اربعین حسینی

مرتب سازی براساس
 محمود ژولیده

شعر اربعین (اي امام عاشقان عشقت اسيرم كرده است) * محمود ژولیده

4194

شعر اربعین (اي امام عاشقان عشقت اسيرم كرده است) اي امام عاشقان عشقت اسيرم كرده است
وي امير عارفان داغ تو پيرم كرده است
من اسير داغ عشقم ني اسير دست خصم
شعله هاي داغ هاي تو اسيرم كرده است
آرزوهاي محال دشمنان بر باد رفت
قدرت خون تو بر دشمن دليرم كرده است
ظهر عاشورا در آن ميدان شور انگيز عشق
دست جان بخش ولايت غم پذيرم كرده است
گر چه محنت ديده هفتاد و چند آلاله ام
داغ پيري سه ساله سخت پيرم كرده است
كربلا تا شام صدها كربلا كردم به پا
خصم حيرت از سپاه بي نظيرم كرده است
كوه مي لرزيد از فرياد هاي زخمي ام
كوفه تمكين از پيام ناگزيرم كرده است
انقلاب سرخ تو با خطبه هاي ناب من
پاسدار خطبه ظهر غديرم كرده است
دشمن مكار من رسوا تر از ابليس شد
رو برو هر جا

  • چهارشنبه
  • 14
  • بهمن
  • 1388
  • ساعت
  • 20:48
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

اربعین - (برگشتم از رسالت انجام داده ام ) *

3717

اربعین - (برگشتم از رسالت انجام داده ام ) برگشتم از رسالت انجام داده ام

زخمي ترين پيمبر غمگين جاده ام

نا باورانه از سفرم خيل خارها

تبريك گفته اند به پاي پياده ام

يا نيست باورم كه در اين خاك خفته اي

يا بر مزار باور خود ايستاده ام

بارانم و زبام خرابه چكيده ام

شرمنده سه ساله از دست داده ام

زير چراغ ماه سرت خواب رفته ام

بر شانه كجاوه تو سر نهاده ام

دل مي زدم به آب بر آتش براي تو

از خيمه ها بپرس كه پروانه زاده ام

چون ابر اب مي شدم از آفتاب شام

تا ذره اي خلل نرسد بر اراده ام

رضا جعفري

  • چهارشنبه
  • 14
  • بهمن
  • 1388
  • ساعت
  • 20:50
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

شعر اربعینی - (اربــعــيـــن كــشــتــگــان راه عـشـــق) *

5050
1

شعر اربعینی - (اربــعــيـــن كــشــتــگــان راه عـشـــق) اربــعــيـــن كــشــتــگــان راه عـشـــق

شــد مـكــرر قـصــه دلــخـواه عـشـق

آن شــنــيــدســـتــم كـه جــابـر از وفــا

بــا عــطــيــه شــد بــــدشــت نـيـنـــوا

دسـت غــم مــيـــزد بــسـر آن دلغـمين

در عـــزاي خــســـرو دنـــيـــا و ديــن

در سـراغ يــار خــود در جـــســتـجـــو

خـاك صـحـرا را چـــو گــل ميكرد بـو

شـــد مــطــهــر از فـرات و شـد روان

سـوي قــبـر خســرو لــب تـشـنه گان

از مـحـبـت چـون دلــي آكــنـده داشــت

گـامـهـا آرام و كـوتــه مــي گــذاشــت

كــرد پــيــدا تــربـت مــحـبـوب سويـش

راز دل گـفـتـا چــنــيـن آن دل پــريـش

يــا حــبـــيـبــي يـــا حـبـيـبـي يا حسـين

  • چهارشنبه
  • 14
  • بهمن
  • 1388
  • ساعت
  • 21:10
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

شعر اربعین -(شبي‌ كه‌ نام‌ تو در باور زمين‌ گل‌ كرد) *

3841

شعر اربعین -(شبي‌ كه‌ نام‌ تو در باور زمين‌ گل‌ كرد) شبي‌ كه‌ نام‌ تو در باور زمين‌ گل‌ كرد

كسي‌ نگفت‌ «چرا زخم‌ ما چنين‌ گل‌ كرد »

دوباره‌ مزرعه‌ كربلا شكوفا شد

دوباره‌ پينة‌ دستان‌ خوشه‌چين‌ گل‌ كرد

ببين‌ چگونه‌ زني‌ شيون‌ از دلش‌ جوشيد !

ببين‌ چگونه‌ تركهاي‌ زخم‌ دين‌ گل‌ كرد !

دوباره‌ مي‌رسد امروز مردي‌ از ره‌ شام‌

كه‌ سجده‌هاي‌ وي‌ از سينة‌ زمين‌ گل‌ كرد

بياد خيمة‌ آتش‌، بياد روز عطش‌

نگاه‌ شعر من‌ از زخمي‌ آتشين‌ گل‌ كرد

بياد غيرت‌ مردان‌ روز عاشورا ،

بياد هيبت‌ مردي‌ كه‌ روي‌ زين‌ گل‌ كرد

تمام‌ خاطره‌هايم‌، تمام‌ زخم‌ دلم‌

دوباره‌ تازه‌ شد و روز اربعين‌ گل‌ كرد

عبدالرحیم سعیدی راد

  • چهارشنبه
  • 14
  • بهمن
  • 1388
  • ساعت
  • 21:12
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

شعر درباره اربعین -(در شام چون یزید ز طغیان حیا نمود) * صامت بروجردی

9044
4

شعر درباره اربعین -(در شام چون یزید ز طغیان حیا نمود) در شام چون یزید ز طغیان حیا نمود

شد خسته از شقاوت و ترک جفا نمود

تا رفت توسن ستم و جور و ظلم راند

چون لنگ شد زقهر ، در لطف وانمود

یعنی ز رنج و محنت بی منتهای شام

میل رهائی حرم مصطفی نمود

باور کن که کرد ترحم بحالشان

با این عمل برای رضای خدا نمود

اسباب پرده پوشی خذلان خویش جست

در این خیال ناوک ظلمش خطا نمود

از بهر دفع سرزنش کافرو مجبوس

احسان به اهلبیت شه لافتی نمود

سخریه را باسم محبت بخرج داد

از روی بغض خندة دندان نما نمود

ظالم کبوتران حریم جلال را

بگرفت بال بست و شکست ورها نمود

یک دودمان زآل علی را یتیم کرد

یکجا اسیر پنجه آل زنا نمود

جرّاره وار مار صفت نیش خویش زد

آنگه بنای چ

  • چهارشنبه
  • 14
  • بهمن
  • 1388
  • ساعت
  • 21:13
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

شعر اربعین -(آنچه از من خواستى ، با كاروان آورده ام) * محمد علی مجاهدی

4552
1

شعر اربعین -(آنچه از من خواستى ، با كاروان آورده ام) آنچه از من خواستى ، با كاروان آورده ام

يك گلستان گل ، به رسم ارمغان آورده ام

از در و ديوار عالم ، فتنه ميباريد و من

بى پناهان را بدين دارالامان آورده ام

اندر ين ره از جرس هم ، بانگ يارى برنخاست

كاروان را تا بدينجا، با فغان آورده ام

بسكه من ، منزل به منزل ، در غمت ناليده ام

همرهان خويش را چون خود، بجان آورده ام

تا نگويى زين سفر، با دست خالى آمدم

يك جهان ، درد و غم و سوز نهان آورده ام

قصه ويرانه شام از نپرسى ، بهترست

چون از آن گلزار، پيغام خزان آورده ام

خرمنى ، موى سپيد و دامنى ، خون جگر

پيكرى بى جان و جسمى ناتوان آورده ام

ديده بودم با يتيمان مهربانى ميكنى

اين يتيمان را بسوى استان

  • چهارشنبه
  • 14
  • بهمن
  • 1388
  • ساعت
  • 21:16
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

شعر اربعین حسینی -(دردها مي چكد از حال و هواي سفرش ) *

5433
5

شعر اربعین حسینی -(دردها مي چكد از حال و هواي سفرش ) دردها مي چكد از حال و هواي سفرش

گرد غم ريخته بر چادر مشكي سرش

تك و تنها و دو تا چشم كبود چند تا

كودك بي پدر افتاده فقط دور و برش

ظاهراً خم شده از شدت ماتم اما

هيچ كس باز نفهميده چه آمد به سرش

روزها از گذر كوچه آتش رفته

اثر سوختگي مانده سر بال و پرش

با چنين موي پريشان و بدون معجر

طرف علقمه اي كاش نيفتد گذرش

همه بغض چهل روزه او خالي شد

همه كرب و بلا گريه شد از چشم ترش

عليرضا لك

  • چهارشنبه
  • 14
  • بهمن
  • 1388
  • ساعت
  • 21:18
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

شعر های اربعین از کتاب نغمه های ولایت - (آمده چله نشین غم یار ) *

11359
7

شعر های اربعین از کتاب نغمه های ولایت - (آمده چله نشین غم یار ) آمده چله نشین غم یار

قد کمان از بهر دیدار نگار

خاطراتی را به دوش جان کشد

نیمه جان تا محضر جانان کشد

سر فرزانه قدمها می زند

روی خاک عشق تا پا می زند

بوی دلبر بر مشامش می رسد

آه هنگام سلامش می رسد

السلام ای نعش پنهان زیر خاک

السلام ای جسم های چاک چاک

السلام ای کشته دریای اشک

السلام ای پرچم سقا و مشک

السلام ای قبرهای بی نشان

ای زیارتگاه مام قد کمان

السلام ای سینه های سوخته

آمدم با سینه ای افروخته

آمدم من ای برادر زینبم

زائری غم دیده و جان بر لبم

آمدم با کاروان ارغوان

سرفراز اما حزین و قد کمان

آمدم من نیمه جان و دل غمین

تا مگر که جان دهم در اربعین

زیر لب من می کنم این زمزمه

  • چهارشنبه
  • 14
  • بهمن
  • 1388
  • ساعت
  • 21:25
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

شعری به مناسبت اربعین سیدالشهدا -(باور نمی کنم که رسیدم کنار تو) *

8413
14

شعری به مناسبت اربعین سیدالشهدا -(باور نمی کنم که رسیدم کنار تو) باور نمی کنم که رسیدم کنار تو
باور نمی کنم من و خاک دیار تو
یک اربعین گذشته و من پیر تر شدم
یک اربعین گذشت و شدم همجوار تو
یک اربعین اسیر بلایم اسیر عشق
یک اربعین دچار فراقم دچار تو
یک اربعین دویده ام و زخم دیده ام
دنبال ناله های یتیمان زار تو
یک اربعین بجای همه سنگ خورده ام
یک اربعین شده بدنم سنگ سار تو
یک اربعین به گریه ی من خنده کرده اند
لبهای قاتلان تو و نیزه دار تو
مثل رباب مثل همه تار تر شده
چشمان خسته ی من چشم انتظار تو
روز تولدم که زدم خنده بر لبت
باور نداشتم که شوم سوگوار تو
با تیغ و تیر و دشنه تو را بوریا کنند
با سنگ و تازیانه مرا داغدار تو
یادم نمی رود به لبت آب آب بود
یادم نمی رود

  • جمعه
  • 16
  • بهمن
  • 1388
  • ساعت
  • 16:47
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

شعر اربعین حسینی (ای ساربان ای ساربان محمل نگهدار) *

8817
2

شعر اربعین حسینی (ای ساربان ای ساربان محمل نگهدار) ای ساربان ای ساربان محمل نگهدار
آمد به منزل کاروان منزل نگهدار
محمل مران محمل مران شهر دل اینحاست
این کاروان خسته دل را منزل اینجاست
اینجا بهار بی خزان من خزان شد
از برگ برگ لاله هایم خون روان شد
اینجا همه دارو ندارم را گرفتند
باغ گل و عشق و بهارم را گرفتند
اینجا بخاک افتاده بود و هست عباس
هم مشک خالی هم علم هم دست عباس
اینجا ز هم پیشانی اکبر جدا شد
بابا تماشا کرد و فرزندش فدا شد
اینجا ز آل ا... منع آب کردند
با تیر طفل شیر را سیراب کردند
اینجا صدای العطش بیداد کرده
بر تشنه کامان آب هم فریاد کرده
اینجا همه از آل پیغمبر بُریدند
ریحانه ی خیرالبشر را سر بُریدند
اینجا ستم بر عترت و بر آل گردید
قرآن

  • جمعه
  • 16
  • بهمن
  • 1388
  • ساعت
  • 16:49
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

اشعار در مصائب اربعین (یک اربعین همین نه برای تو سوختم) *

5267
1

اشعار در مصائب اربعین (یک اربعین همین نه برای تو سوختم) یک اربعین همین نه برای تو سوختم
عمری بود که من به هوای تو سوختم
قربانیان عشق همه کشته می شوند
جز من که بارها به هوای تو سوختم
هر زن به پای زندگیش سوخت گر که سوخت
اما من ای حسین بپای تو سوختم
تو در میان مطبخ و من در میان حبس
شرمنده ام از اینکه جدای تو سوختم
شیرین بود قرائت قرآن ولی حسین
بر نی چو شد بلند صدای تو سوختم

  • جمعه
  • 16
  • بهمن
  • 1388
  • ساعت
  • 16:51
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

اربعین حسینی و شعری در این باره (از سفر آمدم ای همسفرم) *

6048
4

اربعین حسینی و شعری در این باره (از سفر آمدم ای همسفرم) از سفر آمدم ای همسفرم
کن تماشا که چه آمد به سرم
کس ندارم که توانم بدهد
تربت یار نشانم بدهد
من سراپا همه رنج و دردم
کرده عشق تو بیابانگردم
نیست ز احوال من آگاه کسی
نیست در سینه ی من یک نفسی
چه بگویم به چه احوال گذشت
این چهل روز چهل سال گذشت
رفتم از کوی تو اما دل ماند
دل سرگشته در این منزل ماند
از سر نی بنمودی دل من
سایه شد با سر تو محمل من
طعنه ها بر دل تنگم زده اند
نام تو بردم و سنگم زده اند
من کجا کوفه کجا شام خراب
من غمدیده کجا بزم شراب
خیزران تا که به لبهایت خورد
گفتم ای کاش که زینب می مرد
بود چشم نظرت بر هر سو
خواستم چوب بگیرم ز عدو
لیک دیدم که دو دستم بسته است
ریسمان بسته به دست خسته است

  • جمعه
  • 16
  • بهمن
  • 1388
  • ساعت
  • 16:51
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

شعر اربعین به زبان ساده (اومدم پابوس قبرت واسه خوندن زیارت) *

7307
3

شعر اربعین به زبان ساده (اومدم پابوس قبرت واسه خوندن زیارت) اومدم پابوس قبرت واسه خوندن زیارت
السلام ای دلبر من اومدم من از اسارت
با یه قامت خمیده واسه تو غمنامه دارم
من پیشونی شکسته شرح ماتم نامه دارم
میگم از قصه ی کوفه میگم از خار مغیلان
کوچه های شهر شام و سنگ روی بام طفلان
میگم از بزم شراب و غم دل که بی امون بود
سر تو میون یک تشت زیر چوب خیزرون بود
سر تو به نیزه دیدم میون هزار شکوفه
من همش گریه می کردم پشت دروازه ی کوفه
شامیا خنده می کردند با صدای البشاره
به گل اشک رقیه به همون لباس پاره
نگا کن رباب خسته با یه دونه مشک پاره
پاشو گهواره آورده واسه طفل شیرخواره
روی تل بودم و دیدم حرم و نشون می دادی
خیمه ها آتیش گرفت و تشنه لب تو جون می دادی
کو علی اصغ

  • جمعه
  • 16
  • بهمن
  • 1388
  • ساعت
  • 16:54
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

واحد اربعین امام حسین(ع)با صدای حاج عباس طهماسب پور -( چهل روزه که تو رو ندیدم ) *

9521
41

واحد اربعین امام حسین(ع)با صدای حاج عباس طهماسب پور -( چهل روزه که تو رو ندیدم ) چهل روزه که تو رو ندیدم
چهل روزه ناسزا شنیدم
(خدا می دونه که چی کشیدم)3حسین جان2
روی قبرم تو آب می ریزم
فاتحه رو لبامه
چند روزه همش فکر می کنم
که رقیه باهامه
پیرونی که غرق خونه،تنها یادگاریمونه
خواهرت زیارت نامه می خونه
سلام ای بی کفن،سر بریده،حسین جان حسین جان
ببین که از سفر زینب رسیده،حسین جان حسین جان
تنت به روی خاک بیابون،سرت به روی نیزه پر از خون
(یادم نمی ره،شام غریبون)3حسین جان2
وقتی که سرت بزم شراب،توی طشت طلا بود
خواهر تو با روی کبود،جلو نامحرما بود
مادری مه غرق درد،کل را هو گریه کرده
دنبال مزار پسرش می گرده
(علی ای غنچه پرپر کجای کجای کجا)2
علی اصغربخواب مادر لالایی لالایی لالایی
چهل

  • یکشنبه
  • 30
  • شهریور
  • 1393
  • ساعت
  • 15:27
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب
 رضا باقریان

اشعار واحد اربعین -( از ره رسیده خواهرت ) * رضا باقریان

22

اشعار واحد اربعین -( از ره رسیده خواهرت ) از راه رسیده خواهرت ولی بدون دخترت
پاشو ببین برادرم تو دستمه انگشترت
نگام بکن، قدم خمیده خواهر تو ، رنگش پریده
چهل روزه، خوشی ندیده
واویلتا واویلا، از این زمونه واویلتا واویلا قدم کمونه
واویلتا واویلا ، اشکام روونه آه و واویلا از دل زینب
سر تا به پام کبود شده حسین به جون مادرم
غصه نخور برادرم معجر نرفته از سرم
کجا بودی ، کوچه و بازار سنگ می زند از در و دیوار
دیگه شده، دو چشم من تار واویلتا واویلا، دستام بی جونه
واویلتا واویلا چه ناتوونه واویلتا واویلا، اشکام روونه

شاعر : رضا باقریان

دانلود سبک

  • دوشنبه
  • 14
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 12:39
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب

اربعین خواهر و برادر- (مظهر صبر خدای حی داور زینبم!) *

5503
4

اربعین خواهر و برادر- (مظهر صبر خدای حی داور زینبم!) مظهر صبر خدای حی داور زینبم!
یادگار حیدر و زهرای اطهر زینبم!
فتح کردی شام را سنگر به سنگر زینبم!
آمدی همچون علی از فتح خیبر زینبم!
گرچه آهی نیست از آه تو ظالم سوزتر
بازگشتی از همه سردارها پیروزتر
****

باغبان از بهر گل‌هایت گلاب آورده‌ام
بحر بحر از چشم گریان بر تو آب آورده‌ام
روی نیلی گیسوی از خون خضاب آورده‌ام
پرچم پیروزی از شـام خـراب آورده‌ام
آه دل را آتش فریـاد کـردم یـا حسین
شام ویران را حسین‌آباد کردم یا حسین
****
خواهرم در این سفر فریاد عاشورا شدی
یاس بـاغ وحی من نیلوفر صحرا شدی
با کبودی رخت مهرِ جهان‌آرا شدی
هر چه می‌بینم شبیهِ مادرم زهرا شدی
بارها جان دادی اما زنده‌تر گشتی بیا
دست بست

  • یکشنبه
  • 3
  • بهمن
  • 1389
  • ساعت
  • 08:49
  • نوشته شده توسط
  • سعيد رضايي
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

راه پیمایی اربعین(اربعین زاده زهرا شده) * اسماعیل تقوایی

813

راه پیمایی اربعین(اربعین زاده زهرا شده) راه پیمایی اربعین
اربعین زاده ی زهرا شده
بازهم شوری دگر بر پا شده

از برای خیل عشاق حسین
کربلایش مقصد والا شده

بار دیگر از نجف تا کربلا
با هجوم عاشقان زیبا شده

راه پیمایند بی مرکب همه
پایشان مرکب درآن صحرا شده

هرکسی در این مسیر عاشقی
پا گذارد فارغ از دنیا شده

از برای خدمت زوار عشق
جایگاه نوکری بر پا شده

جمله من ها رفته وما آمده
من در اینجا لفظ بی معنا شده

ازبرای شیعه این شور عظیم
مایه فخرست وجان افزا شده

هیچ همسانی ندارد در جهان
بی گمان اعجاز بی همتا شده

خوش به حال رهروان این مسیر
بهرشان راه سعادت وا شده

شعر :اسماعیل تقوایی

  • یکشنبه
  • 29
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 12:14
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب

اربعین -(بی تو دلم، بسمل بی‌بال بود) *

5621
0

اربعین -(بی تو دلم، بسمل بی‌بال بود) اربعین

بی تو دلم، بسمل بی‌بال بود
داغ چهل روزه، چهل سال بود
طایر جان، دور سرت می‌پرید
مرغ دلم، گوشه گودال بود
سلسله، گردیده النگوی دست
خار، به پای همه خلخال بود
سینه ما، داغ روی داغ داشت
خال لب ما، همه تبخال بود

همـره ما، تار و نی و چنگ بود
دسته گل محفل ما، سنگ بود

اگر چه، خون جگر آورده‌ام
پرچم فتح و ظفر آورده‌ام
ای به فدای تن پاکت، سرم
بر تن پاک تو، سر آورده‌ام
بر لب خشک تو ز شام بلا
اشکْ فشان، چشم تر آورده‌ام
گرچه تو خود از همه داری خبر
من ز سه ساله، خبر آورده‌ام

داغ بزرگی است غم کودکت
فاطمـۀ سـه سالـۀ کوچکت

خیز، زجا، ای پسر مادرم
من نه مگر این که تو را خواهرم
معجر نو، بر سر خود کرده‌ام

  • پنج شنبه
  • 2
  • دی
  • 1389
  • ساعت
  • 18:04
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

شعلۀ آه - (من جابر پیر توام، ای دوست نگاهی) *

4070
3

شعلۀ آه - (من جابر پیر توام، ای دوست نگاهی) شعلۀ آه

من جابر پیر توام، ای دوست نگاهی
جز تربت پاک تو، مرا نیست پناهی
آرند همه بر شهدا، لاله و من هم
باشد، گلم از سوز جگر، شعلۀ آهی

گوش‌که شنیده است‌، که با نیزه و خنجر
بر یک تن مجروح کند، حمله سپاهی
لبْتشنه، سر از پیکر پاک تو، بریدند
آخر به چه جرمی چه خطایی چه گناهی؟
دریا به لبت سوخت و این قوم ستمکار
بر حنجر خشک تو نکردند نگاهی
با داغ تو، لبخند، حرام است به شیعه
بی‌گریه به پایان نرسد، سالی و ماهی
آن کس که زد آتش به حریم تو بسوزد
در آتش دوزخ، ابدالدهر، الهی
خون ریخته از گوش زنی بر روی شانه
جان داده ز کف، دخترکی بر سر راهی
والله نسوزند خلایق به جهنم
سوزند اگر در غم تو گاه به گاهی
«میثم» همه

  • پنج شنبه
  • 2
  • دی
  • 1389
  • ساعت
  • 18:10
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

اربعین ( نوحه اول ) به همراه دانلود فایل صوتی سبک-(ای ساربان، اینجا باغ گل یاس است) *

9173
9

اربعین ( نوحه اول ) به همراه دانلود فایل صوتی سبک-(ای ساربان، اینجا باغ گل یاس است) اربعین ( نوحه اول )
به همراه دانلود فایل صوتی سبک
ای ساربان، اینجا باغ گل یاس است
این قبر ثارالله، این قبر عبّاس است

خون از دو عین آید، بوی حسین آید

اینجا حسینم را از من جدا کردند
لب تشنه رأسش را، از تن جدا کردند

خون از دو عین آید، بوی حسین آید

اینجا جدا گردید، دست از تن سقّا
خون جگر می‌ریخت بر دامن سقّا

خون از دو عین آید، بوی حسین آید

اینجا رباب از غم، در التهاب افتاد
عکس علی اصغر، بر روی آب افتاد

خون از دو عین آید، بوی حسین آید
اینجا دو گل از ما جان داده، زیر خار
لبْتشنه جان دادند، با دیدۀ خونبار

خون از دو عین آید، بوی حسین آید

اینجا به خون، خفتند، هفتاد و دو یارم
هجده‌گل پرپر، در خ

  • پنج شنبه
  • 2
  • دی
  • 1389
  • ساعت
  • 18:31
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

اربعین ( نوحه دوم ) به همراه دانلود فایل صوتی سبک -(بعد از چهل منزل اسارت) *

6434
11

اربعین ( نوحه دوم ) به همراه دانلود فایل صوتی سبک -(بعد از چهل منزل اسارت) اربعین ( نوحه دوم )
به همراه دانلود فایل صوتی سبک

بعد از چهل منزل اسارت
آمده‌ام بهر زیارت

السلام علیک یا بن زهرا (2)

ای یوسف زهرا کجایی؟
گردیده زینب کربلایی

السلام علیک یا بن زهرا (2)

دسته‌گلم، گریه و ناله
سوغاتیم، داغ سه ساله

السلام علیک یا بن زهرا (2)

من فاتح کوفه و شامم
نشان سنگ لب بامم

السلام علیک یا بن زهرا (2)
نام تو ذکر لب من بود
روح نماز شب من بود

السلام علیک یا بن زهرا (2)

در راه تو از جان گذشتم
با خون پیشانی نوشتم

السلام علیک یا بن زهرا (2)

بر پیکرت، ای نور دیده
آورده‌ام، سر بریده

السلام علیک یا بن زهرا(2)

غلامرضا سازگار
دانلود فایل صوتی سبک

  • پنج شنبه
  • 2
  • دی
  • 1389
  • ساعت
  • 18:33
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

اربعین ( نوحه سوم ) به همراه دانلود فایل صوتی سبک -(فاتح میدان بلا خواهرم) *

6742
4

اربعین ( نوحه سوم ) به همراه دانلود فایل صوتی سبک -(فاتح میدان بلا خواهرم) اربعین ( نوحه سوم )
به همراه دانلود فایل صوتی سبک
فاتح میدان بلا خواهرم
هم قدم و هم‌دم و هم سنگرم
آینه‌دار پدر و مادرم

خوش آمدی زینبم خوش آمدی زینبم

من سر نیزه، به تو بالیده‌ام
صدای حیدر ز تو بشنیده‌ام
گیسوی خونین تو را دیده‌ام

خوش آمدی زینبم خوش آمدی زینبم

از رگ ببریده، صدایت کنم
با دل بشکسته دعایت کنم
اشک‌ْفشان، ناله برایت کنم

خوش آمدی زینبم خوش آمدی زینبم
یک اربعین خونِ جگر خورده‌ای
رو به سوی کرب و بلا کرده‌ای
رقیّه را چرا نیاورده‌ای؟

خوش آمدی زینبم خوش آمدی زینبم

برای من ز شام ویران بگو
از لب و چوب و طشت و قرآن بگو
ز بازوی بستۀ طفلان بگو

خوش آمدی زینبم خوش آمدی زینبم

دختر فاطمه، چ

  • پنج شنبه
  • 2
  • دی
  • 1389
  • ساعت
  • 18:35
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

دوبیتی های اربعین -(سفر کردم به دنبال سر تو) *

9669
15

دوبیتی های اربعین -(سفر کردم به دنبال سر تو) دوبیتی های اربعین

سفر کردم به دنبال سر تو
سپر بودم برای دختر تو
چهل منزل کتک خوردم برادر
به جرم این که بودم خواهر تو

حسینم واحسین گفت و شنودم
زیارت نامه ام جسم کبودم
چه در زندان، چه در ویرانة شام
دعا می خواندم و یاد تو بودم

برای هر بلا آماده بودم
چو کوهی روی پا استاده بودم
اگر قرآن نمی خواندی برایم
کنار نیزه ات جان داده بودم

  • چهارشنبه
  • 15
  • دی
  • 1389
  • ساعت
  • 19:04
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

برگشت کاروان کربلا - ( اگر چه اشک گرمی ارمغان آورده ام مادر) *

4669
4

برگشت کاروان کربلا - ( اگر چه اشک گرمی ارمغان آورده ام مادر) شعر اربعین حسینی

برگشت کاروان کربلا

اگر چه اشک گرمی ارمغان آورده ام مادر
نسیم سردم و بوی خزان آورده ام مادر
نیاید کس به استقبال من زیرا که می سوزد
ز هرُم شعله ای کز سوز جان آورده ام مادر

به این بی دست و پایی بی پر و بالی نمی دانم
چه باعث شد که رو در آشیان آورده ام مادر
اگر من زنده برگشتم ز صحرای شهادت ها
ز صدها مرگ تدریجی نشان آورده ام مادر
رهانیدم ز طوفان ستم ها کاروانی را
که اینک بی برادر کاروان آورده ام مادر
حسینت را نیاوردم من و از داغ جانسوزش
دل خونین و چشم خون فشان آورده ام مادر
به جا از یوسفت ماندست یک پیراهن خونین
که با خون دل آن را ارمغان آورده ام مادر
کمک کن زینبت را تا کنار قبر پ

  • چهارشنبه
  • 15
  • دی
  • 1389
  • ساعت
  • 19:05
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

اربعین(مصیبت) - (عذار نیلی و قدّ خم و چشم تر آوردم) *

4768
3

اربعین(مصیبت) - (عذار نیلی و قدّ خم و چشم تر آوردم) اربعین(مصیبت)

عذار نیلی و قدّ خم و چشم تر آوردم
گلاب اشک بهر لاله های پرپر آوردم
زجا برخیز ای صد پاره تر از گل! تماشا کن
که از جسم شهیدانت، دلی زخمی تر آوردم

تمام یاس هایت را به شام از کربلا بردم
چو برگشتم برایت یک چمن نیلوفر آوردم
مسافر از برای یار سوغات آورد اما
من از شام بلا داغ سه ساله دختر آوردم
اگر چه سر نداری یک نگه بر سیل اشکم کن
که با چشمان خود آب از برای اصغر آوردم
تو بر من از تن بی سر خبر ده ای عزیز دل!
که من برتو خبرهای فراوان از سر آوردم
چهل منزل سفر کردم به شهر شام و برگشتم
خبر ازچوب و از لعل لب و طشت زر آوردم
زاشک چشم و سوز سینه ی مجروح وخون دل
همانا مرهمت بر زخم های پیکر آورد

  • پنج شنبه
  • 30
  • دی
  • 1389
  • ساعت
  • 14:04
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

یک پیرهن - (گلم پرپر شد و بوی گلاب آید ز خاک او) *

5268
1

یک پیرهن - (گلم پرپر شد و بوی گلاب آید ز خاک او) شعر اربعین حسینی

یک پیرهن

گلم پرپر شد و بوی گلاب آید ز خاک او
بگو ای باغ سرخ من، گل من کو گل من کو
حسین جانم، حسین جانم «تکرار»

نمی گویم چها دیدم که از من باخبر بودی
به هر کویی گذر کردم تو با من همسفر بودی
حسین جانم، حسین جانم «تکرار»

نمی دانم چسان بی تو، به سر عزم وطن دارم
ز هجده یوسفم با خود فقط یک پیرهن دارم
حسین جانم، حسین جانم «تکرار»

به غیر از اشک چشم خود نیاوردم گلابی را
که من هرگز ننوشیدم بدون گریه آبی را
حسین جانم، حسین جانم «تکرار»

  • پنج شنبه
  • 30
  • دی
  • 1389
  • ساعت
  • 14:05
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

نوحه سینه زنی اربعین - (بوی گل ها از فضا، می رسد با دود و خون) *

22407
24

نوحه سینه زنی اربعین - (بوی گل ها از فضا، می رسد با دود و خون) جستجوی کربلا

بوی گل ها از فضا، می رسد با دود و خون
یاد روزی کین زمین، غرق آتش بود و خون
هر طرف نخلی ز پا افتاده بود
پا و دست و سر جدا افتاده بود
عمه جان زینب(2)

بر مشامم می رسد عمّه بوی کربلا
می کنم با خون دل، جستجوی کربلا
من به صحرا، اشک من بر رخ دوید
در تکاپوی عزیزان شهید
عمه جان زینب(2)
دست گلچین بشکند، کین جنایت آفرید
لاله ها را پر شکست، باغبان را سر برید
غنچه خونین من اصغر کجاست؟
لاله سرخم علی اکبر کجاست؟
عمه جان زینب(2)

  • پنج شنبه
  • 30
  • دی
  • 1389
  • ساعت
  • 14:07
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

بازگشت به وطن - (عمر سفر آمد به سر مدینه) *

4124
3

بازگشت به وطن - (عمر سفر آمد به سر مدینه) بازگشت به وطن

عمر سفر آمد به سر مدینه
داغ دلم شد تازه تر مدینه
فریاد زن اعلام کن خبر ده
برگشته زینب از سفر مدینه

از کربلا و شام و کوفه سوغات
آورده ام خون جگر مدینه
هم داده ام از دست شش برادر
هم دیده ام داغ پسر مدینه
از کاروان بی حسین و عباس
ام البنین را کن خبر مدینه
گردیده جسم یوسف پیمبر
از قلب زینب پاره تر مدینه
پیراهن او را بگیر از من
بر مادرم زهرا ببر مدینه
بر یوسف زهرا ز سوز سینه
قرآن بخوان، قرآن بخوان مدینه
جان مرا لب تشنه سر بریدند
هجده عزیزم را به خون کشیدند
هم پیکرش را پاره پاره کردند
هم سینه اش را از سنان دریدند
گه دور خیمه گه به دور مقتل
با کعب نی دنبال ما دویدند
با کام خشک از هیجد

  • پنج شنبه
  • 30
  • دی
  • 1389
  • ساعت
  • 14:53
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

اربعین - (سلام ای نازنین آلاله های سرخ زهرایی) *

5094
7

اربعین - (سلام ای نازنین آلاله های سرخ زهرایی) اربعین

سلام ای نازنین آلاله های سرخ زهرایی
که بشکفتید روی نیزه ها در اوج زیبایی
سلام ای یوسف بی پیرهن! ای بحر لب تشنه!
سلام ای آفتاب منخسف! ای ماه صحرایی!

زجا بر خیز، ای اشکم نثار حنجر خشکت!
که از بهر تو آب آورده ام با چشم دریایی
اگر چه قامتم خم گشت از کوه فراق تو
خدا داند شکستم پشت دشمن را به تنهایی
سر تو قطعنامه خواند و من تکبیر می گفتم
که بر بیدادگر طشت طلا شد طشت رسوایی
اگر از شام می پرسی زننگ شامیان این بس
که با سنگ جفا کردند از مهمان پذیرایی
چنان داغ تو آبم کرده و از پا درافکنده
که ممکن نیست جز با چشم تو زینب را تماشایی
به لطف و رأفتت نازم که در ویران سرا یک شب
سر پاک تو شد بر ما چراغ

  • پنج شنبه
  • 30
  • دی
  • 1389
  • ساعت
  • 14:54
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

اربعین حسینی (مصیبت) -(باز آوای جرس بر جگرم آتش زد) *

5611
7

اربعین حسینی (مصیبت) -(باز آوای جرس بر جگرم آتش زد) اربعین حسینی (مصیبت)

باز آوای جرس بر جگرم آتش زد
اشک آتش شد و بر چشم ترم آتش زد
ناله آتش شد و بر برگ و برم آتش زد
سوز دل بیش تر از پیش ترم آتش زد
پاره های دلم از چشم تر آید بیرون
وز نیستان وجودم شرر آید بیرون

دوستان با من و دل ناله و فریاد کنید
آه را با نفس از حبس دل آزاد کنید
اربعین آمده تا از شهدا یاد کنید
گریه بر زخم تن حضرت سجاد کنید
مرغ دل زد به سوی شهر شهیدان پر و بال
پیش تا از حرم الله کنیم استقبال

جابر این جا حرم محترم خون خداست
هر طرف سیر کنی جلوة مصباح هداست
غسل از خون جگر کن که مزار شهداست
سر و دست است که از پیکر صد پاره جداست
پیرهن پاره کن و جامة احرام بپوش
اشک ریزان به طواف حرم

  • پنج شنبه
  • 30
  • دی
  • 1389
  • ساعت
  • 14:56
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد