اربعین حسینی

مرتب سازی براساس
 مرتضی محمودپور

شور سینه زنی اربعین ذکر زائران کربلا در مسیر پیاده روی * مرتضی محمودپور

1911
2

شور سینه زنی اربعین ذکر زائران کربلا در مسیر پیاده روی ◾ذکر شور سینه زنی

◾بنداول
من زائرتم زائر تو بین الحرمین
من نوکرتم نوکر تو شاه عالمین
ذکرلب‌من‌شده یاحبیبی یاحسین(۲)
تموم زندگیم و خرج عزات نمودم
اگه نبودی آقا یقین منم نبودم

◾بنددوم
من عاشقتم تو ساقی بزم عاشقی
تو برشهدا تا روز قیامت رازقی
در گلشن دین تو مثل گل شقایقی(۲)
عقاقی و لاله و یاس تو دلفریبه
نمیدونم آقا جون چرا حسن غریبه

◾بندسوم
از غصه آقا داغی نهفته به سینه ام
در کرببلا یاد غریبه مدینه ام
یاد تو و عباس اشکای سکینه ام(۲)
موذن کربلا علی اکبر توست
مهر غریبی تو علی اصغر توست

◾بندچهارم
دستان منو دامن تو شاه عالمین
هر روز و شبم ذکر روی لبهام یاحسین
بر آل کسا گشته ای آقا نور دوعین(۲)
منم غلام کوی علی اکبر تو
گریه کنم به قرآن برای خواهر تو

  • شنبه
  • 3
  • مهر
  • 1400
  • ساعت
  • 15:03
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 مرتضی محمودپور

نوحه و زمزمه راهیان راه عشق * مرتضی محمودپور

747
1

نوحه و زمزمه راهیان راه عشق ◾نوحه زمزمه و شور سینه زنی
◾امام حسین، کربلا، اربعین
سبک (دیوونه منم )

◾بنداول
عشق منی و حرم تو گردیده دلم
با نام شما سرشته شده آب و گلم
طوفان زاده‌ام حرم تو گشته ساحلم(۲)
مادر من تو روضه نام تو رو شنفته
بعد اذان تو گوشم ذکر شما رو گفته

◾بنددوم
آلوده‌ام و نوکر بی پا و سر تو
همیشه منم آقا زیر بال و پر تو
من گریه کنم توی روضه با مادر تو(۲)
روضه بوریا و روضه حنجر تو
قصه نعل اسب و گریه‌ی خواهر تو

◾بندسوم
مدیون توام حرم تو شد قبله نما
تو روضه‌ی تو حاجت دلم گشته روا
من گریه کنم برای تو و راس جدا(۲)
کی میشه تا که مهمون سفره کرم شم
همیشه آرزوم مدافع حرم شم

◾بندسوم
بین الحرمین بهشت روی زمینمه
خاک کرببلاسجده ی روی جبینمه
خط سرخ حسین همه ی آئین و دینم(۲)
به سوی علقمه من ز کربلا روانم
روضه ی مشک سقا دارم تو راه میخونم

#مرتضی_محمودپور
@haajmorteza

  • یکشنبه
  • 4
  • مهر
  • 1400
  • ساعت
  • 01:15
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 محسن راحت حق

اربعین -(این روزها..چشمِ تری دارم کمک کن) * محسن راحت حق

642

اربعین -(این روزها..چشمِ تری دارم کمک کن) این روزها..چشمِ تری دارم کمک کن
حال و هوای دیگری دارم کمک کن

بی حوصله در گوشه ای مأوا گرفتم
حالِ خراب و مضطری دارم کمک کن

ارباب..من جاماندم از کرببلایت..
من..ناتوان بال و پری دارم کمک کن

بدجور قلبِ خسته ام آتش گرفته..
در دل شرار و آذری دارم کمک کن

دارد مسجّل می شود..بودم اضافه؟
ای شاه..شورِ نوکری دارم کمک کن

تنبیه کردن با نرفتن!!سختِ سخت است
در سینه ی خود محشری دارم کمک کن

از گریه کُن های غمِ صدّیقه هستم
حالا که عِرقِ مادری دارم کمک کن

سوگند بر زهرا دوباره دعوتم کن...
این روزها..چشمِ تری دارم کمک کن

  • یکشنبه
  • 2
  • آبان
  • 1400
  • ساعت
  • 11:37
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

زمزمه اربعین -( یا حسین از غم تو غمینم) * رضا یعقوبیان

557

زمزمه اربعین -(   یا حسین از غم تو غمینم) یا حسین از غم تو غمینم
از لطفت زائر اربعینم
بس که آقا مهربونی
من سراپا زیر دینم
گرمی بازارت هستم
با نوای یا حسینم
یا حسین جان۲
غریب فاطمه یا حسین جان۲

در کربلای تو جان بر لبم
یاد اشک و غم های زینبم
از کرامات و سخایت
آمدم در کربلایت
ای گل زهرا و حیدر
سوزم و گریم برایت
یاحسین جان۲
غریب فاطمه یا حسین جان۲

تو کرم کردی و گشتم دعوت
کربلایت یا حسین شد قسمت
مهرو حبت در سرشتم
نام تو بردل نوشتم
خود گواهی یابن زهرا
کربلای تو بهشتم
یا حسین جان۲
غریب فاطمه یا حسین جان۲

از لطفت شامل احسان شدم
اربعین در حرم مهمان شدم
گرچه مولا روسیاهم
آمدم بر تو پناهم
ای امید اهل عالم
جان زینب کن نگاهم
یا حسین جان۲
غریب فاطمه یا حسین جان۲

من از محبان تو ام حسین
ریزه خوار خوان تو ام حسین
من حسین چون ذره هستم
تو بسان آفتابی
اربعینت یابن زهرا
آمدم بر من بتابی
یا حسین جان۲
غریب فاطمه یا حسین جان۲

ای که چون مادری خیر کثیر
به حق رقیه دستم بگیر
اربعین تو حسین جان
آمدم با چشم گریان
زائرت را از حریمت
دست خالی برمگردان
یا حسین جان۲
غریب فاطمه یا حسین جان۲

یاد غمهای تو من گریانم
به فدای غربت تو جانم
سوزم از غم همچو لاله
آمدم با اشک و ناله
در حریم تو بگریم
یاد غم های سه ساله
یا حسین جان۲
غریب فاطمه یا حسین جان۲

  • شنبه
  • 12
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 10:04
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

اربعین -(در اربهین مولا آتش به جان جان ست) * رضا توحیدی

435
-1

اربعین -(در اربهین مولا آتش به جان جان ست) اشعار آئینی:
#شهادت_مسلم_ع ۱
مسلم فدای دین شد یا ایها المسلمون
قلب حسین حزین شد یا ایها المسلمون
از کوفیان مکار آمد امان به یکبار
این دام بهر دین شد یا ایها المسلمون
بنگر اسیر اعدا یار نخست مولاست
در

در اربعین مولا آتش به جان جانست
بلبل فتاده بیهوش هر لاله ای خزانست
امشب دو دست عباس خونابه می دهد باز
دردا که آن گل یاس در خاک غم نهانست
اینک رباب بر سر ریزد تراب اصغر
کای سر فراز و سرور خون آب این لبانست
از ناله های زینب لرزد چو عرش داور
هم در غم اسارت سرو قدش کمانست
اینک اسیر گشته آن بانوی دلاور
از فرقت رقیه آتش به جان جانست

  • یکشنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 23:51
  • نوشته شده توسط
  • رضا توحیدی
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

اربعین -(خواهرت زینب رسیده در بر تو یا حسین) * رضا یعقوبیان

466
0

اربعین -(خواهرت زینب رسیده در بر تو یا حسین) خواهرت زینب رسیده در بر تو یا حسین
آمده بهر زیارت خواهر تو یا حسین

گرچه بودم دور از تو یا حسین یک اربعین
همسفر بودم به هر جا با سر تو یا حسین

در کنار رأس خونین تو ای خون خدا
بوده ام من یاور و همسنگر تو یا حسین

یادم آمد قامتت با دیدن اکبر خمید
تا که دیدی اربا اربا اکبر تو یا حسین

دیده ام با قلب سوزان و دل پر آذرم
در کنار اکبرت چشم تر تو یا حسین

دیده ام افتاده ساقی حرم بی دست و سر
در کنار علقمه سرلشکر تو یا حسین

گریه های بی صدا کردم به همراه رباب
دیده گریانم به یاد اصغر تو یا حسین

من به روی خود نیاوردم ولی خون شد دلم
ناله کردم در وداع آخر تو یا حسین

از بلندی دیده ام ای یاس خوشبوی علی
شمر دون از کین بریده حنجر تو یا حسین

روز عاشورای خونین ای گل ختم رسل
دیده ام غلتان به خون من پیکر تو یا حسین

ای برادر پیکر پاکت بدیدم بر زمین
بر روی نیزه بدیدم من سر تو یاحسین

موقع رفتن برادر با دل خون گشته ام
آمدم در قتلگه من در بر تو یا حسین

ای برادر در کنار پیکر خونین تو
گریه ها کرد از برایت دختر تو یا حسین

ای برادر در میان قتلگاه پر ز خون
سوختم من در کنار مادر تو یا حسین

ای برادر وقت رفتن از زمین کربلا
بر زمین دیدم گلان پرپر تو یا حسین

ای برادر در سفر به کوفه و شام بلا
در کنار محملم دیدم سر تو یا حسین

سوختم، آتش گرفتم ای برادر نیمه شب
دفن شد کنج خرابه دختر تو یا حسین

ای برادر بعد تو از زندگانی خسته ام
کن دعا تا که بمیرد خواهر تو یا حسین

این (رضا) عبد و غلام خواهرت زینب بود
تو کرم کردی و شد خاکِ درِ تو یا حسین

  • شنبه
  • 19
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 10:01
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

اربعین -(آه زینب بی قرین) * رضا یعقوبیان

421

اربعین -(آه زینب بی قرین) آه
زینب بی قرین
از داغ تو غمین
آمده اربعین
ای برادر حسین۴

آه
گرم گفت و گویم
آمدم بگویم
نگه کن به رویم
ای برادر حسین۴

آه
من زینبم زینب
روز من شده شب
جانم آمد بر لب
ای برادر حسین۴

آه
ای روح و روانم
داغت حسین جانم
زد شرر بر جانم
ای برادر حسین۴

آه
بعد از تو دیدم غم
قامتم گشته خم
صبر من گشته کم
ای برادر حسین۴

آه
غربتت را دیدند
سوی تو دویدند
سرت را بریدند
ای برادر حسین۴

آه
حسین برادرم
تا رفتی از برم
خون شده جگرم
ای برادر حسین۴

آه
دشمنت محک زد
زخمم را نمک زد
بر طفلان کتک زد
ای برادر حسین۴

آه
در کوفه و در شام
به جای احترام
سنگ زدند ز هر بام
ای برادر حسین۴

آه
حسین شام خراب
دل من شد کباب
رفتم بزم شراب
ای برادر حسین۴

آه
دم زدی از محبوب
می زد بر لبت چوب
لب تو شد مضروب
ای برادر حسین۴

آه
اشک من روانه
دخترت شبانه
دفن شد در ویرانه
ای برادر حسین۴

آه
مولی و امیرم
به عشقت اسیرم
دعا کن بمیرم
ای برادر حسین۴

(سبک:ای الهه ی ناز )

  • شنبه
  • 19
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 11:28
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

اربعین -( آمدم مظلوم عالم زایرت در اربعینم) * رضا یعقوبیان

517

اربعین -( آمدم مظلوم عالم زایرت در اربعینم) آمدم مظلوم عالم زایرت در اربعینم
در کنار خاک پاکت از غم داغت غمینم
ای گل زهرای اطهر،خواهر تو زینب استم
گشته ام مهمان کویت،از غمت جان بر لب استم
ای برادرجان حسینم۴

ای صفابخش دل من بنگر چشم ترم را
آمدم تا که بگویم با تو شرح سفرم را
در کنار قتلگاهت،از غمت سوزم حسین جان
در دلم از سوز داغت،شعله افروزم حسین جان
ای برادرجان حسینم۴

در کنار بانوانت اشک چشمم گشته جاری
همره اطفال دلخون می کنم من سوگواری
در چهل منزل حسین جان،این سفر با تو شده طی
ای برادر رو به رویم،رأس پاک تو روی نی
ای برادرجان حسینم۴

ای امید اهل عالم بعد تو خون شد دل من
پیکر غرقه به خونت زد شرر بر حاصل من
در کنار مقتل تو،رنج و دردم شد فزونی
روی خاک گرم صحرا،دیدمت غرقه به خونی
ای برادرجان حسینم۴

ای برادر کوفه و شام روز ما گشته حسین شام
می زدند نامردم شام سنگ کینه از لب بام
دیده ام ظلم فراوان،دل خواهر شد پریشان
با تو شرح این سفر را،گویمت با قلب سوزان
ای برادرجان حسینم۴

من چه گویم از رقیه ظلم و جور این زمانه
در خرابه همچو زهرا دفن او گشته شبانه
آن سه ساله دختر تو،تا سرت را در طبق دید
در کنار رأس پاکت،شد دلش خون و بنالید
ای برادرجان حسینم۴

  • شنبه
  • 19
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 11:55
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 میلاد  حسنی

اربعین -( میان خیل تو از یادها فراموشم) * میلاد حسنی

462

اربعین -( میان خیل تو از یادها فراموشم) میان خیل تو از یادها فراموشم
شبیه شمع مزاری غریب، خاموشم

به چشمه‌ای که به دریا نمی‌رسد رحمی
قسم به جان تو با دوری‌ات نمی‌جوشم
فقط نه ماه محرم که هجر هم داغی‌ست
من از فراق تو گاهی سیاه می‌پوشم

دلم شکست و به حالم دل ضریحت سوخت
به خوابم آمد و گفتا بیا در آغوشم

به روضه می‌روم و تازه می‌شود داغم
دلم نمی‌شود آرام، هر چه می‌کوشم

ببین شکسته‌دلانت چه عالمی دارند
در استکان ترک‌خورده چای می‌نوشم

به هر دری زده‌ام تا به کربلا برسم
فقط اگر نرسیدم مکن فراموشم

  • دوشنبه
  • 21
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 09:36
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

سرم روح و قلبم غرورم شکست( زبانحال حضرت زینب س در روز اربعین با حضرت سیدالشهدا ع) * رامین برومند

933
5

سرم روح و قلبم غرورم شکست( زبانحال حضرت زینب س در روز اربعین با حضرت سیدالشهدا ع) زبانحال حضرت عقیله بنی هاشم

با سیدالشهدا در روز اربعین

.

عزیز دلم با تو من آمدم

ولی بی تو رفتم به شام بلا

چقدر سخت بود چقدر بد گذشت

به حال من و این زن و بچه ها

.

چهل روز شد بی تو من زنده ام

چهل روزه که غصه خوردم حسین

به نی دیدمت مانده ام که چرا

چهل روزه آخر نمردم حسین

.

از اون روز از کربلا تا به شام

سرت روی نی دیده ام غرق خون

خریدی به جان خودت تیغ و تیر

خریدم به جانم ، زخم زبون

.

نگو که چرا موسفیدم حسین

گذشتم ز بازار و از کوچه ها

نبودی ببینی که انداختند

صدقه برای زن و بچه ها

.

نشد که سپر شم برای سرت

میون غل و بین زنجیر ها

جوان ها زدن طعنه هارا به ما

به تو سنگ از روی بام پیر ها

.

بگم از کدوم درد و از غصه هام

کنارم پر از مردم پست بود

چه کارها نکرد نیزه دار سرت

نفهمید از بس که او مست بود

.

چهل روزه از غصه پیرم حسین

نگم از خرابه نگم از غمام

سرم ، روح و قلبم غرورم شکست

میون شلوغی ِ بازار شام

.

چه ها که تحمل نکردم حسین

هنوز که هنوزه نبردم ز یاد

اسیری و زندان ، حسین یک طرف

آخه من کجا و ابن زیاد

.

به اشکم نخندیده بودش کسی

ولی تا که میشد بهم خنده شد

همین که به ما گفته شد خارجی

دلم سوخت آتش گرفت کنده شد

.

رسیدم دوباره به جایی که من

صدایی ضعیف میشنیدم زتو

سر تو ز تن میبرید قاتلت

همان جا که دل میبریدم زتو

.

رسیدم کنارت بلند شو ببین

شکسته تمام ِ پر و بال من

همین دیدن قد خم کافیه

نپرس دیگه از حال و احوال من

.

فدای سرت خستگی هام حسین

فدای سرت که شکسته سرم

فدای تن مُثله و زخمی ات

کبودیِ پا تا سر ِ پیکرم

.

به زحمت به سختی رسیدم ببین

حسین من هم از غصه آکنده ام

همه بچه هارو رسوندم فقط…

نپرس از رقیه ت که شرمنده ام

.

✍?رامین برومند(زائر)

Zaer.poet@

  • دوشنبه
  • 21
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 10:17
  • نوشته شده توسط
  • رامین برومند(زائر)
ادامه مطلب

اربعین -( حالا که قسمت نیست باشم در کنارت) * محمد حبیب زاده

512

اربعین -( حالا که قسمت نیست باشم در کنارت) حالا که قسمت نیست باشم در کنارت
از دور می بوسم ضریحت را به گریه
یه گوشه ای زل می زنم بر خاطراتم
زانو بغل می گیرم از غم چون رقیه

فکری بکن بر حال این قلب هوایی
در این قفس فکرم شده روز رهایی
جامانده ای هستم حرم لازم ترینم
پا بر زمین میکوبم از درد جدایی

جانم به لب آمد میان روضه هایت
خوابم نبرد از دوری گنبد طلایت
محتاج آغوش توام آغوش وا کن
آخر مرا دق می دهی با کربلایت

دیگر صدایم سوخته در کنج حلقم
از بس تو را با گریه زاری خوانده ام من
حالا چه خاکی سر کنم دیدم به چشمم
رفتند عاشق ها ولی جامانده ام من

با ناله سر میکردم آقا هر شبم را
از دست دوری زخمی و دلخسته بودم
من را جدا کردی نیایم کربلایت
من کوله بار اربعین را بسته بودم

تا کی کشم بر روی دوشم بار غم را
یک بار این دنیا به کام من نچرخید
دلتنگ آغوش حرم هستم حسین جان
حال بدم را جز خودت شخصی نفهمید...

  • دوشنبه
  • 21
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 13:36
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

اربعین -( قسمت می دهم به حق خودت) * محمد حبیب زاده

715

اربعین -( قسمت می دهم به حق خودت) قسمت می دهم به حق خودت
رهسپارم کنی به سوی حرم

عوض این دوسال دوری را
میزنم بوسه ها به روی حرم

صورتم خیس گریه شد بعدش
مینشینم به گفتگوی حرم

مثل یک تشنه ی رسیده به آب
میخورم باده از سبوی حرم

تا شوم مستِ لحظه های وصال
میزنم دل گره به روی حرم

آبروی مرا نریز و بخر
چون منی را به آبروی حرم

ای پذیرای حُر مرا بپذیر
ندهم جان در آرزوی حرم

تا به کی غرق درد و غم باشم
می‌شود اربعین حرم باشم...

  • دوشنبه
  • 21
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 13:38
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

اشعار امام حسین(ع) اربعین -(پیچید نامت با نسیم صبح در گوشم) * ناشناس ؟؟؟

630
1

اشعار امام حسین(ع) اربعین -(پیچید نامت با نسیم صبح در گوشم) پیچید نامت با نسیم صبح در گوشم
روشن شد از خورشیدِ رویت چشم خاموشم

وقتی شنیدم قصه‌هایی از غمِ عشقت،
دیدم تمام غصه‌هایم شد فراموشم

ای روضه‌ات آغاز دلتنگی آدم، آه!
پایان ندارد غربتِ آهنگِ چاووشم

_ کی زائر زلف پریشان توام؟... گفتی:
آن دم که مثل باد باشی مست و مدهوشم

شب‌های جمعه در جهان عطر بهشت توست
ای کاش می‌دیدم ضریحت را در آغوشم

_ پای پیاده، اربعینت... می‌رسم آیا؟!
سنگینیِ بار گناهان است بر دوشم...

با شورِ شیرینت، میان موکبی کوچک
دور از عراقت در فراقت چای می‌نوشم...

  • پنج شنبه
  • 24
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 16:23
  • نوشته شده توسط
  • احسان مشفق
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

زبانحال زینب(س) دراربعین_ آمدم کربلا بسوی تو باز * اسماعیل تقوایی

575

زبانحال زینب(س) دراربعین_ آمدم کربلا بسوی تو باز زبانحال زینب(س) در اربعین

آمدم کربلا بسوی تو باز
آمدم سوی تو ز روی نیاز
آمدم درد دل کنم باتو
آمدم شکوه ها کنم آغاز

شکوه از روزهای پرآلام
شکوه از مردمان کوفه وشام

بعد تو بر حرم جسارت شد
خیمه ها وحشیانه غارت شد
آتش کین به خیمه ها افتاد
سهم آل خدا اسارت شد

تن تو بر زمین رها کردم
قصد رفتن زکربلا کردم

زیر بار جسارت ودشنام
خطبه خواندم به کوفه ودر شام
خطبه ها حیدری وکوبنده
تلخ کردم برای دشمن کام

لیک در هردوجا سرت دیدم
آه از دل کشیده گرییدم

شام، بی حرمتی، چه سنگین بود
درد هامان بدون تسکین بود
سنگباران و گردش بازار
هدیه از مردمی بد آیین بود

شام، رنج وعذاب، حاصل ماند
شام، داغ رقیه بر دل ماند

کاروانت زشام آمده است
بهرعرض سلام آمده است
همه گریان شدند چون اینجا
بوی تو بر مشام آمده است

خاک قبرت بسر بریزم من
کاش از روی آن نخیزم من

شعر:اسماعیل تقوایی

  • جمعه
  • 25
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 19:39
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
 محسن راحت حق

شعر برای حسرت زدگان اربعین -(اندکی این روزها ..ارباب ..نازک دل شدم) * محسن راحت حق

486

شعر برای حسرت زدگان اربعین -(اندکی این روزها ..ارباب ..نازک دل شدم) اندکی این روزها ..ارباب ..نازک دل شدم
تا که جا ماندم گمانم مانده زیر گِل شدم

حالِ من خوش نیست دلجویی کن از این بینوا
گاه‌گاهی... بر غم و اندوه ها..مایل شدم...

اربعین آمد!!ولی در شهرِ خود هستم اسیر ..
یک به یک رفتند یاران و چرا غافل شدم

صاحب یک نعمتی هستم.. بنام سوختن ..
سوختم از دردِ دوری حرم ..شاغل شدم

خوش به حال زائرانی که پذیرایی شدند
گوشه ای جا ماندم و لبریز بر ساحل شدم

اشک می بارد به روی گونه ها آه ای حسین
اندکی این روزها..ارباب ..نازک دل شدم

  • دوشنبه
  • 28
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 15:24
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 محسن راحت حق

شعر زبانحال امام زمان(ع) -(پا به پای تو دویدم از نجف تا کربلا...) * محسن راحت حق

625
1

شعر زبانحال امام زمان(ع) -(پا به پای تو دویدم از نجف تا کربلا...) پا به پای تو دویدم از نجف تا کربلا....
ناله هایت را شنیدم از نجف تا کربلا ...

لحظه ای غافل نبودم زائرِ قبرِ حسین ...
هر کجا ماندی..رسیدم از نجف تا کربلا

روضه خواندی من شدم پامنبری و گریه کن
مثلِ یک اشکی چکیدم از نجف تا کربلا

خستگی های تو را زیر نظر آوردم و..
من خودم نازت کشیدم از نجف تا کربلا

امر کردم کا موکب ها به یاریت رسند ..
تاولِ پا را خریدم ..از نجف تا کربلا ..

من امامِ آخرینت مهدی ام ..تکیه گهم..
پای غمهایت خمیدم از نجف تا کربلا

عهد و پیمان تازه کن با صاحبت تا فرصت ست
من خودم کوهِ امیدم از نجف تا کربلا

  • دوشنبه
  • 28
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 16:24
  • نوشته شده توسط
  • احسان مشفق
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

جا مانده_قسمت نبوده همسفر عاشقان شوم * اسماعیل تقوایی

392

جا مانده_قسمت نبوده همسفر عاشقان شوم قسمت نبوده همسفر عاشقان شوم
اندر مسیر عشق چو آنان روان شوم
جا مانده ام ر قافله ی اربعینیان
کی می‌شود که همره این کاروان شوم

  • یکشنبه
  • 12
  • شهریور
  • 1402
  • ساعت
  • 16:55
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب

شعر اربعین امام حسین (ع) (الا ای گل که پرپر زیر خاکی) *

6087
8

شعر اربعین امام حسین (ع) (الا ای گل که پرپر زیر خاکی) الا ای گل که پرپر زیر خاکی
به زیر خاک و چون دل چاک چاکی
نمی گویم زخاکت سر بر آری
که می دانم برادر سر نداری
ولی گویم نظر کن زینبت را
نگه کن خواهر جان بر لبت را
نمی شد باور قلب حزنیم
که روزی سنگ قبرت را ببینم
پس از تو ای عزیز پرپر من
خدا داند چه آمد بر سرمن
پس از تو لحظه ای شادی ندیدم
پس از تو رنگ آزادی ندیدم
پس از تو روزم از شب تیره تر شد
دما دم مرگ پیشم جلوه گر شد
پس از تو حرمتم بشکست دشمن
پس از تو دستهایم بست دشمن
پس از تو رفت مردی از میانه
پس از تو خورد زینب تازیانه
پس از توکوفیان بیداد کردند
مرا با سنگ استمداد کردند
پس از تو بر دلم آذر کشیدند
پس از تو از سرم معجرکشیدند
پس از تو بر در دروازۀ

  • چهارشنبه
  • 26
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 04:01
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان
ادامه مطلب

شعر برای اربعین حسینی - (ياد آن روزي كه من بوسه زدم بر آن گلو) *

5500
0

شعر برای اربعین حسینی - (ياد آن روزي كه من بوسه زدم بر آن گلو) ياد آن روزي كه من بوسه زدم بر آن گلو
خيز و تا گويم به تو شرحِ غمم را مو به مو
بسكه خوردم كعبِ ني از دشمنان بي حيا
همچو زهرا مادرم مي‌گيرم از قبرِ تو رو
مي‌كشم خود را به خاك و مي‌رسانم پيش‌ تو
بسكه گشتم من به دنبال سر تو كو به كو
گفته‌هايم بي‌شمار و غصه‌هايم بي‌عدد
اي دليلِ صبرِ من! برخيز بهرِ گفتگو
من نمي‌گويم غم خود را، تو اوّل كن شروع
خيز و با رگ‌هاي خود از خنجر و حنجر بگو
طاقتم گشته تمام و عمرِ من در انتها
كاسه‌ي خالي دل آورده‌ام نزدِ سبو
هر چه مي‌خواهي بخواه از من عزيزِ مادرم
ليك احوالِ رقيه از من مضطر مجو

  • جمعه
  • 9
  • بهمن
  • 1388
  • ساعت
  • 16:46
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

اشعار اربعین حسینی - (اربعین آمد دلم را غم گرفت) *

12858
33

اشعار اربعین حسینی - (اربعین آمد دلم را غم گرفت) اربعین آمد دلم را غم گرفت

بهر زینب(س) عالمی ماتم گرفت

سوز اهل آسمان آید به گوش

ناله ی صاحب زمان آید به گوش

جان اهل بیت عصمت بر لب است

کاروان سالار آنها زینب است

جمله مستان سوی ساقی آمدند

مست مست از جام باقی آمدند

سینه ها آماج رگبار بلا

جای زخم ریسمان بر دستها

هوش از سر رفته و دل باخته

جسم خود را بر زمین انداخته

هر یکی در جستجوی تربتی

بر لب هر یک کلامی، صحبتی

قلبها پر شکوه از بیداد بود

آشنای قبر ها سجاد(ع) بود

رهبر زینب(س) امام راستین

حجت حق بود زین العابدین(ع)

با کلامش عمه را مغموم کرد

تا که قبر یار را معلوم کرد

آمده همراه دخت بوتراب

بر سر آن قبر کلثوم و رباب

زخمهای این س

  • جمعه
  • 9
  • بهمن
  • 1388
  • ساعت
  • 16:55
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

شعری به مناسبت اربعین سیدالشهدا - (شکسته بال ترینم ، کبود می آیم ) *

4563
4

شعری به مناسبت اربعین سیدالشهدا - (شکسته بال ترینم ، کبود می آیم  ) شکسته بال ترینم ، کبود می آیم

من از محله ی قوم یهود می آیم

از آن دیار که من را به هم نشان دادن

به دست های یتیمت دو تکه نان دادن

از آن دیار که بوی طعام می پیچید

از آن دیار که طفلت گرسنه می خوابید

کسی که سنگ به اطفال بی پدر می زد

به پیش چشم علمدار بیشتر می زد

از آن دیار که چشمان خیره سر دارد

به دختران اسیر آمده نظر دارد

از آن سفر که اگر کودکی به جا می ماند

تمام طول سفر زیر دست و پا می ماند

به کودکی که یتیم است خنده سر دادند

به او به جای عروسک سر پدر دادند

به جای آن همه گل با گلاب آمده ام

من از جسارت بزم شراب آمده ام

از آن دیار که آتش به استخوان می زد

به روی زخم لبان تو خیزران می

  • یکشنبه
  • 11
  • بهمن
  • 1388
  • ساعت
  • 11:55
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

شعر بازگشت حضرت زینب به کنار قبر برادرش امام حسین (ع)-(اگر چه عشق و وفا را به غایت آوردم) *

5930
0

شعر بازگشت حضرت زینب به کنار قبر برادرش امام حسین (ع)-(اگر چه عشق و وفا را به غایت آوردم) اگر چه عشق و وفا را به غایت آوردم

هجوم بی کسی ام را برایت آوردم

من از تظاهر نامحرمان عزا دارم

هزار غم ز هزاران حکایت آوردم

کسی که درد ندیده ز درد راوی نیست

به چشم آنچه که دیدم روایت آوردم

مرور تلخ ترین خاطرات من وقتی است

که آستین به سر بچه هایت آوردم

زافترای کنیزی تمام دلها ریخت

ومن پناه به آه و دعایت اوردم

گهی که بر لب تو چوب خیزران می خورد

به آیه شإن نزول ولایت آوردم

برای آنکه به نام تو لطمه ای نرسد

هماره اسم تو را با درایت آوردم

به گریه های غریبم اگر چه خندیدند

بهار گریه سوی کربلایت آوردم

فدای پیرهن پاره ات که با چه دلی

نشان ز خاطره آشنایت آوردم

دگر به شام کسی سب مرتضی نکن

  • چهارشنبه
  • 14
  • بهمن
  • 1388
  • ساعت
  • 19:42
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

اشعار اربعین حسینی -(ای کربلا به قافله کربلا ببین) *

5115

اشعار اربعین حسینی -(ای کربلا به قافله کربلا ببین) ای کربلا به قافله کربلا ببین

حال مسافران به درد آشنا ببین

ما زائران خون خدائیم کربلا

بر کاروان زائر خون خدا ببین

سوغات درد و خون جگر ارمغان ماست

احوال ما ز وضع پریشان ما ببین

من زینبم که درد چکد از نگاه من

در هر نگاه شعله چندین بلا ببین

رویم کبود و دست کبود و بدن کبود

یاس کبود گر که ندیدی مرا ببین

اطفال را به گردن و بازو و دست و پا

آثار تازیانه و بند جفا ببین

هر یک کنار قبر شهیدی کند فغان

هر بلبلی کنار گلی در نوا ببین

از سجده های نیمه و شب و خطبه های روز

بشکسته ایم پشت ستم را بیا ببین

هر کجا کنند فتح گذارند یک سفیر

وین رسم تازه نیست بود هر کجا ببین

ما نیز بر رقیه سپردیم کار ش

  • چهارشنبه
  • 14
  • بهمن
  • 1388
  • ساعت
  • 19:49
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

شعر گفتگوی حضرت زینب با قبر برادرش امام حسین (ع)- (از من مپرس زینب من معجرت چه شد ) *

14158
4

شعر گفتگوی حضرت زینب با قبر برادرش امام حسین (ع)- (از من مپرس زینب من معجرت چه شد ) از من مپرس زینب من معجرت چه شد

با من بگو برادر زینب سرت چه شد

از من مپرس از چه لبت خشک و زخمی است

با من بگو که ساقی آب آورت چه شد

از من مپرس رخت تنت از چه خاکی است

با من بگو که پیروهن پیکرت چه شد

از من مپرس از چه زدی سر به محملت

با من بگو در نظر مادرت چه شد

از من مپرس در دل محمل چه دیده ام

با من بگو که راس علی اصغرت چه شد

از من مپرس از چه نمازت نشسته است

با من بگو اذان علی اکبرت چه شد

از من مپرس موی سرت از چه شد سپید

با من بگو عمامه ی پیغمبرت چه شد

از من بپرس شرح تمام سفر ولی

دیگر نپرس شام بلا دخترت چه شد

مهدی محمدی
منبع : سایت شیعتی

  • چهارشنبه
  • 14
  • بهمن
  • 1388
  • ساعت
  • 19:55
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

شعرهای اربعین حسینی (گفتگوی حضرت زینب با امام حسین )- (ای همیشه خواهر غم پرورم ) *

7295
3

شعرهای اربعین حسینی (گفتگوی حضرت زینب با امام حسین  )- (ای همیشه خواهر غم پرورم ) ای همیشه خواهر غم پرورم

ای خمیده مثل زهرا مادرم

بشکن این بغضی که داری در گلو

هرچه می خواهد دل تنگت بگو

بر حسینت شام را توصیف کن

از خرابه رفتنت تعریف کن

از درخت خشک و سنگ و سر بگو

از لب و از چوب و طشت زر بگو

صورت خورشید و نوک نی چه بود

قصه ی قرآن و بزم می چه بود

جان من بنشین و حرف دل بگو

از جبین و چوبه محمل بگو

به چه بزمی ، بزم اشک و ماتم است

بزمتان جمع است و یک کودک کم است

مهدی محمدی
منبع : سایت شیعتی

  • چهارشنبه
  • 14
  • بهمن
  • 1388
  • ساعت
  • 19:59
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

شعرهای اربعین -(ای همیشه خواهر غم پرورم ) *

5473

شعرهای اربعین -(ای همیشه خواهر غم پرورم ) ای همیشه خواهر غم پرورم

ای خمیده مثل زهرا مادرم

بشکن این بغضی که داری در گلو

هرچه می خواهد دل تنگت بگو

بر حسینت شام را توصیف کن

از خرابه رفتنت تعریف کن

از درخت خشک و سنگ و سر بگو

از لب و از چوب و طشت زر بگو

صورت خورشید و نوک نی چه بود

قصه ی قرآن و بزم می چه بود

جان من بنشین و حرف دل بگو

از جبین و چوبه محمل بگو

به چه بزمی ، بزم اشک و ماتم است

بزمتان جمع است و یک کودک کم است

مهدی محمدی
منبع : سایت شیعتی

  • چهارشنبه
  • 14
  • بهمن
  • 1388
  • ساعت
  • 20:15
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

شعر روز اربعین (چگونه با تو بگویم چگونه خواهر رفت ) *

5599
1

شعر روز اربعین (چگونه با تو بگویم چگونه خواهر رفت ) چگونه با تو بگویم چگونه خواهر رفت

تمام سوی دو چشمم پس از برادر رفت

به جای آن همه تیری که بر تنت آمد

لباس کهنه و انگشتر مطهر رفت

صدای حرمله می آمدو نوای رباب

کنار نیزه طفلش زهوش مادر رفت

حرم در آتش دختر نفس نفس میزد

نگاه ها پی غارت به سمت دختر رفت

برای غارت یک گوش واره کوچک

دو چشم رفت ، گل سر شکست ، معجر رفت

مهدی محمدی
منبع : شیعتی

  • چهارشنبه
  • 14
  • بهمن
  • 1388
  • ساعت
  • 20:24
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

شعر اربعین (ببین گرفته صدای من از صدا زدنت ) *

4671
1

شعر اربعین (ببین گرفته صدای من از صدا زدنت ) ببین گرفته صدای من از صدا زدنت

مگر به نیزه چه گفتی که بی هوا زدنت

تمام خاطرم از سفر فقط این است

تمام راه به پیش نگاه ما زدنت

هنوز صدای ناله ی طفلت نرفته از یادم

که گفت با نفس آخرش چرا زدنت

هنوز پیش نگاه من است چون کابوس

به زیر دشنه و سر نیزه دست و پا زدنت

مهدی محمدی
منبع : شیعتی

  • چهارشنبه
  • 14
  • بهمن
  • 1388
  • ساعت
  • 20:27
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

شعر اربعین (كارواني كه سر قبر شما آورده ام ) *

4804
2

شعر اربعین (كارواني كه سر قبر شما آورده ام ) كارواني كه سر قبر شما آورده ام

نيمه جانهايي است تا كرب و بلا آورده ام

من نيابت دارم از مادر زيارت آمدم

من وصيتهاي مادر را به جا آورده ام

كي رود از بياد وقتي آمدم در قتلگاه

نيزه بيرون از تن تو بارها آورده ام

روي ني ما را تو ميديدي كجا ها مي برند

دخترانت را ز بازار جفا آورده ام

دسته گلهاي بنفشي كه به همراه منند

از حراج كوفه و شام بلا آورده ام

بار ها شد حرمله خنديد بر اشك رباب

مادري پاره جگر در نينوا آورده ام

پشت خيمه روي خاكستر به دنبال علي است

بر سر قبر پسر صاحب عزا آورده ام

دخترت لطمه به پهلو خورده زير خاك رفت

بس حكايت ز آن شب پر ماجرا آورده ام

شد رقيه پيش مرگ حضرت زين العباد

  • چهارشنبه
  • 14
  • بهمن
  • 1388
  • ساعت
  • 20:33
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

شعر اربعین (آن باده اي كه روز نخستش نه خام بود ) *

3376
1

شعر اربعین (آن باده اي كه روز نخستش نه خام بود ) آن باده اي كه روز نخستش نه خام بود

يك اربعين گذشت و دوباره به جام بود

شكر خدا كه صبح زيارت دميده است

هر چند افتاب حياتم به بام بود

اين خاك زنده مي كند آن عصر تشنه را

وقتي مكه آسمان رخت سرخ فام بود

بين من و سرت اگر افتاد فاصله

امام هنوز سايه تو مستدام بود

سرها به نيزه بود ولي هجم سنگها

معلوم بود حمله كنان بر كدام بود

دنام و هتك حرمت مهمان اسلام ميهمان!

اين از رسوم تازه تر احترام بود

چوب از لبان تو حجرا الأسود آفريد

دست سه ساله بود كه در استلام بود

بين نهيب كوفي و فرياد اهل شام

ان لهجه حجازي تو آشنام بود

جواد زماني
منبع : شیعتی

  • چهارشنبه
  • 14
  • بهمن
  • 1388
  • ساعت
  • 20:43
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد