربعین به نیزه سر یار دیده ام) یک اربعین به نیزه سر یار دیده ام
یک اربعین چو شمع به پایت چکیده ام

یک اربعین به ضربه شلاق ساربان
بر روی خارهای مغیلان دویده ام
یک اربعین تمام تنم درد می کند
با ضرب تازیانه ز جایم پریده ام
یک اربعین رقیه تو مُرد از غمت
اکنون بدون او به کنارت رسیده ام
یک اربعین به شام و به کوفه حماسه ها
با خطبه های حیدری ام آفریده ام
یک اربعین به چوبه محمل سرم شکست
همچون پدر ببین تو، جبین دریده ام
یک اربعین کنار عدو، وای وای وای!
بس جور طعنه های فراوان کشیده ام
یک اربعین به ضربه سیلی ببین حسین!
روی کبود و قامت از غم خمیده ام

مجید لشگری

  • دوشنبه
  • 4
  • بهمن
  • 1389
  • ساعت
  • 14:06
  • نوشته شده توسط
  • سعيد رضايي
ادامه مطلب

به مناسبت اربعین حسینی ع اربعین آمد و یکبار دگر غمگینم * جعفر ابوالفتحی

5651
4

به مناسبت اربعین حسینی ع  اربعین آمد و یکبار دگر غمگینم به مناسبت اربعین حسینی ع

اربعین آمد و یکبار دگر غمگینم

باز باید به روی خاک غمت بنشینم

باز اشک رخ من خون و دلم در خون شد

گریه کردن به غمت گشته دگر آیینم

طاقتم طاق شد از داغ دل خواهر تو

حنجرم زخم شد از بغض غم سنگینم

آنقدر لطمه زدم بر رخ خود در داغت

پر ز خون است دگر پلک رخ رنگینم

پیش قبرت چقدر ناله زدم یا مظلوم

همچو فریاد شده نغمه ی آهنگینم

داغ شبهای اسیری، غم کوفه، غم زجر

داغ ها را به روی قلب خودم می چینم

من ضمانت کنم ارباب که نالان باشم

در شب اول قبرم تو بکن تضمینم

عشق تو مایه ی آرانش جان است حسین

مهر تو خیمه زد از روز ازل در دینم

خواهرت آمده بر خاک غمت می گرید

گوییا خواهر غمب

  • یکشنبه
  • 18
  • دی
  • 1390
  • ساعت
  • 14:58
  • نوشته شده توسط
  • جعفر ابوالفتحی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد